امام خمینی بیشتر بر انجام چه نوع
«امر به معروف و نهی از منکر»
تأکید داشت؟
محمد رجائی نژاد
چکیده
31 تیر روزی است که امام خمینی سال 1358 با حکمی به شورای انقلاب اسلامی، دستور تشکیل ادارۀ «امر به معروف و نهی از منکر» را داد برای فعالیت در سراسر کشور؛ اما هرگز عملی نشد.
ایشان نسبت به کار «امر به معروف و نهی از منکر» توجه ویژهای داشت؛ ولی این عمل را بیشتر نسبت به حاکمان و دولتمردان میدید تا نسبت به مردمان کوچه و بازار. چنانچه در آثار گوناگون خود هم به آن اشاره کردهاند. چه در تحریر الوسیله و چه در دیگر کتابهای فتوایی و غیر فتوایی خود، استفتاءات، آداب الصلوة، مجموعۀ صحیفۀ امام و... که پرداختن به همۀ آنها یک کار پژوهشی دقیق و عمیق و جدایی نیاز دارد.
مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر در تاریخ شیعه
با گذری بر تاریخ فقه شیعه امامیه روشن میشود که از قرن چهارم هجری قمری که فقه شیعه مدوّن شد؛ یعنی از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا کنون، یکی از دغدغههای عالمان شیعی مسائل و احکام امر به معروف و نهی از منکر بوده است. آنها تلاش کردهاند احکام این دو را با استناد به آیات و روایات استنباط و نظریات خود مطرح نمایند و در صورت امکان به اجرا در آورند.
بااینحال میتوان گفت امام خمینی احیاءکنندۀ این دو وظیفه مهم الهی در عصر کنونی بود. او نظراً و عملاً در راه انجام این دستور الهی از هیچ کاری فروگذار نکرد و بر همین مبنا با نظام استبداد سلطنتی درگیر شد و رهبری قیام را برعهده گرفت و انقلاب را به پیروزی رساند. امام بزرگترین منکر را حکومت پهلوی میدانست که حکومتی استبدادی و دیکتاتوری و بر خلاف احکام اسلام بهوجود آورده بود.
امام خمینی وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر را در دو چهره میدید، یکی، یک وظیفۀ عمومی که مردم نسبت به هم، و یا مراکز قانونی و تأیید شده نسبت به افراد جامعه دارند؛ و دیگری، مردم نسبت به رهبران و حاکمان و مدیران جامعه که امام خمینی بر دومی بیشتر از اولی تأکید داشت.
در نوع اولی حضرت امام بسیار حساس بوده و برای تحقق آن بر زمینهها و شرایط ویژهای پافشاری داشت. معتقد بود که در امر به معروف و نهی از منکر لازم است کاملاً مراقب باشند آبروی افراد حفظ و هیچگونه حرمتی از آنها شکسته نشود. سفارش میکرد حریم خصوصی افراد جامعه رعایت شود. در این نوع به نکاتی همچون:
الف ـ رازداری و عدم اشاعه زشتی و فحشاء
ب ـ اجتناب از تجسس و کنجکاوی و ورود بدون اجازه به حریم خصوصی افراد
ج ـ اجتناب از تحقیر و سرزنش
توجه و بر رعایت آنها تأکید میکرد و میفرمود اسلام از تجسس منع کرده، چراکه کنجکاوی و تجسّس چهبسا باعث کینه و نفاق شده و آبرو و حیثیت افراد را خدشهدار کند. آمر به معروف و ناهی از منکر حق ندارد برای اصلاح فرد، بدون اجازه وارد منزل یا محل کار او گردد یا از اعمال گذشته او تفحّص و کنجکاوی نماید. حتی در آنجا که با اجازه حاکم شرع به منزل کسی میرود که وی را به دادگاه احضار کند، نمیتواند در زندگی او به جستجو و تفحّص بپردازد. نباید در کار خصوصی افراد جستجو کرد و به اسباب و وسایل شخصی او به عنوان کشف جرم دست زد. حق ندارید برای اقرار به گناهان گذشته، به او فشار آورید و عیب او را برای دیگران بازگو کنید. همۀ اینها از گناهان بزرگ است که قرآن مجید و احادیث رسیده از معصومین به شدت از آنها نهی کردهاند. میفرمود نمیتوان در پرتو امر به معروف و نهی از منکر مردم را توهین و سرزنش کرد. کلمات زشت و ناروا مانند بیدین، بدبخت، بیشعور فاسق و... به آنها گفت! توهین به مسلمان و هر انسانی گناه و جرم است. خداوند هرگز به توهین بندگان خود گرچه گناهکار باشند، راضی نیست. تازه، سرزنش مؤمن به کاری که انجام داده هم گناه است!
این سفارشات را امام خمینی در آثار کتابی و سخنرانیها و پیامهای پیش و پس از انقلاب بارها آورده و فرمودهاند، به ویژه در پیام معروف هشت مادهای که بخش مهمی از وظایفی که مبارزهکنندگان با فساد و آمرین به معروف در برخورد با افراد مجرم و گناهکار دارند، تذکر داده و همه را به پیروی از دستورات اسلام فراخواندهاند. (صحیفه امام، ج 17، ص 139)
چهرۀ دیگر امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی که بسیار مهم و مورد تأکید ایشان بوده است، ولی امروزه کمرنگ و فراموش شده، امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به رهبران و مسئولان و مدیران نظام و حکومت است. در این مورد هم کافیست به آثار و منابع ایشان مراجعه شود؛ بهویژه حکمی که در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب صادر کردند.
حکم 31 تیر 1358؛ تشکیل ادارۀ امر به معروف و نهی از منکر
در این حکم آمده است: «شورای انقلاب اسلامی به موجب این مرقوم مأموریت دارد که ادارهای به اسم «امر به معروف و نهی از منکر» در مرکز تأسیس نماید؛ و شعبههای آن در تمام کشور گسترش پیدا کند؛ و این اداره، مستقل و در کنار دولت انقلابی اسلامی است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتی و تمام اقشار ملت است. دولت انقلاب اسلامی مأمور است که اوامر صادره از این اداره را اجرا نماید و این اداره مأمور است که در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد جلوگیری نماید و حدود شرعیه را تحتنظر حاکم شرعی یا منصوب از قِبَل او، اجرا نماید و احدی از اعضای دولت و قوای انتظامی حق مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند. و در اجرای حکم و حدود الهی احدی مستثنی نیست؛ حتی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزی شد که موجب حد شرعی است باید در مورد او اجرا شود.» (صحیفه امام، ج 9، ص 213)
همین یک بند حکم حضرت امام پر از نکتههای ناب و بکر است که نیاز به بررسی و پژوهش دارد. تشکیل ادارهای که باید مستقل باشد، نه زیر نظر حکومت و دولت! در کنار سایر قوا و نظام باشد، نه در برابر و یا درون آنها؛ نخست ناظر بر اعمال حکومت و نظام و دولت و دیگر ادارات باشد، نه فقط بر اقشار ملت؛ حتی ناظر و آمر بر رهبر انقلاب یا سران دیگر قوا و...
درحالیکه برخی امر به معروف و نهی از منکر را تنها برای افراد جامعه دانسته و کاری به سران حکومت و نظام ندارند! ولی حکم امام خمینی نخست ناظر بر سران حکومت است. شاید بتوان گفت به همین دلیل بوده است که این فرمان ایشان هیچوقت عملی نشد و به فراموشی سپرده شد.
چرا این ایده عملی نشد؟
یادگار امام، حاج سید احمد آقا خمینی در سال 1372 ش. در توضیح پیرامون این حکم حضرت امام گفتهاند:
«این حکم چندی بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام خمینی صادر شد و به محض اینکه شایع شد که امام چنین حکمی صادر کردهاند، از طرف شورای انقلاب و دولت موقت آمدند و به هر وسیلهای که بود جلوی آن را گرفتند، به دو علت:
الف ـ هنوز تشکیلاتی برای به اجرا در آوردن آن نیست؛
ب ـ هرج و مرج میشود و هر کس، هر فردی را به محکمه میبرد و یا روحانیون شهرها که وارد هم نیستند، دخالت میکنند.
ایشان ادامه میدهند:
امام گرچه به هیچوجه قبول نداشتند؛ ولی چون برخی گفتند، ایشان هم قبول کردند و منصرف شدند. بعدها معلوم شد که اگر این حکم به اجرا گذاشته میشد؛ با توجه به جوّ انقلابی میتوانستیم جلوی خیلی از کارهای خلاف را بگیریم. و به عقیدۀ من دولت موقت از اینکه به محاکم کشیده شوند، هراس داشت» (پاورقی، صحیفه امام، ج 9، ص 213)
آنچه از این پیام ویژۀ امام خمینی برداشت میشود، توجه ایشان به نقش امر به معروف و نهی از منکر و نظارتی مردم نسبت به مسئولان حکومتی است. حضرت امام بر این باور بود کشور وقتی آسیب میبیند که ملت آن بیتفاوت باشند و بر کارهای حاکمان نظارت نکنند و آنها را امر به معروف و نهی از منکر ننمایند. (صحیفه امام، ج 15، ص 17)
نتیجه
نتیجه را با نصیحتی از خود حضرت امام به پایان میبرم که فرمود:
«سزاوار است که آمر به معروف و ناهی از منکر در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک معالج مهربان و پدر با شفقت که مراعات مصلحت مرتکب را مینماید، باشد و انکارش لطف و رحمت برای او خصوصاً و برای امت عموماً باشد و قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگیهای هواهای نفسانی و اظهار بزرگی خالص نماید و نفس خویش را منزّه از عیب نداند. و برای آن بزرگی یا برتری بر مرتکب قائل نباشد که چه بسا برای شخصی مرتکب گناه، ولو گناهان کبیره باشد؛ ولی صفات خوب نفسانی نیز داشته باشد که مورد رضایت ذات الهی باشند و خداوند متعال او را به خاطر این صفات دوست بدارد گرچه گناه او مورد بغض خداوند است و چه بسا آمر و ناهی عکس او باشد اگرچه بر خودش مخفی و پوشیده است.» (تحریرالوسیله، ج 1، ص 547)