امروز با امام: هفدهم فروردین
ـ نخستین اجازه نامه امام خمینی در امور حسبیه پس از مرجعیت به آقای سید سجاد حججی (1340)
[بسمه تعالی. حضرت مستطاب آیت اللَّه العظمی آقای حاج آقا روح اللَّه خمینی- دام ظله العالی علی رءوس الأنام. چون در مسائل شرعیه در محلی که اقامت دارم گاهی محل ابتلا میشود، اگر صلاح میدانید این جانب را مجاز فرمایید در تصدی امور حسبیه که شأن حاکم شرع انور است؛ و نیز در اخذ وجوه شرعیه و صرف در مصارف و در اخذ سهم امام- علیه السلام- و صرف آن در مصارف اقتصادی خودم و ایصال بقیه نزد آن جناب. بیست شوال هزار و سیصد و هشتاد. با تقدیم احترامات- سید سجاد حججی]
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جنابعالی مجاز هستید در مراتب مسطوره. روح اللَّه الموسوی.» (صحیفه امام، ج1، ص: 46)
ـ تلگراف به آقای سید محمدهادی میلانی جهت ابراز تشکر (1343)
مشهد- حضرت آیتاللَّه آقای میلانی- دامت برکاته
از مساعی جمیله در حوادث گذشته متشکّر، عظمت اسلام و مسلمین را خواستار، مستدعی است تشکرات صمیمانه حقیر را به مدرسین معظم و علمای حوزه مقدسه و خطبای محترم ابلاغ فرمایید. 17/ 1/ 1343 خمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 513)
ـ نامه به آقای سید مرتضی پسندیده درباره وجوه شرعی (1354)
«حضور مبارک حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای پسندیده- دامت برکاته
به عرض حضور مبارک میرساند، پس از اهدای سلام و تحیات، مرقوم مبارک مورخ غُره[1] ربیع الاول زیارت؛ سلامت و سعادت حضرت عالی را خواستار است. قبض آقای مجید را ان شاء اللَّه تعالی میفرستم. مرقوم شده بود: «گفته بودم سه هزار تومان به آقای خاتم[2] و دو هزار تومان به آقا شیخ فرج اللَّه بده و چیزی راجع به آقای ستاری نگفته بودم». مرقومی تا کنون در این مورد زیارت نشده و این جانب راجع به آقای ستاری چیزی عرض نکرده بودم. در هر صورت، مسأله ابهام دارد ولی این دو فقره را پس از سؤال از آقای خاتم میپردازم. آنچه اکنون موجب تصدیع شد، مبلغ ده هزار (10000) تومان (صد هزار ریال) به جناب آقای حاج شیخ محمود فاضل زاده داماد جناب آقای رضوانی[3] بپردازید؛ مورد قبول است. سلامت حضرت عالی را خواستارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج3، ص: 78)
ـ حکم و انتصاب آقای جعفر صبوری به عنوان قاضی دادگاه انقلاب کاشان (1358)
«خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ جعفر صبوری- دامت افاضاته
لازم است جنابعالی به عنوان قاضی شرع در دادگاه انقلاب اسلامی که در کاشان تشکیل میشود حضور به هم رسانده و دستور اجرای حدود الهیه را در مورد مجرمین صادر فرمایید. ادامه توفیقات آن جناب را از خدای تعالی خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج6، ص: 483)
ـ پاسخ استفتاء بازرگانان در مورد اجناس قاچاق (1358)
«بسمه تعالی
طبق مقررات دولت اسلامی عمل بشود. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج6، ص: 484)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل نیروی هوایی؛ مبارزه با رژیم شاه (1358)
«من از همه ملت ایران، و خصوصْ شما درجهداران و سربازان نیروی هوایی، تشکر میکنم و سعادت و سلامت همه را از خداوند تبارک و تعالی مسألت میکنم.
ما باید این واقعیت را ادراک و لمس کنیم که ما [هنوز] پیروز نشدیم ... تا پیروزی نهایی راه زیادی داریم. اگر انسان خودش را پیروز ادراک کند ورشکست میشود؛ پیروزی سستی میآورد؛ لکن اگر انسان خودش را در بین راه ببیند و برای هدف نهایی در حرکت باشد، آن حرکتْ قوّت میآورد. ما در بین راه هستیم و البته پیروزی به این معنا که دست ستمکارها را از کشورمان خارج کردیم و خودمان الآن در کشورمان هستیم- به این معنا البته- حاصل است لکن آشفتگیهایی که الآن در مملکت هست، قشرهایی که مفسد هستند و در بین مردم مفسده میکنند، ریشههای فاسد رژیم، ریشههای فاسد اجانب، آنهایی که برای اجانب و در خدمت اجانب برای ملت ما زحمت و تَعَب[4] پیش میآورند، اینها هستند؛ و ما باید با تمام قوّت و قدرت در مقابل آنها ایستادگی کنیم و آنها را هم از مملکت خودمان برانیم.
برادرهای من! توجه داشته باشید که ایران از خود شماست و ایرانی باید برای ایران زحمت بکشد. همه طبقات باید با هم دوست باشند. مثل سابق نیست که بین طبقات جدایی باشد، بین نیروهای نظامی با مردم جدایی باشد، آنها با نظر بد به اینها نگاه کنند و اینها به نظر بد به آنها نگاه کنند. وقت آن است که همه نیروها خدایی و اسلامی باشد و خداوند حکومت کند در این ملت و با دست خداوند ما پیش برویم. شما همه با هم هم صدا و همزبان باشید و این آشفتگیهایی که الآن به دست اجانب و عمال آنها در اطراف مملکت ایجاد شده است، این آشفتگیها را با هم و با قدرت الهی از بین ببرید و تسلط پیدا کنید بر اوضاع. کشور از خودتان هست، ملت از خودتان هست، ارتش از خودتان هست؛ همه با هم هستید، برادر هستید. باید همه با هم به پیش بروید و این مملکت آشفته را نجات بدهید. از خداوند تبارک و تعالی سلامت و سعادت همه شما را خواستارم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 485 ـ 486)
ـ سخنرانی در جمع دانش آموزان؛ اهمیت انتخاباتهای آینده (1358)
«درود به شما ملت بزرگ ایران و شما جوانان غیور هوشمند! سلام بر همه شما! خداوند شما را سعادتمند بفرماید. با همت والای شما جوانان و تمام اقشار ایران این نهضت به این مرتبه رسید. [با] همت والای شما بود که پیروز شدیم و ریشه فساد را از ایران تا حدودی بیرون آوردیم؛ و ان شاء اللَّه از این به بعد هم با همت والای شما جوانها، تتمّه این ریشه فساد از بیخ و بن کنده خواهد شد. شما بودید که در همه کشور، همه جای ایران خون دادید، شهید دادید و این نهضت را بارور کردید. و شما باید باشید که در همه ایران با همت والای خود و با گرم نگه داشتن این نهضت، مسائلی [را] که بعد پیش میآید به پیروزی برسانید. شما بودید که با فداکاری، اسلام را از دست اجنبیان و دشمنان اسلام نجات دادید؛ و شما هستید که باید با وحدت کلمه و قدرت، اسلام را از دست این اشخاص خیانتکار که در بین قشرهای ملت تخم نفاق میپاشند نجات دهید. مجال به این انسانهای ظاهریِ حیوان مآب ندهید؛ اینها را مجال ندهید که در بین شما ریشه کنند. خداوند شما را تأیید کند.
ما در مرحله بعد مجلس مؤسسان داریم که باید با همت والای شما، اشخاص فاضل دانشمند امین، که به ایران وفادار باشند و به اسلام متعهد، در مجلس مؤسسان بروند تا اینکه قانون اساسی اسلامی را تصویب کنند. و بعد از آن باز مجلس شورا داریم که با همت والای شما- جوانان ایرانی- باید اشخاص متنور[5] و اشخاص امین و صادق در مجلس شورا بروند که مقدرات شما را بر طبق خواستههای خدای متعال پیاده کنند. شما در این مراحل باید همان طوری که تا کنون با شور و شعف کارها را پیش بردید، از این به بعد هم که ملتْ خود شما هستید و کشورْ مال خود شماست و اجنبی دخالت نمیتواند بکند و دیگر سازمانی که به شما تعدی بکند نخواهد بود و نخواهد وجود پیدا کرد، به خواست خدای تبارک و تعالی باید برای سازندگی ایران همت کنید، نگذارید این نهضت خاموش بشود؛ نگذارید این شور و شعفی که در ملت برای احقاق حق خودش بپا شده است رو به سستی برود. خداوند شماها را تأیید کند. خداوند به شما سعادت دنیا و آخرت عنایت کند، استفاده از احکام اسلام، هم دنیا دارد و هم آخرت. برقراری جمهوری اسلامی، که با اتفاق آرای ملت تقریباً برقرار شد؛ و ان شاء اللَّه احکام اسلامی هم [که] دنبال او برقرار میشود، برای رفاه حال همه طبقات، خصوصاً کارگران، دهقانان، طبقه ضعیف، برای همه است و اسلام برای آنها بیشتر از سایر طبقات حق قائل است. از خداوند تعالی مسألت میکنم که همه ما را به وظایف خودمان آشنا کند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 487 ـ 488)
ـ سخنرانی در جمع مردم قم و تأکید بر الهی بودن تحول در ملت (1358)
«من در اواخرِ اوقاتی که در پاریس بودم توجه به یک مطلبی پیدا کردم که راجع به پیشرفت این نهضت خیلی دلخوش شدم، و این مطلب را در پاریس هم به اشخاص و اجتماعاتی که میشد تذکر دادم؛ و آن این بود که در انقلاباتی که در دنیا واقع میشود کم اتفاق میافتد- یا اتفاق شاید نیفتاده باشد- که این طور باشد که یک مطلبی را که در مرکز مملکت میگویند، همین مطلب در کوره دههای دور افتاده هم باشد؛ و آن مطلبی را که روشنفکران میگویند، همان را مردم بازار و کوچه و دهقان و کشاورز هم همان را خواستار باشد. من در آن وقت اطلاع پیدا کردم و بعضی را هم که از ایران میآمدند پیش من، به من اطلاع میدادند که قضیه خواست ملت ایران یک خواستی است که گسترش پیدا کرده حتی در آن قرا و قصبات دورافتادهای که از همه جهات دورند. یک نفر که همین اواخر آمد پیش من گفت که من از دهات کمره[6] و دهات چاپلق[7] و لرستان، آنجاها رفتم و دیدم، و از آنجاها گردش کردم و دیدم و میآیم اینجا. و او گفت که تمام دهاتی را که من دیدم، دیدم که صبح که میشود، آن آخوند ده جلو میافتد و مردم ده دنبال او راه میافتند و راهپیمایی میکنند! و اسم از یک جایی برد که من آنجا رفتم، «قریه حسن فلک» این در اطراف کمره هست و قلعهای است که شاید مثلًا آن وقتی که من دیدم ده- پانزده خانوار در آن زندگی میکردند؛ کوچک بود و در کنار یک کوهی واقع شده بود و از آبادیها دور بود. این شخص گفت من آنجا هم رفتم، آنجا همان حرفها را میزدند که در تهران میزدند! این از گسترشی که در همه جای ایران به وجود آورد. و یک گسترش دیگری که راجع به گروهها و جماعات بود؛ بچههای دبستان- یا کوچکتر از آنها- همین وِرْدی[8] را که همه مردم میگفتند، اینها هم میگفتند؛ کارگرها، کارفرماها، معلمین، اجزای دادگستری، ملّاها، طلبهها، روشنفکران- همه- یک مطلب میگفتند و با هم بودند. من این را این طور فهمیدم که یک دست غیبی در کار است. انسان هر چه هم بخواهد مثلًا روشنگری داشته باشد و هر چه هم بخواهد یک همچو امری واقع بشود به این گسترش نمیتواند واقع بشود. من این طور فهمیدم که خدای تبارک و تعالی در این مسأله نظر دارد و از آنجا اطمینان برایم پیدا شد که پیروزی هست. البته به این زودی و به این سهلی را نمیتوانستم حدس بزنم. وقتی هم که شاه سابق از ایران رفت و دنبالش آن دولت بختیار آمد- که خیلی هم بیعقلی کرد، من هم نصیحتش کردم گوش نداد- من عازم آمدن شدم به این نکته که دیدم از طرف امریکاییها دارد فعالیت میشود.
در همان جا که ما بودیم میآمدند که شما حالا نروید، زود است! از طرف دولت ایران هم فعالیت میکردند که حالا نیایید شما! حتی به وسیله رئیس جمهور فرانسه یک پیامی برای من- دولت ایران- فرستاد که حالا زود است؛ حالا زودرس است این آمدن، یک قدری صبر کنید! من این طور حدس زدم که اینها میخواهند تجهیز کنند. اینها میخواهند ما را آنجا نگه دارند و خودشان کارهایشان را انجام بدهند. جوری بشود که دیگر کار از دست ما بیرون برود. من جدیت کردم که من باید بروم، دیدید که فرودگاه را بستند. من گفتم هر وقت که باز شود من باید بروم؛ ثانیاً بستند! من گفتم که هر وقت باز شد میرویم. بالاخره ما آمدیم. من در تمام این مدت- از این اواخر که دیگر این طور به ذهنم آمده بود- این معنا را یک مطلب الهی تلقی میکردم. و حالا هم همین معناست که یک ملت رنجدیده که هیچ نداشت در دستش، یک ملتی که وضعش این طور بود که برای خودش حق اعتراض قائل نبود- شما ملاحظه میکردید که اگر یک پاسبان میآمد در بازار تهران میگفت که «چهارم آبان»[9] است باید بیرق بزنید احدی به خودش اجازه اینکه بگوید «نه» نمیداد؛ در مقابل پاسبان نمیشد بگوید «نه»! اجازه به خودشان نمیدادند که بگویند «نه»، این تحول روحی در بین ملت پیدا شد که در ظرف یک سال و یک قدری بالاتر، آن ملت آن طور متحول شد به یک ملتی که در خیابانها ریخت و گفت که «مرگ بر شاه»! آنکه مقابل پاسبان برای خودش این حق را قائل نبود، همه با هم شروع کردند به فریاد «مرگ بر شاه». حتی یکی از دوستان من میگفت که در شیراز من توی خیابان بودم که دیدم یک صاحبمنصبی در آنجا بود که بچهها جمع شده بودند دورش و به او میگفتند: «مرگ بر کی، زنده باد کی»! این همین طور مانده بود در آنجا؛ وقتی که مرا دید گفت که بیا و مرا از دست این بچهها نجات بده! بعد ایستاد رو به قبله و دستش را این طور کرد- نزدیک گوش آورد- و بلند آنچه را که بچهها میخواستند گفت و خودش را نجات داد! این یک مطلبی نیست که یک شخص، یک جمعیت ... بتواند بکند؛ این را خدا کرده است...
آن دمکراسی که در اسلام است در سایر جاها نیست، اسم در سایر جاها هست یعنی هیاهو و سر و صدا هست و تبلیغات هست. همین معنی «دمکراسی» را که اسم میبرند، از این طرف و آن طرف صدا میکنند، در امریکا هم همین صداهاست و در انگلستان هم همین صداهاست، در شوروی هم همین صداها هست لکن وقتی که ما ملاحظه میکنیم میبینیم که همان مسائل دیکتاتوری در همهشان هست! دیکتاتوری در شوروی کمتر از دیکتاتوری در امریکا نیست و کمتر از دیکتاتوری شاه ما نیست. همه دیکتاتورند منتها میخواهند تودهها را بازی بدهند، این الفاظ را رویش میگذارند؛ این الفاظ فریبنده رویش میگذارند برای اینکه مردم را بازی بدهند...
ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا اینها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم من خوف این را دارم که- خدای نخواسته- با فرم دیگر همان مسائل را پیش بیاورند. البته با فرم شاهنشاهی دیگر نمیگویند برای اینکه این شکست خورده است؛ این را میدانند که قابل عمل نیست، یک فرم دیگری رویش میگذارند. بلدند آنها، مطالعات دارند. اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الآن در دستمان است- که قدرت ملت است- حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد و اگر- خدای نخواسته- این حفظ نشود خوف این مطلب هست که دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر- خدای نخواسته- ما را شکست بدهند- این دفعه اینها لمس کردهاند وحدت ایران را و قدرت اسلام را لمس کردهاند؛ پیشتر میگفتند احتمال را میدهیم، علم بود پیشتر؛ حالا لمس است، لمس کردهاند که ایران با قدرت اسلام و وحدت کلمه پیش برد- قطع میکنند همه چیز ما را. این دفعه دیگر قطع میکنند همه قدرتها را! نه روشنفکر میگذارند در عالم بماند و در ایران بماند و نه کسی دیگر را میگذارند؛ تمام را خواهند سرکوب کرد. ما بیدار باشیم! نگذاریم این پیش بیاید؛ و نگذاشتن به این است که همه با هم- همه با هم- کمک بکنیم: کارگر با کارفرما کمک بکند، و همه با هم با انصاف رفتار کنند، با انسانیت رفتار بکنند، با رحم و مروت رفتار بکنند و نگذارند این نهضت خاموش بشود تا ان شاء اللَّه آن معنایی که مقصد اصلی ماهاست برسیم. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را موفق کند و به سعادت برسید.» (صحیفه امام، ج6، ص: 489 ـ 498)
ـ بیاناتی به نماینده سازمان آزادیبخش صحرا و رهنمودهایی به این سازمان (1358)
«... البته اینهایی که شما گفتید،[10] همه جرمهای شاه است. شاه این جرمها را در ایران بیشتر از آنجا داشته است؛ در اینجا تمام اسلحههایی که از پول خود این مردم، تانک و توپهایی که از پول خود همین مردم تهیه کرده بود، خود این مردم را به قتل رساند! ما جرایم او را میدانیم، و اینها هم که شما میگویید جرایم حکومت اوست. و الآن حکومت او نیست که شما میشمارید ... قدری هم اگر سابقاً بوده است، البته با دست شاه بوده است. ما این جرایم را میدانیم؛ و میدانید که در خود ایران بیشتر از آنجاها این جرایم جاری بوده است. و حالا بحمد اللَّه دست او کوتاه شد و ملت ما پیروز شدهاند.
و الآن گرفتاری ملت ما زیاد است و ما هم با همه مستضعفین که در عالَم هستند، با آنها همه مصاحِب[11] هستیم و تمام مستکبرین را محکوم میکنیم. و ما اگر قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد. و من امیدوارم که این نهضت اسلامی ایران برای همه مستضعفین سرمشق باشد که پیروزی را به دست بیاورند؛ و این رمزی که در ایران باعث پیروزی شد [که] عبارت از وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی بود، در همه ملتها پیدا بشود و آنها هم پیروز بشوند ان شاء اللَّه.
[در پاسخ به بخش دیگری از سخنان نماینده پولیساریو:]
بگویید:[12] البته من از شما تشکر میکنم که اینجا آمدید و استفسار از حال ملت ما و ما میکنید. و من همیشه دعا میکنم برای همه مسلمین بلکه همه مستضعفین. و من امیدوارم که هر جا که باشید شما، شعب[13] شما، در رفاه باشند [و] آنهایی که ظلم میکنند از بین بروند. و ما دعا میکنیم خداوند شما را تأیید کند و از خدا نصرت برای شما میخواهیم.
[در پاسخ به درخواست سازمان مزبور جهت شناسایی از سوی ایران:[14]
خوب، دیگر این اموری است که مربوط به دولت است.» (صحیفه امام، ج6، ص: 499 ـ 500)
ـ سخنرانی در جمع بانوان کرمانشاه و دزفول؛ نقش بانوان در انقلاب (1358)
«خانمها که از راه دور آمدند خوش آمدند. ما از خانمها بسیار متشکر هستیم، از بانوان همه ایران. بانوان همه ایران به جمهوری اسلامی حق دارند. آنها در این نهضت سهیم هستند. باید بگویم که آنها در صف اول واقع هستند برای اینکه مردها هم از آنها شجاع شدند، از مجاهدات آنها تشجیع شدند. شماها به اسلام خدمت کردید، و بعد از این هم ان شاء اللَّه خدمت میکنید. شماها مردان و زنانِ شیر در ایران تربیت میکنید. دامن شما دامن عصمت و عفت و عظمت است. شماها موظف هستید که اولاد خودتان را خوب تربیت کنید؛ اسلامی تربیت کنید، انسانی تربیت کنید، مجاهد تربیت کنید. ما با مجاهده شما و همه طبقات، این نهضت را تا اینجا پیش بردیم و «جمهوری اسلامی» را اعلام کردیم. و از این به بعد باز احتیاج به شما داریم؛ احتیاج برای مجلس مؤسسان که رأی بدهید به اشخاصی که اسلامی هستند، متعهد هستند، چپی و راستی نیستند؛ برای ایران میخواهند زحمت بکشند. و بعد هم برای مجلس شورا، که در این وقت همه آزادانه رأی میدهید، و مرد و زنْ آزاد رأی میدهند. مثل زمان سابق نیست که فقط کلمه «آزادمردان و آزادزنان»[15]! بود و همه در اختناق به سر میبردند. اسلام شما را آزاد کرده است؛ اسلام مرد و زن را آزاد فرموده است و همه آزادانه باید رأی بدهید. منتها اشخاصی را انتخاب کنید که برای اسلام، برای کشور منتج باشند، نافع باشند؛ خائن نباشند. خداوند شماها را ان شاء اللَّه عزت و سعادت، هم در دنیا و هم در آخرت عنایت فرماید. سلام و درود بر شما شیرزنانی که در صف اول مجاهده بودید! خداوند شماها را حفظ کند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 501)
ـ سخنرانی در جمع مبارزین کشورهای اسلامی؛ رمز پیروزی، آرزوی شهادت (1358)
من از اینکه آقایان از راه دور آمدند برای تفقد از ما و ملت ما تشکر میکنم. ملت ما قبل از اینکه نهضتشان انسانی باشد، اسلامی است و انسانی. همان انسانیتی که اسلام برای او شأن قائل است. ما به قدرت طبیعی بر این مشاکل و بر این مصیبتهایی که وارد شده است فائق نیامدهایم؛ برای اینکه قدرت ما به حَسَب طبیعتْ یک قدرت بسیار ناچیزی بود در مقابل قدرتهای بسیار بزرگ مثل قدرت امریکا و قدرت شاه سابق، با آن ابزاری که اینها در دست داشتند. ما به اینها که غلبه کردیم، ملت ما که در این نهضت پیروز شد، این فقط برای اتکال به خدا بود. در ملت ما یک تحولی حاصل شد که آن تحول سابقه نداشت؛ آن تحول این طور بود که شهادت را برای خودشان فوز عظیم میدانستند. جوانهای ما الآن هم پیش من میآیند، بعضی از آنها، و میگویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم! این رمزِ پیروزی بود که همان طوری که در صدر اسلام مسلمین با این رمز پیش بردند، ملت ما هم با این رمز پیش برد؛ و با این رمز است که ملتها میتوانند پیش ببرند...
من توصیه میکنم به همه اقشار انسانی و به همه اقشار مسلمین و به همه اقشار عرب که اگر بخواهند اینها غلبه کنند بر مشکلاتشان، باید تربیت اسلامی بشوند؛ باید روی نقشه اسلام حرکت کنند؛ قرآن هادی آنها باشد، «امام» آنها باشد. اگر این طور بشود غلبه خواهند کرد بر همه امور، و اگر این طور نباشد و بخواهند روی موازین عادی و روی موازین- عرض میکنم که- سیاسی و اینها بخواهند پیش ببرند، دولتها همیشه مقدمند بر اینها، و [ملتها] هم پیش نخواهند برد.
ما به خواست خدا من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که ماها را بیدار کند و ما را به صورت صدر اول اسلام درآورد و ملتهای ما را مثل ملت صدر اول اسلام کند که خالصْ ایمان بود و خالصْ قدرت ایمانی بود و قدرت اسلامی بود؛ که غلبه کردند یک جمعیت چند هزار نفری بر یک امپراتوری که بیشتر از تمام جمعیت این مسلمینی که میخواستند جنگ بروند [بود]. دو مقابلِ این جمعیت پیشقدمهایشان بودند، و در عقبْ ... زایدِ بر این داشتند! این پیشقدمهایشان دو مقابلِ تمام جمعیت اسلام بود و مع ذلک اینها بر آنها غلبه کردند! و این نبود جز اینکه ایمان بود که غلبه پیدا میکرد. و در ایران هم این معنا پیدا شد، و این معنا بود که ایران را مقدم کرد و بر این ابرقدرتها غلبه داد.
ان شاء اللَّه خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد و عنایت کند که ما بتوانیم به وظایف دینیه خودمان، به وظایف انسانیه خودمان عمل بکنیم. و من اخیراً هم از شما تشکر میکنم که تشریف آوردید و شما به ما عنایت کردید.
[در پاسخ به تشکر و تبریک یکی از میهمانان خارجی:]
ان شاء اللَّه که موفق باشید. البته مسلمین همه باید با هم باشند. مسلمین همه باید یَدِ واحده باشند؛ مرتب به وظیفه اسلامی و انسانیشان عمل کنند. خدا همه را توفیق بدهد، ان شاء اللَّه موفق باشند، ان شاء اللَّه مؤید باشند؛ ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج6، ص: 502 ـ 504)
ـ سخنرانی در جمع دانشآموزان؛ سهم کودکان و نوجوانان در نهضت (1358)
«من از جهتی نگرانم و از جهتی خوشحال. از این جهت که به حَسَب قراردادهای دولتها و برای اثبات اشکالاتی اگر به نهضت ما بخواهند وارد کنند، شانزده ساله کمتر را اجازه اخذ رأی از آنها ندادهاند. از این جهت متأثرم. و از تأثر این فرزندانم- که- برای خاطر اینکه به آنها این اجازه ندادهاند نیز متأثرم. لکن از این جهت که این شور و شعف را در شما فرزندان عزیزم میبینم و این توجهی که شما به امور اجتماعی خودتان دارید و این عُلقهای[16] که به اسلام و کشور اسلامی خودتان دارید، خیلی مسرورم. این طور نیست که جلوگیری از اخذ رأی به حساب نیاوردن شما فرزندان عزیز باشد. این برای یک مرسوماتی است که در دنیا هست و ما هم ناچار، برای رفع اشکالات به رفراندم، باید تا حدودی مراعات کنیم ... نگویید که شما را خدای نخواسته به حساب نیاوردهاند. شما عزیزان ما هستید. شما خزائن این مملکت برای دورههای آتی هستید. ما به شما افتخار میکنیم که این طور شور و شعف دارید در امور اجتماعی خودتان، در امور سیاسی خودتان. و ما از شما معذرت میخواهیم که یک همچو [منعی] را به حسب التزاماتی که هست و به حسب مصالحی که بوده است این مسأله واقع شده است.
شما نگران نباشید. شما در این نهضت شرکت داشتید؛ شما هم خون دادید، شما هم در این نهضت تظاهرات کردید، فریاد زدید؛ سهیم هستید در این نهضت مقدس. این نهضت مال شماست؛ بلکه باید بگوییم که این کودکهای کوچک یا این بچههایی که به سن بلوغ نرسیدهاند یا کم سن هستند، اینها سهمشان بیشتر است! برای اینکه این کودکان عزیز با ضعف بنیهای که دارند و با اینکه کوچک هستند، ضعیف هستند مع ذلک در این نهضت شرکت کردهاند؛ پا به پای بزرگسالان در این نهضت شرکت کردهاند و پا به پای بزرگسالان نهضت را به پیش بردهاند. سهم شما بیشتر از دیگران است. من امید دارم به شما؛ امید من به شما جوانان است، امید من به شما دبستانیهاست، امید من به شماست که ان شاء اللَّه مقدرات کشور ما بعد از این در دست شماها باشد و شماها وارث این کشور باشید.
خداوند شما را ان شاء اللَّه سلامت، عزت، سعادت عنایت کند؛ و ان شاء اللَّه در سالهای آتیه اگر امور اجتماعی باشد شماها هم شریک هستید، نگران نباشید؛ که ما همان طوری که نظر به بزرگسالها داریم، به شماها نظر داریم و عواطف ما نسبت به شماها بیشتر باید باشد. از خداوند تعالی سعادت همه شما را خواستارم. سلام و درود بر همه شما.» (صحیفه امام، ج6، ص: 505 ـ 507)
ـ پیام تشکر به آقای حافظ اسد؛ تبریک اولین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی (1359)
«حضرت آقای ژنرال حافظ اسد، رئیس جمهور کشور سوریه- دمشق
پیام آن حضرت به مناسبت حلول سال نو و نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران دریافت و موجب تشکر گردید. امید است عموم ملل مستضعف جهان و بخصوص ملتهای اسلامی با اتحاد و همبستگی کامل و رفع اختلافات خود در برابر قدرتهای پوشالی استعمارگران قیام نموده و سلطه آنان و بخصوص امریکای جهانخوار را از کشورهای خویش قطع نموده، استقلال واقعی خود را بازیابند. موفقیت همگان را در راه رسیدن به این هدف مقدس از خدای تعالی مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج12، ص: 229)
ـ پیام تشکر به آقای معمر قذافی؛ تبریک اولین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی (1359)
«حضرت آقای سرهنگ معمر القذافی، رئیس جمهور کشور لیبی
تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل گردید، از ابراز محبتی که نسبت به این جانب و ملت شریف و مبارز ایران نمودهاید متشکرم. امید است انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت، راهنمایی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگی، شرّ همه سلطه گران و بخصوص امریکا این دشمن بزرگ را از خود کوتاه نموده در تحت تعالیم مقدسه اسلام، عظمت از دست رفته خود را بازیابد.» (صحیفه امام، ج12، ص: 230)
ـ پیام تشکر به آقای شاذلی بن جدید؛ تبریک اولین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی (1359)
«حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهور کشور الجزایر
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. انقلاب عظیم ملت شریف و مبارز ایران، پیامد انقلابهای رهاییبخش و نهضتهای اصیل ملتهای مبارز جهان و بخصوص ملت برادر و قهرمان الجزایر بود که سبب شد تا بزرگترین قدرتهای شیطانی را از میان بردارند و امید است رهنمودی برای سایر ملل مستضعف و مسلمانان جهان بوده و بتوانند با همبستگی و اتحاد، سلطه همه استعمارگران و بخصوص شیطان بزرگ، امریکای جهانخوار را از سر ملتهای خود کوتاه نمایند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 231)
ـ پیام تشکر به هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی؛ تسلیت زلزله آمل (1362)
«هیأت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
پیام تسلیت و همدردی شما به مناسبت حادثه جانگداز زلزله در منطقه آمل واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی آمرزش کشتگان، و صبر و اجر بازماندگان و آسیب دیدگان را مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 398)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور آلمان شرقی؛ تسلیت زلزله آمل (1362)
«جناب آقای اریک هونکر، دبیر کل کمیته مرکزی و رئیس شورای دولتی جمهوری دمکراتیک آلمان
پیام تسلیت و همدردی جنابعالی به مناسبت فاجعه جانگداز زلزله منطقه آمل و شمال تهران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی مغفرت کشتگان، و صبر و اجر بازماندگان این حادثه دلخراش را مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 399)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل کمیتههای مرکزی انقلاب؛ ضرورت دفاع از کشور (1362)
«من از برادران تشکر میکنم که در اینجا تشریف آوردید تا از نزدیک خدمت شماها برسم. زحمات شما برادران و کمیته موجب قدردانی است که در آن وقتی که اول انقلاب بود و پیروزی انقلاب بود و طبع هر انقلاب یک شلوغیهایی و بیامنیهایی هست، شماها بحمد اللَّه توانستید شهرها را امن کنید و تسلط پیدا کنید بر شهرها از جهت امنیت؛ و از آن وقت تا کنون هم با برادران سپاهی خودتان، ارتشی خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به کشور عزیز خود بودید. و این امری است که پیش خدای تبارک و تعالی ثبت است، و امیدوارم که تا آخر هم این امر استدامه پیدا بکند و در درگاه خدای تبارک و تعالی نام شما ثبت بشود با نام کسانی که در صدر اسلام برای پیروزی اسلام خدمت کردند.
آنچه که معلوم است و شما همه میدانید ما امروز در حال دفاع هستیم، گو که تبلیغات خارجی بر ضد ما هر چه باشد. لکن شما میدانید که الآن بعضی از شهرهای ما و بعضی از زمینهای ما در دست دشمن است، و شهرهای مرزی ما هر روز در زیر توپهای دوربرد و موشکهای دشمن است و بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان؛ و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشکهای خودش شهرهای ما را بکوبد. رفتن در خاک عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است. نظیر اینکه اگر یک کسی در خارج منزل شما بایستد از داخل خانه خودش سنگپرانی کند و موجب خسارت جانی و مالی بشود، اگر شما وارد بشوید در منزل او، شما هجمه نکردید به او، شما میخواهید دفاع کنید از خودتان. ما هیچ وقت بنای هجوم به یک کشوری نداریم. ما بنای دفاع داریم از یک متعدی و از یک هجمهگر و از یک خدانشناس که در خارج، وقتی نتواند در داخل وارد بشود و کاری بکند، با توپهای دوربردشان و موشکها از خارج، از جاهای دور میاندازد و کشور ما را ویران میکند و عزیزان ما را میکشد. ما در حال دفاع هستیم گو که این تبلیغات خارجی میگویند که نه شما وارد شدید در کشور دیگری. از اول جنگ تا حالا که آنها وارد بودند صحبتی نبود، حرفی نبود، اشکالی نبود، نه در سازمانها و نه در رسانههای گروهی. امروز که ما برای دفاع از خودمان میخواهیم این را تا جایی ببریم که نتواند به ما خسارت وارد کند، ما هجوم کردیم به عراق؟! طبع آنهایی که تبلیغ بر ضد اسلام میکنند همین است.
بنا بر این، ما چون مدافع هستیم بر همه ما یک امر واجب است، منتها هر کسی دفاع را به یک نحوی باید بکند...
شما بدانید و باید بدانید اشخاصی که روشنفکرند باصطلاح، اشخاصی که کنار نشستهاند و فحش میدهند، اشخاصی که بیرون نشستهاند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند که اگر یک سیلی بخورد امروز اسلام در این کشور، تا آخر دیگر باید ملتها تحت این فشارها باشند. امروز اسلام در اینجا سر بلند کرده است و بیرقش بلند شده است و من امیدوارم که این جلوهاش به همه جا برسد، و مستضعفین از زیر بار این ظلمها بیرون بروند. آنهایی که نق میزنند برای این کشور و به خیال خودشان دلشان برای اسلام میسوزد، آنها بدانند که اگر این اسلامی که الآن در اینجا هستش سیلی بخورد اسلام تا آخر سیلی خورده است؛ باید هی بنشینید و حسرت ببرید. باز هم برگردد به آنجایی که یک نفر پاسبان بیاید همهتان را وقتی که از بین ببرد به همهتان اهانت کند جرأت حرف زدن نداشته باشید. زمان رضا شاه را یادتان هست، زمان اوایل محمد رضا هم یادتان هست، اخیراً البته زورش نمیرسید. تا دست به هم ندهید، تا همه با هم نباشید، تا آنهایی که به نوایی نرسند خیال کنند این نواست. و اللَّه خدا میداند که اینهایی که الآن گرفتار هستند، این وزیر کشوری که اینجا نشسته گرفتار است الآن، نه اینکه نوا دارد، بینواست.
رئیس جمهورش هم همین طور، مجلسش هم همین طور و دولتش هم همین طور، پاسبانهایش و- نمیدانم- قوای مسلحش هم همین طور، اینها جانفشانی دارند برای این مملکت میکنند؛ باید اینها را حفظشان کرد. نباید نِقْ زد، باید نگهداری کرد از اینها برای خاطر خدا، برای خاطر نوامیس خودتان، برای خاطر کشور خودتان. اگر دلسوز برای کشور هستید باید که [همت] بکنید، هی ننشینید آنجا بگویید ما کشورمان دارد از بین میرود؛ شما دارید تبلیغ میکنید. با تبلیغ، شماها میخواهید کشور را از بین ببرید و الّا عهد و پیمان بستن با- نمیدانم- صدام، کشور ما را حفظ میکند؟! وادار کردن- نمیدانم- دولتهای خارج را به اینکه به اینجا چه بکنند کشور را حفظ میکند؟! خوب، یک قدر آدم بشوید، توجه بکنید به مسائل. و من امیدوارم که هر کس هر کاری میخواهد بکند، شما جوانهای ما، این ملت ما، این ملت عزیز ما همهشان با هم همین طوری که الآن برادر هستند برادر باشند و همین طوری که با هم متحد هستند و من و تو ندارد در کار، این طور باشند تا ان شاء اللَّه کشورشان حفظ بشود و هیچ کس هم نتواند به شما آسیبی برساند. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و موفق باشید و مؤید باشید و به کارهایتان ادامه بدهید و با قدرت به پیش بروید که اسلام را ان شاء اللَّه صادر کنید به جاهای دیگر. و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.» (صحیفه امام، ج17، ص: 400 ـ 407)
ـ پیام [تشکر به رئیس جمهور چین؛ تبریک عید نوروز (1366)
«حضرت آقای لی شیان نیان، رئیس جمهوری خلق چین
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت حلول سال جدید شمسی واصل و موجب تشکر گردید. امید است ملت بزرگ و مقاوم ما در این سال نو بتواند پیروزیهای گذشته خود را در راه تحقق آرمانهای اسلامی و نجات مستضعفین جهان از سلطه مستکبران تکمیل نموده و به اهداف عالیه خود برسند.» (صحیفه امام، ج20، ص: 246)
ـ نامه به وزیر کشور؛ چگونگی شرکت رأی دهندگان فاقد شناسنامه در رأیگیری (1367)
«[محضر مبارک حضرت امام خمینی- مد ظله العالی- رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی سلام علیکم.
احتراماً، در مورد اخذ رأی از رزمندگان مستقر در جبههها و پادگانها به استحضار میرساند که در بهمن ماه 1366 مجلس شورای اسلامی با اصلاحیهای اخذ رأی را منوط به ارائه شناسنامه نموده، و اینک از طرق گوناگون کسانی که با مشکل همراه نداشتن شناسنامه مواجه گردیدهاند تقاضا دارند که امکان مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی- اجتماعی خود را داشته باشند. استدعا دارد حضرت عالی نظر مبارک را نسبت به شرکت رزمندگان عزیز مستقر در جبههها و پادگانها و بیماران در بیمارستانها و همچنین کسانی که در ندامتگاهها به سر میبرند با ارائه کارت شناسایی و تأیید مسئولین مربوطه در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی را امر به ابلاغ فرمایند.
16/ 1/ 67- سید علی اکبر محتشمی، وزیر کشور].
بسمه تعالی
در صورتی که از همراه داشتن شناسنامه عذر داشته باشند، با کارت شناسایی میتوانند رأی دهند.
17/ 1/ 67 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 19)
ـ نامه به رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ حضور نمایندگان روحانی در دانشگاهها (1368)
«جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی
با سلام، اصل لزوم نمایندگان روحانی در دانشگاهها و تعیین افراد مورد قبول دانشجویان در صورت لزوم و محدوده اختیارات آنان به این جانب مربوط نمیباشد.
هر گونه که شورای عالی انقلاب فرهنگی صلاح میداند بدون انتساب به این جانب یا شخص و اشخاص دیگر اقدام نماید. توفیق جنابعالی و سایر اعضای محترم را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج21، ص: 343)
[1] - نخستین روز ماه قمری.
[2] - آقای سید عباس خاتم یزدی.
[3] - آقای غلام رضا رضوانی.
[6] - از نواحی اطراف خمین.
[7] - از نواحی اطراف اصفهان.
[8] - وِرْد، دعای زیر لب. منظور، شعارهایی است که مردم بر لب داشتند.
[9] - روز تولد محمد رضا پهلوی.
[10] - اشاره به سخنان نماینده پولیساریو.
[12] - خطاب امام به مترجم.
[14] - تا کنون هفتاد کشور- از جمله جمهوری اسلامی ایران- جمهوری دمکراتیک صحرا را به رسمیت شناختهاند.
[15] - شاه مدعی بود که ایران را کشور« آزادزنان و آزادمردان» کرده است!.