امروز با امام: بیستوپنجم مهر
ـ پیام به علما و سفارش جوانان به حفظ احترام مراجع و روحانیون (1357)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضور محترم علمای اعلام و حجج اسلام- دامت برکاتهم
پس از عرض سلام، تلگرافاتی از ایران واصل گردید و اطلاع حاصل شد که تلگرافها بیش از این بوده است، و بر حسب معمول- چون گذشته- نرساندهاند. لهذا این جانب از تفقد حضرات آقایان محترم تشکر مینمایم و رساندن تشکر مرا به برادران عزیز از هر طبقه و صنفی که هستند، امید دارم.
و در این فرصت، لازم است از طبقه جوان تقاضا کنم که نسبت به ساحت محترم مراجع و روحانیون، احترامات لایقه را مراعات نمایند. جوانان عزیز آگاهند که در این وقت حساس که نهضت اسلامی به نتیجه نزدیک میشود، هیچ امری از اختلاف کلمه خطرناکتر نیست، و در شکوفایی نهضت، هیچ چیز مؤثرتر از حفظ وحدت کلمه و ابقای صفوف مبارزه نخواهد بود.
از خدای متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم. 14 ذی القعدة 98
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج4، ص: 42)
ـ نامه به آقای گلپایگانی؛ وضع قوانین منطبق با احکام ثانویه در مجلس (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته
پس از تبریک عید مبارک غدیر به عرض عالی میرساند، تلگراف محترم مبنی بر نگرانی جنابعالی در اختیاراتی که به مجلس داده شده است واصل؛ اختیارات مذکور تشخیص موضوع است که در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف، و نمایندگان خود از عرف هستند؛ و اگر در حکم خلافی شد، نظارت بر آنها هست و شورای نگهبان در این امری که به عهده آنها است حق دخالت دارند، اگر در حکم ثانوی یا اوّلی خطایی صادر شود. لکن شورای نگهبان حق تشخیص موضوعات به حسب قانون ندارند. در عین حال من آقایان دستاندرکاران را خواستم که به آنان اخطار نمایم که اگر خلاف قواعد شرع عمل کنند یا بر خلاف حکم ثانوی تعدّی کنند من ساکت نمینشینم و علمای اعلام بلاد هم عهدهدار نظارت در امور میباشند.
لکن باید نکتههایی را عرض کنم که جنابعالی یک طرف صفحه را ملاحظه میفرمایید، طرف دیگر اگر وضع به همان منوال خان خانی و بورس بازی و زمینخواری بماند که باز یک طبقه اشراف بدون رسیدگی به وضعشان، که غالباً بر خلاف موازین شرعیه است، در اروپا به عیش و عشرت مشغول و یک طبقه عظیم فقرا برای آنان- بر خلاف موازین- کار کنند و با فقر و فاقه زندگی کنند، برای حکومت اسلام و اسلام و قانون اساسی باید فاتحه خواند. اموری که در حفظ نظام اسلامی [دخیل] است، یا ضرورت دارد، که ترک یا فعل آن فسادانگیز است، نمیشود به خواست عدهای طرفدار زمینخواران به همان منوال بماند. جنابعالی مطمئن باشید که خطر در این طرف بسیار است و در آن طرف خطری نیست بلکه به حکم ثانوی شرع محدودیتهایی صورت میگیرد؛ که با ترک آن خطرهای عظیمی در کار است. و جنابعالی مطمئن باشید که نه مجلسیان به حسب نوع و نه دولت متمایل به چپ است و نه اعمالی که میشود چپی است و من امیدوارم که با نظارت علمای اعلام بلاد چیزی که بر خلاف احکام شرع باشد چه احکام اولیه پس از موارد مذکور و چه احکام ثانویه، خطری پیش نیاید. اخیراً عرض میکنم من میل ندارم که تهمتی که سالها است به روحانیون میزنند و میزدند که اینان طرفدار زمینخواران و سرمایه داران بزرگ هستند و با طرفداری خود موجب ظلم به مردم مستمند میشوند، شاهد پیدا کند و به ما بچسبانند! و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» 0صحیفه امام، ج15، ص: 311 ـ 312)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون قم، تهران و آذربایجان؛ تأثیر نهضت سید الشهدا «ع» (1361)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من از علمای محترم آذربایجان و اهل علم آنجا و علمای تهران و برادران علمای اهل سنت تشکر میکنم و سلامت و سعادت همه را از خداوند تعالی مسألت میکنم. در آستانه شهر محرم، مصیبتی بر همه ما وارد شد و آن شهادت این پیر هشتاد ساله[1] [است] که عمر شریف خودش را در راه اسلام و در راه خدمت به مردم و راه تهذیب جامعه صرف فرمود. ملت ما از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا کرد و این اقتدا به بزرگمرد تاریخ، حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- است.
حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با اینکه از اول میدانست که در این راه که میرود، راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم میدانست. اگر نبود این نهضت؛ نهضت حسین- علیه السلام- یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان میدادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حقد و حسد داشتند.
سید الشهدا با این فداکاری که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائلهای و چه مصیبتی وارد شد. و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنی امیه شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمیبرد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعدای مقابل اعدا، آن است که کار را پیش میبرد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز.
تاریخ، این نهضت ایران را و این انقلاب را فراموش نخواهد کرد، و این فداکاریای که در همه قشرهای ملت اسلامی است در ایران، فراموش نخواهد کرد. و این وحدتی که بین اقشار ملت از هر طبقه هستند، بین برادران اهل سنت و برادران شیعی مذهب، تحقق پیدا کرده است و این اخوت اسلامی فراموش نخواهد شد و این انقلاب به خواست خدای تبارک و تعالی شکست نخواهد خورد. گو اینکه همه قدرتهای بزرگ دنیا و آنهایی که در بلوک شرق و غرب هستند، با انقلاب ما دشمن باشند، گو اینکه همه رسانههای گروهی دنیا بر ضد این نهضت قلمفرسایی کنند و دروغپردازی؛ آنچه حقیقت است، روشن خواهد بود و روشن خواهد شد. آن روزی هم که حضرت سید الشهدا را مظلوم شهید کردند، بعضی از اشخاصی که بودند، او را به اسم خارجی و اینکه در حکومت حق وقت، قیام کرده است، این طور معرفی کردند. لکن نور خدا میدرخشد و خواهد درخشید و عالم را خواهد از نور پر کرد.
تکلیف ما در آستانه شهر محرم الحرام چیست؟ تکلیف علمای اعلام و خطبای معظّم در این شهر چیست؟ در این شهر محرم، تکلیف سایر قشرهای ملت چی هست؟
سید الشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را: فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین- سلام اللَّه علیه- کمک کرده است، خطبههای حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است.
آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. در مقابل یزید، حضرت زینب- سلام اللَّه علیها- ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند، و صحبتهایی که در بین راه و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبری که حضرت سجاد- سلام اللَّه علیه- رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست؛ یعنی، ما را بد معرفی کردهاند؛ سید الشهدا را میخواستند معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت، خلیفه رسول اللَّه ایستاده است. حضرت سجاد این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم.
امروز کشور ما هم به همین نحو است. سازمان عفو بین المللی، که من باید بگویم «سازمان جعل بین المللی»، «سازمان کذب بین المللی»، در یک بیانیهای که صادر کرده است، همان تهمتهایی که در صدر اسلام به اسلام، به رسول خدا و به اولاد و اتباع او میزدند، زاید بر او را بر کشور ما زدهاند. همان دروغهایی که اتباع یزید منتشر میکردند، امروز همین سازمان عفو بین المللی- به اصطلاح- منتشر میکند یک همچو دروغهایی را. انسان خجالت میکشد که بگوید ما در یک کشورهایی و در یک زمینی زندگی میکنیم که اینها رسانههای گروهیاش است و اینها هم سازمانهای عفو بین المللی و سازمانهای دیگرش است. انسان عار دارد که بگوید ما در عصری زندگی میکنیم که تمام ارزشها، تمام ارزشها فدای قدرتهاست، فدای منافع مادی است و برای خود جز منافع مادی چیزی را ارزش نمیدانند. و ما امروز این طور مبتلا هستیم.
آن پیرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را میکشند و آن فُسّاق و آن منافقین میگویند که این را ما کشتیم؛ برای اینکه مستقیماً در شکنجهها و در قتلها، مستقیماً دخالت داشته است! این چه بیآبرویی است که اینها دارند؟! چه سنخ تربیتی است که اینها شدهاند؟! از آن طرف، آن همه تهمت به جمهوری اسلامی و از آن طرف، این طور جنایات به اشخاصی که شبها در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد. تکلیف ماها را حضرت سید الشهدا معلوم کرده است: در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید.
هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند. ما باز درست نمیتوانیم ادراک کنیم که حجم این پیروزی چقدر است. دنیا بعد ادراک خواهد کرد که این پیروزی ملت ایران چه حجمی دارد. به همان حجمی که این پیروزی دارد و این مجاهدت، همان حجمی را که دارد، در ازایش مصیبتها هم باید حجمشان زیاد باشد. ما نباید متوقع باشیم که همه قدرتها را [که] دستشان را از منافعشان در اینجا و ان شاء اللَّه، در منطقه کوتاه کردیم و متوقع این باشیم که که هیچ صدمهای به ما وارد نمیشود. ما نباید متوقع باشیم که با این همه پیروزی، ما همین طور سالم خواهیم ماند.
ما همین طور روزمره، همان طوری که سابق بوده، حالا هم باید باشیم. تکلیف همه روحانیون، چه خطبایی که منبر تشریف میبرند، یا ائمه جمعه و جماعت و هر کس که با مردم سر و کار دارد و با آنها صحبت میکند، این است که وضعیت قیام حضرت سید الشهدا را به مردم درست بفهمانند که قیام برای چی بود، چه بود و با چه عدهای قیام شد و با تحمل چه مصایبی آن قیام به آخر رسید- که به آخر نخواهد رسید.
این را باید همه گویندگان توجه بکنند، و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- نبود، امروز هم ما نمیتوانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمهای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد. سید مظلومان یک وسیلهای فراهم کرد برای ملت که بدون اینکه زحمت باشد برای ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسیله شد از باب اینکه از همین مساجد، از همین جمعیتها، از همین جمعات، از همین جمعهها و جماعات، همه اموری که اسلام را به پیش میبرد و قیام را به پیش میبرد، مهیا باشد و بالخصوص حضرت سید الشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع باید چه جور باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند، و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند. کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد، با یک عده معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سید الشهدا به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالی مقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد، باید چه کرد. باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ یا باید همان طوری که زینب- سلام اللَّه علیها- در دنباله آن مصیبت بزرگی که تُصَغَّرُ عِنْدَهُ الْمَصائِبُ،[2] ایستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بیان کرد و حضرت علی بن الحسین- سلام اللَّه علیه- با آن حال نقاهت، آن طوری که شایسته است تبلیغ کرد.
ما امروز در مقابل این همه تبلیغاتی که در عالم دارد میشود بر ضدمان، در مقابل آنها واقع هستیم. در مقابل مطبوعات، در مقابل رادیوها، در مقابل سخنرانیها، در مقابل سازمانها: ما در مقابل اینها واقع هستیم و ما منافع آنها را از دستشان گرفتهایم و دست آنها را از کشورمان قطع کردهایم و برای ادامه این نهضت، باید کوشش کنیم. یک نعمتی است خدا به ما داده است، ما باید این نعمت را حفظ کنیم. اسلام که میرفت در عصر رژیم منحوس پهلوی از بین برود، اسلام را برگرداندیم و آن که دشمن او بود کنار زدیم و امروز باید این نعمت را حفظ کنیم. تکلیف همه این است که این نعمتی که خدای تبارک و تعالی داده است، به شکر این نعمت، مجاهده کنیم برای حفظ او. بحمد اللَّه، سربازهای اسلام در جبههها، از ارتشی و پاسدار و بسیج و عشایر و اینها گرفته تا آنهایی که کمک به آنها میکنند، آنها دارند خدمت خودشان را به شایستگی انجام میدهند و دشمن را روز به روز، ساعت به ساعت عقب مینشانند. و ما باید در پشت جبهه، همان طوری که تودههای مردم در پشت جبهه دارند کمک میکنند به جبههها، علمای اعلام، گویندگان بزرگ، خطبای عظیم الشأن هم باید جهاد کنند و جهاد آنها تبلیغ است، جهاد آنها فهماندن حجم این پیروزی است و این عملی که شما برای او انقلاب کردید و این ایدهای که برای او قیام کردید، فهماندن به ملتها و ملت که مقدار این پیروزی چقدر است و برای حفظ او باید چه کرد. همان طوری که پیروزی حاصل شد به حضور همه جمعیتها در میدان و در صحنه، حضور همه در صحنههای نبرد جبهه و پشت جبهه، حفظ این نعمت بزرگ الهی هم محتاج به این است که حاضر باشند جوانهای ما، حاضر باشند که هر وقتی آنها را خواستند، بروند و از اسلام دفاع کنند.
اسلام یک امری است که انبیا، که نبی اکرم، که اولاد نبی اکرم و اصحاب متعهد نبی اکرم برای او جانفشانیها کردند و برای او زحمتها کشیدند. اسلام چیزی است که از [سوی] خدا آمده است و باید حفظ بشود و اگر- خدای نخواسته این پیروزی که دنبال این انقلاب به دست شما آمده است، به واسطه سستی ما، به واسطه ضعف تبلیغ ما، به واسطه ضعف حضور ملت ما، به شکست- خدای نخواسته- برسد، بدانید که اسلام تا قرنها دیگر نمیتواند سربلند کند. تکلیف، بزرگ است و همه باید این تکلیف بزرگ را بپذیریم. آخر مطلب شهادت است و وصول به لقاء اللَّه و حضور در محضر حضرت سید الشهدا و امثال او، و این غایت آمال اشخاصی است که عشق به خدا دارند. و ما میبینیم در جبههها، برای ما نقل میکنند از جبههها که این جوانهای عزیز در جبههها شب چه حالی دارند؛ چه ذکر و فکر و دعایی دارند و نمازی و روز با چه نشاطی به جبههها میروند. این چیزی است که خدای تبارک و تعالی، نعمتی است که خدای تبارک و تعالی به این ملت عطا فرموده است. این این نعمت را حفظ کنید.
شما آقایان روحانیون و همه روحانیونی که در کشور هستند، همه مکلفند به اینکه این نعمت خدا را، این عطیه الهی را حفظ کنند و شکر این نعمت را برآورند و شکر به این است که تبلیغ کنند. آنچه که سید الشهدا عمل کرد و آن ایدهای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد، به مردم روشن کنند و بفهمانند به همه که مسأله مجاهده در راه اسلام آن است که او کرد. میدانست که با یک عده قلیل کمتر از صد نفر نمیشود مقابله با یک همچو ظالمی دارای همه چیز کرد، در صورتهای مادی، لکن میدانست که همین شهادت پیروز کرد اسلام را و اسلام را تجدید کرد. همین شهادت این پیرمردهای محراب از مدنی،[3]- رحمه اللَّه- گرفته تا این شهید اخیر ما، همین شهادتها پیروزی را بیمه میکند. همین شهادتهاست که دشمن شما را رسوا میکند در دنیا، هر چند که همه دنیا با آنها موافق باشد. همین سازمان عفو بین المللی که آن همه دروغپردازی کرده است، سند صحیح هم دارد، سند صحیحش این است که منافقین این طور میگویند، مستند این است که در نوشتههای منافقین این امور هست؛ آنهایی که دشمن اسلامند، آنهایی که دشمن ملت هستند، دشمن مسلمانان هستند، آنهایی که دیوانه شدند برای اینکه نرسیدند به آن اهدافی که داشتند و او سلطه بدتر از سلطه محمد رضا بر این کشور بود.
شما باید تبلیغ کنید آقا! محرم است. این محرم را زنده نگه دارید. ما هر چه داریم از این محرم است و از این مجالس. مجالس تبلیغ ما هم از محرم است، از این قتل سید الشهداست و شهادت اوست. ما باید به عمق این شهادت و تأثیر این شهادت در عالم برسیم و توجه کنیم که تأثیر او امروز هم هست. اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمیشد. همه در تحت بیرق امام حسین- سلام اللَّه علیه- قیام کردند. الآن هم میبینید که در جبههها وقتی که نشان میدهند آنها را، همه با عشق امام حسین است که دارند جبههها را گرم نگه میدارند. لکن در این اجتماعاتی که در محرم و صفر میشود و در سایر اوقات، مبلغین عزیز و علمای اعلام و خطبای معظّم باید مسائل روز را، مسائل سیاسی را، مسائل اجتماعی را و تکلیف مردم [را] در یک همچو زمانی که گرفتار این همه دشمن ما هستیم، معیّن کنند؛ به مردم و به کشور بفهمانند که ما در بین راه هستیم و باید تا آخر راه ان شاء اللَّه، برویم. ما با این ترتیبی که تا کنون بوده است و کشور ما و افراد کشور ما بحمد اللَّه، حاضر بودند، با این ترتیب اگر پیش برویم، آخر کارمان به پیروزی مطلق میرسد. لکن نباید سست بشویم.
این کشور ما که قیام کرد، از اول هم که قیام کرد، جمهوری اسلامی و استقلال کامل و «نه شرقی و نه غربی» را اعلام به دنیا کرد و از اول اعلام کرد به دنیا که ما نه تحت حمایت امریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم؛ ماییم و تحت عنایات خدای تبارک و تعالی و پرچم توحید که همان پرچم امام حسین- علیه السلام- است. وقتی این اعلام را شما به دنیا کردید و معلوم است پشت سر این اعلام، دنیا بر ضد شما خواهند قیام کرد، از اول باید توجه به این معنا بکنید که ما هم همان طوری که سید الشهدا در مقابل آن همه جمعیت و آن همه اسلحهای که آنها داشتند، قیام کرد تا شهید شد. ما هم همین طور، ما هم برای شهادت حاضریم. الآن هم میبینید که در عین حالی که عدهای از بزرگان جمعه را از بین بردند، آنهایی که الآن هستند، تمام با روی گشاده اعلام میکنند که ما تا مرز شهادت این پست را داریم و حاضریم. همه باید این طور باشند.
اگر نهضت شما و قیام شما و اینها مثل قیامهای دیگر بود که برای رسیدن به یک چیزهای دنیوی بود؛ قیام کرده بودید که فراوانی باشد، قیام کرده بودید که ارزانی باشد، قیام کرده بودید که رفاه باشد، قیام کرده بودید که مجالس لهو و لعب باشد، اگر برای اینها قیام کردید، خوب حق دارند که آنهایی که میخواهند شکوه کنند، شکوه کنند. البته توده مردم شکوه ندارند، آنی که دارد، آنهایی است که از آن مجالس لهو و لعب بازماندهاند، لکن تودهای که قیام کرده است [برای خدا بوده] و از اول هم غیر از اینکه ما برای اسلام و جمهوری اسلامی قیام کردهایم، دیگر آمال و آرزویی نداشتیم. این ملت خسته نمیشود. این ملت این طور نیست که بگوید حالا که نرسیدیم به آن، پس برویم سراغ کارمان. این ملت میبیند رسیده به آن. الآن موج این نهضت شما و انقلاب شما، در عالم این موج رفته است، در همه جای دنیا این موج پیروزی شما سایه افکن است. «ایرانی» که مطرح نبود در مجامع دنیا، جز اینکه یک عضوی است از اعضای نوکرهای امریکا، امروز در همه دنیا آنهایی که انصاف دارند، تصدیق میکنند که این جمهوری اسلامی پیروز است و پیروزی او هم ادامه دارد.
برادران عزیز، مأیوس نباشید: لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ.[4] از آن چیزهایی که خدا عنایت به شما میکند و از آن عنایات الهی مأیوس نباشید و نیستید و شما پیروزید و در دنیا سرافرازید. شما ملتی هستید که [اصل مبارزه هستید.] اگر یک ملتی بود که کاری از او نمیآمد، گوشهگیری کرده بود، انعزال کرده بود، نه امریکا با او مخالف بود، نه شوروی هم و نه سایر قدرتها؛ همان طوری که در زمان سابق، مثل برّه مردم را خوابانده بودند و آنها هم به جان این برّه افتاده بودند، سرش را او میبرید و دستش را او میبرید. بله، شکم برای یک عدهای تا اندازهای جور بود، درست بود، اما محرومین چطور بودند؟
در آن وقت، محرومین را بروید حساب کنید. ملت ما که همان یک دسته نیستند که دور و بر- مثلًا- قدرتهای در اینجا پر و بال بزنند و استفاده کنند. ملت ما اکثرش این محرومینی هست که سرتاسر کشور هستند و در آن زمان، اصلًا برای آنها کاری نشده بود و امروز در همین مدت کم، بیشتر از آن مدتی که آنها بودند در این کارها، کار انجام گرفته است، در صورتی که ایده شما این نبوده است؛ اینها از توابع هست. آن چیزی که شما میخواستید اسلام بود. آن چیزی که شما میخواستید، جمهوری اسلام بود. آن چیزی که شما میخواستید، «نه شرقی و نه غربی» بود و این حاصل است. این را حفظش کنید. الآن اشخاصی هستند که عقیدهشان این است که ما باید باز یا برویم آن طرف یا برویم آن طرف، لکن ملت ما قبول نمیکند دیگر این معانی را. ملت ما از اول قیام کرد برای اینکه جمهوری اسلامی بدون اینکه بوی شرق یا غرب را بدهد مطلوب اوست. حالا که این همه جوان داده است و این همه خون داده است و این همه عزیزان را از دست داده است، حالا دیگر نمیآید بگوید که خیر، حالا همه ما را کشتید، دست شما درد نکند، بسم اللَّه! ما تا آخرین وقت و تا آخرین نفس ایستادهایم و ملت ایستاده است و بحمد اللَّه، با قدرت دارد پیش میرود.
شما قدرتنمایی در دنیا کردید. غافل از این قدرتنمایی نباشید. این همه دشمنها برای همین است که این یک قدرتی در مقابل دنیاست و متحیرند باید چه کرد با این قدرت. شما یک قدرتی نشان دادید به دنیا که تا کنون هیچ جمعیت قلیلی نتوانسته است این قدرت را در جمعیتهای بزرگ ایجاد کند. باید این را حفظش کنید. اسلام را زنده کردید، باید زندگی او را ادامه بدهید. ادامهاش به عهده همه است؛ از آن کسی که شخص اول روحانیون هست و مراجع هستند تا آن طلبه بچهای که مشغول است در درس خواندن. خطبا تکلیف دارند که با خطبه و با صحبت، مردم را بیدار کنند و حفظ کنند.
علما و ائمه جمعه و جماعات با آن سنگرهایی که دارند، مردم را در سنگر حفظ کنند و خود مردم هم بحمد اللَّه، حاضر هستند و ما باید از آنها تشکر کنیم و انصافاً ما رهین منت این تودههای بزرگواری هستیم که همه چیزشان را میدهند و چیزی هم نمیخواهند. از آن پیرزنها که آن چیزی که در طول عمرشان تهیه کردند، حالا میآیند برای اسلام میدهند تا آن اشخاصی که قلکشان را میشکنند و پولش را میآورند برای اسلام میدهند. من نمیتوانم توصیف کنم از این ملت و نمیتوانم تجلیل کنم. ما واگذار میکنیم تا خدای تبارک و تعالی به آنها عنایت خاص خودش را اعطا بفرماید. خداوند، همه شما را حفظ کند و در این سنگرها محکم پابرجا نگه دارد و مجالس را، مجالس عزا را، دستهجات را به طور کامل و شایسته ان شاء اللَّه، حفظ کنیم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج17، ص: 52 ـ 61)
[1] - شهید عطاء اللَّه اشرفی اصفهانی نماینده امام و امام جمعه کرمانشاه که در محراب عبادت، به دست یکی از منافقین به شهادت رسید.
[2] -« مصیبتها، پیش آن کوچک میشود».
[3] - شهید سید اسد اللَّه مدنی، نماینده امام و امام جمعه تبریز که به دست یکی از منافقین در محراب عبادت شهید شد.
[4] - سوره یوسف، آیه 87:« از رحمت خدا مأیوس نشوید».