امروز با امام: 31 فروردین

ـ نامه تشکر به آقای محمدحسن نجفی؛ تبریک بازگشت امام به قم (1343)

ـ نامه به آقای سید ابوالحسن مولانا تشکر از ارسال پیام تبریک آزادی امام خمینی از زندان (1343)

ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده، تذکراتی درباره وجوه شرعیه (1354)

ـ نامه به خانم فریده مصطفوی؛ خانوادگی (1354)

ـ نامه به آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی پیرامون اسناد زمین و مجوز مصرف وجوهات (1358)

ـ سخنرانی در جمع هیأت نمایندگی عربستان سعودی؛ نقش اسلام در پیروزی (1358)

ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم؛ خطر گروهکها و لزوم رویارویی با آنان (1358)

ـ سخنرانی در جمع پرسنل صنایع نظامی کشور؛ خودباوری و رهایی از وابستگیها (1360)

ـ حکم به آقای روحانی؛ تشویق پرسنل یگانهای پدافند هوایی (1365)

کد : 4321 | تاریخ : 31 فروردين 1400

امروز با امام: 31 فروردین

 

ـ نامه تشکر به آقای محمدحسن نجفی؛ تبریک بازگشت امام به قم (1343)

«حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمدحسن نجفی- دامت برکاته‏

به عرض عالی می‏رساند، مرقومه شریفه که حاکی از سلامتی مزاج و تبریک ورود حقیر به شهر مقدس قم [بود] موجب تشکر گردید. مساعی جمیله و زحمات جنابعالی در هجرت به تهران به سمع حقیر رسید. ان شاء اللَّه به نظر مبارک حضرت ولی عصر- عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف- رسیده و مأجور خواهید بود. دوام توفیقات جنابعالی و حضرات آقایان علمای اعلام- دامت برکاتهم- را از خدای متعال خواستارم. مراتب تشکر این جانب را به اهالی محترم رفسنجان ابلاغ فرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 312)

ـ نامه به آقای سید ابوالحسن مولانا تشکر از ارسال پیام تبریک آزادی امام خمینی از زندان (1343)

«جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقای حاج سید ابوالحسن مولانا- دامت برکاته‏

به عرض عالی می‏رساند، مرقومه شریفه که حاکی از سلامتی مزاج و تبریک ورود حقیر به شهر مقدس قم بود واصل و موجب تشکر گردید.

از عواطف کریمه و تفقد آن جناب متشکرم. توفیق عموم علمای اعلام- دامت برکاتهم- را از خدای متعال خواستارم. ان شاءاللَّه در مظان استجابت دعا حقیر را فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 519)

ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده، تذکراتی درباره وجوه شرعیه (1354)

«به عرض حضور مبارک می‏رساند، مرقوم مبارک زیارت؛ سلامت و سعادت حضرت عالی را خواهانم.

1- مبلغ سه هزار آقای خاتمی‏[1] و مبلغ دو هزار آقای حاج میرزا فرج اللَّه که از یزد آمده بود پرداختم. و نیز مبلغ پنج هزار را سابقاً به آقای خاتمی و سیصد و شصت به آقای سیبویه که از یزد بود پرداخته‏ام و اطلاع داده‏ام.

2- سابقاً حواله‏ای کرده بودید که به آقای آقا شیخ حسن کروبی بدهم و دادم. ثانیاً نوشته‏اید، و من نمی‏دانم غیر از آن است یا همان؟ مرقوم دارید. و این تکرارها موجب زحمت حضرت عالی و من است. بهتر آن است به آنها بگویید به وسیله دیگری بفرستند؛ مثل مثلًا آقای مدنی طرف آقای خلخالی‏[2]. راجع به آقای کروبی زودتر جواب بدهید، تکلیف معلوم شود.

3- اقلامی که به خط آقای قرهی‏[3] بود همه واصل شده است- هم اول ذی القعدة و هم 25 ذی الحجه و هم 12 صفر- چه وسیله فاخری و چه وسیله دیگر.

4- صاحب اجازه جوف‏[4] در «داراب» است؛ اگر صلاح دیدید بفرستید، گفته شد که شخص صحیحی است.

5- اگر یک مرکزی که بتوانم نامه‏ها را بفرستم معلوم کنید بهتر است. در تهران باشد اصلح است.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 82)

ـ نامه به خانم فریده مصطفوی؛ خانوادگی (1354)

«دخترم، عزیزم‏

ان شاءاللَّه با سلامت و سعادت بسر برید. ماها بحمداللَّه خوب هستیم. امید است در این آخر عمر، شماها را یک مرتبه دیگر ببینم. خدمت جناب آقای اعرابی‏[5] و فرشته‏[6] عزیزم سلام برسانید و از حالات خودتان مطلعم کنید.

کاغذهای جوف را به آقای عمو[7] بدهید.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 84)

ـ نامه به آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی پیرامون اسناد زمین و مجوز مصرف وجوهات (1358)

«جناب حجت‏الاسلام آقای حاج شیخ عبدالجلیل جلیلی- دامت افاضاته‏

مرقوم جنابعالی واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گردید. در مورد زمینهایی که نوشته بودید، فعلًا سندهای آن را نگاهداری کنید تا بعداً تکلیف آنها معلوم خواهد شد و در مورد پول برنج و حبوباتی که پرسیده بودید به همان مصرف پاسداران برسانید. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللَّه.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 647)

ـ سخنرانی در جمع هیأت نمایندگی عربستان سعودی؛ نقش اسلام در پیروزی (1358)

«اولًا تشکر می‏کنم از این وَفْد[8] و از امام محترم‏[9] و از ملت حَرَمَیْنِ شریفین، ریاض و از جلالت ملک‏[10] که شما را برای تفقد از ما اینجا فرستاده است. مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکتهای اسلامی بوده؛ از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می‏شده است و از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در [زیر] بیرق اسلام بوده است. همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است. شما که از اهالی مسجد و از علمای مساجد هستید، باید پیروی از پیغمبر اسلام و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیه و برای قطع ایادی شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار بدهید.

ما به خواست خدای تعالی با آنکه بی‏ساز و برگ بودیم و ملت ما در دستش از تفنگ و آلات جنگی چیزی نبود، به واسطه قدرت ایمان و وحدت کلمه بر قوای طاغوتی غلبه کردیم. و من امیدوارم که همه ملتهای اسلامی بپاخیزند و با وحدت کلمه و با توجه به اسلام و قدرت ایمان، بر اجانب و بر کسانی که می‏خواهند این ملتها را همیشه در تحت اختیار و سلطه خود داشته باشند غلبه کنند. رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوّت ایمان بود؛ قوّت ایمان بود که یک لشکر ضعیف را بر امپراتوریهای بزرگ عالم غلبه داد، و سی نفر به قیادت‏[11] خالد بن ولید[12] بر شصت هزار نفر لشکر پیشقراول روم غلبه کرد. این قدرت اسلام بود که پیش می‏برد، و ما مسلمین باید با قدرتِ اسلام اسلام را پیش ببریم.

باید با قوای کفر به قدرت اسلامی مبارزه کنیم و دست تبهکاران را از ممالک خودمان دور کنیم. اگر وحدت کلمه اسلامی بود و اگر دولتها و ملتهای اسلام به هم پیوسته بودند، معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین زیر دست قدرتها باشد. اگر این قدرت- قدرت بزرگ الهی- مُنْضَم‏[13] بشود به قدرت ایمان و همه با هم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هیچ قدرتی بر آنها غلبه نخواهد کرد.

مع الأسف با اختلافاتی که در مناطق دیده می‏شد- و خصوصاً در مناطق عربی- این موجب شده است که اسرائیل با جمعیت کمی که دارد در مقابل اعراب با آن جمعیت کثیر و سازوبرگ کثیر ایستادگی کند. اگر جلوی این جرثومه فاسد گرفته نشود، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمی‏کند فقط بر فلسطین و مسجد اقصی؛ او همه جا را می‏خواهد غلبه کند.

بر مسلمین و بر دولتهای اسلامی است که با هم متحد بشوند و این جرثومه فساد را از بن و بیخ برکنند و [به‏] کسانی که پشتیبانی آنها را می‏کنند اجازه ندهند که پشتیبانی کنند. من از خدای تبارک و تعالی قدرت اسلام و عظمت اسلام و مسلمین را و وحدت کلمه آنها را خواستارم.

حکومت سابق ما برای اینکه همه طور خدمت به اربابهای خودش بکند، در اینجا فجایع کرد، و در خصوص زائرین بیت اللَّه الحرام مضیقه‏هایی ایجاد کرد؛ و گاه نسبت به مسئولین دولت سعودی چیزهایی گفت که شاید پیش ایرانی‏ها یک ناراحتیهایی از آنها هم حاصل شد. و ما پس از رفتن او و قطع ید غاصبه او متوجه این هستیم که در سالهای آتیه مملکت سعودی با ایرانی‏هایی که برای زیارت بیت اللَّه و حرمین شریفین می‏آیند، چه نحو عمل خواهد کرد. ایرانی‏ها نظر به این معنا دوخته‏اند که با برادران خودشان چه نحو عمل خواهد شد. و من امیدوارم که اکنون که دست ظلم از این مملکت کوتاه شده است و تبلیغات سوئی که می‏کردند از بین رفته است، برادرهای ما با هم برادر باشند و رفتار آنها رفتارهای برادرانه باشد و برای حجاج بیت اللَّه تسهیلات فراهم کنند، و از خدای تبارک و تعالی این توفیق را خواستارم.

تاریخ باید سرمشق ما باشد و ما وقتی که تاریخ را نگاه می‏کنیم، تحولاتی که پیدا شده است در اسلام و در مسلمین، هر جا که قوّت ایمان در کار بوده است و مردم و مسلمین به قوّت ایمان حرکت می‏کردند، نصر با آنها همراه بوده است. و هر وقت برای رسیدن به آمال دنیایی بوده است، نصر از آنها فرار می‏کرده است.

تعلیمات انبیا و تعلیم نبی اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- این است که با قدرتهای معنوی، شما می‏توانید پیش ببرید. آن قوه‏های معنوی که پشت سر مسلمین بود و ملائکة اللَّه که قدرت معنوی بود موجب شد که مسلمین در کمتر از نیم قرن بر همه معموره‏[14] دنیا سلطه پیدا کنند. ما باید از تاریخ عبرت بگیریم. آن وقت که یک دولت قوی ما داشتیم- مثل دولت عثمانی- در مقابل شوروی، در مقابل ژاپن می‏ایستاد و گاه غلبه می‏کرد. دشمنان ما وقتی سلطه پیدا کردند، این مملکت پهناور را تکه تکه کردند و هر کدام را به دست یکی از عمال خودشان دادند و بین آنها مع الأسف تفرقه انداختند، و این موجب شد که مسلمین و اسلام ضعیف شد و مُسْتَعْمِرین بر ما غلبه کردند. ما باید از این امور عبرت بگیریم، و دولتهای ما از این معانی و از این امر تاریخی عبرت بگیرند و اختلافات خودشان را رفع کنند. اگر اینها با هم مجتمع بشوند یک قدرتی خواهند داشت که هیچ قدرتی با آنها معارضه نمی‏کند، البته به شرط ایمان کامل. و من از خدای تبارک و تعالی می‏خواهم که ایمان ما را و ایمان دولتهای ما را و ایمان ملتهای ما را قوی کند، و با عنایت خودش با ما همراهی کند که ما بر مشکلات خودمان سلطه پیدا کنیم. و از شما و دوستان شما باز هم تشکر می‏کنم.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 65 ـ 68)

ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم؛ خطر گروهکها و لزوم رویارویی با آنان (1358)

«من از این شور و شعف شما جوانها و متدینین، در هر نقطه هستید، تشکر می‏کنم. شما با این شور و شعفْ نهضت اسلامی را به پیش راندید، و من از خدای تبارک و تعالی می‏خواهم که این شور و شعف باقی باشد و این نهضت را به آخر برسانید. شما جوانان ملت، شما اقشار ملت، به اسلام وفاداری کردید و دست اجانب را که در کشورتان سلطه داشت قطع کردید؛ و من از خدای تبارک و تعالی می‏خواهم که این ریشه‏های گندیده‏ای که از آن رژیم مانده است با دست توانای ملت و جوانان برومند ما قطع شود. ما راه را به آخر نرساندیم؛ ما تا کنون اسلام را به آن طور که هست پیاده نکردیم. تا اینجا که ما رسیدیم فقط دست چپاولگران را و دست اجانب را- تا حدودی- از کشور خودمان و از خزائن خودمان قطع کردیم و دزدهای کشور را بیرون راندیم؛ ولی توطئه‏ها باز هست، ریشه‏های فاسد باز هست؛ و باید با همت شما جوانان ملت این توطئه‏ها خنثی‏ شود و این دستهای فتنه‏انگیز قطع شود.

شما در هر جا که هستید، ملت ایران در هر جا که هست، در هر شهری که هست، در هر ده و قریه‏ای که هست، با کمال دقت مواظب اعمال فتنه‏انگیزان باشد. اینها در بین اقشار آمدند و می‏خواهند شما و ما را باز تحت فشار و اختناق قرار دهند و اربابهای خود را بر ما مسلط کنند. ما همه مکلفیم به تکلیف الهی- اسلامی که با هم این نهضت را حفظ کنیم و این قدرت الهی را نگذاریم تشتت پیدا بکند، و دست آنهایی که می‏خواهند بین ما تفرقه بیندازند قطع کنیم. ما همه موظفیم به حَسَب احکام اسلامی، که فتنه گران را از کشور خودمان برانیم و آنها را در بین صفوف خودمان راه ندهیم. شما برادران و خواهران بیدار باشید و متوجه کیْد این اشخاص که می‏خواهند بین شما با اسمای مختلف، با بهانه‏های مختلف تشتت بیندازند، توجه ... داشته باشید که کیْد آنها را خنثی کنید.

اینها هر روز به یک بهانه مردم را از هم جدا می‏کنند؛ هر روز با یک توطئه بین صفوف ملت تفرقه می‏اندازند. در دانشگاهها می‏روند و با بهانه‏های غیر انسانیِ به صورتْ انسانی، آنها را تجهیز می‏کنند تا بر خلاف نهضت ما راهپیمایی کنند. اینها نظر سوء دارند در این مسائل، حسن نظر ندارند با اسلام، موافق نیستند با علمای اسلام، موافق نیستند با کشاورزها، موافق نیستند با کارگرها، موافق نیستند با ملت ما به هیچ وجه موافق نیستند؛ و لهذا هر چه جهات اصلاحی است می‏خواهند نگذارند انجام بگیرد. می‏خواهند نگذارند برای این ملت رفاه حاصل بشود، می‏خواهند نگذارند مملکت آرامش پیدا بکند تا اینکه دولت بتواند کارهای خودش را- کارهای اصلاحی خودش را- انجام دهد. می‏خواهند نگذارند کشاورزی ما رشد پیدا بکند، می‏خواهند ما را همیشه جیره خوار امریکا قرار بدهند که همه چیز ما از امریکا بیاید، می‏خواهند نگذارند فرهنگ ما رشد پیدا بکند و آدم پیدا بشود در ایران تا اینکه کیْد آنها را خنثی کند، می‏خواهند نگذارند اقتصاد ما سالم بشود، می‏خواهند نگذارند ارتش ما مستقل بشود. اینها کیْدهایی است که به الهام از امریکا و امثال امریکا در ایران مشغول توطئه‏اند.[15] شما باید بیدار باشید! فقط رأی به «جمهوری اسلامی» کفایت نمی‏کند؛ اینها خودشان را در رفراندم همچو ضعیف دیدند، همچو وحشتزده‏[16] شده‏اند که به خیال توطئه‏های دقیقتر افتاده‏اند. شما باید توطئه‏های آنها را با کمال دقت ملاحظه کنید. جوانان دانشگاهی ما گول این قشر مُفْسِد و فاسد را نخورند، از حرفهای زرق و برق دار آنها گول نخورند، تحت تأثیر حرفهای به ظاهر صحیح و در واقع توطئه‏گر واقع نشوند. تمام جوانان ما موظفند که این نهضت را حفظ کنند و کیْد خائنین را خنثی کنند.

تمام عشایر ما- از پشتکوهیها تا غیر آنها- موظفند که این نهضت را حفظ کنند. اگر خدای نخواسته خللی در این نهضت واقع بشود، آماده باشید- خدای نخواسته- برای اختناق بالاتر و برای پیوستگی بالاتر و برای زحمت و ذلت بالاتر و برای زجر جوانانمان و کشتار بیشتر جوانانمان. بیدار باشید! برادران! بیدار باشید برادران من! هوشیار باشید نگذارید یک مشت از خدا بیخبر بین شما رخنه کنند و صفوف فشرده شما را به هم بزنند، نگذارید به اسم اینکه ما با کشاورز موافقیم کشاورزی ما را به تباهی بکشند و برای امریکا بازار درست کنند، نگذارید برای اینکه بگویند ما با فرهنگ موافقیم، فرهنگ ما را استعماری قرار بدهند و نگذارند رشد بکنید، نگذارید اینها تضعیف کنند کمیته‏های اسلامی را، نگذارید اینها تضعیف کنند پاسداران انقلاب اسلامی را، نگذارید اینها تضعیف کنند ارتش اسلامی را، نگذارید تضعیف کنند ژاندارمری اسلامی را، نگذارید تضعیف کنند کلانتریها را و شهربانی را. اینها همه در خدمت اسلام هستند و این شیاطین می‏خواهند اینها را تضعیف کنند. من به شما ملت ایران اخطار می‏کنم که خطر در کار است و جلوگیری کنید! این شیاطین که هر روز غائله درست می‏کنند، غائله‏های آنها را خفه کنید. خداوند همه شما را سلامت و سعادت و عزت عنایت کند. خداوند دست خائنین را قطع کند. خداوند دست اجانب را از مملکتها قطع کند.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 69 ـ 71)

ـ سخنرانی در جمع پرسنل صنایع نظامی کشور؛ خودباوری و رهایی از وابستگیها (1360)

«اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع می‏شود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او امریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنه‏دار خودشان به ممالک ضعیف بباورانند که ناتوان‏اند، بباورانند که اینها نمی‏توانند هیچ کاری انجام بدهند؛ اینها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهایی که می‏خواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشه‏های درست فکر کرده آنها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را، باورشان بیاورند که خودشان ناتوانند؛ ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم باور [کنند] که ما نمی‏توانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمی‏توانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمی‏توانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم. این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد، این کشورها را به تباهی و عقب‏ماندگی کشاند. هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمی‏تواند آن کار را انجام بدهد. هر قدر، قدرت ارتشی زیاد باشد، لکن قدرت روحی نداشته باشد و باورش آمده باشد که در مقابل فلان قدرت و فلان قدرت نمی‏تواند ایستادگی کند، این ارتش محکوم به شکست است و هر کشوری که اعتقادش این باشد که نمی‏تواند خودش صنعتی را ایجاد کند این ملت محکوم به این است که تا آخر نتواند و این اساس نقشه‏هایی بوده است که برای ملل ضعیف دنیا قدرتهای بزرگ کشیده‏اند و قلمفرسایانی که در راه آنها قلمفرسایی می‏کردند و غربزدگانی که وابسته به آنها بودند، این مطلب را به طور وسیع تبلیغ کردند، به طوری که این ممالک باورشان آمده بود که هیچ کاری از آنها ساخته نیست و هیچ امری از امور کشوری و لشکری و صنعت و سایر اموری که در تمدن بشر دخالت دارد از عهده اینها ساخته نیست و باید از غرب و از قدرتهای بزرگ اینها تبعیت کنند، لشکرشان مستشار لازم دارد و کشورشان مدبّر. این باور مادامی که در کشورهای جهان و کشورهای مستضعف هست، برای خاطر همین باور تا آخر مبتلا و وابسته هستند.

شما چنانچه باورتان آمده باشد که نمی‏توانید صنعت درست بکنید و نمی‏توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بکنید، تا این باور هست، نمی‏توانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید؛ اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم، ما هم قدرت صنعت داریم. این قدرت در همه افراد بشر بقوه هست. اگر این باور برای شما پیدا شد [موفق خواهید بود]. با این تجربه‏ای که در این دو سال شماها کردید، دیدید که آن حرفهایی که گفته می‏شده است تبلیغات بوده است و مسائل آن طور نبوده است. این تبلیغات بوده است که در مقابل قدرتهای بزرگ نمی‏شود نفس کشید و باید تسلیم قدرتهای بزرگ شد.

شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید خودتان باورتان آمد و به دولتهای مستضعف و ملتهای مستضعف هم باوراندید که می‏شود در مقابل امریکای جهانخوار و شوروی جهانخوار ایستادگی کرد. شما دو سال است که قیام مردانه کردید و در مقابل آنها ایستادید و همه آنها را دستشان را از کشور خودتان قطع کردید و دیدید که یک مطلبی است امکان دارد و شما خودتان می‏توانید در عین حالی که قدرت نظامیتان مثل آنها نیست و قدرت صنعتیتان مثل آنها نیست، لکن می‏توانید ایستادگی کنید. و یک ملت وقتی که یک مطلب را باور کرد که می‏تواند انجام بدهد، انجام خواهد داد. اساس، باور این دو مطلب است؛ باور ضعف و سستی و ناتوانی و باور قدرت و قوه و توانایی. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما می‏توانیم در مقابل قدرتهای بزرگ بایستیم، این باور اسباب این می‏شود که توانایی پیدا می‏کنند و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادگی می‏کنند.

این پیروزی که شما به دست آوردید، برای اینکه باورتان آمده بود که می‏توانید؛ باورتان آمده بود که امریکا نمی‏تواند به شما تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزه‏آسا را شماها انجام دادید و چنانچه شما ملاحظه می‏کنید که در این دو سال در کشور ما صنعتهای زیادی که آنها انجام می‏دادند، خودشان انجام می‏دهند و باورتان باشد که خود ما هم می‏توانیم، صنعتی داشته باشیم و می‏توانیم ابتکاری داشته باشیم. همین باورِ توانایی، شما را توانا می‏کند. اساس این باور است که آنها[17] از ما گرفته بودند. آنها ما را از همه چیز تهی کرده بودند، به طوری که افکار ما، باورهای ما، همه وابستگی داشت.

اگر افکار یک ملتی وابستگی به قدرت بزرگی داشته باشد، تمام چیزهای آن ملت، وابستگی پیدا می‏کند. عمده این است که افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگی به قدرتهای بزرگ آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می‏توانیم که صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما می‏توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم، خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما می‏توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، می‏توانند. اگر شماهایی که در صنعت هستید و پرسنل صنعتی [هستید] در ارتش این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید که می‏توانید صنّاع‏[18] باشید و می‏توانید کارهای ابتکاری بکنید، خواهید توانست.

آن طوری که به من اطلاع دادند، در این پرسنل صنعت، کارهای بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم که از این به بعد کارهای بالاتر از شما انجام بگیرد، به طوری که دست ما به طرف غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهای خودمان را انجام بدهیم. خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تامّ تمام، بدون وابستگی در هیچ امری از امور به غیر، بتوانیم اداره بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم می‏توانیم کارهایی انجام بدهیم. با این باور ان شاء اللَّه، به پیش برویم. ان شاء اللَّه، خدای تبارک و تعالی به شما کمک کند، همان طوری که تا کنون کمکهای غیبی خدای تبارک و تعالی بوده است و این کشوری که کشور ائمه هدی و کشور صاحب الزمان- سلام اللَّه علیه- است کشوری باشد که تا ظهور موعود ایشان به استقلال خودش ادامه بدهد؛ قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قرار بدهد که عالم را ان شاء اللَّه، به عدل و داد بکشد و از این جورهایی که بر مستضعفان می‏گذرد جلوگیری کند.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 306 ـ 309)

ـ حکم به آقای روحانی؛ تشویق پرسنل یگانهای پدافند هوایی (1365)

«[بسمه تعالی‏

از ستاد کل پدافند کشور به فرماندهی کل نیروهای مسلح ارتش جمهوری اسلامی ایران‏

1- همان گونه که استحضار دارند در پی برنامه‏ریزیهای انجام شده و تلاش شبانه روزی و ایثارگرانه یگانهای پدافند هوایی در عملیات غرورآفرین و الفجر 8 با حد اکثر توان رزمی به نحو مؤثر شرکت نموده و علی رغم کلیه محدودیتها و تنگناهای عملیاتی و تعمیراتی و فعالیت پروازی گسترده دشمن بعثی و تحمل بمبارانهای شدید موشکهای ضد تشعشع و انواع پارازیتهای الکترونیکی، موفق به کسب پیروزیهای چشمگیر و بی‏سابقه‏ای شدند که نتایج آن در طی عملیات به عرض رسیده است.

2- پرسنل مشروحه در برگهای پیوست با ابراز رشادت، ایثار و فداکاری در عملیات و الفجر 8 موفق به کسب پیروزیهای غرورآفرین و انهدام زیادی از هواپیماهای دشمن شدند. و این ستاد پیشنهاد می‏نماید نامبردگان به پاس تلاش و از خودگذشتگی شایان توجه- به شرح مندرج در برگهای مزبور- مورد تقدیر و تشویق قرار گیرند. منوط به اوامر عالی است.

مسئول ستاد کل پدافند کشور- دکتر حسن روحانی‏].

بسمه تعالی‏

با تشکر از ایثار و فداکاریهای این عزیزان شجاع و با تأیید و تصویب جناب آقای رئیس جمهور[19] موافقت می‏شود. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 35)



[1] - آقای سید روح اللَّه خاتمی.

[2] - آقای نصر اللَّه خلخالی.

[3] - آقای عبد العلی قرهی.

[4] - آقای نسّابه پپپ اجازه نامه مورخ 19/ 1/ 1354 ه. ش.

[5] - آقای محمد حسن اعرابی، داماد امام خمینی.

[6] - نوه دختری امام خمینی، دختر فریده خانم و آقای اعرابی.

[7] - آقای سید مرتضی پسندیده.

[8] - هیأت سیاسی.

[9] - آقای محمد السبیل، امام جماعت وقت مسجد الحرام و رئیس هیأت مذهبی اعزامی.

[10] - ملک فهد بن عبد العزیز، پادشاه وقت عربستان سعودی.

[11] - رهبری، فرماندهی.

[12] - صحابه پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و فاتح امپراتوری بیزانس در دوران حکومت عمر بن خطاب.

[13] - ضمیمه

[14] - آبادی، شهر.

[15] - اصل: است.

[16] - اصل: وحشتناک.

[17] - دولتهای استعمارگر غربی.

[18] - صنعتگر، صاحب صنعت.

[19] - آقای سید علی خامنه‏ای، رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع

انتهای پیام /*