شهید قاضی طباطبایی
عالمی مجاهد
محمدکاظم تقوی
دهم آبان ماه 1358 یکی از یاران ثابت قدم امام خمینی؛ یعنی حضرت آیت الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی با تیر جهالت و عداوت گروه گمراه فرقان به شهادت رسید. شخصیتی که در سراسر عمر با برکت خود، به معنای حقیقی و دقیق کلمه مرد علم و مرد، جهاد و مبارزه بوده است. همان دو صفت بارز و ارزشمندی که استاد و مراد او امام خمینی برایش مرقوم داشته:
«با کمال تأسف ضایعۀ ناگوار شهادت عالِم مجاهد، حجت الاسلام والمسلمین، آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی ـ رحمة الله علیه ـ ......... (صحیفه امام، ج 10، ص 420)
تحصیلات شهید قاضی طباطبایی
شهید آیت الله قاضی(طاب ثراه) از خاندان بزرگ و اصیل و عریق طباطبایی آذربایجان است که نسب به عالم بزرگ و پرآوازه، شیخ الاسلام امیر عبدالغفار طباطبایی می برد که بزرگی از سلسله طباطبایی آن دیار بوده و از ذریه امام حسن(ع) از نسل حسن مثنی از اولاد ابراهیم طباطبا می باشند. شهید قاضی از خاندان «قاضی طباطبایی» و «شیخ الاسلامی» این خاندان بزرگ و ریشه دار می باشد که منشأ خدمات زیادی در عرصه دین و سیاست بوده اند.(تنهایی و پایداری، ص 25-23)
او در خاندان و خانواده علم و دین زاده و پرورش یافت، تولد او سال 1331 قمری بوده و پدر عالم او، از همان دوران صباوت به امر تربیت و تحصیل علم فرزند اهتمام بلیغی داشت و سیدمحمدعلی پس از فراگیری علوم مقدماتی و بخشی از علوم حوزوی در تبریز، در سال 1318 ش وارد حوزه علمیه قم شد و به مدت یازده سال از محضر اساتید و عالمان بزرگ، علوم مختلف را فرا گرفت. سطوح عالیه را نزد حضرات آیات گلپایگانی و مرعشی نجفی خواند و درسهای اجتهادی را از محضر حضرات آیات حجت کوه کمرهای، سیدصدرالدین صدر، بروجردی و امام خمینی فرا گرفت و در این میان هم درس اخلاق امام خمینی را درک کرد و هم شاگرد درس فلسفه ایشان بوده و هم در درس خارج اصول ایشان شرکت داشته است.
فاضل پرتلاش در ادامه تحصیل علم در سال 1328 ش روانه حوزه پرآوازه نجف اشرف شد و در مدت سه سال اقامت در جوار امیرالمؤمنین(ع) از محضر اساتید بزرگ: آیت الله حکیم، آیت الله بجنوردی، آیت الله میرزا باقر زنجانی، آیت الله عبدالحسین رشتی و آیت الله محمدحسین کاشف الغطاء استفاده های وافر علمی برد و مخصوصاً با آیت الله محمدحسین کاشف الغطاء ارتباط ویژه ای داشت.(حقیقت معقول، ص 24-23)
عالم محقق و پرتلاش سیدمحمدعلی قاضی سال 1331 ش به تبریز برگشت و فعالیت های علمی و تحقیق و تدریس را با فعالیت های اجتماعی و تبلیغی ممزوج کرد و هم زمان در خدمت دین خدا و بندگان خداوند و تربیت و هدایت دینی مؤمنان و اصلاح امور اجتماع آنان پرداخت. وی همچنین دارای تألیفات و آثار ارزشمند و علمی است که بدان اشاره خواهد شد.
مبارزات شهید قاضی طباطبایی
اما صفحه دیگر شخصیت این عالم محقق و شهید والا مقام، فعالیت ها و مجاهدات سیاسی ـ اجتماعی او می باشد.
مخالفت های پدر عالم و مبارز او آیت الله میرزا باقر قاضی طباطبایی با مظالم و مفاسد حکومت رضاخان سبب شد که به همراه خانواده در سال 1347 ق از تبریز تبعید گردند و در این تبعید دو ماه در تهران بودند و در ادامه به مشهد تبعید شدند و با گذراندن یک سال در مشهد، به تبریز مراجعت کردند. همین روحیه و تربیت خانوادگی بود که در سال 42 و 1341 و در آغاز نهضت امام خمینی آیت الله قاضی همراهی آشکاری با استاد و مراد خود داشت و در سیزدهم آبان 1342 دستگیر و به پادگان زرهی تهران منتقل شد و پس از تحمل دو ماه و نیم زندان در قزل قلعه و تحمل شدائد سخت و سنگین، با قید ممنوع الملاقات بودن با نظارت مأمورین ساواک، از زندان آزاد و به مدت 4 ماه تحت نظر بود و پس از آزادی امام خمینی در سال 1343 این عالم مجاهد از تهران به قم و ملاقات استاد خود رفت و پس از سفر به مشهد و زیارت امام رضا(ع) به تبریز مراجعت کرد که با استقبال باشکوه مردم همراه بود و همان جایگاه ویژه مردمی سبب شد که او را همان شب اول ورود به تبریز دستگیر و به تهران بردند و تنها با وساطت آیت الله میلانی بود که آزاد شد ولی مجدداً چند روز پس از ورود به تبریز دستگیر و به تهران برده شد و به خاطر بیماری مدت شش ماه در بیمارستان تحت نظر ساواک بستری بود و با مرخصی از بیمارستان به عراق تبعید شد و حدود یازده ماه در نجف اشرف اقامت و از محضر فقهای بزرگ آن حوزه بهره های علمی برد.
آیت الله قاضی طباطبایی هر زمان که در تبریز حضور داشت، در دو مسجد «مقبره» و «شعبان» به اقامه جماعت و افاضه علم و تعلیم و تربیت مؤمنان اشتغال داشت. اما این دو پایگاه دینی، همزمان مرکز مبارزه با ظلم و استبداد و سرسپردگی به بیگانگان نیز بوده است.(مجلس نشین قدس، ص 35-31)
آیت الله سیدمحمدعلی قاضی در نماز عید فطر سال 1347 هم از رهبر مبارزات، امام خمینی به عظمت و تکریم نام برد و هم جنایات رژیم غاصب اسرائیل را محکوم کرد و هم به روابط رژیم پهلوی با آن رژیم نامشروع اعتراض کرد؛ همین روشنگری و ظلم ستیزی سبب تبعید ایشان به بافت کرمان گردید و در تبعیدگاه هم حکم به ممنوع الملاقاتی او شد، اما او از همان تبعیدگاه «با نوشتن مقاله ها و نامه های افشاگرانه، احکام و قوانین غیرقانونی صادره از سوی محاکم رژیم را بارها و بارها به باد انتقاد می گرفت.»(تنهایی و پایداری، ص 50)
وی پس از شش ماه قصد داشت به شهر خود مراجعت کند که در بستان آباد مانع ادامه حرکت او شدند و این سید مقاوم را به حال تبعید به زنجان بازگرداندند و مدت چهار ماه در زنجان ماندگار شد.(همان، ص 54-51)
مرحله دیگر فعالیت سیاسی ـ مبارزاتی آیت الله قاضی طباطبایی پس از شهادت شهید سیدمصطفی خمینی جلوه کرد، ایشان برای فرزند استاد و مراد خود در مسجد آیت الله بادکوبه ای مجلس شکوهمندی برگزار کرد که به ویژه دانشجویان دانشگاه تبریز در آن شرکت کردند.(همان، ص 55)
در اوج گیری مبارزات ملت مسلمان ایران در قالب چهلم ها، نوبت به تبریز و قیام 29 بهمن تبریز رسید که رهبری مبارزات و قیام با آیت الله قاضی بوده است. پس از کشتار تظاهرات آرام مردم شجاع تبریز، شهید قاضی مبارزات خود را علنی تر از گذشته کرد و در تاریخ 28/3/57 در مسجد شعبان شکل آینده مبارزه را مشخص نمود:
«کار ما دیگر از سخنرانی و پخش اعلامیه ها گذشته، زیرا اینگونه تبلیغات دیگر اثری ندارد و باید قیام کنید، قیام و بس...»(همان، ص 61)
این شاگرد و یار ثابت قدم امام خمینی، پس از هجرت مراد خود به پاریس به اتفاق آیت الله سیدحسن انگجی تلگرام مشترکی به رئیس جمهور فرانسه داشته و بر «نهایت احترام نسبت به حضرت امام خمینی و کمال مراقبت از ایشان» تأکید نمودند.(همان، ص 67)
رژیم سرگوبگر پهلوی که خودرا در برابر امواج سهمگین و خرد کننده مخالفت های مردمی می دید ، در کنار کشتار و سرکوب عریان، راههای اغواگرانه و ترور شخصیت رهبران مبارزه را نیز به کار می گرفت، لذا نامه ای مجعول به نام امام خمینی علیه آیت الله قاضی منتشر شد که حضرت امام در برابر آن در تاریخ 20 آبان 1357 در نامه ای محبت آمیز خطاب به آیت الله قاضی مرقوم داشتند:
«خدمت جناب مستطاب سیدالعلماء الاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید محمدعلی قاضی ـ دامت برکاته
……شخصیت محترمی مثل جنابعالی را، که از دوستان قدیمی اینجانب هستید و خدمتگزار به اسلام و مسلمین می باشید و مخالف با دستگاه ظلم و رژیم هستید، .......»(صحیفه امام، ج 4، ص 454)
در اوج مبارزات در سندی از اسناد ساواک درباره آیت الله قاضی آمده است: «محمدعلی قاضی طباطبایی با مدارکی که از منبع 1585 در دست می باشد، عامل کلیه تظاهراتی است که در تبریز به وقوع می پیوندند.»(یاران امام به روایت اسناد ساواک، جلوه محراب، ص 532)
آثار علمی و تحقیقی شهید قاضی طباطبایی
آیت الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی با سرمایه علمی ای که در حوزه های علمیه تبریز، قم و نجف اندوخته بود و از استعداد و پشتکار تحسین برانگیزی نیز برخوردار بود؛ در کنار حضور اجتماعی مؤثر و رهبری جریانات سیاسی، در عرصه تدریس و تحقیق و تألیف نیز بسیار موفق بوده است. تألیفات آیت الله قاضی طباطبایی بعضی در قالب کتاب های مستقل در موضوعات متنوع می باشد و بسیاری از آنها در قالب تعلیقه و حاشیه و مقدمه های علمی و تحقیقی است که اشاره ای به آنها می شود:
1. تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا؛ این کتاب تحقیقی پرحجم و پرمطلب از مفاخر آثار این عالم محقق می باشد که علاوه بر موضوع اصلی خود، نکات فراوان و ارزشمند، تاریخی و غیر تاریخی را در خود جای داده و به ویژه با رویکرد محققانه، نوعی آسیب شناسی فرهنگ دینی در آن به وضوح دیده میشود.
2. جنه المأوی؛ این کتاب تألیف استاد او آیت الله محمدحسین کاشف الغطاء بوده که با مقدمه مفصل 112 صفحه ای و تحقیق و نگارش تعلیقات آیت الله قاضی انتشار یافت. تعلیقات ایشان بر این کتاب 134 صفحه را به خود اختصاص داده است.
3. اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه؛ در این کتاب که به زبان عربی و در 738 صفحه می باشد به مباحث عقیدتی پرداخته شده است.
4. انیس الموحدین؛ در این کتاب مطالب عقیدتی مورد بررسی شده است.
5. تحقیقی در ارث زن از دارائی شوهر؛ محصول درس آیت الله قاضی در این مسئله مهم فقهی می باشد.
6. علم امام؛ کتابی در 300 صفحه و در اثبات حضوری بودن علم امام می باشد.
7. العقائده الوثنیه فی الدیانه النصرانیه؛ این کتاب پیرامون آیه 30 سوره توبه به نگارش در آمده است.(تنهایی و پایداری، از ص 140 تا ص 144)
آیت الله قاضی بعضی از درس های اساتید خودرا تقریر کرده و کتاب های دیگری نوشته و بر کتاب های فراوانی تعلیقه و تحشیه های علمی نوشته که متأسفانه عمده آنها به صورت خطی مانده است. بسیار سزاوار است همه آثار علمی این عالم ربانی و محقق کم نظیر در مجموعه ای تدوین و به دست چاپ و نشر سپرده شود.
افتخار شهادت
در حالی که همه همّ امام خمینی و مبارزان اصیل، آبادانی و سازندگی مادی و معنوی کشور و ملت در سایه نظام جمهوری اسلامی بوده، اما متأسفانه منحرفان و بدخواهان ملک و ملت، در پی امیال نا به حق خود، انواع کارشکنیها و موانع را برای پیشبرد کارها به وجود آوردند و در همان اولین روزها دستان ناپاک خود را به خون پاک ترین شخصیت های محبوب ملت آلوده کردند. آیت الله قاضی طباطبایی که با حکم امام ، امام جمعه تبریز بوده، وقتی با این امواج گمراه کننده و تهدید محاربان جاهل مواجه شد، سخنش این بود که:«من از شهادت نمی ترسم، آماده ام و از خدا می خواهم»(تنهایی و پایداری، ص 66) ایشان وقتی خبر شهادت متفکر بزرگ آیت الله مطهری را شنید، گفت:«کاش من هم مثل استاد مطهری روزی به فیض شهادت برسم.»(همان) و این آرزوی صادقانه و عاشقانه از اردیبهشت 1358 تا آبان همان سال زمان می خواست که جامه تحقق بپوشد و این «عالم مجاهد» پس از عمری جهاد و اجتهاد و تلاش و تحقیق با جامه خونی به «مجلس قدسیان» وارد شود. او که «در ادب و اخلاق اسلامی، شهامت و قاطعیت انقلابی، حافظه و هوش سرشار، روشن بینی و روشن فکری و دور اندیشی، تتبع و تحقیق در علوم مختلف، شخصیتی توانا و کم نظیر بود»(مجلس نشین قدس، ص 18) اجر و مزد عمر سراسر غرق در علم و مجاهدت را با «شهادت» گرفت و در صف پرافتخار خونین کفنان شهید، «مجلس نشین قدس» گردید.
«طوبی له و حسن مآب»