امروز با امام: بیستودوم دی
ـ نامه به آقای حسین فومنی؛ پاسخ به چهار سؤال شرعی (1346)
«بسمه تعالی
11 شوال 87
خدمت جناب مستطاب عمدة الاعلام و ثقة الاسلام آقای فومنی- دامت افاضاته
مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق و تایید جنابعالی را خواستار است. در موضوع مسائلی که ذکر شده بود:
1- در سرقفلی، تفصیلی است که در کتاب تحریر الوسیله جلد ثانی ذکر کردهام. اگر سرقفلی از مالک ملک تلقی شده است یا از کسی که از مالک ملک تلقی کرده است تلقی شده است- به وجهی که در آنجا ذکر کردهام- اشکال ندارد. و اگر کسی در ملکی که به اجاره نزد او است پس از اتمام اجاره بدون قید و شرط بخواهد تخلیه نکند یا سرقفلی بگیرد جایز نیست.
2- به سرقفلی در مواردی که مشروع است خمس تعلق میگیرد.
3- پول بانک در صورتی که قرض به نفع باشد حرام است و اگر بدون نفع باشد یا به وجهی تخلص از ربا پیدا کنند مانع ندارد.
4- محلی را که برای حضرت سید الشهداء وقف نمودهاند نمیتوان مسجد کرد؛ باید به هر نحو که وقف شده است عمل نمود. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج2، ص: 161)
ـ پیام به ملت ایران؛ تشکیل شورای انقلاب، دولت بختیار و احتمال کودتا (1357)
زمان: 22 دی 1357/ 13 صفر 1399
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران! سلام بر شهدای راه حق!
اکنون که روز پیروزی ملت شجاع نزدیک میشود، اکنون که خونهای پاک عزیزان بیگناهی که برای دفاع از حق و حقیقت به دست جلادان خونآشام شاه بر زمین ریخته شده است بارور میگردد، لازم میدانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم:
1- به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام «شورای انقلاب اسلامی» مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است؛ از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود. دولت جدید موظف به انجام مراتب زیر است:
الف- تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی.
ب- انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس مؤسسان و قانون اساسی جدید؛
ج- انتقال قدرت به منتخبین جدید.
2- دولت کنونی،[1] که منصوب شاه مخلوع و مجلسینْ غیر قانونی میباشد، هر گز مورد قبول مردم نخواهد بود. همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همان طوری که کارمندان محترم و مبارز بعضی از وزارتخانهها و ادارات دولتی عمل کردهاند باید از اطاعت وزرای غاصب سرپیچی نموده و در صورت امکان آنان را به وزارتخانهها راه ندهند. خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیده شدن بساط نظام سلطنتی نیست، بلکه مبارزه ملت ایران تا استقرار جمهوری اسلامی که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تأمین عدالت اجتماعی باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است که آرامش به کشور عزیزمان باز گشت. تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی مورد تأیید و پشتیبانی مردم و با شرکت فعالانه همه ملت است که میتوان خرابیهای عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی را که رژیم فاسد شاه به وجود آورده است جبران نموده و نوسازی مملکت را به نفع طبقات زحمتکش و مستضعف آغاز نمود.
3- احتمال این هست که شاه خائن که در حال رفتن است، دست به یک جنایت بزرگتری بزند و آن یک کودتای نظامی است که کراراً تذکر دادهام که این آخرین ضربه اوست و لکن ملت دلیر میداند که در ارتش به جز تنی چند سرسپرده و خونخوار، که از قرار مذکور در پستهای مهم مستقر شدهاند و به من نیز معرفی کردهاند، جناحهای شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتی که مخالف با ملیت و مذهب آنان است بزنند. من بر حسْب وظیفه الهی و ملی خود به ارتش ایران هشدار میدهم و از صاحب منصبان و درجه داران میخواهم که در صورتی که چنین توطئهای در کار باشد شدیداً از آن جلوگیری کنند و راضی نشوند چند نفر خونخوار، ملت شریف ایران را به خاک و خون کشند. این وظیفه الهی شما ارتش محترم است که در صورت فرمانبرداری از خائنان بالفطره، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول و در جوامع بشریت محکوم و مورد نفرین نسلهای آتیه خواهید بود.
بر ملت شجاع ایران است که خود را در مقابل چنین توطئهای به هر وسیله ممکن مجهز کنند، و با اتکا به خدای تعالی از اشخاصی که به جز سودطلبی چیزی در نظر ندارند نهراسند، که مبارزات پر شور ملت ایران نشان داده است که نمیهراسند؛ و میدانند که اینان هم مثل آن خائنین که فرار را اختیار و با مال ملت در خارجْ زندگی را انتخاب کردهاند، استقامت را از دست دادهاند. ملت ایران موظف است که به درجه داران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمیتوانند اکثریت ارتش را آلوده کنند؛ حساب این چند نفر ارتشی خونخوارْ معلوم و از حساب ارتش ایران جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش؛ با رفتن شاه خائن خللی بر آن وارد نخواهد شد.
4- ملت شریف باید تا نتیجه نهایی، دست از مبارزات پر شور خود برندارند، که نمیدارند. باید به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتی که چماق به دستان و یا مفسدین به آنان حمله کردند، میتوانند دفاع از خود کنند اگر چه منتهی به قتل آنان شود. از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و نابودی مخالفین ملت شریف را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج5، ص: 426 ـ 428)
ـ مصاحبه با تلویزیون «آر. ای. آی» درباره نقش مذهب و احتمال کودتا (1357)
مصاحبهکننده: خبرنگار تلویزیون «آر. ای. آی» ایتالیا
سؤال: [چرا با دولت بختیار مخالف هستید؟ حکومتی را که شما میخواهید چیست؟]
جواب: حکومت بختیار غیر قانونی است. شاه او را تعیین کرده است و شاه خلاف قانون است. شاه نیست و مجلسین او را تأیید کردهاند. مجلسین ملی نیستند. بنا بر این ما با او مخالف هستیم. آن حکومتی که ما اختیار میکنیم یک جمهوری است که متکی به آرای ملت است و قانون اساسیاش اسلام است.
[شکل حکومت اسلامی شما در ایران چگونه است و نقش شما در آن چه خواهد بود؟]
- حکومت، جمهوری است مثل سایر جمهوریها؛ و احکام اسلام هم احکام مترقی و دموکراسی و پیشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق. و من هم نقشی در خود حکومت ندارم؛ همان نقش هدایت را دارم.
[نقش غیر مذهبیها در حکومت آینده چیست؟ آیا دولتی متشکل از غیر مذهبیها خواهید داشت؟]
- دولت ما اسلامی است و از غیر مذهبیها در دولت راهی ندارند؛ چون رأی نمیآورند؛ چرا که جامعه، اسلامی است.
[آیا شانسی برای کودتای نظامی در حال حاضر در ایران به نظر شما وجود دارد؟]
- احتمال کودتای نظامی میدهم و لیکن این طور که یک شانسی داشته باشد و بتواند ملت را آرام کند، این احتمال نیست؛ بلکه من احتمال یک انفجار عظیمی میدهم که جلوگیری آن بسیار مشکل است. و من توصیه میکنم به کسانی که میخواهند این کودتا را بپا کنند- چه عاملین داخلی و چه عاملین خارجی- این کار را نکنند که هیچ نفعی به حال آنها ندارد. و من اشخاصی که در داخل در این فکر هستند میشناسم؛ به من معرفی شدهاند و آنها باید ملاحظه کنند که برای آنها بسیار خطرناک است. و امریکا هم اگر چنانچه دستی در این کار داشته باشد باید خودداری کند که اگر چنین چیزی بشود، ملت ایران از امریکا میداند و برای امریکا بسیار مضر است.
[آیا با کشوری که به شاه اجازه اقامت دهد مخالفت خواهید کرد؟]
- خیر، مخالفت نمیکنیم لکن شاه را که باید محاکمه بشود، ممکن است از آن کشور بخواهیم. اگر چنانچه بعداً خواستند که تسلیم نکنند آن وقت یک فکری خواهیم کرد.
[اخیراً شما نماینده دولت لیبی را به حضور پذیرفتهاید. گفته میشود به شما کمک مالی کردهاند. آیا صحیح است؟ اگر صحیح نیست چه دلیلی دارید؟]
- نماینده لیبی آمده است اینجا لکن در مسائل دیگری با من صحبت کرده است و اصلًا صحبت مسائل مالی نشده است. نه لیبی و نه کشورهای دیگر به من کمک مالی نکردهاند و من احتیاج به کمک مالی ندارم. من با شاه با یک قلم و چند صفحه کاغذ مبارزه میکنم و اگر من یکوقت محتاج به کمکی باشم ملت من به من کمک خواهد داد.
[چه موقعی شما به ایران مراجعت میکنید؟]
- احتمال میدهم که نزدیک شده باشد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 429 ـ 430)
ـ مصاحبه با خبرنگار «ای. بی. سی» درباره مسائل عمومی ایران (1357)
مصاحبهکننده: خبرنگار تلویزیون ای. بی. سی امریکا
سؤال: [حضرت آیت اللَّه، شاپور بختیار مخالف شاه است. چرا مخالف شاپور بختیار هستید؟]
جواب: اولًا بختیار مخالف شاه نیست. او میخواهد شاه را نگه دارد. ایشان با امریکا بند و بست دارد. و ثانیاً بر فرض اینکه مخالف شاه باشد خودش مخالف قانون است. مجلسین مخالف قانونند و شاه هم مخالف قانون است. از این جهت ما مخالف او هستیم.
[به نظر میرسد که سیاست امریکا در ایران تغییرات عمدهای پیدا کرده و امروز معتقدند که شاه باید برود. با توجه به این تغییر عمدهای که در سیاست امریکا در مورد وضع شاه پیدا شده، آینده روابط امریکا و ایران را چه جور میبینید و نظرتان چیست؟]
- تا رژیم بکلی از بین نرود و ما حکومت اسلامی را آن طور که میخواهیم مستقر نکنیم نمیتوانیم راجع به روابط با امریکا به طور قطع صحبت کنیم. لکن احتمال میدهیم که اگر امریکا با ایران روابط حسنه داشته باشد، ایران هم با او روابط حسنه خواهد داشت.
[شما هم احساس میکنید که شرایط فعلی خط سیاست امریکا در جهتی است که شما را راضی کند؟]
- تا کنون احساس نکردهام.
[تحت یک حکومت اسلامی، به نظر شما باز هم ایران میتواند به امریکا نفت بفروشد؟]
- در صورتی که امریکا دست از کارهایش بردارد و ایران را به حال خودش بگذارد و به هیچ وجه دخالت در سرنوشت مملکت ایران نداشته باشد، امریکا هم یکی از مشتریهایی است که نفت به او داده میشود.
[لطفاً نظرتان را در مورد دولت اسلامی مشخص تر بیان کنید]
- دولت اسلامی که ما میخواهیم یک جمهوری است که به آرای ملت درست میشود و احکام اسلام هم در او اجرا میشود. قانون اساسی همان قانون اسلام است و قانون اسلام مسبب آزادیها و دموکراسی حقیقی است و استقلال کشور را نیز تضمین میکند.
[مطالبی کشف شده است در این مورد که نظرات حضرت عالی مخالف سایر مذاهب خصوصاً یهودیها و مسیحیان است. ممکن است نظرتان را راجع به سایر مذاهب چه داخل اسلام، چه خارج اسلام بیان کنید]
- ما کراراً این مطلب را گفتهایم که اسلام نسبت به اقلیتهای مذهبی احترام قائل است و آنها در این مملکت ما آزادند و حتی حق رأی دارند، حق تعیین وکیل دارند. و آنچه گفته شده است که ما مخالف با آنها هستیم تبلیغاتی است که شاه به راه انداخته است. اسلام همیشه با آنها به طور مسالمت رفتار کرده است و حتماً زندگی آنها در حکومت اسلامی بهتر از الآنشان است.
[در این نهضت، حضرت عالی که در خارج از ایران بودهاید، قدرت بینهایت زیادی را کسب کردهاید. این قدرت بسیار بزرگ است و ما میخواستیم بدانیم که اگر در ایران بودید آیا همین قدرت را کسب میکردید؟]
- این قدرت مذهبی است و ما اگر ایران هم باشیم به عنوان یک نفر آدم مذهبی ما را میشناسند که خدمتگزار این مردم هستیم و فرقی نیست بین داخل و خارج.
[محبوبیت شما حتی در بین کسانی است که به مذهب چندان علاقه نداشتهاند و بیشتر تغییر و تبدیلات در مسائل اجتماعی را میخواستند. آیا فکر نمیکنید همین تبعید شما به خارج موجب شده که یک حالت رمزی به وجود بیاورد که آنها علاقهمند شوند؟]
- آنها هم که علاقه دارند علاقه ملی دارند. چون ما با مصالح ملی آنها موافق هستیم و کسانی که به کشور آنها خیانت کردهاند و استقلال آنها را از بین بردهاند ما با آنها مخالفیم. در نهاد تمام ملت این مسائل هست، از این جهت با ما حتی قشرهای غیر مذهبی هم موافقند.
[ابهاماتی در مورد نقش شما در آینده وجود دارد. ممکن است نقش خود را در آینده بفرمایید؟]
- من در آینده هم همین نقشی را که الآن دارم خواهم داشت. نقش هدایت، راهنمایی و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام میکنم و اگر چنانچه خیانتکاری در کار باشد با او مبارزه میکنم. لکن من در خود دولت هیچ نقشی ندارم.
[آیا یک شورای علمای مذهبی خواهد بود که شما در رأس آن قرار بگیرید؟]
- بعد باید ببینم چه خواهد شد.
[شما فکر میکنید در خارج از ایران مدت زیادی خواهید ماند؟]
- من هر وقت مصلحت دیدم برمیگردم.
[حضرت آیت اللَّه، چه موقع به فکرتان رسید که میتوانید بر شاه غالب شوید؟]
- این امری است که نمیتوانم دقیقاً بگویم. ولی مدتهاست که میدانم شاه رفتنی است. ولی این را هم نمیتوانم دقیقاً بگویم.
[مردم زیادی در دنیا فکر میکردند که شاه رمز ثبات است. حالا در آینده ایران بعد از رفتن شاه، مشکلترین مسئله شما چه خواهد بود؟]
- مشکلترین مسائل ما ترمیم خرابیهای شاه است و این ناثباتیهایی که او از هر جهت برای ما به ارث میگذارد. مسأله بیکاری، مسئله مسکن، مسئله کشاورزی، مسئله صنایع مونتاژ، مسائل کارخانهها. باید ابتدا این مسائل به هم پاشیده را در طول این پنجاه سال ترمیم کنیم تا چرخ ایران به حرکت درآید؛ بعداً اصولًا باید یک اساس نو دیگری را پایهریزی کرد.» (صحیفه امام، ج5، ص: 431 ـ 434)
ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم؛ مأموریت استعماری رضا خان (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
این عکسهایی که از شهدا، از جوانهای نیرومند ملت ما، در دست شما مردان و زنان هست، غرورآفرین است و موجب تأثر و تأسف. من برای آنها رحمت و برای معلولین سلامت و برای شما و بازماندگان شهدا، عافیت و سلامت و صبر از خدای تبارک و تعالی خواستارم. این مصیبتهایی که بر شما وارد شده است، بر همه ملت، بر همه ما وارد است.
این مطلبی که باید عرض کنم و تنبه بدهم این است که این قدرتهای بزرگ از زمانی که رضا خان آمد به ایران و رضا خان را فرستادند برای ایران تا این زمانی که نهضت شما ملت اسلامی تحقق پیدا کرد، حسابهایی کرده بودند پیش خودشان و آن حسابهای روی موازین دنیا و مادیّت بود. و بعض حسابها را نکرده بودند؛ یعنی نمیتوانستند بعضی از مطالب را توجه پیدا کنند و حساب رویش بکنند. در زمان رضا خان کوششهای زیادی برای راه بازکردن به این ملتها و خصوصاً ایران، و [برای] راه بازکردن برای تحت سلطه قرار دادن ملت ما و چپاولگریهای بیحساب، راههای مختلفی را داشتند. یک راه این بود که عشایر این کشور را سرکوب کنند، و آنها را از حال عشایری بیرون بیاورند و به اصطلاح خودشان تخته قاپو کنند.[2] برای اینکه میدیدند که این عشایر برای ایران یک پشتوانه است. این عشایر مختلفی که در ایران هست، در همه جای ایران عشایر هستند، در خوزستان هست، در کردستان هست، در کرمانشاه هست، در فارس هست، در سیستان و بلوچستان و آذربایجان و همه جا از این عشایر زیاد هستند. و اینها یک پشتوانهای بودند از برای ایران، و آنها کوشش داشتند به اینکه عشایر را سرکوب کنند، و لهذا همه عشایر را تقریباً سرکوب کردند به وسیله رضا خان. و حالا ما میفهمیم که عشایر چه نقشی دارند در ایران. در عین حالی که الآن بعض عشایر ایران وارد جنگ هستند، ولی این بعض عشایر کارهای شجاعانه میکنند. و عشایر دیگر از قبیل عشایر بختیاری، عشایر قشقایی فارس و عشایر امثال اینها، همه اینها به اسلام وفا دارند. و داوطلباند از برای اینکه به جبههها بروند، و امید است که احتیاج نباشد به اینکه همه عشایر ایران وارد جبههها بشوند. و ما امروز میفهمیم که آنها به واسطه مطالعاتی که داشتند برای عشایر چه قدرتی قائل بودند. آنها ضربهای از تنگستانیها[3] خورده بودند و در صدد این بودند که عشایر را بکلی از بین ببرند. این یک نقشهای بود که در آن وقت اینها کشیدند. چنانچه سرکوبی روحانیون نیز همان طور بود. آنها از روحانیون در طول تاریخ صدماتی دیده بودند. و خصوصاً انگلستان در باب قضیه قرارداد تنباکو[4] صدمه دیده بود. از این جهت یکی از نقشهها هم این بود که این قدرت را از ملت بگیرند و این را سرکوب کنند و ملت را از آنها و آنها را از ملت جدا کنند. و مسائل دیگری که در زمان رضا خان بود از قبیل این منع کردن به دستجاتی که در همه ایران در ماه محرم و صفر این دستجات بیرون میآمدند. این هم قدرتی بود و آن را هم ممنوع کردند در آن وقت و امثال اینها که زیاد است. تا نوبت رسید به پسر خلف[5] او که همان طور که او جنایتکار و خائن بود این از پدر در آن جهت جلو افتاد. و او هم آن کرد که شما همه میدانید و تفصیلش را لازم نیست عرض کنم، تا وقتی که انقلاب شد.
در وقتی که انقلاب شد، شما دیدید که آن سران ارتش که فاسد بودند یا فرار کردند یا گرفتار شدند، لکن اصل ارتش که به حسب طبیعتش وفادار به کشور و اسلام است بود. از آن وقت شروع کردند به اینکه ارتش طاغوتی است نباید باشد، دنبال این مطلب تا حالا هم صحبت هست. این ارتشی که نشان داد در همین جنگهایی که شده است؛ مرتبه وفاداری خودش را و قدرت خودش را. آنها برای اینکه دیدند ارتش توجه به ملت پیدا کرد و متصل به ملت شد او را هم یک خاری بر چشم خودشان حساب کردند. از این جهت، آن عناصری که با آنها همدست هستند و خدمتگزار به آنها هستند، در مطالبی که در طول این مدت بعد از انقلاب میگفتند همهاش راجع به این بود که این قوای انتظامیهای که هست و این قوای نظامی که هست، اینها همه طاغوتی هستند. نه ما باید ارتش داشته باشیم، و نه ما باید ژاندارمری داشته باشیم، و نه ما باید شهربانی داشته باشیم، همه اینها باید کنار گذاشته بشود از سر شروع کنیم. این هم معلوم شد که این نقشه هم برای چه بوده. و امروز که نقش مهمی، بالاترین نقش را این ارتش و این ژاندارمری و این شهربانی دارند، معلوم میشود که آنها از چه میترسیدند و میخواستند چه بکنند.
میخواستند ما امروزی که مبتلا هستیم به جنگ بین قوای بعثی کافر، ما هیچ نداشته باشیم و آنها همه چیز. و از آنها هم بیشتر راجع به پاسدارها بود که پاسدارها هم تمام قدرت آنها صرف این میشد که پاسدار اصلًا لازم نیست، کافی است همانی که بود. و میخواستند که پاسدارها را از معرکه بیرون کنند. و ما دیدیم که نقش این پاسدارها هم در جنگ چه بود. و الآن بحمد اللَّه پاسدار و پاسبان و ژاندارمری و ارتش و عشایر و سایر قوای مردمی و بسیج و همه اینها هماهنگاند و قدرت باطل را در هم کوفتهاند و خواهند کوبید. این نقشهها بود که اینها کشیده بودند، امروز هم در صدد همین نقشهها هستند، و شما باید غافل نباشید از این چیزهایی که منتشر میکنند. شما باید توجه داشته باشید که هر گروهی که بیشتر مورد حمله بود و این اشخاص منحرف بیشتر به او حمله میکردند و میکنند؛ بدانید که این برای ملت مفیدتر است و برای اجانب مضرتر. اگر دیدید پاسدارها را بیشتر میکوبند، بدانید که آنها از پاسدار زیاد میترسند. اگر دیدید ارتش را سرکوب میخواهند بکنند و با ملت جدا کنند، بدانید که از او هم میترسند، و همین طور. و اگر دیدید که روحانیون را میخواهند از صحنه بیرون کنند، بدانید که آنها از روحانیون میترسند و ترسیدهاند سابق هم.
شما برادرهای ما که بازماندگان افتخار ایران هستید، بازماندگان اشخاصی هستید که در تاریخ افتخار برای ایران اثبات کرد و ثبت کرد، و شما معلولانی که افتخار برای ایران آفریدید، مطمئن باشید که در دنیا و در آخرت، اسم شما ثبت است. شما تاریخ را عوض کردید. ملت ما تاریخی را تاریخ دیگر کرد. جریان تاریخ را عوض کرد. آنها هم حساب همه چیز را میکردند الّا یک حساب و آن حساب معنویت. آنها از چشمهای چپ نگاه میکردند به دنیا که چشم عَمْیاست.[6] از چشم نابینا نسبت به معنویات که چشم راست انسان است نظر میکردند، هم چپیها و هم راستیها. آنها با آن چشم کج بین خودشان حساب عشایر را کرده بودند، حساب روحانیون را هم کرده بودند، حساب ارتش را هم بعد کرده بودند، حساب قوای نظامی و انتظامی را هم کرده بودند، حساب پاسدارها را هم کرده بودند. لکن یک حساب را نکرده بودند و آن حساب معنویّت بود. آنها توجه به این نداشتند که ملت، همه با هم علاقه به خدا دارند و علاقه به اسلام؛ آن علاقهای که پیشقدم میشوند به واسطه آن علاقه برای فداکاری و برای شهادت. ما هر روز میبینیم اشخاصی که میآیند با من صحبت میکنند، مصافحه میکنند. میبینیم که اشخاص میآیند و گریه میکنند میگویند که برای ما دعا بکن شهید بشویم. من دعا میکنم که پیروز باشند و ثواب شهید به آنها داده بشود. این حساب را نکرده بودند، اینها تاریخ صدر اسلام را یا ندیده بودند یا غفلت از آن کردهاند. صدر اسلام؛ اسلحه و مهمّات غلبه نکرد بر دو تا امپراتوری به آن عرض و طول، برای اینکه اسلحه نداشتند مسلمین. هر چند تایشان یک شتر داشتند، چند تایشان یک اسب، شاید در همه لشکرشان چند تا اسب بود، شمشیر کُندی یا تیزی. آن طرف- چه امپراتوری ایران و چه امپراتوری روم- دارای همه چیز بودند. تمام سازوبرگهای جنگی که در آن وقت [بود] در اختیار آنها بود.
مجهز به همه جِهازهای جنگی بودند. لکن فقط یک چیز را نداشتند و آن ایمان. چون ایمان نداشتند باید در بعضی از جنگها آنها را امر میکردند که ببندند به هم این ارتش خودشان را که فرار نکنند. با زنجیر اینها را به هم میبستند- از قراری که در تاریخ هست- و میآوردند در جبهه جنگ. امروز هم برادرها، شما بدانید این را که مخالفین ما همه چیز دارند الّا ایمان. و شما ایمان دارید که فوق همه چیز است و بحمد اللَّه همه چیز هم دارید.
من امید این را دارم که همان طوری که در صدر اسلام، قدرت ایمان آن امپراتوریهای بزرگی که بر- تقریباً- همه دنیای آن وقت سلطه داشتند و همه قدرتها دست آنها بود، و ارتش اسلام با ایمان خودش و با اعتقاد به مبدأ و معاد غلبه کرد بر آنها، شما هم در عین حالی که مقابل سلطههای بزرگ و قدرتهای بزرگ، همه ماها با حساب دنیایی ناچیز هستیم. با حساب معنویت به همه مقدم بشوید- ان شاء اللَّه- و همه قدرتها را منع کنید از دخالت در کشور خودتان. و ان شاء اللَّه این نظام فاسد بعثی را که در حال احتضار است آن را هم به قبرستان بفرستید. لکن توجه به این معنا که باید این ایمان را حفظ کنید و آن وحدتی که به تبع ایمان برای شما حاصل شده است آن را هم حفظ کنید. ما اگر شهید دادیم زیاد، معلول دادیم زیاد و خیلی از جوانها را از دست دادیم، لکن ایمان را بحمد اللَّه ملت ما زن و مردش، بزرگ و کوچکش از دست نداده است. و مطمئن به این است که با ایمان خودش به همه قدرتهایی که قصد تجاوز داشته باشند غلبه خواهد کرد. خداوند همه شما را پیروز کند، و شهدای ما را به رحمت خودش واصل کند، و معلولین ما را شفای عاجل عنایت کند، و به همه ملت ما اجر و مزد و وحدت کلمه عنایت فرماید.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج13، ص: 518 ـ 522)
ـ حکم عفو جمعی از محکومین دادگاههای انقلاب به رئیس دیوان عالی کشور (1360)
مخاطب: موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)
[** محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- مد ظله العالی
به پیوست، صورت اسامی هفت نفر از زندانیان دادگاههای انقلاب اسلامی ایران که عفو یا تخفیف در مجازات آنها مورد موافقت دیوان عالی کشور قرار گرفته جهت تصویب تقدیم میگردد.
21/ 10/ 60- رئیس دیوان عالی کشور- سید عبد الکریم موسوی**]
بسمه تعالی
موافقت میشود.[7]- 22 دی 1360
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 477)
ـ حکم عفو جمعی از زندانیان دادگاههای انقلاب ارتش به رئیس دیوان عالی کشور (1360)
مخاطب: موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)
[** بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی
به پیوست، صورت اسامی 47 نفر از زندانیان دادگاههای انقلاب اسلامی ارتش جمهوری اسلامی را که عفو یا تخفیف در مجازات آنها مورد موافقت دیوان عالی کشور قرار گرفته جهت تصویب تقدیم میدارد.
21/ 10/ 60- سید عبد الکریم موسوی اردبیلی**]
بسمه تعالی
موافقت میشود.[8]- 22 دی 1360
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 478)
ـ حکم عفو جمعی از زندانیان دادگاههای انقلاب به رئیس دیوان عالی کشور (1360)
زمان: 22 دی 1360/ 16 ربیع الاول 1402
مکان: تهران، جماران
موضوع: عفو زندانیان
مناسبت: میلاد حضرت رسول (ص)
مخاطب: موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)
[** بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- مد ظله العالی
به پیوست، صورت اسامی 79 نفر از زندانیان دادگاههای انقلاب اسلامی که عفو یا تخفیف در مجازات آنها مورد موافقت دیوان عالی کشور قرار گرفته جهت تصویب تقدیم میگردد.
21/ 10/ 60- رئیس دیوان عالی کشور- سید عبد الکریم موسوی اردبیلی**]
بسمه تعالی
موافقت میشود.[9]- 22 دی 1360
روح اللَّه الموسوی الخمینی. (صحیفه امام، ج15، ص: 479)
ـ حکم عفو جمعی از زندانیان و محکومین دادگاهها به رئیس دیوان عالی کشور (1360)
مخاطب: موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)
[** بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله العالی
به پیوست، صورت اسامی هفتاد و چهار (74) نفر از زندانیان که حسب نظر کمیسیون عفو و بخشودگی و موافقت دیوان عالی کشور، به مناسبت عید میلاد حضرت رسول اکرم (ص) مشمول عفو و یا تخفیف در مجازات شدهاند جهت تصویب تقدیم میگردد.
21/ 10/ 60- سید عبد الکریم موسوی اردبیلی**]
بسمه تعالی
موافقت میشود.[10]- 22 دی 1360
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 480)
ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه استان گیلان؛ دعوت قرآن به وحدت (1360)[11]
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
از برکات این انقلاب یکی هم این است که ما با آقایان روحانیون همه کشور تماس نزدیک داریم الآن. به گمان من اتفاق نیفتاده است که این طور مجلسی از علمای آن طرفها اتفاق بیفتد که با هم بنشینیم صحبت بکنیم، حالا الحمد للَّه این برکت هست. در جاهای دیگر هم همین طور آقایان علما و ائمه جمعه تشریف میآورند اینجا با هم صحبت میکنیم، درددل میکنیم و این یکی از برکات بزرگ است. شما یک قسمت از صحبتتان راجع به این بود که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- راجع به اسلام و راجع به جهاد تذکر فرمودند. اینکه میخواهم عرض کنم اسلام همه چیز آورده است.
این قضیه وحدت در قرآن پافشاری روی آن شده است و با تعبیرهای مختلف این مسأله گوشزد شده است[12] و آن چیزی که مهم است این است که مسلمین به اسلام و به قرآن عمل کنند، این دیگر تکلیف ماست. اسلام مسائل را، همه مسائلی که مربوط به زندگی بشر در اینجا و در آنجاست و مربوط به رشد انسان، تربیت انسان، ارزش انسان هست، همه اینها در اسلام هست و در هیچ مکتبی از مکتبهایی که الآن رایج است؛ مکتبهای انحرافی، این طور عنایتی که اسلام به مسائل دارد [آنها ندارند]. که قبل از اینکه نکاح واقع بشود بین مرد و زن، راجع به آداب نکاح، راجع به آداب زمان حمل، راجع به آداب بچه داری، راجع به آداب تربیت بچه، همه اینها در اسلام به طور وافی هست.
از اسلام هیچ نباید ما بگوییم یک چیزی هست که در اسلام نیست و ما حالا پیدایش کردیم. ما باید اگر یکوقت دیدیم که نمیتوانیم پیدا کنیم باید بگردیم که کجا هست و این بلااشکال هست، اشکال سرِ مسلمین است. اسلام همه چیز گفته، ولی مسلمین باید دنبالش کنند. همین قضیه وحدت که تذکر دادید و الآن بحمد اللَّه هفته وحدت است و ولادت این مولود سعید- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و فرزند بزرگوارش حضرت صادق، سلام اللَّه علیه.
بشر میتواند به آمال خودش برسد، آمال این دنیا و آن دنیا. این وحدت چیزی است که در قرآن به آن سفارش شده است، دعوت شده است. ائمه مسلمین دعوت کردهاند به این مسأله. دعوت به اسلام، اصلش دعوت به وحدت است؛ یعنی، همه در کلمه اسلام با هم مجتمع باشند و در آسایش. لکن همان طور که میدانید نگذاشتند که این وحدت تحقق پیدا بکند، خصوصاً در این عصرهای آخر زیادتر دامنزدند به این اختلافات و عمده هم نظرشان به این بود که کارشناسهای آنها فهمیده بودند که اگر این اجتماع بزرگ اسلام یک وقتی به هم نزدیک بشوند و پیوند کنند، دیگر هیچ قدرتی نمیتواند با اینها مقابله کند و هیچ قدرتی نمیتواند سلطهجویی پیدا کند نسبت به اینها. و آن راهی که آنها پیدا کردند برای مقاصد شوم خودشان، همان بود که بین همه گروهها تفرقه بیندازند. شما در هر جا میروید میبینید، حتی در یک شهر تفرقه هست. حالا کمتر است، ولی باز هم هست. در هر شهری، در هر محلهای، دستجات مختلفی با هم اختلاف داشتند.
در قضیه عاشورا که باید مرکز وحدت باشد همه شهرها، ما میدیدیم حتی در شهرهای مقدس بین دستجات سینه زن، دستجات عزادار با هم اختلاف میافتاد و این کاشف از این بود که اولًا، ما خودمان رشد نداشتیم و نداریم و ثانیاً، دستهایی که در کار بوده است این طور همه جا نفوذ کرده است که حتی در دستجات سینه زنی نفوذ کرده است که دستجات سینه زنی که باید همه زیر بیرق امام حسین- سلام اللَّه علیه- مجتمع باشند، جنگ و نزاع بکنند. یک دسته چه، آن دسته چه، و اختلافاتی بود که تا آخر هم محلات با هم مختلف بودند. از آنجا که میگذشتی، در سطح شهر، شهرهای بزرگ، اختلاف ایجاد کرده بودند. هم بین خود روحانیون با هم و هم بین مردم با هم. حزب درست میکردند منشأ اختلاف بوده؛ هر مسئلهای که اینها ایجاد میکردند، برای همین مسأله بود که نگذارند این مجتمع با هم اتحاد پیدا کنند و مع الأسف، تأثیر کرده بود حتی در بالاترین قشر روحانی و بالاترین قشر روشنفکر و حتی آنها هم تحت تأثیر واقع شده بودند و آن اختلافاتی که باید اینجا جلویش را بگیرند خودشان هم داخل شده بودند. و من گمان میکنم که امروز روزی است که همه ما مسائل را فهمیدهایم، مردم هم فهمیدهاند؛ یعنی، به برکت این انقلاب اسلامی دید سیاسی رعیتها هم بالا رفته است؛ الآن دید سیاسی در آنها، آنهایی که اصلًا داخل در این مسائل نبودند، آنها الآن داخل مسائل هستند و همه قشرهای ملت مسائل را میفهمند امروز، و رو به رشد هستند. زنها که بکلی خارج بودند از همه چیز جامعه، هر گز حتی نمیتوانستند راه پیدا بکنند، بحمد اللَّه در این سالهای اخیر، آنها هم وارد شدند و به طور شایسته با حفظ موازین شرعی وارد شدند و خودشان کلاسهایی دارند و- عرض کنم- تبلیغات دارند، همه چیز حالا دارند.
و این روحانیون هستند که باید قدر این مسائل را بدانند. روحانی اگر درست شد همه چیز درست میشود و اگر- خدای نخواسته- فاسد شد، فسد العالم.[13]
این مسأله، واقعیتی است. من در جوانی در بعضی از بلاد گاهی در ایام تابستان میرفتم و بعضی جاها را میدیدم که مردم همه خوبند. [شهر] محلات را- محلاتی که نزدیک خمین است- میدیدم که مردم چقدر متدین و خوبند. بعد وقتی که انسان متوجه میشد میدید که عالم آنجا مرد خوبی است. یکی- دو تا عالِم خوب بودند، مردم به تبع آنها خوب میشدند. هر جا عالِم خوب باشد اصلاح میکند مسائل را، البته عالم عاقل متدین. و اگر- خدای نخواسته- انحرافی در این قشر پیدا بشود، انحراف سرایت میکند، مردم نظرشان به این جمعیت است، میبینند چه میکند.
از این جهت، الآن یک مسئولیت بزرگی به دوش همه ماها هست؛ همه ائمه جمعه، همه ائمه جماعت و همه علمای بلاد؛ یعنی، خدا دیگر عذر را برداشته است. اگر ما در چند سال پیش از این عذر داشتیم که خوب با سرنیزه که ما نمیتوانیم مقابله کنیم، یک کلمه بگوییم حبس است، اینها خوب، یک عذر بود. امروز دیگر تمام عذرها منقطع شده است؛ یعنی، خدا حجت را بر ماها تمام کرده است. نمیتوانیم بگوییم که ما نکردیم چون نمیتوانستیم. الآن همه شما توانایی دارید که هر کدام در محیط خودتان، آن محیط را اصلاح کنید. به اصلاح خودتان، و با تفاهم با مردم و تفاهم با مسئولین امور میتوانید اصلاح کنید مسائل را.
از این جهت ما همهمان موظف به این معنا هستیم که عملًا وحدت را [حفظ کنیم] بین این محلهایی که هستیم؛ حالا هر کدام، شهریها در شهرها و دهاتیها در دهات و روستاییها در روستاها. اگر اینها همه با هم تفاهم کنند و تبلیغ بشود به اینکه ما همه باید با هم باشیم، ما همه باید با هم کار بکنیم- مثلًا- مسائلی که هست حل میشود و بحمد اللَّه مردم هم حاضرند. شما ملاحظه میکنید که اگر پیشترها میخواست یک کاری انجام بگیرد مردم مزاحم میشدند خودشان، از باب اینکه میدیدند حکومت، حکومتِ فاسد است. اگر آن هم میخواست یک راهی درست بکند برای صلاح- فرض کنید- به خیال خودش، مردم هر مطلبی را که آنها طرح میکردند به او بدبین بودند. اگر اینها میگفتند بگویید لا اله الا اللَّه، باز بدشان میآمد؛ برای اینکه میدیدند که لا اله الا اللَّه از حلقوم کسی درمیآید که خودش معتقد نیست. امروز آن طور است که ملاحظه میفرمایید، در همه سرتاسر کشور ما که همه مردم دنبال این هستند که این نهضت را پیش ببرند. اگر یک چند نفر یا یک عدهای پیدا بشود، خود این مردمند که دنبال هستند که این اختلاف را از بین ببرند.
و آن چیزی که از همه مهمتر است روحانیون است. اگر چنانچه روحانیون در هر محلی که هستند به وظایف روحانیت خودشان، معنویت خودشان، تبلیغات معنوی خودشان، عمل بکنند، مردم اصلاح میشوند و مردم حاضرند الآن برای پذیرفتن، همه مردم. بنا بر این، هم اسلام همه مسائل را آورده است و هم شما میتوانید همه مسائل را پیاده کنید، اسلام همهاش را آورده است. اما یک وقت بود که نمیتوانستید، قدرت بر این مطلب نداشتید.
امروز قدرت دارید که مردم را اصلاح کنید و قدرت دارید که- خدای نخواسته- بر خلافش باشید و هیچ عذری هم ندارید. نه من عذر دارم نه شما نه سایرین، هیچ کدام عذر نداریم که بگوییم نشد، نمیشد، نمیتوانستیم. هر کسی توانایی تبلیغ را دارد در هر جا و توانایی اینکه اگر در بین- مثلًا فرض کنید- یک گروهی با گروه دیگری اختلاف پیدا بشود این توانایی برای آقایان هست که آنها را آشتی بدهید، به حسب نوع این طور است که ائمه جماعت و ائمه جمعه خصوصاً در بین مردم، حالا این است که مردم دوست میدارند و تبعیت میکنند. و لهذا، ائمه جمعه الآن تکلیفشان از ائمه جماعت بیشتر است؛ برای اینکه آنها یک مرکز حساسی را دارند و یک مطالب حساسی را ادا میکنند، مردم هم حاضرند. از این جهت، ائمه جمعه الآن تکلیفشان از سایرین بیشتر است که اگر- خدای نخواسته- یک وقت در گفتارشان، در کردارشان، یک خلافی واقع بشود این خلاف سرایت میکند. مردم میفهمند و شایع نمیکنند. و اگر چنانچه ائمه جمعه در همه کشور با وحدت کلمه مردم را دعوت کنند به صلاح، دعوت کنند به اسلام، این مردم که همه قبول دارند ائمه جمعه خودشان را مردم میروند دنبال اینها و کارها را انجام میدهند. هر وقت دعوت کنند به اینکه باید- مثلًا فرض کنید- راجع به اقتصاد کمک کنید میکنند، راجع به فرهنگ کمک کنید، میکنند. این یک صحبتی بود که شما فرمودید.
یک صحبت هم راجع به اوضاع خود منطقه شما، البته و همهمان میدانیم که آن منطقه، در عین حالی که یک منطقه زرخیزی است برای این کشور، لکن میخواستند نگذارند این کارها بشود. خوب، بهتر این بود که در منطقهای که باید مبلغین بروند، باید اشخاص بروند و آن منطقه را تصحیحش کنند. عنایت داشتند به اینکه بفرستند در آنجا آن اشخاص فاسد را، و عامه مردم هم وقتی دیدند که یک اشخاص فاسدی آمدند، یک اشخاصی بیبند و بار آمدند، همه کم کاری کردند. منطقه شما مشکلترین مناطق است برای اینکه شما بتوانید در آن فعالیت کنید، هیچ یک از مناطق این طور نبوده است؛ برای اینکه در زمان سابق این منطقه، منطقهای است که به فساد کشیده بودند، مرکز فساد قرار داده بودند، هم از ناحیه خود دستگاه رضا خان و دنبالش این پسرش بدتر از او و هم افرادی که به آنجا میآمدند و هم افرادی که به دریا میآمدند و افرادی که برای تفریح به آنجا میآمدند و آن بساط عیش و نوشی که در آنجاها درست کرده بودند و جوانها را به فساد میکشیدند. و لهذا، مشکل برای شما زیادتر از دیگران است. قم آسان است که جوانهایش را- مثلًا- اصلاح کنند، اما رشت مشکل است، گیلان مشکل است، مازندران مشکل است. همت میخواهد.
و قضیه کمبود روحانی این طور نیست که فقط شما کمبود دارید، سرتاسر کشور کمبود دارند. و عمده هم این است که در زمان این دو تا، پدر و پسر حاصل همه چیزها را هم از روحانیون گرفته بودند. مانده بود یک مسجدی، آن هم یک مسجدی که تحت نظرِ- فرض کنید- یک نفر بازنشسته باشد و محدود بود، همه جا محدود بود. نمیتوانستید یک کلمه حرف بزنید، نمیتوانستید یک جایی که دلتان میخواست حرف بزنید. از همه روحانیون سلب همه جهات را کرده بودند. و لهذا، وقتی که در یک جامعهای روحانیونش نتوانند کاری بکنند و فاسدها بیایند و مشغول شوند، جایی باشد که محل تفریح است برای افراد، فاسدها، جایی باشد که ترغیب میکنند فساد را در آنجا، آن همه مناظر فحشا، آن همه مساکن فحشا، آن همه ... اینها مطلبی است که گذشته است در آنجا، و در طرف شماها بیشتر بوده است؛ اطراف همین دریا، جنگل و آن تفریحگاهها. بنا بر این، شما از دیگران زحمتتان بیشتر است و کمبود در آنجا بیشتر احساس میشود؛ یعنی، اگر یک جایی، در یک ده، یک روحانی بتواند فعالیت بکند در منطقه شما دو- سه نفر [روحانی فعالیت] میکند. و کمبود هم همه جا هست و علتش هم همین است که عرض کردم که همه جهات را از روحانیین گرفته بودند.
و لهذا اگر بعضیها یادتان باشد، همهتان یادتان نیست، یک وقتی «داور»[14] یک کلاسی باز کرد برای اینکه طلبهها را بپذیرند. یک عده کثیری از این طلبههای فاسد رفتند و اسمنویسی کردند و چه کردند و وارد شدند. این یک راهی بود که حوزه علمیه قم را تضعیف کردند. از آن طرف فشار آوردند، از آن طرف درها را باز کردند که بفرمایید، ما به شما شغل میدهیم! و لهذا، بعد از زمان مرحوم حاج شیخ- رحمه اللَّه-[15] که فوت شد، چهار صد نفر طلبه در قم بود، نه چهار صد نفری که بتواند کاری بکند، چهار صد نفر مأیوس، چهار صد نفری که همه اوضاع بر خلاف آنها بود. چهار صد نفری که- تقریباً- غریب بودند در این مملکت. و خدای تبارک و تعالی خواست که این طور بشود، خواست که دست آنها کوتاه بشود و آنها الآن در اقلیت هستند و غریب هستند و دست شما بحمد اللَّه باز است، لکن کمبود داریم. میدانیم کمبود داریم و کمبودش هم همین است که آن وقت چیزی نمیتوانستید بگویید یا بخوانید. آن روزها جوری بود که- مثلًا- کاری نبود بکنید، یک بحث و یک نمازی میخواندید. امروزی که میتوانید همه کاری را بکنید، افراد لازم است و باید حوزهها را ایجاد کنید. حوزهها باید درش باز باشد. در هر جا حوزه باشد، در اطراف شما حوزه باشد، حوزه در آنجا باشد، برای اینکه این روستاییها را بیاورید در آنجا تربیت کنید، عالم کنید برای آتیه. الآن- مثلًا فرض کنید که- مسئله قضاوت [محل ابتلا است] یکی از مسائل مهم اسلام قضیه قضاوت است، این سر و کار دارد با نوامیس مردم، با جان مردم، با مال مردم.
امروز ما کمبود قاضی داریم؛ برای اینکه قضاوت دست اینها نبود تا تربیت کنند، اصلش کتاب قضا یک کتاب منسی بود. امروز که آزاد شده است و قضاوت آمده است به این طرف دست شما، افراد را تربیت کنید.» (صحیفه امام، ج15، ص: 481 ـ 488)
ـ بیانات در جمع میهمانان بزرگداشت هفته وحدت؛ وحدت سرلوحه دعوت انبیا (1360)
مخاطب: گروهی از میهمانان بزرگداشت هفته وحدت- از کشورهای عربی
[** نخست یکی از میهمانان عرب زبان صحبت کردند و امام فرمودند:**]
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
این از برکات اسلام است که ما را جمع کرده است و من امیدوارم که ما قدر این نعمت را، نعمت اسلام را بدانیم و خدمت کنیم به نوع بشر و خصوصاً، مستضعفین بشر و بالاخص مسلمین. و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که این هفته وحدتی که در ایران تحقق پیدا کرد، این، به سالهای وحدت، قرنهای وحدت برسد و در سایه وحدت که سرلوحه دعوت انبیاست ما برسیم و گرفتاری ما همه رفع بشود.
و همه آقایان میدانید که همه گرفتاری مسلمین از این اختلافاتی است که بینشان هست و این اختلافات موجب این شده است که هر طایفهای با طایفه دیگر مقابل باشد و اسلام در مقابل این مطلب ایستاده است و دعوت به وحدت کلمه میکند و دعوت به اسلام، که سلم است در مقابل حق.
و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که این عید سعید را بر همه مسلمین مبارک کند و آن وقت مبارک است که همه مسلمین به تکلیف اسلامی خودشان عمل کنند و همه سران قوم، علمای اعلام بلاد و متفکرین بلاد برای تحقق دادن به آمال اسلامی جدیت کنند و فداکاری کنند؛ قلمها در خدمت اسلام باشد و زبانها در خدمت اسلام باشد و قدمها در خدمت اسلام باشد تا اینکه ان شاء اللَّه، آن چیزی که خدای تبارک و تعالی از علما خواسته است آن تحقق پیدا بکند.
و من این روز مبارک را بر همه مسلمین و خصوصاً شما آقایان تبریک عرض میکنم و ان شاء اللَّه آن روز مبارک است که دور هم در مسجد اقصی باشیم و آنجا نماز بخوانیم.
[** یکی از میهمانان عرب زبان صحبت کردند. سپس امام فرمودند:**]
ان شاء اللَّه که موفق باشید. و همه ما برای اسلام هستیم و هر چه داریم از اسلام است و همه برادر هستیم و باید با حقوق برادری با هم رفتار کنیم و همه ما مجاهد باشیم در راه اسلام، هر کس به هر توانی که دارد تا ان شاء اللَّه مشکلات مسلمین در همه بلاد، در عراق، در سوریه، در لبنان، در فلسطین و سایر جاها ان شاء اللَّه، حل بشود با کوشش آقایان و علما و متفکرین ان شاء اللَّه.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج15، ص: 489 ـ 490)
[2] - جلوگیری از کوچ سنتی عشایر، و اسکان آنها در یک منطقه.
[3] - واقعه تنگستانی مربوط به مبارزه مردم تنگستان علیه استعمار گران انگلیسی به رهبری رئیس علی دلواری. در این حادثه به رغم شهادت گروه زیادی از مردم شجاع ولایت تنگستان، انگلیسیها از مقاومت مردم منطقه آگاه شدند و از زورگوییهای بعدی آنان کاسته شد
[4] - اشاره به قرارداد ننگین ناصر الدین شاه قاجار با شرکت انگلیسی رژی است که امتیاز توتون و تنباکوی ایران در قبال رشوه ناچیزی به مدت 50 سال به انگلیس واگذار شد. اما این قرارداد با فتوای مرحوم میرزای شیرازی مُلغی شد
[6] - عَمْیا: کور، نابینا.
[7] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
[8] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
[9] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
[10] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
[11] - آقایان: احسانبخش( امام جمعه رشت)، شمس( امام جمعه لنگرود)، قربانی( امام جمعه لاهیجان)، یکتا( امام جمعه صومعه سرا)، قتیل زاده( امام جمعه بندر انزلی)، اجاق نژاد( امام جمعه آستارا)، صفوی( امام جمعه فومن)، قدس( امام جمعه کلاچای)، شفیعی( امام جمعه چابکسر)، ناطقی( امام جمعه هشتپر)
[12] - مانند آیه 103 سوره آل عمران.
[13] -« اذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَمُ». اگر عالِم فاسد شود، جهان فاسد میشود. این معنا قابل اصطیاد است از حدیث منقول در کتاب خصال، باب الاثنین، ص 37.
[14] - علی اکبر داور، وزیر دادگستری در زمان حکومت رضا خان
[15] - آقای عبد الکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم.