امروز با امام: نهم خرداد
ـ بیانات در جمع بازاریان تهران؛ مقابله با دسیسه های رژیم شاه (1342)
«ما افتخار میکنیم که مانند سیدالشهداء روز عاشورا کشته شویم، و بچههای ما را اسیر کنند و اموالمان را غارت نمایند. در عوض اسم ما تا ابد باقی خواهد ماند. اولًا، کار اینها با یزید هیچ فرقی نمیکند؛ ثانیاً، اگر بخواهند چنین عملی را انجام دهند و بخواهند دستجات ما را بکوبند و مردم را به قتل برسانند، ما نیز از هم اکنون مانند حسین اعلام میکنیم که: هر که با ماست به طرف ما بیاید و هر کس که با ما نیست به سمت لشکر یزید برود. یکی از کسانی که بایستی در راه حضرت سید الشهداء آغشته به خون خود شود، خمینی است. حال که چنین است، باید ما روز عاشورا را در قم، کربلای حسین قرار بدهیم، تا یک کربلای ثانی درست کنیم؛ و مردم برای زیارت به قم بیایند. چه افتخاری بالاتر از این که در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم. من میدانم دستوراتی را که در مورد اعزام دسته لاتها از تهران به قم بوده، از طرف رئیس سازمان امنیت قم است. سازمان امنیت قم از مرکز درخواست کرده که برای عاشورا در حدود ششصد نفر از لاتها را مسلح، به قم بفرستند؛ ولی من نمیگذارم رئیس سازمان امنیت[1] و رئیس شهربانی قم[2] هر کاری که دلشان خواست انجام دهند. روزی که وقتش برسد، میدانم با این ...[3] چگونه رفتار کنم، و چطور آنها را گردن بزنم. اینها بودند که قم را خراب کردند؛ اینها بودند که درخواست اشخاص لات از تهران کردند و واقعه مدرسه فیضیه را به وجود آوردند.» (صحیفه امام، ج1، ص: 240 ـ 241)
ـ حکم به آقای سید محمدجواد حسینی رکنی؛ لزوم ادامه فعالیت در بندرلنگه (1358)
«بسمه تعالی
جناب حضرت مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمدجواد حسینی رکنی- دامت افاضاته
لازم است جنابعالی برای ادامه فعالیتهای مذهبی و انجام وظایف الهی در بندرلنگه بمانید و کما فی السابق به امور محلی و رفع نیازمندیهای اهالی اقدام و رسیدگی نمایید، و مردم آن منطقه را به وظایف خطیری که بخصوص در این موقعیت حساس و سرنوشتساز اسلامی دارند آشنا سازید.
از خدای تعالی ادامه توفیقات جنابعالی و عموم آقایان محترم را در راه خدمت به اسلام عزیز خواستارم. سلام این جانب را به آقایان علمای اعلام و اهالی محترم- ایّدهم اللَّه تعالی- ابلاغ نمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج8، ص: 21)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی؛ سلب استقلال فکری- غربزدگی (1358)
«قزوین هم از شهرهایی بود که خرابی و مصیبت از اکثر جاها، درش بیشتر واقع شد، و شما قزوینیهای محترم؛ هم مصیبت دیدید؛ و هم خرابی در شهرتان زیاد واقع شد؛ و هم پایمردی کردید. و من وقتی که این جوانهای برومند را میبینیم خوشحال میشوم؛ و موجب افتخار است. از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را خواستارم.
تا کنون ما از اسلام، الآن باز حرف است. البته جمهوری اسلامی [است]، همه هم رأی دادید به جمهوری اسلامی؛ لکن باز آنکه باید بشود- و ان شاء اللَّه بعدها خواهد شد- نشده است. الآن باز آن خرابیهای اخلاقی که در طول سلطنت این پدر و پسر در ایران تحقق پیدا کرد و آن فسادهایی که در این مملکت پیدا شد و دامن به آن زدند به عنوان «ترقی»؛ به عنوان تعالی؛ به عنوان «تمدن بزرگ» اینها طولانی است تا اینکه ترمیم بشود. آنکه از همه چیز به کشور ما صدمهاش بیشتر بود این بود که نیروی انسانی ما را خراب کردند و نگذاشتند رشد بکند. مراکز فساد در شهرها، و بخصوص در تهران، آن قدر زیاد بود و آن قدر تبلیغ در کشاندن جوانهای ما به این مراکز فساد شد، و آن قدر راههای فساد را برای جوانهای ما باز کردند و دامنزدند به اینها اینکه کشاندند اینها را در مراکز فساد، این خرابی از همه خرابیها بدتر بود. خرابیهای مادی جبرانش آسانتر است از خرابیهای معنوی.
نفت ما را دادند و رفت و از بین رفت؛ حالا نفت را دوباره از سر، برای خود ایران است؛ کشاورزی از بین رفته بود؛ بعد دوباره قابل جبران است و ان شاء اللَّه زود جبران میشود؛ لکن میشود- لکن نیروهای انسانی مهم است. اینها نیروهای انسانی ما را از بین بردند، نگذاشتند رشد بکند. در بین خود کشور ما جوری کردند که محتوای انسان را از بین بردند، یک صورتی گذاشتند و محتوا را گرفتند. طوری کردند که اعتماد ما هم به خودمان تمام شد. استقلال فکری ما را، استقلال روحی ما را، از دست ما گرفتند. این بدتر از آن استقلال گرفتنی بود که کشور ما استقلال نداشت. ما روحیه خودمان را از دست داده بودیم. هر چه میشد در ذهن همه این بود که باید از خارج این کارها درست بشود میخواستند اسفالت کنند یک خیابانی را، یا بین این شهر با آن شهر یک خطی بکشند، آن باید از خارج بیاید. اهانت کردند به نیروهای انسانی ما، محتوا را گرفتند. تا یکی مریض میشد، این باید انگلستان برود؛ حالا هم باز تتمهاش هست. اطبا که گاهی میآیند اینجا، میگویند ما خودمان میتوانیم معالجه کنیم اینهایی که میبرند آنجا، ما هم میتوانیم معالجه کنیم، لکن مردم را جوری بار آوردند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری را از ما گرفتند. ما در فکر و در اندیشه و در روح وابسته شدیم.
این وابستگی بسیار اسفناک است. وابستگی نظامی را با یک روز، با یک ماه میشود رفعش کرد؛ بیرونشان کرد؛ وابستگی اقتصادی قابل جبران است؛ زود میشود جبران کرد؛ اما وابستگی روحی و انسانی است که بسیار مشکل است. یک بچه را از آن بچگی، کوچولویی، که بوده است در دامن مادرش، تا رفته است به دبستان، تا رفته است به دبیرستان، و تا رفته است در دانشگاه، هر جا رفته، تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده؛ اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمیشود کاری کرد؛ خودمان چیزی نداریم. حتی گمان این است که خودمان، حتی اخلاقمان هم اخلاق صحیح نباشد، این است که مشکل است ترمیمش، به این زودیها هم ترمیم نمیشود و همه باید دست به هم بدهند برای ترمیم این جهت که این وابستگی از بین برود؛ و یک مملکتی باشد که هم اقتصادش مستقل باشد؛ هم فرهنگش مستقل باشد؛ هم انسانش مستقل باشد؛ هم فکرش مستقل باشد- استقلال فکری؛ استقلال روحی- الآن هم در هر جا که بروید، هر مجلسی از این روشنفکران ما درست میکنند، باز حرفها همان حرفهای غربزدگی است؛ همان حرفهاست. همان حرفهایی که در زمان طاغوت وقتی جمع میشدند دور هم میگفتند، حالا هم باز همان حرفها را میزنند. از وابستگی و غربزدگی ما بیرون نیامدیم و به این زودی بیرون نمیآییم. آن گویندهشان، که خدا رحمتش کند حالا فوت شده است گفته بود که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد! یکی از معاریف اینها [میگوید] که ما همه چیزمان باید انگلیسی باشد این طور محتوا را از دست داده بود و میان تهی شده بود. صورت صورت یک آدم، مثل سایر مردم؛ ولی محتوا محتوای وابسته.
به این زودیها ما نمیتوانیم این قشرهای روشنفکر و این قشرهای «آزادی» طلب را از آن محتوایی که در [مغز] شان پنجاه سال، سی سال، بیست سال تزریق شده است و تهی کردند خودشان را از خودشان، خودشان از خودشان غافل شدند، به این زودی، نمیشود اصلاحشان کرد. یک فرهنگ تازه میخواهد؛ یک فرهنگ متحول میخواهد؛ که حالا از اول بچههای ما را بار بیاورند به یک فرهنگ انسانی، اسلامی، استقلالی. یک فرهنگی که مال خودمان باشد. که این بچه از اول بار بیاید به این طور که من خودم هستم که سرنوشتم را میتوانم دستم بگیرم. هی تو گوشش نخوانند که فرنگ نمیدانم- اروپا، امریکا. هی تو گوشها خواندند این را؛ همه چیز باید از آنجا باشد؛ همه چیز ما وابسته باید باشد، اخلاقمان هم باید وابسته باشد؛ وقتی هم که آزادی میخواهیم یک آزادی غربی میخواهیم؛ ما باید غربی باشیم؛ یک آزادی میخواهیم که همان شبیه آزادی غرب باشد. این معنا به این زودی از توی مغزهایی که شستشو شده است، چهل- پنجاه سال، بیست- سی سال و به جای مغز ایرانی مغز اروپایی آمده است، به جای فکر ایرانی فکر غربی جانشین آن شده است- این- به این زودی نمیشود رفعش کرد. این محتاج به یک طول مدتی است که فرهنگ یک فرهنگ مستقل؛ نه یک فرهنگ استعماری که آنها برای ما دیکته کردند. آنها برای ما دیکته کردند. فرهنگ ما را طوری کردند که ما همه چیزمان الآن عوض شده؛ غربی شده، وقتی هم حرف میزنیم حرفمان غربی است. وقتی اسم خیابان میگذاریم اسم خیابانهای غرب را میگذاریم؛ اسم اشخاص غربی را میگذاریم: خیابان «روزولت»! خیابان «کندی»! خیابان کذا. اینها غربزدگی است. در تمام اروپا بگردید یک خیابان «محمد رضا» پیدا نمیکنید؛ یک خیابان «نادر» پیدا نمیکنید. خیابانهایمان هم خیابان غربی است! تعارفهایمان هم با هم تعارف غربی است. آداب و معاشرتمان هم، با هم معاشرت غربی است. همه چیز. ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم. این وابستگی روحی از همه چیزها برای ما بدتر است.
اسلام یک وقتی سیطرهاش بر همه ممالک بود، آن وقت روم و ایران بود؛ که هر دوی اینها از همه ممالک- آنهای دیگر آن وقت به وحشیگری بودند، این دو تا مملکت مستقل متمدن- آن روز اسلام سیطرهاش بر اینها شد و همه را اسلامی میخواست بکند.
در هر صورت، من از شما جوانها متشکرم که آمدید از نزدیک با هم ملاقات کنیم و درددلمان را بگوییم. زیاد است، درد دلها زیاد است. ما از سرنیزهها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای نیزهها آمده است! مقالهها به جای مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم؛ ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که آزادی را نمیدانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشوند- یک وقت ملت ما-؛ یکوقت آزادیخواههای ما هم بیدار بشوند؛ از این غربی بودن بیرون بیایند؛ توجه بکنند به خودشان؛ خودشان را مستقل قرار بدهند. یکوقت از اسلام به همه جا چیز صادر میشد، فرهنگ صادر میشد؛ حالا ما همه چیزمان باید تبع باشد.
خداوند ان شاءاللَّه همه شما را توفیق بدهد، و برای مملکتتان مفید باشید؛ و برای اسلام مفید باشید. و مملکت خودتان را خودتان حفظ کنید. دیگر ننشینید به اینکه ژاندارمری و پاسبان اینها بیایند؛ خودتان همه پاسبان و خودتان همه ژاندارمری و خودتان همه ارتشی و همه چیز خودتان هستید، مملکت هم مال خودتان است؛ خودتان حفظش کنید [یکی از حضار: در سایه رهبری شما، حضرت عالی] خداوند همهتان را حفظ کند.» (صحیفه امام، ج8، ص: 22 ـ 26)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون سبزوار و بانوان قم؛ انقلاب- گروهکها (1358)
«من باید از آقایان [که] از راه دور تشریف آوردهاند و در این هوای گرم، در این منزل کوچک، زیر آفتاب، تشریف دارند و تحمل زحمت میکنند، و از خانمهایی که تشریف آوردهاند و در این هوای گرم مستمع هستند، تشکر کنم؛ و سعادت همه را از خدای تبارک و تعالی مسألت کنم. آنچه که زحمتها را آسان میکند این است که برای خداست. کاری که برای خدا باشد تحملش آسان است؛ و لو در آفتاب باشد، و لو در گرما باشد. اولیای خدا برای خدا زحمتها کشیدند. اسلام با خون پیش رفت؛ با زحمت پیش رفت، با فداکاری پیش رفت، و ما باید با فداکاری پیشرفت کنیم. اسلام محتاج به فداکاران است، قرآن کریم محتاج به فداکاری قشرهای ملت است، پیغمبر اکرم به این امت چشم دوخته است، نامههای اعمال پیش ایشان میرود، و ما باید کوشش کنیم که رضایت خدای تبارک و تعالی را به دست بیاوریم. شما با زحمتهای خودتان، با رنجهای خودتان، چه آقایان و چه خانمها، این پیروزی را تحصیل کردید؛ و باید با زحمتهای خودتان، با رنجهای خودتان، با فداکاریهای خودتان، ادامه بدهید.
الآن موقعی است که احتیاج به ادامه نهضت است. نهضت نارس است؛ بین راه است؛ و شیاطین توطئه میکنند. باید همه ملت با هم، همه قشرها با هم، آنها که برای اسلام دلشان میتپد، آنهایی که برای ملت دلشان میتپد، آنهایی که کشور خودشان را میخواهند، باید از مسائل خصوصی، از مطالبی که مربوط به خودشان هست، از آمال و آرزوهای شخصی دست بردارند، و به فکر ملت باشند و به فکر اسلام باشند و به فکر کشور باشند. توطئهها را با وحدت کلمه خنثی کنند. آنهایی که در بین مردم، کارگرها، دهقانها، دانشکدهها، دانشگاهها، میروند و تخم فساد میکارند، آنها را بشناسند؛ ببینند که اینها کی هستند، و از کجا تأیید میشوند و کی آنها را تأیید میکند. قلمهای مسموم را بشناسند. اشخاصی که قلم دست میگیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت، قلمفرسایی میکنند، بشناسند اینها را. سوابق اینها را به دست بیاورند. مطالعه در احوال اینها و در سوابق اینها بکنند.
ما احتیاج به وحدت کلمه داریم. زحمت ملت ما برای اسلام است؛ برای اسلام بود. اسلام است که سعادت همه را تأمین میکند، و اسلام است که ما را به پیروزی رساند. و اسلام است که ما را به پیروزی میرساند. اگر اسلام نبود و اگر اسلام نباشد، ملت باز به همان معنایی که سابق بود برمیگردد. آنهایی که حکومت میخواهند بین ما بکنند، عمالشان را وادار کردند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند؛ قلمفرسایی کنند.
بیدار باشد ملت! بیدار باشید علمای اعلام! خطبای عظام! دانشگاهی! دانشکدهای! بازاری! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و دشمنهای خودتان را بشناسید. دشمنهای اسلام را بشناسید. اگر اسلام نبود، اینها که برای آزادی قلمفرسایی میکنند اینجا نبودند؛ آزادی نداشتند. آزادی را اسلام به ما داد. قدر این آزادی را بدانید. و قدر این اسلام را بدانید. کسانی که برای کشور میخواهند خدمت کنند، به اسلام خدمت کنند، روحانیت را تقویت کنند؛ دانشگاه را تقویت کنند. من از خدای تبارک و تعالی بیداری ملت را مسألت میکنم. من از خداوند تعالی سعادت همه ملت را و سعادت و سلامت شما آقایان و خانمها که تشریف دارید مسألت میکنم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته» (صحیفه امام، ج8، ص: 27 ـ 28)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه امیر کبیر تهران؛ حفظ روح انقلابی (1358)
«این صحیح است که ملت اگر بیدار باشد، چنانکه بود، و متحد باشد، چنانکه بود، و مسیرش معلوم باشد، چنانکه بود، و الهی باشد، چنانکه بود، واضح است که هیچ قدرتی نمیتواند با آن مقابله کند. چنانکه دیدید که با مجهز بودن آن قدرت شیطانی به همه جهازات و با پشتیبانی همه دول از او، یعنی دولتهای اسلامی و دولتهای غیر اسلامی و ابرقدرتها همه پشتیبانی کردند از آن مع ذلک نتوانستند. این معلوم است لکن نباید ما غافل باشیم از یک مطلب؛ و آن اینکه، الآن که ما در این جلسه هستیم اگر مطالعه کنیم حالات ملت را، میبینیم که آن شوری که در اول بود کمتر شده است. این را نباید فراموش کنیم. آن وقت که همه مردم میریختند در خیابانها همهشان، همه میریختند در خیابانها و فریاد میزدند «اللَّه اکبر» و شاه را نمیخواستند و جمهوری اسلامی را میخواستند، آن وقت یک شور بسیار عجیب خدایی بود و با همان شور پیش بردند و با همان شور و شعف رأی به جمهوری اسلامی دادند که از صد، نود و نه و نیم گفته میشود که رأی دادند که در دنیا سابقه نداشت. اما حالا مثل اینکه ملت با دسیسههایی که دنبالش است افتادند دنبال اینکه ما احتیاج به خانه داریم، ما احتیاج به کار داریم، ما احتیاج به زندگی داریم. از آن قدرت ابتدایی که همه یک جهت داشتند و فراموش کرده بودند گرفتاریهای خودشان را، میریختند در خیابان، هیچ کدام به فکر این نبودند که ما حالا کار داریم یا کار میخواهیم یا خانه میخواهیم، اصلًا این مطرح نبود پیششان آن وقت. اگر این انقلاب به آن جور باقی بماند ما هیچ شکی نداریم که پیروزیم؛ هیچ شک نداریم. لکن حالا ما وقتی ملاحظه میکنیم میبینیم که یک قدری با آن وقت فرق کرده است.
حالا وقتی است که همه همت کنید. نگذارید آن شوری که در مردم بود، آن اجتماع و اتحادی که بود، آن وحدت کلمهای که بود، آن خدایی بودن کارشان، آن تحولی که در مردم از حیث اخلاق و تعاون پیدا شده بود. همین امروز یا دیشب بود که یکی که در همین معرکهها بوده است گفت که وقتی که یک ساندویچ را یک کسی توی خانه میآورد به یک کسی میداد، آن تا آن اندازه که میشد تکه تکهاش کند تکه تکه میکرد و میداد به دیگران؛ خودش استفاده نمیکرد. تا آن اندازه که میشد تکه کند تکه میکرد. لقمه لقمه میداد به اشخاص؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ با هم یک حس تعاون یک حس محبت پیدا شده بود که همین معنا اسباب این شد که بحمد اللَّه دشمن را از میدان بیرون کردید. اگر بتوانیم همین معنا را حفظ بکنیم شک نکنید که پیروزیم.
و مطالعه بکنید شما که جزء روشنفکران و جزء اهل علم هستید مطالعه بکنید به این کارهایی که دارد میشود از یک طرف آنهایی که در کارخانهها میریزند و در کشاورزی میروند و الآن میروند نمیگذارند که مردم زراعتشان را بردارند و در بین محصلین میروند چی میگویند و در دانشگاهها میروند کاری میکنند و آنهایی که دور هم مینشینند و با قلم چیز مینویسند و چه میکنند در این مطالعه کنید که اینها چه جور آدمی هستند از کجا این سرچشمه میگیرد آیا واقعاً یک مردمی هستند که مسیرشان با ما یکی است؟ مسیرشان با ملت که همه فریاد کردند که ما اسلام را میخواهیم و جمهوری اسلام را میخواهیم اینها هم همان را دارند میگویند یا نه اینها بر خلاف مسیر ما هستند اینها دارند قوهها را با هم جمع میکنند و به خلاف مسیر ما میخواهند رفتار کنند. اینها را نباید ما کوچک بشماریم اینها را باید ما هر کدام صدایشان هر جا درآمد من نمیگویم بریزید بزنید. گفته بشود یک جمعیتی که میبینید دور هم نشستهاند یک چیزی میگویند که بر خلاف مسیر ملت ماست، بر خلاف جمهوری اسلامی است. چیزهای دیگر طرح میکنند کاری با اسلام ندارند بلکه با اسلام موافقتی ندارند یا شاید هم با آن مخالفت داشته باشند. اینها باید دید که مسیرشان که بر خلاف ملت ما است از کجا سرچشمه گرفته که اینها میگویند واقعاً یک مردم ملی هستند اسلام را مضر میدانند با چیزهای خودشان باز هم خلاف مسیر است هر چه هم هر کس ملی باشد صد درصد ملی باشد لکن اسلام را قبول ندارد.
ما این همه- شما این همه توی خیابانها ریختید و «اللَّه اکبر» گفتید و خون جوانهایتان ریخت و خانهها خراب شد و آتش زده شد و اینها جز این بود که میخواستید اسلام را تقویت کنید و یک حکومت اسلامی که طرفدار ضعفا باشد طرفدار طبقه ضعیف باشد تعدیل بخواهد بکند [سرمایه] ها را یا ما میخواستیم مثل یک مملکتی باشیم که کاری به اسلام ندارد لکن آزاد است! آزادند اما به اسلام کاری ندارند ملت ما این طور بود؟ اگر این طور نبود و ملت ما اسلام را میخواهد، همه مقصدش این است احکام اسلام تحقق پیدا بکند یک حکومت جمهوری اسلامی بشود، اگر دیدید که یک اجتماعاتی- یک افرادی- بر خلاف این مسیر دارند سیر میکنند، زدن و کشتن و از بین بُردن نه، اما گفتن داریم، همان طور که آنها میگویند ما آزاد هستیم مطالبمان را میگوییم و میگویند و مینویسند و در روزنامهها همین اخیراً هم نوشتند، شما هم نویسنده هستید، شما هم گوینده هستید، شما هم چی هستید، مسیرتان را [از] آنها جدا کنید، شما بنویسید شما بگویید شما هم- عرض کنم که- تظاهر کنید به حرف و گفتن و تبلیغات کنید که نبادا یکوقتی همین دشمنهایی که یک دستهشان دشمن اسلام، یک دسته هم دشمن خود ملتند نبادا اینها با هم یک وقتی جمع بشوند توطئه کنند و حالا ضعیف کم کم قوی بشوند و یکوقت یک اشکالات زیادی سر راه شما ایجاد کنند از حالا باید جلویش را گرفت نباید ما بگوییم اینها ضعیف هستند. ما هر چه هم حرکت دشمن ضعیف باشد باید ما توجه کنیم و همین ضعیف را هم کنار بگذاریم و من امیدوارم که با همت شما جوانها با همت شما دانشمندها این مسائل درست بشود، و دست این تتمهای هم که هست کوتاه بشود، و این آشوبها ان شاء اللَّه از بین برود، مملکت هم مال خودتان بشود خودتان هم ادارهاش کنید، خداوند همه شما را حفظ کند و مؤید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه» (صحیفه امام، ج8، ص: 29 ـ 32)
ـ سخنرانی در جمع ورزشکاران؛ پشتوانه کشور و ملت (1358)
«این چه قدرتی است که شما ورزشکاران را با یک طلبه مجتمع کرده است؟ این چه قدرتی است که دانشگاهی را با سایر اقشار همراه کرد؟ و این چه قدرتی بود که تمام اقشار ملت ما را، زن و مرد، بچه و بزرگ، در هر کسوتی که بودند، به خیابانها کشید و بر ضد طاغوت آنها را مجهز کرد؟ غیر از اسلام؟ این اسلام بود که همه ما را با هم مجتمع کرد، و این اسلام بود که شما را پیروز کرد، و این اسلام است که سعادت همه انسانها را تأمین میکند. نه سعادت دنیایی فقط؛ سعادت دنیا، و آخرت. آزادی که در پناه اسلام باشد، استقلال که در پناه اسلام باشد، سعادت برای کشورها و برای کشور ما تهیه میکند، تأمین میکند. شما با اسلام این پیروزی را پیدا کردید، و با اسلام باید این پیروزی را تعقیب کنید.
شما باید الآن توجه کنید به اینکه دشمن در توطئه است، و میخواهد که این وحدتی که در اقشار ملت ما حاصل شد این را از بین ببرد. الآن همه آن اشخاصی که بر خلاف مسیر شما هستند، بر خلاف مسیر ملت ما هستند، بر خلاف مسیر قرآن و اسلام هستند، بر خلاف مسیر پیغمبر و ائمه اطهار- علیهم السلام- هستند، اینها دارند با هم مجتمع میشوند و توطئه میکنند. البته نمیتوانند؛ کاری هم از آنها نمیآید؛ لکن ما هم نباید غافل باشیم. ما باید بیدار باشیم و توطئههای آنها [را] قبل از اینکه اینها با هم مجتمع بشوند، خنثی کنیم. مطالعه کنید در حال اینهایی که الآن دارند خرابکاری میکنند ببینید که اینها از کجا آمدند، منشأش چیست، از کجا پیدا شدند؛ اینهایی که نبودند؛ بعد از اینکه انقلاب شما پیروز شد یکی یکی پیدا شدند؛ حالا هر کدام در یک جایی بودند، و اگر در ایران بودند، در خفا بودند؛ و اگر در خارج ایران بودند، خارج بودند؛ حالا که انقلاب رسیده است به اینجا، یکی یکی از اطراف آمدند و با هم دارند خودنمایی میکنند. این قشرهای مختلفی که حالا تازه پیدا شدند، با اسمهای مختلف و میبینید که مسیرشان بر خلاف مسیر شماست، حرفهایشان غیر از این حرفهایی است که شما میگویید؛ شما فریادتان اسلام است، آنها یک چیزهای دیگر میگویند، اینها را باید مطالعه کنید. شما، ما، ببینیم که از کجا پیدا شدهاند. اینها تازه پیدا شدند. از کجایند. اینها چطور شده است که حالا آمدند و میخواهند نگذارند این نهضت ما به ثمر برسد. توطئهها را خنثی کنید.
مملکت ما همان طوری که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شما هم احتیاج دارد. این قدرت وقتی با ایمان باشد، وقتی که زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است. وقتی قهرمانها، قهرمانهای اسلامی باشند، پشتوانه یک ملت هستند؛ بازوی یک ملت هستند. آنها میخواستند قهرمان باشد، لکن قهرمان «آریامهری» باشد! آن پشتوانه ملت نمیتوانست باشد. آنها همه چیز را میخواستند برای خودشان، و ما و شما همه چیز را میخواهیم برای خدا، برای اسلام. آنکه پشتوانه ملت است، پشتوانه اسلام است، آن، مردهای با ایمان هستند. ورزشکار با ایمان، روحانی با ایمان، دانشگاهی با ایمان، بازاری با ایمان، دهقان و کشاورز و کارگر با ایمان، اینها میتوانند پشتوانه یک ملت باشند؛ و نگذارند دستهای خائنانه کسانی که میخواهند همه چیز ما را ببرند، قدرت مادی ما، قدرت معنوی ما را از بین ببرند، اینهایند که نمیگذارند.
ایمانتان را تقویت کنید، به اسلام پناه ببرید؛ همهمان به اسلام پناه ببریم. همه جا یاد خدا باشیم. من میدانم که ورزشکارها در گودهای زورخانه یاد خدا هستند، یاد امیر المؤمنین هستند. تقویت کنید این یاد خدا را. تقویت کنید این یاد مولا را و همه با قدرت، همه با ایمان، ان شاء اللَّه به پیش بروید. خداوند همه شما را موفق کند، و همه سالم و سعادتمند باشید. من خدمتگزار همه شما هستم.» (صحیفه امام، ج8، ص: 33 ـ 35)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون اهل سنت کردستان؛ حفظ وحدت (1360)
«این طرحی بود که توجه دارید در طائف این طرح ریخته شد. دنبال او هم مع الاسف بعضی از روحانینماهای اهل سنت دامن به آن زدند، در تهران و در جاهای دیگر. و بحمد اللَّه شما توجه پیدا کردید که آنهایی که میخواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنی هستند نه شیعه. اینها اصلًا به اسلام کار ندارند. و الّا کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانی که با وحدت همه مسلمین باید پیشروی کنیم و پیروز بشویم ان شاء اللَّه، این نمیآید دامنبزند به اختلاف و مسائل اختلافی را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشارهای از خارج هست. و قدرتهای بزرگ فهمیدند که آن چیزی که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادری بین همه گروههای اسلامی، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.
و شماها بحمدالله خودتان بیدار هستید و ملت را در آنجا بیدار کنید. به همه آنها سفارش کنید که ماها برادر بودیم و هستیم و خواهیم بود و مصلحت شما مصلحت ماست، مصلحت ما مصلحت شماست. ما همه قرآن شریف را باید حفظ کنیم. ما همه دین اسلام را باید حفظ کنیم و با وحدت ان شاء اللَّه، پیروز بشویم. و شما به آنها بگویید که هیچ گونه اختلافی را نگذارند رشد بکند، نگذارند بین مردم یک اختلافی ایجاد بشود؛ برای اینکه این اختلافات همه به ضرر اسلام است و به نفع دشمن؛ به نفع امریکا، به نفع شوروی.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه آقایان را میخواهم و از همه توقع این معنا را دارم که به حرف مفسدین گوش نکنند و هر کس بخواهد ایجاد اختلاف بکند، بدانید که از خارج یک الهامی گرفته؛ مقصودشان این است که اسلام را از بین ببرند و باز بشود مثل سابق و ما همه در تحت سلطه اجانب باشیم. ان شاءاللَّه، خداوند همه شما را حفظ کند. موفق و مؤید باشید.» (صحیفه امام، ج14، ص: 381 ـ 382)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت نفت؛ جایگاه و نقش کارکنان صنعت نفت (1361)
«شما عزیزانی که امروز اینجا تشریف دارید، کسانی هستید که اولًا، مورد هدف جنایتکاران بیشتر از همه هستید و ثانیاً، برای خدمت به اسلام و میهن عزیز اسلامی مؤثرترین ارگانها هستید. من به شما تبریک میگویم که شما جوانانی هستید که با کوشش شما این انقلاب پیروز شد و شما مردان سلحشوری هستید که با اعتصابات شما رژیم سابق و اربابان آنها فلج گردیدند. مبارک باد بر شما این پیروزی و این قدرت و باید به شما بعضی از نکات را عرض کنم:
اینکه در این پیروزی بزرگی که نصیب ایران شده است و بحمد اللَّه قدمهای آخر را طی میکند، و دشمنان اسلام و میهن شما نفسهای آخر را میکشند، میبینید که قدرتهای بزرگ به وحشت افتادند و گاهی ما را تهدید میکنند، شما را تهدید میکنند و گاهی منطقه را بر ضد ما و ملت ما و شما میخواهند بسیج کنند. این برای این است که آنها از این قدرت اسلامی و از این وحدتی که در ایران پیدا شده است و انسجامی که در تمام گروههای این ملت پیدا شده است خوف دارند. بالاتر ارگانی که هدف جنایتکاران است، قضیه نفت است و قضیه کارمندان و کارفرمایان نفت است. شما باید توجه بکنید که حفظ این کشور و حفظ اسلام در این ناحیه بسته به تعهد شما به اسلام و میهن خودتان است. و جنایتکاران و منافقان و منحرفان، حیلهای که دارند، در رأس همه حیلهها نفوذ در بین شماست و منحرف کردن شماها در رأس برنامههای آنهاست. و من امید این را دارم که شما همان طور که تا کنون در کنار هم ایستادهاید و کارمندان و کارفرمایان و تمام اشخاصی که در این محلی که شریان حیات یک ملت است به کار ادامه میدهید، از حیلههای اینها غافل نباشید. بدانید که هر روزی که در بین شما، حیله گران و افسونسازان و ساحران آمدند و خواستند یک مطلبی ایجاد کنند، یک خلافی ایجاد کنند، بدانید آن روز است که میخواهند شما را تحت سیطره دشمنان اسلام قرار بدهند و اسیر آنها بکنند.
اینکه دولت امریکا در این وقت از زمان میگوید که ما دوستانی داریم در منطقه و منافعی داریم، باید دید که او چی میگوید، دوستان آنها کی هستند و کی بودند و منافع آنها در این منطقه چی هست و چی بود و چی خواهد بود. آنها دوستانی دارند و دوستان، آن قدر دوستی دارند که علاوه بر اینکه مزدور بیمزد هستند، مزدور مزدبده هستند.
آنهایی که منافع کشور خودشان را، سرمایههای انسانهای مظلوم را به پای قدرتمندان میریزند و منافع آنها را تأمین میکنند، مراد از منافع این طور منافع است، منافعی که شریان حیات آنها را در صورتی که قطع بشود، قطع میکند. و دوستان آنها دوستانی هستند که اگر آنها کنار بروند، حیات آنها را هم سلب میکند.
و ما به همه کشورهایی که همسایه ما هستند، اسلامی هستند، به دولتمردان آنها که به خیال خودشان اسلامی هستند، تذکر میدهیم که مقصود امریکا از اینکه ما دوستانی داریم و منافعی داریم و دنبال او دوستان و منافع خودشان را به واسطه اسلام و ایران اسلامی در خطر میبینند، آن منافع، همان منابع سرشار کشورهای اسلامی است و همان منابع زیرزمینی در کشورهای اسلامی و مناطق مهم برای آنها هست و آن دوستان شماها هستید، که بعض شما هست که برای آنها خدمت میکنید و در ازای این خدمت، ذخایر خودتان را هم تقدیم میکنید.
ملت ایران، دولت ایران و همه ارگانهای ایران میخواهند شما را از این بار ذلت که برای شما پیش آوردهاند که منافع شما و چیزهایی که باید برای ملتهای شما و برای تعمیر کشور شما صرف بشود، به رایگان میخواهند ببرند و شما را دارند اغفال میکنند و به خیال خودشان خیال دارند که شماها را در این مهلکهای که صدام گرفتار شد، گرفتار کنند که شاید بتوانند از این گرفتاری که به برکت اسلام برای آنها پیدا شده است، از آن نجات پیدا کنند. ملتها میدانند که اسلام برای آنها از هر چیز عزیزتر و سودمندتر، هم برای دنیای آنهاست و هم برای آخرت آنها.
دولتها باید این تنبیه را داشته باشند، ملتها میدانند؛ ملتها که سالیان دراز تحت شکنجه بودند، شکنجههای روحی، شکنجههای جسمی. ملتهایی که در فقر و مسکنت غوطه میخورند و زرهای آنها را و طلای سیاه آنها را در حلقوم دیگران میریزند، ادراک میکنند که موافقت با جمهوری اسلامی، بیرون کردن قدرتهای اجنبی و سلطههای کفار است و برچیدن بساط آنهاست. دولتها باید متذکر باشند و دولتها توجه بکنند به رژیم فعلی ایران، ببینند که آیا آنها برایشان با وضعی که دارند بهتر است یا اگر وضع تغییر بکند و بشود مثل ایران؟ توجه بکنند به اینکه ایران امروز، دولت و ملت و مجلس و تمام ارتش و سپاه پاسداران و همه، یک ارگان هستند و همه پشتیبان هم هستند. دولت اگر گرفتاری پیدا بکند، همین ملتاند که رفع گرفتاری میکنند. اگر در سرحدات ما جنگ تحمیلی پیدا شد، همین ملت و همین کارکنان نفت و سایر ارگانها هستند که پشتیبانی میکنند.
همان طوری که سابق شیرهای نفت را بستند و پیروز شدند، امروز هم باز میکنند و باز کردند و پیروزند. و برای دولت اگر مشکلی پیدا بشود، همین جوانان و همین ملت، زن و مرد، بچه و بزرگ است که در رفع اشکالات کوشش میکند.
شما دولتهای خارج از ایران میبینید که آن قدر مشکلات برای ما، ابرقدرتها پیش آوردند و ما را محاصره اقتصادی کردند و کمک همین ملت، آن توطئهها را خنثی کرد.
اگر شما این وضع را پیدا بکنید، ملت شما با شما مثل ملت ایران با دولت ایران باشد و تمام قدرتهای شما جمع بشود، متمرکز بشود و در مقابل قدرتها بایستد و آقایی کنید نه نوکری، خدمتگزار ملت و اسلام باشید تا بزرگی بکنید بر همه دولتهای قدرتمند، آن بهتر است یا اینکه قطع رابطه بکنید با ملتهای خودتان و وداع بگویید با اسلام و مخالفت کنید با یک جمهوری که اسلامی است و میخواهد آزاد و مستقل باشد؟ و مخالفت با اینها بکنید و ذلیل باشید در تحت سلطه قدرتمندان که وقتی مطلبی پیش میآید که مخالف با منافع آنهاست، اعلام میکنند که ما دوستانی داریم و منافعی داریم؟ امریکا چه منافعی میتواند در اینجا داشته باشد جز منابع زرخیز شما؟ و چه دوستانی میتواند اینجا داشته باشد جز آنهایی که به عنوان دوستی خدمتگزار هستند؟ امریکا دوست نمیخواهد، امریکا خدمتگزار میخواهد. امریکا خدمتگزارانی میخواهد که منافع ملتشان را تقدیم بکنند، و در عین حال ذلت را به خودشان بار بیاورند تحمل کنند. ما، ملت ما و دولت ما ایستادهایم و در مقابل هر سلطهجویی ایستادهایم و تا آن وقت که توان داریم مخالفت میکنیم. و من امیدوارم که این عنایاتی که خدای تبارک و تعالی با این ملت خدمتگزار به اسلام دارد، مستدام باشد و این خدمتی که تمام ملت ما برای اسلام و میهن اسلامی میکند مستدام باشد. و اگر همچو مطلبی ان شاء اللَّه، مستدام باشد، آسیب نخواهد دید.
قدرتهای بزرگ را با تمام کیدهای شیطانی رسوا خواهد کرد.
ما از اول انقلاب و بعد از پیروزی تا کنون هر چه دیدیم معجزات بوده است. شما ملاحظه بفرمایید که در این نهضتی که ایران پیدا کرد و مقابل یک رژیم شاهنشاهی با آن همه یال و کوپال و با آن همه کسانی که قدرتمند بودند و دولتهای قدرتمند پشتیبانی آنها، کدام قدرت توانست یک همچو رژیم دو هزار و پانصد ساله با همه ابزار جنگی و آلات، سلاحهای مدرن، از این کشور بیرون کند و شکست بدهد؟ و کدام قدرت است که امروز در جبهههای جنگ در مقابل این همه تجهیزات، پیروزی حاصل میکند؟ و کدام قدرت بزرگ است که در دل اینها آن طور رعب و ترس میافکند که فوج فوج خود را تسلیم میکنند؟ در صورتی که آنها در پناهگاههایی که با همه جور تجهیزات مجهز بود زندگی میکردند و برادران شما و ما با «ژ- 3» و امثال اینها در بیابان، از بیابان هجوم میکردند. آن چنان آنها را آن طور مرعوب کردند که یکباره سلاحها را زمین گذاشتند و تقدیم کردند و هر کدام میتوانستند خودشان را به شط انداختند و یا هلاک شدند یا با شنا خارج شدند و هر کدام نمیتوانستند اسیر شدند و تسلیم شدند.
برادران من، توجه کنید که شما چه کردید و باید چه مأموریت الهی را انجام بدهید.
توجه کنید که شما شریانهای ابرقدرتها و غرب و شرق را در دست دارید و دشمنهای شما هدف اصلیشان شما هست که دست شما و دست قدرتمند شما آنها را به عقب زد و توجه کنید به کید آنها و توطئههای آنها که هر روز در کار هست. کارمندان نفت و تمام کارگران این طلای سیاه بدانند که آنها مقصد هستند و آنهایی که میخواهند این کشور را به شکست بدهند، یکی از کارهایشان همان است که در آنجا یک ایجاد اختلاف بکنند.
بیدار باشید که اگر- خدای نخواسته- در آنجا یک اختلافی پیدا بشود، اسارت شما عود میکند. ما و شما و همه ملت ما آن روز در تحت سلطه قدرتهای بزرگ به وسیله این رژیم فاسد بودیم، کارفرمایان تمام جاها آنها بودند و ماها را مثل یک عمله حساب میکردند.
دست برومند شما و قدرت ایمانی شما آنها را به جای خود نشاند و به جهنم فرستاد. و شما امروز خودتان بحمد اللَّه قدرت در دست دارید و خودتان تمام رشتهها را در دست دارید و با همه توطئههایی که آنها کردند، همه را خود شماها خنثی کردید. و همین تحریم اقتصادی برای شما یک تحفه آسمانی بود که فکرهای متفکران ما را به راه انداخت و بحمد اللَّه رو به خودکفایی میروند. من دیگر کوتاه میکنم و دعا میکنم به شما که خداوند تبارک و تعالی، این قدرت اسلامی را حفظ کند. و خداوند تبارک و تعالی هوشیاری شما را حفظ کند و خداوند تعالی دشمنهای ملت ما را از بین ببرد و کیدهای آنها را خنثی کند و سعادت و سلامت و عزت و عظمت نصیب شما دوستان و ملتهای اسلامی باشد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج16، ص: 272 ـ 276)
ـ اجازه نامه به آقای کروبی؛ رسیدگی و نظارت بر امور مالی فرزندان صغیر شهدا (1362)
«بسمه تعالی
شما مجازید برای حفظ اموال صغار و مصالح آنها اقداماتی که در این امر لازم است انجام دهید. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید. و اگر جدّ پدری دارند باید با نظر و اجازه او باشد.[4]- 17 شعبان المعظم 1403 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج17، ص: 465)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی؛ منشأ بروز اختلاف (1363)
«قبلًا باید از تشریف آوردن آقایان تشکر کنم، و کاری که از من بر میآید و آن دعاست برای توفیق شما بکنم؛ و از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه را موفق کند که در خدمت اسلام باشیم. بیشتر مسائل در این محفلهایی که بوده است و در مجلس و در سایر جاها گفته شده است، و بنده یک مسئلهای را که در نظر دارم و لازم میدانم که به همه ملت این مسأله را عرض کنم، و درباره او احساس خطر میکنم و ناراحتی دارم، آن این است که ما در مسأله سابق که بعضیها راجع به شورای نگهبان صحبتهایی کرده بودند احساس کردیم که وظیفه هست ما مسأله را یک طوری حلش کنیم، و مهم این بود که من از اختلافات که داشت پیدا میشد خائف بودم. مع الأسف این نصیحتی که من کردم که اختلافات قطع بشود، نمیدانم چه دستهای مرموزی در کار است که همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندین روز پیش یک اعلامیهای آوردند اینجا که من دیدم- بدون امضا البته- این اعلامیه بیاشکال یا از یک آدم بیعقلی صادر شده است و یا از یک آدم شیطانی، یا از یک دوست نادان، یا از دشمن شیطان. و او اینکه، آن مطلبی را که من راجع به شورای محترم نگهبان نوشته بودم بالایش طبع کرده بودند و در ذیلش با یک عبارت زنندهای گفته بودند که این آقایاناند که فلان هستند، و اسماء اشخاص محترم و متعهد که بعضی از اینها را من در طول انقلاب میشناسم، فعالیت کردند، کتک خوردند، زجر کشیدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چیزی که من را نگران میکند این است که دنبال هر مطلبی یک شیطان هم پیدا میشود که میخواهد آن را منحرف کند. شیطان، خدای تبارک و تعالی را- به تعبیر من- تهدید کرد به اینکه من نمیگذارم که بندگان تو اطاعت تو را بکنند. وقتی خودش رانده شد، گفت که- من نمیگذارم آنها دیگر- نمیتوانی ببینی دیگر اشخاصی را که به تو علاقهمند باشند، مگر آنهایی که خالصاند. کلیه چیزهایی که در آن بوی اختلاف میآید این بلا اشکال از شیطان است که دشمن قسم خورده است که ما را منحرف کند. من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد. گویندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطبای جمعه، کسانی که قبل از خطبه صحبت میکنند بدانند که مسئلهای که بنده را ناراحت کرده است و میکند این است که در این کشور اختلاف ایجاد بشود. آن روز من برای رفع اختلاف یک کلمه گفتم، دنبالش یک مسائلی پیش آوردند که خودش اختلافانگیز بود. امروز من عرض میکنم که آقایانی که در منابر در این ماه مبارک یا بعدش، فرق نمیکند، خصوصاً ماه مبارک که بیشتر منبر میروند و بیشتر صحبت میشود، بدانند که اسلام از آنها میخواهد که با هم باشید.
فرض میکنیم که یک مقام بسیار عالیای هم از شما گرفته شده است،- فرض میکنیم و حال اینکه نیست این جور- این موجب این نمیشود که شما خدای تبارک و تعالی را ناراضی کنید از خودتان، برای اینکه من حالا در این قصه پیروز نشدم- اگر اسم این پیروزی باشد- رضای خدا را در نظر داشته باشید و خودتان را بنده خدا بدانید که هر طور پیش بیاورد آن طور را راضی هستید، همان طوری که بندگان خالص خدا، اولیای معظم خدا این طور بودند. هر چه برای سید الشهدا- به حسب روایت- نزدیک میشد ظهر عاشورا و جوانهایش یکی یکی از بین میرفتند، صورتش افروختهتر میشد.[5] برای اینکه میدید روی مقصد دارد میرود. وقتی بنا شد که همه ما میخواهیم که خدمت کنیم به این کشور، میخواهیم که آن مسائل سابق برنگردد، میخواهیم که اسیر نباشیم در دست مستشارهای امریکایی یا قلدرهای روسی، ما که بنا داریم این طور باشیم، راهش این است که ما با هم باشیم. یعنی همان طوری که توده مردم، به حسب نوع این توده مردم هستند، سران مردم، هم این طور باشند.
و من گاهی شاید بسیاری از اوقات خوف این را دارم، و از این خوف هم گاهی ناراحتم که نبادا مردم برای خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آن وقت مشرف باشند آن بهشتیها بر ما، ما آن خجالت را چه بکنیم. آنها برای رضای خدا عمل کردند و میکنند و شما آقایان را به کرسی وکالت نشاندند و حالا هم باز دسته دیگر را نشاندند. آنها برای خدا کار کردند. اگر ما انحراف پیدا کنیم و بالخصوص اختلاف ایجاد کنیم، به واسطه حرفهایمان اختلاف ایجاد کنیم، این خوف همان معنا هست که فردا ما در عذاب باشیم و آنها در نعمت باشند، و آنها به ما بگویند ما برای خاطر شما آمدیم به بهشت و شما چرا رفتید جهنم! و این خجالتی که انسان در آن روز خدای نخواسته میکشد از آن آتش سختتر است. مجلس گمان نکند که در یک مجلس صحبت میکند، ائمه جمعه گمان نکنند که در یک جای محدود صحبت میکنند، امروز دیگر حدود برداشته شده است، دیوارها ریخته شده است. اگر دیروز یک کسی در یک مجلسی مثلًا، یا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت میکرد، در یک جمعیت محدودی صحبت میشد و تمام میشد. امروز همه میدانید این طور نیست، خصوصاً در ایران که مجلسش منعکس میشود مستقیماً، و راجع به خطب جمعه هم منعکس میشود و من گاهی وقتها چیزهایی را که از رادیوی خارج میشنوم، بعدش از رادیوی خودمان میشنوم، آنها زودتر از ما نقل میکنند. در یک همچو محیطی تکلیف خیلی زیاد است. انحرافات اگر پیدا بشود، این انحرافات، انحرافات محدود نیست، انحراف نامحدود است. در داخل اگر خدای نخواسته ایجاد اختلاف بشود، منتهی به این میشود بیشک به اینکه شکست بخورید. دشمن پشت درهای ایران ایستادهاند، مراقبند آنها. تمام این هیاهوها ترس ندارد. اینها چیزی نیست، امریکا چه میفرستد به کجا و چه میفرستد به کجا، اینها، اینها صحبت است، آنی که آنها نقشه اصلیشان این است که در داخل یک کاری انجام بدهند. امریکا میداند که عرضه این را ندارد که در ایران وارد بشود یک کاری انجام بدهد، خودش هم میداند، این را خودشان هم گفتند که ما نمیخواهیم که سربازهای امریکا در خلیج از بین بروند، آقایان هم گفتند این را. آنها این مسأله را ظاهر میکنند که با هو و جنجال ما را از میدان بیرون کنند، آنها خوفی ندارد. آنی که خوف دارد این است که با این شیطنتها، ایادی آنها که باز هستند در کشور، با این شیطنتها ایجاد اختلاف کنند، دو دسته کنند، یک دسته از آن ور، یک دسته از آن ور. بین علمای بلاد اختلاف ایجاد کنند، دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد. اگر یک عالمی که در یک شهری نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است، با یک عالم دیگری که آن هم نظیر اوست، اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سلیقه را برسانند به اختلاف در جمعهها و جماعات و در جاهای عمومی، این همچو نیست که اختلاف زید و عمرو است، این یک اختلافی است که هر شهر را دو قسمت میکند، دو بخش میکند، یک بخش از آن ور، یک بخش به این ور، و این کم کم اضافه میشود. دشمنهای ما هم حوصلهشان خیلی زیاد است، حالا نقشه میکشند برای پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو میرود، این فساد جلو میرود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای اینکه در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها. ما از این غافل نباید باشیم.
اینهایی که- این- اعلامیه میدهند دیگری را تضعیف میکنند، آن یکی اعلامیه میدهد به دیگری بد میگوید، تهمت میزند، خیال نکنند که این، اگر اشخاصی- که- هستند که سالماند خیال نکنند که این یک خدمتی است. این یک خیانتی است به همه ملت، به اسلام. اگر از شیاطین هستند باید ملت گوشش را باز کند، چشمش را باز کند، و احتمال زیاد هست که از شیاطین باشند. ما باید بعد از آنکه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشیم با خودمان. دشمنی خودمان موجب میشود که آنهایی که دشمن اصلی ما هستند بر هر دو غلبه کنند و روزگار همه را سیاه کنند. امروز اسلام در دنیا وضعی پیدا کرده است که اگر چنانچه شکست خدای نخواسته بخورد تا سالهای طولانی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند، برای اینکه قدرتهای بزرگ قدرت اسلام را فهمیدهاند و میدانند که این را باید از بین برد. حتی آنهایی که به اسم اسلام حکومت میکنند در ممالک اسلامی، آنها هم از اسلام ایران میترسند. اسلام ایران را یک اسلام دیگری میدانند و یک طور دیگر هم هست این. ما باید چشم و گوشمان را باز کنیم که خدای نخواسته با دست خودمان اسلام را از بین نبریم. با دست ملتمان اسلام آمد اینجا و شما را در دنیا آبرومند کرد و جوری شد که با تخیل اینکه یک عدهای در لبنان تهدید کردند امریکا را، تازه امریکا دارد عقب مینشیند. با توهّم اینکه نبادا یک کسی به طور انتحاری برود چه بکند، همهاش هم گردن ایران میگذارند به خیال اینکه ایران این کارها را میکند، و حال آنکه مسلمین دنیا بیدار شدند، غیر مسلمین هم بیدار شدند، یعنی آنهایی که ضعیف هستند، مستضعف بودند، بیدار شدند. هر کسی در جای خودش دیگر میخواهد مقابله کند با اینها. آنها دور کاخ سفید را یک بساطی درست کردند و هر روز هم اضافهاش میکنند برای اینکه از این اسلام ترسیدند و اینها میخواهند این را نابودش کنند. آنها نمیتوانند، اما به دست شما خدای نخواسته ممکن است بشود. اهل منبر متوجه باشند یک کلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اینکه چه شده و چه شده که اختلافانگیز است، بکنند، پیش خدای تبارک و تعالی مسئولند، اسلام از آنها مؤاخذه خواهد کرد. خطیبهای در جمعه هم همین را بدانند، آنهایی هم که قبل از نماز جمعه خطبه میخوانند همین را باید بدانند، علما هم که در هرجا هستند همین معنا را باید توجه کنند که ما امروز احتیاج داریم به اینکه به قول خدای تبارک و تعالی با تمام وجود عمل کنیم که میفرماید با هم باشید وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.[6]
ماه مبارک رمضان پیش است. و یکی از نعمتهایی که خدا به شما وکلا داده است این است که، در ماه مبارک شعبان این مجلس افتتاح پیدا کرد و در آغاز ماه رمضان شروع به کار دارد میکند. و این یکی از نعمتهای بزرگ خداست که به ما عنایت فرموده است. ماه رمضان شما را دعوت کرده خدای تبارک و تعالی به مهمانی خودش. همان طور که میبینید مهمانی خدا صوم است، مثل میهمانی ماها نیست که آن جور تشریفات را داشته باشد، پرهیزدادن است از آن چیزهایی که مربوط به شهوات انسان است. توجه بکنید که ماه مبارک را به آدابش عمل بکنید یعنی آداب روحیاش. فقط دعا نباشد، دعا به معنای واقعیاش باشد. خواندن خدا و تذکر خدا به معنای واقعی، آن تذکری که نفوس را مطمئن میکند، آن ذکری که بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[7]. یاد خدا واقعاً و حاضر دیدن خدا را در همه جا. ماه مبارک را به تذکر خدا، به ذکر خدا و به رحمتهای خدا که به شما عنایت کرده است شکرگزاری کنید و ذکر خدا را بگویید، یاد خدا را بکنید که خدا شما را موفق کند به اینکه دستهایی که میخواهند تشتت در این ملت ایجاد کنند، خدا آن دستها را موفق نکند.
و از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستیم، محتاج به تهذیب نفس هستیم، تا آن دم آخر ما محتاجیم. پیغمبرها هم محتاجند. انبیای بزرگ هم محتاجند، منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیدهاند و دنبالش عمل کردهاند، و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خودمان عمل نکردیم. امیدوارم که ان شاء اللَّه این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد. و مبارک بودن به این است که بنا بر این بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید. در این ماه مبارک دعا کنید که خدای تبارک و تعالی شما را موفق کند به اینکه در این خدمتی که متکفل او هستید، مطابق رضای او عمل کنید. از خدا بخواهید که ما را از عنایت خودش محروم نفرماید. و این ضیافت خدا را قدر بدانید. این ضیافت خیلی لطافت و ظرافت دارد، این را باید قدر بدانیم ما. این ادعیهای که وارد شده است در ماه مبارک رمضان و در ماه شعبان اینها راهبر ماست به مقصد، به تعبیر شیخ ما[8]- رحمه اللَّه- قرآن صاعد است. ادعیه را ایشان تعبیر میکرد به اینکه، قرآن نازل است و این، قرآن صاعد. در هر صورت ظرایفی در این ادعیه مبارکه هست که سابقه ندارد. اینها را توجه به آن بکنید، انسان را این ادعیه میتواند حرکت بدهد. ماه مبارک میتواند که انسان را موفق به بسیاری از امور بکند. ماه مبارک میتواند انسان را طوری بکند که تا ماه مبارک دیگر یا تا آخر دیگر کنترل بشود و تخطی از آنچه رضای خداست نکند. من امیدوارم که همه ما موفق بشویم به اینکه این ماه مبارک را با ذکر خدا و توجه به خدای تبارک و تعالی به پایان برسانیم، که خدای تبارک و تعالی در عید رمضان به ما عیدی عنایت کند و آن استقلال تام ما، آزادی تام ما بیمه شده و جمهوری اسلامی بیمه شده.
خدایا! ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم، ما هیچیم و هر چه هست تویی. ما اگر چنانچه خلاف میکنیم نادانیم، تو بر ما ببخش. تو ما را به این ماه مبارک رمضان وارد کن به طوری که با رضای تو وارد بشویم در او. خدایا! تو ما را لیاقت بده که در این مهمانی که از ما کردی به طور شایسته وارد بشویم. خدایا! این ایران که از همه اطراف به او هجوم شده است، برای اسلام، این ایران را تو تقویت کن. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج18، ص: 475 ـ 481)
ـ تلگراف به آقای گلپایگانی؛ تبریک عید سعید فطر (1366)
«حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته- قم
پس از اهدای سلام و تحیت و تبریک عید مبارک فطر، از بازگشت جنابعالی با سلامت و امید سلامت هر چه بیشتر برای جنابعالی، خداوند- منان جل وعلا- را شکرگزارم. این جانب از ادعیه خالصانه برای سلامت وجود با برکت آن جناب غفلت نکرده و نمیکنم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج20، ص: 274)
[3] - در گزارش ساواک به همین صورت( نقطه چین) آمده است.
[4] - آقای مهدی کروبی( نماینده امام خمینی و سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی) طی نامهای( 113056- 4/ 3/ 62) به امام خمینی خواستار صدور اجازه نظارت بر حفظ اموال فرزندان صغیر شهدا و همچنین سرپرستی آنان در مواردی که سرپرست واجد صلاحیت ندارند، گردید
[5] - بحار الانوار، ج 6، ص 154، حدیث 9،( از معانی الاخبار).
[6] - سوره آل عمران، آیه 103:« همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید»
[7] - سوره رعد، آیه 28:« تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد».
[8] - عارف بزرگ: میرزا محمد علی شاهآبادی، استاد امام خمینی در عرفان.