نکته های اجتماعی در تفسیر آیت الله سیدمصطفی خمینی
محمدکاظم تقوی
عالم ربانی آیت الله حاج سیدمصطفی خمینی(قدس سره) با عمری کوتاه، کارنامه ارزشمند و افتخارآمیزی از خود بر جای گذاشته است. او جدای از فعالیت سیاسی ـ اجتماعی، به عنوان یک شخصیت برجسته علمی، هم در عرصه تحصیل و هم در عرصه تدریس، بسیار موفق بوده و در ساحت تحقیق و تألیف نیز آثار پرتعداد و متنوع و ماندگاری برجای گذاشته است. سیدمصطفی هم در مقطع فراگیری متون درسی و هم در دروس عالی و اجتهادی از برترین اساتید عصر، یعنی آیت الله بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله محقق داماد بهترین بهره های علمی را برده و در همان حال با تدریس علوم عقلی و نقلی در قامت استادی جوان و فاضل شناخته میشد. توفیقات سیدمصطفی در سالهای تبعید در نجف در کنار امام خمینی و در جوار امیرالمؤمنین(ع) چه در زمینه تدریس دروس خارج و چه در تألیف آثار فقهی و اصولی و تفسیری، ادامه داشت، اما در این میان درس تفسیر قرآن و نوشتن تفسیری بدیع از باقیات الصالحات بس ارزشمند او می باشد.
«تفسیر القرآن الکریم» آیت الله شهید سیدمصطفی خمینی(رضوان الله علیه) گرچه ناتمام مانده، اما همین پنج جلد از این تفسیر که شامل تفسیر سوره حمد و چهل و شش آیه از سوره بقره است، از چنان نظم و محتوایی برخوردار است که نظم و ساختار بی نظیر آن و روش و منهج تفسیری و مباحث و نکات فراوان آن، به واقع الگویی ارزشمند برای مفسران و قرآن پژوهان خواهد بود.
سیدمصطفی در روش تفسیری خود، برای فهم معنای واژگان و آیات قرآن کریم و نیز فهم مقاصد و اهداف این مائده آسمانی و دستورالعمل زندگی متعالی انسان، هم در ساحت نظر و هم در عرصه عمل، علوم گسترده ای را به کار گرفته تا فهم معنای کلمات و آیات و نیز درس گرفتن از کلام الهی حاصل شود. او برای درک کلام الهی که به زبان «عربی مبین» می باشد، از لغت و صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع، (ادبیات عرب و علوم بلاغی) بهره می برد و مطالب و نکات مربوط به واژه ها و کلیت آیات از حیث قرائت و املاء را هم مورد نظر دارد و مطالب متناسب و موجود در آیات قرآن را به عنوان مطالب و مسائل علوم: منطق، فلسفه، عرفان، کلام، فقه، اصول، اخلاق و موعظه، حروف، اعداد و اوفاق مورد مداقه او قرار گرفته است. معرفی تفصیلی این تفسیر عظیم و وسیع و کمتر شناخته شده، مجال مخصوص خود را می طلبد، ولی در سالگرد شهادت غریبانه او نکته هایی «اجتماعی» از تفسیر او به علاقمندان تقدیم میشود.
آیت الله سیدمصطفی خمینی که مطالب و نکته ها و درسهای بس فراوان برگرفته از آیات قرآن کریم را بدون مخلوط شدن آنها در هم و ایجاد آشفتگی و سردرگمی برای خواننده نوشته است، چند مطلب اجتماعی را مورد توجه قرار داده و از قرآن کریم استفاده کرده است.
انفاق و مصالح اجتماعی
در تفسیر آیه 3 سوره بقره و در کنار عناوین متعدد و نکات استنتاج شده، عنوان: «الأخلاق و الآداب و بعض بحوث اجتماعیه» جلب توجه می کند. او با زبان موعظه و اخلاق و با تعبیر «إعلم یا أخی و یا قرّه عینی» به خواننده می گوید: در کتاب الهی تدبر داشته باش تا مظهر و مصاحب و همراه آن گردی و صفات و خصوصیات آن در تو تجلّی نماید، تا از مهالک رهایی یابی. مفسّر از این آیه دو تهذیب روحانی قلبی و تهذیب مادی بدنی را استفاده می کند و می افزاید: خداوند پس از این دو مرحله، وارد مرحله سوم میشود که تهذیب دیگران است با انفاق کردن مؤمن مهذب از آنچه دارد. چرا که چرخ اجتماع بر محور چنین انسان های مهذبی می چرخد و مسئولیت خانواده بزرگ بشری متوجه آنها می باشد، اینان که سالکان مهذّب هستند، پس آنها وظیفه دارند به مقدار میسور امور اجتماع را تنظیم نمایند، در نتیجه از آنچه دارند انفاق می کنند تا امکان زندگی در سایه این إعطا و انقاق ممکن شود.
از نظر وی، فرمان الهی به انفاق ـ بدون اینکه خصوصیتی از کیفیت آن ذکر شده باشد ـ نیست مگر بدین خاطر که انفاق ـ از هر چیزی بر هر شخصی در هر حال و زمانی ـ از مسائل حیاتی و از مصالح اجتماعی میباشد؛ از مصالح اجتماعیای که با مراعات آن زندگی فردی و تهذیب برای تک تک افراد ممکن می شود و انسان می تواند زندگی شخصی خود را داشته و دستورات قرآن با عمومات و اطلاقات مختص به آیه یعنی «و ممّا رزقناهم ینفقون»، به خاطر اهمیت انفاق در اساس اجتماع را در نظر داشته باشد.
این آیه کریمه، خواننده را به ترک رذیله اخلاقی بخل دعوت می کند و به متّصف شدن به صفت سخاوت می خواند و اینکه مؤمن مهذب از هر طرف و جهت که ممکن است اهل اعطاء و دَهَش باشد. مفسر ارجمند در پایان حقیقتی را موعظه گونه متذکر میشود به اینکه:
چه بسا عالمی در آگاه کردن مردمان بخل می ورزد و چه بسا سالکی در هدایت اهل تقوی بخل میورزد و چه بسا تاجری در پرداخت حق فقراء بخل دارد و هکذا دیگر گروهها و اصناف [که به حسب صنفشان دارائی دارند] غافل از اینکه حقیقت سلوک و علم، قیام برای تجلّی فعلی الهی است که در آن جلوه ذات و صفات می باشد. پس ای انسان بزرگ، بر تو لازم است که سعی خود را داشته باشی و به مفاهیم و فنون ظاهری قانع نباشی و به آنها اکتفا نکنی، بلکه بکوشی برای اینکه از پل مجاز عبور کنی و به دار حقیقت و شهود وارد شوی، و این هدف و مقصد حاصل نمی شود، جز به اینکه مجلا و مظهر این آیه کریمه [ممّا رزقناهم ینفقون] که جامع انواع سعادت های دنیوی و اخروی است، گردی.
در ذیل این برداشت اجتماعی سیدمصطفی، باید یادآور شد که به خاطر همین «پیوستگی انفاق با ایمان» است که رسول اکرم(ص) «نان» را مقدمه لازم برای صوم و صلوه می داند و از خداوند برای آن برکت طلب می کند و چنانکه در احادیث زیادی از اولیاء دین رسیده، «معاد» به «معاش» گره خورده و «فقر» و «کفر» همسایه دیوار به دیوار معرفی شدند. این خود وظیفه ایمانی و الهی فرد و جامعه را برای تدارک و تأمین معاش نشان می دهد و همانگونه که فرد مؤمن باید بکوشد تا از راههای مشروع و حلال، زندگی مادی و معاش خود را تأمین کند، حکومت و زمامداران جامعه اسلامی وظیفه دارند این واجب بسیار مهم را محقق سازند تا بر بستر آن امکان انجام و تحقق دیگر ارزش های اسلامی فراهم گردد و الا به تعبیر عامیانه «شکم گرسنه دین و ایمان ندارد.»
تأثیر ناامیدی بر اجتماع
مطلب اجتماعی دیگر تفسیر آیت الله علامه سیدمصطفی خمینی مربوط به آیه 7 سوره بقره می باشد که عنوان «بحث اجتماعی» در آغاز آن نوشته شده است.
وی می گوید: از جمله مسائلی که در علم الاجتماع ـ جامعه شناسی و علوم اجتماعی ـ تبیین شده، این است که یأس و ناامیدی از مهلکات و گناهان کبیره می باشد، به اینکه انسان مأیوس از رسیدن به خیرات و خوشبختی ها و ناامید از رسیدن به حقایق و درک واقعیات؛ چه بسا از اهتداء به سوی جلب سعادت ابدی و جاودانه ساقط نباشد و از شمول دائره انسانیت خارج نباشد؛ ولی به خاطر همین صفت مذمومه و رذیله وحشتناک، به سرحد اشقیاء و افراد بدبخت سقوط می کند و قلبش مانند سنگ می شود و یا سختتر از سنگ، بدین روی به ذهن چنین خطور می کند که حتی کافر اگر مأیوس نباشد و امید به هدایت به نحوی در او وجود داشته باشد؛ در او هم شقاوت کلی نخواهد بود، اما اگر مأیوس کامل باشد چنین نخواهد بود. و این آیه کریمه با بیانی که دارد دلیل بر یأس کلی این گروه از کفار می باشد و چنین مرتبه ای از یأس از رحمت الهی، خود إغواء و اضلال است [که از یأس خودشان ناشی می شود] نه اینک اسنادش به قرآن باشد که کتاب نور و هدایت است. بله وقتی شخص به این حد از یأس برسد، وقتی این آیه کریمه را بخواند و یا بشنود، چه بسا که همین آیه موجب اشتداد شقاوت او و تأکید بر صلالت او گردد.
مفسر شهید در ادامه تبیین آیه شریفه از این زاویه، می نویسد: اگر این آیه مخصوص به گروه اندکی از کفار باشد ـ که بیشتر مفسرین می گویند ـ منعی ندارد که گفته شود آنها پیش از نزول آیه شریفه مأیوس از رحمت الهی بودند و این آیه سبب تقویت انحراف آنها نمی شود.
و اگر آیه عمومیت داشته باشد، دیگر چنین نخواهد بود که درباره گروهی از کفار باشد که نمی توانند از ظلمات به نور بروند، بلکه درباره گروهی از کفار خواهد بود و هر کسی آن را بشنود، می تواند به گوش جان بشنود و بعد از «استماع» به خدای بزرگ ایمان آورد تا از عذاب ذکر شده در این آیه نجات یابد.
و چه بسا این آیه و آیه قبلی می توانند در مقام مذمت کفار باشند و در مقام تحریک به ایمان آوردنشان و ترغیب آنها به اینکه اسلام اختیار کنند. با این بیان، آیه انشائی خواهد بود و در این حال در آیه «تشویق اجتماعی» است و در خود، این معنا را دارد که کسی که حالش مانند حال آنها نباشد گرامی خواهد بود. بنابراین این آیه شامل مهمترین مسائل اجتماعی می گردد. پس توبیخ و سرزنش، بعضی از زمان ها، از واجبات است، چرا که در آن فایده -به صورت جدی- منصرف کردن افراد از انحراف است.
در نتیجه این درس از آیه شریفه گرفته می شود که چون قرآن کتاب نور و هدایت است، و یأس از رحمت الهی از مهلکات و گناهان کبیره است، این آیه خود سبب بیدار کردن افراد غافل است تا از شقاوت و سوء عاقبت بترسند و با ایمان به خدای کریم در دائره رحمت او قرار گیرند و همه اینها در دوگانه «یأس» از رحمت الهی، و یا «امید به رحمت الهی» است.
در ذیل این برداشت مفسر شهید باید گفت: امروزه در تحلیل و بررسی های روانشناسانه و جامعه شناسانه، عنصر امید داشتن و یا ناامید بودن افراد و جوامع در توسعه و پیشرفت و یا گرفتار بحران و عقب ماندگی شدن، تأثیر اساسی دارد؛ و قرآن درس امید میدهد که سبب شکوفایی و نهایتاً سعادت و نجات است.
مرگ و زندگی اجتماع
مطلب اجتماعی سوم در تفسیر سیدمصطفای شهید، ذیل آیات 28 و 29 سوره بقره و با عنوان «فی الوعظ و الارشاد و بعض المسائل الاخلاقیه و الاجتماعیه» است و مطلب اجتماعی ذیل عنوان «فی بعض البحوث الاجتماعی» آمده است. او با بیانی خطابی می نویسد:«ثم اعلم یا أخی فی ادحقیقه و الرقیقه؛ اینکه برای حیات و ممات در اجتماع معنایی اظهر و روشنتر وجود دارد و در آن مظهر قدرت الهی به شکل پر و پیمون تر هست. به دلالت آیات قرآن شما [مخاطبان قرآن در عصر نزول] اموات و مردگان بودید و اثری از حیات در شما نبود و بر لبه پرتگاه آتش بودید ولی خداوند نجاتتان داد، فرزندان خود را به قتل می رساندید و زنان خود را به اسیری می بردید و از همه تمدن های انسانی و دینی دور بودید، اما به نعمت الهی «برادر» یکدیگر شدید و از سلاطین و آبرو داران در میان مردم شدید و خداوند شما را پس از آن مرگ اجتماعی، حیات اجتماعی عطا فرمود، اما بعد از این مرحله مدنیت که شرافت و شکوفایی یافتید، مرگ اجتماعی وحشتناک تر دامنگیرتان خواهد شد، به خاطر به کارگیری انرژی هیدروژنی و بمب های اتمی که در نتیجه آن، زمین سوخته و غیرقابل سکونت خواهد بود که حیاتی در آن نخواهد بود؛ و پس از آن مرحله، حیات دوم و ممات سوم خواهید داشت و این تطورات اجتماعی و تبدلات قومی و رفت و آمدهای نسلی به دست خدای رب العالمین خواهد بود و با همه این حرکات طبیعی و قسری و قهری، به سوی او ـ تعالی ـ بازخواهید گشت و از حکومت او نمی توانید خارج شوید، زیرا همه این مرگها و زنده کردن های اجتماعی و تمام آنچه در زمین و آسمانها است، زیر سایه او و در قبضه قدرت و علم و آگاهی او است. اگر اختیار زندگی اجتماعی بشر در اختیار انسان می بود تا آنچه مناسب طبع و میل او است را اختیار کند، در حالی که همه آنها از عقلاء و اهل فهم و شعور هستند، و زندگی بشر و کسب ها و در آمدهای اجتماعی، مورد نیاز همه خانواده انسانی است، در همه فصول و در همه زمانها، [می بایست این اتفاقات غیر عقلائی رخ نمی داد] پس چرا و به چه جهت بعضی از گروهها گرفتاری جامعه بشری را در همه فصول دنبال میکنند؟! حل این معضله اجتماعی با بازگشت به وجدان حاصل می شود و باور به اینکه دست غیب در این امور جامعه تصرف می کند و موجب رضایت بشر به آنچه مشغول آن است می گردد. این حالت نیست مگر به خاطر اینکه حیات اجتماع به دست او ـ تعالی ـ است، و الا به صورت طبیعی عاقل به سوی آنچه سازگار با طبع او باشد میرود.
آیت الله شهید سیدمصطفی خمینی(قدس سره) پس از تبیین این حقیقت که حیات و ممات اجتماعی بشر در زمین با توحید و عالم غیب ارتباط وثیقی دارد به خواننده می گوید: در آنچه به آن اشاره کردم تدبّر نما، که شبیه برهان بر تصرف غیب در عالم ـ محسوس و مادی ـ ما است، نه اینکه [آنچه گفتم] تنها خطابه و شعر باشد؛ پس خوب در آن دقت نما.
سه نکته ای که به عنوان برداشتهای اجتماعی از «تفسیر القرآن الکریم» گزارش گردید، اولی بُعد اقتصادی دارد، دومی بُعد روانشناسی با بازتاب اجتماعی؛ و مطلب سوم تأکید بر نگاه موحدانه داشتن در تطورات و تحولات اجتماعی است و ایمان به اینکه عالم ماده صرف همین ماده محسوس و روابط و ارتباطات مادی و محسوس نیست، بلکه این دست غیب و سنن الهی است که در عالم ماده ساری و جاری است و حیات اجتماعی را باید از افقی برتر و با نگاهی رفیع تر نگریست.