باور و اعتماد امام خمینی به نوجوانان
محمد رجائی نژاد
در سالنامۀ رسمی کشورمان ایران، 8 آبان، و در جامعۀ جهانی، 3 آگوست (21 مرداد) روز نوجوان نامیده شده است. هر دو انتخاب به دلایلی انجام گرفتهاند که در این یادداشت کاری به آنها نداشته و به هر دو انتخاب نیز احترام میگذاریم. این نامگذاریها نشان از ارزش و تأثیرگذاری دورۀ نوجوانی بر دورههای بعدی و آیندۀ زندگی و جامعۀ بشری دارد.
امام خمینی نیز بر جایگاه و ارزش دورۀ نوجوانی آگاه بود و باور داشت. برای همین بارها بر توجه و اعتماد به نسل نوجوان سفارش کرده است. ایشان به تحولات نسلی توجه داشت و زبان هر نسل را بهدرستی میفهمید و بر اساس نیازهای روحی و روانی و مادی و معنوی هر نسل با آنها سخن میگفت و از آنها انتظار داشت؛ برای همین با همۀ نسلها، بهویژه نسل نوجوان و جوان پیوند عمیق داشت. یکی از دلایل موفقیت امام خمینی در رهبری و به پیروزی رساندن انقلاب نیز همین درک متقابل بود.
از دیدگاه امام خمینی دوران پیری و میانسالی، حتی جوانی؛ با دورۀ نوجوانی متفاوت است. شور و شادی و شعف از خصلتهای بارز دوران نوجوانی است «پیرِ فرتوتِ کهن، از فرطِ عشرت نوجوان شد» (دیوان امام، ص 273) خوشی و خوشگذرانی ویژگی روشن دورۀ نوجوانیست که مسئولان باید تلاش کنند با بسترسازی آن، نوجوانان و جوانان را به خودباوری برسانند. آرزوی امام خمینی حفظ همین شور و شعف و وحدت و یکپارچگی نوجوانان و جوانان بود. (صحیفه امام، ج9، ص: 247)
این رویکرد امام خمینی نسبت به نوجوانان بود که پیوند عمیقی بین ایشان و دانشآموزان، دانشجویان ایجاد کرد و از آن سرمایۀ عظیم، در مبارزات پانزده ساله به بهترین شکل استفاده کرد. در همین راستا بود که در دهۀ اول انقلاب برخی از عرصههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور به آنان سپرده شود و ثمرات بسیاری عاید کشور کند. مانند پیروزی در جنگ تحمیلی، از جمله نتایج درخشان توجه به نوجوانان به شمار میرفت؛ اما، شوربختانه این موضوع کمتر در رفتارهای مسئولان فعلی کشور دیده میشود و تا حدی نوجوانان مورد غفلت واقع شدهاند.
امام خمینی با درک نقش نسل نوجوان در پیشرفت و سلامت جامعه، بر وجود آنان افتخار کرده و میفرمود:
«شما نگران نباشید. شما در این نهضت شرکت داشتید؛ شما هم خون دادید، شما هم در این نهضت تظاهرات کردید، فریاد زدید؛ سهیم هستید در این نهضت... پا به پای بزرگسالان در این نهضت شرکت کردهاند و پا به پای بزرگسالان نهضت را به پیش بردهاند... امید من به شما دبستانیهاست، امید من به شماست که ان شاء اللَّه مقدرات کشور ما بعد از این در دست شماها باشد و شماها وارث این کشور باشید.» (صحیفه امام، ج6، ص:505 ـ 506)
امام خمینی هیچوقت و به هیچوجه نسل نوجوان را نادیده نگرفت و به خواستهها و نیازهای آنان که دیدهشدن و اعتماد بود، توجه کرد و در این راه صداقت داشت و همین راستی و صداقت ایشان، نوجوانان را به رهبرشان نزدیک و به درک متقابل رساند. وقتی یک رهبر 85 ساله نوجوانان را همردیف با جوانان و میانسالان و پیران عزیز دانسته و ارزش داده و تمجید کند و بفرماید: «زبانها و قلمها در توصیف جوانان و نوجوانان، پیران و سالخوردگان عزیزی که خون پاک خود و سلامت خویشتن را فدا کردند تا اسلام، زنده و کشور، پاینده بماند... عاجزند که به پدران و مادران دلیری که چنین فرزندانی را تربیت کردند و به اسلام تقدیم نمودند دلداری دهند.» (صحیفه امام، ج16، ص: 522) نوجوانان نیز رهبر را باور کرده و گوش به فرمان و همراه و یاور او خواهند شد، چنانچه بودند.
امام خمینی حتی در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خویش نوجوانان را پیشتر و بیشتر از دیگر نسلها خطاب قرار داده و نوشتهاند:
«این جانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحله دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحله بعد وصیت میکنم که در این امر مهم [برخورد با انحرافات] که کشورتان را از آسیب نگه میدارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید.» (صحیفه امام، ج21، ص: 419)
تنوعطلبی، دگرگونخواهی، نوآوری، اصلاحگرایی، حقیقت طلبی، آزادیخواهی و بهبود ساختارهای اجتماعی از خواستهها و صفات گروه سنی و فکری نوجوان است که اگر درک شود و در مسیر مطلوب قرار گیرد و راستای سازندگی استفاده شود، پیشرفت و توسعه جامعه را در پی خواهد داشت، و امام خمینی این مهم را خوب میدانست و بخوبی هم بکار میگرفت.
حضرت امام نسل نوجوان و جوان جامعه را به منزله ذخیره، عزت و سربلندی کشور و اقتدار ایران تلقی میکرد و خود را خدمتگزار و خادم این نسل میدانست و در دیدار با کودکان و نوجوانان میفرمود:
«من کم تحت تأثیر واقع میشوم لکن الآن تحت تأثیر این عزیزان واقع شدم. من [همانند] پدر شما هستم... من خدمتگزار شما بچهها هستم؛ شما بچههای خود من هستید.» (صحیفه امام، ج6، ص: 386)
در مدت ده سالۀ رهبری حضرت امام پس از انقلاب اسلامی، دهها نامه و خواسته از طرف نوجوانان با همان زبان حال خودشان خدمت ایشان رسید، حضرت امام هم هیچکدام را بیپاسخ نگذاشت و با کمال احترام پاسخ داد و برخورد کرد. (صحیفه امام، ج17، ص: 103و 181؛ ج19، ص: 389؛ و...)
ایشان همیشه با چهرهای خندان و دستانی مهربان از کودکان و نوجوانان استقبال میکرد. در خاطرات یکی نزدیکان حضرت امام آمده است: اگر بچهای برای امام هدیه و گل میآورد و میخواست پیش ایشان برود، در حد امکان ما او را نزد امام میبردیم. امام گل را از آنها میگرفت و آنها را بغل میکرد و میبوسید و نوازش میکرد و به ما میفرمود: پولی به ایشان بده. من به امام عرض کردم: آقاجان، از این بچهها زیاد میآیند و گل میآورند و میخواهند خدمت شما بیایند. امام فرمود: تو از طرف من گل را از آنها بگیر و آنها را نوازش کن و یک چیزی هم به آنها بده که با دل خوش بروند. (کتاب پدر مهربان، ص 1 ـ 26)
سخن آخر اینکه همین پندار و گفتار و رفتار امام بود که کودکان، نوجوانان و جوانان را جذب ایشان و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میکرد؛ والّا رویکرد پدرسالارانه تؤام با تنگنظری و دگماندیشی و نسل جدید را بهحساب نیاوردن و... که موجب بدبینی آنان شده و از انقلاب و نظام دور کرده و جذب مخالفان و دشمنان میکند.