امروز با امام: پانزدهم فروردین
ـ نامه به آقای میرزا محمد ثقفی؛ خانوادگی (1334)[1]
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
تصدقت شوم، امید است ان شاء اللَّه وجود محترم مقرون با سلامت باشد. از قرار مذکور بحمد اللَّه نقاهت رفع شده است. اعیاد شریفه را تبریک عرض و سلامت خود و بستگان محترم را از خداوند تعالی مسألت مینماید. خانم قدس ایران[2] و دیگران سلامت و همه عرض دستبوسی دارند. آقای آقا حسن[3] سلام میرساند. روح اللَّه الموسوی» (صحیفه امام، ج1، ص: 38)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ خانوادگی- وجوه شرعی (1352)
«بسمه تعالی
29 صفر 93- احمد عزیز
مرقوم مورخ 10 صفر واصل، سلامت و سعادت شما را خواهانم.
1- پاکت جوف را خودتان ببرید منزل آقای زنجانی[4] و مبلغ سه هزار تومان از حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای عمّ بزرگوار[5] بگیرید و ببرید برای ایشان.
2- مبلغ یک هزار تومان فرستادم برای عیدی شما و خانم محترمه و سه دختر،[6] هر یک دویست تومان.
3- از قرار بعض مرقومات تهران، آقای تهرانی[7] به بعض مؤسسات از قبیل مدرسه علوی وجوه فراوانی اجازه میدهند؛ به ایشان تذکر دهید که این نحو مؤسسات محتاج به وجوه شما نیستند و در اجازه احتیاط نمایید.
4- مانع ندارد به مشهدی رضا پانصد و به مشهدی ناد علی[8] چهار صد داده شود.
پاکت[9] جوف را به وسیله مطمئنی برسانید. از خداوند توفیق شما را برای تحصیل علوم دینیه و تهذیب اخلاق و اعراض از دنیا خواستارم. و السلام علیکم.- پدرت» (صحیفه امام، ج2، ص: 493)
ـ نامه پیرامون پاسخ نامه (1356)
«بسمه تعالی
پس از ابلاغ سلام و تحیت، دو مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. اینجانب بحمداللَّه از سلامتی نسبی برخوردار ولی ناراحتیها زیاد است و محتاج به ادعیه آقایان هستم. والسلام علیکم و رحمةاللَّه. روحاللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 625)
ـ سخنرانی در جمع مردم؛ آمادگی برای انتخابات مجلس مؤسسان (1358)
«اگر چنانچه سایر اقشار مملکت حتی منحرفین از اسلام هم بدانند که اسلام چیست، بدانند که برنامههای اسلام چه هست، همهشان به اسلام روی میآورند مگر آنهایی که دست نشانده امریکا یا سایر ابرقدرتها هستند. اینهایی که الآن در ایران مشغول فتنه هستند اینها از اسلام هیچ اطلاع ندارند، و به حسب آن طوری که من میفهمم، اینها مرتبط با امریکا هستند و لو اینکه اسمشان بر خلاف است! و ملت ما باید اینها را رد بکنند و اعتنایی به آنها نکنند، و خودشان در همین سیل جمعیت ایران منحل خواهند شد.
شما جوانها و شما مرد و زن ان شاء اللَّه در انتخاباتی که در پیش داریم برای مجلس مؤسسان، که قانون اساسی جمهوری اسلامی را آنها باید تصویب کنند همین طور که رو آوردید با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی و رأی دادید در آنجا هم باید با عشق و علاقه، در هر شهری، در هر استانی با عشق و علاقه تعیین کنید اشخاص فاضل، اشخاص امین را، اشخاص متدین امین فاضل را، برای اینکه بروند در مجلس مؤسسان و قانون اساسی جمهوری اسلامی را تصویب کنند. ان شاء اللَّه خداوند به شما و همه ملت ما خیر و عافیت عنایت کند و ان شاء اللَّه بتوانیم برنامه اسلام را پیاده کنیم. الآن لفظ است، لفظ «جمهوری اسلامی» است؛ باز معنایش نیامده است. ما باید راههایی را طی کنیم تا «محتوای» جمهوری اسلامی در ایران پیاده بشود. دعا کنید ان شاء اللَّه موفق بشویم و اسلام را زنده کنیم و احکام اسلام را زنده کنیم. خداوند به همه شما توفیق و سعادت عنایت کند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 471 ـ 472)
ـ سخنرانی در جمع مدیران دبیرستان های قم؛ کمبود نیروی انسانی متعهد (1358)
«... اگر این عشق و علاقه اسلامی محفوظ بماند، در سایر چیزها هم همین طوریم؛ و اگر- خدای نخواسته- این عشق و علاقه اسلامی یک وقت سستی پیدا کند و محفوظ نماند آن وقت نمیدانم چه خواهد شد! البته ما مراحلی [در] پیش داریم؛ مرحله مجلس مؤسسان در پیش است، و مرحله انتخابات هم در پیش است و دیگر زمان سابق نیست که به ما تحمیل بکنند. ما خودمان هستیم؛ با پای خودمان میرویم و رأی میدهیم. نه کسی به ما تحمیل میکند و نه زورگویی هست در کار. عشق و علاقه! اگر این عشق و علاقهای که در رفراندم بود باقیاش بداریم یعنی نهضت را افروخته نگه بداریم [و] نگذاریم خاموش بشود، در آن دو مرحله هم ما برد داریم؛ و وکلایی که میخواهیم بفرستیم به مجلس مؤسسان و بعد هم به مجلس شورا، وکلایی هستند که صد در صد ملی، متدین. نه منحرف به چپ و نه منحرف به راست؛ از خودمان باشند و مصالح خودمان را در نظر بگیرند.
و اگر- خدای نخواسته- سستی پیدا بشود، آن وقت البته خطر هست که آن وکلای غیر صالح هم به ما تحمیل کنند، یعنی بروند به مجلس. در هر صورت، آنی که الآن مهم ماست این است که این آتشی که افروخته شده- و این را خدا افروخته است، این [را] بشر نمیتواند؛ یک آتشی است که خدا افروخته است- این آتش که با تأیید خدا افروخته شده است ما نگهش داریم، افروخته نگهش داریم. مادامی که این آتش هست و افروخته است ما پیروز هستیم؛ و اگر- خدای نخواسته- این [آتش] افسرده بشود و رو به افسردگی برود، من خوف دارم که باز برگردیم به یک مراحل بدی، مراحلی که مثل سابق باشد. خدا نکند یک همچو روزی پیش بیاید؛ و ان شاء اللَّه پیش نخواهد آمد...
سابقْ نه آموزش بود نه پرورش؛ یعنی نمیگذاشتند، وضع را جوری کرده بودند که هم جلو معلومات جوانهای ما را میگرفتند و نمیگذاشتند رشد بکنند، و هم جلو پرورش را که پرورش صحیح نکنند. این همه مراکز فساد که در ایران ایجاد کردند- همه چیزهایی که برای آموزش و پرورش بود، اینها تبدیلش کردند به مرکز فساد! مثلًا فرض کنید سینما؛ سینما یک جایی است که برای آموزش است، برای پرورش است [یا] رادیو- تلویزیون؛ همه اینها تا وقتی که رسید اینجا، به دست اینهایی که مأمور بودند از طرف غیر که وطن را به این حال درآورند و «مأموریت برای وطن» داشتند، اینها را منقلب کردند به یک چیزی که بر خلاف بود. حالا از این به بعد باید همه اینها یک دستگاه پرورش باشد، یک دستگاه آموزش باشد. رادیو همین طور، تلویزیون همین طور، تئاتر همین طور، همه اینها.
اسلام با خود اینها مخالف نیست؛ اسلام میخواهد اینها را مهذب کند یعنی در خدمت اسلام، در خدمت تربیت جوانها قرار بدهد. و ما هم مأموریم این جوانهایی را که دست ما هستند و با آنها رابطه داریم، اینها را باید تربیت اسلامی، تربیت دینی و متوجه به مسائل روز کنیم. جوری باشد که از اول، این بچهها و جوانها مسائل روز دستشان باشد و بفهمند که باید چه بکنند در آتیه...» (صحیفه امام، ج6، ص: 473 ـ 477)
ـ حکم انتصاب آقای عباس واعظ طبسی به سمت تولیت آستان قدس رضوی (1359)
«جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عباس واعظ طبسی- دامت افاضاته
نظر به سابقهای که جنابعالی در اداره امور آستان مقدس حضرت ثامن الائمه- صلوات اللَّه و سلامه علیه و علی آبائه الطاهرین- دارید و اعتمادی که در این باره به جنابعالی میباشد، به سمت تولیت آن آستانه مقدسه منصوب میشوید تا با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصاً کتابخانه و خزینه و محتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر متعلقات آن آستان مقدس محافظت کامل را بفرمایید و از حیف و میل و ضیاع اموال جلوگیری نمایید و حضرات خدام محترم نیز با جنابعالی در این امر لازم تشریک مساعی خواهند نمود.
و آنچه لازم به تذکر است این مطلب میباشد که هیچ یک از نهادهای جمهوری اسلامی مانند جهاد سازندگی و همچنین وزارت ارشاد ملی و یا اشخاص عادی، حق دخالت در موقوفات و سایر متعلقات آستان قدس را ندارد. از خدای تعالی موفقیت همگان را در انجام وظایف الهی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج12، ص: 224)
ـ پیام تشکر به آقای یه چین اینگ؛ تبریک اولین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی (1359)
«جناب آقای یه چین اینگ، رئیس کمیته دائمی کنگره ملی نمایندگان مردم جمهوری خلق چین
تلگراف تبریک جنابعالی به مناسبت نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. انتظار ما و ملت مسلمان و انقلابی ما از تمام کشورهای جهان، احترام گزاردن به حق حاکمیت و استقلال همه کشورها بخصوص ملل اسلامی است که امید است مورد توجه همه ملتها و دولتها قرار گیرد.» (صحیفه امام، ج12، ص: 225)
ـ پیام تشکر به آقای لئونید برژنف؛ تبریک اولین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی (1359)
«حضور آقای لئونید برژنف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی- مسکو
تلگراف آن حضرت به مناسبت نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است به همان گونه که برای ملت ما آرزوی حق حاکمیت و استقلال نمودهاید، استقلال همه ملتها و بخصوص ملل اسلامی پیوسته مورد نظرتان باشد و جلوی هر گونه دخالت نیروها را در امور دیگران بگیرید تا همگان در پناه استقلال و آزادی بتوانند حقوق از دست رفته خود را از استعمارگران بازپس گیرند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 226)
ـ پیام تشکر به آقای کیم ایل سونگ؛ تبریک اولین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی (1359)
«حضرت آقای کیم ایل سونگ، رئیس جمهور دموکراتیک خلق کره
تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت نخستین سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی موفقیت همه ملل مستضعف جهان را در راه رسیدن به پیروزی و آزادی کامل از سلطه گران جهان بخصوص امریکای جهانخوار مسألت مینمایم و امید است دولتها در این راه مقدس به کمک و یاری ملتهای خویش بشتابند و با اتحاد و یگانگی ریشه استعمار را از کشورهای خویش قطع کنند.» (صحیفه امام، ج12، ص: 227)
ـ تلگراف تشکر به آقای مرعشی نجفی؛ تبریک سالروز جمهوری اسلامی (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آیت اللَّه آقای آقا سید شهاب الدین مرعشی نجفی- دامت برکاته- اسپانیا[10] تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت روز 12 فروردین، سالروز جمهوری اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی شفای کامل جنابعالی و مراجعت به وطن مألوف[11] را مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج14، ص: 260)
ـ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم جنوب تهران؛ نقش محرومان در انقلاب (1360)
«همه، ملت اسلام و تابع قرآن و از گروه زحمتکشان این کشور هستید. انقلاب اسلام، این انقلاب مهم اسلامی، رهین کوششهای این طبقه است؛ طبقه محروم، طبقه گودنشین، طبقهای که این نهضت را به ثمر رساند و توقعی هم نداشت. من شما طبقه گودنشینان را از آن کاخنشینان بالاتر میدانم؛ اگر آنها لایق این باشند که با شما مقایسه بشوند. من وقتی که در انقلاب میدیدم که یک پیرمردی از آن گودنشینها از آن منزل محقر خرابه بیرون میآمد و میگفت که ما با بچههایمان صبح که میشود میرویم برای تظاهرات، [مباهات میکردم]. یک موی شما بر همه آن کاخنشینها و آنهایی که در این انقلاب هیچ فعالیتی نداشتند، بلکه کارشکنی هم تا آن اندازه که میتوانستند میکردند و الآن هم هر مقدار که بتوانند میکنند، یک موی شما بر همه آنها ترجیح دارد؛ بلکه مقایسه یک موی شما با آنها نباید صحیح باشد.
شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروههایی که در سرتاسر این کشور این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم [بودند] و همانهایی که مستضعف هستند و کاخنشینها آنها را استضعاف میکنند و اینها ثابت کردند که کاخنشینها هستند که ضعیفند و پوسیدهاند و برای این ملت هیچ کاری نکردهاند و نخواهند کرد. این دانشگاه بود، جوانهای دانشگاه که آنها هم از محرومین و مستضعفیناند و این طبقه محروم جامعه بود که از همه رفاهها محروم بود، لکن قلبش مملو از عشق به اسلام و ایمان بود و با آن عشق و با آن ایمان این حرکت را دنبال کرد و شهید داد و در مقابلش چیزی مطالبه نکرد.
آنهایی که هیچ حظی در این میدان نداشتند و جز خرابکاری از آنها کاری ساخته نیست و الآن هم در گوشه و کنار کشور مشغول به خرابکاری هستند، آنها بودند که کنار نشسته بودند و منتظر این بودند که یک طرف غلبه کند و آنها بیایند و بهرهبرداری کنند، میوهچینی کنند. وقتی که دیدند که جمهوری اسلامی آن طور میوهچینیهایی را که اینها میخواهند موافق برنامهاش نیست، آنها هم مشغول به خرابکاری شدند و هر جا که یک خرابی پیش آمد، آنها تأیید کردند یا وارد شدند در کردستان؛ در بلوچستان. الآن هم که در جنوب و غرب ما گرفتاری جنگ را داریم، همانها هستند که نمیگذارند که این ملت توجه بکند به جنگ و مشغول به تبلیغات هستند در خیابانها و در کوچهها و محلهها.
شما هستید که کشور را از دست ابرقدرتها نجات دادید و این طبقه عزیز محروم که در ازای خدمتش غیر از خدا از کس دیگری چیزی نمیخواهد و ما همه رهین منّت شما هستیم و اگر لایق باشیم، خدمتگزار شما. شما بودید که در میدانها، در خیابانها، اجتماع کردید و با مشت گره کرده در مقابل توپ و تانک و مسلسل و اینها ایستادید و با ایستادگی و شجاعت، زن و مرد شما، بزرگ و کوچک شما، فداکاری کرد و شهید داد تا غلبه کرد. و الآن هم که در جبههها جنگ است، باز این طبقه محرومند که در تلویزیون نشان میدهد مشغول خدمت هستند. آن کاخنشینها یک شاهی[12] خدمت در این جنگ نکردند و نخواهند کرد. آنها اگر مشغول افساد و فساد نباشند، بیتفاوت هستند...
و شما از روز اول قیام کردید و برای اسلام قیام کردید و الآن هم چون حکومت خودتان را اسلامی میدانید و ارتش خودتان را اسلامی میدانید، از این جهت، همه با هم بدون اینکه در فکر این باشید که یک افتخاری برای خود، شخص خودتان، ایجاد کنید، مشغول هستید به فداکاری و شاید در دنیا نظیر نداشته باشد این نحوی که در ایران ملت از ارتش پشتیبانی میکند. در دنیا شاید بینظیر باشد و شاید در طور تاریخ هم نظیری برایش نتوانیم پیدا بکنیم که بچههای کوچک و جوانهای نیمسال و زنها، پیرزنها، نوعروسها، نودامادها، همه با هم در این جبهه حاضرند و صحنه جنگ، صحنهای است که ملت همه در آن حاضر هستند...» (صحیفه امام، ج14، ص: 261 ـ 264)
ـ حکم ایجاد هماهنگی در امور ارتش و سپاه به آقای خامنه ای (1362)
«بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای حاج سید علی خامنهای رئیس محترم جمهوری اسلامی- دامت افاضاته
نظر به نقش مؤثر و مهم نیروهای مسلح جمهوری در دفاع از کشور و جمهوری اسلامی و لزوم اهتمام و اشراف هر چه بیشتر وهمه جانبه بر آنها، و با توجه به تعهد و بصیرت و علاقه جنابعالی به امور این نیروها، به آن جناب مأموریت میدهم که از طرف این جانب کلیه اقدامات لازم را برای تمشیت امور ارتش و سپاه انجام داده و اهم امور را به این جانب گزارش دهید.[13] ان شاء اللَّه تعالی موفق و مؤید باشید.» (صحیفه امام، ج17، ص: 397)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل ارتش و سپاه؛ دفاع در مقابل متجاوز (1364)
«آن روزی که اساس اسلام و اساس دیانت اسلام بستگی دارد به جنگ کردن با کسانی که اظهار اسلام میکنند یا واقعاً هم مسلمان هستند، وقتی بنا بر این شد، شمشیر را باید بکشند مسلمین و با آنها جنگ بکنند. این کوردلهایی که برای طرفداری از قدرتهای بزرگ و برای طرفداری از سلطنت طلبها و منافقین و امثال اینها به ایران و رزمندگان ایران و علمای اسلام در ایران اشکال میکنند، اینها اشکالشان را ببرند در صدر اسلام طرح کنند، ببینند که باید چه بگویند! امیر المؤمنین را قبول ندارند؟ قبول دارند. در آنجا ببینند چه واقعهای اتفاق افتاد و برای چه اتفاق افتاد، انگیزه چی بود؟ آنها میخواستند برگردانند اسلام را به همان مسائل زمان جاهلیت، و لو در صورت اسلام. تکلیف امیر المؤمنین در این وقت چی بود؟ جز این بود که عمل کرد؟
ما اعتقادمان این است که صدام میخواهد اسلام را برگرداند به کفر و الحاد. ما اعتقادمان این است که امریکا از اسلام ترسیده است و میخواهد اسلام را به هم بزند، تصریح هم میکند. ما این کسانی که با دولت اسلامی ایران معارضه میکنند، اعتقادمان این است که اینها با اسلام دارند معارضه میکنند. ما روی این اعتقاد با اینها تا آخر باید مبارزه کنیم برای اینکه اسلام همچه تکلیفی برای ما معین کرده است. کسی که همه موافقینش عبارتند از اشخاصی که منحرفین هستند از اسلام؛ امریکایش منحرف، دیگرانش منحرف، کسی که این طور است و در مملکت خودش با مسلمین آن طور عمل میکند و با مسلمین ما هم این طور عمل میکند، این کس را جز اینکه با او به مبارزه برخیزیم، راهی نداریم. و ما تا آخر دنبال این مطلب هستیم و خواهیم بود و به حرفهای مفت آنهایی که انحراف دارند؛ انحراف عقلی دارند، انحراف فکری دارند، به حرفهای آنها اعتنایی نمیکنیم، ما تکلیف را ملاحظه میکنیم. علمای اسلام الآن در ایران- علمای بزرگ ایران- همهشان موافق با این مسأله هستند و مؤمنین هم همین طورند و بازاریها و کشاورزها و دیگران، اهل ادارات، همه اینها، اینها خُلَّص از مؤمنین هستند که با این امر موافق هستند. و از آن طرف اگر خدای نخواسته، در این جنگ امریکا پیروز بشود و صدام را پیروز بکند، اسلام یک سیلیای میخورد که تا آخر، تا زمانهای طولانی، نمیتواند سرش را بلند کند. وقتی ما در یک همچه مقامی واقع هستیم و یک همچه تکلیفی را احراز کردیم، بر همه ما لازم است و واجب شرعی است که از اسلام دفاع کنیم. علاوه بر همه اینها مسأله، مسأله این نیست که ما جنگ میکنیم، ما دفاع میکنیم...
ما از خدای تبارک و تعالی توفیق همه مسلمین را خواستاریم که در مقابل این عَلَم کفر قیام کنند، و یک کسی که با تمام قواعد بین المللی مخالفت میکند، صاف میگوید که «ما ساعت چند حمله میکنیم، حمله موشکی میکنیم به شهرهای ایران، به شهرهای مسکونی ایران» صریح میگوید، لکن هیچ کشوری او را محکوم نمیکند. و ما صریح میگوییم که ما ابداً نظر نداریم به اینکه به یک کشوری تعدی بکنیم. ما از خودمان دفاع داریم میکنیم و همه تبلیغات بر ضد ماست. این برای این است که قضیه، قضیه اسلام و کفر است، نه قضیه ایران و عراق است. قضیه این است که از اسلام اینها بد میبینند، اسلام نمیگذارد که آنها به منافع نامشروع خودشان برسند و آنها که اسلام نمیگذارد به منافع نامشروعشان برسند، آنها قیام بر ضد اسلام میکنند یا وادار میکنند. قیام بر ضد اسلام است، لکن باید بدانند که با یک کشوری که وضعش این طور است، یک کشوری که وضع روحی مسلمانانش، جوانانش، مشایخش، بچههایش این طور است، با این کشور نمیتوانند معارضه بکنند. آنهایی که در رأس واقع هستند و در رأس جنایات واقع هستند، آنها عاقلترند از اینکه خودشان را مبتلا کنند به یک امری. بعضی وقتها مبتلا کردند و سیلی خوردند، حالا دیگر مبتلا نمیکنند خودشان را به این امر. اینها وادار میکنند این و آن را به اینکه شیطنت بکنند و این شیطانها هم بدانند که دیگر نمیتوانند کاری انجام بدهند یک کشوری که همه بیدار و همه مستعد برای شهادت هستند، اینها را از چه میترسانند؟ کسی که میگوید «من شهادت را میخواهم، دعا کنید که من شهید بشوم» شما او را از قتل میترسانید؟ شما او را از موشک میترسانید؟ یک کسی که بعد از موشک خوردن میایستد و میگوید «جنگ، جنگ تا پیروزی» شما او را از جنگ میترسانید؟ این وضع، وضعی است که خدا پیش آورده است، چیزی را که خدا پیش آورده، با او معارضه نمیشود کرد. و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که همه ما را با استقامت و با پشتکار حفظ کند، تا این که ما با این مقابله کنیم و با هر کس که بخواهد با ما مقابله کند، قدرت مقابله داشته باشیم.» (صحیفه امام، ج19، ص: 213 ـ 217)
ـ پیام به اعضای سمینار «لبیک یا امام»؛ لزوم حضور فعال در جبهه ها (1365)
«اعضای محترم سمینار پشتیبانی جنگ- ایّدهم اللَّه تعالی
پیام شما در مورد استقبال کم نظیر مردم سلحشور در پیوستن به صفوف رزمندگان اسلام، و تصمیمتان در استفاده بیشتر از این امکانات عظیم واصل گردید. خداوند متعال را سپاس میگزاریم که در آستانه سالروز بعثت حضرت خاتم الانبیا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- بار دیگر ملت دلاور ایران صحنه حماسههای همیشگی حضور خود را در دفاع از اسلام عزیز و کشور اسلامی ایران به نمایش میگذارند، و با شرکت بیسابقه خود در کاروان راهیان کربلا جهانیان را به حیرت واداشته، و میروند تا با همت والای خود بقایای ریشههای پوسیده حزب عفلقی عراق را بَرکنند، و مردم مظلوم عراق و ایران و منطقه را از یوغ این بردگان شیطان رهایی بخشند. و با تشکر از اعضای محترم این سمینار، که ان شاء اللَّه با وحدت معنوی و ظاهری خود از این نیروهای الهی در جهت دفاع مقدس برنامهریزی مینمایند.
ملت عزیز ایران و رزمندگان و مسئولین محترم جمهوری اسلامی میدانند که استکبار جهانی و اکثر کشورهای منطقه به خوبی دریافتهاند که امروز نجات صدام از این بن بست و منجلابی که خود آنان برای او به وجود آوردهاند امری ناممکن است؛ و علی رغم آن همه تسلیحات مدرن و کمکهای نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی، هر روز که از عمر این شجره خبیثه میگذرد بیثباتی آن آشکارتر میگردد. و شاید کم و بیش دریافتهاند که مقاومت بیش از این در مقابل عواطف و احساسات پاک مردم ایران و حمایت از صدام نه تنها برای آنان سودی نخواهد داشت، که زمینههای تزلزل و بیثباتی آنان را در میان ملتهای خود فراهم خواهد ساخت. و نیز در طول این چند سال جنگ تحمیلی، برای آنان و حتی سازمانهایی که تا دیروز به حمایت از صدام برخاسته بودند به خوبی آشکار گردیده است که تنها کسی که در این جنگ عامل آن همه تجاوزها و شرارتها، کشتارها، و ناامن کردن دریاها، و حمله به هواپیماهای غیر نظامی، و استفاده از بمبهای شیمیایی و نقض حقوق و قوانین بین المللی است، شخص صدام و «حزب بعث» عراق است. و همه آنان میدانند که اگر اسرائیل نقشه تسخیر از نیل تا فرات را دنبال میکند، صدام هم در تهاجم خود به این کشور اسلامی، نقشه سیادت خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمی خلیج فارس را تعقیب مینمود. هر چند که بسیاری جرأت ابراز صریح این واقعیت را ندارند. ما همه این موفقیتها را در صحنههای سیاسی و نظامی رهین همت مردم و استقامت رزمندگان میدانیم. و بار دیگر به کشورهای منطقه اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی، علی رغم اقتدار روزافزون خود در صحنههای سیاسی و نظامی و علی رغم پشتیبانی تودههای میلیونی مردم که هر روز شاهد رژه با شکوه دهها لشکر از نیروهای آموزش دیده آن هستیم، هیچ گاه درصدد توسعه و کشورگشایی نبودهایم و همواره درصدد آنیم که با کشورهای اسلامی و [منطقه] در صلح و آرامش روابط دوستانه داشته باشیم. و اعراب و کشورهای اسلامی، و خصوصاً کشورهای خلیج فارس، باید بدانند که هیچ گاه با وجود رژیم فاسد و جنگافروزی چون صدام، منطقه روی آرامش را نخواهد دید. و تا این غده چرکین در کالبد کشور اسلامی عراق باقی است، منطقه نیز در تب و تاب ناامنی و حوادث خواهد سوخت.
نکته دیگری که باید به ملت عزیز و مسئولین محترم و رزمندگان سلحشورمان تذکر دهم این است که با وجود اینکه در تمامی جبهههای نبرد پیروزی و برتری با شماست و خواب راحت از چشم عفلقیان گرفته شده، ولی این پایان راه دفاع مقدس از کشور اسلامی و دفع تجاوز نیست. مسئولین و فرماندهان ارتش و سپاه و بسیج با استفاده از امکانات مادی و معنوی خود، با تزلزل سخت و عمیق حاکم بر پیکر پوسیده عراق، در جبهههای جنگ، خصوصاً در نبرد قهرمانانه «فاو»، به نبرد بیامان خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند؛ و با وحدت و انسجام کامل در صفوفی به هم پیوسته امان را از آنان سلب نمایند؛ و خدای ناکرده غرور از پیروزیها باعث سستی در تکلیف یا بیدقتی در برنامهها نگردد. و من با کمال تواضع، از این مدافعان پیروز میخواهم که هیچ گاه از نصرت حق و توکل بر خدای بزرگ غافل نباشید وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ.[14] و ملت عزیز ایران هم، که در تمامی صحنهها خود را ملزم به ادای تکلیف الهی و دفاع از دستاوردهای آن میدانند، باید متوجه باشند که امروز پر کردن جبهههای نبرد از نیروهای آموزش دیده و آمادگی دفاع از اسلام و ایران برای همه قشرها از اهمّ واجبات الهی است، که هیچ چیز دیگر مانع از انجام آن نمیشود. که بحمد اللَّه مردم به این وظیفه شرعی و مقدس خود به خوبی عمل کرده و میکنند. و دنیا هم اکنون شاهد امواج خروشان این انسانهای متعهد و آگاه، از روحانی گرفته تا دانشگاهیان و دانشآموزان، و از کارگران و کشاورزان گرفته تا بازاریان و کارمندان، همه و همه میباشد.
این جانب از مسئولین امر، خصوصاً اعضای محترم این سمینار که بر آن شدهاند تا با برنامهریزی کامل از این امکانات عظیم مردمی بهرهبرداری کنند، تشکر میکنم. و از ملت عزیز میخواهم که جبههها و پشت جبههها را گرم نگه دارند، تا با لطف و عنایت خداوند متعال و دعای خیر حضرت ولی امر- ارواحنا فداه- شاهد موفقیت بیشتر در انجام فریضه دفاع الهی باشیم.
خداوندا، ملت عزیز ما را به شرف استقامت، پیروزی ظاهر و باطن نایل فرما؛ و به ارتشیان، سپاهیان، بسیجیان و راهیان کربلا و جهادگران و امدادگران، این رزمندگان خالص و عارف ما، در مصاف با دشمنان خود موفقیت و نصرت کرامت، و به آنان عزمی راسخ و قامتی استوار عنایت فرما؛ و به خانوادههای عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین صبر واجر لطف فرما؛ اسرا و مفقودین را به اوطان خود بازگردان؛ و به جانبازان انقلاب شفا عنایت کن؛ و شهدای گرانقدر ما را با اجر وافر خود در کنار شهدای صدر اسلام محشور فرما؛ و سلام و صلوات خود را بر صاحب امر و وارث ارض، حضرت بقیة اللَّه الاعظم- روحی فداه- نثار فرما. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج20، ص: 31 ـ 34)
[1] - روی پاکت نامه چنین مرقوم شده است:« تهران پامنار، حضور محترم حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج میرزا محمد ثقفی- دامت برکاته. قم، خمینی- 11 شعبان».
[2] - خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی.
[4] یادگار امام درباره پاورقیهای این نامه چنین نوشته است:
1- آیت اللَّه حاج سید احمد زنجانی- رحمة اللَّه علیه- از دوستان بسیار صمیمی حضرت امام بودند.
[5] - حضرت آیت اللَّه سید مرتضی پسندیده.
[6] - منظور، خواهران گرامیِ مخاطب است.
[7] - آیت اللَّه شیخ محمد صادق تهرانی وکیل حضرت امام که بعد از گذشت مدتی از وکالت، ایشان را تبعید کردند.
[8] - مشهدی رضا و ناد علی هر دو از خدمتگزاران بیت امام در قم هستند که ماهانه دویست و پنجاه تومان حقوق میگرفتند و بعد از اجازه این جانب( احمد خمینی) از امام، معظمٌ له حقوقشان را مقداری اضافه کردند.
[9] - نامههایی بوده است که امام خمینی دستورات مختلفی، چه در مورد مبارزات و چه در امور شرعیه، میفرستادند.
[10] - در آن ایام، آقای مرعشی نجفی( از مراجع بزرگ تقلید) برای مداوای بیماری چشم خویش در اسپانیا به سر میبرد
[11] - انس و الفت گرفته. با انس و الفت
[12] - از واحدهای کوچک پولِ ایران در گذشته( 20 شاهی معادل یک ریال).
[13] - به موجب اختیارات و وظایف رهبری، مندرج در اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فرماندهی کل قوا( و نظارت عالیه بر امور نیروهای مسلح) بر عهده رهبر جمهوری اسلامی میباشد
[14] - بخشی از آیه 126 سوره آل عمران:« و پیروزی جز از نزد پروردگار عزیز حکیم نیست».