حکومت صالحان
حسن پویا
روزهای حضور امام خمینی در دهکده نوفل لوشاتو مجاور پایتخت فرانسه، تاریخ سازترین ایام نهضت اسلامی ایران به شمار میآید. هیجان ها، حوادث گوناگون داخلی و خارجی، شور و حال حاکم بر مردم ایران، شعارهای برخواسته از شور انقلابی و شعور دینی، سراسر ایران را پُر کرده بود. حضور امام خمینی در فرانسه شور و حال دیگری به نهضت بخشید و فریاد مردم ایران را جهانی کرد. هجوم خبرنگاران مختلف برای مصاحبه با شخصیتی متفاوت و برخاسته از حوزه علمیه سنّتی شیعی، گاه با سبقت از یکدیگر همراه بود، خبرنگار فیگارو که اولین مصاحبه خود را با امام خمینی ترتیب داده و موفق به انجام آن شده بود، توصیف بسیار جذاب از آن زمان ارائه داده است:
در فاصلۀ نیم ساعت از شهر پاریس، دنیای دیگری مستقر شده است. آیت الله خمینی که نامش نشانه ای از مخالفت با شاه است، در محوطۀ کوچکی از حومۀ پاریس اقامت گزیده است. گشتیهای ژاندارمری و اتومبیلهای مجهز به رادار و پلیس شخصی، نزدیک بودن محل اقامت او را نشان می دهد. دور منزل می گردیم و جمعیتی پدیدار می شود، جمعیتی در حال احترام که تشکیل شده اند از عده ای مذهبی و زحمتکشان و دانشجویان ایرانی که از آلمان، تونس و انگلستان آمده اند. هنگام ورود، کفشها را درمی آوریم، مثل اینکه وارد یک مسجد بشویم. در یک اتاق کوچک، آیت الله خمینی روی یک تشک نشسته است. اطراف او کاغذها و مقداری کتاب پراکنده است. به هر حال، آیت الله خمینی ملبس به لباس خاکستری و عمامۀ سیاه، بدون اینکه صدایش را بلند کند با وقار با ما صحبت می کند. (صحیفه امام، ج 4، ص 1)
یکی از فعالیتهای مهم امام خمینی در ماههایی که در فرانسه بودند، تبیین و توضیح مباحث پیرامون وضعیت بعد از سقوط حکومت پهلوی بود. سؤالاتی که اکثر خبرنگاران و سیاسیون داشتند غالباً پیرامون حکومت پس از سقوط سلطنت خاندان پهلوی بود که برگشت به نوع حکومت و ارکان آن میکرد و آنچه حضرت امام در این مصاحبهها و یا در سخنرانیهای خود بیان کرده است، گویای خط مشی و خطوط اصلی و اساسی جمهوری اسلامی است که پس از بازگشت به ایران نیز بر آن استوار ماند و آن را به همه پرسی گذاشت و با رأی بالای 98 درصد تحقق پیدا کرد.
در روز دهم دی ماه 1357 امام خمینی در نوفل لوشاتو در دیدار با دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج، سخنان بسیار مهمی دربارۀ عدم صلاحیت هیأت حاکمه موجود در ایران و نیز حکومتی که جایگزین آن خواهد شد، بیان داشته است. مهم آن است که بخش بسیاری از این سخنان بیان خطوط اصلی حکومت صالحان و حکومت ناصالحان است. در این سخنان به خاستگاه هر دو نوع حاکمان پرداخته شده و ایشان سخنان خود را چنین آغاز میکند:
بدبختی و خوشبختی ملتها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است. اگر چنانچه هیأت حاکمه، کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست، اینها فاسد باشند، مملکت را به فساد می کشند؛ همۀ بُعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد می برند. (همان، ج 5، ص314)
در بخش دیگری از این سخنرانی میفرماید:
صلاحیت یک هیأت حاکمه و یک اشخاصی که کارهای حساس در دستشان هست، این موجب یک صلاحیتی در عموم می شود. و اگر هیأت حاکمه، و همین طور آنهایی که مقدرات مملکت دستشان است، آنهایی که ارتش را اداره می کنند و از رؤسای ارتش هستند، اگر اینها مردم صلاحیتداری بودند روزگار ما به اینجا نمی رسید؛ و من هم حالا اینجا ننشسته بودم برای شما صحبت کنم؛ شما هم حالا اینجا وقتتان را صرف این کارها نمی کردید. اینکه من دست از کار خودم برداشتم ـ که طلبگی بود ـ و آمدم اینجا، برای این است که ما یک حکومت صالح نداشتیم و یک قدرت صالحه در کار نبود؛ و مملکت را کشاندند رو به نیستی و تمام چیزهایی که امید به آن می شد پیدا بکنی اینها تباه کردند: احکام اسلام را تباه کردند، زراعت ما را از بین بردند، بانکها همه خلافکار بودند. (همان، ص 315)
امام خمینی یکی از مشکلات حکومت پهلوی را مجلس فرمایشی و قوانین برخواسته از یک چنین مجلسی میداند که در آن وکلای مردم حضور ندارند. در واقع وکیل حکومت هستند زیرا توسط مردم انتخاب نشدهاند و آنگونه که شخص شاه و حاکمان آن دوران صلاح میدانستند، افراد به مجلس راه پیدا میکردند از این رو امام خمینی میفرماید:
تمام قوانینی که در این پنجاه سال گذشته است و تمام مجالسی که در این پنجاه سال تأسیس شده است، هیچ یک از اینها مطابق قوانین نبوده است.... وکلا را خودشان تعیین می کردند و خودشان هم آرا برای مردم درست می کردند و خودشان هم آرا را می ریختند در صندوق! و هرچه بود دست خودشان، دست فرماندارهایی که در آنجا یا ارتشی که در آنجا بود، یا شهربانیهایی که بودند، که همه عمال خودشان بودند. آرا را شبها درست میکردند و پر میکردند این صندوقها را از آرای آنی را که دلشان می خواست. (همان، ص 316)
توجه امام خمینی به شخصیتهایی که زمام امور را به دست میگیرند و کارآیی لازم را ندارند، بخش دیگری از فرمایشات تاریخی ایشان است که میفرماید:
کسی که برای حفظ مقام خودش خیانت به یک ملتی میکند، این لیاقت ندارد. (همان، ص 318)
تأکید فراوان و پرشمار امام خمینی بر مردم و جایگاه آنان در کشور داری، از مواردی است که همگان بر آن مهر تأیید میزنند. گاهی برخی اشخاص حتی آن را مبالغه آمیز میشمارند، در حالی که اعتماد راسخ امام بر حضور مردم در تمام صحنههای قبل و پس از انقلاب، یکی از بزرگترین زمینههای پیروزی و پیوند امام با امت بود. وجود و حضور امام در قلوب مردم، در اوج فداکاری و نفوذ کلام ایشان، چنان بود که به محض بیان سخنی، همگان خویش را موظف به انجام آن میدانستند و پا در رکاب، آماده خدمت و فداکاری بودند. نمونه واضح و روشن آن حضور پرشور و خالصانه مردم در جبهه های جنگ و پشت جبهه ها در جهت کمک به رزمندگان اسلام بود. در این زمینه امام در این سخنرانی اشارهای دیگری دارد به انتخابات مجلس و عدم حضور آزادانه مردم و میفرماید:
اگر به انتخاب مردم باشد مردمْ آدمِ خوب می خواهند، مردمْ آدمِ صالح می خواهند. اگر مردم آزاد باشند خودشان یک شخصی که بدانند که مرد صالح خوبی است تعیین می کنند. آنها دیگر نمی روند دنبال بدها. آنکه دنبال بد می رود آنی است که بد است.(همان ، ص 320)
در ادامه میفرماید:
تا اینطور نشود و مقدرات مملکت شما دست خودتان نیفتد، آزادانه نتوانید برای خودتان یک رئیس درست کنید؛ قهراً ملت اگر بخواهد رئیس جمهور درست کند رضاخان را قرار نمی دهد، محمدرضا را قرار نمی دهد ـ نمی دانم ـ امثال اینها را قرار نمی دهد؛ قهراً می گردد دنبال یک نفر آدم صالح که به درد مملکتش بخورد، به درد دل مردم برسد. یک همچو آدمی را قرار می دهد. قهراً وقتی که رئیس جمهور یک مملکتی آدم صالح شد دنبال این می رود که مملکت را به صلاح بکشد. (همان، ص 321)
سپس با تأکید بر حضور مردم و تأثیر آنان بر سرنوشت خودشان که با رجوع به آرای عمومی تحقق خواهد پذیرفت، میفرماید:
برنامۀ ما این است که رجوع کنیم به آرای عمومی، به آرای مردم. قوای انتظامی را کنار بگذاریم؛ خود مردم را، محول کنیم تنظیم انتخابات را به دست خود جوانهای مردم. در هر شهری جوانها خودشان؛ که قوای انتظامی، شهربانی، شهرداری همه کنار بروند. آن کسی که دخالت می خواهد بکند برای حفظ صندوق آرا و امثال ذلک، خود ملت باشد. در هر شهری به حَسَب اقتضای آن شهر عده ای را معتمدین آن شهر، مطلعین و دلسوزهای برای مملکت، عده ای را تعیین کنند که نظارت کنند در این. حفاظت کنند این صندوقها را و نظارت کنند آرا را.(همان، ص 322)
توجه امام خمینی به همه ارگان کشور أعم از هیأت حاکمه، مجلس قانون گذاری و جایگاه مردم، دانشگاهها و تأثیر آنان بر سرنوشت کشور، قوای نظامی و انتظامی و همراهی با مردم، ایشان را بر آن داشته که در این سخنرانی به نکات مهمی اشاره بفرماید و نسبت به مسائلی که حکومت پهلوی را به سقوط کشانده است، هشدار دهد:
یک آدم صالح، یک انسان، یک مملکت را به سلامت می کِشد. دانشگاهمان دانشگاه صحیح می شود نه دانشگاهی که بعد از پنجاه سال، بعد از چند سال حالا می خواهد یک ـ فرض کنید که ـ لوزه ای را عمل بکند، باید از خارج بیاورد یک کسی را عمل کند. آقا این ننگ است برای ما که ما پنجاه سال یا کمتر دانشگاه داریم و این دانشگاه تا حالا نتوانسته است که یک طبیب صحیحی دست ما بدهد به اقرار خودشان. (همان، ص 324)
اگر ما یک دانشگاه صحیحی داشتیم، در آفتاب شرق شکوفا میشود، شکوفا میشود استعدادها. (همان، ص 325)
تأکید دیگر و مکرر امام بر اصلاح جوانان جامعه و نیاز مردم به آنان است، زیرا قشر جوان با نیروی جوان میتواند بر سرنوشت مردم تأثیرات فراوانی داشته باشد و تحوّل آفرین باشد. در این باره میفرماید:
ما شما جوانها را لازم داریم، در صورتی که اصلاح کنید خودتان را. کوشش کنید برای اینکه خودتان را اصلاح کنید. کوشش کنید برای اینکه خائن بار نیایید. (همان، ص 326)
ما جوانهایمان را لازم داریم که تربیت بشوند به تربیت انسانی، یعنی تربیت اسلامی. انسان بار بیایند نه یک کسی که هرچه شد شد! دیگر هرچه؛ هرچه بار آمد، شهوت و نمی دانم هرچه. ما یک مملکتی می خواهیم که مملکت انسانی اسلامی [باشد]. (همان)
امام خمینی، قرآن را کتاب انسان سازی میداند و اسلام را برای ساختن جامعه انسانی، از این رو میان انسانی و اسلامی، هیچ جدایی نمی بیند و چنین میگوید:
اسلامی یعنی انسانی؛ قرآن کتاب انسان سازی است، اسلام مکتب انسان سازی است ـ انسان را به همۀ ابعادی که دارد. اگر یک کسی مکتب اسلام را آنطوری که هست در خودش پیاده کرد محال است که خطا بکند، محال است که کار غلط بکند ـ عمداً؛ البته محال است که خیانت به برادرش بکند. ما یک همچو مکتبی می خواهیم که انسانها را از اول که دارد بار می آورد، رو به رشد کمال انسانی دارد می برد.(همان، ص 326 ـ 327)
سپس میفرماید:
اسلامْ انسان می خواهد درست کند و از قبل از اینکه ازدواج بشود شروع کرده است؛ از آنجا شروع کرده است، دستور داده است که چه کن، چه کن، چه کن؛ تا آنجایی که بچه به دنیا آمده؛ زمان شیر خوردن باید چه بکند، بعد در دامن پدر و مادر باید با این چه جور عمل بکنند، بعد در این مکتبخانه های کوچک ـ در این دبستانها ـ چه باید بکنند بعد در دبیرستانها، و معلمها چه جور اشخاصی باید باشند، مربی اطفال چه اشخاصی باید باشند. بعد که رسید به آنجایی که مستقل شد، خودش با خودش سر و کار دارد که چه جور باید باشی، چه اعمالی باید بکنی، چه اعمالی باید نکنی. این برای این است که می خواهد یک افرادی در یک جامعه ای پیدا بشوند همه صالح باشند، صحیح باشند. اگر آنکه اسلام می خواست می شد ـ خوب یک مقدار شده یک مقدار نشده، بیشتر آن نشده ـ اگر آنی که اسلام می خواست می شد، نه دزدی تو کار بود نه خیانت تو کار بود، هیچ یک از این چیزهایی که هست حالا نبود، هیچ کس تعدی به دیگری نمی کرد. (همان، ص 327 ـ 328)
در پایان این سخنرانی که در آن بسیاری از مواضع امام خمینی بیان شده است، اشاره به تبلیغات سوء دیگران دارند که علیه اسلام و حکومت اسلامی میکنند و میفرماید:
ما می گوییم حکومت اسلامی؛ شما خیال نکنید که ما حکومت اسلامی که درست کردیم شمشیر را برمی داریم گردن همه را می زنیم! زنها را هم همه را کنار می زنیم، می پیچیمشان توی کفن یا می کنیمشان توی [خانه]!.... این به اسلام مربوط نیست. اینکه ما می گوییم حکومت اسلامی، آنها از آن طرف می گویند که یهودیها را تا آخر می کُشند، نصارا هم تا آخر می کُشند! حرفهایی است که البته شاه باید برای نگهداشتن تاج و تخت فاسد خودش این عمالش را وادار کند که این مسائل، این حرفها را بزنند و به هر چه دلش می خواهد تشبث بکند. ما تمام یهودیها و نصرانیهایی، زرتشتیها و سایر مللی که در مملکتمان زندگی می کنیم، حکم اسلام است که با اینها باید درست، خوب رفتار کرد، به عدالت رفتار کرد. ( همان، ص 328)
نگاه امام خمینی به اسلام و احکام نورانی آن برخواسته از متن کتاب و سنت و شیوه رفتاری پیامبر اسلام(ص) و امیر مؤمنان(ع) است که در این سخنرانی نمود یافته است. جمهوری اسلامی نیز بر همین اصول بنا نهاده شده و آنچه رهبر کبیر انقلاب در پی ساختن آن بود و برای آن قیام کرد و مردم نیز به پیروی از ایشان با تمام وجود در صحنه آمدند، اسلام عقلانی و اسلام رحمانی است که در پی ساختن جامعه و مردمی انسانی است. اسلامی که پیامبر آن به فرموده قرآن کریم «رحمه للعالمین» است و امامان آن معصوم و دلسوز و در کنار مردم بی پناه هستند و حتی جان خویش را برای این اسلام و مردم فدا کرده اند. حاکمیتی که بر اساس خواست و نظر مردم با انتخاباتی تحت نظارت معتمدین مردم به صورت آزادانه و بدون دخالت حاکمان و قدرتمندان و نیروهای امنیتی و دولتی.