امروز با امام: 28 فروردین
ـ بیانات در جمع بازاریان شهرستان قائم شهر؛ رسالت مبلغان دینی (1343)[1]
«فعلًا کاری با آنها نداشته باشید. شما هر چه میتوانید جوانان را به مسجد دعوت کنید. جریان دین اسلام را به آنها تلقین نمایید. کم کم حساب بهاییها را هم در این مملکت خواهیم رسید. تمام کارهایی که خلاف قرآن است در این مملکت جعفری، ما همه را برطرف خواهیم نمود به فضل خداوند متعال. شما علمای هر شهرستان باید توجه داشته باشید، چه نحوه باید به راه تبلیغ وارد شد تا بتوانیم استفاده نماییم. باید به مردم رسانید که رسول اکرم با پای پیاده میرفت برای امر تبلیغ؛ حکم خداوند را به مردم میرسانید. ما باید فعالیت نماییم برای دین مقدس اسلام. تمام مردم وظیفه دارند برای امر دین کوشش نمایند...[2]
مگر تبلیغ عوض میشود؟ تا حال هر نحوه به مردم تبلیغ میکردید همان نحوه تبلیغ نمایید. واقعیت را باید به مردم رسانید. شخص تبلیغکننده، ترس و واهمه نباید داشته باشد. از بالای دار هم نباید ترسی داشته باشد. آنهایی که در بندرعباس تبعید هستند، و آنهایی که کشته شدهاند، مگر باک از کشته شدن داشتند؟ در موقع چشم بستن، آنها داشتند میخندیدند و سر به سوی خدا بلند میکردند. آن نحوه باید مبارزه کرد.
بهترین راه تبلیغ این است که من در اول گفتم. باید مطلب را به مردم رسانید. خدا شاهد است منِ خمینی از هیچ چیز واهمه ندارم؛ حرفهای خود را هم میگویم. خودشان هم میدانند حق با مراجع تقلید است. کوشش روحانیت از روی قانون قرآن است و حرفهایشان منطقی است. در این مدت مبارزه خود، که هنوز هم ادامه دارد، هیچ تغییر نکردم؛ ولی گاهی برای دین غصه میخورم که چرا باید در مملکت جعفری ما این نحوه کارهای خلاف قرآن عملی شود. پریشب شام منزل آیت اللَّه نجفی بودم. آقای شریعتمداری هم بود. گفتم: مراجع تقلید قبلی مسئول هستند؛ اگر حقیقت امر الهی را نگویید و برای دین دفاع نکنید. باید همه ما دست به هم داده تا قوانینی که وضع شده منحل نماییم. خودشان هم اطلاع دارند، تا این قوانین منحل نشود، علما دست بردار نیستند. تمام کشور [های] خارج، مطلب روحانیت را فهمیدهاند که هیأت حاکمه دارد با علمای شیعه چه میکند. زندانها میبرد، تبعید میکند. گوش به حرف علما نمیدهند ...[3]» (صحیفه امام، ج1، ص: 310 ـ 311)
ـ پیام تشکر به آقای احمد حسن البکر؛ تبریک استقرار جمهوری اسلامی (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
19 ج 1 99
جناب آقای احمد حسن البکر، رئیس جمهور کشور عراق
پیام مودتآمیز آن جناب در مورد استقرار جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر شد. نهضت انفجاری ایران در اثر دیکتاتوری و اختناق و فشار رژیم پهلوی هشداری بود برای همه مستکبرین در مقابل مستضعفین. من امیدوارم همه دولتها با ملتهای خود با مسالمت رفتار کنند. دولتها باید در خدمت ملتها باشند و ملتها پشتیبان آنان، تا آسایش برای همگان باشد. عاقبتِ اختناقها انفجار است و آن، نه صلاح ملت است و نه صلاح دولت. خداوند تعالی توفیق سِلْم و سعادت به همه عنایت فرماید. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج7، ص: 32)
ـ سخنرانی در جمع عشایر خوزستان؛ توطئه ضد انقلاب (1358)
«گرفتاری اقشار ملت زیاد است. هر کس خیال میکند فقط منطقه اوست که برق و آب ندارد و حال آنکه در تهران، مردمِ حدود سی محله یا بیشتر با وضع تأسّفباری زندگی میکنند و از همه مزایای تمدن و زندگی محرومند. عشایر بختیاری هیچ چیز ندارند؛ و به هر قسمت که بروید همین طور است زیرا مال این ملت را به غارت بردهاند، از پول نفت ما برای امریکا پایگاه ساختهاند؛ و به اسم ما اسلحه وارد کردهاند اما برای خودشان پایگاه در مقابل شوروی ساختهاند. ایران احتیاج به اسلحه نداشت که ابرقدرت بشود، و این سلاحها فقط برای پایگاههای امریکایی در ایران بود. شما فقط از اطراف خوزستان اطلاع دارید اما هر کس که به اینجا میآید میگوید که ما از محرومترین نقاط آمدهایم؛ در صورتی که همه جای این مملکت همین طور است.
اما چیزی که در حال حاضر مهمتر است این است که باید ما همه دست به دست هم داده و جلو افرادی را که بین مردم میافتند و میخواهند اختلاف بیندازند بگیریم. این افراد یک سِری از جوانان ما را اغفال میکنند و به اسم کمک به مردم، بذر اختلاف میپاشند و میخواهند وضع را به عقب برگردانند. در حالی که وقتی مملکت آشفته شد، ناراحتیها زیاد میشوند و کودتایی بپا خواهد شد. اینها میخواهند ما را به حالت اول برگردانند و جوانان را با مطالب فریبنده اغفال کنند. من بارها گفتهام اگر اینها واقعاً دلشان برای کارگر و مستضعفین میسوزد، کمکهای عمرانی کنند نه کارشکنی. همان گونه که صندوقهای رأی را سوزاندند اینها! چرا مخالفت کردند؟ وظیفه هر کس در محل خودش این است که نباید بگذارد بین جوانان نفوذ کنند و اختلاف بیندازند. اینها نمیخواهند بگذارند کارخانهها به کار بیفتد. اما ما در برابر نسلهای آینده مسئول هستیم. جوانان را آگاه کنید که افراد مغرض نمیخواهند بچهها درس بخوانند، آنها میخواهند آشوب بپا کنند و وضع گذشته را پیش آورند ولی ما باید همه با هم این نهضت را گرم نگه داریم. خدا همگی شما را حفظ بفرماید.» (صحیفه امام، ج7، ص: 33 ـ 34)
ـ سخنرانی در جمع اعضای ستاد بسیج شهرستانها؛ ضرورت دفاع در مقابل دشمنان (1359)
«اول باید تشکر کنم که آقایان زحمت کشیدند تشریف آوردند اینجا که از نزدیک با هم ملاقات کنیم. ما الآن که با قدرتهای بزرگ دنیا مواجه هستیم، حال دفاعی داریم. یعنی ما مدافع از آن چیزهایی که نهضت ما، قیام ما برای ما هدیه آورده است، و از اهداف اسلامی و از کشور اسلامی خودمان و از تمام چیزهایی که مربوط به اسلام و مربوط به کشور است در حال دفاع هستیم، و در حال دفاع، بسیج باید عمومی باشد. یعنی قضیه جهاد یک قضیه است، قضیه دفاع قضیه دیگر. قضیه جهاد یک شرایطی دارد. برای اشخاص خاصی هست. برای گروه معینی هست با شرایطی. لکن قضیه دفاع، عمومی است. مرد، زن، بزرگ، کوچک، پیر، جوان همان طوری که عقل انسان هم آن حکم میکند که اگر کسی هجوم آورد برای منزل یک کسی، اهالی آن منزل، هر یک که هست دفاع میکنند از خودشان. چنانچه هجوم آورد کسی به شهر یک کسی، اهالی شهر برای حفظ جهات خودشان دفاع میکنند. دیگر اینجا هیچ شرطی نیست. همه دفاع باید بکنند.
و اگر به کشور ما، کشور اسلامی ما هجوم بکنند و بخواهند تعدی بکنند، تجاوز بکنند، بر همه افراد مملکت، بر همه افراد کشور، چه زن، چه مرد، کوچک، بزرگ اینجا دیگر شرطی نیست، بر همه واجب است که دفاع کنند. و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد.
حال جهاد شرایط دارد، حال دفاع شرطی ندارد. باید دفاع بکنند. حتی یک پیرمردی هم که خیلی کار از او نمیآید باید شرکت کند در دفاع. آن قدر که میتواند دفاع کند. و ما امروز که مواجه هستیم با قدرتهای بزرگ و شیطنتهای بزرگ باید مهیا بشویم برای دفاع.
البته این احتمال بسیار کم است که ما یکوقت محتاج به دفاع نظامی بشویم. کم است احتمال. برای اینکه قدرتهای بزرگ هم میدانند که نباید حالا هجوم کنند. لکن هر چه هم احتمال کم است لکن از باب اینکه دفاع از یک مملکتی است، دفاع از اسلام است، این محتمل بزرگ است. از این جهت، ما باید مهیا بشویم. مهیا شدن یکی این است که با قوه، چه قوه افرادی و چه قوای دیگر، باید مهیا بشود. چنانچه قرآن کریم دستور داده. و مهیا شدنمان هم به طوری باشد که با این مهیا شدن بترسند آنهایی که بنای، خیال هجمه دارند. دشمنانتان بترسند از قوه شما. اگر بنا شد که در یک کشور سی و چند میلیونی، بیست میلیون قیام کردند برای اینکه مهیا کنند خودشان را از برای دفاع، و لو آن تتمه هم در وقتی که مقتضی شد و محتاج به دفاع شد آنها هم باید بکنند. لکن حالا که میخواهیم ما مهیا بشویم، باید این بیست میلیون، یعنی همه جوانها همه اشخاصی که ازشان کاری برمیآید، باید خودشان را مهیا کنند. آن روزی را ملاحظه کنند که یکوقت دشمن رو آورد به طرفشان. هم باید تجهیزات مهیا بشود به قدری که بترساند دشمنها را، و هم باید قوای افراد، قوای نظامی، قوای چریکی، قوای پارتیزانی باید مهیا بشود، و هم قوه ایمان باید زیاد بشود.
یک فردی که با قوه ایمان پیش میرود، با افراد زیادی که همان قوه دارند لکن ایمان ندارند، این مقابله میکند. در اسلام اگر ملاحظه کرده باشید، در بعضی از جنگها که پیش آمد برای مسلمین و مسلمین یک عده کمی بودند، تمام قوایشان- به حسب آن طوری که در تاریخ هست- ظاهراً سی هزار بود و پیشقراول لشکر روم ظاهراً بود، پیشقراولشان شصت هزار بود، و دنبالش هشتصد یا هفتصد هزار جمعیت با سازوبرگهایی که آن وقت روم و ایران داشتند. این کتیبه آنها یعنی پیشقراولهای آنها وقتی که رو آوردند که شصت هزار ظاهراً بود، یکی از سردارهای [اسلام][4] گفت که من با سی نفر میروم با اینها مقابله میکنم، با سی عدد. و ما اگر اینها را ترساندیم و سی نفرمان رفت و شصت هزار نفر را عقب نشاند، این چشم زخم اسباب این میشود که اینها آن لشکر بزرگشان هم شکست بخورد. خوب، اشخاصی که آنجا بودند گفتند سی تا آخر نمیشود. شصت هزار نفر با سی نفر؟ بالاخره قرار شد که شصت نفر آدم برود. و اینها مهیا شدند و شصت نفر از جوانها مهیا شدند و شب شبیخون زدند به این اردوی شصت هزار نفری. هر نفر مقابل هزار نفر و شکست دادند آنها را، و این اسباب این شد که لشکر روم که تهیه دیده بود، و هشتصد هزار هم دنبالش بود، آنها هم شکست بخورند و بروند سراغ کارشان. این قوه ایمان است. یعنی یک مؤمنی که اگر بکُشد، بهشت میرود و از اینجا بهتر است، و اگر کشته بشود، بهشت میرود و از اینجا بهتر است، با یک همچو حربهای که حربه ایمان است، این دیگر ترس از این ندارد که کشته بشود. این شهادت را برای خودش یک سعادت میداند. آنهایی که مقابل شما هست، برای دنیا میزنند. آنهایی که اعتقاد به ماورای طبیعت ندارند، اعتقاد به قیامت ندارند، اعتقاد به بهشت و جهنم ندارند، آنها برای همین دنیاست. میخواهند دنیایشان درست بشود. خوب، کسی که میخواهد دنیایش درست بشود، اگر بمیرد، هیچ این نمیتواند بزند تا آنجایی که بمیرد. این میخواهد هی خودش را حفظ کند که غلبه کند و دنیایش چه باشد.
اما این آدمی که برای خدا، این آدمی که برای مقصد الهی قدم برمیدارد و وارد میدان میشود، این آدم برای دنیا نیست تا اینکه لرزهای در قلبش بیاید. این برای خداست. شما الآن که مهیا هستید و رفقای شما، دوستان شما و آنهایی که تربیت میخواهند بشوند به این تربیت اسلامی، به این تربیت نظامی، اینها این حربه اسلام که، سلاح اسلام که عبارت از ایمان است، باید به این هم مجهز بشوند. و اگر به این مجهز شدند، این، طرفشان را میترساند. همین قوه ایمان، شما ملاحظه کردید که ایران ولو سی و چند میلیون جمعیت دارد، لکن در دو سال پیش از این، این سی و پنج- شش میلیون جمعیت به فکر این معنا که بزنند- و عرض بکنم که- جنگ بکنند و اینها نبودند. اسلحه هم که نداشتند. اما خدا خواست که سی و پنج میلیون جمعیت بسیج ایمانی بشوند برای خدا. یک تحولی پیش آورد خدا که نفوس این سی و پنج میلیون جمعیت را متحول کرد به یک نفوس دارای ایمان. قدرت ایمانی پیدا کردند. یعنی جوانها نمیترسیدند از اینکه حالا اگر رفتند مقابل تانک کشته بشوند. شهادت را میخواستند. میدانید که جوانهای ما شهادت را میخواهند و از ما گاهی وقتها که من ملاقات میکنم، گاهی بعضیشان قسم میدهند، بعضی از خانمها قسم میدهند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم، و من دعا میکنم که آنها ثواب شهید را ببرند و پیروز بشوند. وقتی شما مجهز باشید به جهاز ایمان، و آن ایمان وادار کند شما را که مجهز بشوید به سلاحهای مشابه سلاح طرفتان، یا مثل چیزهایی که در اینجاها امکان دارد، آن پشتوانه ایمان است که شما را پیروز میکند.
توجه به خدای تبارک و تعالی و مبدأ قدرت است که شما را پیروز میکند. شما و همه دوستانی که میخواهند مهیا بشوند از برای این ارتش بیست میلیونی، که ان شاء اللَّه موفق بشوند، به همه آنها سفارش این معنا را که یک قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید.
اطمینان قلبی پیدا بکنید. قوه، قوه الهی در خودتان ایجاد کنید. این قوه الهی و قدرت الهی موجب این معنا میشود که خدای تبارک و تعالی طرف شما را بترساند، و هر چند زیاد باشند شما غلبه به آنها بکنید.
و من امیدوارم که شما هم آن چیزهایی که در نظام هست و یا در چریکی هست و یا در پارتیزانی هست و در این چیزها که هست، به شایستگی، به خوبی یاد بگیرید. و هم تجهیزات به مقداری که امکان دارد برای یک مملکت، آن تجهیزات را هم دولت فراهم خواهد کرد برای موقعی که لازم است. هم تجهیزات داشته باشید که بحمد اللَّه ایران دارد.
تجهیزات مدرن دارد ایران. و از همه اینها بالاتر قدرت ایمان است که خودتان را تربیت کنید، تزکیه کنید. توجه به این نباشد که من با قدرت خودم میخواهم کی را بزنم زمین، و فرض کنید غلبه کنم. توجه این باشد که با قوه الهی پیش بروید. یعنی دستتان را، چشمتان را، نفستان را، همه چیزهایی که در اختیار شماست، اینها را تبدیل کنید از قوای شیطانی به قوای الهی. انسان اگر غفلت کند قوایش قوای شیطانی است. چشمش هم شیطانی است.
دستش هم شیطانی است. دیگر آن طوری که هست. لکن اگر تربیت کند خودش را همه الهی میشود. همه قوای شما قوه الهی میشود و قوه الهی غلبه خواهد کرد. خداوند ان شاء اللَّه شما را بر همه دشمنان اسلام غلبه بدهد. و شما ابداً، ایران ابداً نباید خوف این معنا را داشته باشد که اینها میخواهند محاصره اقتصادی بکنند. اینها میخواهند محاصره نظامی بکنند. نه ما از محاصره اقتصادیاش میترسیم! کسی که اسلام را، نهضت اسلامی را منشأ همه چیزها میداند، و میخواهد مجاهده کند با یک طایفهای که میخواهند هجوم کنند بر اسلام و بر کیش انسان و بر مملکت انسان و بر نوامیس این مملکت و اینها، این خوف از این ندارد که کسی حمله بکند همان طوری که آنجا یک نفرشان مقابل هزار نفر ایستادند، شما هم یک نفرتان مقابل هزار نفر ان شاء اللَّه میایستید و دفاع از مملکتتان میکنید و هیچ ترس از این معنا که آنها دارای چه و چه هستند [نداشته باشید] اینها طبلهای تو خالیشان زیادتر از واقعیت است. البته خوب، واقعیت هم دارد، مجهز هم هستند لکن یک خوفی در دل آنها هست.
یک کسی که تمام توجهاش به این هست که رئیس جمهور بشود، همه این حرفهایی را که میبینید الآن پیش آورده. آقای کارتر، هیچ ابداً مطرح نیست پیش او که مملکت امریکا چه بشود، چه بشود. اینها همهاش دنبال این هستند که حالا یک چهار سال دیگر هم رئیس جمهور بشود و چهار سال دیگر هم این جنایت کند. همه مقصدش این است، و مثل اینکه شکست هم خورده است در این معنا. و اینها هر قدمی که برمیدارند به خیال خودشان میخواهند پیش ببرند. پیش مملکت خودشان آرا پیدا بکنند. نه اینکه میخواهند یک کاری انجام بدهند برای کشورشان. میخواهند رأی پیدا بکنند.
خوش رقصی بکنند برای امریکا که رأی پیدا بکنند. یک کسی که این طور است، این قدرت اینکه بتواند یک کارهای اساسی بکند ندارد. این همهاش، نقشهاش و عقلش دنبال این است که رأی پیدا بکند. و لهذا میبینید که حالایی که گفته است که من محاصره اقتصادی میکنم، و میبیند که موافقش کم است، و غالباً زیر این بار نمیروند، و همچو نیست که همه نوکر آقای کارتر باشند، و یا وابسته به امریکا باشند. همه اینها خودشان استقلال دارند. خودشان عقل دارند. عیب است برای یک اروپایی که دنبال آقای کارتر باشد. آن هم دنبال چه؟ دنبال اینکه رأی برای او درست کند. همه ممالک غربی، همه عقلشان را روی هم بگذارند و قوّتها، قوههایشان را روی هم بگذارند، و همه دنبال این باشند که آقای کارتر رأی پیدا بکند و غلبه بکند بر رقیبهای خودش در قضیه جمهوری.
این یک ننگی است برای بشر؛ برای انسان. مگر اروپاییها یا سران کشورهای اروپایی انسان نیستند. خوب آنها باید توجه به این معنا بکنند که این آقا آخر چه میخواهد درست کند. اینکه توبرهاش را برداشته و دور دارد میگردد و گدایی میکند، که [با] این [تحریم] اقتصاد [ی]، تو هم با ما موافق [باش]. تو هم با ما موافقت کن. تو هم با ما [باش]. این دنبال این میگردد رأی پیدا بکند. همه عالم خودشان را ذلیل این بکنند و زحمت برای خودشان ایجاد بکنند و ننگ برای خودشان ایجاد بکنند. اینهایی که همه میگویند ما برای حقوق بشر مثلًا اقدام میکنیم، یک سی و چند میلیون جمعیت را در محاصره اقتصادی- به خیال خودشان- درآورند، و یکوقت هم- فرض کنید- به محاصره نظامی درآورند، همهاش چه؟ خوب برای چه شما این کارها را میکنید؟ برای اینکه آقای کارتر رأی بیاورد و چهار سال دیگر جنایتی بکند؟ من گمان نکنم که یک کسی که استقلال داشته باشد و قوه فکری و استقلال فکری داشته باشد، زیر این بار برود که همه قوههایش را صرف بکند که یک آقایی میخواهد در امریکا مثلًا چه بکند. خودش را رسوا بکند و بین جمعیتهای دنیا، بین جمعیتهای مستضعفین که غلبه دارند بر همه چیز. و اگر خدای نخواسته یکوقت همچو بیعقلی کردند، شکست مال اروپاست و امریکاست و شرق و غرب. مال آنهایی که مستضعفین هستند، نیستند. برای اینکه ملتها موافق با ما هستند. و آنی که مخالف با ما هست دولتها یا اکثرشان یا بعضیشان از دولتها هستند مثل دولت عراق.
دولت عراق از اول دولتی نبود. اینها مجلس هم ندارند. شما خیال میکنید حالا یک دولتی است. یک دولتی است که یک عده نظامی آمدند و خودشان دور هم نشستند و هر چه میخواهند میکنند. با مردم هیچ تماسی ندارند. اینها پوسیده هستند. این صدام حسین عقلش هم خیلی عقل درستی نیست. پوسیدهاند اینها. و حالا هی نقشه میکشد برای اینکه ما چه و فلان. و همه حرفهایش هم این است که ما عرب هستیم. این کلمهای که «ما عرب هستیم» ملتهای مسلمان بدانند که معنایش این است که ما عرب هستیم و اسلام [نمیخواهیم]. اگر این کسی که میگوید مقصد من این است که عرب چه بشود، عرب در مقابل اسلام میخواسته یکوقتی بایستد. اینها میگویند که ما میخواهیم مجد بنی امیه را، تصریح به این معنا میکنند، ما میخواهیم مجد بنی امیه را چه بکنیم. خوب بنی امیه را دیدید و دیدند و تاریخ دید که مقابل اسلام بودند. اینها میخواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد و اسلام از آن خبری نباشد. تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند. ملت عرب میداند که حزب اینها را مرحوم آیت اللَّه حکیم، حکم به شرکشان کرد. مشرک گفت هستند اینها. اینها الآن یک دسته مشرکین هستند به امر مرحوم آیت اللَّه حکیم که از آن وقت اینها را گفت مشرک هستند. و ملت عرب باید چنانچه برای خدا، برای اسلام میخواهند عمل بکنند، با اینها مخالفت بکنند. ارتش اینها خوب از همین مسلمانها هستند. از همین اهل سنت هستند. از همین شیعهها هستند. از همین مسلمین هستند. خوب این ارتشی که از مسلمین است، قیام میکند و عربیت را در مقابل اسلام میخواهد؟ یا اسلام را میخواهد. عربیت هم اسلام دارد. عجمیت هم دارد. اینها ضد اسلامند و باید این مملکت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. این ارتش عراق باید همان طوری که در ارتش ایران وقتی فهمیدند که این دارد جنگ میکند با اسلام، جنگ با نهضت اسلامی میکند، همان طور که اینها قیام کردند و ارتش هم ملحق شد به خود مردم و کلک شاه را کندند، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند.
این جنگ با اسلام است. ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ کند؟ حاضر است سرنیزه را به قرآن بزند؟ این سرنیزه به قرآن زدن است. باید، واجب است بر آنها، لازم است بر آنها، هم ملت عراق و هم ارتش عراق، ارتش عراق لازم است که پشت بکند به این حزب غیر اسلامی. پشت بکند به این افراد غیر اسلامی که یک عدد کمی هستند. و همان طور که ارتش ایران متصل به مردم شد، متصل به ملت شد و کلک این نظام باطل را کند، شما هم همین طور.
شما عذری پیش خدا ندارید. این لشکری که الآن سرنیزه را کشیدهاند و توپ و تانکها را کشیدهاند و با مردم مخالفت میکنند، یا آمدهاند با ایران که یک مملکت اسلامی است دارند جنگ میخواهند بکنند، یا هجوم میخواهند بکنند، این جنگ با اسلام است. جنگ با قرآن است. جنگ با رسول اللَّه است. ارتش عراق حاضر است که با رسول اللَّه جنگ کند؟ با قرآن جنگ بکند؟ ایران الآن مملکت رسول اللَّه است. ایران الآن نهضت اسلامی است. مملکت اسلامی است و قانون اسلامی است. حکومت اسلامی است. افراد حکومت همه آرای اسلامی دارند. ما میخواهیم مملکت اسلامی درست بکنیم. ما میخواهیم عرب و عجم و ترک و سایر چیزها را همه را در تحت لوای اسلام [در بیاوریم]. چرا نشستهاند؟ چرا عشایر عرب نشستهاند و نگاه میکنند و اینها به برادرانشان تعدی میکنند و فوج فوج جوانها را اینها میکشند در سیاهچالها؟ چرا ارتش عراق نشستهاند و یک کسی که مخالف با اسلام، مخالف با قواعد اسلام، مخالف با قرآن است از او تأیید میکنند؟ نمیدانند اینها که خودشان را بکشند در راه کفر و جنگ با اسلام، عاقبت کسی که کشته بشود برای کفر و برای مخالفت با اسلام چه خواهد بود؟ نمیدانند که اگر اینها بخواهند تعدی به ایران بکنند، ایران خُردشان میکند و تا بغداد میرود. ملت را میخواهد، دولت را از بین میبرد. آن وقت این ارتش اسلامی که برای اسلام باید کار بکند، آنها همه سعادتمندند، چه کشته بشوند چه بکشند.
اما آنکه مقابل اسلام ایستاده، مقابل قرآن ایستاده، مملکت ما مملکت «اللَّه اکبر» است. مملکت قرآن است. اینها در مقابل قرآن و در مقابل اسلام ایستادهاند. و این ارتش عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند. خودش از بین ببرد اینها را. خوب، صاحبمنصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحبمنصبهای صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند. و حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند. و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد. نه مثل حالا که چهار نفر بنشینند و سرنوشت یک ملت اسلامی را یک چهار نفر کافر که تابع- نمیدانم- میشل عفلق هستند، که مسیحی هم نیست، حتی مسیحی هم معلوم نیست این مرد باشد، بر خلاف ما و بر خلاف اسلام کاری بکنند. خداوند ان شاء اللَّه شما را تأیید کند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 239 ـ 247)
ـ سخنرانی در جمع رزمندگان اسلام و دانشجویان؛ ارزش و مرتبه اخلاص (1361)
«من این میلاد بزرگ را متقابلًا، میلاد حضرت فاطمه- سلام اللَّه علیها- را به همه آقایان که در اینجا تشریف دارند و به همه ملت و همه ملتهای مستضعف تبریک عرض میکنم، و از همه آقایانی که دو سه گروهاند ظاهراً در اینجا تشریف دارند، چه آنهایی که از خارج کشور آمدهاند و چه شما آقایانی که در داخل بودید، تشکر میکنم. من عرض میکنم که شما رزمندگان متوقع نباشید که از مثل من یا هر کس که از سنخ بشر است، از شما تقدیر کند، نمیتواند تقدیر کند. خداوند تعالی مشتری شماست. شما آنچه که داشتید، بزرگترین مئونهای که داشتید و آن جان بود و روح، در راه خدا دادهاید. چه آنهایی که شهید شدند و به لقاء اللَّه ان شاء اللَّه رسیدند و چه شما که حاضر برای شهادتید، عمده این حضور است.
شما دو مطلب را متحقق کردید که با این دو مطلب کسی از سنخ بشر- جز آن که از اولیای خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد- نمیتواند تقدیر شما را بکند. یکی بزرگتر سرمایه خودتان که آن حیات است، در طبق اخلاص گذاشتید، و دیگری اینکه این هدیه را با اخلاص در طبق اخلاصتان گذاشتید. عمده آن اخلاصی است که در شما جوانان ظاهر است. شما از این اخلاص و ایثار، جمهوری اسلامی را بیمه کردید. فتحهایی که نصیب شما شده است، خصوصاً در فتح مبین، گر چه با هیچ معیاری نمیتوان آن را سنجید و هیچ زبانی نمیتواند از آن توصیف کند، لکن آنچه که بالاتر از همه اینهاست، این صداقت شما و این اخلاص شما در بارگاه حق تعالی است. آنچه که در نزد خدا ارزشش از همه بالاتر است، این ایثار از روی اخلاص است. همان که خدای تبارک و تعالی در سوره «هَلْ اتی» اهل بیت عصمت را به آن توصیف میکند که: یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ ...[5] اطعامِ طعام چیزی نیست، آن هم یک قرص جو، آنکه اهمیت دارد «علی حبه» هست.
آنکه در پیشگاه حق تعالی ارزش دارد و هیچ بشری نمیتواند آن را توصیف کند، این اخلاص و محبتی است که شما دارید. شما جان خودتان را فدا میکنید، و بسیار اشخاص هم هستند که در راههای انحرافی باز هم این کار را میکنند. صورت عمل، یک صورت است، لکن معنی دو و محتوا دو است، میزان محتوای عمل است، نه صورت عمل. شمشیر علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- و فرود آوردن شمشیر و به دشمن، آن شمشیر را ضربه زدن و او را کشتن، این امری است که در همه جا واقع میشود و بسیاری از اشخاص این عمل را کردهاند و میکنند. ارزش به اینها نیست، ارزش به آن است که در قلب علی بن ابی طالب چه میگذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است.
آن مرتبه اخلاص است که یک ضربت را با عبادت ثقلین، عبادت جن و انس مقابل کرده است.[6] شما این اخلاصتان و این شهادت طلبی و این ایثار برای خداست که ارزش به شما داده است، و ارزش او را هیچ معیاری نمیتواند اندازهگیری کند. عزیزان من، حفظ کنید این نعمت را؛ خداوند به شما یک همچو نعمتی داده است که شما را با عنایت ذاتی خودش، با دست غیبی خودش متحول کرده است به یک انسانهای خالص برای خود، و انسانهایی که جان و هر چه دارند، در راه خدا ایثار میکنند و إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ[7] آن جنتی که مشتری به شما عطا میکند، با جنتی که برای دیگران تحقق پیدا میکند، فرق دارد. امیدوارم که این جنت، جنت لقاء باشد.
امیدوارم که مشتری شما، شما را در حضور خود پذیرایی کند. اولیای خدا در آن عالم هم که هستند، به غیر خدا سرگرم نیستند. نعمتهای بهشت را از آن میگذرند و متوجه به لقای حق تعالی هستند. و شما که جاننثاری دارید میکنید و ایثار میکنید و با ایده شهادت به میدانهای جنگ میروید و از اسلام دفاع میکنید و از مکتب دفاع میکنید و کشورهایی را که [چشم] طمع به این کشور دوختهاند مأیوس میکنید، همه اینها ارزشمند و بسیار ارزشمند، لکن آن اخلاص و محبت شما و آن ایثار در راه خدا، بالاترین ارزش است برای شما. آن ایثار و اخلاص است که حتی در ترازوی عالم غیب هم نمیشود که سنجش بشود. آن پیش خدای تبارک و تعالی سنجش میشود. و ما مفتخریم که در یک همچو برهه از زمان واقع شدیم، که مثل شما عزیزان در آنجا و در آن زمان و در آن مکان واقع شدید، و ما از هوایی تنفس میکنیم که شما از آن هوا تنفس میکنید. شما ایثار گرید و شما اخلاصمندید، شما بر نفس خود پیروز شدید و ما عقب ماندیم. شما احتمال این معنی را ندهید که تفنگ و ژ- 3 و مسلسل شما پیروز شده است؛ مقابل شما هم بالاتر از این را داشتند. شما اندک داشتید و آنها بسیار. لکن آنچه که شما را پیروز کرد و پیروز میکند، آن ایمان شماست و آن اخلاص شماست، [که] در شما هست و در آنها نیست. شما برای خدا در میدانها وارد میشوید و آنها برای شیطان؛ آنها حزب شیطانند و شما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پیروز کرد و پیروز کرده و میکند ان شاء اللَّه- جبهه باطنی و نفسانی و جبهه جنگ با گروه شیطانی- آن اخلاص و ایمان شماست که شما را پیروز میکند. شما شیعه همان هستید که میفرمود: اگر همه عالم در مقابل من بایستند، تنها در مقابل همه میایستم. آن ایمان است که او را آن طور در مقابل همه چیز میایستاند. آن اخلاص اوست. آن روحانیت و معنویت اوست. و شما هم شیعه او هستید. و امیدوارم که از روحانیت او و از علومی که خدای تبارک و تعالی به او عنایت کرده است و از نفخات الهی که در روح مبارک او دمیده شده است، به شما و همه ما نصیبی داده بشود.
برادران، شما پیروزید، و شهدای شما پیروزند، ملت شما پیروز است. شما یک ملتی دارید که در تمام دنیا مثل آن ملت پیدا نمیشود. و ملت یک شمایی دارد که در تمام دنیا مثل شما پیدا نمیشود. آنها که داوطلب برای جنگها هستند، داوطلبیشان برای شیطان است. آنها هم داوطلب میشوند، شما هم داوطلب هستید. لکن فرق هست ما بین داوطلبی و ایثار شما با داوطلبی و ایثار منحرفین. آنها برای رسیدن به دنیا و برای رسیدن به آمال و شهوات نفسانی وارد میشوند در میدانها و شما برای شهادت و برای رسیدن به لقاء اللَّه وارد میشوید. شما پیروزید، چه شهید بشوید و چه ان شاء اللَّه پیروزی ظاهری هم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پیروز شدید. به شیطان باطنی خودتان پیروز شدید.
وسوسههای شیطانی را از بین بردید و دل خودتان را برای خدا صاف کردید، و به میدانها، با دل صاف و نیت خالص و عزم مصمم و رسیدن به پیروزی نهایی میروید و پیروزی نهایی از آن شماست. خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قوای مسلح را پیروز کند. و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پیروزی نهایی برساند. و خداوند ان شاء اللَّه این کشور را از شرق و غرب حفظ بفرماید. خداوند همه شما را به عنایت خودش، غریق رحمتهای غیبیه خود بفرماید.» (صحیفه امام، ج16، ص: 196 ـ 200)
ـ پیام تشکر به رئیس دولت امارات؛ تبریک حلول ماه رمضان (1368)
«حضرت آقای شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، رئیس دولت امارات متحده عربی
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان واصل و موجب تشکر گردید.
امید است مسلمانان جهان در این ماه بزرگ الهی بیش از پیش به وظایف خطیری که در رابطه با حفظ کیان اسلام و مبارزه با توطئههای دشمنان که هر روز به نحوی آشکار میشود، عمل نموده و عظمت از دست رفته خود را بازیابند. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج21، ص: 353)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک حلول ماه رمضان (1368)
«حضرت آقای مأمون عبدالقیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان واصل و موجب تشکر گردید.
از خدای تعالی موفقیت همه مسلمانان جهان را در عمل به وظایف اسلامی و انجام فرایض الهی مسألت دارم. و السلام علیکم.» 0صحیفه امام، ج21، ص: 354)
ـ پیام به ملت ایران و نیروهای مسلح؛ تجلیل از نیروهای مسلح ارتش (1368)
«بیست و نهم فروردین سالروز ارتش قهرمان و دلاور جمهوری اسلامی ایران بر ملت رشید ایران و بر همه ارتشیان و نیروهای مسلح کشور مبارک باد.
افتخار و آفرین بر ارتشی که در اوج تصمیم جاودانه خود حصار تعبد طاغوت را شکست و «برج و باروی» رژیم سلطنت و حکومت 2500 ساله شاهنشاهی را به آتش کشید و خود را از قیود حاکمیت ستمگران و مستشاران امریکایی که با هزاران آمال و آرزو برای منافعشان از ایران جزیره ثبات ساخته بودند، رهایی بخشید. گرچه سران وابسته و خود فروخته ارتش تا آخرین لحظه حیات ننگین حکومت پهلوی تلاش فراوانی برای نجات تخت و تاج سلطنت نمودند، ولی تصمیم شجاعانه پرسنل شریف ارتش اعم از افسران و درجه داران و سربازان آن چنان کوبنده و قاطع بود که مجال تفکر و تصمیم را از دشمنان خدا و خلق گرفت و پیوستن ارتش خصوصاً نیروی هوایی به صفوف الهی ملت، لحظه شادی بندگان خدا و یأس و ناامیدی ستمگران گردید که آن روزها و ساعات شیرین و پر خاطره عشق ارتش به اسلام و میهن اسلامی، هر گز از یاد ملت ایران نمیرود و حقاً نیروی هوایی سهم بیشتری ادا کرده است. پیوستن ارتش به مردم معرف ارزش واقعی ارتش و موجب کینهتوزی جهانخواران گردید.
در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایادی شرق و غرب و آنها که صداقت و امانت و دینداری و میهن داری ارتشیان را در حماسه پیروزی درک نکرده بودند، کمر به نابودی ارتش بستند و با شعارهای به ظاهر انقلابی و فریبنده مصمم به انحلال آن و غارت سلاحها و نابودی امکانات دفاعی کشور شدند و چه بسا سادهلوحان نیز تحت تأثیر القائات آنان راه این هدف شوم را هموار نمودند که خداوند متعال کشور و انقلاب اسلامی ما را از توطئه شوم آنان رهایی بخشید و ارتش سرافراز ایران اسلامی همچون برق و صاعقه بر سر توطئه گران که در گوشه و کنار مرزها خواب تجزیه ایران را در سر پرورانده بودند فرود آمد و کردستان و گنبد و ترکمن صحرا گورستان کوردلان گردید که همه اینها از افتخارات تاریخی و فراموش ناشدنی ارتش قهرمان است.
و اما مهمتر از همه اینها حماسه هشت سال دفاع مقدس و مظلومانه ارتش و سپاه و نیروهای انتظامی و مردمی است که در حقیقت در برابر همه جهانخواران ایستادند و متجاوزینی که به خود وعده فتح سه روزه خوزستان و سقوط تهران را داده بودند به باتلاق مرگ و هلاکت فرستاد. واقعاً ارتش و نیروهای سپاهی و بسیجیها مظلومانه و با کمترین امکانات جنگیدند و برگهای زرین افتخار و کرامت و شرافت و شهادت را به اسلام عزیز هدیه نمودند. شجاعتها و رشادتهای بینظیر نیروی هوایی و هوانیروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاک دشمن و رویارویی با مدرنترین امکانات اهدایی استکبار به صدامیان و دفاع از حریم هوایی کشور نشانه تعهد، عشق و ایمان آنان به خدا و اسلام و میهن اسلامی است. مهیا نگه داشتن و تعمیر و بازسازی ادوات و ابزار پیچیده هواپیماها و رادارها و سلاحهای ضد هوایی و موشکها و پدافند از کشور دلیل مهارت و تخصص و ارزشهای علمی والای این عزیزان است که خداوند بر توان و ایمان آنان بیفزاید.
نیروی زمینی قهرمان که در حقیقت در تمامی حوادث در نوک پیکان حملات ناجوانمردانه دشمنان بوده است، بحق چهره راستین و شکست ناپذیر و استوار خویش در دفاع از مرزهای گسترده کشورمان را نشان داد. حضور و آمادگی دفاعی در مرزهای غرب و جنوب و شمال غرب با آن همه خصوصیات جغرافیایی و با سرما و گرمای طاقتفرسای مناطق، آن هم با کمبودها و محاصرهها کار آسانی نبوده است که علاوه بر آن ارتش با هماهنگی سپاه و بسیج در اکثر صحنههای رزم و پیکار توانست پشت سپاهیان کفر را درهم بشکند و سرزمینهای مقدس و اشغالشده میهن عزیزمان را از چنگال متجاوزان خارج نماید و در عملیاتهای بزرگی همچون شکستن حصر آبادان و فتح المبین و بیت المقدس و دهها عملیات افتخارآفرین دیگر دوشادوش و همگام عزیزان سپاه و بسیج به فتوحات و افتخارات بزرگی نایل شود و هم اکنون نیز با کمال قدرت و صلابت از مرزها پاسداری و حراست نماید و در برابر خطرات احتمالی در آمادگی کامل باشد.
نیروی دریایی نیز همچون سایر نیروها بحمد اللَّه در آبهای خلیج فارس و مرزهای آبی کشور در عرصه دفاع مقدس از کشور اسلامیمان چون نگینی درخشنده است و بر عرشه کشتیِ افتخار و صلابت خود استوار ایستاده است. رویارویی آنان با نیروی دریایی دشمن و آن همه افتخارات رزم و رشادت و شهادت و نیز کنترل و بازرسی کشتیهای در خلیج فارس و تنگه هرمز و مهمتر از همه نبرد قهرمانانه آنان در برابر امریکای متجاوز و حضور جدی آنان در آبهای بین المللی نشانه اقتدار و اعتبار این نیروی بزرگ و سرافراز است و ملت ایران باید به چنین ارتش مؤمن و وفاداری افتخار کند و نیروهای مسلح و ارتش بزرگ ایران باید بدانند که همه این افتخارات به برکت ایمان به خدا و دفاع از کشور امام زمان- ارواحنا فداه- و در سایه وحدت و انسجام و همدلی و برادری با یکدیگر و پشتیبانی مردم به دست آمده است و برای رسیدن به قله این عزت و شوکت اسلامی، سرمایههای فراوان و شهدای گرانقدری تقدیم راه خدا گردیده است و باید تا آخر همین رویّه و سیاست؛ یعنی ایمان، وحدت و نظم، حفظ و تقویت گردد و نیروهای مسلح کشور اعم از سپاه و ارتش در کنار یکدیگر به سازندگی و رشد و تقویت بنیههای دفاعی اسلام و کشور همت بگمارند.
من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام میدانم.
من به عنوان فرمانده کل قوا به مسئولین و تصمیم گیرندگان نیز دستور میدهم که در هیچ شرایطی از تقویت نیروهای مسلح و بالا بردن آموزشهای عقیدتی و نظامی و توسعه تخصصهای لازم و خصوصاً حرکت به طرف خودکفایی نظامی غفلت نکنند و این کشور را برای دفاع از ارزشهای اسلام ناب و محرومین و مستضعفین جهان در آمادگی کامل نگه دارند و مبادا توجه به برنامههای دیگر موجب غفلت از این امر حیاتی گردد که مطمئناً غفلت از تقویت بنیه دفاعی کشور، طمع تهاجم و تجاوز بیگانگان و نهایتاً تحمیل جنگها و توطئهها را به دنبال میآورد.
ارتش و سایر نیروهای مسلح در دوران بازسازی باید به اصل بازسازی معنوی و اعتقادی نیز توجه کافی داشته باشند، چرا که همه در میدان نبرد و کارزار آموخته و تجربه کردهاند که معنویت و ایمان چقدر در پیروزیها و موفقیتها و بالا بردن توان و استقامت نیروها مؤثر است.
من با تشکر از زحمات روحانیون عزیز و مسئولین عقیدتی- سیاسی ارتش بخصوص نماینده خود جناب حجت الاسلام آقای صفایی که از چهرههای مؤمن و خوب و صدیق این انقلاب است، تأکید میکنم که به مسئله آموزشهای عقیدتی و اخلاقی بیشتر توجه شود.
دوران خدمت نظامی برای جوانان کشور بهترین فرصت و مناسبتی است که نظام و ارتش و مسئولین عقیدتی- سیاسی میتوانند از آن استفاده کنند و جوانان عزیز و غیور را با بهترین روشهای دفاعی اعم از تجربی و علمی یا اعتقادی بارور سازند که برای همیشه و تا آخر عمر، سرباز و مدافع اسلام و میهن اسلامی باشند.
در خاتمه ضمن تشکر از همه نیروهای مسلح خصوصاً نیروهای عزیز و مؤمن و فداکار ارتش، افسران، سربازان، درجه داران و کادرهای مختلف ستادی و غیر ستادی و فرماندهان عزیز، نمایندگان خود در ارتش و دفاتر مشاورت و همچنین وزارت دفاع و کلیه سازمانها و مراکز تابعه ارتش، از پیشگاه مقدس پروردگار میخواهم که هر روز بر قدرت و شوکت و صلابت این مدافعان راستین میهن اسلامی بیفزاید و شهدای گرانقدر آنان را که همه ما در زیر سایه برکات آنان به نعمت امنیت و آزادی و استقلال رسیدهایم، با شهدای بزرگوار اسلام محشور فرماید و به جانبازان عزیزشان شفا کرامت نماید و مفقودین و اسرای بزرگوارشان را به اوطان خود برگرداند و به خانوادههای معظم شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید.
در خاتمه توصیه مؤکد میکنم به همه ملت بزرگ ایران بویژه دستاندرکاران در نظام مبارک جمهوری اسلامی و کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و اسلام عزیز دلبستگی دارند که آنچه در این سالهای طولانی انقلاب پیش آمد از پیروزیهای معجزهآسا در مقابل همه قدرتها و ابرقدرتها و صاحبان رسانههای گروهی جهان که کمر همت به محو جمهوری اسلامی و در حقیقت اسلام بزرگ بستهاند و بحمد اللَّه ناکام ماندند، از برکات و عنایات خداوند تعالی و ایمان همه قشرهای متعهد به مبادی اسلام بوده و بیشک از ادعیه مبارکه حضرت بقیة اللَّه- صلوات اللَّه و سلامه علیه و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء- برخوردار بوده و هست و بر همه ماها لازم است با تشکر از این نعمت بزرگ، در حفظ این عنایات کوشا باشیم. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج21، ص: 355 ـ 359)
[1] - گزارش محرمانه شماره 193 مورخ 30/ 1/ 43 مأمور ویژه ساواک درباره سخنرانی فوق به این شرح است:
« در منزل آقای خمینی جمعیت کثیری آمدند از تهران و سایر شهرستانها. 31 نفر از بازاریهای شاهی[ قائم شهر فعلی] آمدهاند منزل آقای خمینی. آقای شیخ صبوری که یکی از علمای شهرستان شاهی است، 31 نفر بازاریها را آورد. ماشین بنز کرایه کردند. بعد صبوری به آقای خمینی گفت: در شاهی مخالف زیاد داریم. آقای خمینی گفت: چه اشخاصی هستند؟ صبوری گفت: بهاییها. خمینی گفت: فعلًا کاری با آنها نداشته باشید ... الخ».
[2] - در اینجا گزارش مأمور ویژه ساواک، چنین ادامه مییابد:« بعد از صحبت کردن آقای شیخ صبوری و آقای خمینی، حاج آقا نظری که یکی از واعظین زیراب[ از توابع مازندران] و خودش هم مقیم زیراب است و همراه این 31 نفر بود، با آقای خمینی تماس گرفت و گفت: باید جریان تبلیغ را عوض نماییم آقای خمینی گفت: مگر تبلیغ عوض میشود ... الخ».
[3] - احتمالًا سخنرانی ادامهای هم داشته است که در گزارش ساواک نیامده است.
[6] - بحار الأنوار، ج 39، ص 1.
[7] - سوره توبه، آیه 111:« خدا، جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده است».