امروز با امام؛ سوم مرداد

ـ نامه به آقای احمد کروبی در خصوص تأسیس مدرسه علمیه در الیگودرز (1343)

ـ پیام به انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا؛ افشای جنایات رژیم (1356)

ـ پیام به مسلمانان ایران و جهان؛ مجلس خبرگان- وظایف- خطبا- خطر صهیونیسم (1358)

ـ حکم انتصاب آقای عبدالجواد جبل عاملی به سمت قاضی شرع دادگاه سده (1358)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان کاشان؛ هدف رژیم- ویژگیهای مجلس خبرگان (1358)

ـ سخنرانی در جمع فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش؛ توطئه تضعیف ارتش (1359)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان و کارکنان آستان قدس رضوی؛ استقلال ایران (1361)

کد : 4503 | تاریخ : 03 مرداد 1400

امروز با امام؛ سوم مرداد

 

ـ نامه به آقای احمد کروبی در خصوص تأسیس مدرسه علمیه در الیگودرز (1343)

«بسمه تعالی‏

15 ربیع‏الاول 84

خدمت ذی سعادت جناب مستطاب عمادالثقات و الاعلام، مروّج الاحکام، سیدالانام آقای آقا شیخ احمد کروبی- دامت افاضاته و تأییداته‏

مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از اینجانب بود واصل گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. راجع به تأسیس مدرسه علمیه در الیگودرز در صورتی که موفق شوید و اسباب فراهم شود خیلی خوب است؛ لکن خیلی محتمل است که این نحو امور در آن محیط انجام نگیرد. در هر صورت توفیق جنابعالی را خواهانم. راجع به حواله که مرقوم شده بود، اینجانب اولًا بنا ندارم ابتدا به کسی حواله دهم در صورتی [که‏] خود طرف تقاضا کند و صلاح باشد حواله می‏دهم و ثانیاً در این امور باید احراز شود که این اساس مفید است و مورد عمل واقع خواهد شد. در این صورت آن شخص مرقوم مجاز است، لکن اگر قبض نخواهد باید خودش تقاضا کند و جنابعالی و یکی از آقازاده‏های محترم نیز مفید بودن آن و نتیجه داشتن را شهادت دهید.

خدمت آقازاده‏های محترم سلام می‏رساند. والسلام علیکم. روح‏اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 534)

ـ پیام به انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا؛ افشای جنایات رژیم (1356)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

8 شعبان المعظم 97

انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا

مرقوم شریف واصل، مطالبی که مرقوم شده است جزئی از مفاسد رژیم فاسد دست نشانده حاضر است؛ و برگی از گرفتاریهای ملت مسلمان ایران است. مطالب پشت پرده بیش از آن است که ما بتوانیم تصور کنیم. کارهایی که تا کنون به دست این پدر و پسر- دو عنصر دست نشانده اجانب- واقع شده مقدمه کارهای اساسی دیگر است که ملت ایران باید در انتظار آن باشند، اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند و ملت و سران آن فرصتها را از دست بدهند. اکنون به واسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطنخواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمنهای اسلامی در هر جا است بی‏درنگ از آن استفاده کنند و بی‏پرده بپاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیر قانونی رژیم نوکرمآب پهلوی اعتراض کنند و صدای خود را به مجامع بین المللی برسانند و به رئیس جمهور امریکا بفهمانند که ملتهای اسلامی جنایات این خاندان را خصوصاً در سالهای اخیر از رؤسای جمهور امریکا می‏دانند. دولت امریکا با پشتیبانی از این عناصر در نظر مسلمین، در رأس ستمکاران و جنایتکاران تاریخ است. دولت امریکا برای استفاده رایگان از منابع زرخیز مسلمین، میلیونها مردم شریف را به چنگال عناصری کثیف و دور از انسانیت گرفتار کرده؛ و اگر رئیس جمهور فعلی‏[1] تجدید نظر نکند و راه خود را از سلف ناصالح جدا نکند، مسئولیت همه جنایات که به دست مشتی از خدا بیخبر و دور از انسانیت می‏شود به عهده اوست.

نادیده گرفتن حقوق صدها میلیون مسلم و مسلط نمودن مشتی اوباش بر مقدرات آنها و مجال دادن به رژیم غیر قانونی ایران و دولت پوشالی اسرائیل برای غصب حقوق مسلمین و سلب آزادی و معامله قرون وسطایی نمودن، جنایاتی است که در پرونده رؤسای جمهور امریکا ثبت می‏شود؛ و لازم است رئیس فعلی که وعده‏هایی داده است از کارهای جنایت بار دولتهای سابق اجتناب کند.

ما اکنون در انتظاریم که [آیا] دولت فعلی امریکا شرافت خود و ملت خود را فدای منافع مادی می‏کند و با نفت ملتی فقیر و شریف، شرافت خود و ملتش را شستشو می‏کند؛ یا با ترک پشتیبانی از این عناصر کثیف اعاده حیثیت و شرافت حکومت خود را می‏نماید. من از انجمنهای اسلامی در هر جا هست تقاضا دارم که روابط خود را با هم هر چه بیشتر مستحکم کنند و عناصر مرموزی که در صدد تفرقه و شکاف بین آنهاست طرد کنند و به دیگران معرفی کنند و اسلام و احکام نجات‏بخش آن را سرلوحه برنامه خود قرار دهند. از خداوند تعالی توفیق و تأیید تمام مسلمین را در به کار بستن احکام نورانی قرآن و اسلام خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 209 ـ 210)

ـ پیام به مسلمانان ایران و جهان؛ مجلس خبرگان- وظایف- خطبا- خطر صهیونیسم (1358)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

با حلول ماه مبارک رمضان، ماه عبادت و سازندگی، ماه تجدید قوای معنوی، شهر اللَّه الاعظم که در آن عموم مسلمین در صف واحد متوجه به موضع قدرت لا یزال و تجهیز در مقابل قوای طاغوتی هستند، لازم است با توحید قدرت و قدرت واحده در مقابل طاغوتهای زمان و چپاولگران بین المللی بپاخیزند و از ممالک اسلامی دفاع کنند، و دست خائنان را کوتاه و امید آنان را قطع کنند.

اکنون عموم مسلمین و مستضعفان و خصوص کشور عزیز ایران و لبنان مواضع حساسی را در پیش دارند. ایران با اخلالگران وابسته به رژیم سابق و مکتبهای انحرافی و صهیونیسم جهانی، و لبنان و فلسطین با اسرائیل، دشمن اسلام و مسلمین، و مفسد آدمخوار روبه هستند.

اکنون برادران مسلمان ما در فلسطین و لبنان گرفتار تجاوزات غیر انسانی اسرائیلند. و اگر خدای نکرده اسرائیل در آن میدان پیروز شود، دامنه تجاوزاتش را به سایر کشورها نیز خواهد کشید. مقتضی است در اجتماعات ماه مبارک به برادران فلسطینی و لبنانی دسته جمعی دعا شود.

اکثر ممالک عربی کنار نشسته و تماشاگر معرکه هستند. غافل از اینکه اسرائیل متجاوز به لبنان اکتفا نمی‏کند، و اگر در این میدان پیروز شود، دامنه تجاوزش به سایر کشورها نیز خواهد کشید.

لازم است در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان مطالبی را تذکر دهم:

1- لازم است در این موقع حساس که بیش از هر وقت احتیاج به اجتماعات اسلامی داریم، ملت مسلمان ما به مساجد در تمام بلاد رو آورند، و نهضت را از راه مساجد که دژهای محکم اسلام است، زنده نگه دارند، و با شعارهای اسلامی، نهضت را به پیش برند.

2- خطبای محترم و اهل منبر، مردم را به وحدت کلمه و ادامه نهضت و تقوا و صبر انقلابی دعوت کنند، و از اختلاف و تفرقه- که اساس شکست و عقب‏ماندگی است- بترسانند، و با تذکر جهاد سید مظلومین و مصیبات وارده بر آن حضرت، ملت را به مجاهده تا نهایت پیروزی و رسیدن به حکومت اسلامی به تمام ابعادش فرا خوانند. ذکر مصایب و مجاهدات مجاهدین صدر اسلام در امروز و تا ابد، اسلام را زنده نگه می‏دارد.

3- لازم است علمای اعلام جمیع بلاد از مرکز تا آخرین استانها و شهرستانها برای رسیدن به هدف اسلامی تشریک مساعی نمایند؛ در وحدت کلمه برای انتخاب مجلس خبرگان؛ و همه مجتمعاً در کاندیدا مشترک باشند؛ و هر یک یا هر محل کاندیدای جداگانه نداشته باشند که در این تفرّق، خوف شکست و مخاطره عقب راندن اسلام و احکام مترقی آن است.

امروز چنانچه ملاحظه می‏نمایید، گروههایی که با هم اتحاد نداشته‏اند، در این امر متحد شده و کاندیدای مشترک تعیین نموده‏اند. من بیم آن دارم که شما در حق خود متفرق شوید، دیگران پیشبرد کنند. لازم است در این امر حیاتی برای مصالح اسلام از مقاصد دیگر دست برداشته و همه علما و قشرهای علاقه‏مند به اسلام، خصوصاً جوانان پر شور اسلامی، در تعیین خبرگان متحد شوند. در این صورت، خداوند تعالی با شما است. من انتظار دارم که در این چند روز کاندیداهای مشترک همه علمای بلاد و علاقه‏مندان به اسلام را در رسانه‏ها بشنوم و بخوانم. از خداوند تعالی قدرت اسلام و پیروان آن را خواهانم‏.

4- مقتضی است در اجتماعات ماه مبارک به برادران فلسطینی و لبنانی ما که گرفتار دنیاخواران هستند، دعای دسته جمعی کنند و در تظاهرات از آنان یادآوری نمایند.

5- من با پشتیبانی ملت عظیم مسلمان از موضع قدرت به بدخواهان نهضت اسلامی و به توطئه گران راست و چپگرا اخطار می‏کنم که دست از افساد و توطئه بردارید، و برای مصالح کشور به ملت بپیوندید، و از نفاق و خدمت به اجانب بپرهیزید، و گمان نکنید با این حرکات جاهلانه می‏توانید ملت را از مسیر خود بازدارید. و نیز به مطبوعات و رسانه‏های جمعی همین اخطار را اکیداً می‏کنم، آزادی غیر از توطئه است. از توطئه‏های خلاف مصالح عالیه اسلام و کشور جداً جلوگیری می‏شود. و من در صورت احساس خطر جدی، مسائلی را با ملت در میان می‏گذارم، تا ملت دلیر، خود تصمیم لازم را بگیرد- تا به حال در مسائل مختلف تصمیم قاطعانه گرفته است- و تکلیف را روشن می‏کنم.

6- این جانب به برادران اسلامی در همه کشورها و خصوص برادران عرب و ملت عظیم عرب که پیشتازان اسلامند، خطر عظیم اجانب، خصوص صهیونیسم را کراراً اعلام کردم. لازم است در شهر رمضان- که شهر اجتماعات اسلامی است- مؤمنین در مجامع عمومی پرده از توطئه‏های غول جهانخوار برداشته و خطرات این دشمن انسانیت را بر ملا کنند.

7- لازم است از متفکرین بزرگ و جهان اسلام دعوتی به عمل آید، تا ابعاد مختلف انقلاب کبیر اسلامی ایران تشریح گردد، و ضرباتی که این انقلاب بر پیکر جهانخواران بین المللی زده است ارزیابی گردد، تا تبلیغات سوء دشمنان انقلاب اسلامی ما نقش بر آب گردد. از خداوند متعال عظمت اسلام و کشورهای اسلامی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 237 ـ 239)

ـ حکم انتصاب آقای عبدالجواد جبل عاملی به سمت قاضی شرع دادگاه سده (1358)

«خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ عبد الجواد جبل عاملی- دامت برکاته‏

امید است وجود محترم از بلیات محفوظ و به وظایف الهی مشغول باشید. ضمناً با توجه به لزوم تسریع در کار دادگاههای انقلاب و رسیدگی به پرونده‏های متهمان لازم است جنابعالی در این مورد اقدام فرموده و در شهرستان سده و توابع دستور رسیدگی و اقدام در مورد پرونده‏ها را بدهید و به همین جهت خود جنابعالی به سمت قاضی شرع منصوب می‏شوید تا مستقیماً در دادگاهها شرکت و قضاوت نموده و احکام صادره را اجرا نمایید و در اصلاح کارهای عمومی و مشکلات اهالی نیز به هر نحو مصلحت می‏دانید اقدام فرمایید. از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 240)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان کاشان؛ هدف رژیم- ویژگیهای مجلس خبرگان (1358)

«شما خودتان در ضمن بیان گفتید که «فرهنگ 2500 ساله». [در] 2500 سال فرهنگ غلط رژیم طاغوتی، و پنجاه و چند سال رژیمی که ما ادراک کردیم، و ده- پانزده سال هم رژیمی که شماها که جوانید ادراک کردید، تمام هَمّشان در انحراف بود. نیروی جوانی را و نیروی انسانی را می‏خواستند که منحرف کنند، و یا مشغول کنند به چیزهایی که مربوط به زندگی نیست. این همه مراکز فساد، این همه مراکز فحشا، این همه مخدِّرات، این همه مراکزی که باید آموزشی باشد بر خلاف آموزش و فاسدکننده، اینها همین طور مِنْ باب اتفاق واقع نشده است. اینها نقشه داشته است، و با آن نقشه عمل شده است.

نقشه این بوده است که نگذارند نیروی فعال این مملکت رشد کند و به فعالیت انسانی خودش ادامه بدهد. و لهذا از طریقهای مختلف، با برنامه‏های بسیار وسیع و مختلف، کوشش کردند که نیروی انسانی ما را نگذارند رشد بکند. آنها از نیروی انسانی می‏ترسند. اصلًا از انسان می‏ترسند. آنها تجربه کرده‏اند که در دوران سابق گاهی یک نفر آدم وقتی پیدا شد در مقابلشان ایستاد و منافعشان را مانع شد که درست به آزادی ببرند. و لهذا برنامه آنها- خارجیهایی که می‏خواهند استفاده از ما ببرند- این است که نگذارند انسان پیدا بشود و بهتر از همه چیز این است که نیروی جوانی را منحرف کنند از آن راهی که باید برود، بِکشندش به طرف فحشا؛ بِکشندش طرف سینمایی که آن برنامه‏های فحشایی را داشت. این از صبح که بیدار بشود تا پیچ رادیو را باز بکند موسیقی؛ تا تلویزیون را نگاه بکند آن مناظر بد و باز گوش و چشمش را مشغول کند. تا از منزل بیرون بیاید، راهش راه این باشد که یا اطراف دریا برود و آن بساط، یا دنبال مراکزی که مهیا شده و آسانش کرده‏اند و ارزانش کرده‏اند برود؛ و عادتش بدهند به این مسائلی که شَهوی است، به این مسائلی که مغز انسان را فاسد می‏کند، و همه مطلب این است که نگذارند تفکر کند در اموری که احتیاج به آن دارد، اگر جوانهای ما این طور عادت کردند که دائماً اذهانشان مشغول شد به آن چیزهایی که در سینما به آنها نشان داده‏اند و آن چیزهایی که از رادیو شنیده‏اند و آن چیزهایی که در خارج برایشان مهیا کرده‏اند، اینها تمام افکارشان متوجه به همان مسائل می‏شود، مسائل شَهَوی. شب که منزلش می‏رود با فکر همان مسائل در رختخوابش می‏رود، شب هم خواب اگر ببیند همان مسائل را خواب می‏بیند. وقتی هم بیدار می‏شود، اول چیزی که در ذهنش وارد می‏شود همان مسائل است. وقتی هم می‏رود سراغ یک کاری و اشتغالی، حواسش آنجاست تا کیْ وقتش بشود که برود سراغ آن مسائل، یک همچو موجودی نمی‏تواند در مسائل جدی فکر کند. اصلش فکرش نمی‏آید دنبال مسائل جدی. یک مغزی را که این طور تربیت کرده‏اند، این مغز نمی‏تواند اصلًا وارد بشود در یک فکر روز و فکر مسائل حیاتی و جدی، تمام افکارش متوجه به آن مسائل شهوانی و حیوانی است، این یک برنامه بوده. این همین طور اتفاق نیفتاده است که در این ممالک ما این طور، بیخود شده باشد، یا جوانها این کارها را کرده. این فکر، یک مسئله‏ای بوده است که روی یک نقشه‏ای که از خارج داده‏اند به اینها و طرح کرده‏اند، و اینها هم در خارج اینها را عمل کرده‏اند. این یک باب واسعی است که علاوه بر آن مسائل دیگری که دارند، یک باب واسعی است که از همه اطراف چشم و گوش جوانهای ما را از مسائل حیاتی ببندند، و به مسائل دیگر منحرف کنند. قضیه روزنامه‏ها علی‏ حده؛ قضیه مجلات، با آن وضعی که می‏دانید، علی‏ حده. و همین طور هر جا که گوشَت را باز بکنی می‏بینی که از آن مسائل است. یکوقتی بود که در تهران من گاهی از خیابان عبور می‏کردم، همین طور که آدم می‏رفت موسیقی بود. در تمام دکانها صدای موسیقی که پخش می‏شد، همین طور تا آخر موسیقی بود، این مغز را این طور متزلزل می‏کردند. حواس را می‏بردند دنبال این مسائل، که مبادا راجع به آن مسائلی که مربوط است به زندگی‏شان، مربوط به مسائل انسانی‏شان هست، مربوط به استقلال مملکتشان است، مبادا متوجه به او بشوند، و همین طور هم هست. توفیق هم یافتند که اصلًا در طول این پنجاه و چند سال، الّا کمی از اوقات، آن هم کمی از مردم، باقی توجه به این مسائل اصلًا نداشتند.

از آن طرف، تبلیغات دامنه‏دار که طبقه روحانی را جدا کنند از مسائل روز. آن چنان تبلیغ کرده بودند که اوایلی که من- همان سال اول و دوم- آمدم به قم، در قم وضع جوری بود که یکی از روحانیون که رئیس بود، مورد طعن مردم بود، می‏گفتند: در منزلش روزنامه پیدا می‏شود! روزنامه پیدا شدن در منزل یک روحانی را نقصش می‏دانستند. فلان آخوند «سیاسی» است! طعن می‏زدند به اینکه فلان آخوند «سیاسی» است. جدا می‏کردند روحانیون را، محدودشان می‏کردند به همان مسائل شخصی؛ و از مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی همچو جدا می‏کردند، و تبلیغات همچو بود که یک آخوندی اگر چنانچه می‏خواست در این امور دخالت کند می‏ترسید از مردم؛[2]) 79 (می‏شد؛ کنار گذاشته می‏شد، این طور درست کرده بودند. این هم یک باب واسعی بود برای جدا کردن روحانیون از مسائل روز. یک باب واسع هم جدا کردن روحانیون از دانشگاه بود که این هم نقشه بود، برای اینکه مِنْ باب اتفاق اینها به نظر نمی‏آید باشد، همه اینها طرحهایی بود که درست کرده بودند برای اینکه استفاده‏ها را ببرند و کسی حرف نزند.

جدا کردن روحانیون از دانشگاه، پیش روحانیون این طور منعکس می‏کردند که دانشگاهیها یک دسته فُکُلی نمی‏دانم کذا و کذا. پیش آنها هم می‏گفتند: آخوندها یک دسته درباری هستند! این دو تا قشر را از هم جدا می‏کردند. نه فقط جدا، دشمن؛ این به او بد می‏گفت؛ او به این بد می‏گفت. [با] درگیری تبلیغاتی جدا می‏کردند این دو طایفه را از هم. طرحها بود برای این جدایی، در قبل از ماه رمضان که وقت اجتماعات است، و قبل از ماه محرّم که وقت اجتماعات است. اینها یک طرحی درست می‏کردند- ماها غافل و بیچاره!- طرحی درست می‏کردند که تمام ماه مبارک مردم را در منابر، سر آن طرح با هم دعوا می‏داد. دانشگاهی به اینها حمله می‏کرد؛ اینها به دانشگاهی. تمام ماه مبارک را به یک مسائلی که ربطی نداشت به مسائل روز و زندگی، سرِ اینها را گرم می‏کردند به این، و آن کنار می‏نشستند و به ماها می‏خندیدند. ما این طور بی‏اطلاع از مسائل روز و بی‏اطلاع از نقشه‏های شوم آنها. این هم یک باب واسعی بود که این طور [کاری‏] کرده بودند؛ و همین طور امثال اینها.

حالا باید ما به فکر این مسائل باشیم، هم طبقه روحانیون، و هم طبقه دانشگاهی و دانشجو، و سایر طبقات باید به فکر این مطلب باشیم که الآن که اینها احساس کرده‏اند، لمس کردند که اتصال مردم به هم آنها را شکست داد و نتوانستند مقاومت کنند، روی وحدت کلمه جامعه نتوانستند مقاومت کنند، با تمام جدیتی که امریکا به صراحت و انگلستان به صراحت و شوروی هم برای حفظ این جرثومه فساد [کردند] نتوانستند حفظش کنند، و فهمیدند که این برای این بود که قشرهای مختلف با هم مجتمع شدند و مقصود همه هم، یک حکومت عدل اسلامی بود و مجتمع شدند در این مسئله حق، الآن بیشتر ما احتیاج به این داریم که خودمان را حفظ کنیم و مجهز باشیم. پیشترها اینها همه کارها را البته می‏کردند، لکن مسائل کلی در نظرشان بود. اینکه شاید اینها با هم مجتمع بشوند، شاید این دو قوه متفکر روحانی و دانشگاهی با هم بشوند، شاید توده‏های مردم با اینها بشود، «شاید» ها بود، و روی شایدها این همه نقشه‏ها بود! حالا احساس کردند، در این نهضت عیناً دیدند که مسأله چه بود، دیدند که همه قدرتها در مقابل قدرت ایمان و اجتماع مردم بر امر اسلامی فَشَل‏[3] شده است، الآن بیشتر، نقشه‏های شیطانی در کار است، الآن بیشتر ما باید هوشیار باشیم. گمان نکنیم به اینکه ما حالا دیگر این سد را شکستیم و تمام شد. الآن اینها مشغول تجهیزند، اجتماعات، اتصالات و اشخاصی که با هم اصلش دوستی نداشتند، گروههایی که با هم هیچ ابداً ارتباط نداشتند، حالا پیوند کردند و پیوند می‏کنند. شما روزنامه‏ها را بخوانید، در همین قضیه قانون اساسی و خبرگان، ببینید چه گروههایی با هم مجتمع شدند برای اینکه کاندیدا بدهند.

توجه داشته باشید کاندیداهایتان اسلامی باشند. ما می‏خواهیم یک مملکت اسلامی درست بکنیم. یک مملکت غربی نمی‏خواهیم درست کنیم. مملکت اسلامی قانونش باید اسلامی باشد. باید هم آن کسانی را که تعیین می‏کنید، برای خُبره بودن و برای بررسی، خبره اسلامی باشد. مثل این می‏ماند که مثلًا ما بخواهیم یک کسی را معالجه کنیم، یک فقیه را چون فقیه است بیاوریم برای معالجه! باید طبیب باشد تا معالجه کند. فقیه هم هر چه فقیه باشد عقلش نمی‏رسد راجع به طب. ما می‏خواهیم یک قانون اسلامی، یک جمهوری اسلامی [داشته باشیم‏] این جوانهای ما در خیابانها ریختند و غلبه کرده‏اند بر اینها، روی آن حس اسلامیتشان بود، و الّا اگر کلمه اسلام را ما برمی‏داشتیم کنار می‏گذاشتیم، مردم مگر بی‏عقلند که بروند جلوی توپ و تانک. مردم برای اسلام می‏روند. صدر اسلام سربازهای اسلامی برای اسلام جانشان را به خطر می‏انداختند یعنی خطر نمی‏دیدند، خطر برای خودشان نمی‏دیدند برای اینکه مردن را خطر نمی‏دانستند. جوانهای ما این طور شده بودند، و الآن هم هستند.

الآن هم بعضی وقتها، شاید هر چند روز یک دفعه، یکی می‏آید بیخ گوش من می‏گوید دعا کنید من شهید بشوم. جوان این طور آمده است الآن به میدان. این حس، حس انسانی و حس اسلامی ما را پیروز کرده است. و روی این حس است که مردم خون خودشان را دادند. حالا بعد از اینکه رسیدیم به اینجا، ما بیاییم یک قانون امریکایی درست کنیم، یک قانون اروپایی درست کنیم، یک قانون اساسی غربی درست کنیم، خون جوانهامان را هدر بدهیم! این الآن دست خودتان است. این قانون پیشنویس است، پیشنویس هیچ چیز نیست. باید رأی بدهید. باید نظر بکنید.

و مهم این است که خبرگان باید اسلامی، امین، مسلمان، متوجه، غرب و شرق و تحت تأثیر غربی و تحت تأثیر شرقی نباشند، تحت تأثیر مکتبهای انحرافی نباشند. اینهایی که می‏خواهید قرار بدهید این طور نباشد که تحت تأثیر مکتب مارکس مثلًا یا امثال اینها باشند، اینها [نباید] باشند. مجلس خبرگان را که می‏خواهید درست بکنید، باید افراد خبیر به احکام اسلام و اشخاصی که امین هستند و اشخاصی که تحت تأثیر مکتبهای انحرافی نیستند و اشخاصی که دلسوز به این ملت هستند و اشخاصی که دلسوز به اسلام هستند، یک همچو اشخاصی را البته اشخاص خبیر مطلع و مطلع بر اوضاع روز، اینها را باید تعیین بکنید تا بررسی بکنند و یک قانونی که مطابق با میل همه ملت است، که آن عبارت از قانون غیر مخالف با اسلام [است‏] و هیچ چیزش مخالف با اسلام نباشد، ان شاء اللَّه درست بشود. و آن وقت به نظر همه مردم گذاشته بشود؛ مردم رأی به آن بدهند، و آن قانون، قانون تصویب شده باشد.

ان شاء اللَّه که خداوند همه شما را حفظ کند؛ موفق کند؛ و همه ما را خدمتگزار اسلام [قرار دهد].» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 241 ـ 246)

ـ بیانات در جمع هیأت دوچرخه سواری خراسان؛ حفظ شور و وحدت در جوانان (1358)

«ملتی که از راهی دور با دوچرخه می‏آیند، چنین ملتی، با این همت، نهضت آنان هر گز شکست نمی‏خورد.

این شور و شعفی که [در] هر نوجوان ما در سراسر کشور وجود دارد نتیجه‏اش همین است که شما جوانان انجام داده‏اید، مایه امیدواری است. من امیدوارم که شما جوانان همیشه شور و شعف و وحدت و یکپارچگی را حفظ کنید.» (صحیفه امام، ج‏9، ص: 247)

ـ سخنرانی در جمع فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش؛ توطئه تضعیف ارتش (1359)

«من بسیار متأسفم از اینکه گاهی به واسطه خیانت یا ندانم کاریهای بعضی از ارتشیها این بهانه به دست اشخاص فاسد می‏دهد که ارتش را تضعیف کند. ما امروز در همه ارگانهای دولتی و ملی احتیاج به تقویت داریم. این مسائلی که گاهی گفته می‏شود و لازمه‏اش تضعیف ارتش یا ژاندارمری یا قوای مسلحه است، این از جانب ملت نیست؛ این از جانب آن گروههایی است که می‏خواهند تضعیف کنند روحیه همه ارتش را و همه ملت را، که دنبال او چنانچه خدای نخواسته، یک مطلبی واقع بشود، اینها ضعیف باشند و این موجب تأسف است. امروز مملکت ما با این وضعی که دارد احتیاج به همفکری دارد، احتیاج به همکاری دارد، احتیاج به نظم دارد. اگر در یک کشوری نظامش تحت قواعد و تحت مسائلی که در نظام مطرح است، از اینکه فرمانده وقتی که فرمان داد باید اطاعت بشود؛ فرمانده کل قوا وقتی امری کرد باید اطاعت بشود، فرمانده‏های هنگها یا سایر جاها وقتی امر کرد باید اطاعت بشود. اگر این معنا نباشد در نظام، این دیگر نظام نیست. اگر یک نظامی خودش بین خودش یک بی‏نظمیهایی باشد، اگر قوای مسلحه در بین خودشان هماهنگی نباشد، ما توقع نداشته باشیم که کشور ما به پیش برود. تمام این مسائل را برای ما پیش می‏آورند. یکصد نفر، دویست نفر فرض کنید وقتی که در یک گروهی فاسد شدند و خیالی داشتند، در عین حالی که خود ارتش با قدرت جلو اینها را گرفت و این طور توطئه‏ها را کشف کرد، و همین طور پاسدارها هم کمک کردند، و همه با هم این توطئه را خنثی کردند، نباید در نظر اشخاص بیاید که ارتش چطور است. این ارتش همان است که خودش این کار را کرده، و همان است که کردستان را و جاهای دیگر را به قوه خودش با سپاه پاسداران هماهنگ شدند و کارها را انجام دادند.

من متأسفم از اینکه هر جا انسان نگاه می‏کند و دست می‏گذارد یک اشخاصی هست در آن، یک اقلیتهایی هست در آن که می‏خواهند ضایع کنند مطلب را؛ حتی در مجلس و دولت که می‏خواهند تعیین کنند یکجور برخوردهایی، من می‏بینم که این برخوردها برخوردهایی نیست که موافق با صلاح یک کشور باشد و موافق با اسلام باشد. امروز چنانچه، همه این ارگانها به هم جوش نخورند و همه با هم همدست نباشند باید در انتظار مصیبت باشیم. باید ارتش با کمال قدرت کار بکند، و تمام قوایی که در تحت نظم هستند، در تحت قوای بالا هستند، و درجه دارها یا افسرهای بالا هستند، یا فرمانده هستند، اینها باید اطاعت بکنند. امروز اطاعت از بالا دستها یک امر شرعی است، یک مطلبی نیست که مثل سابق باشد که بتوانند از زیرش در بروند، هر چه بتوانند مانعی نداشته باشد. امروز یک کسی است که بالای سر همه است و او خدای تبارک و تعالی است، که همه چیز را در ظاهر و باطن می‏بیند. اگر بخواهیم در این مملکت از این آشفتگیهایی که حالا مثلًا هست جلوگیری بکنیم جز اینکه هم قوای مسلح با هم و مجلس با- عرض می‏کنم- دولت، با رئیس جمهور، با امثال ذلک با هم، تشریک مساعی نکنند، نباید توقع داشته باشیم که مملکت ما به پیروزی نهایی برسد. ما که الآن پیروزی نهایی را به دست نیاورده‏ایم. ما الآن یک قدرتی را که مانع بود از اینکه ما یک کاری بکنیم از بین بردیم؛ در این امر، هم ارتش سهیم بوده، هم سپاه پاسداران سهیم بوده، هم ملت سهیم بوده، هم سایر قوای انتظامیه سهیم بودند. ما نباید از این چیزی که اینها سهیم در آن بودند قدرشناسی نکنیم، ما باید قدردانی بکنیم. اگر یکوقتی در بین روحانیون که دارای مثلًا چقدر جمعیت هستند، بنا شد یکصد نفرشان ساواکی از کار درآمدند، نباید روحانیون را ما بشکنیم. اگر در بین- فرض کنید- ارگانهای دیگر دولتی یک چند نفر ساواکی بیرون آمد، نباید ما همه آنجا را بگوییم که بر خلاف هستند. البته در یک رژیمی که تقریباً پنجاه- شصت سال حکومت کرده است، و مغزها را یکجوری تربیت کرده است که مطابق میل خودشان باشد، توقع این نیست که فوراً صلح کنند و همه چیز درست شده باشد؛ توقع این است که الآن همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه هم پاکسازی بشود، هم شناسایی بشوند اشخاصی که درصدد مثلًا توطئه هستند یا بودند، و آنهایی که شناسایی شدند خودشان آنها را تحویل بدهند.

این را کراراً من گفتم که چنانچه مثلًا در ارتش اشخاصی هستند که بر خلاف موازین هستند، یا توطئه‏ای در کار دارند، یا از طاغوت هستند، یا اعتقاداتشان مضر است، یا عملشان عمل فاسد است، خود ارتش باید این کار را بکند. و اگر دادگاهها آنها را از ارتش بخواهند، باید ارتش اطاعت کند؛ خود دادگاهها هم مستقیماً نروند، پاسدارها هم مستقیماً نروند. نباید یک هرج و مرجی به پیش بیاید که ما به خاطر این هرج و مرج از بین برویم. باید همه قوا با هم باشند و مراتب محفوظ باشد، سلسله مراتب محفوظ باشد.

قدرتها همه با هم باشند، از بالاها حرف شنوی کنند؛ از رئیس کل قوا حرف شنوی کنند، از رؤسای قوایی که هر کدام دارند حرف شنوی کنند تا یک مملکتی بشود با نظم.

خارجیها می‏خواهند ما این طور باشیم که هیچ نظمی نداشته باشیم، و مثل جنگل با هم رفتار بکنیم، تا اینکه بهانه بدست بیاورند که اینها احتیاج دارند به اینکه قیّم برایشان معین کنند. باید الآن با هوشیاری، تمام ملت دنبال سر دولت و رئیس جمهور و ارتش و- عرض می‏کنم- ژاندارمری و پاسبانها و پاسدارها باشند و هست ملت. و یک مملکتی که ملتش دنبال سر قوای انتظامی‏اش و قوای مسلحش باشد هیچ آسیبی نمی‏بیند. اگر چهار نفر آدم در یک جایی فاسد شد این دلیل بر این نیست که همه فاسدند؛ خوب در بین روحانیون هم فاسد هست، حالا باید بگوییم، همه روحانیون فاسدند؛ در بین تجار هم فاسد هست، ما بگوییم همه تاجرها. هر جمعیتی توی آن البته یک اشخاص فاسد هست؛ البته ارتش موظف است که پاکسازی کند و اهمال نکند که آن وقت اشخاصی که با ما نظر بد دارند، نظر سوء دارند و می‏خواهند توطئه کنند، بگویند که ارتش اعتنایی ندارد به اینکه، پاکسازی بشود؛ برای اینکه، تضعیف کنند ارتش را. ارتش باید پاکسازی بشود. خودتان باید شناسایی بکنید. و همین طور ژاندارمری باید شناسایی بکند و همین طور پاسدارها و همه، این یک مسئله‏ای است که عمومی، و یک مملکتی است مال همه شما. مملکت الآن مال خود شما هست، این طور نیست که مثل سابق باشد که شما زحمتش را بکشید منافعش را امریکا ببرد یا منافع را شوروی ببرد. الآن شما هر زحمتی را بکشید منافعش را ملت خودتان و خودتان می‏برید.

بنا بر این، باید همه این قوا با هم مجتمع بشوند و همه تقویت بکنند هم را؛ مجلس باید تقویت بکند همه قوای مسلحه و همه ارگانهای دیگر را، دولت را و رئیس جمهور را تقویت بکند، رئیس جمهور هم باید تقویت بکند اینها را. ارتش باید از رئیس جمهور اطاعت بکند چون رئیس کل قواست، و رئیس جمهور هم باید با آنها پدرانه رفتار بکند.

اسلام است؛ اسلام وضعش غیر آن چیزهای دیگری است که می‏خواهند قدرت‏نمایی کنند و خودنمایی کنند و هر کس خودش را نمایش بدهد. ما همه باید خودمان را فانی کنیم، و همه ما دنبال این باشیم که آن مکتبمان پیش ببرد، نه دنبال این باشیم که خودمان پیش ببریم. ما خودی نداریم؛ هر چه هستیم مکتبمان است. وقتی مکتب مطرح است هم من و شما و آقا و دیگران و همه ارگانهای دولتی و همه اینها باید خود را کنار بگذارند، دنبال مکتب باشند؛ خودشان را فانی کنند در مکتبشان، همان طوری که در صدر اسلام بوده است. صدر اسلام این مسائل نبوده است که هر کسی بخواهد خودش را نشان بدهد، هر کسی می‏خواسته مکتبش را پیش ببرد، از این جهت هم پیش بردند؛ در عین حالی که ضعیف بودند، قوای بزرگ را از بین بردند. حالا الحمد للَّه شما قوی هستید؛ 35 میلیون جمعیت پشت سر شماست، شما از چه می‏ترسید؟ از هیچ چیز نباید بترسید. 35 میلیون جمعیت امروز پشت سر شماست که اگر خدای نخواسته، یک صدایی در یک جایی بلند بشود، این 35 میلیون جمعیت همه با هم هم صدا پشتیبانی می‏کنند از شماها. بنا بر این، نباید ما بترسیم از اینکه توطئه در کار است. باز هم توطئه در کار است، باز هم هست؛ نه خیر، هیچ توطئه‏ای کاری نمی‏تواند بکند. اینها همه قدرتهای خودشان را روی هم گذاشتند و الحمد للَّه شکست خوردند و رفتند سراغ کارشان، و بعد هم به این زودیها اینها نمی‏توانند خودشان را جمع کنند، هی دارند دنبال فرار هستند، دنبال این نیستند که خودشان یک اجتماعی کنند، دنبال این هستند که یک سوراخی پیدا کنند و فرار بکنند.

نترسید از اینکه گفته می‏شود که باز هم توطئه هست، یا فرض کنید، بختیار[4] در خارج از کشور یک چیزی پیش خودش می‏گوید یا دیگران، اینها می‏خواهند روحیه‏ها را سست کنند و ما را تضعیف کنند، و به واسطه تضعیف اگر یکوقتی بعد از پنج سال دیگر توانستند یک کاری بکنند ما ضعیف باشیم. لکن وقتی یک ملت با هم، همراه هست، امروز قضیه، قضیه ملت است، شما به عنوان ملت هستید، شما الآن جدا از ملت نیستید، شما آنید که وقتی وارد می‏شوید در پیش ملت برای شما گل می‏بارند. و ملت هم آن است که شما به او نمی‏خواهید زور بگویید، شما با آنها برادر هستید و همه با هم هستید.

باید همه این قوا دستشان را به هم بدهند، این یک واجب شرعی است برای همه؛ یک واجب شرعی است برای وکلای مجلس که با دولت، و با رئیس جمهور همراهی کنند، یک تکلیف شرعی است برای رئیس جمهور و دولت، که باید با مجلس همزبان باشند و هماهنگ باشند.

اگر هماهنگ باشید ما بُردیم، و اگر بنا باشد هر کس از یک طرف بکشد، او بخواهد خودش را نمایش بدهد، هر کس یک طرف دیگر بکشد، پاسدارها بخواهند دخالت در - فرض کنید- ژاندارمری بکنند، ژاندارمری بخواهد دخالت در پاسدارها بکند، آنها بخواهند در ارتش دخالت بکنند، آنهای دیگر بخواهند آنجا، کمیته بخواهند در یک جای دیگر دخالت بکند، ارگانهای دیگر در جای دیگر، فاسد می‏شود این کار. هر کس باید کار خودش را خوب انجام بدهد، اگر در یک مملکتی همه گروههایی که هستند، همه جاهایی که اشخاص هستند و گروهها هستند، کار خودشان را خوب انجام بدهند، یک مملکت منظم می‏شود، یک مملکتی می‏شود که پیشبرد می‏کند. اما اگر بخواهد هر کسی در کار دیگری دخالت بکند، من بیایم دخالت کنم در کار شما، شما بیایید دخالت کنید در کار ما، نه من کارم را می‏توانم انجام بدهم، نه شما می‏توانید کارتان را انجام بدهید. این یک وظیفه شرعی- الهی است که من دارم به همه می‏گویم، نه مخصوص شما، برای همه است این؛ برای پاسدارها هست، برای پاسبانها هست، برای ارتش هست، برای ژاندارمری هست، برای مجلس هست، برای دولت هست، برای رئیس جمهور هست. این یک مسئله شرعی است، همه مکلفند شرعاً به اینکه کار را انجام بدهند. و آن چیزی که من می‏گویم این است که لازم است این و باید بشود، هر کدام به وظایف قانونی‏شان باید عمل بکنند. قانون برای همه وظیفه معیّن کرده؛ اگر یکی دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت دیگری بکند، بر خلاف شرع عمل کرده. باید هر کس همان کاری، آقای رئیس جمهور همان کاری که برایش معیّن کرده است قانون، همان کار مهمی که برای او قرار داده، آن کار را خوب انجام بدهد. مجلس آن وظایفی را که قانون برایش معیّن کرده همان را درست بکند، دیگر مجلس دخالت نکند در اجرا، و قوه مجریه در قوه مقننه و هر دو در قوه قضاییه. قوای قضایی سر جای خودشان کار قضایی‏شان را انجام بدهند و این کار مهمی است. قوای مقننه باید کار تقنینشان را انجام بدهند و این کار مهمی است. دولت مجری است باید کار خودش را انجام بدهد و آن هم کار مهمی است. ارتش باید کار خودش را انجام بدهد به آن حدودی که موظف است و این کار مهم است. اگر بنا باشد هر کدام در کار دیگر دخالت بکنند که این مملکت نمی‏شود. یک بازاری بیاید در ارتش دخالت بکند، این مثل این است که یک بازاری بیاید در فتوا دخالت بکند، خوب نمی‏شود اینکه ارتش بیاید در فتوا دخالت بکند، اهل فتوا بیایند در ارتش دخالت بکنند؛ این معنایش این است که هیچ کدام کار خودشان را نمی‏توانند انجام بدهند. باید همه اینها همان طوری که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است که باید ... در آنجا آن پاسبانی که در آنجا، آن سربازی که در آنجا خدمت می‏کند، همه بزرگند در اسلام و همه برادرند.

در عین حالی که از همه شما تشکر می‏کنم، لکن به شما تذکر می‏دهم که نظم را حفظ کنید؛ سربازها حفظ کنند، پاسدارها حفظ کنند، پاسبانها حفظ بکنند. اگر نظم حفظ نشود ممکن است مملکت ما خدای نخواسته آسیب ببیند. و من امیدوارم که دیگر آسیبی برای این مملکت واقع نشود؛ برای اینکه ما برای خدا می‏خواهیم انجام وظیفه کنیم، و خدا را همه در نظر داشته باشید، او حاضر است، ناظر است، اعمالتان را می‏بیند. و شما تنبه پیدا کنید از آنهایی که در این مملکت آن قدرتها را به خرج دادند و آن فسادها را، الآن در بستر بیماری افتادند، الآن برایشان مرگْ عروسی است. توجه داشته باشید به اینکه یک عالَم دیگری در کار است. ما مسئول هستیم پیش خدای تبارک و تعالی. ما امانتداریم الآن؛ اسلام و کشور اسلامی امانت پیش ما هست. این امانت را هر یک از ما اگر بخواهیم در آن یک خلافی بکنیم خیانت است و جواب باید بدهیم در پیش اسلام. این طور نباشد که هر کدام دیگری را بشکنیم؛ هر کدام مفسده دیگری را، فساد دیگری را بگوییم. باید همه ما دست به دست هم بدهیم، هم پاکسازی با کمال قدرت و هم دوستی و مهربانی با کمال قدرت. ان شاء اللَّه خدا همه شما را حفظ کند و موفق باشید و مؤید باشید، تا اینکه مملکتتان را خودتان ان شاء اللَّه به پیش ببرید. و پیش خدا همه‏مان رو سفید باشیم ان شاء اللَّه. سلامت باشید ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏13، ص: 57 ـ 63)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان و کارکنان آستان قدس رضوی؛ استقلال ایران (1361)

«امروز میهمانهای ما بسیار عزیزند. این میهمانهای عزیز از جایی می‏آیند که دلهای ملائکة اللَّه به آنجا متوجه است. اصلًا مرکز ایران آستان قدس است. و ما امیدواریم که همه ما را خداوند از خدمتگزاران آستان قدس رضوی- سلام اللَّه علیه- قرار بدهد. و شماها چقدر خوشبخت هستید که در آن آستان زندگی می‏کنید، چه آنهایی که خدمتگزار مستقیم آستانه هستند و چه آنهایی که در آستان مقدس، خدمتگزار به ملت و اسلام و جمهوری اسلامی هستند.

همه نیروها، همه قدرتها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا- سلام اللَّه علیه- هستند. استاندار و نیروی هوایی و انجمنهای اسلامی و همه اینها جزء کارمندان آن آستان مقدس‏اند. و شما برادرانی که در آستان مقدس مستقیماً کار می‏کنید، از خوشبختی بزرگی برخوردارید که شاید خیلی توجه به او نباشد. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه تعالی، به برکت آن آستان مقدس، جمهوری اسلامی همان طوری که تا کنون پیروزمندانه پیش رفته است، از این به بعد هم پیش برود و این جمهوری اسلامی باقی باشد با اسلامیت خود تا وقتی که، زمانی که به حضور بقیّة اللَّه این جمهوری مشرّف شود و مسائل را در خدمت ایشان حل کند.

ما امروز با بسیاری از مسائل مواجه هستیم که شما آقایان هم می‏دانید و مسائل ایران امروز پشت پرده نیست، آشکار است و همه ملت از دولت‏اند و دولت هم از ملت است.

دولت و هر چه متعلق به دولت است خدمتگزار ملت است و ملت هم پشتیبان دولت، و تا این هماهنگی میان همه قشرها هست، آسیب نخواهد دید این جمهوری اسلامی.

شما می‏دانید که امروز ما از جهات ظاهری طبیعی، تنها هستیم. تقریباً تمام شرق و غرب یا مخالف مستقیم با ما هستند و یا غیر مستقیم. اگر در بین آنها حکومتهایی پیدا بشوند که بی‏طرف باشند یا احیاناً موافق با ما باشند، بسیار معدودند و انگشت شمار. قدرتهای بزرگ با اسلام مخالف‏اند. نه آن اسلامی که فقط خلاصه بشود در دعا و مسجد، آن اسلامی که در صدر اسلام همه احتیاجات ملتها را حل می‏کرده است و آن اسلامی که در امور سیاسی ملتها و در امور اجتماعی ملتها مستقیماً دخالت می‏کرده است.

شما اگر صدر اسلام را ملاحظه کنید، می‏بینید که اسلام از زمان پیغمبر- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- حکومت تشکیل داده است، قوای نظامی و انتظامی داشته است. در سیاستها دخالت می‏کرده است و مسجد النبی مرکز سیاست اسلامی بوده است و ثقل قدرت اسلامی.

دستهای ناپاک و عقلهای ضعیف موجب این شد که بعد از رسول اللَّه و صدر اسلام کم کم مردم را از آن مسائل اصلی که در نظر اسلام بوده است، منحرف کنند و مردم را متوجه به فقط یک مسائل جزئی بکنند و در مسائل عمومی کلی، که کشورهای اسلامی به آن احتیاج دارند بی‏طرف باشند و احیاناً هم مخالف باشند. این یک نقشه شیطانی بوده است که از زمان بنی امیّه و بنی عباس طرح‏ریزی شده است و بعد از آن هم هر حکومتی که آمده است، تأیید این امر را کرده است. و اخیراً هم که راه شرق و غرب به دولتهای اسلامی باز شد، این امر در اوج خودش قرار گرفت که اسلام، یک مسائل شخصی بین بنده و خداست و سیاست از اسلام جداست و نباید مسلمانان در سیاست دخالت کنند و نباید روحانیون وارد سیاست بشوند؛ آنها همان در مسجدها محبوس باشند و همه کارشان این باشد که بروند نماز بخوانند و چند کلمه هم دعا کنند و برگردند منزل. این یک نقشه‏ای بوده است که از صدر اسلام ریشه دارد و امروز که دولتهای شرق و غرب، قدرتهای بزرگ شرق و غرب در مقابل اسلام ایستاده‏اند، به اوج خود رسیده.

و بحمداللَّه، ملت ایران یک امر استثنایی است امروز و یک ملت استثنایی که شبیه ندارد. امروز شما نمی‏توانید یک کشوری را پیدا بکنید که تمام شعارهایش «نه شرقی و نه غربی» است؛ یا از بلوک شرق‏اند به طور رسمی یا از بلوک غرب‏اند به طور رسمی و یا وابسته‏اند به طور پنهان. همان غیر متعهدها هم باور نکنید که غیر متعهدند. اگر در بینشان [غیر متعهد واقعی‏] پیدا بشود، بسیار نادر است. و ما امروز مواجهیم با شرق و غرب و بلوک شرق و بلوک غرب و همه قدرتهایی که در منطقه‏ها، در سرتاسر دنیا قدرت در دست آنهاست. و ما؛ یعنی، ملت، همان طوری که از اول راه خودش را پیدا کرده است و با مشت خالی، بدون سلاح- لکن با سلاح ایمان و صلاح- در مقابل قلدرها ایستاد و ابتداءً آن رژیم منحوسی که اگر- خدای نخواسته- چند سال دیگر باقی می‏ماند، اسلام را بکلی محو می‏کرد، آن را بیرون کردند و دست همه ابرقدرتها را از مخازن خودشان قطع کردند. و مع الأسف، در حالی که باید همه دولتهای اسلامی دور این مرکز جمع شوند و به اسلام گرایش پیدا کنند و اسلامی که استقلال را برای آنها به هدیه آورده است و آزادی را، مع کمال الأسف توجه به مسائل ندارند و یا دارند و هواهای نفسانیه نمی‏گذارد که آن طوری که باید، عمل کنند. امروز تقریباً تمام تبلیغاتی که در رسانه‏های گروهی و در مطبوعات شرق و غرب هست، تمام آنها بر ضد جمهوری اسلامی یا می‏نویسند و یا می‏گویند. و نکته هم معلوم است که جمهوری اسلامی بنا دارد بر اینکه استقلال خودش را حفظ کند و دست دیگران را و دست جهانخواران را و آنهایی [را] که وابسته به آنهاست، از کشور خودش قطع کند و آرزو دارد که تمام کشورهای اسلامی، تمام حکومتهایی که بر کشورهای اسلامی سلطه دارند و- به اصطلاح- حاکم هستند، آرزو دارد جمهوری اسلامی که آنها هم از این خواب گران برخیزند.

شما ملاحظه کنید یک جمهوری [ای‏] که برای تحقق اسلام و برای پیاده کردن احکام اسلام تحقق پیدا کرد و یک ملتی که سرتاسر او- الّا بعض گروهکهای کثیف- برای اسلام همه چیز خودشان را دارند فدا می‏کنند، چطور مورد تهاجم بعض حکومتها واقع شدند؛ مثل حکومت عراق؛ یعنی، حکومت غاصب عراق؛ یعنی، حکومت ظالم عراق؛ یعنی، حکومتی که ملت عراق از او متنفرند و با سرنیزه دارد مردم را به جای خودشان می‏نشاند.

شما ببینید که این حکومت فاسد به اسم اینکه شما ملت ایران مجوسی هستید و فارس هستید- و این جرمی است که شما فارس هستید- و به اسم عربیّت و سردار قادسیه بودن، هجوم کردند به این کشور.

ما و کشور ما هیچ وقت بنا نداشتیم و نداریم که به یک کشوری هجوم کنیم، لکن بعد از آن که به ما هجوم کردند، دفاع یک امری است که هم شرعاً واجب است بر همه و هم عقلًا. ما حال دفاعی داریم و امروز هم حال دفاعی داریم. بیست و چند ماه این ارتش مزدور عراق در ایران بود و موارد حساس ایران را در دست داشت و آن همه جنایات کرد که تاریخ اینها را باید ثبت کند و از این کشورهایی که می‏گویند ما طرفدار اسلام هستیم و جمعیتهای حقوق بشر و سازمان کذا صحبتی نشد. گاهی اگر شد، ایران را محکوم می‏کردند. و امروز که ما باز برای دفاع از کشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد شدیم در عراق، برای اینکه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و اینجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپهای دوربرد آنها و موشکهای آنها باشد و می‏خواهیم اینها را به حدی برسانیم که نتوانند این کار را بکنند- این یک دفاعی است که ما می‏کنیم- باز تمام مطبوعات و تمام رادیوها یا محکوم می‏کنند ما را و یا فریاد می‏زنند که برای منطقه خطر است؛ تحریک می‏کنند کشورهای منطقه را.

و من و تمام اشخاصی که مسئول هستند- البته من طلبه‏ای هستم و مسئول نیستم، لکن من موعظه می‏کنم- تا کنون کراراً ما به این دولتهای منطقه تذکر داده‏ایم که ما با شما نمی‏خواهیم بجنگیم. ما آن طور نیستیم که وقتی زور پیدا کردیم، با قلدری بخواهیم در یک کشور دیگری دخالت کنیم. ما در عین حالی که قدرتمندترین دولتهای منطقه هستیم و به برکت اسلام، یک قدرتی این کشور ما و این ملت ما دارد که قدرتهای بزرگ هم نمی‏توانند تعرض به او بکنند، در عین حال، ما می‏خواهیم که با همه این کشورهای اسلامی و خصوصاً اینهایی که در منطقه هستند، در خلیج هستند و در اطراف خلیج هستند، می‏خواهیم برادر باشیم. می‏خواهیم همه آنها با هم دست به هم بدهیم. و خدای تبارک و تعالی آن قدر مقدورات به این کشورهای اسلامی داده است، چه از جهات معنوی و چه از جهات مادی، که اگر بفهمند این حکومتها و توجه به مسائل پیدا بکنند، قدرتی هستند که در مقابل آنها قدرت دیگری اندک است.

شما، کشور شما، کشورهای خلیج و کسان دیگری که در منطقه هستند قدرت مادی دارند؛ یعنی، نفت دارند؛ آن نفتی که اگر ده روز به روی غرب بسته بشود، همه تسلیم خواهند شد، با همه قدرتی که در دست دارند و در دست داریم، مع الأسف، قدرت ایمان نیست در کار. اگر به جای نفت، ما ایمان داشتیم، احتیاج به هیچ چیز نداشتیم. ملت ما ایمان داشت و خدای تبارک و تعالی به او عنایت کرد و او را متحول کرد از آن نقشه‏هایی که برای او کشیده بودند که اگر مهلت پیدا می‏کردند، تمام جوانهای ما را به فساد می‏کشاندند. خدا به ما ترحم کرد و متحول کرد این جوانها را که در رژیم سابق برایشان نقشه کشیده بودند که در مراکز فساد عمر خودشان را تباه کنند، امروز در مراکز فعالیت و جنگ و همه چیزهایی که برای کشور مفید است، مشغول فعالیت هستند. امروز آن چنان سرشار از ایمانند این سپاه پاسداران و این پرسنل ژاندارمری و ارتش و سپاه؛ همه، همه رزمندگان ما چنان سرشار از ایمان‏اند که در مقابل همه چیز ایستاده‏اند و پایداری می‏کنند. و ما چقدر به این کشورهای منطقه باید بگوییم که بابا، ما به شما کار نداریم! شما بیایید و با ما برادری کنید تا همه با قدرتهای بزرگ مقابله کنیم و کشورهای خودمان را نجات بدهیم.

شماها خیال می‏کنید که آلمان، انگلستان و در رأس همه، امریکا، صلاح شما را می‏خواهد؟ شوروی صلاح شما را می‏خواهد؟ آنها صلاح خودشان را می‏خواهند. آنها شماها را به بند می‏کشند تا از شما استفاده کنند. آن روزی که ببینند استفاده نمی‏تواند بکنند، شما را دور می‏اندازند و همراهی با شما نمی‏کنند. شما بیایید امروز که ملت ایران قیام کرده است و می‏بینید که تا چه اندازه پیشرفت کرده است و همه قدرتها را اجازه نداده است که دخالت بکنند در کشور خودش، با اینها همقدم بشوید تا همه با هم- هر کس در کشور خودش مستقل، لکن همه با هم- در مقابل قدرتهایی که می‏خواهند ما را از بین ببرند و ما را مستعمره خودشان- و لو مستعمره نو باشد- قرار بدهند، از چنگال آنها نجات پیدا کنیم. شماها تا کی می‏خواهید اسیر امریکا باشید و اسیر مستشاران امریکا؟ شما دیدید که ملت ایران مستشاران امریکایی را به دور ریخت و خود الآن همه چیز خود را دارد اداره می‏کند و اگر مهلت به او داده بشود، آن چنان قدرتی خواهد پیدا کرد که نتواند کسی دخالت در کشورش بکند و طمع طمعکاران و آدمخواران را از این کشور تا آخر قطع کرده است و می‏کند، ان شاء اللَّه.

وارد شدن ما در عراق نه برای این بوده است که ما عراق را می‏خواهیم تصاحب کنیم یا بصره را. ما وطنمان بصره و شام نیست، ما وطنمان اسلام است. ما تابع احکام اسلام هستیم. اسلام به ما اجازه نمی‏دهد که یک کشور مسلمی را ما تحت سلطه قرار بدهیم و ما نخواهیم [خواست‏] هیچ وقت؛ توجه به این نخواهیم پیدا کرد. شماها چه داعی دارید که دائماً دم از این می‏زنید که ایران خطر است برای ما؟ ایران خطر است برای امریکا، ایران خطر است برای شوروی، نه برای شما. ایران رحمت است برای شما. شما بیایید و به ایران دست برادری بدهید تا بفهمید لذت برادری را و بفهمید که زندگی استقلالی در مقابل آن همه چیزهایی که طمع دارید از خارجیها [یعنی چه.] زندگی استقلالی از همه آنها بهتر است. چرا شما با ایران مخالفت می‏کنید؟

بحمداللَّه بعضی از کشورهای منطقه به خود آمدند و از آن راهی که داشتند، برگشتند. و من امیدوارم که همه کشورهای منطقه و دولتهای منطقه به خود بیایند و مطمئن باشند که یک ایران قدرتمند اسلامی برای آنها بهتر است از امریکا و شوروی. آنها فقط مصالح خودشان را در نظر دارند و اسلام مصالح کشورهای اسلامی و مسلمانان؛ همه را، بلکه مصالح بشر را. ما به هیچ کشوری طمع نداریم و به هیچ کشوری حقی نداریم. و خدای تبارک و تعالی به ما اجازه نداده است که در هیچ کشوری دخالت بکنیم، مگر آنکه مثل دفاع باشد که امروز ما با این دولت فاسد عراق در حال دفاع هستیم. و البته باید ملت ما بدانند که جنگ ما تمام نشده است، و آن توطئه‏ای که دیده بودند که ما را متوجه کنند به لبنان و از این راه به ما ضربه بزنند، آن هم به خواست خدای تبارک و تعالی فاش شد. و ما بنایمان بر این است که اول عراق باید از شرّ این مفسدین و از شرّ این غاصبین فارغ بشود و بعد از آن، ان شاء اللَّه، به قدس.

تمام کشورهای اسلامی بدانند که ایران ابداً نظری به کشورهای آنها ندارد. ایران برای جمعیت خودش همه چیز دارد و این طور نیست که یک کشور سرکش باشد که بخواهد همه چیز را در تحت سلطه خود بیاورد. ایران برای خدا قیام کرده است و برای خدا ادامه می‏دهد و جز دفاع، جنگ ابتدایی با هیچ کس نخواهد کرد.

لکن من باید تذکر بدهم، هشدار بدهم به این بعضی از این کشورها که باز هم کمک کاری می‏کنند به دشمن اسلام؛ من هشدار بدهم که توجه داشته باشید. برای آتیه خودتان زحمت تولید نکنید. شما هر کدام که امروز به صدام کمک کنید، خیانت به اسلام کرده‏اید و مجرم هستید پیش اسلام. اگر تا امروز عذری می‏تراشیدید که ما از عراق می‏ترسیم، امروز دیگر آن عذر نیست. عراق- یعنی، حکومت عراق- خودش را هم نمی‏تواند حفظ کند تا چه رسد به اینکه بخواهد به شما تعدی کند. این عذر، منقطع است امروز. و ما اگر ببینیم بعضی دولتها باز کمک می‏کنند، کمک نظامی می‏کنند، کمک مالی می‏کنند به دولت عراق، آنها را مجرم می‏شناسیم و ان شاء اللَّه، با آنها اگر برنگردند معامله مجرم می‏کنیم و احکام اسلام را درباره آنها جاری می‏کنیم. و من نصیحت می‏کنم باز به آنها که دیر نیست و امروز هم برگردید و لا اقل، کمک نکنید به این مجرم اصلی و به آن مجرم اصلی‏تر که امریکا باشد.

خداوند ان شاء اللَّه، همه کشورهای اسلامی را از شرّ این مفسدین، از شرّ این ستمکاران و جهانخواران حفظ کند و حکومتهای اسلامی را بیدار کند که به وظایف خودشان، به وظایف اسلامی و انسانی خودشان عمل کنند و همه در کنار هم برادر باشند و دست جنایتکاران را از کشورهای خودشان قطع کنند. و خداوند ان شاء اللَّه، ما را از خدمتگزاران اسلام قرار بدهد. و امیدوارم که با دعای شما، که از آستان قدس آمده‏اید و باز به آنجا ان شاء اللَّه، با سلامت رجوع می‏کنید، ما هم بتوانیم به آستان بوسی آن حضرت نایل آییم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 387 ـ 394)



[1] - جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت ایالات متحده امریکا.

[2] - مورد طعن و لعن قرار گرفته.

[3] - سست، ضعیف.

[4] - شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی.

انتهای پیام /*