نشست «جایگاه زن در مکتب فقهی امام خمینی(س)
ششمین نشست از سلسله نشست های تبیین مکتب امام خمینی(س) با موضوع «جایگاه زن در مکتب فقهی امام خمینی(س)» در مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی(س) قم برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم، حجت الاسلام و المسلمین مهدی مهریزی در این نشست با اشاره به سیر تطور مکتب امام خمینی(س)، گفت: اگر همه آراء و نظرات مثل هم بود دیگر «مکتب» معنا نداشت؛ اگر قم و نجف مثل هم بودند، دیگر مکتب قم و مکتب نجف نبود. پس نقطه شروع این مکتب ها اختلاف در رأی است؛ برای افراد هم همین است. گاهی اختلافات درون یک علم به بیرون آن علم بر مربوط می شود و گاهی به فرد بر می گردد؛ دو نفر فقیه استعداد، دانش و آگاهی یکسان ندارند. اگر اختلافات یک علم به بیرون آن برگردد کلمه «مکتب» به کار می رود. اگر ما معتقدیم مکتب امام خمینی(س) در برابر فقهای دیگر فرق دارد یعنی فراتر از تفاوت های فردی است که اختلاف ایجاد می کند. یعنی امام در دین شناسی کلان نکاتی را در نظر گرفته که فقهای اقران خودش به آن توجه نداشته اند یا قبول نداشت اند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم حدیث ادامه داد: اختلافات انسجام یافته بیرون یک علم، مکتب ساز است و برای اختلافات انسجام یافته درون یک علم، بهتر است «مَنهج» به کار برده شود. این جایی تعریف نشده و از استعمالات این واژه در عربی و فارسی من به چنین فهمی رسیده ام. بنابر این وقتی مکتب امام خمینی(س) می گوییم یعنی اختلافاتی با دیگران دارد، این اختلافات به یک ریشه بر می گردد و به مسائل کلان منتهی می شود؛ و در مسائل کلان با دیگران متفاوت است. فرض کنیم در اصل اینکه دوره غیبت فقیه باید حکومت داشته باشد یا نداشته باشد یک بحث کلان است؛ یا نوع نگاه به زن یک مسأله کلان است.
وی با بیان اینکه دوره فقه امام را به سه مرحله پیش از مبارزه، دوران مبارزه و دوران رهبری تقسیم کرده ام، تصریح کرد: تدریس و تألیف فقه و اصول امام از سال 1320 شروع می شود و تا قبل از آن امام تدریس های فلسفی، عرفانی و حکمی داشته اند. تا سال 1340 کارهای فقهی و اصولی امام تقریراتی است که از اساتیدشان نوشته اند. تحریر الوسیله و کتاب البیع در دوره دوم نوشته شده است. در دوره سوم نوشته رسمی فقه و اصولی ندارند ولی چهار چیز دارند که می تواند مبنای ما قرار بگیرد که یکی از آنها مکاتبات اداری است. نامه هایی بین ایشان و شورای نگهبان رد و بدل شده که بخشی از آنها به مسائل فقهی بر می گردد. دوم نامه هایی که به افراد و طبقات اجتماعی دارند؛ مثل منشور برادری که یک سری مبانی فقهی می توان از آن برداشت کرد. سوم سخنرانی های ایشان به عنوان یک فقیه در مسند حکومتی است که نمی توان یک منبر معمولی تلقی کرد. چهارم استفتائات است.