امروز با امام: نهم خرداد

ـ بیانات در جمع بازاریان تهران؛ مقابله با دسیسه های رژیم شاه (1342)

ـ حکم به آقای سید محمدجواد حسینی رکنی؛ لزوم ادامه فعالیت در بندرلنگه (1358)

ـ سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی؛ سلب استقلال فکری- غربزدگی (1358)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون سبزوار و بانوان قم؛ انقلاب- گروهکها (1358)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه امیر کبیر تهران؛ حفظ روح انقلابی (1358)

ـ سخنرانی در جمع ورزشکاران؛ پشتوانه کشور و ملت (1358)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون اهل سنت کردستان؛ حفظ وحدت (1360)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت نفت؛ جایگاه و نقش کارکنان صنعت نفت (1361)

ـ اجازه نامه به آقای کروبی؛ رسیدگی و نظارت بر امور مالی فرزندان صغیر شهدا (1362)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛ منشأ بروز اختلاف (1363)

ـ تلگراف به آقای گلپایگانی؛ تبریک عید سعید فطر (1366)

کد : 4437 | تاریخ : 09 خرداد 1400

امروز با امام: نهم خرداد

 

ـ بیانات در جمع بازاریان تهران؛ مقابله با دسیسه های رژیم شاه (1342)

«ما افتخار می‏کنیم که مانند سیدالشهداء روز عاشورا کشته شویم، و بچه‏های ما را اسیر کنند و اموالمان را غارت نمایند. در عوض اسم ما تا ابد باقی خواهد ماند. اولًا، کار اینها با یزید هیچ فرقی نمی‏کند؛ ثانیاً، اگر بخواهند چنین عملی را انجام دهند و بخواهند دستجات ما را بکوبند و مردم را به قتل برسانند، ما نیز از هم اکنون مانند حسین اعلام می‏کنیم که: هر که با ماست به طرف ما بیاید و هر کس که با ما نیست به سمت لشکر یزید برود. یکی از کسانی که بایستی در راه حضرت سید الشهداء آغشته به خون خود شود، خمینی است. حال که چنین است، باید ما روز عاشورا را در قم، کربلای حسین قرار بدهیم، تا یک کربلای ثانی درست کنیم؛ و مردم برای زیارت به قم بیایند. چه افتخاری بالاتر از این که در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم. من می‏دانم دستوراتی را که در مورد اعزام دسته لاتها از تهران به قم بوده، از طرف رئیس سازمان امنیت قم است. سازمان امنیت قم از مرکز درخواست کرده که برای عاشورا در حدود ششصد نفر از لاتها را مسلح، به قم بفرستند؛ ولی من نمی‏گذارم رئیس سازمان امنیت‏[1] و رئیس شهربانی قم‏[2] هر کاری که دلشان خواست انجام دهند. روزی که وقتش برسد، می‏دانم با این ...[3] چگونه رفتار کنم، و چطور آنها را گردن بزنم. اینها بودند که قم را خراب کردند؛ اینها بودند که درخواست اشخاص لات از تهران کردند و واقعه مدرسه فیضیه را به وجود آوردند.» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 240 ـ 241)

ـ حکم به آقای سید محمدجواد حسینی رکنی؛ لزوم ادامه فعالیت در بندرلنگه (1358)

«بسمه تعالی‏

جناب حضرت مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمدجواد حسینی رکنی- دامت افاضاته‏

لازم است جنابعالی برای ادامه فعالیتهای مذهبی و انجام وظایف الهی در بندرلنگه بمانید و کما فی السابق به امور محلی و رفع نیازمندیهای اهالی اقدام و رسیدگی نمایید، و مردم آن منطقه را به وظایف خطیری که بخصوص در این موقعیت حساس و سرنوشت‏ساز اسلامی دارند آشنا سازید.

از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی و عموم آقایان محترم را در راه خدمت به اسلام عزیز خواستارم. سلام این جانب را به آقایان علمای اعلام و اهالی محترم- ایّدهم اللَّه تعالی- ابلاغ نمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 21)

ـ سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی؛ سلب استقلال فکری- غربزدگی (1358)

«قزوین هم از شهرهایی بود که خرابی و مصیبت از اکثر جاها، درش بیشتر واقع شد، و شما قزوینیهای محترم؛ هم مصیبت دیدید؛ و هم خرابی در شهرتان زیاد واقع شد؛ و هم پایمردی کردید. و من وقتی که این جوانهای برومند را می‏بینیم خوشحال می‏شوم؛ و موجب افتخار است. از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را خواستارم.

تا کنون ما از اسلام، الآن باز حرف است. البته جمهوری اسلامی [است‏]، همه هم رأی دادید به جمهوری اسلامی؛ لکن باز آنکه باید بشود- و ان شاء اللَّه بعدها خواهد شد- نشده است. الآن باز آن خرابیهای اخلاقی که در طول سلطنت این پدر و پسر در ایران تحقق پیدا کرد و آن فسادهایی که در این مملکت پیدا شد و دامن به آن زدند به عنوان «ترقی»؛ به عنوان تعالی؛ به عنوان «تمدن بزرگ» اینها طولانی است تا اینکه ترمیم بشود. آنکه از همه چیز به کشور ما صدمه‏اش بیشتر بود این بود که نیروی انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند. مراکز فساد در شهرها، و بخصوص در تهران، آن قدر زیاد بود و آن قدر تبلیغ در کشاندن جوانهای ما به این مراکز فساد شد، و آن قدر راههای فساد را برای جوانهای ما باز کردند و دامن‏زدند به اینها اینکه کشاندند اینها را در مراکز فساد، این خرابی از همه خرابیها بدتر بود. خرابیهای مادی جبرانش آسانتر است از خرابیهای معنوی.

نفت ما را دادند و رفت و از بین رفت؛ حالا نفت را دوباره از سر، برای خود ایران است؛ کشاورزی از بین رفته بود؛ بعد دوباره قابل جبران است و ان شاء اللَّه زود جبران می‏شود؛ لکن می‏شود- لکن نیروهای انسانی مهم است. اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت. ما روحیه خودمان را از دست داده بودیم. هر چه می‏شد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود می‏خواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض می‏شد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمه‏اش هست. اطبا که گاهی می‏آیند اینجا، می‏گویند ما خودمان می‏توانیم معالجه کنیم اینهایی که می‏برند آنجا، ما هم می‏توانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم.

این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز، با یک ماه می‏شود رفعش کرد؛ بیرونشان کرد؛ وابستگی اقتصادی قابل جبران است؛ زود می‏شود جبران کرد؛ اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچولویی، که بوده است در دامن مادرش، تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان، و تا رفته است در دانشگاه، هر جا رفته، تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده؛ اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی‏شود کاری کرد؛ خودمان چیزی نداریم. حتی گمان این است که خودمان، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است ترمیمش، به این زودیها هم ترمیم نمی‏شود و همه باید دست به هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود؛ و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد؛ هم فرهنگش مستقل باشد؛ هم انسانش مستقل باشد؛ هم فکرش مستقل باشد- استقلال فکری؛ استقلال روحی- الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست می‏کنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی است؛ همان حرفهاست. همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع می‏شدند دور هم می‏گفتند، حالا هم باز همان حرفها را می‏زنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمی‏آییم. آن گوینده‏شان، که خدا رحمتش کند حالا فوت شده است گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد! یکی از معاریف اینها [می‏گوید] که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد این طور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا محتوای وابسته.

به این زودیها ما نمی‏توانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای «آزادی» طلب را از آن محتوایی که در [مغز] شان پنجاه سال، سی سال، بیست سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی، نمی‏شود اصلاحشان کرد. یک فرهنگ تازه می‏خواهد؛ یک فرهنگ متحول می‏خواهد؛ که حالا از اول بچه‏های ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد. که این بچه از اول بار بیاید به این طور که من خودم هستم که سرنوشتم را می‏توانم دستم بگیرم. هی تو گوشش نخوانند که فرنگ نمی‏دانم- اروپا، امریکا. هی تو گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتی هم که آزادی می‏خواهیم یک آزادی غربی می‏خواهیم؛ ما باید غربی باشیم؛ یک آزادی می‏خواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است، چهل- پنجاه سال، بیست- سی سال و به جای مغز ایرانی مغز اروپایی آمده است، به جای فکر ایرانی فکر غربی جانشین آن شده است- این- به این زودی نمی‏شود رفعش کرد. این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛ غربی شده، وقتی هم حرف می‏زنیم حرفمان غربی است. وقتی اسم خیابان می‏گذاریم اسم خیابانهای غرب را می‏گذاریم؛ اسم اشخاص غربی را می‏گذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندی»! خیابان کذا. اینها غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمد رضا» پیدا نمی‏کنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمی‏کنید. خیابانهایمان هم خیابان غربی است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم. این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است.

اسلام یک وقتی سیطره‏اش بر همه ممالک بود، آن وقت روم و ایران بود؛ که هر دوی اینها از همه ممالک- آنهای دیگر آن وقت به وحشیگری بودند، این دو تا مملکت مستقل متمدن- آن روز اسلام سیطره‏اش بر اینها شد و همه را اسلامی می‏خواست بکند.

در هر صورت، من از شما جوانها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درددلمان را بگوییم. زیاد است، درد دلها زیاد است. ما از سرنیزه‏ها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای نیزه‏ها آمده است! مقاله‏ها به جای مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم؛ ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که آزادی را نمی‏دانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشوند- یک وقت ملت ما-؛ یکوقت آزادیخواههای ما هم بیدار بشوند؛ از این غربی بودن بیرون بیایند؛ توجه بکنند به خودشان؛ خودشان را مستقل قرار بدهند. یکوقت از اسلام به همه جا چیز صادر می‏شد، فرهنگ صادر می‏شد؛ حالا ما همه چیزمان باید تبع باشد.

خداوند ان شاءاللَّه همه شما را توفیق بدهد، و برای مملکتتان مفید باشید؛ و برای اسلام مفید باشید. و مملکت خودتان را خودتان حفظ کنید. دیگر ننشینید به اینکه ژاندارمری و پاسبان اینها بیایند؛ خودتان همه پاسبان و خودتان همه ژاندارمری و خودتان همه ارتشی و همه چیز خودتان هستید، مملکت هم مال خودتان است؛ خودتان حفظش کنید [یکی از حضار: در سایه رهبری شما، حضرت عالی‏] خداوند همه‏تان را حفظ کند.» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 22 ـ 26)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون سبزوار و بانوان قم؛ انقلاب- گروهکها (1358)

«من باید از آقایان [که‏] از راه دور تشریف آورده‏اند و در این هوای گرم، در این منزل کوچک، زیر آفتاب، تشریف دارند و تحمل زحمت می‏کنند، و از خانمهایی که تشریف آورده‏اند و در این هوای گرم مستمع هستند، تشکر کنم؛ و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسألت کنم. آنچه که زحمتها را آسان می‏کند این است که برای خداست. کاری که برای خدا باشد تحملش آسان است؛ و لو در آفتاب باشد، و لو در گرما باشد. اولیای خدا برای خدا زحمتها کشیدند. اسلام با خون پیش رفت؛ با زحمت پیش رفت، با فداکاری پیش رفت، و ما باید با فداکاری پیشرفت کنیم. اسلام محتاج به فداکاران است، قرآن کریم محتاج به فداکاری قشرهای ملت است، پیغمبر اکرم به این امت چشم دوخته است، نامه‏های اعمال پیش ایشان می‏رود، و ما باید کوشش کنیم که رضایت خدای تبارک و تعالی را به دست بیاوریم. شما با زحمتهای خودتان، با رنجهای خودتان، چه آقایان و چه خانمها، این پیروزی را تحصیل کردید؛ و باید با زحمتهای خودتان، با رنجهای خودتان، با فداکاریهای خودتان، ادامه بدهید.

الآن موقعی است که احتیاج به ادامه نهضت است. نهضت نارس است؛ بین راه است؛ و شیاطین توطئه می‏کنند. باید همه ملت با هم، همه قشرها با هم، آنها که برای اسلام دلشان می‏تپد، آنهایی که برای ملت دلشان می‏تپد، آنهایی که کشور خودشان را می‏خواهند، باید از مسائل خصوصی، از مطالبی که مربوط به خودشان هست، از آمال و آرزوهای شخصی دست بردارند، و به فکر ملت باشند و به فکر اسلام باشند و به فکر کشور باشند. توطئه‏ها را با وحدت کلمه خنثی کنند. آنهایی که در بین مردم، کارگرها، دهقانها، دانشکده‏ها، دانشگاهها، می‏روند و تخم فساد می‏کارند، آنها را بشناسند؛ ببینند که اینها کی هستند، و از کجا تأیید می‏شوند و کی آنها را تأیید می‏کند. قلمهای مسموم را بشناسند. اشخاصی که قلم دست می‏گیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت، قلمفرسایی می‏کنند، بشناسند اینها را. سوابق اینها را به دست بیاورند. مطالعه در احوال اینها و در سوابق اینها بکنند.

ما احتیاج به وحدت کلمه داریم. زحمت ملت ما برای اسلام است؛ برای اسلام بود. اسلام است که سعادت همه را تأمین می‏کند، و اسلام است که ما را به پیروزی رساند. و اسلام است که ما را به پیروزی می‏رساند. اگر اسلام نبود و اگر اسلام نباشد، ملت باز به همان معنایی که سابق بود برمی‏گردد. آنهایی که حکومت می‏خواهند بین ما بکنند، عمالشان را وادار کردند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند؛ قلمفرسایی کنند.

بیدار باشد ملت! بیدار باشید علمای اعلام! خطبای عظام! دانشگاهی! دانشکده‏ای! بازاری! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و دشمنهای خودتان را بشناسید. دشمنهای اسلام را بشناسید. اگر اسلام نبود، اینها که برای آزادی قلمفرسایی می‏کنند اینجا نبودند؛ آزادی نداشتند. آزادی را اسلام به ما داد. قدر این آزادی را بدانید. و قدر این اسلام را بدانید. کسانی که برای کشور می‏خواهند خدمت کنند، به اسلام خدمت کنند، روحانیت را تقویت کنند؛ دانشگاه را تقویت کنند. من از خدای تبارک و تعالی بیداری ملت را مسألت می‏کنم. من از خداوند تعالی سعادت همه ملت را و سعادت و سلامت شما آقایان و خانمها که تشریف دارید مسألت می‏کنم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 27 ـ 28)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه امیر کبیر تهران؛ حفظ روح انقلابی (1358)

«این صحیح است که ملت اگر بیدار باشد، چنانکه بود، و متحد باشد، چنانکه بود، و مسیرش معلوم باشد، چنانکه بود، و الهی باشد، چنانکه بود، واضح است که هیچ قدرتی نمی‏تواند با آن مقابله کند. چنانکه دیدید که با مجهز بودن آن قدرت شیطانی به همه جهازات و با پشتیبانی همه دول از او، یعنی دولتهای اسلامی و دولتهای غیر اسلامی و ابرقدرتها همه پشتیبانی کردند از آن مع ذلک نتوانستند. این معلوم است لکن نباید ما غافل باشیم از یک مطلب؛ و آن اینکه، الآن که ما در این جلسه هستیم اگر مطالعه کنیم حالات ملت را، می‏بینیم که آن شوری که در اول بود کمتر شده است. این را نباید فراموش کنیم. آن وقت که همه مردم می‏ریختند در خیابانها همه‏شان، همه می‏ریختند در خیابانها و فریاد می‏زدند «اللَّه اکبر» و شاه را نمی‏خواستند و جمهوری اسلامی را می‏خواستند، آن وقت یک شور بسیار عجیب خدایی بود و با همان شور پیش بردند و با همان شور و شعف رأی به جمهوری اسلامی دادند که از صد، نود و نه و نیم گفته می‏شود که رأی دادند که در دنیا سابقه نداشت. اما حالا مثل اینکه ملت با دسیسه‏هایی که دنبالش است افتادند دنبال اینکه ما احتیاج به خانه داریم، ما احتیاج به کار داریم، ما احتیاج به زندگی داریم. از آن قدرت ابتدایی که همه یک جهت داشتند و فراموش کرده بودند گرفتاریهای خودشان را، می‏ریختند در خیابان، هیچ کدام به فکر این نبودند که ما حالا کار داریم یا کار می‏خواهیم یا خانه می‏خواهیم، اصلًا این مطرح نبود پیششان آن وقت. اگر این انقلاب به آن جور باقی بماند ما هیچ شکی نداریم که پیروزیم؛ هیچ شک نداریم. لکن حالا ما وقتی ملاحظه می‏کنیم می‏بینیم که یک قدری با آن وقت فرق کرده است.

حالا وقتی است که همه همت کنید. نگذارید آن شوری که در مردم بود، آن اجتماع و اتحادی که بود، آن وحدت کلمه‏ای که بود، آن خدایی بودن کارشان، آن تحولی که در مردم از حیث اخلاق و تعاون پیدا شده بود. همین امروز یا دیشب بود که یکی که در همین معرکه‏ها بوده است گفت که وقتی که یک ساندویچ را یک کسی توی خانه می‏آورد به یک کسی می‏داد، آن تا آن اندازه که می‏شد تکه تکه‏اش کند تکه تکه می‏کرد و می‏داد به دیگران؛ خودش استفاده نمی‏کرد. تا آن اندازه که می‏شد تکه کند تکه می‏کرد. لقمه لقمه می‏داد به اشخاص؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ با هم یک حس تعاون یک حس محبت پیدا شده بود که همین معنا اسباب این شد که بحمد اللَّه دشمن را از میدان بیرون کردید. اگر بتوانیم همین معنا را حفظ بکنیم شک نکنید که پیروزیم.

و مطالعه بکنید شما که جزء روشنفکران و جزء اهل علم هستید مطالعه بکنید به این کارهایی که دارد می‏شود از یک طرف آنهایی که در کارخانه‏ها می‏ریزند و در کشاورزی می‏روند و الآن می‏روند نمی‏گذارند که مردم زراعتشان را بردارند و در بین محصلین می‏روند چی می‏گویند و در دانشگاهها می‏روند کاری می‏کنند و آنهایی که دور هم می‏نشینند و با قلم چیز می‏نویسند و چه می‏کنند در این مطالعه کنید که اینها چه جور آدمی هستند از کجا این سرچشمه می‏گیرد آیا واقعاً یک مردمی هستند که مسیرشان با ما یکی است؟ مسیرشان با ملت که همه فریاد کردند که ما اسلام را می‏خواهیم و جمهوری اسلام را می‏خواهیم اینها هم همان را دارند می‏گویند یا نه اینها بر خلاف مسیر ما هستند اینها دارند قوه‏ها را با هم جمع می‏کنند و به خلاف مسیر ما می‏خواهند رفتار کنند. اینها را نباید ما کوچک بشماریم اینها را باید ما هر کدام صدایشان هر جا درآمد من نمی‏گویم بریزید بزنید. گفته بشود یک جمعیتی که می‏بینید دور هم نشسته‏اند یک چیزی می‏گویند که بر خلاف مسیر ملت ماست، بر خلاف جمهوری اسلامی است. چیزهای دیگر طرح می‏کنند کاری با اسلام ندارند بلکه با اسلام موافقتی ندارند یا شاید هم با آن مخالفت داشته باشند. اینها باید دید که مسیرشان که بر خلاف ملت ما است از کجا سرچشمه گرفته که اینها می‏گویند واقعاً یک مردم ملی هستند اسلام را مضر می‏دانند با چیزهای خودشان باز هم خلاف مسیر است هر چه هم هر کس ملی باشد صد درصد ملی باشد لکن اسلام را قبول ندارد.

ما این همه- شما این همه توی خیابانها ریختید و «اللَّه اکبر» گفتید و خون جوانهایتان ریخت و خانه‏ها خراب شد و آتش زده شد و اینها جز این بود که می‏خواستید اسلام را تقویت کنید و یک حکومت اسلامی که طرفدار ضعفا باشد طرفدار طبقه ضعیف باشد تعدیل بخواهد بکند [سرمایه‏] ها را یا ما می‏خواستیم مثل یک مملکتی باشیم که کاری به اسلام ندارد لکن آزاد است! آزادند اما به اسلام کاری ندارند ملت ما این طور بود؟ اگر این طور نبود و ملت ما اسلام را می‏خواهد، همه مقصدش این است احکام اسلام تحقق پیدا بکند یک حکومت جمهوری اسلامی بشود، اگر دیدید که یک اجتماعاتی- یک افرادی- بر خلاف این مسیر دارند سیر می‏کنند، زدن و کشتن و از بین بُردن نه، اما گفتن داریم، همان طور که آنها می‏گویند ما آزاد هستیم مطالبمان را می‏گوییم و می‏گویند و می‏نویسند و در روزنامه‏ها همین اخیراً هم نوشتند، شما هم نویسنده هستید، شما هم گوینده هستید، شما هم چی هستید، مسیرتان را [از] آنها جدا کنید، شما بنویسید شما بگویید شما هم- عرض کنم که- تظاهر کنید به حرف و گفتن و تبلیغات کنید که نبادا یکوقتی همین دشمنهایی که یک دسته‏شان دشمن اسلام، یک دسته هم دشمن خود ملتند نبادا اینها با هم یک وقتی جمع بشوند توطئه کنند و حالا ضعیف کم کم قوی بشوند و یکوقت یک اشکالات زیادی سر راه شما ایجاد کنند از حالا باید جلویش را گرفت نباید ما بگوییم اینها ضعیف هستند. ما هر چه هم حرکت دشمن ضعیف باشد باید ما توجه کنیم و همین ضعیف را هم کنار بگذاریم و من امیدوارم که با همت شما جوانها با همت شما دانشمندها این مسائل درست بشود، و دست این تتمه‏ای هم که هست کوتاه بشود، و این آشوبها ان شاء اللَّه از بین برود، مملکت هم مال خودتان بشود خودتان هم اداره‏اش کنید، خداوند همه شما را حفظ کند و مؤید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 29 ـ 32)

ـ سخنرانی در جمع ورزشکاران؛ پشتوانه کشور و ملت (1358)

«این چه قدرتی است که شما ورزشکاران را با یک طلبه مجتمع کرده است؟ این چه قدرتی است که دانشگاهی را با سایر اقشار همراه کرد؟ و این چه قدرتی بود که تمام اقشار ملت ما را، زن و مرد، بچه و بزرگ، در هر کسوتی که بودند، به خیابانها کشید و بر ضد طاغوت آنها را مجهز کرد؟ غیر از اسلام؟ این اسلام بود که همه ما را با هم مجتمع کرد، و این اسلام بود که شما را پیروز کرد، و این اسلام است که سعادت همه انسانها را تأمین می‏کند. نه سعادت دنیایی فقط؛ سعادت دنیا، و آخرت. آزادی که در پناه اسلام باشد، استقلال که در پناه اسلام باشد، سعادت برای کشورها و برای کشور ما تهیه می‏کند، تأمین می‏کند. شما با اسلام این پیروزی را پیدا کردید، و با اسلام باید این پیروزی را تعقیب کنید.

شما باید الآن توجه کنید به اینکه دشمن در توطئه است، و می‏خواهد که این وحدتی که در اقشار ملت ما حاصل شد این را از بین ببرد. الآن همه آن اشخاصی که بر خلاف مسیر شما هستند، بر خلاف مسیر ملت ما هستند، بر خلاف مسیر قرآن و اسلام هستند، بر خلاف مسیر پیغمبر و ائمه اطهار- علیهم السلام- هستند، اینها دارند با هم مجتمع می‏شوند و توطئه می‏کنند. البته نمی‏توانند؛ کاری هم از آنها نمی‏آید؛ لکن ما هم نباید غافل باشیم. ما باید بیدار باشیم و توطئه‏های آنها [را] قبل از اینکه اینها با هم مجتمع بشوند، خنثی کنیم. مطالعه کنید در حال اینهایی که الآن دارند خرابکاری می‏کنند ببینید که اینها از کجا آمدند، منشأش چیست، از کجا پیدا شدند؛ اینهایی که نبودند؛ بعد از اینکه انقلاب شما پیروز شد یکی یکی پیدا شدند؛ حالا هر کدام در یک جایی بودند، و اگر در ایران بودند، در خفا بودند؛ و اگر در خارج ایران بودند، خارج بودند؛ حالا که انقلاب رسیده است به اینجا، یکی یکی از اطراف آمدند و با هم دارند خودنمایی می‏کنند. این قشرهای مختلفی که حالا تازه پیدا شدند، با اسمهای مختلف و می‏بینید که مسیرشان بر خلاف مسیر شماست، حرفهایشان غیر از این حرفهایی است که شما می‏گویید؛ شما فریادتان اسلام است، آنها یک چیزهای دیگر می‏گویند، اینها را باید مطالعه کنید. شما، ما، ببینیم که از کجا پیدا شده‏اند. اینها تازه پیدا شدند. از کجایند. اینها چطور شده است که حالا آمدند و می‏خواهند نگذارند این نهضت ما به ثمر برسد. توطئه‏ها را خنثی کنید.

مملکت ما همان طوری که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شما هم احتیاج دارد. این قدرت وقتی با ایمان باشد، وقتی که زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است. وقتی قهرمانها، قهرمانهای اسلامی باشند، پشتوانه یک ملت هستند؛ بازوی یک ملت هستند. آنها می‏خواستند قهرمان باشد، لکن قهرمان «آریامهری» باشد! آن پشتوانه ملت نمی‏توانست باشد. آنها همه چیز را می‏خواستند برای خودشان، و ما و شما همه چیز را می‏خواهیم برای خدا، برای اسلام. آنکه پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است، آن، مردهای با ایمان هستند. ورزشکار با ایمان، روحانی با ایمان، دانشگاهی با ایمان، بازاری با ایمان، دهقان و کشاورز و کارگر با ایمان، اینها می‏توانند پشتوانه یک ملت باشند؛ و نگذارند دستهای خائنانه کسانی که می‏خواهند همه چیز ما را ببرند، قدرت مادی ما، قدرت معنوی ما را از بین ببرند، اینهایند که نمی‏گذارند.

ایمانتان را تقویت کنید، به اسلام پناه ببرید؛ همه‏مان به اسلام پناه ببریم. همه جا یاد خدا باشیم. من می‏دانم که ورزشکارها در گودهای زورخانه یاد خدا هستند، یاد امیر المؤمنین هستند. تقویت کنید این یاد خدا را. تقویت کنید این یاد مولا را و همه با قدرت، همه با ایمان، ان شاء اللَّه به پیش بروید. خداوند همه شما را موفق کند، و همه سالم و سعادتمند باشید. من خدمتگزار همه شما هستم.» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 33 ـ 35)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون اهل سنت کردستان؛ حفظ وحدت (1360)

«این طرحی بود که توجه دارید در طائف این طرح ریخته شد. دنبال او هم مع الاسف بعضی از روحانی‏نماهای اهل سنت دامن به آن زدند، در تهران و در جاهای دیگر. و بحمد اللَّه شما توجه پیدا کردید که آنهایی که می‏خواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنی هستند نه شیعه. اینها اصلًا به اسلام کار ندارند. و الّا کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانی که با وحدت همه مسلمین باید پیشروی کنیم و پیروز بشویم ان شاء اللَّه، این نمی‏آید دامن‏بزند به اختلاف و مسائل اختلافی را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشاره‏ای از خارج هست. و قدرتهای بزرگ فهمیدند که آن چیزی که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادری بین همه گروههای اسلامی، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.

و شماها بحمدالله خودتان بیدار هستید و ملت را در آنجا بیدار کنید. به همه آنها سفارش کنید که ماها برادر بودیم و هستیم و خواهیم بود و مصلحت شما مصلحت ماست، مصلحت ما مصلحت شماست. ما همه قرآن شریف را باید حفظ کنیم. ما همه دین اسلام را باید حفظ کنیم و با وحدت ان شاء اللَّه، پیروز بشویم. و شما به آنها بگویید که هیچ گونه اختلافی را نگذارند رشد بکند، نگذارند بین مردم یک اختلافی ایجاد بشود؛ برای اینکه این اختلافات همه به ضرر اسلام است و به نفع دشمن؛ به نفع امریکا، به نفع شوروی.

من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را می‏خواهم و از همه توقع این معنا را دارم که به حرف مفسدین گوش نکنند و هر کس بخواهد ایجاد اختلاف بکند، بدانید که از خارج یک الهامی گرفته؛ مقصودشان این است که اسلام را از بین ببرند و باز بشود مثل سابق و ما همه در تحت سلطه اجانب باشیم. ان شاءاللَّه، خداوند همه شما را حفظ کند. موفق و مؤید باشید.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 381 ـ 382)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت نفت؛ جایگاه و نقش کارکنان صنعت نفت (1361)

«شما عزیزانی که امروز اینجا تشریف دارید، کسانی هستید که اولًا، مورد هدف جنایتکاران بیشتر از همه هستید و ثانیاً، برای خدمت به اسلام و میهن عزیز اسلامی مؤثرترین ارگانها هستید. من به شما تبریک می‏گویم که شما جوانانی هستید که با کوشش شما این انقلاب پیروز شد و شما مردان سلحشوری هستید که با اعتصابات شما رژیم سابق و اربابان آنها فلج گردیدند. مبارک باد بر شما این پیروزی و این قدرت و باید به شما بعضی از نکات را عرض کنم:

اینکه در این پیروزی بزرگی که نصیب ایران شده است و بحمد اللَّه قدمهای آخر را طی می‏کند، و دشمنان اسلام و میهن شما نفسهای آخر را می‏کشند، می‏بینید که قدرتهای بزرگ به وحشت افتادند و گاهی ما را تهدید می‏کنند، شما را تهدید می‏کنند و گاهی منطقه را بر ضد ما و ملت ما و شما می‏خواهند بسیج کنند. این برای این است که آنها از این قدرت اسلامی و از این وحدتی که در ایران پیدا شده است و انسجامی که در تمام گروههای این ملت پیدا شده است خوف دارند. بالاتر ارگانی که هدف جنایتکاران است، قضیه نفت است و قضیه کارمندان و کارفرمایان نفت است. شما باید توجه بکنید که حفظ این کشور و حفظ اسلام در این ناحیه بسته به تعهد شما به اسلام و میهن خودتان است. و جنایتکاران و منافقان و منحرفان، حیله‏ای که دارند، در رأس همه حیله‏ها نفوذ در بین شماست و منحرف کردن شماها در رأس برنامه‏های آنهاست. و من امید این را دارم که شما همان طور که تا کنون در کنار هم ایستاده‏اید و کارمندان و کارفرمایان و تمام اشخاصی که در این محلی که شریان حیات یک ملت است به کار ادامه می‏دهید، از حیله‏های اینها غافل نباشید. بدانید که هر روزی که در بین شما، حیله گران و افسونسازان و ساحران آمدند و خواستند یک مطلبی ایجاد کنند، یک خلافی ایجاد کنند، بدانید آن روز است که می‏خواهند شما را تحت سیطره دشمنان اسلام قرار بدهند و اسیر آنها بکنند.

اینکه دولت امریکا در این وقت از زمان می‏گوید که ما دوستانی داریم در منطقه و منافعی داریم، باید دید که او چی می‏گوید، دوستان آنها کی هستند و کی بودند و منافع آنها در این منطقه چی هست و چی بود و چی خواهد بود. آنها دوستانی دارند و دوستان، آن قدر دوستی دارند که علاوه بر اینکه مزدور بیمزد هستند، مزدور مزدبده هستند.

آنهایی که منافع کشور خودشان را، سرمایه‏های انسانهای مظلوم را به پای قدرتمندان می‏ریزند و منافع آنها را تأمین می‏کنند، مراد از منافع این طور منافع است، منافعی که شریان حیات آنها را در صورتی که قطع بشود، قطع می‏کند. و دوستان آنها دوستانی هستند که اگر آنها کنار بروند، حیات آنها را هم سلب می‏کند.

و ما به همه کشورهایی که همسایه ما هستند، اسلامی هستند، به دولتمردان آنها که به خیال خودشان اسلامی هستند، تذکر می‏دهیم که مقصود امریکا از اینکه ما دوستانی داریم و منافعی داریم و دنبال او دوستان و منافع خودشان را به واسطه اسلام و ایران اسلامی در خطر می‏بینند، آن منافع، همان منابع سرشار کشورهای اسلامی است و همان منابع زیرزمینی در کشورهای اسلامی و مناطق مهم برای آنها هست و آن دوستان شماها هستید، که بعض شما هست که برای آنها خدمت می‏کنید و در ازای این خدمت، ذخایر خودتان را هم تقدیم می‏کنید.

ملت ایران، دولت ایران و همه ارگانهای ایران می‏خواهند شما را از این بار ذلت که برای شما پیش آورده‏اند که منافع شما و چیزهایی که باید برای ملتهای شما و برای تعمیر کشور شما صرف بشود، به رایگان می‏خواهند ببرند و شما را دارند اغفال می‏کنند و به خیال خودشان خیال دارند که شماها را در این مهلکه‏ای که صدام گرفتار شد، گرفتار کنند که شاید بتوانند از این گرفتاری که به برکت اسلام برای آنها پیدا شده است، از آن نجات پیدا کنند. ملتها می‏دانند که اسلام برای آنها از هر چیز عزیزتر و سودمندتر، هم برای دنیای آنهاست و هم برای آخرت آنها.

دولتها باید این تنبیه را داشته باشند، ملتها می‏دانند؛ ملتها که سالیان دراز تحت شکنجه بودند، شکنجه‏های روحی، شکنجه‏های جسمی. ملتهایی که در فقر و مسکنت غوطه می‏خورند و زرهای آنها را و طلای سیاه آنها را در حلقوم دیگران می‏ریزند، ادراک می‏کنند که موافقت با جمهوری اسلامی، بیرون کردن قدرتهای اجنبی و سلطه‏های کفار است و برچیدن بساط آنهاست. دولتها باید متذکر باشند و دولتها توجه بکنند به رژیم فعلی ایران، ببینند که آیا آنها برایشان با وضعی که دارند بهتر است یا اگر وضع تغییر بکند و بشود مثل ایران؟ توجه بکنند به اینکه ایران امروز، دولت و ملت و مجلس و تمام ارتش و سپاه پاسداران و همه، یک ارگان هستند و همه پشتیبان هم هستند. دولت اگر گرفتاری پیدا بکند، همین ملت‏اند که رفع گرفتاری می‏کنند. اگر در سرحدات ما جنگ تحمیلی پیدا شد، همین ملت و همین کارکنان نفت و سایر ارگانها هستند که پشتیبانی می‏کنند.

همان طوری که سابق شیرهای نفت را بستند و پیروز شدند، امروز هم باز می‏کنند و باز کردند و پیروزند. و برای دولت اگر مشکلی پیدا بشود، همین جوانان و همین ملت، زن و مرد، بچه و بزرگ است که در رفع اشکالات کوشش می‏کند.

شما دولتهای خارج از ایران می‏بینید که آن قدر مشکلات برای ما، ابرقدرتها پیش آوردند و ما را محاصره اقتصادی کردند و کمک همین ملت، آن توطئه‏ها را خنثی کرد.

اگر شما این وضع را پیدا بکنید، ملت شما با شما مثل ملت ایران با دولت ایران باشد و تمام قدرتهای شما جمع بشود، متمرکز بشود و در مقابل قدرتها بایستد و آقایی کنید نه نوکری، خدمتگزار ملت و اسلام باشید تا بزرگی بکنید بر همه دولتهای قدرتمند، آن بهتر است یا اینکه قطع رابطه بکنید با ملتهای خودتان و وداع بگویید با اسلام و مخالفت کنید با یک جمهوری که اسلامی است و می‏خواهد آزاد و مستقل باشد؟ و مخالفت با اینها بکنید و ذلیل باشید در تحت سلطه قدرتمندان که وقتی مطلبی پیش می‏آید که مخالف با منافع آنهاست، اعلام می‏کنند که ما دوستانی داریم و منافعی داریم؟ امریکا چه منافعی می‏تواند در اینجا داشته باشد جز منابع زرخیز شما؟ و چه دوستانی می‏تواند اینجا داشته باشد جز آنهایی که به عنوان دوستی خدمتگزار هستند؟ امریکا دوست نمی‏خواهد، امریکا خدمتگزار می‏خواهد. امریکا خدمتگزارانی می‏خواهد که منافع ملتشان را تقدیم بکنند، و در عین حال ذلت را به خودشان بار بیاورند تحمل کنند. ما، ملت ما و دولت ما ایستاده‏ایم و در مقابل هر سلطه‏جویی ایستاده‏ایم و تا آن وقت که توان داریم مخالفت می‏کنیم. و من امیدوارم که این عنایاتی که خدای تبارک و تعالی با این ملت خدمتگزار به اسلام دارد، مستدام باشد و این خدمتی که تمام ملت ما برای اسلام و میهن اسلامی می‏کند مستدام باشد. و اگر همچو مطلبی ان شاء اللَّه، مستدام باشد، آسیب نخواهد دید.

قدرتهای بزرگ را با تمام کیدهای شیطانی رسوا خواهد کرد.

ما از اول انقلاب و بعد از پیروزی تا کنون هر چه دیدیم معجزات بوده است. شما ملاحظه بفرمایید که در این نهضتی که ایران پیدا کرد و مقابل یک رژیم شاهنشاهی با آن همه یال و کوپال و با آن همه کسانی که قدرتمند بودند و دولتهای قدرتمند پشتیبانی آنها، کدام قدرت توانست یک همچو رژیم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگی و آلات، سلاحهای مدرن، از این کشور بیرون کند و شکست بدهد؟ و کدام قدرت است که امروز در جبهه‏های جنگ در مقابل این همه تجهیزات، پیروزی حاصل می‏کند؟ و کدام قدرت بزرگ است که در دل اینها آن طور رعب و ترس می‏افکند که فوج فوج خود را تسلیم می‏کنند؟ در صورتی که آنها در پناهگاههایی که با همه جور تجهیزات مجهز بود زندگی می‏کردند و برادران شما و ما با «ژ- 3» و امثال اینها در بیابان، از بیابان هجوم می‏کردند. آن چنان آنها را آن طور مرعوب کردند که یکباره سلاحها را زمین گذاشتند و تقدیم کردند و هر کدام می‏توانستند خودشان را به شط انداختند و یا هلاک شدند یا با شنا خارج شدند و هر کدام نمی‏توانستند اسیر شدند و تسلیم شدند.

برادران من، توجه کنید که شما چه کردید و باید چه مأموریت الهی را انجام بدهید.

توجه کنید که شما شریانهای ابرقدرتها و غرب و شرق را در دست دارید و دشمنهای شما هدف اصلیشان شما هست که دست شما و دست قدرتمند شما آنها را به عقب زد و توجه کنید به کید آنها و توطئه‏های آنها که هر روز در کار هست. کارمندان نفت و تمام کارگران این طلای سیاه بدانند که آنها مقصد هستند و آنهایی که می‏خواهند این کشور را به شکست بدهند، یکی از کارهایشان همان است که در آنجا یک ایجاد اختلاف بکنند.

بیدار باشید که اگر- خدای نخواسته- در آنجا یک اختلافی پیدا بشود، اسارت شما عود می‏کند. ما و شما و همه ملت ما آن روز در تحت سلطه قدرتهای بزرگ به وسیله این رژیم فاسد بودیم، کارفرمایان تمام جاها آنها بودند و ماها را مثل یک عمله حساب می‏کردند.

دست برومند شما و قدرت ایمانی شما آنها را به جای خود نشاند و به جهنم فرستاد. و شما امروز خودتان بحمد اللَّه قدرت در دست دارید و خودتان تمام رشته‏ها را در دست دارید و با همه توطئه‏هایی که آنها کردند، همه را خود شماها خنثی کردید. و همین تحریم اقتصادی برای شما یک تحفه آسمانی بود که فکرهای متفکران ما را به راه انداخت و بحمد اللَّه رو به خودکفایی می‏روند. من دیگر کوتاه می‏کنم و دعا می‏کنم به شما که خداوند تبارک و تعالی، این قدرت اسلامی را حفظ کند. و خداوند تبارک و تعالی هوشیاری شما را حفظ کند و خداوند تعالی دشمنهای ملت ما را از بین ببرد و کیدهای آنها را خنثی کند و سعادت و سلامت و عزت و عظمت نصیب شما دوستان و ملتهای اسلامی باشد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 272 ـ 276)

ـ اجازه نامه به آقای کروبی؛ رسیدگی و نظارت بر امور مالی فرزندان صغیر شهدا (1362)

«بسمه تعالی‏

شما مجازید برای حفظ اموال صغار و مصالح آنها اقداماتی که در این امر لازم است انجام دهید. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید. و اگر جدّ پدری دارند باید با نظر و اجازه او باشد.[4]- 17 شعبان المعظم 1403 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 465)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛ منشأ بروز اختلاف (1363)

«قبلًا باید از تشریف آوردن آقایان تشکر کنم، و کاری که از من بر می‏آید و آن دعاست برای توفیق شما بکنم؛ و از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه را موفق کند که در خدمت اسلام باشیم. بیشتر مسائل در این محفلهایی که بوده است و در مجلس و در سایر جاها گفته شده است، و بنده یک مسئله‏ای را که در نظر دارم و لازم می‏دانم که به همه ملت این مسأله را عرض کنم، و درباره او احساس خطر می‏کنم و ناراحتی دارم، آن این است که ما در مسأله سابق که بعضیها راجع به شورای نگهبان صحبتهایی کرده بودند احساس کردیم که وظیفه هست ما مسأله را یک طوری حلش کنیم، و مهم این بود که من از اختلافات که داشت پیدا می‏شد خائف بودم. مع الأسف این نصیحتی که من کردم که اختلافات قطع بشود، نمی‏دانم چه دستهای مرموزی در کار است که همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندین روز پیش یک اعلامیه‏ای آوردند اینجا که من دیدم- بدون امضا البته- این اعلامیه بی‏اشکال یا از یک آدم بی‏عقلی صادر شده است و یا از یک آدم شیطانی، یا از یک دوست نادان، یا از دشمن شیطان. و او اینکه، آن مطلبی را که من راجع به شورای محترم نگهبان نوشته بودم بالایش طبع کرده بودند و در ذیلش با یک عبارت زننده‏ای گفته بودند که این آقایان‏اند که فلان هستند، و اسماء اشخاص محترم و متعهد که بعضی از اینها را من در طول انقلاب می‏شناسم، فعالیت کردند، کتک خوردند، زجر کشیدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چیزی که من را نگران می‏کند این است که دنبال هر مطلبی یک شیطان هم پیدا می‏شود که می‏خواهد آن را منحرف کند. شیطان، خدای تبارک و تعالی را- به تعبیر من- تهدید کرد به اینکه من نمی‏گذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند. وقتی خودش رانده شد، گفت که- من نمی‏گذارم آنها دیگر- نمی‏توانی ببینی دیگر اشخاصی را که به تو علاقه‏مند باشند، مگر آنهایی که خالص‏اند. کلیه چیزهایی که در آن بوی اختلاف می‏آید این بلا اشکال از شیطان است که دشمن قسم خورده است که ما را منحرف کند. من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد. گویندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطبای جمعه، کسانی که قبل از خطبه صحبت می‏کنند بدانند که مسئله‏ای که بنده را ناراحت کرده است و می‏کند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود. آن روز من برای رفع اختلاف یک کلمه گفتم، دنبالش یک مسائلی پیش آوردند که خودش اختلاف‏انگیز بود. امروز من عرض می‏کنم که آقایانی که در منابر در این ماه مبارک یا بعدش، فرق نمی‏کند، خصوصاً ماه مبارک که بیشتر منبر می‏روند و بیشتر صحبت می‏شود، بدانند که اسلام از آنها می‏خواهد که با هم باشید.

فرض می‏کنیم که یک مقام بسیار عالی‏ای هم از شما گرفته شده است،- فرض می‏کنیم و حال اینکه نیست این جور- این موجب این نمی‏شود که شما خدای تبارک و تعالی را ناراضی کنید از خودتان، برای اینکه من حالا در این قصه پیروز نشدم- اگر اسم این پیروزی باشد- رضای خدا را در نظر داشته باشید و خودتان را بنده خدا بدانید که هر طور پیش بیاورد آن طور را راضی هستید، همان طوری که بندگان خالص خدا، اولیای معظم خدا این طور بودند. هر چه برای سید الشهدا- به حسب روایت- نزدیک می‏شد ظهر عاشورا و جوانهایش یکی یکی از بین می‏رفتند، صورتش افروخته‏تر می‏شد.[5] برای اینکه می‏دید روی مقصد دارد می‏رود. وقتی بنا شد که همه ما می‏خواهیم که خدمت کنیم به این کشور، می‏خواهیم که آن مسائل سابق برنگردد، می‏خواهیم که اسیر نباشیم در دست مستشارهای امریکایی یا قلدرهای روسی، ما که بنا داریم این طور باشیم، راهش این است که ما با هم باشیم. یعنی همان طوری که توده مردم، به حسب نوع این توده مردم هستند، سران مردم، هم این طور باشند.

و من گاهی شاید بسیاری از اوقات خوف این را دارم، و از این خوف هم گاهی ناراحتم که نبادا مردم برای خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آن وقت مشرف باشند آن بهشتیها بر ما، ما آن خجالت را چه بکنیم. آنها برای رضای خدا عمل کردند و می‏کنند و شما آقایان را به کرسی وکالت نشاندند و حالا هم باز دسته دیگر را نشاندند. آنها برای خدا کار کردند. اگر ما انحراف پیدا کنیم و بالخصوص اختلاف ایجاد کنیم، به واسطه حرفهایمان اختلاف ایجاد کنیم، این خوف همان معنا هست که فردا ما در عذاب باشیم و آنها در نعمت باشند، و آنها به ما بگویند ما برای خاطر شما آمدیم به بهشت و شما چرا رفتید جهنم! و این خجالتی که انسان در آن روز خدای نخواسته می‏کشد از آن آتش سختتر است. مجلس گمان نکند که در یک مجلس صحبت می‏کند، ائمه جمعه گمان نکنند که در یک جای محدود صحبت می‏کنند، امروز دیگر حدود برداشته شده است، دیوارها ریخته شده است. اگر دیروز یک کسی در یک مجلسی مثلًا، یا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت می‏کرد، در یک جمعیت محدودی صحبت می‏شد و تمام می‏شد. امروز همه می‏دانید این طور نیست، خصوصاً در ایران که مجلسش منعکس می‏شود مستقیماً، و راجع به خطب جمعه هم منعکس می‏شود و من گاهی وقتها چیزهایی را که از رادیوی خارج می‏شنوم، بعدش از رادیوی خودمان می‏شنوم، آنها زودتر از ما نقل می‏کنند. در یک همچو محیطی تکلیف خیلی زیاد است. انحرافات اگر پیدا بشود، این انحرافات، انحرافات محدود نیست، انحراف نامحدود است. در داخل اگر خدای نخواسته ایجاد اختلاف بشود، منتهی به این می‏شود بی‏شک به اینکه شکست بخورید. دشمن پشت درهای ایران ایستاده‏اند، مراقبند آنها. تمام این هیاهوها ترس ندارد. اینها چیزی نیست، امریکا چه می‏فرستد به کجا و چه می‏فرستد به کجا، اینها، اینها صحبت است، آنی که آنها نقشه اصلی‏شان این است که در داخل یک کاری انجام بدهند. امریکا می‏داند که عرضه این را ندارد که در ایران وارد بشود یک کاری انجام بدهد، خودش هم می‏داند، این را خودشان هم گفتند که ما نمی‏خواهیم که سربازهای امریکا در خلیج از بین بروند، آقایان هم گفتند این را. آنها این مسأله را ظاهر می‏کنند که با هو و جنجال ما را از میدان بیرون کنند، آنها خوفی ندارد. آنی که خوف دارد این است که با این شیطنتها، ایادی آنها که باز هستند در کشور، با این شیطنتها ایجاد اختلاف کنند، دو دسته کنند، یک دسته از آن ور، یک دسته از آن ور. بین علمای بلاد اختلاف ایجاد کنند، دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد. اگر یک عالمی که در یک شهری نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است، با یک عالم دیگری که آن هم نظیر اوست، اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سلیقه را برسانند به اختلاف در جمعه‏ها و جماعات و در جاهای عمومی، این همچو نیست که اختلاف زید و عمرو است، این یک اختلافی است که هر شهر را دو قسمت می‏کند، دو بخش می‏کند، یک بخش از آن ور، یک بخش به این ور، و این کم کم اضافه می‏شود. دشمن‏های ما هم حوصله‏شان خیلی زیاد است، حالا نقشه می‏کشند برای پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو می‏رود، این فساد جلو می‏رود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها. ما از این غافل نباید باشیم.

اینهایی که- این- اعلامیه می‏دهند دیگری را تضعیف می‏کنند، آن یکی اعلامیه می‏دهد به دیگری بد می‏گوید، تهمت می‏زند، خیال نکنند که این، اگر اشخاصی- که- هستند که سالم‏اند خیال نکنند که این یک خدمتی است. این یک خیانتی است به همه ملت، به اسلام. اگر از شیاطین هستند باید ملت گوشش را باز کند، چشمش را باز کند، و احتمال زیاد هست که از شیاطین باشند. ما باید بعد از آنکه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشیم با خودمان. دشمنی خودمان موجب می‏شود که آنهایی که دشمن اصلی ما هستند بر هر دو غلبه کنند و روزگار همه را سیاه کنند. امروز اسلام در دنیا وضعی پیدا کرده است که اگر چنانچه شکست خدای نخواسته بخورد تا سالهای طولانی دیگر نمی‏تواند سرش را بلند کند، برای اینکه قدرتهای بزرگ قدرت اسلام را فهمیده‏اند و می‏دانند که این را باید از بین برد. حتی آنهایی که به اسم اسلام حکومت می‏کنند در ممالک اسلامی، آنها هم از اسلام ایران می‏ترسند. اسلام ایران را یک اسلام دیگری می‏دانند و یک طور دیگر هم هست این. ما باید چشم و گوشمان را باز کنیم که خدای نخواسته با دست خودمان اسلام را از بین نبریم. با دست ملت‏مان اسلام آمد اینجا و شما را در دنیا آبرومند کرد و جوری شد که با تخیل اینکه یک عده‏ای در لبنان تهدید کردند امریکا را، تازه امریکا دارد عقب می‏نشیند. با توهّم اینکه نبادا یک کسی به طور انتحاری برود چه بکند، همه‏اش هم گردن ایران می‏گذارند به خیال اینکه ایران این کارها را می‏کند، و حال آنکه مسلمین دنیا بیدار شدند، غیر مسلمین هم بیدار شدند، یعنی آنهایی که ضعیف هستند، مستضعف بودند، بیدار شدند. هر کسی در جای خودش دیگر می‏خواهد مقابله کند با اینها. آنها دور کاخ سفید را یک بساطی درست کردند و هر روز هم اضافه‏اش می‏کنند برای اینکه از این اسلام ترسیدند و اینها می‏خواهند این را نابودش کنند. آنها نمی‏توانند، اما به دست شما خدای نخواسته ممکن است بشود. اهل منبر متوجه باشند یک کلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اینکه چه شده و چه شده که اختلاف‏انگیز است، بکنند، پیش خدای تبارک و تعالی مسئولند، اسلام از آنها مؤاخذه خواهد کرد. خطیبهای در جمعه هم همین را بدانند، آنهایی هم که قبل از نماز جمعه خطبه می‏خوانند همین را باید بدانند، علما هم که در هرجا هستند همین معنا را باید توجه کنند که ما امروز احتیاج داریم به اینکه به قول خدای تبارک و تعالی با تمام وجود عمل کنیم که می‏فرماید با هم باشید وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.[6]

ماه مبارک رمضان پیش است. و یکی از نعمتهایی که خدا به شما وکلا داده است این است که، در ماه مبارک شعبان این مجلس افتتاح پیدا کرد و در آغاز ماه رمضان شروع به کار دارد می‏کند. و این یکی از نعمتهای بزرگ خداست که به ما عنایت فرموده است. ماه رمضان شما را دعوت کرده خدای تبارک و تعالی به مهمانی خودش. همان طور که می‏بینید مهمانی خدا صوم است، مثل میهمانی ماها نیست که آن جور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن چیزهایی که مربوط به شهوات انسان است. توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنی آداب روحی‏اش. فقط دعا نباشد، دعا به معنای واقعی‏اش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معنای واقعی، آن تذکری که نفوس را مطمئن می‏کند، آن ذکری که‏ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‏[7]. یاد خدا واقعاً و حاضر دیدن خدا را در همه جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمتهای خدا که به شما عنایت کرده است شکرگزاری کنید و ذکر خدا را بگویید، یاد خدا را بکنید که خدا شما را موفق کند به اینکه دستهایی که می‏خواهند تشتت در این ملت ایجاد کنند، خدا آن دستها را موفق نکند.

و از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستیم، محتاج به تهذیب نفس هستیم، تا آن دم آخر ما محتاجیم. پیغمبرها هم محتاجند. انبیای بزرگ هم محتاجند، منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیده‏اند و دنبالش عمل کرده‏اند، و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خودمان عمل نکردیم. امیدوارم که ان شاء اللَّه این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد. و مبارک بودن به این است که بنا بر این بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید. در این ماه مبارک دعا کنید که خدای تبارک و تعالی شما را موفق کند به اینکه در این خدمتی که متکفل او هستید، مطابق رضای او عمل کنید. از خدا بخواهید که ما را از عنایت خودش محروم نفرماید. و این ضیافت خدا را قدر بدانید. این ضیافت خیلی لطافت و ظرافت دارد، این را باید قدر بدانیم ما. این ادعیه‏ای که وارد شده است در ماه مبارک رمضان و در ماه شعبان اینها راهبر ماست به مقصد، به تعبیر شیخ ما[8]- رحمه اللَّه- قرآن صاعد است. ادعیه را ایشان تعبیر می‏کرد به اینکه، قرآن نازل است و این، قرآن صاعد. در هر صورت ظرایفی در این ادعیه مبارکه هست که سابقه ندارد. اینها را توجه به آن بکنید، انسان را این ادعیه می‏تواند حرکت بدهد. ماه مبارک می‏تواند که انسان را موفق به بسیاری از امور بکند. ماه مبارک می‏تواند انسان را طوری بکند که تا ماه مبارک دیگر یا تا آخر دیگر کنترل بشود و تخطی از آنچه رضای خداست نکند. من امیدوارم که همه ما موفق بشویم به اینکه این ماه مبارک را با ذکر خدا و توجه به خدای تبارک و تعالی به پایان برسانیم، که خدای تبارک و تعالی در عید رمضان به ما عیدی عنایت کند و آن استقلال تام ما، آزادی تام ما بیمه شده و جمهوری اسلامی بیمه شده.

خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم، ما هیچیم و هر چه هست تویی. ما اگر چنانچه خلاف می‏کنیم نادانیم، تو بر ما ببخش. تو ما را به این ماه مبارک رمضان وارد کن به طوری که با رضای تو وارد بشویم در او. خدایا! تو ما را لیاقت بده که در این مهمانی که از ما کردی به طور شایسته وارد بشویم. خدایا! این ایران که از همه اطراف به او هجوم شده است، برای اسلام، این ایران را تو تقویت کن. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 475 ـ 481)

ـ تلگراف به آقای گلپایگانی؛ تبریک عید سعید فطر (1366)

«حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته- قم‏

پس از اهدای سلام و تحیت و تبریک عید مبارک فطر، از بازگشت جنابعالی با سلامت و امید سلامت هر چه بیشتر برای جنابعالی، خداوند- منان جل وعلا- را شکرگزارم. این جانب از ادعیه خالصانه برای سلامت وجود با برکت آن جناب غفلت نکرده و نمی‏کنم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 274)



[1] - بدیعی.

[2] - سید حسین پرتو.

[3] - در گزارش ساواک به همین صورت( نقطه چین) آمده است.

[4] - آقای مهدی کروبی( نماینده امام خمینی و سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی) طی نامه‏ای( 113056- 4/ 3/ 62) به امام خمینی خواستار صدور اجازه نظارت بر حفظ اموال فرزندان صغیر شهدا و همچنین سرپرستی آنان در مواردی که سرپرست واجد صلاحیت ندارند، گردید

[5] - بحار الانوار، ج 6، ص 154، حدیث 9،( از معانی الاخبار).

[6] - سوره آل عمران، آیه 103:« همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید»

[7] - سوره رعد، آیه 28:« تنها با یاد خداست که دلها آرام می‏گیرد».

[8] - عارف بزرگ: میرزا محمد علی شاه‏آبادی، استاد امام خمینی در عرفان.

انتهای پیام /*