امروز با امام: چهارم اردیبهشت

ـ تلگراف به آقای سید حسن قمی و اظهار بی اطلاعی از وضعیت آقای طبسی (1343)

ـ اولین و طولانی ترین مصاحبه امام خمینی با یک نشریۀ خارجی؛ با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران (1357)

ـ بیانات خطاب به هیأت کوبایی؛ پشتیبانی از انقلاب- وحدت دولتها و ملتها (1358)

ـ سخنرانی در جمع رؤسای دفاتر ازدواج و طلاق تهران و حومه؛ تحول روحی ملت (1358)

ـ سخنرانی در جمع اعضای جامعه زنان خارجی مقیم ایران؛ مدعیان حقوق بشر (1358)

ـ سخنرانی در جمع بانوان شهرهای تهران؛ برکات انقلاب- دستهای تفرقه انداز (1358)

ـ سخنرانی در جمع نیروی هوایی دزفول؛ شکست ناپذیری نیروهای الهی (1358)

ـ سخنرانی در جمع اعضای سازمانهای مختلف دولتی؛ حفظ وحدت کلمه (1358)

ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأتی از لیبی؛ نجات مستضعفان- قضیه آقای موسی صدر (1358)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س)؛ منزلت زن در جامعه (1360)

ـ پاسخ استفتاء دادستان کل کشور در مورد قتل شبه عمد (1362)

ـ حکم نمایندگی امام در منطقه کاشان به آقای سید مهدی یثربی (1362)

ـ سخنرانی در جمع کارگران، معلمان و مربیان پرورشی؛ عصر هدم ارزشهای انسانی (1362)

ـ سخنرانی در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه در روز پاسدار؛ عوامل شکست و پیروزی (1364)

ـ حکم به رئیس جمهور؛ تدوین متمم قانون اساسی (1368)

کد : 4347 | تاریخ : 04 اردیبهشت 1400

امروز با امام: چهارم اردیبهشت

 

ـ تلگراف به آقای سید حسن قمی و اظهار بی اطلاعی از وضعیت آقای طبسی (1343)

«مشهد- حضرت آیت‏اللَّه قمی- دامت برکاته‏

اطلاعی از آقای طبسی ندارم. به نظر می‏رسد دستهای مرموزی درصدد تحریک اعصاب هستند.

خمینی.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 520)

ـ اولین و طولانی ترین مصاحبه امام خمینی با یک نشریۀ خارجی؛ با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران (1357)

[آقای لوسین ژرژ در آغاز مصاحبه خود با امام خمینی که در روزنامه لوموند، 6 مه 1978 م. (16/ 2/ 57) به چاپ رسیده است چنین می‏نویسد:

از آغاز سال جاری مسیحی، قیامهای بزرگی مرتباً در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و شهرهای متعددی را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضی مخالفان چپ و چپ افراطی، در این جنبشها که بر ضد رژیم شاه است شرکت دارند ولی به نظر می‏رسد که الهام دهندگان عمده و اصلی این جنبشها رهبران مذهبی‏اند ... به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبی شیعیان جهان یعنی آیت اللَّه خمینی را تکرار می‏کنند.

آیت اللَّه خمینی از سال 1963 به حال تبعید در عراق به سر می‏برد. در روز 29 اکتبر 1977 مرگ مشکوک پسر ایشان در عراق و انتشار مقاله توهین‏آمیزی علیه آیت اللَّه خمینی در روزنامه‏های دولتی، منشأ عصیان و طغیانی گردید که پس از آن تاریخ، نیروهای مذهبی را علیه شاه به طور جدیتری به حرکت درآورد. هر چند آیت اللَّه خمینی که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهی است، مرتباً بیانیه‏ها و اعلامیه‏هایی خطاب به مردم صادر می‏کنند و آنها را به قیام و عصیان فرا می‏خوانند ولی هیچ گاه تا کنون با مطبوعات خارجی مصاحبه‏ای به عمل نیاورده‏اند. ایشان در تبعیدگاه خود- نجف (عراق)- فرستاده مخصوص لوموند را به حضور پذیرفت.

آیت اللَّه خمینی با چهره‏ای لاغر که محاسنی سفید آن را کشیده تر می‏کرد، با بیانی متهورانه و لحنی آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتی وقتی به این مطلب و تکرار آن می‏پرداخت که ایران باید خود را از شرّ شاه خلاص کند و نیز هنگامی که به مرگ پسرش اشاره می‏کرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده می‏شد و نه در خطوط چهره‏اش حرکتی ملاحظه می‏گردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود. آیت اللَّه به جای آنکه با فشار بر روی کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین می‏کرد، نگاهی که همواره نافذ بود؛ اما هنگامی که مطلب به جای حساس و عمده‏ای می‏رسید، تیز و غیر قابل تحمل می‏شد. آیت اللَّه، عزمی راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحه‏ای نیست. مصمم است که در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود ....

در حال حاضر در ایران و به نام همین پارسای زاهدِ 76 ساله است که قیامهای متعدد به وقوع می‏پیوندد. این قیامها که عناوین و موضوعات مذهبی دارند خیلی بیشتر از آنچه جبهه مخالف چپْ رژیم شاه را به خطر بیندازد، رژیم مذکور را به طور جدی به خطر انداخته است.

اکنون ما در حضور آیت اللَّه در اتاقی 2* 3 متر و در خانه‏ای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهری که از لحاظ وضع جغرافیایی یکی از بدترین مناطق کویری عراق است. در راه نجف و بغداد بادی سخت برخاست و شنهایی را به حرکت درآورد. شدت باد به اندازه‏ای بود که اتومبیل ما را مانند پر کاهی جا به جا می‏کرد و بالاخره آن را در یک توده شن بی‏حرکت ساخت. راننده ما این را خشم و غضب خداوندی می‏دانست و به تلاوت آیاتی از قرآن پرداخت. در اینجا که سرزمین مقدس مسلمانان شیعی است، همه جا خداوند عادل و عدالت‏خواه و عدالت‏گستر آنان حاضر و ناظر است. مرقد علی نخستین امام و داماد پیغمبر در نجف است و در کربلا نیز مرقد امام حسین سومین امام و نواده پیغمبر قرار دارد. قبور این امامان در زیر گنبدی قرار دارد که از خارج طلا کاری است و تلألؤ و لمعان آن بی‏نهایت است، و از داخل نیز با هزاران آیینه درخشان آذین شده است. این دو امام و فرزندان امام حسین تا امام یازدهم، همگی توسط غاصبان اموی و عباسی به قتل رسیده‏اند، مع ذلک این ثروتِ نمایان در متن فقرِ بی‏نهایتِ محیط تعجب آور نیست. در واقع، این امر خود بیانی است از حالت انتقام مردمان شیعی‏اندیش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شیعی، که پیروانش در سراسر جهان یک ششم مسلمانان را تشکیل می‏دهند، مدت ده قرن است که در انتظار امام دوازدهم هستند؛ امامی که حکومت حق را برقرار خواهد کرد و بر روی زمین عدالت را مستقر خواهد ساخت. گرچه اماکن مقدس شیعیان در مملکت عراق واقع است که نصف جمعیت آن شیعه هستند ولی شیعیان خصوصاً در ایران ساکنند. در حقیقت از 33 میلیون ایرانی 93 درصد شیعه هستند و آیا کسی که این توده شیعه را که هنوز ایمانی شدید و سوزان به حرکتشان در می‏آورد، تحت تسلط و کنترل خود دارد و بر ایران فرمانروایی می‏کند، همین پارسای کهنسال یعنی آیت اللَّه خمینی است که دارای چنین قدرتی است؟

شاه وی را در 1963 از ایران تبعید کرد، و از (1965) و پس از طی یک دوران تبعیدی در ترکیه، در نجف به سر می‏برد و مرگ پسرش دلیلی برای قیامهای متوالی شده است که هر چند یک بار، ایران را به لرزه در می‏آورد.

در پیچ یکی از کوچه‏های تنگ نجف که خانه‏هایش برای آنکه سپری در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیت اللَّه خمینی قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حداکثر دوازده تن از نزدیکان وی حضور داشتند. در این مسکن محقر، از قدرت رؤسای شورش و یا رؤسای جبهه مخالف که در تبعید به سر می‏برند، هیچ نشان و علامتی دیده نمی‏شود و اگر آیت اللَّه خمینی قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلماً ناشی از تسلط و اقتدار وی بر افکار مردم ایران است؛ اقتداری که پس از تبعید وی از ایران به جای آنکه کم شود، ده برابر شده است.

آیت اللَّه که مردی متین و کم سخن است تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بین المللی مطلبی بیان نکرده است و بنابر این، مصاحبه حاضر با لوموند نخستین مصاحبه ایشان است‏]

سؤال: [شاه شما را متهم می‏کند که مخالف تمدن و گذشته‏گرا هستید؛ جواب شما به این مطلب چیست؟]

جواب: این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته‏گراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیه‏ها و بیانیه‏هایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بوده‏ام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا می‏کند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب‏ماندگی و واپسگرایی نگاه دارد. رژیم شاه رژیمی دیکتاتوری است. در این رژیم، آزادیهای فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شده‏اند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل می‏کند. انعقاد مجامع سیاسی- مذهبی ممنوع است. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قوای سه‏گانه را غصب کرده است و یک حزب واحد[1] ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام می‏گیرد.

کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلی‏مان بود و ما صادرکننده این ما زاد بودیم، فعلًا از میان رفته است. مطابق ارقامی که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد می‏کند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضی شاه!

دانشگاههای ما نیمی از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح می‏گردند و به زندان افکنده می‏شوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر می‏کند و آن را برای خرید اسلحه‏هایی به کار می‏برد که جنبه تجملی و قیمتهای سرسام آور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه می‏زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وی که وابسته به قدرتهای خارجی است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار می‏دهد. هنگامی که شاه ادعا می‏کند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» می‏رساند، دروغ می‏گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جاری سازد. کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و گذشته گرایی وی مبارزه می‏کنند. به دلیل این واقعیتهای غیر قابل بحث است که شاه کوشش می‏کند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته‏گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او برای کارهایی که بر ضد پیشرفت و ترقی اقتصادی و فرهنگی مردم کرده است محاکمه خواهد شد؛ و آن روز تمامی عالم از جنایات وی آگاه خواهند گردید.

[شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد می‏کند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمی‏گردانید و این مطلب لزوماً قانع‏کننده نیست. لطفاً ممکن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلی ایران بیان بفرمایید: اصلاحات ارضی، صنعتی کردن مملکت، و زنان‏]

- هدف از اصلاحات ارضی شاه، خصوصاً این بود که بازاری برای کشورهای خارجی، خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضی‏ای که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره‏مند خواهد ساخت و مالکانی را که بر خلاف قوانین اسلامی عمل کرده‏اند مجازات خواهد کرد.

[زمینهایی که گرفته‏اند، به مالکان قدیمی‏اش برگردانیده خواهد شد؟]

- مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی را روی هم انباشته بودند، بی‏آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و بر خلاف قوانین اسلامی عمل کرده‏اند و ثروتمند شده‏اند. بنا بر این اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایی که این مالکان به ناحق متصرف شده‏اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد.

در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملًا با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتی که فعلًا در ایران مستقر ساخته‏اند. سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرتهای استعماری به صورت یک جامعه مصرفی درآورده است.

در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادی آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شی‏ء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، می‏کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادی زن را البته نظیر آزادی مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهای ایران را پر کرده‏اند. در اینجاست که آزادی آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته است. ما می‏خواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید می‏کند، آزاد سازیم.

[درباره لفظ «مارکسیسم اسلامی» که رژیم مرتباً استعمال می‏کند چه فکر می‏کنید؟ آیا با دستجات چپ افراطی روابط سازمانی دارید؟]

- این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کرده‏اند. این مفهوم مفهومی نادرست و حاوی تناقض است و برای از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامی که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامی» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتی‏اش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکاری سرخ» نیز هدفی را که گفتیم تعقیب می‏کند؛ بدین معنا که وی می‏خواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچ گاه میان مردم مسلمانی که بر ضد شاه در حال مبارزه‏اند و عناصر مارکسیست افراطی یا غیر افراطی اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیه‏های خود خاطرنشان ساخته‏ام که مردم مسلمان بایستی در مبارزه خود همگون و متجانس باقی بمانند و از هر نوع همکاری سازمانی با عناصر کمونیست بر حذر باشند. بدین ترتیب با اتحاد بین تمام مسلمانان است که ما با شاه مبارزه می‏کنیم و خواهیم کرد؛ و به همین دلیل است که شاه سعی دارد مبانی مبارزه‏ای ما را وارونه جلوه دهد.

[با توجه به فقد روابط سازمانی، آیا یک اتحاد تاکتیکی را با مارکسیستها برای سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعی‏تان چگونه خواهد بود؟]

- نه، ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکاری نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفته‏ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقی آنان مخالفیم. ما می‏دانیم آنها از پشت به ما خنجر زده‏اند و اگر روزی به قدرت برسند، رژیمی دیکتاتوری برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه‏ای که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامی از همان ابتدا مسأله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار می‏کرده‏اند. ما هیچ گاه آزادی آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده‏ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست.

[به نظر شما علت شعله‏ور شدن قیامهای ایران چیست؟ چرا این طغیانها در حال حاضر رخ داده است؟]

- فشار و قهری که شاه و پدرش اعمال کرده‏اند، بدبختیهایی که ملت ما دچارش شده است، مردمی که از آزادی‏شان، استقلالشان، پیشرفتشان و زندگی خوبشان محروم شده‏اند، وعده‏هایی دروغی که در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده است، روی هم رفته منشأ تظاهرات مذکور است. خرابی وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و وسعت دامنه قهر و فشار، به درجه تحمل ناپذیری رسیده است. آخرین قیامها مقدمه انفجار عظیمی است که نتایجش غیر قابل محاسبه است. هدف از ضد تظاهراتی که پلیس در مقام مقابله و با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایی که در هر شهر و روستا پیش می‏آید آن است که مانع سرنگون شدن شاه گردد.

[فکر می‏کنید که فرزند شما به قتل رسیده است؟ اگر چنین نیست چرا مرگ وی علت انفجار تظاهرات شده است؟]

- من با قطع و یقین نمی‏توانم بگویم چه اتفاقی افتاده است ولی می‏دانم که او شب قبل از درگذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارشهایی که به من رسیده است، اشخاص مشکوکی آن شب به خانه وی رفته‏اند و فردای آن شب او فوت کرده است. چگونه؟ من نمی‏توانم اظهار نظری بکنم. نارضایی مردم به این مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم خدمتگزاران خود را دوست می‏دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود می‏دانند. دنبال این جریان هر کشتاری که رژیم ترتیب داد، تظاهرات تازه‏ای را به مناسبت چهلم کشته‏شدگان موجب گردید. اما مطلب اصلی و اساسی، پسر من نیست. مسئله اساسی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدانها ستم می‏کنند.

[برنامه سیاسی شما چیست؟ آیا می‏خواهید که رژیم را سرنگون سازید؟ به جای این رژیم، چه نوع رژیمی را برقرار خواهید کرد؟]

- کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است؛ مع ذلک نخستین اشتغال حاضر ما سرنگون کردن این رژیم خودسر و خودکامه است. در مرحله اول بایستی قدرتی به وجود آوریم که به احتیاجات اساسی مردم پاسخ دهد.

[مقصودتان از حکومت اسلامی چیست؟ آنچه از این تعبیر، خود به خود، به ذهن می‏آید امپراتوری عثمانی و یا عربستان سعودی است‏]

- تنها مرجع استناد برای ما، زمان پیغمبر و زمان امام علی است.

- [آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسی 1906[2] یک راه حل معتبر است؟]

- قوانین اساسی و متمم آن به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، می‏تواند مبنای دولت و حکومتی باشد که ما توصیه می‏کنیم؛ این حکومت در خدمت آرمان اسلامی قرار می‏گیرد.

[آیا این قانون اساسی، رژیم سلطنتی را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهوری را در مد نظر دارید؟]

- رژیمی که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه رژیم سلطنتی نخواهد بود. این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست.

[به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلی برای شما قابل قبول خواهد بود؟]

- ما مخالف پدر شاه بودیم و مخالف شاه فعلی و مخالف همه سلسله‏اش هستیم؛ زیرا مردم ایران آن را نمی‏خواهند.

[آیا خود شما در نظر دارید که در رأس آن قرار گیرید؟]

- شخصاً نه. نه سن من و نه موقع و نه مقام من، و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری نیست. اگر موقعیت پیش آید، ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلامی مربوط به حکومت هستند، شخصی و یا اشخاصی را که مستعد تعهد چنین امری باشند انتخاب خواهیم کرد.

[شما همواره در مقابل درخواستهای مطبوعات بین المللی سکوت را حفظ کرده‏اید؛ چرا؟]

- مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمی توجه دارند: تخت جمشید، تاجگذاری شاه و ... یا در حد اعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است، نه به بدبختیهای مردم ایران و یا فشاری که تحمل می‏کنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار برای تبلیغاتش در خارج پول خرج می‏کند. از این جهت من در طول پانزده سال گذشته- خصوصاً به من گفته‏اند روزنامه شما مستقل است و به مسائل واقعی ایران از قبیل شکنجه‏ها، کشتارها و بی‏عدالتیها می‏پردازد من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من کمک کند- حرفهای خود را خطاب به مردم ایران زده‏ام و همین کار را ادامه خواهم داد.

[آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل یکی از دلایل مخالفت شما با رژیم است؟]

- آری؛ زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشماری مرتکب شده است. عمل شاه در حفظ روابط سیاسی با اسرائیل و دادن کمک اقتصادی به وی، بر خلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمانهاست.

[آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در جرگه کشورهای عربی وارد شود؟]

- من همواره مُصراً خواسته‏ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند. متأسفانه دعوتهای مرا رژیمهای مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمده‏اند، نشنیدند. من امیدوارم که بالاخره این دعوتها شنیده شود. من در این راه پایداری خواهم کرد.

[آخرین رشته عملیات نظامی اسرائیل منجر به اشغال یک سرزمین عربی دیگر یعنی جنوب لبنان شده است که مردمانش شیعه‏اند. در این باره چه فکر می‏کنید؟].

مردم جنوب لبنان باید به هر وسیله‏ای که شده به خانه‏های خود بازگردند و وظیفه دارند که برای بازپس گرفتن سرزمین خود مبارزه کنند، پیش از آنکه اسرائیلی‏ها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان درخواست کرده‏ام که به کمک برادران خود در جنوب لبنان بشتابند. این دعوت نتایجی داشته است اما تنها حکومتها هستند که با توجه به احتیاجات این مردم، وسایل لازم را در اختیار دارند؛ تنها حکومتها هستند که امکان دارند به اسرائیل فشار بیاورند که مجبور به تخلیه این سرزمین بشود.

[یک دسته از سربازان ایرانی جزء نیروهای ملل متحد در جنوب لبنانند؛ فکر می‏کنید که این کمکْ مثبت است؟]

- ما رژیم ایران را تجربه کردیم؛ هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان باور کرد که این رژیم که همواره به ضرر اعراب و به اسرائیل کمک کرده است، این بار در خدمت یک آرمان مقدس عمل کند. به اعتقاد من، کار ایران بیشتر به این جهت است که مانع از اظهار عقیده دشمنان اسرائیل بشود.

[موقع و موضع شما در قبال امریکا چیست؟]

- در طی بیانیه‏ها و اعلامیه‏های پانزده سال اخیر خود چندین بار موضع و موقع خودم را در قبال امریکا و قدرتهای بزرگ دیگری که از ثروتهای ممالک فقیر بهره‏برداری می‏کنند، بیان کرده‏ام. امریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد خشونتی را که به مردم تحمیل می‏شود تأیید می‏کند. امریکا که منشأ کودتای 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتی که وضع بدین منوال است، موضع و موقع من در قبال امریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند.

[آیا مثل برخی فکر می‏کنید که امریکا می‏خواهد یک رژیم آزادمنش لیبرال در ایران مستقر سازد؟]

- یعنی اعلامیه راجع به احترام و رعایت حقوق بشر؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست؛ حرف! و من بدان باور ندارم. کافی است که ملاحظه بکنید کارتر رئیس جمهور امریکا در جریان دیدارش در تهران پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن، عملًا این پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت. به هر حال ما هیچ گاه رژیمی را با سیما و صورتی لیبرال و آزادمنش، و مضمون و محتوای دیکتاتوری و استبدادی قبول نخواهیم کرد.

[در مقابل اتحاد شوروی که همسایه بزرگ ایران است، موضع و موقع شما چیست؟]

- همان موضع و موقعی که در قبال امریکاست. ابرقدرتها مردم ما را استثمار کردند. من فرقی میان آنها و حتی بین آنها و انگلیس هم نمی‏بینم. هنگامی که ایران واقعاً مستقل گردید، در آن صورت می‏تواند روابط سالمی با تمامی ممالک عالم برقرار سازد.

[آیا فکر می‏کنید که رژیم شاه قادر است که آزادمنشی پیشه کند؟]

- هر گز! حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه هستند؛ لذا هیچ مصالحه ممکنی با وی وجود ندارد. جنایات وی بیشمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او ثروتهای مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهای خارجی منتقل ساخته است. باید که او در خصوص جنایاتی که مرتکب شده است جواب دهد. آزادسازی واقعی تا هنگامی که شاه بر اریکه قدرت است امکانپذیر نخواهد بود.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 366 ـ 376)

ـ بیانات خطاب به هیأت کوبایی؛ پشتیبانی از انقلاب- وحدت دولتها و ملتها (1358)

«من تشکر می‏کنم از اینکه ایشان‏[3] و دولت ایشان برای تفقد از حال ملت ایران به اینجا آمده‏اند و از نهضت ما پشتیبانی می‏کنند. این نهضت ایران، نهضتی مبتنی بر عقاید، مبتنی بر ایمان، مبتنی بر اسلام بود و با قدرت ایمان و اسلام این پیشبرد را کرد و الّا ملت ما در دستشان از ابزار جنگ هیچ نبود؛ در صورتی که آنها مسلح بودند به انواع اسلحه‏ها، و پشتیبانی از آنها می‏کردند ابرقدرتها. مع ذلک در عین حالی که همه قوای قدرتمند دنبال شاه بودند و پشتیبان، قدرت ایمانِ ملت ما که به آن ...، وحدت کلمه پیدا شد و همه با هم یک مطلب را خواستند، [غالب شد]، قدرتها نتوانستند این قدرت شیطانی را حفظ کنند. و این نهضت چون نهضت انسانی بود و برای انسان بود، همه انسانها که در فطرت انسانیت باقی مانده‏اند باید از آن پشتیبانی کنند.

و دولتها توجه کنند به اینکه باید در خدمت ملتها باشند، و ملتها پشتیبان دولتها. و اینکه شاه سابق نتوانست خودش را حفظ بکند برای اینکه ملت با او نبود، ملت پشت به او کرد [چون‏] او هم به ملت خیانت کرده بود. دولتها باید توجه کنند به اینکه آنها در خدمت ملت باید باشند؛ اگر در خدمت ملت باشند، ملتها پشتیبان آنها خواهند بود.

و من از خدای تبارک و تعالی می‏خواهم که همه ملتهای عالَم و همه مستضعفین سعادتمند باشند و همه دولتها در خدمت ملتها باشند تا سعادت همه بشر تأمین شود. و من سعادت ملتها را [و] ملت شما را از خداوند می‏خواهم. سلام من را به ملت و رئیس دولت‏[4] و دولت ابلاغ کنید.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 103 ـ 104)

ـ سخنرانی در جمع رؤسای دفاتر ازدواج و طلاق تهران و حومه؛ تحول روحی ملت (1358)

«من از شما آقایان متشکر هستم که تشریف آوردید و از نزدیک ملاقات می‏کنیم. آنچه بوده است گذشت و ما امروز باید فکر آینده باشیم. آینده یک مشکلاتی است که [حل آنها] بر عهده همه اقشار ملت است. خرابیهایی که تا کنون شده است در ظرف این پنجاه و چند سال بیشتر، و قبل از آن هم 2500 سال، این خرابیهایی که شده است و یک کشور خراب از هر جهت- از جهت فرهنگی، از جهت اقتصاد- این وراثت مانده است برای ما.

و هیچ قشری تنهایی نمی‏تواند این خرابیها را آباد کند؛ همان طوری که در شکستن این سد بزرگِ طاغوتی نمی‏توانست یک قشر، دو قشر این عمل را انجام بدهد. وقتی که همه اقشار ملت با هم شدند و همه تحت لوای توحید و اسلام عمل کردند، این امر محال- به حَسَب نظر اشخاص- ممکن و واقع شد؛ محال به نظر خیلیها می‏رسید که بشود این سلطنت طاغوتی را شکست، با آن ابزار و سلاحهای مدرنی که خودشان داشتند و دارند و با آن پشتیبانیهایی که از [سوی‏] ابرقدرتها مثل امریکا و غیره می‏شد، یک مطلب غیر ممکن- به حَسَب عادت- به نظر می‏رسید؛ لکن این، غفلت از اراده الهی بود. غفلت بود [؛ چرا] که هر غیر ممکن، به نظر ما، با اراده حق تعالی واقع خواهد شد؛ و من این مطلب را مستند به شخص نمی‏دانم، مستند به ملت نمی‏دانم. یک تحولی در این ملت پیدا شد با دست خدای تبارک و تعالی.

آن تحول روحی بود که الآن هم بعضی جوانها می‏آیند و به من می‏گویند دعا کنید ما شهید بشویم. آن وقت هم جوانهای برومند همین تقاضا را از من می‏کردند؛ بعضی‏شان قسم می‏دادند مرا که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. مادرهایی که بچه‏هایشان را از دست دادند و داده بودند، الآن هم که پیش ما می‏آیند با تشکر [مواجه می‏شویم‏] در چند شب پیش- دو، سه شب پیش- با یک پدری که جوانش را از دست داده بود، من مواجه شدم. نمی‏دانستم که این مصیبت بر او وارد شده، از او احوال‏پرسی کردم؛ دیدم بیشتر از میزان، دارد تشکر می‏کند و می‏گوید حالم خوب است. بعد کسی گفت که یکی از جوانهای ایشان کشته شده است و این تشکر برای این معنا بوده! این تحول روحی که در ملت پیدا شد- ملتی که از سایه پاسبان می‏ترسید- در خیابان ریخت و گفت «مرگ بر شاه!» این تحول یک تحول الهی بود نه انسانی. انسان نمی‏توانست یک همچو کاری بکند. هر کس خیال کند که فلان‏[5] این کار را انجام داد صحیح نیست؛ خدا این کار را انجام داد. این یَدِ غیبی بود که بر سر این ملت سایه افکند و یک ملت مظلوم را، ملتی که هیچ سازوبرگ نداشت، بر یک قدرتهای بزرگ موفق کرد و پیروزی داد و این سد را شکست.

بحمداللَّه این سد شکسته شد لکن کارها باز باقی است. باز ما کارهایی داریم و ... احتیاج به همه. احتیاج به همه آقایان: به گویندگان، به نویسندگان، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم؛ برای اینکه یک مملکت خراب را نمی‏تواند یک قشر آباد کند؛ باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود. هر کس به هر مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است. یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد؛ این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد، جمعیت از آن [پدید می‏آید] مثل یک قطره است که وقتی که قطره‏های دیگر به آن متصل شد سیل پیدا می‏شود؛ وقتی سیلها با هم متحد شدند.

دریا درست می‏شود. این قطره‏ها خیال نکنند، انسانها خیال نکنند که خوب، از من که کاری برنمی‏آید! نخیر، از شما و من ... هر کدام به اندازه خودمان، به اندازه یک نفر، کار از ما می‏آید و به اندازه‏ای که از ما کار می‏آید مسئول هستیم؛ یعنی امروز وضع طوری است- به طوری حساس است وضع مملکت ما- که اگر ما قصور بکنیم در ادای تکلیفمان مسئولیم. همه باید با هم، همه اقشار باید با هم [فعالیت کنند] ننشینید که دولت اصلاح بکند؛ دولت تنها نمی‏تواند. ننشینید که روحانیت این کار را بکند؛ روحانیت تنها نمی‏تواند.

روحانیت ننشینند که مثلًا اقشار دیگر این کار را بکنند. از آنها هم تنها [بر] نمی‏آید؛ همه با هم. وقتی همه با هم شدند:

یَدُ اللَّهِ مَعَ الجَمَاعةِ؛[6]

جماعت وقتی که با هم شدند پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است؛ و مقصد وقتی الهی شد، مهم اینجاست که وقتی مقصدْ الهی شد، همه توجه به اسلام داشتند [پیش می‏برند].

شما ملاحظه کردید که در این نهضت از آن بچه‏ای که تازه زبان باز کرده بود تا آن پیرمردهایی که نزدیکهای مردنشان بود، همه با هم می‏گفتند «جمهوری اسلامی»؛ همه اسلام را می‏خواستند. این همه اسلام خواستن، توجه همه به معنویت بودن، توجه همه به خدا و دین خدا بودن، شما را پیروز کرد. این توجه را از دست ندهید؛ این رمز پیروزی است، کلید پیروزی است؛ این کلید را محکم نگه دارید. وحدت پیدا بکنید؛ مقصد هم خدا. این دو تا مطلب وقتی که پیدا شد، این همه مسائل را حل می‏کند. و همه ما باید کوشش بکنیم و به مقاصد الهیه برسیم.

البته شما آقایان که دفاتر ازدواج و طلاق پیش شما هست، مسئولیت عظیمی دارید. اگر سابق یک قدرت شیطانی بر شما حکومت می‏کرد، الآن هیچ قدرتی بر هیچ کس حکومت نمی‏کند. قدرتها هست لکن حکومت نمی‏کند؛ یعنی قانون هست فقط، قانون الهی است فقط. غیر از قانون الهی چیزی نباید حکومت کند. شما آقایان که متصدی یک همچو امر بزرگی هستید، مسئولیت بزرگی بین خودتان و خدای خودتان دارید. شرایط را البته [رعایت‏] کردید و از این به بعد هم با دقت شرایط را [رعایت‏] بکنید؛ خصوصاً در باب طلاق که شرایط باید خیلی با دقت و با ملاحظه انجام بگیرد. ان شاء اللَّه خداوند به همه شما سلامت و سعادت بدهد و همه ما را توفیق به این بدهد که این خدمت را به اسلام بکنیم، همه‏مان.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 105 ـ 108)

ـ سخنرانی در جمع اعضای جامعه زنان خارجی مقیم ایران؛ مدعیان حقوق بشر (1358)

«من از بانوان محترم که همدرد ما هستند و در این مصیبتهایی که به ملت ایران وارد شده است اظهار همدردی می‏کنند متشکرم؛ لکن باید به شما بانوان محترم تذکر دهم که جنایات شاه را نه شما- تمامش را- اطلاع دارید و نه ما و نه آن اشخاصی که نزدیک به شاه هم بودند. جنایات اینها مراتب و درجاتی داشته است که بعضی از آن واضح بوده است، همه دیده‏اند؛ این جنایات و آدمکشیها و حبسها و زجرهایی که صدایش از داخل زندانها به بیرون رسیده است. یک مرتبه از جنایات و خیانات، آنهایی بوده است که وزرای شاه و اطرافیهای شاه اطلاع داشتند و ماها و شماها اطلاع نداشتیم. پاره‏ای از جنایات [را]، هم خود شاه مطلع بوده است؛ خیانتی که کرده است، دیگران مطلع نبودند. ما نمی‏توانیم به عمق جنایات و خیانات این پدر و پسر اطلاع پیدا کنیم. شما که غایت امر- یکی از شما- 22 سال اینجا بوده است،[7] ما هم که تمام عمرمان را اینجا بودیم و در جریان امورْ بسیاری از عمرمان را گذراندیم، باز نمی‏توانیم بر عمق این جنایات اطلاع پیدا کنیم. تاریخ هم نمی‏تواند عمق این جنایات و خیانات را ثبت کند؛ تاریخ آن قدر می‏تواند که اطلاع پیدا می‏کند. و جنایات شاه بسیاری‏اش زیر پرده است که غیر از خودش و امثال کارتر اطلاع ندارند.

من از شما تشکر می‏کنم که برای همدردی ما تشکیل یک انجمن دادید و می‏خواهید که مطالب ما را برسانید. ما در دنیا مظلوم هستیم برای اینکه دنیا طرفدار شاه ظالم بود و تمام دولتهای خارجی- مگر کمی از آنها- طرفداری می‏کردند و از ظلم و ستم او پشتیبانی می‏کردند. ملت ما الآن هم مظلوم است برای اینکه نویسندگان خارج به طوری وجهه این انقلاب را جلوه دادند در خارج و به طوری دروغ گفتند و شایعه‏پراکنی کردند که ملت ما را غیر از آن که هست و غیر از آن که می‏بینید، جلوه دادند در روزنامه‏های خارج؛ از جمله چیزهایی که نوشتند این است که اینهایی که کشته می‏شوند و اعدام می‏شوند، از زیر خاک بیرون می‏آورند مردم و تکه تکه می‏کنند! ... شما در تمام ایران تفتیش کنید اگر یک نفر یک همچو کاری برایش شده است، آنها حق دارند بگویند [: نسبت به‏] همه شده است! لکن من می‏دانم نویسنده‏های خارج اکثرشان- یا بسیاری‏شان جیره خوار همین دستگاهها هستند. اینها دیدند که ملت ایران به واسطه قدرت ایمانی که داشتند نهضتی ... کردند [که در نتیجه آن‏] دست اربابها کوتاه شده است و دست آنهایی که منافع را به اینها واصل می‏کردند کوتاه شده است، اینها برای انتقامجویی یا برگرداندن اوضاع سابق، برای نفع خواهی دست به این تبلیغات زدند.

تمام این تبلیغات، بر خلاف واقع است. شما می‏بینید که اینجا احکام اعدام برای [چه‏] اشخاصی صادر می‏شود؛ خوب است که این اشخاص را و پرونده این اشخاص را ملاحظه کنید ببینید که این اشخاص که حکم اعدامشان صادر شده و اعدام شده‏اند آیا یک نفر کشتند؟ آیا ده نفر کشته‏اند؟ آیا یک ملت را بیچاره کردند؟ اینها تمام ملت ایران را بیچاره کردند و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار داده‏اند اینها جنایاتی به این ملت کردند که اگر ... دادگاهها نبود خود ملت می‏ریختند و آنها را می‏کشتند! دادگاهها کنترل کردند عواطف ملت را، ملتی که در خیابانها جوانهای خود را با امر امثال اینها به خون آغشته دیده؛ با امر همین شاه و با امر همین هویدا[8] و با امر همین‏[9]) 48 (و امثال اینها. طاقت ندارد که اینها را زنده ببیند.

اینهایی که مدعی حقوق بشر هستند و حالا برای امثال هویدا سینه زنی می‏کنند و اظهار تأسف و تأثر می‏کنند،[10] اینها آیا طرفدار حقوق بشرند یا طرفدار مملکتها و حکومتهای ابرقدرتند؟

اگر اینها طرفدار حقوق بشرند چه شد که در مدت پنجاه سال این بشر در اینجا زیر شکنجه بود، [در معرض‏] اعدام بود، این بشری را که در اینجا با تاوه سرخ می‏کردند و بشری را که پای او را می‏بریدند با اره، اینها نفس نکشیدند؟ امروز نفس می‏کشند و امروز تبلیغات می‏کنند؟! مگر اینها که کشته شدند بشر نبودند؟ مگر اینها حقوق نداشتند؟ مگر حق بشر این نیست که اگر کسی کسی را کشت قصاص بکند؟ این حق بشر است، حق اشخاصی است که از اولاد او یا از بقایای اوست که قصاص کند از اینها. لکن عمده این است که این جامعه‏های حقوق بشر در خدمت ابرقدرتها هستند با اسم «حقوق بشر»؛ این جامعه‏هایی که برای حقوق بشر فریاد می‏زنند می‏خواهند حقوق بشر پایمال بشود، این روزنامه‏نویسها و مطبوعاتی که به اسم بشر دوستی انتشار این اکاذیب را می‏کنند، اینها در خدمت ابرقدرتها هستند، اینها حقوق بشر را پایمال می‏کنند.

من از شما جمعیتی که الآن در ایران برای بررسی اوضاع ملت ما و اوضاع کشور ما تشکیل جلسه داده‏اید- بعد از تشکر- خواستارم که شما اوضاع ایران را بررسی کنید و آن طور که هست منعکس کنید. بررسی کنید که آیا این مردم در اینجا دارند قتل عام می‏کنند؟ این مردم از گورستانها بیرون می‏کنند اجساد را و تکه تکه می‏کنند؟! مردم دارند. آتش می‏زنند؟! این را بررسی کنید ببینید که قضیه، قضیه انتقامجویی به معنای غیر انسانی است؟ یا خیر، دادگاههایی است که بعد از اینکه جرمهای اینها- همه- ثابت است و همه جرمهای زیاد دارند، اینها محکوم به اعدام هستند. [و] اگر این دادگاهها نبود و اگر جلوگیری از این مردم به واسطه دادگاه نبود، آن وقت مردم خودشان قیام می‏کردند؛ برای اینکه آنهایی که کشتار عمومی کردند در یک ملتی، آنهایی که قضیه ... را پیش آوردند و در آبادان یک دسته بزرگی، قریب چهار صد نفر آدم را سوزاندند،[11] اینها را دارند اینها اعدام می‏کنند نه اینکه اشخاص عادی را. اشخاص عادی را شما ملاحظه می‏کنید که تا کنون قریب هفتصد نفر، ششصد نفر آزاد شدند ... برای اینکه جرمهایشان کم بوده است. و همین طور کسانی که جرمهایشان کم است اینها را آزاد می‏کنند. آنهایی که محکوم به حبس می‏شوند یا محکوم به اعدام می‏شوند، آنها اشخاصی هستند که دارای جرمهای بزرگ بودند. در روزنامه‏های خارجی شماها این طور انعکاس شده است؛ و این اسباب این شده است که ملت ایران به خارجیها بدبین بشوند، به واسطه این روزنامه‏نویسها و به واسطه این مدعیان حقوق بشر.

شما روشن کنید آنها را، و به مردم ایران هم اطلاع بدهید که اینها یک مردمی هستند که طرفدار حقوق بشر نیستند، طرفدار حق ابرقدرتها هستند. اینها از آن مردم شریف اروپا نیستند؛ اینها یک دسته جیره خوار هستند. در هر صورت من از شما تشکر می‏کنم که در این مسائل مشکل ما بنا دارید که به ملت ما کمک کنید، و کمک تبلیغاتی از بزرگترین کمکهایی است که الآن از شما ... ممکن است. من از شما باز هم تشکر می‏کنم. خداوند حفظ کند شما را.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 109 ـ 112)

ـ سخنرانی در جمع بانوان شهرهای تهران؛ برکات انقلاب- دستهای تفرقه انداز (1358)

«نهضت ایران چه نهضت بزرگی بود و چه برکاتی داشت. نهضت اسلام بود، نهضتی که بانوان، همدوش با برادران خود، آن را به آخر رساندند و می‏رسانند؛ نهضتی که مستضعفین علیه مستکبرین نمودند؛ نهضتی که همه اقشار ملت با هم هم صدا شدند و ریشه ظلم را کندند.

چه برکاتی بر این نهضت مترتب است؛ برکت اسلام، برکت جمهوری اسلامی، که تمام سعادتها در اسلام است؛ سعادت دنیا و آخرت در اسلام است، لکن اشخاص ضعیفِ بیچاره نمی‏توانند این نهضت را ببینند؛ در صدد تفرقه هستند. اینها اشخاصی هستند که می‏خواهند بین اقشار ملت جدایی بیندازند برای آنکه با تفرقه می‏توانند منافع خودشان را تأمین کنند، با تفرقه می‏توانند برای اربابهای خودشان یک مقامی در اینجا درست کنند؛ لکن باید مطمئن باشند که این دستهای تفرقه‏انداز قطع خواهد شد. این دستهایی که می‏خواهند بین برادران، بین خواهران، بین اقشار ملت تفرقه بیندازند دفن خواهد شد. همان طوری که رژیم شاهنشاهی منحوس دفن شد، ریشه‏های فساد باقیمانده آن هم دفن خواهد شد. بعضِ از اشخاصی که در آن وقت منفعت طلب بودند و می‏خواستند با بقای رژیم منحوس منافع مادی خودشان را- غیر مشروع خودشان را- تأمین کنند حالا به خیال آن افتاده‏اند که باز تفرقه بیندازند بین برادران مُسْلم، بدانند که غلط رفتند، اشتباه می‏کنند؛ دیگر بر نخواهد گردید آن رژیم طاغوتی و نظیر آن رژیم طاغوتی.

من از شما بانوان محترم که همدوش برادران خودتان- بلکه در صف جلو- در این نهضت بودید تشکر می‏کنم، و من امیدوارم که باز شما در صف مقدم باشید و این نهضت را به آخر برسانید که حکومت اسلامی ان شاء اللَّه تأسیس بشود و تمام اقشار ملت- تمام مستضعفین- به حقوق حقه خودشان برسند. خداوند شماها را حفظ کند و برای اسلام و مسلمین نگه دارد.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 113 ـ 114)

ـ سخنرانی در جمع نیروی هوایی دزفول؛ شکست ناپذیری نیروهای الهی (1358)

«شما نیروی هوایی امروز نیروی آسمانی هستید، نیروی اسلامی هستید، پشتیبان اسلام هستید؛ اسلام پشتیبان شماست، ملت پشتیبان شماست. ما همه پشتیبان شما. و همه با هم- همه با هم- باید این نیروی بزرگ اسلامی- انسانی را به پیش ببریم. حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی، همه و همه، در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود. آن نیروهای شیطانی بود که ما را از شما و شما را از ما جدا می‏کرد و بهره‏برداری می‏کرد. اسلام برای همه است و با همه.

«یداللَّه» با جماعت است، دست خدا با شماست. تا همه با هم هستید و همه اسلام را می‏خواهید، خدا با شماست و تا خدا با شماست، کسی با شما نمی‏تواند معارضه کند. این شیاطین که در بین ملت تفرقه‏اندازی می‏کنند، آگاه باشند که نمی‏توانند این نیروی انسانی را شکست بدهند. بیهوده تفرقه‏اندازی می‏کنند، شیطنت می‏کنند. آمال آنها، آرزوی آنها تحقق پیدا نخواهد کرد. خداوند خواسته است که مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند. غلبه کردند و می‏کنند. دوستان من! عزیزان من! همه با هم باشید؛ برادر باشید، از تفرقه پرهیز کنید، همه برای اسلام، همه برای خدا، همه نیروی الهی. شما نیروی هوایی، نیروهای الهی هستید. همه نیروها نیروی الهی‏اند؛ ملت نیروی الهی است. دست خدا با شماست. خداوند همه شما را حفظ کند. همه با هم- همه با هم- برای اسلام به پیش!» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 115)

ـ سخنرانی در جمع اعضای سازمانهای مختلف دولتی؛ حفظ وحدت کلمه (1358)

«حفظ وحدت همه اقشار و گروهها و اسلامی بودن انقلاب بود که توانستیم به نتیجه مورد نظر برسیم. اما سعی می‏شود که با تحریکات مختلف این وحدت کلمه و همبستگی کلیه مردم ایران نادیده گرفته شود.

نباید چاپ مقاله‏ای در یک روزنامه‏[12] باعث و بانی تحریکاتی در جامعه بشود؛ چرا که [با] وحدت بود که توانستیم بر دشمنان پیروز شویم. و هیچ مسئله‏ای نباید باعث شود که این وحدت کلمه از میان برود، که به نفع دشمنان ماست.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 116)

ـ سخنرانی در جمع اعضای هیأتی از لیبی؛ نجات مستضعفان- قضیه آقای موسی صدر (1358)[13]

«خداوند را سپاس می‏کنم که اراده فرمود منت بر مستضعفین بگذارد علیه مستکبرین و زمین را از لَوْث مستکبرین پاک کند و مستضعفین را به حکومت زمین برساند.[14] اسلام برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که مستکبری در زمین نباشد و نتوانند مستکبرین مستضعفین را استعمار و استثمار کنند. ما به تَبَع تعالیم عالیه قرآن و آنچه از اسلام و سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین به دست آوردیم و از سیره انبیا- چنانچه در قرآن نقل می‏فرماید- به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره‏[15] کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. ما با این تعالیم پیشرفت کردیم و ملت ما شهادت را استقبال کرد برای این مقصد. و چون شهادت مورد هدف او بود، با مشت و خون بر تمام قوای جهنمی، بر دبّابات،[16] بر مسلسلها،[17] بر ابرقدرتها، که در پشت شاه سابق صف کشیده بودند، غلبه کرد. ما می‏خواهیم که این رمز در بین تمام حکومتها و ملتها باشد. حکومتها باید خدمتگزار ملتها باشند؛ چنانچه در اسلام این سیره بود که حکومت در خدمت مردم بود و ارتش در خدمت مردم بود.

حکومتها از مردم انشا می‏شدند[18] و ارتش نیز از آنها. و اگر حکومتها و ملتها به سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین عمل می‏کردند، آرامش در همه جای ارض بود؛ این اختلافات و خونریزیها نبود.

ما از خداوند می‏خواهیم که این نهضت اسلامی و نهضت انسانی سرمشق باشد از برای تمام مستضعفین، و هشدار باشد بر مستکبرین. مستکبرین گمان نکنند که باید حکومت کنند بر مستضعفین و آنها را استعمار و استثمار کنند. مستضعفین حکومت را به عنوان حکومت نشناسند بلکه به عنوان خدمتگزار بشناسند. برادر باشند، برادری که بر برادر دیگر خدمت می‏کند؛ هر دو پشتیبان هم باشند. اگر قوانین اسلام در ملتها، در حکومتها جریان پیدا بکند و آداب حکومتها و ملتها اسلامی باشد، نه حکومتها خیال تعدی بر ملتها دارند و نه ملتها با حکومتها مخالف خواهند بود.

من از شما که از طرف مُعمّر[19] آمدید و برای ما سلام او را آوردید تشکر می‏کنم و سلام من را نیز به ایشان و به ملت لیبی ابلاغ نمایید. من از خداوند تعالی می‏خواهم که تمام ملتها و دولتها بیدار شوند و همه ملتها و دولتهای اسلامی به هم پیوند کنند تا ابرقدرتها نتوانند بر اینها غلبه کنند و مخازن آنها را ببرند.

مسلمین قریب یک میلیارد جمعیت دارند و مع الأسف به واسطه تفرقه‏ای که بین آنها واقع است و به واسطه عدم رشدی که در حکومتهاست نتوانستند آن قدرتی را که اسلام برای آنها پیش‏بینی می‏کند به دست بیاورند. من از خداوند تعالی خواستارم که مستضعفین در هر جای ارض که هستند بر مستکبرین غلبه کنند، و مستکبرین به جای خود بنشینند، و دولتها و ملتها با هم برادر باشند.- و السلام علیکم‏

[در این هنگام نخست وزیر لیبی به نمایندگی از هیأت لیبیایی سخنانی ایراد کرد،[20] امام چنین پاسخ دادند:].

چیزی که، قضیه‏ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعه آقای صدر[21] است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمی‏شود الّا به دست دولت لیبی. ما این معما را می‏خواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتیهای ما را به اتمام برسانند. من کراراً به وسایطی این معنا را تذکر دادم لکن الآن نیز اکیداً تذکر می‏دهم که این معنا در شَعْب‏[22] ما و در بین علمای ما انعکاس سوئی دارد؛ و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوء تفاهمی باشد. من از شما می‏خواهم که این معما را حل کنید و موجب راحتی ما را فراهم کنید.

[پس از بیانات امام، نماینده هیأت توضیحاتی داد و امام پاسخ دادند:].

بگویید[23] مقصود من این نبود که به شما یا به دولت شما تهمت بزنم. مقصود من این بود که شما قدرت دارید که در این ممالکی که نزدیک شماست و ایشان رفته‏اند در آنجا- به قول شما[24]- در آنجا فعالیت بکنید و این معما را برای ما حل کنید. ما هیچ گاه به برادران خودمان تهمت نمی‏زنیم و خلاف اسلام نمی‏کنیم لکن از شما می‏خواهیم حل این قضیه را، به [دلیل‏] اینکه شما قدرت این را دارید که این مسأله را حل کنید و از دولتهایی که ایشان رفته‏اند آنجا یک طور تحقیقاتی بکنید و ما مطلع بشویم.

[امام خمینی پس از شنیدن سخنان نماینده هیأت لیبیای‏[25]، فرمودند:].

بله، من هم این معنی را می‏دانم لکن مهم این است که یک سوء تفاهمی بین ملتها و دولتهای اسلامی نباشد، و وحدت اسلامی همیشه محفوظ باشد و همه مسلمین با هم برادر باشند. و اینکه در این معنا[26] طرح کردم،[27] برای این بود که همین سوء تفاهم به واسطه فعالیتی که شما برای تحقیق این مطلب بکنید، رفع بشود و بین دولتین و ملتین تفاهم صحیح حاصل بشود؛ و این تهمتها را- اجانب که می‏خواهند بین دولتها و بین ملتها تفرقه بیندازند- آنها را خنثی کنید، تبلیغات آنها را. من همیشه سعی‏ام بر این بوده است که مسلمین ید واحد باشند بر اعدا، چنانچه اسلام فرموده است؛ و جماعت واحده باشند، چنانچه اسلام می‏خواهد. لکن [خواست‏] مهم ما این بود که رفع بشود این سوء تفاهم، و برادری ایران و لیبی محفوظ باشد، و دست اجانب که می‏خواهند تفرقه بیندازند بین دو برادر- دو دولت، دو ملت- کوتاه بشود.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 117 ـ 120)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س)؛ منزلت زن در جامعه (1360)

«روز ولادت سرتاسر سعادت صدیقه طاهره که والاترین روز برای انتخاب روز زن است، به ملت شریف ایران، خصوصاً زنان محترم تبریک و تهنیت عرض می‏کنم. این ولادت با سعادت در زمان و محیطی واقع شد که زن به عنوان یک انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافکندگی خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهلیت به شمار می‏رفت. در چنین محیط فاسد و وحشتزایی، پیامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات بخشید. و تاریخ اسلام گواه احترامات بی‏حد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله- به این مولود شریف است، تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه‏ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست. پس این روز، روز حیات زن و روز پایه گذاری افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است. این جانب به زنان پر افتخار ایران، مباهات می‏کنم که تحولی آن چنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی‏شرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب نمودند، و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه‏های شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهد پذیرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوی با آن بوق و کرناهای تبلیغاتی، بجز مشتی زنان مرفه طاغوتی و وابستگان ساواکی و سرسپردگان آنان دیگر قشرهای میلیونی زنان متعهد که اساس ملت مسلمانند، در دام فریب دلباختگان به غرب نیفتاده و با عمل خود در طول پنجاه سال سیاه با روی سفید نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نموده‏اند. لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی را که قبله گاه خود را غرب می‏دانستند و اکنون هم می‏دانند، به طور قاطع و برای همیشه قطع نموده‏اند.

پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران. افتخار بر این قشر عظیمی که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از میهن اسلامی و قرآن کریم، انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون هم در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند. رحمت خداوند بر مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار می‏کنند. نفرت بر آن عروسکهایی که در کاخهای ننگین داخل و خارج به زندگانی حیوانی پست، دل بسته و جز به فکر فسادانگیزی نیستند. بریده باد زبانها و دستهای جنایتکاری که با گفتار و قلمفرسایی خود، کوشش دارند جمهوری اسلامی را بشکنند و کشور عزیز را به دامن چپ یا راست بکشانند. درود بی‏پایان بر زنان متعهدی که اکنون در سراسر کشور، به تربیت نوباوگان و تعلیم بیسوادان و تدریس علوم انسانی و آموزش فرهنگ غنی قرآنی اشتغال دارند. و درود خداوند بر زنانی که در این انقلاب و در دفاع از میهن، به درجه والای شهادت نایل شده‏اند. و بر آنانی که در بیمارستانها و درمانگاهها در خدمت معلولان و بیماران می‏باشند. و درود بر مادرانی که جوانان خود را با افتخار از دست داده‏اند. مبارک باد روز زن بر زنان متعهد کشورهای اسلامی. و امید آن است که جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعی که از جانب چپاولگران بر آنان تحمیل شده است، برخیزند و همگان دوش به دوش هم به داد بازی خوردگان برسند. و زن را به مقام والای خود، هدایت کنند. و امید است که زنان سایر کشورهای اسلامی، از تحول معجزه‏آسایی که برای زنان ایران در اثر انقلاب بزرگ اسلامی حاصل شد، عبرت گرفته و بکوشند تا جامعه خود را اصلاح نمایند و کشورهای خود را به آزادی و استقلال برسانند. رحمت و برکت حق تعالی نثار زنان با شخصیت اسلام و ایران عزیز. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین من المؤمنین و المؤمنات.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 316 ـ 317)

ـ پاسخ استفتاء دادستان کل کشور در مورد قتل شبه عمد (1362)

[بسمه تعالی. محضر مبارک آیت اللَّه العظمی الامام خمینی- دام ظله. بعد التحیة تقاضا می‏شود به سؤال ذیل پاسخ مرقوم فرمایید:

در استفتایی که از حضرت عالی شده درباره رانندگانی که به خاطر عدم رعایت مقررات راهنمایی و یا در اثر عدم مهارت باعث قتل افراد به خاطر تصادف می‏شوند، در جواب چنین مرقوم فرمودید: «با فرض اینکه تخلف، تفریط نسبت به نفْس است حکم شبه عمد[28] را دارد.» آیا این حکم به طور مطلق است، یعنی نظر مبارک بر تفریط بودن است یا تشخیص به عهده محکمه می‏باشد و حضرت عالی با فرض موضوع حکم فرمودید؟

4/ 2/ 62- دادستان کل کشور یوسف صانعی‏].

بسمه تعالی‏

تشخیص موضوع با این جانب نیست. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 408)

ـ حکم نمایندگی امام در منطقه کاشان به آقای سید مهدی یثربی (1362)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج سید مهدی یثربی، امام جمعه محترم کاشان- دامت افاضاته‏

بدین وسیله جنابعالی را به سمت نماینده خود در منطقه کاشان منصوب می‏نمایم که ان شاء اللَّه تعالی در رفع نیازمندیهای مذهبی و مشکلات دینی اهالی آن سامان اقدام نموده و در اموری هم که نیاز به اذن ولی فقیه دارد، جنابعالی از طرف این جانب مجاز در تصدی و تصرف می‏باشید. امید است اهالی محترم، ارگانها و نهادهای انقلابی در هماهنگی و همکاری با ایشان کوشش نمایند. دوام توفیقات آن جناب را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 409)

ـ سخنرانی در جمع کارگران، معلمان و مربیان پرورشی؛ عصر هدم ارزشهای انسانی (1362)

«تصادف خوبی است که در روز ولادت با سعادت حضرت جواد- سلام اللَّه علیه- ما در خدمت دو قشر عظیم الشأن معلمین و کارگران هستیم. و من امیدوارم که این دو قشر محترم که دو بازوی کشور هستند و ملت، موفق باشند که هر کدام در سنگر خودشان مبارزه علیه ستمکاران را هر چه بیشتر تقویت کنند. معلمین و آموزگاران تربیت کنند جوانانی را برای خدمت به کشور و اسلام، و کارگران بسیار عزیز ما جدیت کنند که کشور خودشان را از آن ظلماتی که در زمان طاغوت بودند نجات بدهند. اینها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و کار به همه کشورهای عالم بفهمانند که ملتی که می‏خواهد خودش سرپای خودش بایستد، هم خودش آموزش می‏بیند و هم خودش کار می‏کند.

برادران عزیزم! ما در عصری واقع شده‏ایم که ظلمت دنیا را گرفته است. ما در عصری واقع شده‏ایم که ارزشهای انسانی بکلی از بین رفته و به جای آن ارزشهای غیر انسانی و شیطانی نشسته است. ما در عصری واقع هستیم که شیاطین عالم هجوم به انسانها و ارزشهای انسانی آورده‏اند و می‏خواهند که دنیا را به سلطه شیطان در آورند. ما در این عصر با اتکا به خدای تبارک و تعالی و استمداد از اسلام و قرآن کریم و ولیّ عصر- سلام اللَّه علیه- باید خودمان کوشش کنیم و خودمان جهاد کنیم؛ جهاد در دانشگاهها و دانشکده‏ها، جهاد در کارخانه‏ها و کارگریها، جهاد در کشاورزیها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاهها، جهاد در همه جا، جهاد در جبهه‏ها و جهاد در پشت جبهه‏ها. شیاطین در همه این گروههایی که برای خدا قیام کرده‏اند ممکن است نفوذ کرده باشند.

ما باید تمام قشرهایی که داریم، خودشان در مقابل شیاطین و در مقابل منافقان بایستند. در کارخانه‏ها ممکن است افراد نفوذی باشند و بخواهند دوباره این کشور را به زیر سلطه ابرقدرتها بکشانند؛ لازم است که برادران کارگر متعهد در داخل کارخانه‏ها و این جهاد بزرگ اسلامی با آنها مقابله کنند و نگذارند تبلیغات سوء آنها جوانهای عزیز ما را منحرف کند. در دانشگاهها و در دانشکده‏ها و در دبیرستانها و مراکز علمی باید خود معلمین و متعلمین، خود اساتید و خود دانش‏آموزان توجه کنند به اینکه نبادا در اینجا باز از این قشرهای فاسد و منافقین و غیر منافقینی که همه فاسد هستند نفوذ کرده و خدای نخواسته دانشگاه را به آن وضعی که در سابق بود درآورند. باید معلمین و قشر دانشگاهی و دانش‏آموزی با فیضیه پیوند خودشان را قوی کنند؛ و عزیزان کارگر ما و کشاورز ما که همه اینها از اشخاص بزرگی هستند که محور اقتصاد ما در دست آنهاست باید پیوند خودشان را با اسلام و قرآن و علمای اسلام قوی کنند.

اگر بخواهید به همه مشکلات پیروز بشوید باید همه محکم بایستید در مقابل همه قدرتها. باید مهیا کنید خودتان را در مقابل همه مشکلات. باید ارزشهای انسانی را از اینجا به همه جا صادر کنید؛ و استقلال خودتان را همه جور؛ استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی، استقلال اجتماعی همه اینها را باید شما محکم نگاه دارید. و این در سایه این است که توجه به مکتب اسلام و اتکال به خدای بزرگ و با هم همپیمان شدن و همه قشرها برادر دانستن یکدیگر است. دشمنها در کمین‏اند. شما ملاحظه می‏کنید که از اطراف دشمنها در تبلیغاتشان چه می‏کنند با ما، و در تأیید دشمنهای ما چه کارها می‏کنند.

و ما جز خدای تبارک و تعالی به کسی اتکا نداریم؛ آنها هر چه دارند ما ارزش انسانی داریم و خدا داریم. شما ببینید که اینهایی که ادعای طرفداری از خلق و طرفداری از عرب می‏کنند با خوزستان چه می‏کنند، و با دزفول عزیز چه کرده‏اند. به گمان فاسد اینکه با موشک انداختن در خانه‏ها و اطفال و زنهای پیر و جوان را کشتن اسباب این می‏شود که ما تسلیم بشویم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند؛ با اینکه از اول جنگ تا حالا کراراً تجربه کرده‏اند و تخریب کرده‏اند مکان این عزیزان ما را و به شهادت رسانده‏اند اقشار کثیری از دوستان خدا را و دیدند که مقاوم ایستادند و ملت ایران و دزفول عزیز مقاوم ایستاده است در مقابل آنها و امروز هم که این همه مصیبت وارد کرده‏اند باز فریاد «جنگ، جنگ تا پیروزی» از جوانهای ما در دزفول بلند است.

آنهایی که با ادعای پوچ طرفداری از خلق با خلق ایران این طور می‏کنند و علمای بزرگ ایران و عزیزان بزرگ ایران و دانشمندان بزرگ ایران و همه قشرها را ترور می‏کنند و با دولت صدام که این جنایتها را به ایران کرده است و این جنایت بزرگ را به دزفول کرده است پیوند دوستی دارند، اینها مشت خودشان را در دنیا باز کرده‏اند؛ اینها امروز هم حاضر نیستند که این عمل وحشیانه سبعانه این خبیث را محکوم کنند. وضع دنیا این طوری شده است. شما ملاحظه می‏کنید که یک همچو جنایت بزرگی که واقع شده است و در این سالها کراراً واقع شده است و این چند روز دنبال هم واقع شده است، در تمام رسانه‏های گروهی محکومیتی در کار نبود. عبور می‏کردند به طور گذرا و یک کلمه می‏گفتند که ایران این طور می‏گوید، عراق هم در مقابل او می‏گوید که ما تلافی کردیم.

ارزشهای انسانی دفن شده است در دنیا. انسانیت در دنیا دفن شده است. آنهایی که دعوی حقوق بشر می‏کنند، و سازمانها و کذا که با عرض و طول و طَمْطَراق زیاد در دنیا هستند، ندیدیم که محکوم کنند این عمل را. به دروغ از آنهایی که با ما دشمن‏اند چیزی را می‏گیرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ایران، ملت عزیز ایران اطلاعیه صادر می‏کنند و هشدار می‏دهند به ما، و دلیلشان این است که دشمنها این طور گفته‏اند. دلیل محکم سازمانهای دنیا این است که شما بچه‏های کوچک را در خیابانها می‏کشید و هر روز در اوین صدها نفر را تیرباران می‏کنید؛ دلیلش این است که منافقین گفته‏اند. این دلیل بزرگی است برای سازمان، اما سازمانها نمی‏پرسند که صدام چه کرده است در اینجا. وضع دنیا این طور شده است. و ما امیدواریم که از این مرکز اسلامی ایران یک وضعی پیدا بشود که آن ارزشهای فاسد را دفن کند و اسلام عزیز را ترویج کند، و نور قرآن را تجلی بدهد در سرتاسر دنیا تا ارزشهای اسلامی که دفع شده است و ارزشهای انسانی که دفع شده است زنده بشود و احیا بشود. و این اولش این است که ما خودمان توجه داشته باشیم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشیم که اگر امر دایر بشود بین ارزشهای انسانی و الهی و ارزشهای طاغوتی باید ارزشهای انسانی را انتخاب کنیم. اگر امر دایر بشود بین خدمت کردن به کشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و کشور خودمان یا خدمت کردن به کشورهای شرق و غرب باید آن چیزی که برای خودمان است انتخاب کنیم.

آنهایی که در همین کشور هستند و تفاله‏هایی که مانده‏اند، اینها یک دسته‏شان برای شرق سینه می‏زنند و یک دسته‏شان برای غرب سینه می‏زنند، و در عین حال دعوی می‏کنند که ما از ملت هستیم. آن کسی که در کارخانه‏ها می‏خواهد فرض کنید خلل ایجاد کند، می‏خواهد کشور خودش را بکشد تحت سلطه دیگران، و آن کسی که در دانشگاه اخلال می‏کند، می‏خواهد دانشگاه خودش را بکشد تحت سلطه دیگران، اینها اجنبیهایی هستند به صورت ملی و به صورت ایرانی؛ اینها از ایران اجنبی هستند و ایران آنها را دیگر به ایرانیت نمی‏شناسد. آن که تمام ارزشهای اسلامی را و ملّی خودش را فدای شوروی می‏کند یا تمام ارزشهای خودش را فدای امریکا می‏کند او را ما ایرانی نمی‏دانیم.

برادران و خواهران! ما در راهی وارد شدیم که آن راه، راه انبیاست؛ و تاریخ تا آنجا که نشان می‏دهد انبیا با مشکلات روبرو بودند. همیشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشکلاتی که برای آنها حاصل بوده است بسیار زیاد بوده است، طاقتفرسا بوده. ما تا آنجا که از تاریخ اطلاع داریم و از انبیا به ما رسیده است می‏بینیم که تمام انبیا مبتلا بودند به طاغوتهای زمان خودشان و در مشکلات بودند. ما که در طریق انبیا می‏خواهیم قدم برداریم از مشکلات نباید هراس کنیم؛ برای اینکه، همان طوری که رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- در بیست و چند سال دعوت خود تمام مشکلات را پذیرفت و برای پخش احکام شرعی به همه مشکلات تن در داد، به مشکلات اقتصادی که آن را در یک غاری محبوس کردند و چندین وقت در آنجا تشریف داشتند و با آن مشکلات مواجه شدند، لکن از مقصد دست نکشیدند، قریش با او آن کردند که تاریخ نشان می‏دهد و دست از مقصد برنداشتند. انبیای دیگر همه همین طور بودند. وقتی مقصد الهی شد راه هر چه مشکل باشد چون مقصد الهی است باید به نظر آسان باشد.

می‏بینید که در بعض روایات هست که حسین بن علی- سلام اللَّه علیه- هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر می‏شد افروخته‏روتر می‏شد، رویش افروخته‏تر می‏شد[29] برای اینکه می‏دید که جهاد در راه خداست و برای خداست و چون جهاد برای خداست، عزیزانی که از دست می‏دهد از دست نداده است، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا. شما که مهیا هستید برای اسلام خدمت بکنید، کارگران عزیز ما که مهیا هستند برای اسلام خدمت بکنند و کارخانه‏ها را راه بیندازند و با جدیت عمل بکنند که استقلال خودشان را حفظ بکنند مشکلات دارند؛ لکن مشکلات مشکل نیست. دانشگاهیها و آموزگارها و معلمین و متعلمین که برای خدا کار می‏کنند مشکلات دارند لکن در راه خداست، مشکلات در راه خدا مشکل نیست. اگر ما حساب کنیم، مشکلات حضرت رسول- سلام اللَّه علیه- و حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- بسیار بیشتر بوده است از مشکلاتی که ما امروز مبتلای به او هستیم، و آنها صبر کردند و خدای تبارک و تعالی با صابرین است.

و ما باید صبر بکنیم و بایستیم در مقابل قدرتهایی که می‏خواهند ما را ببلعند و سر آنها را بکوبیم.

برادران، عزیزان من، خواهران، عزیزان اسلام! توجه کنید و خودتان را حفظ کنید و هیچ تزلزل به خودتان راه ندهید که ما پیروزیم. ما آن روزی که هیچ نداشتیم و همه قدرتها در مقابل ما بودند ایستادیم، و امروز بحمد اللَّه یک ملتی داریم که یکپارچه در مقابل همه قدرتها ایستاده است، و یک خوزستانی داریم که با آن مشکلات مردانه ایستاده است و یک کردستانی داریم که با آن مشکلات مردانه ایستاده‏اند و همه جای ایران این طور است. و امروز ما بحمد اللَّه تعالی قوی هستیم و منطقه مثل یک همچو قدرتی ندارد. ما امروز در مقابل همه ایستاده‏ایم و هیچ قدرتی نمی‏تواند به ما صدمه بزند. ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثری ندارد. پدران و مادرانی که عزیزان خودشان را فدای اسلام می‏کنند، مشکلاتی برای آنها پیش نمی‏آید، آنها بر مشکلات غلبه کرده‏اند. کشور ما بر مشکلات خودش غلبه کرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آورده‏اند و تحمل کرده است و إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ‏.[30] بعد از آنکه ما اتکایمان به خدای تبارک و تعالی است و بر حق هستیم و دنبال حق هستیم دیگر از چه بترسیم؟ از شهادت نمی‏ترسیم و بحمد اللَّه امروز قدرت ایرانی و قدرت اسلام در ایران به طوری است که توجه همه ملتهای ضعیف را به خودش معطوف کرده است، و اسلام صادر شد در سرتاسر دنیا. از این سیاههای عزیزی که در امریکا هستند، و تا آفریقا و تا شوروی و همه جا، نور اسلام تابیده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همین بود و تحقق پیدا کرد، و ان شاء اللَّه اسلام در همه جا غلبه بر کفر خواهد پیدا کرد.

خداوند ان شاء اللَّه شما را سعادتمند کند، و خداوند عزیزان ما را که شهید شده‏اند و خصوصاً عزیزان اخیر دزفول ما را به رحمت خودش متصل کند، و اهالی خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنایت کند و اجر جزیل عنایت فرماید، و ما را برای مشکلات بیشتر مهیا کند و از عنایات خودش برای ما بهره زیادتر بفرستد.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 410 ـ 415)

ـ سخنرانی در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه در روز پاسدار؛ عوامل شکست و پیروزی (1364)

«امیدوارم که این عید بزرگ به همه شما و به همه ملت و به همه مسلمین و مستضعفان جهان مبارک باشد. خداوند این مولود شریف را که منشأ همه خیرات در طول تاریخ است، از ما راضی کند. البته من مختصری با آقایان صحبت دارم و او این است که، انبیا از اول تا به آخر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخر، اینها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دین حق. در همه دوره‏ها، دین حق همان اسلام و تسلیم در بارگاه حق تعالی است. آنها نه اینکه فقط تبلیغات لفظی کردند برای پاسداری، بلکه مهم، تبلیغات عملی آنها بوده است؛ یعنی، اعمال آنها در طول تاریخ سرمشق ما و همه اهل تاریخ تا ابد باید باشد. وقتی که سیره انبیا را ملاحظه می‏کنیم، می‏بینیم که در راه این پاسداری همه چیز را دادند. در طول تاریخ، زحمتها را متحمل شده‏اند و چنانچه، در یک وقتی همان وضعی که برای حضرت سید الشهدا پیش می‏آمد، برای هر یک از اولیای خدا پیش می‏آمد، همین فداکاری را می‏کردند، منتها دوره‏ها مختلف بود و وضعیتها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدمسازی، اصلًا انبیا برای آدم ساختن آمده‏اند. انبیا آمده‏اند که آدمی که شیطان قسم خورده است که او را اغوا[31] کند، اینها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت کنند، و خودشان هم عملًا نشان بدهند که راه چی است، چطور باید در مقابل شیطانها ایستاد، چه شیطانهای انسی و چه شیطانهای غیر انسی. با ریاضات در مقابل شیطانهای غیر انسی و با اعمال صالحه و جدیت در راه پیشبرد مقاصد در مقابل انسانهای شیطانی.

و من گمان نمی‏کنم که دنیا تا کنون به مثل این دوره‏ای که ما در آن زندگی می‏کنیم، شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت، شیطانهای انسی در همه طول تاریخ بوده است، اما هر چه دنیا پیشرفت کرده است، شیطانها هم در کارهای شیطانیشان پیشرفت کرده‏اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است، عصر شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. اینها با آن حیله‏های شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کرده‏اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه‏هایی انجام می‏دهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطانهای تعلیم دیده و شیطانهای عصر تمدن، باید انسانها قیام کنند. باید انسانها همان طوری که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این عصر هم همه شما، همه ما، همه روحانیون، همه ملتها، همه ستمدیده‏های تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همه عالم را می‏بلعند.

آنها با اسم صلح دوستی، جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال می‏کنند؛ آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را برای دیگران می‏خواهند جز شر نیست، برای خودشان هر چه هست می‏خواهند و در یک همچو عصری که دنیا پر است از اشرار و دنیا پر است از ستمکاران، در ایران یک همچو تحولی پیدا شد به عنایت خدای تبارک و تعالی. یک همچو عنایتی از جانب خدای تبارک و تعالی شد که این ملت را متحولش کرد از آن وضعی که سابق داشت به این وضعی که حالا دارد. شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما می‏گویند، دلیل بر قدرت شماست. اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقیقی اسلام، اینها با شما کار نداشتند. این همه تبلیغاتی که شما الآن در دنیا می‏بینید که هر وقت یک رادیوی خارجی را باز بکنید می‏بینید که راجع به ایران یک تبلیغ سوئی دارد- و لو با صورتهای مختلف- این برای این است که، فهمیدند اینجا قدرت است، احساس خطر کردند از شما جوانها، احساس خطر کردند از شما قوای مسلحه. این احساس خطر است که راه افتادند این ور، آن ور، همه جا دنبال این‏اند که یک فکری بکنند که این را خاموشش کنند. این آتشی که به نظر آنها آتش است- و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است- این آتش را می‏خواهند خاموش کنند با هر حیله. شما می‏بینید که امروز از کشورهای مختلف قریب چهار صد، یا از سیصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اینها همه برای این است که، اینها جمع شدند برای اینکه- این آخوندها چون جیره خوار مستکبرین هستند- نبادا این استکبار بشکند و آنها به تبع آنها بشکنند.

این همه تبلیغاتی که بر ضد شما جوانها می‏شود، بر ضد اسلام حقیقتاً می‏شود، اینها همه برای این است که احساس یک قدرت کردند اینجا و این قدرت از من و شما نیست.

این را باید ما احساس کنیم. این قدرت از منشأ قدرت است. آن قدرتی هم که انبیا داشتند، از انبیا نبود. بشر از اول تا آخرش هیچ است، آنچه هست قدرت خداست. هر حرکتی که شما می‏کنید با قدرت خدا حرکت می‏کنید؛ هر تفنگی که می‏اندازید با قدرت خداست؛ دست شما به قدرت خداست که به ماشه می‏رود و فکر شما با قدرت خداست که می‏رود و کارها را انجام می‏دهد و کارهای نظامی و غیر نظامی را؛ قدرت مال اوست و همه باید از او باشیم، «إنا للَّه»؛ همه چیز از او، «الحمدلِلّه»، هر حمدی مال اوست. شما یا ما خیال می‏کنیم که الآن ایران یک قدرتی دارد، لکن این قدرت خداست در اینجا ظاهر شده است. شما قدر این را بدانید که بفهمید که با قدرت خدا دارید سیر می‏کنید؛ با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا که در رأسش انبیا هستند، با این مرام سیر می‏کنید و با ایده تحکیم احکام اسلام و رفع ظلم از مظلومین، شما با همین وضع، با همین ایده حرکت کردید. آن وقتی که هیچ نداشتید، آن وقتی که همه قوا دست رژیم بود، آن وقتی که همه قدرت‏ها می‏خواستند او را نگهش دارند، شما جوانها ریختید در خیابانها و کاری کردید که نتوانست حتی قدرت امریکا این رژیم را نگه دارد. با همه قوا دنبال این بودند که نگهش دارند، به همه حیله‏ها متشبث شدند برای نگهداری او، لکن قدرت شما نگذاشت این کار بشود و این قدرت برای این است که، از اول شما دنبال این نبودید که «من»، دنبال این بودید که «اسلام»، دنبال این بودید که «کشور اسلامی».

اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته، ارتش بگوید «من»، سپاه هم بگوید «من»، بسیج هم بگوید «من»، آن روز است که فاتحه همه‏تان خوانده شده است. آن روز است که شما خدای نخواسته، دست از این انسجامتان که همه یکی هستید، «ید واحد» هستید برای حفظ کشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت که «یک» هستید، این «یک» را کسی نمی‏تواند بشکند. آن وقتی که متفرق شدید، صدها میلیون آدمی که هر کدام علی حده فکر می‏کنند، هر کدام برای خودشان می‏خواهند یک کاری بکنند، اینها به یک شاهی نمی‏ارزند. وقتی یک عده کمی باشند که اینها با هم باشند و برای خودشان نه، برای مقصدشان، برای کشورشان، برای اسلامشان، اگر بنا شد همه و لو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، اینها به مقصد می‏رسند، جمعیت ایران نسبت به دنیا یک چیزی نیست- چهل و پنج میلیون، چهل میلیون یک همچو چیزی است- در مقابل جمعیتهای دنیا که «چین» اش یک میلیارد جمعیت دارد، هندوستانش هشتصد میلیون جمعیت دارد یا بیشتر، ما چیزی نیستیم، اما، برای اینکه، شما از «من» دست برداشتید و می‏گویید «ما برای خدا»، شما نمی‏گویید که ارتش باید «نشان» بگیرد، نمی‏گویید که باید سپاه «نشان» بگیرد، نمی‏گویید باید بسیج یا کمیته یا شهربانی یا شهرداری از اینها بگیرد، شما می‏گویید که ما «نشان» از خدا می‏خواهیم و ما همه یک هستیم، اگر این معنا در بین شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظید، هیچ کس نمی‏تواند به شما صدمه‏ای وارد کند. این قدرتهای بزرگ هم این معنا را می‏دانند که الآن ایران وضعش طوری است که نمی‏شود آنها به هیچ وسیله‏ای او را شکست بدهند، نه به وسیله کودتا، نه به وسیله چیزهای دیگر، نه به وسیله حمله نظامی. آنها از این راه پیش آمدند که رخنه کنند در بین شما و شما را از هم جدا کنند و لو اینکه طولانی باشد، مدتش طولانی باشد. آنها سَرشان صبر است و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذری می‏کارند، پنجاه سال دیگر بردارند. شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذری اینها کِشتند که و لو در پنجاه سال دیگر می‏خواهند از آن استفاده کنند، باید این را، این بذر را فاسدش کنید و زیر پا بمالیدش. اگر شما دیدید که یک وقت زمزمه این معنا پیدا شد که ارتش باید ارتشی‏اش را حفظ کند، آن هم بگوید سپاه باید سپاهی‏اش را حفظ کند، آن هم باید بگوید چه، اگر بخواهید جدا از هم باشید، دو فکر، دو مقصد، اگر یک وقت خدای نخواسته، زمزمه این پیدا شد در بین شما، از اول خفه کنید این را، نگذارید. شماهایی که سران سپاه هستید توجه به این معنا بکنید، و آنهایی که سران ارتش هستند و همین طور سایر جاها، این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم، مسلمین تا «ید واحده» هستند و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانه بزرگ الهی، اینها اگر با هم شدند، این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتی نمی‏تواند او را بشکند.

همه فکر این معنا باشید، دنبال این باشید که دائماً درصدد این باشید که اخوت خودتان را حفظ کنید. بین خودتان اخوت ایجاد کنید، روحانیون در فکر این باشند که همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ کنند. ملت هم باید فکر این معنا باشند که همه با هم با روحانیون و غیر آن، همه با هم باشند. مادامی که این وضع از برای شما باشد، شما پیروزید. اگر یک روزی خدای نخواسته، این رمز پیروزی را از شما گرفتند، دیگر برای شما چیزی باقی نمی‏ماند. محتاج به اینکه خیلی قدرت اعمال بشود ندارد، یک کودتای کوچکی از یک منافقی، از یک چیزی، کار را تمام می‏کند. باید شما در فکر این باشید که اسلام را شما در دنیا نیرومند کردید، و این همه صدایی که در دنیا حالا بلند شده است دنبال اینکه «ما اسلام را می‏خواهیم»، این یک اشعه‏ای است که از ایران به آنجا افتاده است، سابقاً یک همچو حرفهایی نبود. از اینجا این شعاع در همه جا افتاده است و این شعاع کار خودش را در همه جا خواهد کرد. شما این مبدأ را نگه دارید، این مرکز را حفظ کنید و خودتان را حفظ کنید، و این شیاطینی که از جن و انس بر همه ما می‏خواهند سلطه پیدا کنند، دست رد بهشان بزنید تا خدای تبارک و تعالی عنایاتش را بر شما دو چندان کند- بلکه صد چندان کند- و شما پیروز باشید و مظلومین را هم به پیروزی برسانید.

من از همه شما جوانهای عزیزم و از همه کسانی که در راه اسلام دارند فداکاری می‏کنند، در راه اسلام دارند جانبازی می‏کنند، همه چیز خودشان را گذاشتند برای اسلام، من تشکر می‏کنم و تشکر من چیزی نیست، خدای تبارک و تعالی تشکر می‏کند.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 234 ـ 239)

ـ حکم به رئیس جمهور؛ تدوین متمم قانون اساسی (1368)

«جناب حجت الاسلام آقای خامنه‏ای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران- دامت افاضاته‏

از آنجا که پس از کسب ده سال تجربه عینی و عملی از اداره کشور، اکثر مسئولین و دست‏اندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیده‏اند که قانون اساسی با اینکه دارای نقاط قوّت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جوّ ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه، کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مسئله تتمیم قانون اساسی پس از یکی- دو سال نیز مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر جامعه اسلامی و انقلابی ماست و چه بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد. و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدتها قبل در فکر حل آن بوده‏ام که جنگ و مسائل دیگر مانع از انجام آن می‏گردید.

اکنون که به یاری خداوند بزرگ و دعای خیر حضرت بقیة اللَّه- روحی له الفداء- نظام اسلامی ایران راه سازندگی و رشد و تعالی همه جانبه خود را در پیش گرفته است، هیأتی را برای رسیدگی به این امر مهم تعیین نمودم که پس از بررسی و تدوین و تصویب موارد و اصولی که ذکر می‏شود، تأیید آن را به آرای عمومی مردم شریف و عزیز ایران بگذارند.

الف- حضرات حجج اسلام و المسلمین و آقایانی که برای این مهم در نظر گرفته‏ام:

1- آقای مشکینی 2- آقای طاهری خرم‏آبادی 3- آقای مؤمن 4- آقای هاشمی رفسنجانی 5- آقای امینی 6- آقای خامنه‏ای 7- آقای موسوی (نخست وزیر) 8- آقای حسن حبیبی 9- آقای موسوی اردبیلی 10- آقای موسوی خوئینی 11- آقای محمدی گیلانی 12- آقای خزعلی 13- آقای یزدی 14- آقای امامی کاشانی 15- آقای جنتی 16- آقای مهدوی کنی 17- آقای آذری قمی 18- آقای توسلی 19- آقای کروبی‏[32] 20- آقای عبد اللَّه نوری که آقایان محترم از مجلس خبرگان و قوای مقننه و اجراییه و قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت و افراد دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس انتخاب شده‏اند.

ب- محدوده مسائل مورد بحث:

1- رهبری 2- تمرکز در مدیریت قوه مجریه 3- تمرکز در مدیریت قوه قضاییه 4- تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتی که قوای سه‏گانه در آن نظارت داشته باشند 5- تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی 6- مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد 7- راه بازنگری به قانون اساسی 8- تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی‏

ج- مدت برای این کار حد اکثر دو ماه است.

توفیق حضرات آقایان را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 363 ـ 364)



[1] -« حزب رستاخیز ملت ایران»، که تأسیس آن در 11 اسفند 1354 توسط شاه اعلام شد.

[2] - قانون اساسی مشروطه( 1285 ه. ش 1324 ه. ق).

[3] - رئیس هیأت کوبایی.

[4] - فیدل کاسترو.

[5] - اشاره امام خمینی به خودشان است.

[6] - حدیث نبوی، صحیح ترمذی، ج 3، ص 316، حدیث 2256:« دست خداوند با جماعت است».

[7] - یکی از خانمهای خارجی حاضر در جلسه.

[8] - امیر عباس هویدا، نخست وزیر از دوران سلطنت محمد رضا پهلوی.

[9] - نعمت اللَّه نصیری، از عوامل کودتای 28 مرداد و از رؤسای ساواک.

[10] - ر. ک. پانوشت 3، پیام رادیو- تلویزیونی 12 فروردین امام خمینی.

[11] - اشاره به فاجعه آتش زدن سینما رکس آبادان.

[12] - منظور، مقاله‏ای است که به قلم آقای صادق خلخالی علیه تأسیس« حزب خلق مسلمان ایران» و موضع سیاسی آقای کاظم شریعتمداری در روزنامه اطلاعات 2/ 2/ 58 به چاپ رسید و در پی آن، تظاهرات وسیعی از سوی طرفداران آقای شریعتمداری در تبریز و قم صورت گرفت. این تظاهرات را حزب مزبور ترتیب داده بود

[13] - نخست وزیر وقت لیبی.

[14] - اشاره به آیه 5 و 6 سوره قصص.

[15] - انقلاب یا شورش مردمی.

[16] - جمع دبابه: تانکهای جنگی.

[17] - اصل: مسلسلات.

[18] - نشأت می‏گرفتند.

[19] - معمر قذافی، رهبر لیبی.

[20] - متن سخنان او در روزنامه‏های ایران در تاریخ 5/ 2/ 58 به چاپ رسیده است.

[21] - آقای موسی صدر( رهبر شیعیان لبنان) در سفر به لیبی به طرز مرموزی ناپدید شد.

[22] - ملت، خلق.

[23] - خطاب به مترجم.

[24] - دولت لیبی مدعی بود که آقای موسی صدر به ایتالیا رفته است.

[25] - جلود از سوء استفاده دشمنان اسلام و استعمار از قضیه اختلاف ایران و لیبی، و اتهامی که متوجه لیبی شده است، سخن گفت. ر. ک: کیهان 5/ 2/ 58.

[26] قضیه آقای موسی صدر.

[27] - اصل: کرد.

[28] - به موجب احکام قضایی اسلام که مبنای نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران می‏باشند،« قتل» به سه قِسم تقسیم می‏شود: عمدی، خطایی، و شبه عمد که مجازات و کیفر هر یک متفاوت می‏باشد

[29] - بحار الأنوار، ج 6، ص 154، ح 9.

[30] - سوره بقره، آیه 153:« بدرستی که خداوند با بردباران است».

[31] - فریب دادن.

[32] - اسامی کامل آقایان( که نام کوچک آنها در متن نامه امام ذکر نشده است) به ترتیب عبارتند از حضرات آقایان: علی مشکینی، سید حسن طاهری خرم‏آبادی، محمد مؤمن قمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ابراهیم امینی، سید علی خامنه‏ای، میر حسین موسوی، سید عبد الکریم موسوی اردبیلی، سید محمد موسوی خوئینی‏ها، محمد محمدی گیلانی، ابو القاسم خزعلی، محمد یزدی، محمد امامی کاشانی، احمد جنتی، محمد رضا مهدوی کنی، احمد آذری قمی، محمد رضا توسلی( محلاتی)، مهدی کروبی

انتهای پیام /*