نشست علمی «مکتب اصولی امام خمینی(س)»

دومین نشست از سلسله نشست های تبیین مکتب امام خمینی(س) با عنوان «مکتب اصولی امام خمینی(س)» روز پنجشنبه 23/10/1400 با سخنرانی آیت الله احمد مبلغی مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و نماینده مجلس خبرگان رهبری در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم برگزار شد.
در این نشست که جمعی از فضلا و علاقمندان به امام خمینی(س) حضور داشتند، آیت الله احمد مبلغی به بررسی و تحلیل نظریات اصولی امام خمینی پرداخت.

کد : 4633 | تاریخ : 23 دی 1400

نشست علمی «مکتب اصولی امام خمینی(س)»

دومین نشست از سلسله نشست‌های تبیین مکتب امام خمینی(س) با عنوان «مکتب اصولی امام خمینی(س)» روز پنجشنبه 23/10/1400 با سخنرانی آیت‌الله احمد مبلغی مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و نماینده مجلس خبرگان رهبری در سالن همایش موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قم برگزار شد.

در این نشست که جمعی از فضلا و علاقمندان به امام خمینی(س) حضور داشتند، آیت الله احمد مبلغی به بررسی و تحلیل نظریات اصولی امام خمینی پرداخت.

آیت الله احمد مبلغی طی سخنانی در این نشست گفت: مکتب اصولی حضرت امام از جمله امور معطل شده و مهمل گذاشته شده است. درست است که گاه گاهی نامی از مکتب فقهی امام برده می شود ولی بسیار مهم است که به مکتب شناسی اصولی امام توجه شود. به دلیل اینکه واقعا یک مکتب است. شاید بشود گفت تنها مکتب قم در اصول مکتب امام خمینی(س) است. یعنی مکتب اصولی قابل عرضه و پیگیری و قابل طرح و ارائه در فضای اصول شیعه در مقابل مکتب های اصولی دیگری که عمدتا در نجف سر بر آورده اند این مکتب قابل عرضه است؛ چون تمایزهای مکتبی دارد.

عضو مجلس خبرگان رهبری در خصوص تمایزهای اساسی مکتب اصولی امام خمینی(س) با مکتب های اصولی شیعه، اظهار داشت: مکتب اصولی حضرت امام با مشخصه های تمایز بخش در مقابل اینها مطرح است و لذا محققان و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) باید این مسأله را به صورت جدی تری دنبال کنند. کافی نیست که درسی گفته شود و بگوییم آراء اصولی امام این است؛ اگرچه در همین هم ضعف داریم. کافی نیست که تقریرات اصولی امام را چاپ کنیم. کافی نیست مقالاتی در این زمینه ارائه شود. کار اساسی این است که مکتب اصولی امام را بفهمیم و بدانیم که چرا آن را مکتب به حساب می آوریم.

وی با تأکید بر اینکه مکتب اصولی امام یک مکتب قوی و نیرومند است، افزود: در ابتدا لازم است معیاری را برای مکتب اصولی بیان کنیم. به نظر می آید که هر مکتب اصولی دارای سه بخش خواهد بود. بخش اول منابع است. این فرد اصولی که برای او می خواهد مکتبی فرض شود باید منابع مشخصی را برای اصول در نظر گرفته باشد. دوم روش است که با چه روشی می خواهید به سمت این منابع بروید. سوم هم این است که مکتب باید خروجی داشته باشد. اگر خروجی نداشته باشد معلوم می شود اندیشه های این عالم به حد نصاب نرسیده و تا سر حد مکتب پیش نرفته و تابع است و پشت سر اندیشه های دیگران قرار گرفته است.

آیت الله مبلغی ادامه داد: اگر اندیشه های یک عالم اصولی نسبت به منابع و روش آنقدر متمایز باشد، حتما بر آن خروجی ها انعکاس پیدا می کند و خروجی ها شاخص است که بفهمید آیا مکتب وجود دارد یا نه. خروجی های تکرار شده ای که با کم و زیاد شدن بعضی قیود است، مقصود من نیست. مقصود من این است که یک دستگاه فکری با خروجی های برجسته متمایز باشد. پیروان یک مکتب اصولی، مثلا مکتب نائینی، تفاوت هایی با هم دارند ولی همه در یک دستگاه حرکت می کنند.

وی تأکید کرد: بنده اعتقاد دارم حضرت امام یک کار اساسی، مهم و ویژه و تکرار نشده و واقع نشده در فضای اصول با خروجی های ویژه ارائه کرده که اگر حوزه قم بر این اصول تأکید و تکیه کند و آن را بشناسد و در فقه به جریان بیاندازد، دارای نتایج ویژه و حتی دارای زایش اصولی است. یعنی یک حرکت به راه افتاده است اما این حوزه و شاگردان امام و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام هستند که باید این اصول را در مسیر زایش بیشتر و تولد دادن به اندیشه های بیشتر قرار بدهند. این چیزی است که برای بنده در مطالعاتی که نسبت به امام داشته ام کاملا روشن است.

این استاد حوزه علمیه قم گفت: وقتی ما سخن از منابع و روش به میان می آوریم لازم نیست هر یک از اینها نزد آن اندیشمند اصولی ویژه باشد. گاهی ممکن است یکی از اینها ویژه باشد تا مکتب ساخته شود. اما حضرت امام در هر دو اندیشه های ویژه دارد. در اصول سخن از منابع فقه به میان می آید اما جایی سخن از منابع اصول به میان نیامده است. عقلا در فقه منبع نیستند و دلیل هستند ولی در اصول منبع هستند. اگر اندیشه های اصولی امام را تجزیه و تحلیل کنید به دست می آید که نگاه مصدری و منبعی به این مسأله دارد.

وی افزود: مرحوم علامه طباطبایی هم اعتبارات عقلا را منبع اصلی اصول به حساب می آوردند؛ اگر نگوییم تنها منبع اصول. این را هم باید گفت که امام و علامه در اصول خیلی نزدیک هستند و نوع نقدهای آنها واحد است. امام و علامه روی ریل نقد اصولیون حرکت کرده اند با این تفاوت که امام یک اصولی دارای کرسی است و این بحث را پی گرفته و حرکت کرده است. اگرچه ما در قم به عمق آن پی نبرده ایم.

آیت الله مبلغی تأکید کرد: مهم نگاه امام به عقلا است. امام هم اعتبارات و هم بنائات را جزو منابع به حساب می آورند. این دو تا کردن، حرکت و مطالعه را برای ما سهل و علمی تر می کند. ویژگی دوم داشتن این مبنا است که امام معتقد است شریعت در اعتبارات عقلا تصرف نکرده و در حدود آن تصرف کرده است. ایشان معتقد است که عقلا را باید مستقل بگیریم. ما سه دیدگاه داریم. یک دیدگاهی که معتقد است شارع متحد المسلک با عقلا است و این دیدگاه مرحوم اصفهانی است. دیدگاه دوم اهتمام به مسلک عقلا است و این دیدگاه خیلی از اصولیون از جمله مرحوم عراقی است و شاید مرحوم نائینی هم باشد. امام در این میانه مکتب سومی ساخته که بنده امام آن را «متخد المسلک» گذاشته ام.

وی ادامه داد: همه اصولی ها معتقدند که شارع از زبان مردم استفاده می کند. پس آنجا که اتخاذ محل اتحاد است، امام اتخاذ دیگری هم اضافه کرده است. یعنی می خواهد بگوید شما که در همه جای اصول بر زبان محاوره ای «ناس» تأکید می کنید، بدانید و آگاه باشید که یک اتخاذ مسلک دیگری غیر از زبان توسط شارع به کار گرفته شده و آن اتخاذ اعتبارات است. از کلام امام این بر می خیزد که اتکال به علما شده است.

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: این فرق در اصول امام و شرائر کلام امام، حضور و تجلی و انعکاس دارد. یکی از آنها این است که امام معتقد است که احتمال رد ضرر ندارد. بعد این را در یک جای دیگر توضیح می دهد که اگر شارع بخواهد بنائات عقلا را رد کند باید یک رد قوی بیاورد. یعنی رد به این سرعت و سهولت نیست بلکه تعبیر ایشان «انکارات شدیده» است. دومین دیدگاه امام در ارتباط با اعتبارات این است که رد آنها به این سرعت و سهولت نشاید و شما به هر بهانه ای سراغ این که شارع رده کرده نروید.

وی افزود: نکته بعدی این است که امضاء اعتبارات عقلایی نزد دستگاه فکری امام از معنای امضا نزد دیگران متفاوت است. همه روی انشاء حکم رفته اند و امام این حرف ها را قبول ندارند. شارع می تواند تصرف در حدود کند. نکته دیگری که در مبانی امام مورد توجه هست این است که می گوید بنائات عقلایی از حیطه شرع بیرون است. چه طور تکوینیات از حوزه شارع است؟ ایشان معتقد است بنائات و اعتبارات عقلایی هم از حیطه شارع بیرون است. همچنین شارع اعتبارات عقلایی را تخطئه نمی کند. چون قابل تخطئه نیستند، ساقط پذیر هم نیستند و شارع نمی تواند اعتبارات عقلایی را ساقط کند. شارع می تواند حدودی به آن بدهد و دیگر اینکه بعضی از آثار این اعتبار عقلایی را به رسمیت نشناسد و سلب الآثار کند؛ نه سلب الهویت.

آیت الله مبلغی یادآور شد: رابطه شرع و اعتبارات به عنوان دو مصدر بحث پیچیده ای است. یعنی ما هم باید به شارع و هم اعتبارات عقلایی مراجعه کنیم. امام در زمینه رابطه این دو حرف های زیادی دارد و از مهمترین بحث های منبع اصول شناسی امام است.

وی در خصوص روش حضرت امام در اصول نیز گفت: گل سر سبد کار امام اینجا است و مبانی اصولی امام اینجا درخشش خاص دارد. روش امام را در دو بخش می توانیم تقسیم کنیم. یکی روش اعتبار کار عقلایی است. کار اصولی این است که بر سیره تمرکز و آن را تحلیل کند تا بتواند از دل آن قاعده در بیاورد. برای اینکه یک اعتبار یا بنای عقلایی را بشناسیم دو روش اساسی، پایه ای و بزرگ حضرت امام دارد. یکی عدم خلط بین بنائات و اعتباریات است. با فلسفه به جان اصول نیفتید. با احکام حقایق به جان اصول نیفتید. امام می فرماید که بحث عروض و ثبوت در امور تکوینی است و برای اصول ضرر دارد. وجودات حقیقیه را با فارغ قیاس نکنید.

این استاد حوزه علمیه قم افزود: روش دوم تحلیل عقلایی از بناء عقلایی است. معروف است که مکتب مرحوم نائینی عرفی – عقلایی است و بلکه اکثر اصولیون این عَلَم را برداشته اند که ما باید عقلایی فکر کنیم و همه از بنائات عقلایی سخن گفته اند. ولی حرف امام و سخن متمایز امام در روش استناط از بنای عقلایی است. امام می فرماید با سخنرانی نمی شود بنائات اصولی را بشناسیم. ایشان می گوید به عقلا تحمیل نکنید. لذا ایشان تتمیع الکشف را قبول ندارد.

وی در پاسخ به سؤالی در خصوص اینکه تاکنون مبانی عقلی فتاوای علما مورد بحث قرار نگرفته است، گفت: سؤال شما در خصوص بحث از عقل در فقه است. عقل اصولی هم داریم ولی عقل در اصول هنر نیست و در اصول اعتبارات مهم است. مرحوم علامه معتقد است اعتبارات علما بر اساس عقل تکوینی است. خیلی مهم است که این دیدگاه علامه و حضرت امام در باب اصول مطرح شود. اصلا اصول را در مسیر دیگری قرار می دهد. اصول امام از اصطلاحات و ساختن های خاص نجفی به دور است.

آیت الله مبلغی در پاسخ به سؤال دیگری اظهار داشت: حقایق تکوینی در اعتباریات نقش دارد. علامه طباطبایی نظریه اعتبارات دارد و نظریه ایشان وحید است. نظریات اعتبارات علامه از صفر شروع می کند و می گوید انسان چه طور وارد دخل و تصرف طبیعت شد. در این میان انسان به این فکر می کند که چه طور از نقص به کمال برسد. اعتبار غیر از حقایق است. حقایق در پس و پیش اعتبارات هستند. اعتبارات بر اساس خیال ساخته می شود؛ اما خیال عقلایی راهی به سمت فکر است. البته امام اعتبارات تأسیسی برای شارع را قبول دارد.

صوت

انتهای پیام /*