پیر خدمت
مهدی حاضری
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا سوره مبارکه الأحزاب﴿۲۳﴾
بعضی از انسانها توان آن را دارند که در مسیری که قدم بر می دارند همواره استقامت داشته و بر عهدی که با خدا یا وجدان خویش بسته اند در همه عمر پابرجا باشند. قطعاً شمار این گونه اشخاص در میان جامعه بسیار کم و نادر بوده ولی در هر عصری برای اینکه حجت خداوند بر بندگانش تمام باشد اینگونه انسانها یافت می شوند. از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرموده: شَیَّبَتْنی سُوَرَةُ هود، سوره هود مرا پیر کرد. چرا که خداوند به ایشان دستور داده است « فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ » همانگونه که به تو امر کرده ایم استقامت داشته باش.
آری استقامت ورزیدن در مسیر حق و حقیقت و پایداری در اطاعت از امر خداوند متعال است که باعث میشود تمام توان انسان مصروف آن شود. حال در مورد پیامبر اکرم(ص) این استقامت همراه بود با وادار کردن همراهان به استقامت چرا که این آیه در دو جای قرآن آمده است. ولی در سوره هود در ادامه آن آمده است«و من تاب معک»
حضرت امام می فرمایند: ما باید فکر کنیم که پیغمبر چه کرده است. برای چی این کارها را می کرده است، یک بشر است، اما می بیند وظیفه دارد؛ یعنی، بشری است که خدا برای او وظیفه تعیین کرده است. این اسلام را فرستاده است و به او امر کرده است که باید استقامت کنی: فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک این آیۀ شریفه در دو جای قرآن هست: یکی در سورۀ شوری هست: یکی در سورۀ هود پیغمبر ـ سلام الله علیه ـ در سورۀ هود را یاد می آورد، و تفاوت مابین سورۀ «هود» و سورۀ «شوری» این است که آنجا وَاْسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَاست، اینجا فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَک است. می فرماید: شَیَّبَتْنی، نقل شده است از ایشان: شَیَّبَتْنی سُوَرَةُ هود لِمَکانِ هذِهِ الآیَة؛ برای اینکه نگران بوده است پیغمبر از اینکه اشخاصی که همراهش هستند نتوانند استقامت کنند. خوب، خودش استقامت می کرده است، اما وَ مَنْ تابَ مَعَک هم مأمور است؛ یعنی، همان طوری که پیغمبر به استقامت و مقاومت مأمور است، هر کس هم همراه اوست و به او گرویده است، همین مأموریت را دارد و تا آخر هم این هم این مأموریت هست.(صحیفه امام، ج 16، ص 300)
مرحوم دکتر عباس شیبانی را میتوان یکی از این افراد نادر برشمرد. او از زمانی که خود را شناخت و پا به عرصه فعالیت اجتماعی گذاشت در مسیر دفاع از اسلام و مبارزه با ظلم و بی عدالتی قدم گذاشت. او بیش از هفتاد سال بدون کمترین تعلل و اعوجاح و تزلزلی چه در دوران سیاه ستمشاهی و چه در عصر برپایی نظام جمهوری اسلامی همواره چون سربازی خدمتگزار دوید، بدون آنکه کمترین چشم داشتی به مواهب چرب و شیرین قدرت داشته باشد، یا به واسطه بی مهری و کم توجهی دلسرد شود. او با همه دولت ها و با هر گرایش سیاسی تعامل داشت و کمترین توجهی به خط و خطوط سیاسی دیگران نداشت. او با ملی مذهبی، چپ، راست، اصولگرا، اصلاح طلب، آبادگران و ... همکاری می کرد و در هر کجا که امکان خدمت می یافت، حاضر بود. وی تلاش داشت کمترین بهره را از مواهب دنیوی نظام اسلامی ببرد. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نه تغییری در سبک زندگی و خانه و کاشانه خود داد و نه از مواهب قدرت بهره برد. با اینکه چندین دوره وکالت مردم تهران را در مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر تهران بر عهده داشت و چندی هم وزیر بود، تلاش داشت از غذای بیت المال نخورد و همواره دستمال حاوی نهارش همراهش بود. روح ایشان و مرحومه همسرش سرکارخانم انسیه مفیدی که همواره همراه و همدل و یاور او بود شاد و راهشان پر رهرو باد.