اصول اندیشۀ امام خمینی (1)
باور به وعده و نصرت الهی
محمد رجائی نژاد
اشاره
برای شناخت و شناساندن هر اندیشهای باید سراغ اندیشههای بنیانی و اصولی اندیشمند و صاحبنظر رفت. از طرفی، با کنکاش و پیرایش و تجرید آراء و پندارهای اوست که میتوان به پایهایترین اندیشههایش پی برد. امام خمینی نیز یکی از بزرگترین عالمان و اندیشمندان جهان اسلام، در اندیشهورزی و اندیشهگری دارای پایه و اصولی است که در هیچیک از آثار ایشان بهگونۀ سرراست و روشن به آن موضوع اشاره ندارند؛ ولی این معنا با کاوش در متون برجای مانده از ایشان، قابل انتزاع است.
در همین راستا، با خوانش و کاوش در آثار امام خمینی تلاش میکنیم اُمّهات اندیشۀ ایشان را استخراج، و به اندازۀ توان و بسیار کوتاه تبیین نماییم. امید است این حرکت بستری برای پژوهشهای عمیق و دقیق و وسیع در این باره باشد.
یکی از مهمترین و شاخصترین اصول اندیشۀ امام خمینی اعتقاد و اعتماد به وعده و نصرت الهی است که در تمام دوران زندگی ایشان ساری و جاری بود. در این یادداشت به همین موضوع میپردازیم.
مقدمه
اندیشهها، دیدگاهها و مواضع امام خمینی در قبال پدیدههای اجتماعی، بهویژه پدیدههای جدید، مانند هر متفکر دیگری تحتتأثیر مبانی کلیتر و اندیشههای بنیانیتری قرار دارد که بدون شناخت و توجه به آن اُمّهات، فهم دیگر آراء و اندیشه و مواضع ایشان ناممکن و دشوار، و گاه موجب کجفهمی خواهد بود. منظور از اُمّهات اندیشه، آن دسته از مفاهیم و موضوعاتی است که عناصر اصلی برای زیربنای فکری و اجزای اصلیِ یک منظومه اندیشهای را سامان میدهد.
از سویی:
ـ هر اندیشهای را ارزش و امکان بازیابی و بازخوانی نیست؛ مگر زاینده باشد و مکتبساز و دارای جوهرۀ قوی و استوار که بهحق، اندیشه امام خمینی اینگونه بوده است.
ـ زنده و زاینده بودن هر مکتب و اندیشهای به آن است که بهوسیلۀ هر نسلی بازخوانی و از جهاتی به روز شود؛ والّا نهتنها تاریخساز و ماندگار نخواهد بود که کمکم فراموش و تاریخی میشود. بااینکه اگر اندیشهای چون امام خمینی عنصر زایندگی را در ذات خود داشته باشد، مانند گیاهانی میماند که میتوانند دل سنگآسفالت را هم بشکافند و سرزنده بیرون آیند. بر این اساس، ولو در دورهای و به دلایلی توجه به اندیشههای حضرت امام مهجور شود؛ ولی حجابهای تحجر و تفسیرهای رمنده از اندیشه امام خمینی موضوعی موقتی خواهد بود. چنانکه لسان الغیب، مولانا، ملاصدرا و امثال این نوابغ با همۀ شرایط فکری مسلط بر جامعه خود و داشتن مخالفین سرسخت، چنان زنده و زاینده شدهاند که گویی از یاد میرود که کسانی آنها تکفیر و پیروان خود را از نزدیک شدن به آنها برحذر میداشتند و میدارند.
باتوجه به این مقدمه، و با پیش فرضِ بدیهی دانستنِ ضرورت بازخوانی اندیشههای بنیانی امام خمینی کوشش میکنیم با خوانش و کاوش آثار موجود، اُمّهات اندیشۀ ایشان را استخراج، و به اندازۀ توان و بسیار کوتاه تبیین نماییم؛ و مهمتر و پیشتر از همه «باور به وعده و نصرت الهی» است که در این شمارۀ نخست به آن خواهیم پرداخت.
پیش از ورود به بحث اصلی اشاره به چند نکته، ارزشمند و راهگشاست.
1. در بیان اصول اندیشۀ امام، در پی قصد و منظور ایشان نیستیم. مفروض اصلی ما این است که اساساً اندیشه و عمل به مثابه یک متن میباشند. ما کلیت یک اندیشه را به مثابه یک متن میدانیم که نخست باید به متن توجه داشت، سپس به دنبال فهم و برداشت و انتزاع آن برآمد. یعنی هدف ما دستیابی به قصد و مراد مؤلف یا متکلم نیست؛ بلکه مقصود فهم خود متن است، ولو آن برداشتی که ما به آن میرسیم، مراد واقعی مؤلف نباشد. حتی ممکن است بهراستی با مراد اصلی گوینده و مؤلف ناسازگار باشد.
2. تفاوت قائل شدن بین اندیشه و رأی
بین اندیشهها و آراءِ حضرت امام باید تفاوت قائل شویم. چرا که آراء مجموعه نظرات افراد نسبت به موضوعات گوناگون بیرونی است و تا حدودی سیّال و تابعی از شرایط زمانی، مکانی، گرایشهای سلیقهای، صنفی، شغلی و اشتغالات روزه مرّۀ افراد است. همچنین میزان اطلاعات از موضوعاتی که فرد نسبت به آنها اظهارنظر یا اعمالنظر میکند، در آراء اثر مستقیم دارد؛ اما اندیشه، مجموعه باورهایی بنیادین است که به عنوان اصول نسبتاً ثابت مطرح میباشد و پس از شکلگیری بسیار کم در پرتو موضوعات جاری بیرونی قرار میگیرد؛ و از بین اینها هم، شماری اصولی و بنیانیترند.
بااین نگاه ضرورت دارد اُمّهات اندیشهای امام خمینی کشف و از دیگر اندیشههای فرعی و آراء ایشان تمیز داده شوند. زیرا: اول اینکه برخی آراء امام خمینی مربوط به زمان خود بوده و نباید انتظار داشت که هر نسلی خود را موظف به پایبندی به آن آراء نشان دهد؛ دوم، آنچه جاذبه برای این نسل کنونی و احتمالاً نسلهای آتی خواهد داشت، امهات اندیشهای امام خمینی است. بهعنوان مثال توصیه به دولت موقت در 10 اسفند 58 برای مجانی کردن آب و برق اگر چه پشتوانه اندیشهای هم دارد، اما نهایت باید جزو آرای تابع شرایط زمانی تلقی گردد. درحالیکه «باور به وعده و نصرت الهی»، «اعتقاد به مردم و مردمباوری»، «حمایت از محرومان و مستضعفان و... از امهات اندیشهای امام خمینی محسوب میشوند.
در آرای سیاسی نیز همینطور است چون در آرای سیاسی اطلاعات همواره عوض میشود و تأمل زیادی نیز روی آنها نمیشود و شرایط نیز تغییر میکند. پس قضاوتها نیز متفاوت میگردند. مثلاً حضرت امام در خصوص دکتر مصدق قضاوتی دارند که او مُسْلم نیست. این قضاوت ازجمله آرای سیاسی ایشان است و برای دورهای خاص و بر اساس اطلاعاتی که آن زمان راجع به مصدق داشته، چنین قضاوتی کردهاند. وضعیت و شرایط حاکم بر دوران نهضت ملی به گونهای بود که هر کس دیگری هم که جای امام خمینی بود، شاید همین استنباط را از مصدق میداشت؛ اما امروزه با تغییر شرایط و احوال و کشف اسناد مختلف، ممکن است قضاوت پیشین قابل استناد نباشد.
3. مبانی اندیشهای امام خمینی از کجاست؟ پاسخ این پرسش ما را در تبیین اندیشههای اصولی امام خمینی یاری میدهد. پاسخ را از خود ایشان میشنویم که هنگام مصاحبه با دانشمند معروف مصری، حسنین هیکل، و در پاسخ به پرسش ایشان که شما در این نهضت اسلامی منابع تفکرتان را از کجا گرفتید؟ حضرت امام میفرماید: در فلسفه از صدرا، در فقه از جواهر، در حدیث از کافی و.... یعنی آنهایی که میخواهند منابع معرفتی امام خمینی را در اندیشه پیگیری کنند، باید ببینید که چطور این منابع ترکیب میشود و این تفکر را به وجود میآورند.
وعده و نصرت الهی در قرآن و روایات
وعده و نصرت الهی که از راههای گوناگون با ارادۀ خداوند نسبت به مؤمنان صورت میگیرد، بر چند پایه استوار است که در قرآن به آنها اشاره شده است. ازجمله؛ ایمان به خدا، عمل به دستورات الهی، اتکا و توکل به خدا، اعتماد به وقوع حتمی وعدههای الهی، عزم بر استمرار بر عمل خالص و بالاخره مبتنی به سنتهای الهی که در همۀ زمانها جاری و ساری است. وقتی مؤمنان با تکیه بر این اصول اقدام کردهاند، از عقبههای سخت و مشکلات سهمگین، سربلند عبور کردهاند. امام خمینی در تمام دوران زندگی، بهویژه از آغاز نهضت اسلامی در ایران با اتکا به همین اصل، اقدامات خود را انجام داده و در بیانات خود نیز بارها به آن اشاره کرده است.
خداوند در قرآن کریم یادآوری میکند: «إنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّت أقدامَکُم.» (سورۀ محمد، آیۀ 7) یعنی اگر خدا را یاری کنید، خدا نیز شما را یاری میکند و گامهای شما را استوار میسازد. این یکی از مصادیق وعده و نصرت الهی است. همه چیز از خداست و به خواست او، و در اینجا منظور از یاری خدا، یاری بندگان خداست. یعنی خدا کمک به بندگان خویش را کمک به خود به حساب آورده و یاریرسانان را، یاری خواهد داد. امام خمینی این وعدۀ الهی در این آیه را یک نوع شفقت و مهربانی آفریدگار بر آفریدۀ خویش دانسته و میفرماید:
«اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامی، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست، این معنا اگر در قلب ما محکم بشود، از هیچ چیز نباید بترسیم. و ان شاءاللَّه نمیترسیم و هیچکس هم به ما نمیتواند که غلبه کند و در همهجا هم پیروز هستیم.» (صحیفه امام، ج 19، ص 209) یعنی «شما جبهه نصرت را بازکنید، خدا هم باز میکند. شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید... خدا به وعدۀ خودش بیاشکال عمل میکند. اگر نقصی باشد در ماست.» (همان، ص 202) این نشان از اعتقاد و اعتماد امام خمینی به وعدهها و امدادهای غیبی الهی است و با همین ایمان راسخ در همۀ دورههای زندگی عمل کرده و پیروز هم شده است.
یعنی خدا یاری بندگان را یاری خویش محسوب کرده است و تشویق میکند که همدیگر را یار و یاور باشید، بهویژه ضعیفان را تا من هم همۀ شما را نصرت داده و راههای گشایش و موفقیت را برایتان هموار نمایم. همانگونه که در آیهای دیگر میفرماید اگر برای خدا کار کنید، خدا به شما کمک خواهد کرد: «ولینصرنّ اللَّه من ینصره» (سورۀ حج، آیۀ ۴۰) یعنی حتماً خدا کسانی را که او را نصرت کنند، بدون شک نصرت خواهد کرد؛ یکی دیگر از آیات الهی هم میفرماید اگر صبر و استقامت کنید، خدا را با خود خواهید یافت: «اناللَّه مع الصّابرین» (سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۳)
در قرآن کریم هست که هر کس در راه خدا تلاش کند، هر کس برای خدا مجاهدت کند، در حقیقت برای خود تلاش و مجاهدت کرده است: «و من جاهد فانّما یجاهد لنفسه» (سورۀ عنکبوت، آیۀ ۶) «خدای متعال به شما وعده داده است که اگر دین او را و راه او را و هدفهای الهی را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد. (سورۀ حج، آیۀ ۴۰) یاری خدا به معنی یاری تمام نیروهای موجود در این طبیعت است؛ یعنی همۀ نیروهای طبیعت به کمک شما خواهند آمد؛ نیروهای ماوراء طبیعی هم به کمک شما خواهند آمد و یاری خواهید شد.
در روایان معصومین(ع) هم داریم که میفرمایند: «من کان للَّه کان اللَّه له» (بحار الأنوار، ج ۷۹، ص ۱۹۷) هر کس برای خدا کار کند، خدا هم تمام امکانات و علم و قدرت خودش و سنتهای آفرینش را در خدمت او قرار خواهد داد.
اعتقاد و اعتماد امام خمینی به وعده و نصرت الهی
در آثار امام خمینی به وعدهها و نصرت الهی فراوان اشاره شده است. سیرۀ نظری و عملی ایشان نیز نشان میدهد که در تمام دورههای زندگی بر آن اعتقاد و اعتماد داشتهاند و با ایمان و تکیه بر وعده و نصرت الهی تصمیم گرفته و عمل میکردند.
از آنجاکه خود ایشان متخصص علوم دینی و قرآنی بودهاند، در کلام خود خویش تلاش کردهاند نصرت الهی را با شواهد قرآنی و استفتاءات تفسیری همراه ساخته و به عنوان درسی از عمق معارف الهی به مردم منتقل نماید.
ایمان به وعده و نصرت الهی در تمام دورههای زندگی حضرت امام نمایان است. درست 20 سال پیش آغاز مبارزه ـ 15 اردیبهشت سال 1323 ش ـ پیامی خطاب به ملت ایران و علمای اسلام نوشتهاند که در آن اعتقاد و اعتماد به وعده و نصرت الهی موج میزند. پیام را با آیۀ «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی.» (سوره سبأ، آیه 46) آغاز کرده و میفرماید:
«قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوههای گوناگون عالم طبیعت رهانده... قیام للَّه است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد... قیام برای خداست که خاتم النبیین- صلی اللَّه علیه و آله- را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت...» (صحیفه امام، ج1، ص: 21)
آغاز انقلاب در دهۀ چهل و پیروزی آن در سال 57 نیز با همین اعتقاد و پشتگرمی امام خمینی به وعدهها و نصرت الهی بود که به نتیجه رسید. فروردین سال 43، چند روزی از آزادی زندان و برگشت به قم نگذشته که در سخنرانی جمع اقشار گوناگون مردم ـ صبح 26 فروردین 1343 ـ در مسجد اعظم، با شجاعت تمام علیه دستگاه حاکم صحبت کرده و میفرماید:
«اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا میکند که یک حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم و از هیچ چیز نمیترسم بحمداللَّه تعالی. و اللَّه، تا حالا نترسیدهام. آن روز هم که میبردندم، آنها میترسیدند؛ من آنها را تسلیت میدادم که نترسید.» (صحیفه امام، ج1، ص: 293) این نیست جز ایمان راسخ به نصرت الهی و اتکا به پروردگار و اعتماد به وقوع حتمی وعدۀ الهی مبنی بر نصرتِ مؤمنان در برابر دشمنان. اگر اینگونه نبود، چگونه امام خمینی میتوانست بگوید:
«هرچه پیروزی میخواهید پیش خداست. هر چه نصرت میخواهید دست اوست. گمان نکنید که ایران؛ ملت ایران خودش یک همچو قدرت بزرگی را، و یک همچو قدرتی که همه هم دنبالش بودند، خودش بدون آن تأییدات غیبی که شد شکست داد.» (همان، ج 11، ص 349)
امام خمینی پیروزی و موفقیتهای پس از انقلاب را هم متکی بر اصل وعده و نصرت الهی میدانست. (همان، ج 12، ص 198؛ ج 16، ص 275)
نتیجه
از آثار حضرت امام برمیآید که به باور ایشان اگر شرایط موجود باشد، وعده و نصرت الهی قطعی است. درصورتی که همۀ انسانها، بهویژه مؤمنان به شرط یاری کردن دین و بندگان خدا وفا کنند، خدا هم به یقین آنان را پیروز خواهد کرد. اعتماد به وعدههای خداوند نیز تنها یک بحث تئوری و ذهنی نیست، بلکه نمایش این توکل و اعتماد به خدا در صحنه عمل و عینیت جامعه باید تحقق پیدا کند. این اعتقاد به خدا و کمک او وقتی کارساز است که هم اقدام و حرکت باشد، و هم عمل خالص برای خدا وجود داشته باشد.
این اعتقاد و اعتماد به وعده و نصرت الهی در تمام مراحل زندگی امام خمینی جاری و ساری بوده و خدشهناپذیر است. برای همین یکی از اصول اندیشههای ایشان بهحساب میآید.