در نظام جمهوری اسلامی،
مردم همهکاره، یا هیچکاره؟!
محمد رجائی نژاد
در نظامهای مردمسالارانهی راستین، مردم همه کارهاند و آرای عمومی حرف اول را میزند. امام خمینی نیز بر آن آگاه بود و باور داشت. همچنین بارها مسئولین پسین نظام جمهوری اسلامی را بر رعایت آن سفارش میکرد. تاآنجاکه در یکی از سخنرانیهای دهه شصت ـ در جمع مقامات قوه مجریه ـ به نکات بسیار مهمی اشاره کرده که نشان از باور به مردمسالاری ناب و آیندهنگری تاپ او دارد. تنها در یک بند از این سخنرانی به چندین پرسش مهم پاسخ میدهد:
- ملت در ایران چه کاره است؟
- آیا دخالت مردم در همه کارها موجب پیشرفت کارها میشود؟
- آیا بدون هماهنگی و خواست مردم میتوان یک سیاستی را پیش برد؟
- هماهنگی با ملت یعنی چی؟ آیا صِرف خبررسانی یعنی هماهنگی؟
- آیا ساکنین مناطق گوناگون ایران، حق تعیین و تغییر مسئولان محلی و استانی را دارند؟
امام خمینی در پاسخ میفرماید:
«ملت چه کاره است، ما هستیم که هستیم»، این مسئله در ایران مطرح نیست. و این یکی از تحولات بزرگی است که ایران به خواست خدای تبارک و تعالی بهدست آورده و این تحول موجب این شده است که کارهای شما پیش برود. شما نمیتوانید کارهایی که الآن در ایران هست انجام بدهید، الّا با هماهنگی با ملت. هماهنگی با ملت هم این است که شما توجه کنید به خواستهای اینها. مردم یک استاندار خوب میخواهند، اینکه تقاضای صحیحی است. خوب، شما یک استانداری که- فرض کنید- در فلانجا هست و با مردم نمیسازد، این استاندار را بردارید، یک استاندار دیگر بگذارید؛ تفاهم کنید... این کاری ندارد؛ خوب، این را یک جای دیگر میگذارندش. یا اگر آدمی است که واقعاً هر جا بگذارند خراب است، کنارش میگذارند.» (صحیفه امام، ج 15، 355)
چنانچه میبینید امام خمینی در همین یک بند به تمام پرسشهای بالا پاسخ میدهد. ایشان تأکید میکند مردم همه کاره هستند. اصلاً مسئله هیچکارهبودن و تنها نقش ظاهری دادن به مردم، نباید در نظام جمهوری اسلامی مطرح گردد! همه سیاستها، تصمیمها و کارهای کشور باید به آگاهی و تأیید مردم برسد. اگر اینگونه نباشد، و تنها به مردم نقش کاریکاتوری داده و آنها را بازیچه قرار دهند، قطعاً کارها پیش نخواهد رفت. به باور امام خمینی پیشرفت در همه بخشهای کشور و حکومت منوط به رضایت و هماهنگی و نقش اساسی و واقعی مردم است. تاآنجاکه با توجه وضعیت قومی، فرهنگی، زبانی و دینی و مذهبی مناطق و استانهای ایران، پیشبینی کرده که ممکن است مردم یک استان، شهرستان و... از یک مسئولی که ممکن است صددرصد هم مورد تأیید مرکزنشینان و مسئولان بالای نظام باشد؛ اما به هر دلیل در آن منطقه و استان چهره خوشنام یا موفق نبوده و مردم راضی نیستند، ایشان معتقد است باید به خواست مردم، آن مسئول محلی تغییر کند؛ نه اینکه به نام این که مردم پر رو و زیادهخواه میشوند، یا مسئله امنیتی بهوجود میآید، از خواسته مردم چشمپوشی گردد.
امام خمینی با این یک جمله اعلام میکنند که نقش تکتک مردم ایران ـ از هر قوم و دین و مذهب و زبانی ـ دارای ارزش و اهمیت اساسی است، نه یک منطقه از کشور و یا بخش خاصی از مردم! حتی به این حد از هماهنگی با مردم هم بسنده نکرده و در سخنرانی دیگری، در جمع اعضای هیأت دولت، سفارش میکند، وابستگان و مأموران دولت در انجام وظیفه و مأموریتهای خود باید با خواست اکثریت مردم همسو و موافق باشند و نظرات آنها در نظر داشته باشند.
«مأمورینی که میخواهید بفرستید به اطراف، این مأمورین را درست توجه کنید که با ساخت مردم موافق باشند. همانطوری که خود شما میخواهید با مردم همفکر باشید، اینها هم با مردم همفکر باشند... عمال دولت هماهنگی با مردم داشته باشند.» (صحیفه امام، ج 15، ص 357)
یعنی اگر سیاستها، فعالیتها و مأموریتها همگام و هماهنگ با خواست مردم نباشد و بیشتر مردم با آن موافق نباشند و رضایت قلبی نداشته باشند، سرانجامش برخلاف منافع ملی خواهد بود و موجب بدبینی و بیاعتمادی مردم خواهد شد. همچنین آن مأموران و نمایندگان در کارشان موفق نخواهند بود؛ چراکه پشتیبانی مردمی ندارند؛ اما اگر هماهنگ با افکار عمومی باشد و خواست ملت در سیاستهای منطقه و استان در نظر گرفته شود، از دیدگاه امام خمینی قطعاً «این موجب این میشود که ایران مصون بماند؛ نتواند کسی در آن کاری بکند.» (همان)
امام خمینی با هشدار به دولتهای داخلی ایران و دیگر دولتهای منطقه، سفارش میکند که شماها وصی و ولی ملتهای خودتتان نیستید که هرچه و هرگونه دلتان خواست عمل کنید؛ شماها براساس خواست ملت باید عمل کنید. چراکه دولتها هیچکارهاند و ملتها همهکاره!
«باید این دولتها این مطلب را از سر خودشان بیرون کنند ... که خودشان را قیم بدانند نسبت به ملتها. یک نفر شیخ یا یک نفر رئیسجمهور یا یک نفر مَلِک- به اصطلاح خودشان- چه حقی دارد که بر یک مملکت حکومت کند... شما در مقابل ملت هیچ کارهاید. ملتها هستند که باید کارها به تصویب آنها برسد... آنها ملت را هیچ کاره میدانستند. هر چه هست اعلیحضرت است. غیر اعلیحضرت خبری نیست. لکن ملت ایران شکست این را، و فهماند که هر چه هست ملت است و حکومتها باید بر طبق امیال ملت عمل بکنند، بر طبق مصالح ملت عمل بکنند.» (صحیفه امام، ج 15، ص 372 ـ 373)
به باور امام خمینی این خود ملتها هستند که مصالح خود را بهتر تشخیص داده و عمل میکنند، نه دولتها! حاکمان نمیتوانند به اسم مصلحت ملت، هرچه را خواستند انجام دهند و هرکسی را دوست داشتند بر مردم حاکم کنند.