امروز با امام: 31 فروردین
ـ نامه تشکر به آقای محمدحسن نجفی؛ تبریک بازگشت امام به قم (1343)
«حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمدحسن نجفی- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، مرقومه شریفه که حاکی از سلامتی مزاج و تبریک ورود حقیر به شهر مقدس قم [بود] موجب تشکر گردید. مساعی جمیله و زحمات جنابعالی در هجرت به تهران به سمع حقیر رسید. ان شاء اللَّه به نظر مبارک حضرت ولی عصر- عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف- رسیده و مأجور خواهید بود. دوام توفیقات جنابعالی و حضرات آقایان علمای اعلام- دامت برکاتهم- را از خدای متعال خواستارم. مراتب تشکر این جانب را به اهالی محترم رفسنجان ابلاغ فرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج1، ص: 312)
ـ نامه به آقای سید ابوالحسن مولانا تشکر از ارسال پیام تبریک آزادی امام خمینی از زندان (1343)
«جناب مستطاب حجتالاسلام آقای حاج سید ابوالحسن مولانا- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، مرقومه شریفه که حاکی از سلامتی مزاج و تبریک ورود حقیر به شهر مقدس قم بود واصل و موجب تشکر گردید.
از عواطف کریمه و تفقد آن جناب متشکرم. توفیق عموم علمای اعلام- دامت برکاتهم- را از خدای متعال خواستارم. ان شاءاللَّه در مظان استجابت دعا حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص: 519)
ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده، تذکراتی درباره وجوه شرعیه (1354)
«به عرض حضور مبارک میرساند، مرقوم مبارک زیارت؛ سلامت و سعادت حضرت عالی را خواهانم.
1- مبلغ سه هزار آقای خاتمی[1] و مبلغ دو هزار آقای حاج میرزا فرج اللَّه که از یزد آمده بود پرداختم. و نیز مبلغ پنج هزار را سابقاً به آقای خاتمی و سیصد و شصت به آقای سیبویه که از یزد بود پرداختهام و اطلاع دادهام.
2- سابقاً حوالهای کرده بودید که به آقای آقا شیخ حسن کروبی بدهم و دادم. ثانیاً نوشتهاید، و من نمیدانم غیر از آن است یا همان؟ مرقوم دارید. و این تکرارها موجب زحمت حضرت عالی و من است. بهتر آن است به آنها بگویید به وسیله دیگری بفرستند؛ مثل مثلًا آقای مدنی طرف آقای خلخالی[2]. راجع به آقای کروبی زودتر جواب بدهید، تکلیف معلوم شود.
3- اقلامی که به خط آقای قرهی[3] بود همه واصل شده است- هم اول ذی القعدة و هم 25 ذی الحجه و هم 12 صفر- چه وسیله فاخری و چه وسیله دیگر.
4- صاحب اجازه جوف[4] در «داراب» است؛ اگر صلاح دیدید بفرستید، گفته شد که شخص صحیحی است.
5- اگر یک مرکزی که بتوانم نامهها را بفرستم معلوم کنید بهتر است. در تهران باشد اصلح است.» (صحیفه امام، ج3، ص: 82)
ـ نامه به خانم فریده مصطفوی؛ خانوادگی (1354)
«دخترم، عزیزم
ان شاءاللَّه با سلامت و سعادت بسر برید. ماها بحمداللَّه خوب هستیم. امید است در این آخر عمر، شماها را یک مرتبه دیگر ببینم. خدمت جناب آقای اعرابی[5] و فرشته[6] عزیزم سلام برسانید و از حالات خودتان مطلعم کنید.
کاغذهای جوف را به آقای عمو[7] بدهید.» (صحیفه امام، ج3، ص: 84)
ـ نامه به آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی پیرامون اسناد زمین و مجوز مصرف وجوهات (1358)
«جناب حجتالاسلام آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی- دامت افاضاته
مرقوم جنابعالی واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید. در مورد زمینهایی که نوشته بودید، فعلًا سندهای آن را نگاهداری کنید تا بعداً تکلیف آنها معلوم خواهد شد و در مورد پول برنج و حبوباتی که پرسیده بودید به همان مصرف پاسداران برسانید. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللَّه.» (صحیفه امام، ج21، ص: 647)
ـ سخنرانی در جمع هیأت نمایندگی عربستان سعودی؛ نقش اسلام در پیروزی (1358)
«اولًا تشکر میکنم از این وَفْد[8] و از امام محترم[9] و از ملت حَرَمَیْنِ شریفین، ریاض و از جلالت ملک[10] که شما را برای تفقد از ما اینجا فرستاده است. مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکتهای اسلامی بوده؛ از مسجد تبلیغات اسلامی شروع میشده است و از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در [زیر] بیرق اسلام بوده است. همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است. شما که از اهالی مسجد و از علمای مساجد هستید، باید پیروی از پیغمبر اسلام و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیه و برای قطع ایادی شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار بدهید.
ما به خواست خدای تعالی با آنکه بیساز و برگ بودیم و ملت ما در دستش از تفنگ و آلات جنگی چیزی نبود، به واسطه قدرت ایمان و وحدت کلمه بر قوای طاغوتی غلبه کردیم. و من امیدوارم که همه ملتهای اسلامی بپاخیزند و با وحدت کلمه و با توجه به اسلام و قدرت ایمان، بر اجانب و بر کسانی که میخواهند این ملتها را همیشه در تحت اختیار و سلطه خود داشته باشند غلبه کنند. رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوّت ایمان بود؛ قوّت ایمان بود که یک لشکر ضعیف را بر امپراتوریهای بزرگ عالم غلبه داد، و سی نفر به قیادت[11] خالد بن ولید[12] بر شصت هزار نفر لشکر پیشقراول روم غلبه کرد. این قدرت اسلام بود که پیش میبرد، و ما مسلمین باید با قدرتِ اسلام اسلام را پیش ببریم.
باید با قوای کفر به قدرت اسلامی مبارزه کنیم و دست تبهکاران را از ممالک خودمان دور کنیم. اگر وحدت کلمه اسلامی بود و اگر دولتها و ملتهای اسلام به هم پیوسته بودند، معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین زیر دست قدرتها باشد. اگر این قدرت- قدرت بزرگ الهی- مُنْضَم[13] بشود به قدرت ایمان و همه با هم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هیچ قدرتی بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مع الأسف با اختلافاتی که در مناطق دیده میشد- و خصوصاً در مناطق عربی- این موجب شده است که اسرائیل با جمعیت کمی که دارد در مقابل اعراب با آن جمعیت کثیر و سازوبرگ کثیر ایستادگی کند. اگر جلوی این جرثومه فاسد گرفته نشود، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمیکند فقط بر فلسطین و مسجد اقصی؛ او همه جا را میخواهد غلبه کند.
بر مسلمین و بر دولتهای اسلامی است که با هم متحد بشوند و این جرثومه فساد را از بن و بیخ برکنند و [به] کسانی که پشتیبانی آنها را میکنند اجازه ندهند که پشتیبانی کنند. من از خدای تبارک و تعالی قدرت اسلام و عظمت اسلام و مسلمین را و وحدت کلمه آنها را خواستارم.
حکومت سابق ما برای اینکه همه طور خدمت به اربابهای خودش بکند، در اینجا فجایع کرد، و در خصوص زائرین بیت اللَّه الحرام مضیقههایی ایجاد کرد؛ و گاه نسبت به مسئولین دولت سعودی چیزهایی گفت که شاید پیش ایرانیها یک ناراحتیهایی از آنها هم حاصل شد. و ما پس از رفتن او و قطع ید غاصبه او متوجه این هستیم که در سالهای آتیه مملکت سعودی با ایرانیهایی که برای زیارت بیت اللَّه و حرمین شریفین میآیند، چه نحو عمل خواهد کرد. ایرانیها نظر به این معنا دوختهاند که با برادران خودشان چه نحو عمل خواهد شد. و من امیدوارم که اکنون که دست ظلم از این مملکت کوتاه شده است و تبلیغات سوئی که میکردند از بین رفته است، برادرهای ما با هم برادر باشند و رفتار آنها رفتارهای برادرانه باشد و برای حجاج بیت اللَّه تسهیلات فراهم کنند، و از خدای تبارک و تعالی این توفیق را خواستارم.
تاریخ باید سرمشق ما باشد و ما وقتی که تاریخ را نگاه میکنیم، تحولاتی که پیدا شده است در اسلام و در مسلمین، هر جا که قوّت ایمان در کار بوده است و مردم و مسلمین به قوّت ایمان حرکت میکردند، نصر با آنها همراه بوده است. و هر وقت برای رسیدن به آمال دنیایی بوده است، نصر از آنها فرار میکرده است.
تعلیمات انبیا و تعلیم نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- این است که با قدرتهای معنوی، شما میتوانید پیش ببرید. آن قوههای معنوی که پشت سر مسلمین بود و ملائکة اللَّه که قدرت معنوی بود موجب شد که مسلمین در کمتر از نیم قرن بر همه معموره[14] دنیا سلطه پیدا کنند. ما باید از تاریخ عبرت بگیریم. آن وقت که یک دولت قوی ما داشتیم- مثل دولت عثمانی- در مقابل شوروی، در مقابل ژاپن میایستاد و گاه غلبه میکرد. دشمنان ما وقتی سلطه پیدا کردند، این مملکت پهناور را تکه تکه کردند و هر کدام را به دست یکی از عمال خودشان دادند و بین آنها مع الأسف تفرقه انداختند، و این موجب شد که مسلمین و اسلام ضعیف شد و مُسْتَعْمِرین بر ما غلبه کردند. ما باید از این امور عبرت بگیریم، و دولتهای ما از این معانی و از این امر تاریخی عبرت بگیرند و اختلافات خودشان را رفع کنند. اگر اینها با هم مجتمع بشوند یک قدرتی خواهند داشت که هیچ قدرتی با آنها معارضه نمیکند، البته به شرط ایمان کامل. و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که ایمان ما را و ایمان دولتهای ما را و ایمان ملتهای ما را قوی کند، و با عنایت خودش با ما همراهی کند که ما بر مشکلات خودمان سلطه پیدا کنیم. و از شما و دوستان شما باز هم تشکر میکنم.» (صحیفه امام، ج7، ص: 65 ـ 68)
ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم؛ خطر گروهکها و لزوم رویارویی با آنان (1358)
«من از این شور و شعف شما جوانها و متدینین، در هر نقطه هستید، تشکر میکنم. شما با این شور و شعفْ نهضت اسلامی را به پیش راندید، و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که این شور و شعف باقی باشد و این نهضت را به آخر برسانید. شما جوانان ملت، شما اقشار ملت، به اسلام وفاداری کردید و دست اجانب را که در کشورتان سلطه داشت قطع کردید؛ و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که این ریشههای گندیدهای که از آن رژیم مانده است با دست توانای ملت و جوانان برومند ما قطع شود. ما راه را به آخر نرساندیم؛ ما تا کنون اسلام را به آن طور که هست پیاده نکردیم. تا اینجا که ما رسیدیم فقط دست چپاولگران را و دست اجانب را- تا حدودی- از کشور خودمان و از خزائن خودمان قطع کردیم و دزدهای کشور را بیرون راندیم؛ ولی توطئهها باز هست، ریشههای فاسد باز هست؛ و باید با همت شما جوانان ملت این توطئهها خنثی شود و این دستهای فتنهانگیز قطع شود.
شما در هر جا که هستید، ملت ایران در هر جا که هست، در هر شهری که هست، در هر ده و قریهای که هست، با کمال دقت مواظب اعمال فتنهانگیزان باشد. اینها در بین اقشار آمدند و میخواهند شما و ما را باز تحت فشار و اختناق قرار دهند و اربابهای خود را بر ما مسلط کنند. ما همه مکلفیم به تکلیف الهی- اسلامی که با هم این نهضت را حفظ کنیم و این قدرت الهی را نگذاریم تشتت پیدا بکند، و دست آنهایی که میخواهند بین ما تفرقه بیندازند قطع کنیم. ما همه موظفیم به حَسَب احکام اسلامی، که فتنه گران را از کشور خودمان برانیم و آنها را در بین صفوف خودمان راه ندهیم. شما برادران و خواهران بیدار باشید و متوجه کیْد این اشخاص که میخواهند بین شما با اسمای مختلف، با بهانههای مختلف تشتت بیندازند، توجه ... داشته باشید که کیْد آنها را خنثی کنید.
اینها هر روز به یک بهانه مردم را از هم جدا میکنند؛ هر روز با یک توطئه بین صفوف ملت تفرقه میاندازند. در دانشگاهها میروند و با بهانههای غیر انسانیِ به صورتْ انسانی، آنها را تجهیز میکنند تا بر خلاف نهضت ما راهپیمایی کنند. اینها نظر سوء دارند در این مسائل، حسن نظر ندارند با اسلام، موافق نیستند با علمای اسلام، موافق نیستند با کشاورزها، موافق نیستند با کارگرها، موافق نیستند با ملت ما به هیچ وجه موافق نیستند؛ و لهذا هر چه جهات اصلاحی است میخواهند نگذارند انجام بگیرد. میخواهند نگذارند برای این ملت رفاه حاصل بشود، میخواهند نگذارند مملکت آرامش پیدا بکند تا اینکه دولت بتواند کارهای خودش را- کارهای اصلاحی خودش را- انجام دهد. میخواهند نگذارند کشاورزی ما رشد پیدا بکند، میخواهند ما را همیشه جیره خوار امریکا قرار بدهند که همه چیز ما از امریکا بیاید، میخواهند نگذارند فرهنگ ما رشد پیدا بکند و آدم پیدا بشود در ایران تا اینکه کیْد آنها را خنثی کند، میخواهند نگذارند اقتصاد ما سالم بشود، میخواهند نگذارند ارتش ما مستقل بشود. اینها کیْدهایی است که به الهام از امریکا و امثال امریکا در ایران مشغول توطئهاند.[15] شما باید بیدار باشید! فقط رأی به «جمهوری اسلامی» کفایت نمیکند؛ اینها خودشان را در رفراندم همچو ضعیف دیدند، همچو وحشتزده[16] شدهاند که به خیال توطئههای دقیقتر افتادهاند. شما باید توطئههای آنها را با کمال دقت ملاحظه کنید. جوانان دانشگاهی ما گول این قشر مُفْسِد و فاسد را نخورند، از حرفهای زرق و برق دار آنها گول نخورند، تحت تأثیر حرفهای به ظاهر صحیح و در واقع توطئهگر واقع نشوند. تمام جوانان ما موظفند که این نهضت را حفظ کنند و کیْد خائنین را خنثی کنند.
تمام عشایر ما- از پشتکوهیها تا غیر آنها- موظفند که این نهضت را حفظ کنند. اگر خدای نخواسته خللی در این نهضت واقع بشود، آماده باشید- خدای نخواسته- برای اختناق بالاتر و برای پیوستگی بالاتر و برای زحمت و ذلت بالاتر و برای زجر جوانانمان و کشتار بیشتر جوانانمان. بیدار باشید! برادران! بیدار باشید برادران من! هوشیار باشید نگذارید یک مشت از خدا بیخبر بین شما رخنه کنند و صفوف فشرده شما را به هم بزنند، نگذارید به اسم اینکه ما با کشاورز موافقیم کشاورزی ما را به تباهی بکشند و برای امریکا بازار درست کنند، نگذارید برای اینکه بگویند ما با فرهنگ موافقیم، فرهنگ ما را استعماری قرار بدهند و نگذارند رشد بکنید، نگذارید اینها تضعیف کنند کمیتههای اسلامی را، نگذارید اینها تضعیف کنند پاسداران انقلاب اسلامی را، نگذارید اینها تضعیف کنند ارتش اسلامی را، نگذارید تضعیف کنند ژاندارمری اسلامی را، نگذارید تضعیف کنند کلانتریها را و شهربانی را. اینها همه در خدمت اسلام هستند و این شیاطین میخواهند اینها را تضعیف کنند. من به شما ملت ایران اخطار میکنم که خطر در کار است و جلوگیری کنید! این شیاطین که هر روز غائله درست میکنند، غائلههای آنها را خفه کنید. خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت عنایت کند. خداوند دست خائنین را قطع کند. خداوند دست اجانب را از مملکتها قطع کند.» (صحیفه امام، ج7، ص: 69 ـ 71)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل صنایع نظامی کشور؛ خودباوری و رهایی از وابستگیها (1360)
«اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع میشود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او امریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنهدار خودشان به ممالک ضعیف بباورانند که ناتواناند، بباورانند که اینها نمیتوانند هیچ کاری انجام بدهند؛ اینها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهایی که میخواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشههای درست فکر کرده آنها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را، باورشان بیاورند که خودشان ناتوانند؛ ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم باور [کنند] که ما نمیتوانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمیتوانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمیتوانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم. این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد، این کشورها را به تباهی و عقبماندگی کشاند. هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمیتواند آن کار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشی زیاد باشد، لکن قدرت روحی نداشته باشد و باورش آمده باشد که در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمیتواند ایستادگی کند، این ارتش محکوم به شکست است و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمیتواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت محکوم به این است که تا آخر نتواند و این اساس نقشههایی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرتهای بزرگ کشیدهاند و قلمفرسایانی که در راه آنها قلمفرسایی میکردند و غربزدگانی که وابسته به آنها بودند، این مطلب را به طور وسیع تبلیغ کردند، به طوری که این ممالک باورشان آمده بود که هیچ کاری از آنها ساخته نیست و هیچ امری از امور کشوری و لشکری و صنعت و سایر اموری که در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اینها ساخته نیست و باید از غرب و از قدرتهای بزرگ اینها تبعیت کنند، لشکرشان مستشار لازم دارد و کشورشان مدبّر. این باور مادامی که در کشورهای جهان و کشورهای مستضعف هست، برای خاطر همین باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.
شما چنانچه باورتان آمده باشد که نمیتوانید صنعت درست بکنید و نمیتوانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بکنید، تا این باور هست، نمیتوانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید؛ اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم، ما هم قدرت صنعت داریم. این قدرت در همه افراد بشر بقوه هست. اگر این باور برای شما پیدا شد [موفق خواهید بود]. با این تجربهای که در این دو سال شماها کردید، دیدید که آن حرفهایی که گفته میشده است تبلیغات بوده است و مسائل آن طور نبوده است. این تبلیغات بوده است که در مقابل قدرتهای بزرگ نمیشود نفس کشید و باید تسلیم قدرتهای بزرگ شد.
شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید خودتان باورتان آمد و به دولتهای مستضعف و ملتهای مستضعف هم باوراندید که میشود در مقابل امریکای جهانخوار و شوروی جهانخوار ایستادگی کرد. شما دو سال است که قیام مردانه کردید و در مقابل آنها ایستادید و همه آنها را دستشان را از کشور خودتان قطع کردید و دیدید که یک مطلبی است امکان دارد و شما خودتان میتوانید در عین حالی که قدرت نظامیتان مثل آنها نیست و قدرت صنعتیتان مثل آنها نیست، لکن میتوانید ایستادگی کنید. و یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که میتواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس، باور این دو مطلب است؛ باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما میتوانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، این باور اسباب این میشود که توانایی پیدا میکنند و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادگی میکنند.
این پیروزی که شما به دست آوردید، برای اینکه باورتان آمده بود که میتوانید؛ باورتان آمده بود که امریکا نمیتواند به شما تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزهآسا را شماها انجام دادید و چنانچه شما ملاحظه میکنید که در این دو سال در کشور ما صنعتهای زیادی که آنها انجام میدادند، خودشان انجام میدهند و باورتان باشد که خود ما هم میتوانیم، صنعتی داشته باشیم و میتوانیم ابتکاری داشته باشیم. همین باورِ توانایی، شما را توانا میکند. اساس این باور است که آنها[17] از ما گرفته بودند. آنها ما را از همه چیز تهی کرده بودند، به طوری که افکار ما، باورهای ما، همه وابستگی داشت.
اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا میکند. عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما میتوانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما میتوانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما میتوانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، میتوانند. اگر شماهایی که در صنعت هستید و پرسنل صنعتی [هستید] در ارتش این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که میتوانید صنّاع[18] باشید و میتوانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست.
آن طوری که به من اطلاع دادند، در این پرسنل صنعت، کارهای بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم که از این به بعد کارهای بالاتر از شما انجام بگیرد، به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم. خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تامّ تمام، بدون وابستگی در هیچ امری از امور به غیر، بتوانیم اداره بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم میتوانیم کارهایی انجام بدهیم. با این باور ان شاء اللَّه، به پیش برویم. ان شاء اللَّه، خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همان طوری که تا کنون کمکهای غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان- سلام اللَّه علیه- است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان شاء اللَّه، به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان میگذرد جلوگیری کند.» (صحیفه امام، ج14، ص: 306 ـ 309)
ـ حکم به آقای روحانی؛ تشویق پرسنل یگانهای پدافند هوایی (1365)
«[بسمه تعالی
از ستاد کل پدافند کشور به فرماندهی کل نیروهای مسلح ارتش جمهوری اسلامی ایران
1- همان گونه که استحضار دارند در پی برنامهریزیهای انجام شده و تلاش شبانه روزی و ایثارگرانه یگانهای پدافند هوایی در عملیات غرورآفرین و الفجر 8 با حد اکثر توان رزمی به نحو مؤثر شرکت نموده و علی رغم کلیه محدودیتها و تنگناهای عملیاتی و تعمیراتی و فعالیت پروازی گسترده دشمن بعثی و تحمل بمبارانهای شدید موشکهای ضد تشعشع و انواع پارازیتهای الکترونیکی، موفق به کسب پیروزیهای چشمگیر و بیسابقهای شدند که نتایج آن در طی عملیات به عرض رسیده است.
2- پرسنل مشروحه در برگهای پیوست با ابراز رشادت، ایثار و فداکاری در عملیات و الفجر 8 موفق به کسب پیروزیهای غرورآفرین و انهدام زیادی از هواپیماهای دشمن شدند. و این ستاد پیشنهاد مینماید نامبردگان به پاس تلاش و از خودگذشتگی شایان توجه- به شرح مندرج در برگهای مزبور- مورد تقدیر و تشویق قرار گیرند. منوط به اوامر عالی است.
مسئول ستاد کل پدافند کشور- دکتر حسن روحانی].
بسمه تعالی
با تشکر از ایثار و فداکاریهای این عزیزان شجاع و با تأیید و تصویب جناب آقای رئیس جمهور[19] موافقت میشود. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج20، ص: 35)
[1] - آقای سید روح اللَّه خاتمی.
[2] - آقای نصر اللَّه خلخالی.
[3] - آقای عبد العلی قرهی.
[4] - آقای نسّابه پپپ اجازه نامه مورخ 19/ 1/ 1354 ه. ش.
[5] - آقای محمد حسن اعرابی، داماد امام خمینی.
[6] - نوه دختری امام خمینی، دختر فریده خانم و آقای اعرابی.
[7] - آقای سید مرتضی پسندیده.
[9] - آقای محمد السبیل، امام جماعت وقت مسجد الحرام و رئیس هیأت مذهبی اعزامی.
[10] - ملک فهد بن عبد العزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی.
[12] - صحابه پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و فاتح امپراتوری بیزانس در دوران حکومت عمر بن خطاب.
[17] - دولتهای استعمارگر غربی.
[18] - صنعتگر، صاحب صنعت.
[19] - آقای سید علی خامنهای، رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع