امروز با امام: 26 فروردین

ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم؛ 15 خرداد، عملکرد دولت و رسالت علما (1343)

ـ نامه تشکر به آقای سید محمود شفیعی؛ تبریک بازگشت امام به قم (1343)

ـ نامه تشکر به آقای محمدتقی عالمی (1345)

ـ نامه سرگشاده سرگشاده به امیرعباس هویدا؛ خیانتهای شاه و دولت (1346)

ـ پیام تشکر به اهالی گرّوس و بیجار؛ پشتیبانی از انقلاب اسلامی (1358)

ـ پیام به ملت ایران و اعلام روز ارتش؛ وظایف متقابل ملت و ارتش (1358)

ـ نامه تشکر به آقای جواد غروی علیاری؛ تبریک پیروزی جمهوری اسلامی (1358)

ـ سخنرانی در جمع پرسنل نیروی هوایی؛ انقلاب اسلامی و نهضتهای پیشین- ارتش (1358)

ـ سخنرانی در جمع گروهی از اهالی میانه؛ توطئه‏های گروهکهای وابسته (1360)

ـ نامه به نمایندگان مجلس و وزرا؛ دلایل برکناری آقای منتظری از قائم مقامی رهبری (1368)

ـ حکم و پاسخ استفتاء نماینده امام در ژاندارمری؛ جمع‏ آوری تصاویر شهدا از اتوبان قم (1368)

کد : 4313 | تاریخ : 26 فروردين 1400

امروز با امام: 26 فروردین

 

ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم؛ 15 خرداد، عملکرد دولت و رسالت علما (1343)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم‏

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏

[گریه شدید حضار] من تا کنون احساس عجز در صحبتها نکرده‏ام و امروز خودم را عاجز می‏دانم. عاجز می‏دانم از اظهار تألمات روحیه‏ای که دارم برای اوضاع اسلام عموماً، و اوضاع ایران خصوصاً، و قضایایی که در این یک سال منحوس پیش آمد؛ خصوصاً قضیه مدارس علمی، قضیه 15 خرداد. قضیه 15 خرداد من مطلع نبودم تا اینکه حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید

خدا می‏داند که مرا اوضاع 15 خرداد کوبید [گریه شدید حضار]. من حالا که آمدم به اینجا؛ آمده‏ام از قیطریه؛ مواجه هستم با یک منظره‏هایی؛ با بچه‏های کوچک بی‏پدر [گریه شدید حضار]، با مادرهای جوان از دست داده، و مادرهای جوان مرده، با زنهای برادر مرده، با پاهای قطع شده [گریه شدید حضار]، با افسردگیها. اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما. افسوس که دست ما از عالم کوتاه است؛ افسوس که صدای ما به عالم نمی‏رسد؛ افسوس که گریه‏های این مادرهای بچه مرده نمی‏رسد به دنیا [گریه شدید حضار].

ما را کهنه‏پرست معرفی می‏کنند، ما را مرتجع معرفی می‏کنند، علمای اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر می‏کنند. جراید خارج از ایران، آنهایی که با بودجه‏های گزاف، برای کوبیدن ما مهیا شده‏اند، در خارج ما را مخالف اصلاحات- که اسلام در رأس اصلاحات واقع شده است؛ معرفی می‏کنند؛ مخالف ترقی مملکت معرفی می‏کنند؛ می‏گویند آخوندها می‏خواهند با الاغ باز سوار بشوند از این طرف به آن طرف بروند؛ آخوندها می‏گویند که برق نمی‏خواهیم؛ آخوندها می‏گویند طیاره نمی‏خواهیم؛ اینها مرتجع هستند؛ اینها می‏خواهند به قرون وسطی برگردند. آخوندها با این سیاه روزیهایی که نصیب مملکت است، مخالفند؛ این کهنه‏پرستی است؟ علمای اعلام با این زدنها، کشتنها، قلدریها، دیکتاتوریها، استبدادها مخالفند؛ این کهنه‏پرستی است؟ علمای اسلام در صدر مشروطیت، در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند، قوانین جعل کردند، قوانینی که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است، به نفع اسلام است، قوانین اسلام است؛ این را با خونهای خودشان، با زجرهایی که کشیدند، با بیچارگیهایی که متوجه به آنها شد، گرفتند؛ این آخوندها مرتجع هستند؟

امروز هم، روحانیت قیام کرده است، نهضت کرده است؛ ملت به تَبَع روحانیت نهضت کرده است؛ ملتهای اسلام بیدار شده‏اند، نهضت کرده‏اند؛ خواسته‏های روحانیت عمل به قوانین اسلام است؛ این ارتجاع است؟ رسول اکرم مرتجع بود؟ قوانین آسمانی، قوانین الهی، که ما برای آن این قدر اهانت می‏شویم، این قدر زجر می‏کشیم، دعوت به عمل کردن به قوانین آسمانی ارتجاع است؟ خدای تبارک و تعالی مرتجع است؟ جبرئیل امین، واسطه وحی الهی، مرتجع است؟ پیغمبر اکرم مرتجع است؟ ائمه هُدی‏ مرتجع هستند؟ علمای از صدر اسلام تا امروز که از خودشان چیزی ندارند؛ آنها قوانین اسلام را، قوانین وحی را به مردم ابلاغ می‏کنند؛ ابلاغ قوانین الهی ارتجاع است؟

شما اگر چنانچه به احکام اسلام اعتقاد دارید، این احکام اسلام. اسلام انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده است. امر فرموده است، مسلط است انسان؛ آزاد است انسان؛ هر انسانی در مسکن آزاد است؛ در مشروب و مأکول- آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد- آزاد است؛ در مشی آزاد است....

ما می‏گوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید؛ ما عزت و شرف شما را می‏خواهیم؛ ما به شماها نصیحت می‏کنیم که آقا، شما دولت اسلام هستید؛ هیأت حاکمه بر مسلمین، به اصطلاح، هستید؛ شما عزیز باشید؛ آقا باشید؛ بزرگ باشید؛ استقلال را حفظ کنید؛ تبعیت را دست بردارید، دستتان را برای چهار دلار دراز نکنید؛ هر جلسه‏ای شما تشکیل می‏دهید، هی می‏گویید دلار بده! ما با این چیزها مخالفیم. اگر این ارتجاع است، ما مرتجعیم؛ و اگر آن تمدن است شما متمدنید. اگر به قوانین اسلام، شما اعتقاد دارید، این قوانین اسلام؛ و اگر به قوانین اساسی، به قانون اساسی شما اتکا دارید، قانون اساسی مردم را آزادی داده است در مسکن، در کارهای خودش، در مالش، در جانش، آزادی داده است؛ از این زورگوییها قانون منع کرده است. ما می‏گوییم شما آقا بیایید به قانون عمل کنید. می‏گذاریم قانون را زمین؛ شما یک نماینده‏ای بفرستید، ما هم یک نماینده‏ای می‏فرستیم؛ قانون اساسی را می‏گذاریم زمین؛ شما که می‏گویید ما قانونی هستیم، دموکرات هستیم، شما که می‏گویید که ما جلو رفته هستیم، مترقی هستیم، این قانون اساسی ماست؛ می‏گذاریم زمین. به قانون اساسی عمل کنید، اگر ما حرفی زدیم. به این متمم قانون اساسی، شما عمل کنید که علمای اسلام در صدر مشروطیت جان دادند برای گرفتن این، و رفع کردن اسارت ملتها؛ شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید. قانون اساسی مطبوعات را آزاد کرده است، شما آزاد می‏کنید؟ ما مرتجعیم که می‏گوییم بگذارید به قانون اساسی عمل بشود، بگذارید مطبوعات آزاد باشد، بگذارید که این مطبوعات رو عقیده خودش [ان بنویسند؛] همه‏شان خبیث هستند، لکن با جمیع خباثتشان باز نمی‏خواهند این قدر سمپاشی کنند....

یک دروغی را آخر ما که مرده نیستیم که شما نسبت به ما می‏دهید؛ ما یک جمعیت کثیری بحمد اللَّه از علما داریم؛ ما مراجع بزرگ داریم؛ ما مراجع بزرگ عالی الشأن داریم؛ ما علما داریم در بلاد؛ ما فضلا داریم در حوزه‏ها؛ ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه‏ها؛ ما طلاب و فضلای علوم دینیه داریم؛ اینها که نمی‏نشینند که گوش کنند که کسی در روزنامه کثیر الانتشارش یک دروغ شاخداری بنویسد: «بحمد اللَّه موافقت کردند»؛ خوب ما داد می‏کنیم، فریاد می‏کنیم، نمی‏گذارند منعکس بشود. خوب آقا! آقایی‏[1] که دیروز گفتی که- یا دیشب گفتی که- کهنه‏پرستی را جلو می‏گیریم، این کهنه‏پرستی نیست که شما جلوی مطبوعات را می‏گیرید؟ تحمیل می‏کنید به روزنامه اطلاعات؟ سند داریم. دیگر اینکه یک چیز دروغی نیست که آقایان بگویند که افترا بستید؛ نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است که شما گفته‏اید باید این را بنویسید، و نگذاشتید تکذیب کند.

ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین را ارتجاع می‏دانید، به قانون اساسی عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر اطلاعات‏] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدمها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه می‏افتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‏کند که یک حرفی بزنم، می‏زنم و دنبالش راه می‏افتم و از هیچ چیز نمی‏ترسم بحمد اللَّه تعالی. و اللَّه، تا حالا نترسیده‏ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که می‏بردندم، آنها می‏ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می‏دادم که نترسید. [خنده حضار]

آخر اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبسهای طولانی کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم. دیندار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند می‏ترسد؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا. بترسیم؟ از چه چیز بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر این عالم جایی ندارد. خدای تبارک و تعالی وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید، اگر چنانچه به دین من رفتار کنید؛ و ما امیدوارم که رفتار کنیم؛ امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسی ما داریم از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید؛ اول زندگی راحت ماست؛ از این کثافتکاریها بیرون می‏رویم؛ از این رنج و مِحَن خلاص می‏شویم. آقای ما فرموده:

و الله، لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه‏[2].

خوب ایشان فرموده‏اند، ما البته نمی‏توانیم همچو دعواها بکنیم، لکن ما شیعه او هستیم. ما اگر از مرگ بترسیم، معنایش این است که ما وراء الطبیعه قبول نیست....

شما مظاهر تمدن را وقتی که در ایران می‏آید همچو از صورت طبیعی خارجش می‏کنید، همچو از صورت طبیعی خارجش می‏کنید که چیز حلال را مبدل به حرام می‏کنید. این رادیو برای این بساطی است که حالا در ایران مرسوم است؟ این تلویزیون برای این بساطی است که اینها راه انداخته‏اند؟ در ممالک دیگر هم همین طور است؟ ممالک متمدنه هم استفاده‏شان از این آلات جدید همین جور است که آقایان اینجا استفاده می‏کنند؟ تربیت بد در این مملکت است. فرهنگ‏[3] ما یک فرهنگی نیست که بتواند این مملکت را اداره کند؛ جوان نیرومند قوی که در مقابل استعمار بایستد، دستش را بلند کند، کشته بشود و نجات بدهد ملت را؛ این فرهنگ ما فرهنگی نیست که این کاره باشد. اینها اعصاب مردم را با این بساطی که در اینجاها راه می‏اندازند و با این برنامه‏هایی که در رادیو و تلویزیون و اینها هست [ضعیف می‏کنند] و أضِفْ إلی ذلک‏[4] مطبوعات ما و روزنامه‏های ما و مجلات ما و کتابهایی که منتشر می‏شود، تمام اینها به دست استعمار است....

ای مردم! ای عالَم! بدانید ملت ما مخالف است با پیمان با اسرائیل. این ملت ما نیست؛ این روحانیت ما نیست؛ دین ما اقتضا می‏کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم؛ قرآن ما اقتضا می‏کند که با دشمن اسلام هم پیوند نشویم در مقابل صف مسلمین. ما این حرفها را می‏زنیم؛ ارتجاع است این؟...

با تمام زورگوییها مخالفیم؛ با تمام فشارهایی که بر ملت می‏آید، مخالفیم؛ با تمام حبسیهایی که بی‏جهت حبس کرده‏اند، با حبس کردن آنها مخالفیم. ما مرتجع هستیم که می‏گوییم: بابا بیچاره‏ها را در بندرعباس، آخر چه کردند این بیچاره‏ها که اعدام کردید؟ چه کردند اینها که در بندرعباس فرستادید؟ چه کردند اینها را که در حبس قرار دادید؟ این بیچاره‏ها جز اینکه گفتند: بابا به قانون عمل کنید؛ بیایید همه‏مان، بزرگهایشان گفتند به قانون، این بیچاره‏ها، کوچکترها هم، که خوب به تَبَع مسلمین و به تَبَع اسلام، فرض کنید یک کلمه هم گفته باشند؛ حالا این یک کلمه گفته‏اند، باید تا آخر عمر این بیچاره در بندرعباس [به‏] سر ببرد؟...

و من یک نصیحت می‏کنم به بچه‏های طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمده‏اند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر[5] کلمه‏ای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمه‏ای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع می‏شود. کوچک فرض می‏کنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض می‏کنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمه‏ای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبه‏تان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد می‏شود. اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، و اللَّه تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند؛ راضی نیستم. من می‏دانم، من می‏دانم که بعض از افراد یا به جهالت یا به عمد می‏خواهند تفرقه ما بین این مجتمع بیندازند. تفرقه بین این مجتمع معنایش این است که در اسلام خدای نخواسته خلل واقع بشود؛ استعمار به آرزوی خودش برسد....» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 285 ـ 308)

ـ نامه تشکر به آقای سید محمود شفیعی؛ تبریک بازگشت امام به قم (1343)

«جناب آقای سید محمود شفیعی- دامت توفیقاته‏

به عرض می‏رساند، رقیمه شریفه واصل گردید. از تفقد جنابعالی راجع به ورود حقیر به شهر قم متشکرم. توفیق عموم مسلمین را در اعلای کلمه طیبه اسلام خواستار و ملتمس دعا هستم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 309)

ـ نامه تشکر به آقای محمدتقی عالمی (1345)

«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا شیخ محمد تقی عالمی- دام عمره‏

مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود واصل، سلامت و تأیید و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. امید است خداوند تعالی به فضل عمیم خود، حفظ عظمت اسلام و حوزه‏های دینیه را بفرماید. از جنابعالی در مظانّ استجابت دعوات، رجای دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 77)

ـ نامه سرگشاده سرگشاده به امیرعباس هویدا؛ خیانتهای شاه و دولت (1346)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

«لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم»

جناب آقای هویدا، لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از گفتنیها را تذکر دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکاییها که اساس استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید بسر می‏برم، مراقب مصیبتهایی که به ملت مظلوم بی‏پناه ایران وارد می‏شود، بوده‏ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می‏گذرد کم و بیش مطلع شده و رنج برده‏ام.

موجب کمال تأسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه‏های غیر آزاد و بعضی نوشته‏های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می‏شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سر تا پا گزاف، بازار سیاه برای اجانب است و ملت را به حال فقر و عقب افتادگی به اسم ملت مترقی نگه داشتن است. حکومت پلیسی غیر قانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می‏خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگی باقی باشند، حکومت قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیه اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر- خدای نخواسته- فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافه دعوی ترقی و تعالی، کشور را به حال عقب افتادگی نگه داشته‏اید. اینها حقایق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روی بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می‏کنند، احساس وظیفه کنند و از ریاکاریها و سالوس بازیهای شماها گول نخورند.

جشنهای غیر ملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل می‏شود و در هر مرتبه مصیبتهای جانگداز برای اسلام و مسلمین و ملت فقیر پابرهنه ایران به بار می‏آورد، یکی از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بی‏پناه، خرجهای گزاف آنها گرفته می‏شود. در یکی از جشنها که من نمی‏توانم اسم روی آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازی با احساسات ملت، گفته می‏شود چهار هزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بی‏واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذی شده. خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی است و تا این ملت در این حال است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده، هر روز برای شماها عید و شادی و برای ملت، بدبختی و نکبت است. توأم با این جشنهای نامیمون آن قدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن. شماها در کاخهای مجللی که در هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرجهای گزاف که تصورش برای ملت ممکن نیست، نشسته‏اید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذی نموده‏اید و ناظر فقر و گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار، بیکاری جوانان فارغ التحصیل هستید؛ ناظر اختلال وضع فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار، تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور، بلکه به طوری که گزارش داده‏اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می‏باشید؛ ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکده‏های دور افتاده، از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکده‏هایی هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذی و غارتگری مأمورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید؛ بالاخره ناظر حبسها و ارعاب تبعیدهای غیر قانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازیهای خجلت آور غوطه خورده به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه می‏خوانید. چطور وجدان خودتان را راضی می‏کنید برای حکومت زودگذر این قدر چاپلوسی از اجانب کرده، ذخایر ملت را به رایگان و یا مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنی ملت بدبخت می‏کنید؟ چرا راضی می‏شوید حکومت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفی نمایید؟ نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است. رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب‏ماندگی است. آزاد نگذاشتن ملت را برای انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم الحال را به دستور دیگران- بی‏دخالت ملت- دلیل ضعف و عقب افتادگی است.

شماها می‏دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد شد؛ قدرت آزادی دادن ندارید «و الخائن خائف».[6] سلب آزادی مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند عقب افتادگی است. هر چندی جشن گرفتن برای اموری که در کشورهای دیگر اسمی از آن نیست با تحمیل خرجهای کمرشکن به ملت، سند دیگری است. تسلیم به خواسته‏های دولت پوشالی اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکری است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب افتادگی و بی‏حیثیتی و تسلیم بی‏قید و شرط است. شما می‏دانید با تصویب این طرح چه خیانتی به این مملکت و به اسلام کرده‏اید و چه ضربه‏ای به استقلال این مملکت زده‏اید؟ البته مخالف این طرح، خائن و مستحق تبعید است!!

آقای هویدا، نطقهای اسف‏انگیزی که مع الاسف طبع شده است، متضمن بعضی اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه می‏زند که این جانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیری از طبع و نشر این کتابها نمی‏کنید؟ عمداً با حیثیت این کشور بازی می‏کنید یا نمی‏توانید با این مغزهای معیوب ادراک کنید؟ آیا علمای اسلام که حافظ استقلال و تمامیت کشورهای اسلامی هستند، گناهی جز نصیحت دارند؟ آیا حوزه‏های علمی، غیر از خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهای اسلامی گناهی دارند؟ اجانب اینها را سد راه نفوذ خود می‏دانند و به انهدام و اضمحلال آنها کمر بسته و شماها مجری احکام دیگران و محکوم دلار هستید. کوبیدن حوزه‏های علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر قم، کشتار دسته جمعی 15 خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه اسمی دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علمای اعلام و محصلین حوزه‏های علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها نمی‏خواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلامی باشد تا ذخایر آنها را به یغما ببرند و کسی حرفی نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد؛ آنها نمی‏خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و شماها مع الاسف مأمور اجرا هستید؛ مأمور چشم و گوش بسته؛ مأمور بی‏چون و چرا. حوزه‏های علمیه، سپاه دانش و اخلاق و درستی بوده و هست به معنای واقعی؛ نه گزافه و صرف تبلیغ. شماها اگر دانش دوست هستید، چرا حمله وحشیانه به مراکز دانش می‏کنید؟ چرا مدرسه فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون می‏کشید؟ چرا محصلین علوم دینیه را یک روز راحت نمی‏گذارید؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این نحو معامله می‏کنید؟

آقای هویدا، من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده‏اید. این قدر با حیثیت این ملت بازی نکنید به جای این همه گزافه و جنجال، خدمتی به این سر و پابرهنه‏ها کنید یا لا اقل این قدر با بهانه‏های مختلف آنها را رنج ندهید. از این کسبه بی‏بضاعت این قدر اخاذی نکنید؛ این قدر برای رضای شهوات دیگران به علمای ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید؛ با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین، آواره‏کننده بیش از یک میلیون مسلم بی‏پناه، پیمان برادری نبندید؛ عواطف مسلمین را جریحه‏دار نکنید؛ دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید؛ اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید؛ فرهنگ را فدای هوس آنها ننمایید؛ از خدای بزرگ بترسید؛ دخترهای جوان گول خورده را به سربازخانه‏ها نبرید؛ به نوامیس مسلمین خیانت نکنید. آیا این حقیقت تلخ را که قبلًا انکار کردید و گوینده آن را مستحق تعقیب دانستید، حالا هم که عمل کردید انکار می‏کنید؟ آیا فجایع جشن بیست و پنجمین سال را و بی‏فرهنگیها که در آن کردید منکر هستید؟

از قهر خدا بترسید؛ از قهر ملت بهراسید؛ با احکام خدای تعالی به نام دین مترقی بازی نکنید؛ با اسم قرآن به احکام مسلمه آن لطمه نزنید؛ با حوزه‏های دینیه به اسم سرباز وظیفه پوچ و بیفایده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت، این نحو سلوک وحشیانه نکنید. و بالاخره علمای امت را وادار نکنید که با شماها به طور دیگر سلوک کنند.

اینها شمه‏ای از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیای ملت و گفتنی زیاد است؛ می‏گویم، شاید شماها متنبه شوید و به خود آیید؛ شاید مراجع اسلام و علمای اعلام و خطبای محترم احساس وظیفه کنند؛ شاید طبقه جوان و روشنفکر و اصناف مختلفه ملت، بیدار شده احساس وظیفه کنند؛ شاید جوامع بشری و مدعیان بشر دوستی احساس وظیفه کنند؛ شاید سازمان ملل و غیر آن، بیش از این به نفع کشورهای بزرگ راضی نشوند ملل ضعیف پایمال شوند؛ شاید هیأت حاکمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند. إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ[7] وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ[8]. و السلام علی من اتبع الهدی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 123 ـ 127)

ـ پیام تشکر به اهالی گرّوس و بیجار؛ پشتیبانی از انقلاب اسلامی (1358)

«اهالی محترم گرّوس و بیجار- ایّدهم اللَّه تعالی‏

طومار مفصل و طولانی آقایان محترم در مورد پشتیبانی از انقلاب اسلامی و تشویق از زحمات جناب حجت الاسلام آقای رحمانی- دامت افاضاته- واصل گردید. مراتب تشکر این جانب را به عموم اهالی محترم ابلاغ نمایید. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 19)

ـ پیام به ملت ایران و اعلام روز ارتش؛ وظایف متقابل ملت و ارتش (1358)

«ملت شریف و مبارز ایران- وفقهم اللَّه تعالی‏

با اهدای سلام و سپاس از مجاهدات خستگی ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزی رساندید و دست خیانتگران داخلی و خارجی را با خواست خدای بزرگ قطع کردید، لازم است به تذکرات زیر توجه نمایید:

1- روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام می‏شود. ارتش محترم در این روز در شهرستانهای بزرگ با سازوبرگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.

2- ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید برای حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدین خاتمه دهیم.

3- افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند. توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامی می‏شود و نظام را از هم می‏پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند سلسله مراتب را حفظ و مراعات کنند؛ چنانچه رؤسای فوق موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامی باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامی و اطاعت کامل زیردست از ما فوق و رعایت کامل ما فوق از زیردست، اداره شود. تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود.

4- افراد خارج از ارتش حق ندارند در امر ارتش دخالت کنند و ارتشی را در داخل ارتش یا خارج بدون مجوز دستگیر کنند. اگر شکایتی دارند یا اطلاع از مجرمیت کسی دارند، روی موازین شرعی و قانونی رسیدگی خواهد شد. دخالت بیجا در داخل ارتش موجب ضعف آنان می‏شود و مخالف انقلاب اسلامی است.

5- این قشر از ارتش که در خدمت اسلام و ملت هستند و وفاداری خود را از جمهوری اسلامی اعلام نمودند، اگر خدای نخواسته در رژیم طاغوتی خلاف و گناه صغیره کرده‏اند، با برگشت به سوی خدای تعالی و جمهوری اسلامی مورد عفو خداوند رحمان و عفو ملت شریفند، و این جانب نیز آنان را عفو کردم. امید است آنان با دلگرمی و اعتماد به خدا و ملت شریف به خدمت خود صادقانه ادامه دهند و با قدرت در پادگانهای خود مستقر شوند. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و هدایت جوانان فریب‏خورده‏ای را که می‏خواهند در صفوف مسلمانها تفرقه بیندازند خواستارم، و هوشیاری ملت را در مقابل توطئه‏های غیر اسلامی امیدوار. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 20 ـ 21)

ـ نامه تشکر به آقای جواد غروی علیاری؛ تبریک پیروزی جمهوری اسلامی (1358)

«بسمه تعالی‏

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ جواد غروی علیاری- دامت افاضاته‏

تلگراف تبریک جنابعالی در مورد پیروزی جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 22)

ـ سخنرانی در جمع پرسنل نیروی هوایی؛ انقلاب اسلامی و نهضتهای پیشین- ارتش (1358)

«درود بر شما جوانان برومند! درود بر شما که در این روز با ما مواجه هستید و من نیروی شجاعت شما را از نزدیک مشاهده می‏کنم! عزیزان من! امروز من به شما تبریک می‏گویم؛ دو تبریک: یکی تبریک اینکه طاغوت رفت و برگشتن ندارد، اختناق دفن شد و برگشتن ندارد، بستگی به اجنبی قطع شد و برگشتن ندارد تبریک دوم، تبریک «جمهوری اسلامی». اسلامی که تمام اقشار در آن به رفاه زندگی بکنند، اسلامی که همه آزاد باشند، اسلامی که استقلال را برای ما حفظ کند، اسلامی که طبقات ضعیف را برومند کند، اسلامی که طرفدار مستضعفین هست. من به شما تبریک می‏گویم این اسلام را؛ لکن شرط آن این است که با هم وفادار باشیم و همه سرباز اسلام باشیم....

شما نظامیان، شما ارتشیان، از ما هستید؛ برادرهای عزیز ما هستید، فرزندان عزیز و برومند ما هستید؛ و ما از شما هستیم. ملت ما پشتیبان شماست و شما پشتیبان ملت. شما حافظ استقلال مملکت هستید و هر کس با شما مخالفت کند با استقلال مملکت مخالفت کرده، با اسلام مخالفت کرده. من اعلام می‏کنم که اگر کسی با ارتش ما امروز مخالفت بکند با اسلام مخالفت کرده است، با پیغمبر اسلام مخالفت کرده است. امروز ارتشْ ارتش طاغوتی نیست، ارتش محمدی است.

و من به شما برادران سفارش می‏کنم که حفظ نظم را در پادگانهای خود بکنید؛ حفظ نظام را به همان طور که سابق بوده است بکنید. از بزرگها حرف شنوی داشته ب[9]) 21 (اخلال نکنید، و همین طور راه ندهید کسانی را که می‏خواهند در نظام شما اخلال بکنند. اینها مخالف حیثیت مملکت ما هستند؛ شما حیثیت مملکت ما را خودتان باید حفظ کنید؛ و حفظش به این است که نظام را حفظ کنید و آن چیزی که در قانون نظام است شما باید حفظ بکنید. و ما پشتیبان شما و شما پشتیبان ما باشید و ملت پشتیبان همه باشد. و ما این راه را که تا نیمه آمده‏ایم، تا آخر ان شاء اللَّه برویم و دیگر اجازه ندهیم که دیگران در مقدرات مملکت ما دخالت کنند. و با مشت به دهان اشخاصی بزنیم که اجانب را می‏خواهند بر ما مسلط کنند!» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 23 ـ 25)

ـ سخنرانی در جمع گروهی از اهالی میانه؛ توطئه‏های گروهکهای وابسته (1360)

«توطئه‏هایی که در اطراف کشور، خصوصاً، در آذربایجان، در دست تحقق است با هوشیاری با بیداری و با تعهد به اسلام از آن جلوگیری کنند.

گروههایی که سابق بعضی از آنها وابسته به رژیم سابق بودند و در طول مدت این انقلاب هر چه می‏توانستند کارشکنی کردند و پس از انقلاب هم هیچ قدمی در راه انقلاب برنداشته‏اند، بلکه مشغول شیطنت بوده‏اند، امروز به خیال خودشان که جنگ است و جنگ طولانی شده است فرصت پیدا کرده‏اند که در اطراف کشور، خصوصاً، در آذربایجان، ایجاد نفاق و اختلاف کنند. بعضی از این افراد- که شناخته شده‏اند در بعضی از شهرها و مراکز علمی- مجتمع شدند و به خیال خودشان [می‏خواهند] این جمهوری اسلامی را که با جدّ و جهد، توحید کلمه ملت در سرتاسر کشور، با آن همه خون و با آن همه زحمت، مستقر شده است، به تباهی بکشند. من به این اشخاصی که در بعض حوزه‏های علمیه مجتمع شدند، گوشزد می‏کنم و هشدار می‏دهم که از شیطنت دست بردارند که اشخاص شما شناخته شده‏اند...

من به همه ملت توصیه می‏کنم که در هر جا هستید آرامش خودتان را حفظ کنید و گوش به توطئه‏هایی که در دست اجرا هست، [ندهید]. گاهی به اسم تشیع و تسنن که بعض شیاطینی که به اسلام هم عقیده ندارند، با این اسم می‏خواهند تفرقه بیندازند و گاهی به اسم ترک و فارس اشخاصی که به ملت ایران اعتقادی ندارند و جز برای بهره‏برداری خودشان قدمی برنمی‏دارند می‏خواهند اختلاف ایجاد کنند و با بهانه اسلام، جمهوری اسلامی را بکوبند. من به تمام ملت ایران با تواضع عرض می‏کنم که در عین حالی که آرامش خودتان را حفظ می‏کنید، این توطئه‏ها را تحت نظر بگیرید و اشخاص فاسد را بعد از آنکه دیدید با موعظه به جای خودشان نمی‏نشینند، به دادگاهها معرفی کنید تا اینکه دادگاهها به وظایف اسلامی و قانونی خودشان عمل کنند. من از خدای تبارک و تعالی [خواستار سعادت هستم‏] برای این ملتی که از برای احقاق حق ضایع‏شده خودش در طول تاریخ بپاخاسته، و از پا نخواهد نشست الّا آنکه اسلام عزیز را در اینجا به آن نحوی که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است مستقر کنند، و نخواهند سستی کرد. این ملتی که بیش از دو سال است آن همه زحمت کشیده است و سابق هم، در طول تاریخ، آن همه گرفتار جهانخواران بوده است و آن همه گرفتار این سلسله خبیث پهلوی بوده است و قبل از او هم گرفتار سلاطین جور بوده است، اکنون که کشور خود را به دست آورده و ریشه‏های فاسد را یکی بعد از دیگری قطع کرده است و دست دشمنان اسلام و دشمنان بشریت را قطع کرده است، این ملت حاضر نخواهد شد که به توطئه‏های بعض فاسدها و مفسدین اعتنا بکند، خود ملت این توطئه‏ها را با آرامش و با تعقل خنثی خواهد کرد....

ما حق هستیم و حق بر باطل پیروز است. مرگ مخالفین اسلام و جمهوری اسلامی نزدیک است. قوای مسلح ایران با کمال رشادت در مرزها مشغول مجاهده هستند و تمام ملت پشتیبان آنهاست؛ زن و مرد این ملت در پشتیبانی آنها مشغول اقدام است. و یک همچو کشوری که تمام افرادش حاضر در صحنه هستند و تمام افرادش برای پیشبرد اسلام و پیشبرد مقاصد اسلامی مهیا هستند، یک همچو کشوری آسیب نخواهد دید. و من امیدوارم که بزودی این نوکرهای اجانب و این ریشه‏های فاسد از بین بروند و شما ملت عزیز، سرفرازتر از آنچه تا کنون بودید، در دنیا قدرت خودتان را نشان بدهید.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 296 ـ 299)

ـ نامه به نمایندگان مجلس و وزرا؛ دلایل برکناری آقای منتظری از قائم مقامی رهبری (1368)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

خدمت فرزندان عزیز، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، و وزرای محترم- دامت افاضاتهم‏

با سلام، شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمی‏دانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه‏ها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولی متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا می‏کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد.

لذا با دلی پر خون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم.

ان شاء اللَّه خواهران و برادران در آینده تا اندازه‏ای روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست؛ و در صورت تخطی، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد. توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 350)

ـ حکم و پاسخ استفتاء نماینده امام در ژاندارمری؛ جمع‏ آوری تصاویر شهدا از اتوبان قم (1368)

[محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی- روحی له الفداء

سلام علیکم. محترماً، به استحضار عالی می‏رسانم، بر حسب اظهارات افسران کارشناس تصادفات پلیس راه ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، تصاویر شهدای معظم روحانیت از ابتدای نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب و همچنین شهدای گرانقدر جنگ تحمیلی که در کنار برادران خود با نثار جان به دیدار معبود شتافته‏اند در وسط بزرگراه تهران- قم نصب گردیده‏[10] و علی رغم اینکه از لحاظ تبلیغاتی بسیار مؤثر است و بیانگر شرکت مستقیم جامعه عزیز روحانیت در سراسر تاریخ انقلاب می‏باشد، لکن این تصاویر، توجه رانندگان را به خود جلب نموده و موجب بروز تصادفات زیادی گردیده و می‏گردد. علی هذا مستدعی است نظریه حضرت عالی را در این زمینه امر به ابلاغ فرمایند تا به همان نحو اجرای امر شود. در پایان طول عمر همراه با سلامتی برای آن امام بزرگوار از درگاه ایزد منان مسألت نموده و امیدوارم سایه پر مهر و محبت آن امام هُمام را بر سر جامعه مسلمین جهان و همچنین این سازمان مستضعف مستدام بدارد. ان شاء اللَّه. سرباز کوچک شما: علی اکبر آشتیانی- 26/ 1/ 68].

بسمه تعالی‏

عکسها را از بزرگراه جمع نموده و در صورتی که از نظر کارشناسان تصادفات اشکالی نداشته باشد در میادین شهر قم نصب نمایند. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 351)



[1] - شاه.

[2] - نهج البلاغه( فیض الاسلام)، خطبه 5:« سوگند به خدا علاقه پسر ابو طالب به مرگ بیشتر است از علاقه طفل به پستان مادرش».

[3] - وزارت آموزش و پرورش، که در آن زمان« وزارت فرهنگ» خوانده می‏شد.

[4] - اضافه کن بر آن.

[5] - پاره، بخش. در اینجا به معنای کوچکترین.

[6] - خیانتکار، ترسو است.

[7] - سوره فجر، آیه 14:« همانا پروردگار تو در کمینگاه است».

[8] - سوره بروج، آیه 20:« و خدا از همه سو بر آنها احاطه دارد».

[9] - اصل: بکنید.

[10] - تابلوهای حاوی عکس شهدا، در فواصل نزدیک به هم و در میان دو خط رفت و برگشت اتوبان نصب شده بود

انتهای پیام /*