«قیام برای خدا» بررسی و تحلیل قدیم ترین سند تاریخی از امام خمینی

اسناد تاریخی از امام خمینی، و دربارۀ ایشان نیز بسیار است که شماری منتشر شده، و برخی هنوز نه. یکی از این اسناد مهم، یادداشتی است که در 15 اردیبهشت سال 1323 نوشته اند و از قدیم ترین اسناد؛ و با «نگاه سیاسی»، نخستین سند سیاسی و مبارزاتیِ ایشان است. یادداشتی که در آن، تنها راه اصلاح جهان را قیام برای خدا می داند.

کد : 4702 | تاریخ : 14 اردیبهشت 1401

«قیام برای خدا»

بررسی و تحلیل قدیم‌ترین سند تاریخی از امام خمینی

 

محمد رجائی نژاد

مقدمه

اسناد تاریخی بخشی از درونمایه بایگانی‌ها هستند که امروزه از مهم‌ترین منابع پژوهشی به‌شمار می‌روند. برای مورخ، سند، اساس قضاوت درباره گذشته است. او بدون سند نمی‌تواند اظهارنظر کند. همۀ کتاب‌هایی که درباره گذشتگان نگارش شده است؛ براساس اسناد نوشته شده‌اند. وجود هر نوع سند تاریخی گاه نقاط کور و پنهان تاریخ را نمایان کرده و شرح می‌دهد.

اسناد تاریخی از امام خمینی، و دربارۀ ایشان نیز بسیار است که شماری منتشر شده، و برخی هنوز نه. یکی از این اسناد مهم، یادداشتی است که در 15 اردیبهشت سال 1323 نوشته‌اند و از قدیم‌ترین اسناد؛ و با «نگاه سیاسی»، نخستین سند سیاسی و مبارزاتیِ ایشان است. یادداشتی که در آن، تنها راه اصلاح جهان را قیام برای خدا می‌داند.

این یادداشت به درخواست حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر وزیری یزدی در دفترچه‌ای که دربرگیرنده بیش از 200 یادداشت از مراجع و علما و فضلای سده‌ی گذشته بوده، نوشته شده است. این دفتر اکنون در کتابخانه وزیری یزد نگهداری می‌شود.

حال می‌خواهیم ببینیم، به‌درستی نزدیک‌به بیست سال پیش از آغاز نهضت و تبعید در اوایل دهه چهل، منظور امام خمینی از قیام چه بوده است؟ همان انقلاب و خیزش سیاسی اجتماعی و مبارزاتی بوده، یا برداشت‌های دیگری هم می‌توان کرد؟

نامه در خوانش نخست، بیشتر پیام و بار سیاسی دارد، و یادآور درخواست خیزش و مبارزه علیه ظلم و جور و... است؛ اما، با بررسی دقیق و عمیق متن که درونمایۀ آن آیه 46 سوره سبأ است، و خوانش تفسیرهای گوناگونی که امام خمینی از آیه در فرازهای دیگر زندگیِ خویش داشته و تکرار کرده است، به‌دست می‌آید، منظور ایشان پیشتر و بیشتر از این‌که دعوت به یک خیزش و مبارزه سیاسی صِرف باشد، فراخوان به یک جنبش عرفانی و اخلاقی و اصلاحی است تا بستر حرکت‌های انقلابی و مبارزاتی آماده شود. اینگونه نیست که ایشان به یک‌باره، بدون درک و وضع زمانه، مردم را به قیام سیاسی و مبارزاتی فراخوانده باشد.

برای روشنی بحث، اشاره‌ای به گزاره‌های نامه بایسته و شایسته است.

نگاهی گذرا به نامه و زمانۀ آن

دهه 20 خورشیدی یکی از بازترین و آزادترین دوره‌ها در فضای سیاسی اجتماعی تاریخ ایران است. طی سال‌های 1320 تا 1332 بیش از 70 گروه با عنوان حزب در ایران فعالیت می‌کردند و در کنار آنها بیش از دو هزار عنوان نشریه منتشر می‌شد. علاوه بر آن، شوراها و انجمن‌های صنفی و کارگری بسیاری در طول این سال‌ها فعال بودند. با این بستر، فشار و تبلیغات علیه اسلام و روحانیت، حوزه‌های علمیه و اعتقادات توده مردم نیز روزبه‌روز افزون‌تر و عمیق‌تر می‌شد. کتاب‌ها و نشریات فراوانی با نقد عریان، باورهای توده مردم را زیرسؤال برده و شبهه‌افکنی می‌کردند و کسی هم توان و جرأت مقابله و دفاع نداشت. (ابوترابیان، حسین، ص 8)

از دیگر ویژگی‎ مهم این دوره چیرگی فکری همه‌جانبۀ جریان روشنفکری بیگانه و ضد مذهب است؛ زیرا در این دهه روحانیت به دلایل بسیاری از سیاست کناره‎گیری می‌کردند و حتی بسیاری از آنان، سیاست را از دیانت جدا می‎دانستند. برای همین این طیف روشنفکری در ایجاد آشوب فکری تأثیر به‌سزایی داشتند. (همان) در این دوره روشنفکران با به‌کار بردن مفاهیمی چون: ارتجاع، ترقی، دشمن خلق، امپریالیست و... به‌جای مفاهیمی چون: ارتداد،‌ مفسد، طاغوت و مستکبر، که ریشه در مذهب و فرهنگ داشت؛ تلاش می‌کردند نظام ارزشی جدیدی بیافرینند. نخستین اثر این اوضاع، نادیده گرفتن اعتقادات و چهارچوب اندیشه‎های اسلامی بود. (مدنی، سید جلال الدین، ج 1، ص 269) بدتر از همه، روشنفکرانی بودند که از درون حوزه‌های علمیه رشد کرده و لباس را کنار نهاده و منتقد شده بودند. کسانی چون سید احمد کسروی، علی‌اصغر حکمی‌زاده، علی دشتی و... این طیف مردم را بیشتر بدبین می‌کردند.

امام خمینی در این فضا، احساس وظیفه کرده و «کشف اسرار» را در پاسخ به کتابچه‌ی اسرار هزار ساله‌ی حکمی‌زاده نوشت. همچنین یادداشت 15 اردیبهشت ماه سال 1323 را به نگارش درآورد که به نوعی اوضاع گذشته، حال و آینده مردم و جامعه را بررسی و تحلیل کرده و قیام برای خدا را تنها راه اصلاح جهان، و فلسفه بعثت همه انبیای الهی می‌داند. ایشان در ادامه، دلایل بدبختی مسلمانان و ملت ایران را تشریح، و مسئولیت سنگین علما و روحانیان را بر شمرده و عواقب زیانبار غفلت سیاسی آنها را یادآوری می‌کند. همچنین به صراحت، علمای اسلام و جامعه اسلامی را به قیام عمومی فرا می‌خواند و نسبت به سکوت در برابر توطئه‌های ضد اسلام هشدار می‌دهد.

در بخشی از این سند تاریخی آمده است:

«قل انّما اعظکم بواحده ان تقوموا للّه مثنی و فرادی» (سبأ: ۴۵) «خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده...

قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به‌طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوت‏پرستِ پشت‌میزنشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بی‌سواد [رضا شاه] را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می‏کند که حَرْث و نسل آنها را دست‌خوش شهوات خود کند. قیام برای نفع شخصی است که الآن هم چند نفر کودک خیابان‌گرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و... نَفَس از هیچ‌کس در نمی‏آید...

«امروز، روزی که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی شهوت‌ران بر شما چیره شوند....» (صحیفه امام، ج 1، ص 21ـ 23)

بررسی متن پیام

خوانش کلی متن یادداشت، نشانگر چیرگی نویسنده آن بر اوضاع زمانه است. این‌که امام خمینی چقدر دقیق و درست زمانه خویش را شناخته و توصیف می‌کند. درد و درمان جامعه را به سادگی به مردم معرفی می‌کند. حتی فراتر از زمانه‌ی خویش می‌اندیشید و به نقش توده‌های عظیم مردمی در قیام ایمان و اشاره دارد. برای بررسی دقیق و هم‌افق شدن با نگارنده، بهتر است نخست گوهره و اساس پیام را که آغازگر یادداشت است، بررسی کنیم؛ یعنی آیه 46 سوره سبأ. «قل انّما اعظکم بواحده ان تقوموا للّه مثنی و فرادی...» که تا پایان نیز اساس و چارچوبه نامه را دربرمی‌گیرد.

برداشت‌های گوناگون از آیه

متن کامل آیه «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی‏ وَ فُرادی‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ» است که امام خمینی معمولاً چه در این نوشته، و چه بعدها به بخش نخست آن اشاره کرده‌اند. شناخت و فهم درست آیه، کمک بزرگی در رسیدن به پیام اصلی مکتوب دارد. بهترین راه فهم آیه نیز مراجعه به تفاسیر قرآن است. مفسران در تفسیر این آیه دیدگاه‌های گوناگونی دارند.

اختلاف آرای مفسران را در سه بخش می‌توان پیگیری کرد: 1. مقصود از «واحدة»؛ 2. مقصود از «أَنْ تَقُومُوا»؛ 3. «مَثْنی‏ وَ فُرادی» (شریفی‌نسب، حامد، ص 28) که از این میان شناخت و فهم معنای دومی، «أَنْ تَقُومُوا»، مراد و دلخواه ماست.

«أَنْ تَقُومُوا» در آیه به تأویل رفته و به‌معنای «قیامکم» است که در واژه به معنی برخاستن بر روی پا و در مقابل جلوس و قعود به‌کار می‌رود. (ابن منظور، 1414ق، ج 12، ص 496) شماری از مفسران «أَنْ تَقُومُوا» را نیاز به تفسیر ندانستند و همان برخاستن و به‌پاخاستن را برگزیدند. (طبری، 1412ق، ج 22، ص 70؛ طوسی، بی‌تا، ج 8، ص 405؛ ابوالفتوح رازی، 1408ق، ج 16، ص 82؛ طباطبایی، 1417ق، ج 16، ص 388؛ و...) اما بسیاری دیگر واژه «قیام» را نیازمند تفسیر دانسته و وجوه گوناگونی بر آن شمرده‌اند؛ ازجمله:

  1. 1.    قیام به معنای به‌پاخاستن و کوشش برای انجام کاری

برخی قیام را در این آیه به معنای قیام برای امری و کاری تفسیر کرده‌اند. یعنی قیام، نه در مقابل نشستن، بلکه قیام به امر و در طلب حق است. (بغوی، 1420ق، ج 3، ص 685؛ زمشخری، 1407ق، ج 3، ص 589؛ طبرسی، 1377ش، ج 3، ص 358؛ مکارم شیرازی، 1374ش، ج 18، ص 135؛ و...)

  1. 2.    قیام به عبادت و طاعت خدا

عده‌ای از مفسران امر به قیام در آیه را توصیه به عبادت خدا و تفکر در حقیقت نبوت دانسته‌اند. (ابن عطیه، 1422ق، ج 4، ص 425؛ ثعالبی، 1418ق، ج 4، ص 378؛ ابن کثیر، 1419ق، ج 6، ص 465؛ و...)

  1. 3.    قیام به تفکر

تعدای از مفسران برداشت‌شان قیام به تفکر است. یعنی قیام برای اندیشه در نبوت و پیامبر اسلام(ص) (ابن عطیه، 1422ق، ج 4، ص 425)

بر اساس این دیدگاه امر به قیام، امر به تفکر است. یعنی قیام معنای جدای از تفکر ندارد و در پیوند همند.

  1. 4.    قیام به معنای انقلاب و مبارزه علیه باطل

برخی قیام را به معنای مبارزه و خیزش و جهاد علیه ظلم و طاغوت و برپایی انقلاب علیه حکومت‌های نامشروع و باطل تفسیر کرده و معتقدند آیه، مسلمانان را به قیام و جهاد علیه باطل دعوت می‌کند؛ و این برداشت را به امام خمینی نسبت می‌دهند که ایشان هم در نامه مذکور این تفسیر را دارد (صحیفه امام، ج 1، ص 21ـ 23)، و هم در برخی سخنرانی‌های اواخر دهه پنجاه (صحیفه امام، ج 8، ص 8؛ ج 7، ص 244)

در حالی‌که اینگونه نیست. در رد این ادعا می‌توان گفت درست است که امام خمینی در این نامه (اردیبهشت 1323) و در دوران اوج‌گیری انقلاب (اواخر دهه پنجاه) از آیه 46 سوره سبأ بیشتر برداشت سیاسی داشته‌اند؛ اما در آثار دیگر ایشان نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد منظور از قیام تنها بُعد سیاسی و جهادی نبوده است. زیرا ظاهر سیاق آیه و ادامۀ آیه «... ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ» نشانگر آن است که مخاطب آیه مشرکان مکه هستند، نه مسلمانان و مؤمنان! پس نمی‌تواند منظور آیه دعوت مشرکان به قیام علیه خود باشد.

  1. 5.    قیام به معنای توقف از حرکت و پیروی کورکورانه

یکی از معانی واژۀ قیام که اهل لغت به آن اشاره کرده و در قرآن نیز استفاده شده است؛ توقف کردن و بازایستادن از حرکت است. چنانچه به شخص در حال حرکت می‌گویند: «قم لی» یعنی بایست تا نزد تو آیم. (ابن منظور، 1414ق، ج 12، ص 497) در قرآن نیز در چندین آیه قیام به معنی بازایستادن از مشی آمده است. (فرقان: 66، 76؛ احزاب: 13؛ بقره: 20؛ دخان: 25 و 26، 51؛ شعرا: 57 و 58؛ و...) یعنی ماده قیام دارای دو معناست: یکی قیام به معنی به‌پاخاستن که در مقابل جلوس و قعود است؛ و دیگری قیام به معنی ایستادن از راه‌رفتن که در برابر مشی و حرکت است. هر دوی این معانی هم در قرآن به‌کار رفته است.

به نظر می‌رسد در آیه «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی‏ وَ فُرادی‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ» نیز می‌تواند مقصود از قیام، قیام در برابر مشی و به معنای ایستادن از حرکت باشد. یعنی توصیه واحدی که خداوند مشرکان را به آن موعظه کرده، این بوده است که از مشی کورکورانه در انکار دعوت پیامبر(ص) دست بردارند و از روند جاهلانه و چشم‌بسته خود که متأثر فضای شرک‌آمیز اکثریت مردم مکه است، بازایستند و سپس به تفکر بپردازند و در مسئله پیامبر و اتهامات واهی مشرکان به ایشان، همچون نسبت «جنون»، تفکر کنند؛ زیرا تا زمانی که آنان به روند کورکورانه و جاهلانه خود ادامه دهند، راه هرگونه تحول و اصلاحی را بر خود مسدود نموده‌اند.

این تفسیر از آیه، از یک طرف با لغت، کاربرد قرآنی، فضای نزول آیه در مکه و همچنین مخاطبان آیه که مشرک بودند، سازگاری دارد؛ و از طرف دیگر توقف از مشی کورکورانه، گام اول برای تفکر و مشی مبتنی بر عقل است. (شریفی‌نسب، ص 21)

  1. 6.    تفسیری عرفانی از قیام

برخی پژوهشگران تفسیر امام خمینی از قیام در این آیه را عرفانی دانسته و بر این باورند که درون‌مایه این نامه و دیگر اشاره‌های حضرت امام به این آیه در سال‌های بعد، بیشتر با نگرش عرفانی آن حضرت از انسان، و حرکتش در مسیر سیر و سلوک مرتبط است. همچنین با نگرش فقهی و فلسفی ایشان نیز پیوند دارد. چراکه امام خمینی سیاست را تحقق عملی حکمت، اخلاق و عرفان در جامعه و آخرین سیر از سیرهای چهارگانه سلوک و نیز عین دیانت می‌دانست. برای همین می‌توان گفت به باور ایشان ماهیت و حقیقت قیام، حرکتی است دارای ماهیت الهی ـ انسانی، و عملی است خداگونه برای شدن انسان، گذشتن از خود مادی و رسیدن به جانان. (محمدحسین جمشیدی، ص 15)

  1. 7.    تفسیری تلفیقی از قیام؛ سیاسی و عرفانی

به نظر می‌رسد برداشت دیگری هم می‌توان داشت؛ یعنی یک تفسیر تلفیقی. این‌که امام خمینی، هم برداشت عرفانی از آیه داشته‌اند و هم برداشتی سیاسی. با بررسی دقیق آثار امام خمینی می‌بینیم که آیه 46 سبأ یکی از آیات دلخواه و بسیار پرکاربرد ایشان بوده است. نخستین‌بار در دروس فلسفی خویش با استناد به آیۀ مذکور، به اهمیت اتحاد و کار جمعی و تمرکز در عمل مخلصانه اشاره کرده‌اند. سپس در یادداشت 15 اردیبهشت 1323 از آن بهره گرفته است. بعدها نیز در فرازهای گوناگون زندگی و متناسب با زمان و نیاز از آن استفاده کرده‌اند. البته استناد به این آیه در سخنرانی‌ها و نوشته‌های پس از پیروزی انقلاب بیشتر به چشم می‌خورد که با تکیه بر آن انقلابیون را همواره به جهت‌گیری الهی در انقلاب موعظه می‌کند.

امام خمینی در کتاب شرح جنود عقل و جهل (1324) نوشته‌اند اول مرتبه سلوک قیام است: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» و می‌فرماید: اصحاب سیر هم این منزل را اول دانسته‌اند. (شرح جنود، ص 182ـ184) سپس در تفسیر سوره حمد اشاره می‌کند که شاید هم مقدمه باشد برای سیر سلوک، نه منزل! (تفسیر قرآن؛ برگرفته از آثار امام، ج 4، ص 560 و 561؛ تفسیر سوره حمد، ص 145 و 146؛ صحیفه امام، ج 10، ص 242ـ244)

ایشان بر این باور بود که «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» یعنی قیامِ جمعی و تمرکز در عملِ مخلصانه نتیجه خواهد داد (تقریرات فلسفه، ج 3، ص 544) لذا بر آن توصیه و موعظه می‌کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 این پیش‌بینی ایشان تحقق یافت. همچنین تأکید داشت، هر نوع قیامی باید برای خدا باشد؛ چه قیام معنوی و سیر و سلوکی، و چه قیام سیاسی و اجتماعی و مبارزاتی. (تفسیر قرآن؛ برگرفته از آثار امام، ج 4، ص 575)

جالب آنجاست که با استناد به همین آیه، تعبیر «قیام لله» را در اعلامیه‌های زمان انقلاب به عنوان تذکرات احوالی برای قیام سیاسی و اجتماعی نیز آورده است.

در یک نگاه کلی می‌توان گفت: نگرش امام خمینی به قیام در دو بعد مرتبط و منسجم عرفانی و سیاسی ایشان قابل تأمل و بررسی است. بر این اساس؛ برداشت سیاسی امام خمینی از قیام، از سویی با دید و نگرش عرفانی آن حضرت از انسان و حرکتش در مسیر سیر و سلوک ارتباط می‌یابد و از دیگر سوی با  نگرش فقهی و دید فلسفی او دارای ارتباط است؛ زیرا او سیاست را تحقق عملی حکمت، اخلاق و عرفان در جامعه و آخرین سیر از سیرهای چهارگانه سلوک و نیز عین دیانت می‌داند. سیاست طریقت است و قیام، حرکت در میدان طریقت برای تحقق حقیقت و رسیدن به سعادت.

در اندیشه امام خمینی، قیام الهی یا قیام لله بیانگر حرکت صحیح انسان در بستر انسانیت برای یافتن خود و شأن وجودی و حقیقی خود ـ در درون جامعه و در ارتباط با دیگران است. لذا چنین قیامی سود محض است و هیچگونه زیان یا خسرانی در برندارد. در حالی که قیام برای نفس و قیام طاغوتی، قیامی است برای تحقق خودِ مادّی یا بعد نفسانی انسان و در جهت منافع شخصی صورت می‌گیرد و لذا عامل انحطاط جوامع اسلامی است چنین قیامی گرچه منافعی کوتاه‌مدت را برای فرد به دنبال دارد امّا در بنیان و بویژه به لحاظ مصالح عمومی زیان‌آور و خسران‌بار است.

از دیدگاه امام خمینی ماهیت و حقیقت قیام را اموری چند؛ چون دفاعی و عاری بودن از تجاوز و سلطه‌طلبی؛ کمال و برتری «فوز عظیم» قداست و معنویت و آرمانی بودن، بی‌انتهایی و بی‌مرزی ـ که در جهت هدفی مطلق و لایتناهی یعنی «الله» صورت می‌گیرد ـ و مهم‌تر از همه الهی و خداگونه بودن و... تشکیل می‌دهد. بنابراین قیام حرکتی است دارای ماهیت الهی ـ انسانی، و عملی است خداگونه برای شدن انسان؛ گذشتن از خود مادی و رسیدن به جانان.

نتیجه

امام خمینی در فرازهای گوناگون زندگی به آیۀ 46 سورۀ سبأ استناد کرده و با تأکید بر بخش اول آن، به‌ویژه «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ»، از آن بهره‌مند شده است. قیام را دو بُعدی دیده و به‌کار گرفتند: بُعد «فردی ـ اجتماعی»، «معنوی و اخلاقی ـ جهادی و مبارزاتی» آنهم برای اهداف الهی و اقامه حق. چه تنهایی و چه جمعی. در آنجا که مسئله سیر و سلوک و طی طریق و تهذیب نفس مطرح است، به‌عنوان حرکت و گام مهم تهذیب برمی‌شمارد؛ اما قیام جهادی را هم در مقابل ستمگران و مفسدان و طاغوتیان و سرنگونی آنان به‌عنوان قیام اجتماعی می‌داند.

 

انتهای پیام /*