قاضی پارسا
نگاهی به شخصیت و خدمات شهید آیت الله قدوسی
محمدکاظم تقوی
تابستان سال 1360 در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، مقطع ویژه و سرنوشت سازی بوده است؛ از یک طرف شهادت تعداد زیادی از مسئولان و مدیران عالی نظام نوپا اتفاق افتاد که طبق محاسبات دقیق ولی مادی و ظاهرنگرانه جنایتکاران، می بایست به سقوط نظام منجر شود! و از طرف دیگر اوج شقاوت و جنایت تروریست ها و آدم کشان مردم ستیز را نشان می دهد که چگونه سرمایه های ارزشمند و خدمتگزاران عالی رتبه ملت و کشور را به خون کشیدند تا عطش قدرت طلبی خود را فرو نشانند.
فاجعه هفت تیر و شهادت استوانه بی بدیل نظام، شهید بهشتی و شهدای همراه او، جنایت هشت شهریور و شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر و روز چهاردهم شهریور شهادت عالم با اخلاق آیت الله قدوسی دادستان کل انقلاب.
عالم متقی و پرتلاش آیت الله علی قدوسی(قدس سره) پنجم رجب سال 1306ش در شهرستان نهاوند و در خانواده ای مذهبی متولد شد. پدر او آیت الله ملااحمد از علمای معروف زمان خود بود که به علم و تقوی اشتهار داشت. آن مرحوم در حالی که محضر علم و دانش اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف یعنی میرزا حبیب الله رشتی و میرزای بزرگ و آخوند خراسانی را درک کرد و به مراتب عالی علمی رسید، به نهاوند مراجعه و به خدمات دینی همت گماشت. جدّ پدری شهید قدوسی آخوند ملاحسین نیز از علمای نهاوند و عالمی بافضیلت و تقوی بوده است. شهید قدوسی در چنین خانه و خانواده ای بالید و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در نهاوند سپری کرد و در سال 1321 وارد حوزه علمیه قم شد و با سخت کوشی دروس مقدماتی و متوسطه را به اتمام رساند و به مرحله تحقیقی و اجتهادی رسید و در درس خارج از محضر آیت الله بروجردی و امام خمینی فقه و اصول را فرا گرفت. و در فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه و تفسیر از شاگردان علامه طباطبایی بوده است.(زندگی نامه شهید آیت الله علی قدوسی، ص 19 تا 30، با تلخیص)
او مباحث و مطالبی را که اساتید در درسهای خود بیان می کردند، به نگارش در می آورد و اکنون آن «تقریرات» از درسهای خارج فقه آیت الله بروجردی و خارج فقه و اصول امام خمینی موجود است. رساله فی الطهاره، رساله فی صلوه الجمعه، رساله فی الغصب و الضمان، رساله فی الوصیّه، رساله فی منجزات المریض، رساله فی الصلوه من اولها الی صلاه الجماعه، رساله فی البرائه و الاشتغال و رساله فی التحریف؛ مجموعه تقریرات او از درسهای آیت الله بروجردی میباشد.
چنانکه یک دوره کامل از درس خارج اصول امام خمینی را تقریر کرده و در فقه هم کل مباحث و درسهای مربوط به مکاسب محرمه و بخشی از اوائل درسهای بیع امام خمینی را باقلم خود نگاشته است. در این تقریرات مواردی دیده میشود که شاگرد بر نظرات استاتید ملاحظه و اشکال دارد و در حاشیه نظریه استاد، نظر و برداشت خود را نیز نوشته است.(همان، ص 31-33)
این عالم پرتلاش که درخانواده ای علمی رشد کرده بود، تعلق خاطر زیادی به حوزه و برنامه ریزی مناسب برای دستاوردهای هر چه بهتر داشته است. او نخست به همراه جمعی از فضلای برجسته حوزه علمیه قم در جمعی معروف به گروه یازده نفره که کارهای خود را پنهانی و دور از چشم اغیار انجام می دادند به فکر سامان دهی وضعیت حوزه ها بود. البته در سالهای نخست نهضت امام خمینی توسط ساواک آن تشکیلات که همگی از شاگردان امام خمینی بوده اند، شناسایی و دستگیر شدند و شهید قدوسی یکی از دستگیرشدگان بود که پس از مدتی آزاد شد و با همان دیدگاه در ادامه، مدیریت مدرسه منتظریه معروف به حقانی را بر عهده گرفت که با پشتکار و نظم و قاطعیت مثال زدنی آن مدرسه را اداره میکرد.(عدالت در خون، ص 25)
شهیدان سرفراز بهشتی و قدوسی محور مدرسه نو بنیاد و تحول خواه حقانی در حوزه علمیه قم بوده اند، آنان با برنامه های آموزشی روز آمد و به مقتضای نیازهای زمانه و استمداد و به کارگیری اساتید همراه با نهضت امام خمینی، در پی پرورش روحانیون متقی و در همان حال آگاه به آموزه های اسلام و توانا در تبلیغ تعالیم اسلام به مخاطبان و مشتاقان بوده اند. گرچه این مدرسه در سالهای پایانی دهه سی تأسیس شده بود ولی دوره مدیریت مجدّانه و قاطعانه شهید قدوسی از شهرت و ماندگاری خاصی برخوردار شده است؛ یعنی ده سال 1347 تا 1357 آن شهید والامقام مدیریت این مدرسه را بر عهده داشت و به ویژه اساتید و طلابی که در این مقطع در این مدرسه به تعلیم و تعلّم اشتغال داشتند، در عین جدیت در تحصیل و کسب آگاهی های روزآمد، عموماً از فعالین در نهضت امام خمینی بوده اند.
حضرت آیت الله یوسف صانعی(قدس سره) که به مدت هفت سال یکی از اساتید مدرسه حقانی بوده و تدریس خارج زکات را برای طلبه های آن مدرسه داشته، درباره آن شهید والامقام چنین گفته است:
«شاید حدود سال 1333 بود که من ایشان را شناختم چون وقتی ما برای درس اصول امام رفتیم و همینطور درس فقه، یکی از شاگردهایی که مورد شناخت بقیه شاگردان امام بود شهید قدوسی بودند. پس از انتصاب ایشان به عنوان مدیر مدرسه حقانی ارتباط نزدیکتری بین ما ایجاد شد، حدود هفت سال در مدرسه حقانی در خدمت ایشان بودم. یکی از خصوصیات جالب ایشان تعبّد و تمسک بود و ایمان به قوانین خداوند... ایشان در عین اینکه مدرسه حقانی را اداره میکرد، و مدرسه حقانی طلاب روشن و بیداری داشت و هم در نهضت این معنا ثابت شد و هم بعد از پیروزی انقلاب ... آن حالت تعبد و تمسک ایشان نسبت به واجبات اسلامی مثل این بود که ایشان اصلاً اداره کننده حقانی نیست... معمولاً اساتیدی که به مدرسه حقانی می آمدند، از نظم ایشان درس می گرفتند... امتیاز دیگر ایشان ادب و برخورد اسلامی و اخلاقی ایشان بود ... امتیاز دیگر ایشان تقوای مالی بود... هیچ گاه کوچکترین تخلفی را انجام نمی داد.»(زندگی نامه شهید آیت الله علی قدوسی، ص 2-181)
مرحوم آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی(قدس سره) درباره شهید قدوسی می گوید:
«شهید قدوسی... انسانی بسیار متشرع، مقید به موازین شرعی و تا آنجایی که می توانست کار و فعالیت می کرد و تمام آنها را بر طبق معیارهای شرعی ا نجام میداد. دارای افکار انقلابی بود، با فرهنگ انقلاب کاملاً آشنا بود، فداکاری، خدمت، آگاهی، مسئولیت و تعهد را هم به قدر کافی داشت.»(همان، ص 179)
مرحوم آیت الله ابوالقاسم خزعلی که خود یکی از اساتید مدرسه حقانی بود درباره شهید قدوسی می گوید:
«مرحوم قدوسی... بیشتر وقت و فکرش را درباره کاری که تشخیص داده بود مسئولیت آن به او واگذار شده است، به کار می گرفت. اخلاقش اخلاق استقامت بود. مطلبی که وظیفه اش بود ولو از شأن و ترقی علمی او می کاست پای آن می ایستاد و پای بند عناوین و پیشرفت در آینده و درخشش در اجتماع نبود».(همان، ص 179)
این عالم ربانی و مجاهد متقی با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران با اخلاص و ایثار سعی کرد بخشی از بار مسئولیت اجتماعی را بر دوش بگیرد؛ او که در میان یاران به اخلاق و تقوی و نظم و قاطعیت در مدیریت شناخته میشد، در دوران مبارزه به اقتضای آن شرایط عمل میکرده و به اقتضای شرایط پس از پیروزی و نیازهای آن به خدمت پرداخته بود.
آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی درباره این عالم مجاهد چنین گفته است:«یک خصوصیت بارز ایشان نظم و قاطعیت بود، در بین همه ما ایشان زبانزد بود به نظم و قاطعیت و به همین دلیل مابرای ایشان مدیریتی قائل بودیم و کارهایی که آن روزها احتیاج به مدیریت قاطعی داشت به ایشان سپرده میشد و به همین دلیل هم ایشان را مسئول محاکمات آن زمان کردند و اول مسئول زندانی های بازداشتی از رژیم قبل در روزهای اول انقلاب که خیلی بی نظم بود، کردند و این کار برای این انجام شد که بشود به آنجا نظمی داد.»(یادنامه شهید آیت الله قدوسی، ص 162)
او درباره کارنامه شهید قدوسی می گوید:
«امام در میان دوستان ما، آقای قدوسی را مناسب تشخیص دادند، برای اینکه بیایند و به اینجا [زندانها و وضع زندانی ها] نظامی بدهند. دستور دادند ایشان مسئول این کار شدند و همان کم کم منجر شد به اینک ایشان دادستان کل انقلاب شوند. خدماتی که ایشان در تنظیم دادگاه های انقلاب کردند یک ابتکار بود، سابقه ای نداشت و از هیچی شروع شده بود و بیشتر به همان دست پرورده های خودشان که در مدرسه حقانی بود متکی بود و آن نیرو را هم در اختیار داشتند. این نیروی خوبی بود که ایشان داشتند و شناخت هم از آنها داشتند و با آنها کار را شروع کردند و باید بگویم که بسیار هم موفق بودند. البته کسانی که بعداً می آیند و می بینند که یک نواقصی در دادگاههای انقلاب هست، ممکن است خرده گیری کنند، ولی اگر توجه بکنند که این مسئله با هیچی و از هیچی شروع شد... این مقدار که اینها موفق بودند کار خیلی ارزنده ای بود.»(همان، ص 165)
شهید مجاهد آیت الله علی قدوسی(قدس سره) که از خانواده علم و دین و فقاهت برخاسته بود و با بارقه ای الهی و توفیقات قدسی تحصیل علوم اسلامی را فراگرفت در کنار جدیت و اهتمام فوق العاده ای که به تحصیل علوم اسلامی از محضر اساتید برجسته آن دوره حوزه علمیه قم، یعنی آیت الله بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی و کلاً فعالیتهای حوزوی از تحصیل و تدریس و مدیریت میداد، شاهد تحولات سیاسی و صف بندی های نهضت ملی کردن صنعت نفت و فعالیت های شخصیت ها و جریانات سیاسی ـ مذهبی بوده و پس از آن در نهضت امام خمینی یکی از عناصر اصلی حلقه یاران و همراهان آن رهبر بزرگوار بود، به گونه ای که همه فعالیت های حوزوی او به گونه ای کادر سازی برای مسئولیت های اسلامی و اجتماعی بوده و او با این اندوخته ها و تجربه ها به دوره پس از پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی رسید که اقتضائات خود را داشت و امام خمینی که شناخت نزدیک و طولانی مدت از خدمات و توانایی ها و صلاحیت های او داشت،حکم های پیاپی برای او صادر کرد.
نخست او را برای قضاوت منصوب کرد:
«به جنابعالی مأموریت داده میشود که در دادگاههای انقلاب اسلامی که در تهران تشکیل میشود حضور به هم رسانده و متصدی مقام قضاوت شرعیه گردید.»(همان، ص10 )
یازده روز پس از آن تاریخ خطاب به ایشان مرقوم داشتند:
«مقتضی است جنابعالی با سابقه ای که در اداره امور طلاب محترم دارید، برای تنظیم کارها و اداره امور ستاد انقلاب اسلامی و دادگاهها و رسیدگی به امور زندان قم و دفتر تبلیغات و روابط شهرستانها در شهر مقدس قم بمانید و از نزدیک به کارها رسیدگی و سرپرستی نمایید.»(همان، ص12)
در ادامه و پس از حدود دو ماه و در دوازدهم ماه مبارک رمضان 1399 ق بود که حضرت امام آن خدمتگزار مخلص را به دادستانی کل ا نقلاب اسلامی منصوب کرد:
«جناب مستطاب حجت الاسلام حاج شیخ علی قدوسی دامت افاضاته بدینوسیله جنابعالی به سمت دادستانی کل انقلاب اسلامی در سطح کشور منصوب می شوید که از این تاریخ در کارهای دادستانی اقدام و شروع به کار نمایید و در هر حال احتیاط را کاملاً مراعات نمایید.(همان، ص 13)
او با سخت کوشی و مراعات جهات شرعی به انجام وظیفه پرداخت تا اینکه در چهاردهم شهریور خون بار 1360 که هنوز اندکی از فاجعه هفتم تیر و به ویژه هشت شهریور و شهادت ارکان اصلی نظام نوپای جمهوری اسلامی نگذشته بود، آتش قدرت پرستی و دنیاخواهی آدم کشان فرقه پلید رجوی به جسم او افتاد و با انفجار دفتر دادستانی کل انقلاب اسلامی، جان قدوسی به عالم قدس صعود کرد و او با نیل به شهادت، اجر یک عمر تلاش و جهاد علمی و سیاسی خود را را گرفت. گرچه فقدان آن استوانه های با تقوا و توانا که با حرکت در جاده شرع انور و دوری از هرگونه هواهای نفسانی وشائبه های قدرت طلبی طاغوتی و شیطانی؛ متصدی امور جامعه شده بودند؛ خلاء پر نشدنی ای به وجود آورد و ضربه ای که آن جانیان پلید به وجود آوردند، متأسفانه هرگز پر نشد.
لازم است که دور از هرگونه ظاهرگرائی ها، صفات و روحیات و کارنامه و تجربه آن سلف صالح، همواره الگو و سرمشق متصدیان امور جامعه، به ویژه متصدیان و صاحب منصبان امر خطیر قضاء قرار گیرد که آرمان و وظیفه بزرگ «عدالت» در بخش وسیعی به کار آنها گره خورده است. به ویژه که در نظام جمهوری اسلامی همه عملکردها خصوصاً کارهای قضایی به نام اسلام و علمای اسلام نوشته میشود و افکار عمومی و آیندگان با این کارنامه ها دستگاه قضاء و قضات را ارزیابی خواهند کرد! باشدکه اهلیت و قاطعیت با «پارسایی» درآمیزد و ثمره عدالت و عزت به بار آورد. باید توجه داشت که اگر نام نیک شهید قدوسی باقی مانده و از او ذکر خیر می شود ریشه در تعهد و درستی او در سراسر زندگی علمی ـ اجتماعی او دارد. او کسی بود که امام خمینی چنین معرفی و ستایشش می کند:
«با کمال تأسف و تأثر حجت الاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود، و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف می شناختم. شهادت بر او مبارک و وفود الی الله و خروج از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد.»(صحیفه امام، ج 15، ص 173)
«بزرگواری» این عالم شهید که هم افتخار افضلیت «مداد العلماء» را داشت و هم شرافت قرار داشتن در صف نورانی«دماء الشهداء» به همین اوصاف ارزشمند «سالیان دراز در خدمت اسلام» بودن، «مجاهدات او در راه انقلاب»، «تقوا»، «حسن عمل»، «استقامت»، «مقاومت» و «تعهد در راه هدف» بود که واجد شرایط قرار گرفتن در صف کروبیان را یافت و نام او در دفتر قدسیان ثبت گردید.
حضرت امام دو سال پیش از شهادت شهید قدوسی او را چنین معرفی می کند:
«ایشان آدم صحیحی است، یک آدم فعالی است، قاطعی است. اگر چنانچه دلیل در کار باشد ... ایشان رسیدگی خواهد کرد.»(همان، ج 10، ص 208)
جداً توصیف آن شهید بزرگوار به چنین اوصافی برای او مایه فخر و مباهات، و در همان حال برای همگان به ویژه آنانی که در مشاغل خطیر قضایی هستند، مسئولیت آفرین است که اگر تقوا، حسن عمل، استقامت درکارها، مقاومت در برابر تهدید و تطمیع ها و چرب و شیرین روزگار و تعهد در راه هدف، به طاق نسیان گذارده شود، بی تعارف ا ین رویه انحراف از راه و رسم سلف صالح و قدوسی ها می باشد که با امضای خون، عهد خود با پروردگارشان را به پایان بردند. باشد که در تأسی به آن بزرگواران ناکام نمانیم.