تعصب گرایی (فاناتیسم)؛ سیاسی از دیدگاه امام خمینی

چکیده؛
تعصب (فاناتیسم) داشتن، یکی از علل و عواملی است که منجربه اختلاف و وحدت شکنی در بین ملت می شود. چه بسیار عصبیت های دینی، مذهبی و اعتقادی، قومی و قبیله ای، نژادی و صنفی، سیاسی و حزبی و گروهی و غیره که پیوندها را شکسته، یکپارچگی را گسیخته، ملت را از اهداف و مسیر سعادت دور کرده و با ادامه، سرانجام حکومت، جامعه و کشور را از هم پاشیده است. شوربختانه تشدُّد و سختی کار زمانی ست که این تعصب، از طرف رهبران و مسئولان و مدیران دینی و فرهنگی، یا سیاسی و اجتماعی یک جامعه بروز یابد.
تعصب رهبران و مسئولان جامعه، وحدت شکن و خانمان برانداز است. با این نگاه، ببینیم سیرۀ امام خمینی پس از پیروزی انقلاب دربارۀ تعصب سیاسی چگونه بوده است؟

کد : 4493 | تاریخ : 22 تیر 1400

تعصب‌گرایی (فاناتیسم) سیاسی

از دیدگاه امام خمینی

محمد رجائی نژاد

چکیده؛

تعصب (فاناتیسم) داشتن، یکی از علل و عواملی است که منجربه اختلاف و وحدت‌شکنی در بین ملت می‌شود. چه بسیار عصبیت‌های دینی، مذهبی و اعتقادی، قومی و قبیله‌ای، نژادی و صنفی، سیاسی و حزبی و گروهی و غیره که پیوندها را شکسته، یکپارچگی را گسیخته، ملت را از اهداف و مسیر سعادت دور کرده و با ادامه، سرانجام  حکومت، جامعه و کشور را از هم پاشیده است. شوربختانه تشدُّد و سختی کار زمانی‌ست که این تعصب، از طرف رهبران و مسئولان و مدیران دینی و فرهنگی، یا سیاسی و اجتماعی یک جامعه بروز یابد.

تعصب رهبران و مسئولان جامعه، وحدت‌شکن و خانمان‌برانداز است. با این نگاه، ببینیم سیرۀ امام خمینی پس از پیروزی انقلاب دربارۀ تعصب سیاسی چگونه بوده است؟

مقدمه

فاناتیسم [fanatisme] یک واژۀ فرانسوی‌ست که در فارسی به چندین معنی آمده است. از آن میان: متعصب، تعصب‌گرایی، تعصب دینی و مذهبی، جانب‌داری بسیار از یک فرقه و حزب. (فرهنگ فارسی معین) همچنین قشری‌گری، تعصب به آداب و رسوم داشتن، تعصب و حساسیت داشتن به یک قشر اجتماعی و یا یک حزب و گروه عقیدتی و سیاسی را هم، فاناتیسم گویند.

امام خمینی در تعریف لغوی متعصب می‌فرماید: «کسی است که حمایت کند خویشاوندان خود را در ظلم. و «عصبة» اقرباء از جانب پدر است، زیرا که آنها احاطه کنند به او و او شدید شود به واسطه آنها. و «عصبیت» و «تعصب» حمایت کردن و مدافعه نمودن است.» (شرح چهل حدیث، ص 145)

امام خمینی با یک نگاه اخلاقی، در تعریف اصطلاحی تعصب نیز می‌فرماید:

«عصبیّت یکی از اخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مدافعه کردن و حمایت نمودن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است، چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد، یا تعلق وطنی و آب و خاکی یا... و این از اخلاق فاسده و ملکات رذیله‏ای است که منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمالی گردد. و خود آن فی نفسه مذموم است گرچه برای حق‏ باشد، یا در امر دینی باشد و منظور اظهار حق نباشد، بلکه منظور غلبه خود یا هممسلک خود یا بستگان خود باشد.» (شرح چهل حدیث، امام خمینی، ص 145)

می‌بینیم که حضرت امام تعصب را به‌خودی‌خود (فی‌نفسه) ناپسند و مذموم دانسته و با این نگاه است که حتی تعصب‌ورزیدن نسبت به یک امر حق و دینی را هم باطل می‌شمرد.

برخی تعصب را به معنی «حمیت» و غیرت گرفته و از برخی تعصب‌ها، به‌ویژه از نوع دینی و مذهبی آن دفاع می‌کنند؛ در حالی غیرت و حمیت ربطی به تعصب ندارد. شاید گاهی برآیند این دو واژه یکی باشد؛ اما دو مفهوم جدا هستند. تعصب ایجاب است و حمیت سلب. در تعصب پشتیبانی از نزدیکان و وابستگان دینی و قومی و حزبی و... است و حق‌دار دانستن آنان؛ ولی در حمیت، بری و پاک دانستن آنان از هر عیب و نقصی را گویند. بر همین اساس است که امام علی(ع) فرموده‌اند:

«احذروا منافخ الکبر و غلبة الحمیّة و تعصّب الجاهلیة؛ یعنی دوری کنید از وسوسه‌های کبر و غیرت و تعصب جاهلی.» (شرح غررالحکم، ج 2، ص 285)

نکتۀ دیگر این‌که عصبیت دو رو دارد؛ کسی که تعصب می‌ورزد، و کسی که برای او تعصب ورزیده می‌شود. امام صادق(ع) از زبان پیامبر خدا(ص) هشدار می‌دهد: «مَنْ‏ تَعَصَّبَ‏ أَوْ تُعُصِّبَ‏ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَه الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِه؛ کسی که عصبیت ورزد یا برای او تعصب ورزیده شود، ایمان از گردن او برداشته شده است» (الکافی: 2/307 ـ 308)

این نشان می‌دهد که در هر سلک و پست و مقامی که باشند، ولو عالم و رهبر دینی، اگر برخی از روی نادانی و یا احساسات و یا چشم‌داشت دنیوی برای کسان دیگری عصبیت ورزند، بدانند که هر دو از ایمان بیرون رفته‌اند. کسی که می‌بیند از او با تعصب حرف می‌زنند و دفاع و یاد می‌کنند، حتی اگر حق با او باشد، باید با صراحت بگوید که متعصبان اشتباه می‌کنند.

رسول خدا(ص) در این‌باره چنین می‌فرماید: «مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّه مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّه بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَه مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّه؛ هرکس در قلبش به اندازه دانه‌ای خیلی ریز عصبیت باشد، خدا او را روز قیامت با اعراب جاهلیت مبعوث می‌فرماید.» (الکافی، ج 2، ص 308) یعنی مسلمان مبعوث نمی‌شود.

تعصب سیاسی چیست؟

تعصب، انواع گوناگونی دارد که از جمله آنها تعصب سیاسی است و کسانی که این تعصب را دارند، معتقدند که اندیشه و دیدگاه سیاسی آنها بهتر و برتر و سودمندتر است. فقط او می‌تواند مسئولیت اداره کشور را به‌دست گیرد و حکمرانی مطلق داشته باشد، و دیگران در این حد نیستند؛ چرا که به گمان وی دیگران توانایی آن را ندارند، لذا خود و اطرافیان خود را برتر از همه می‌داند و تنها همفکران خویش را پست و مقام می‌دهد و به دیگران اجازۀ دخالت و بازی نمی‌دهد. تعصب سیاسی ممکن است در هر جامعه‌ای، به‌ویژه در جوامع غیر دموکراتیک باشد و یا به مرور زمان پنهانی و به بهانه‌های مختلف به‌وجود آید و حاکم شود. 

پافشاری متعصبانه، بدون آگاهی و منطقِ برخی رهبران، اعضا و هواداران احزاب سیاسی بر اصول، اهداف، برنامه‌ها و روش‌های حزبی خود، یکی از مصادیق بارز تعصب سیاسی است. به‌گونه‌ای که راهبرد، گرایش‌ها و منافع سیاسی یک حزب و گروه و طیف را محور و مرکز داوری‌ها قرار داده، و منافع ملی و ارزش‌های اخلاقی و انسانی را در راستای منافع و اهداف حزبی و طرفداران خود ارزیابی می‌کنند. در نتیجه در تعامل و مبادلات فکری، فرهنگی و سیاسی با سایر احزاب، اصناف، نخبگان و افراد، از روی لجاجت و تعصب بر مواضع خود پای فشرده، سرنوشت جامعه و کشور و ملت را تنها در نظر خود و طیف و گروه طرفدار و مصالح حزبی خود جست‌وجو می‌کنند. تعصب سیاسی یعنی همین!

امام خمینی و تعصب سیاسی

بااین‌که سرتاسر زندگی امام خمینی جلوه‌گاه حساسیت‌های دینی و مذهبی و انسانی، حتی ملی بود؛ و با کمترین احساس خطر می‌خروشید، و این حساسیت‌ها برخاسته از عمق آگاهی و عشق به دین و ارزش‌های دینی و انسانی و ملی بود؛ اما سعی می‌کرد این حساسیت‌ها رنگ و بوی تعصب نگیرد. هنگام واکنش و قضاوت از اعتدال و انصاف خارج نشود و همه را به یک چشم ببیند. او چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، حتی با ساکتین و مخالفین نهضت نیز مدارا می‌کرد و بر آنها سخت نمی‌گرفت و از حقوق شهروندی یکسان آنان دفاع می‌کرد. در دادن پست و مقام به همۀ جناح‌های سیاسی به یک چشم نگاه می‌کرد و تلاش می‌کرد حکومت دست همۀ گروه‌ها و جناح‌های سیاسی در جریان باشد. در انتصابات که از اختیارات قانونی خود بود، هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد یک فکر و جناح حاکم شود؛ برای همین از شخصیت‌های هر دو جناح بهره می‌برد. در انتخابات نیز اگر به‌گونه‌ای پیش می‌رفت که یک قوّه و نهاد در اختیار طیف خاصی قرار می‌گرفت، طیف مقابل را از صحنۀ بازی سیاسی خارج نمی‌کرد، بلکه در جای دیگر جبران می‌کرد. بااین‌که خواستۀ اکثریت مردم را محترم می‌شمرد، اما نابودی و کنار رفتن کامل اقلیت را هم برنمی‌تابید.

امام خمینی و تعصب‌ورزان سیاسی

امام خمینی با کسانی که از روی عشق و علاقه و یا به هر دلیل دیگری به ایشان تعصب‌ورزیده و بر اساس آن، به تعریف و تمجید پرداخته و از اعتدال خارج می‌شدند، برخورد کرده و تذکر می‌دادند. نمونۀ بارز آن هنگام دیدار نمایندگان دور اول مجلس شورای اسلامی با امام خمینی بود. آقای فخرالدین حجازی، نماینده اول مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، سخنرانی خود را خطاب به حضرت امام با جملۀ «بابی أَنْتَ وَ امّی» آغاز کرد و با تعصب تمام بقیه محتوای سخنرانی نیز در تجلیل از مقام والای ایشان بود. با پایان سخنان ایشان، با گلایه شدید امام خمینی روبرو شد و در همان جمع و در برابر دیدگان مردم فرمودند:

«من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی‏ فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می‏برم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می‏کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می‏کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 343)

حضرت امام هرگز راضی نمی‌شد که دوست‌داران و علاقه‌مندانش نسبت به وی تعصب ورزیده و به دیگر مراجع و علما بد بگویند یا غیبت آنها کرده و نقد نمایند. گاه به مقامات بالای نظام در همان جمع تذکر داده و آنها را نسبت به تعریف و تجمیدی که نشانۀ تعصب‌ورزیدن باشد به ایشان باشد، منع و  توبیخ می‌کرد. (صحیفه امام، ج 20، ص 394)

امام خمینی که در عمل با تعصب‌ورزان اینگونه برخورد می‌کرد، در نظر هم اینگونه بود؛ چنانکه ده‌ها سال پیش از قیام و تشکیل حکومت، در کتاب شرح چهل حدیث آورده‌اند: کسی که تعصب بورزد و یا برای تعصب بورزند، ریسمان ایمان از گردن او گشوده و از ایمان خارج می‌گردد. بااین‌که متعصب‌له به ظاهر نقشی در تعصب ورزیدن نداشته باشد. (شرح چهل حدیث، ص 147)

نمونۀ دیگر تعامل و رفتار ایشان با  یکی از علما و مراجع در سال 1352 ش. است؛ بااین‌که آن عالم و مرجع با امام خمینی در سیاست‌ورزی و انقلابی‌گری رقیب بود و گاه همراهی نکرده و مستقل عمل می‌کرد؛ برای همین هم برخی انقلابیون و دوستداران حضرت امام با او برخورد تندی می‌کردند، اما امام خمینی به ایشان نامه‌ای نوشته از حرکت‌ها و رفتارهای ناجور برخی انقلابیون علیه ایشان، اعلام برائت کرده و می‌نویسند:

«کوشش اینجانب در این اواخر عمر برای وحدت کلمه حضرات دوستان به جایی نرسید و هر روز بر اختلاف آنها دامن زده می‏شود و نمی‏دانم باید چه کرد... اهانت به اشخاص راضی نبوده و نیستم از دو شقّی که مرقوم شده بود... بنا ندارم در این امور دخالت کنم... مطمئن باشید که تاکنون نسبت به شما و کسان شما یک کلمه نگفته‏ام.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 615)

نتیجه

امام خمینی پیش از آن‌که یک رهبر سیاسی باشد؛ حتی پیش از آن‌که یک فقیه و مرجع دینی باشد، یک استاد اخلاق بود و نسبت به مقولۀ تعصب نگاه اخلاقی داشت. از دیدگاه اندیشمندان و عالمان اخلاق نیز تعصب کاری‌ست ناشایست و تعصب را به ناپسند و پسندیده تقسیم کردند، درست نیست و باید از آن پرهیز کرد. همانگونه امام خمینی می‌فرماید:

«از احادیث شریفۀ اهل بیت عصمت و طهارت استفاده می‌شود که تعصب از مهلکات و موبقات و موجب سوء عاقبت و خروج از ایمان است. (شرح چهل حدیث، ص 146)

قطعاً خصلت و اخلاقی که سبب هلاکت، عذاب، فرجام بد و خروج از ایمان گردد، نمی‌تواند دو گونۀ خوب و بد باشد. نوعی از آن، مثلاً تعصب در امور دینی و مذهبی نیکو باشد؛ اما در امور دیگر زشت و ناپسند شمرده شود. برای همین امام خمینی هشدار می‌دهد که فی‌نفسه ناپسند است، گرچه برای حق یا در امر دینی باشد. وقتی برای امور دینی و حق هم ناپسند باشد، برای انقلاب و حامیان انقلاب و نظام و انقلابیون و جناح‌ها و احزاب انقلابی و حزب‌الهی هم تعصب داشتن و تنها آنها را بدون شایستگی در پست و مقام منصوب کردن، خود تعصب است و ناپسند و خارج از اخلاق و انسانیت.

پس، از دیدگاه امام خمینی هر نوع تعصب به‌ویژه تعصب سیاسی، زشت و ناپسند است و در درازمدت موجب وحدت‌شکنی و دوری ملت از هم و سرانجام با سرنوشت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بازی کردن است. از دیدگاه ایشان با هدف حفظ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هم نباید تعصب ورزید و تنها دوستداران و اطرافیان خود را بر مسند قدرت نشاند و حمایت کرد.

منابع

1. صحیفه امام

2. شرح چهل حدیث، ص 145

3. امام خمینی و مفاهیم اخلاقی 13؛ تعصب

4. شرح غررالحکم، ج 2، ص 285

5. الکافی: 2/307 ـ 308

6. فرهنگ فارسی معین

انتهای پیام /*