امروز با امام: بیست ویکم اسفند

ـ نامه به آقای سید روح اللَّه خاتمی؛ مشکل تشتت آرای علما (1344)

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ لزوم اشتغال به تحصیل (1350)

ـ پیام به ملت مسلمان ایران درباره اعلام تأسیس حزب رستاخیز (1353)

ـ حکم به آقای محمد فیض جهت اعزام به مراغه، میاندوآب، بناب و ملک کندی (1357)

ـ پیام به ملت ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی (1358)

ـ حکم انتصاب آقای محمدرضا مهدوی کنی به عضویت در شورای نگهبان (1360)

ـ بیانات در جمع مسئولان کمیته امداد و معتمدان بازار؛ تفاهم بین بازار و دولت (1363)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور خلق چین؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور آلمان شرقی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سریلانکا؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

کد : 4270 | تاریخ : 21 اسفند 1399

امروز با امام: بیست‌ویکم اسفند

 

ـ نامه به آقای سید روح اللَّه خاتمی؛ مشکل تشتت آرای علما (1344)

«به عرض عالی می‏رساند، مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از این جانب بود، موجب تشکر گردید. مطالبی که مرقوم شده بود صحیح، و غفلت از آن نداشته‏ام؛ لکن جنابعالی که از وضع نابسامان ما اطلاع دارید، و از اختلاف اجتهاد و آرا در جمیع امور واقف می‏باشید، تصدیق بفرمایید که این امر با آنکه در رأس اصلاحات است در رأس مشکلات نیز هست.

این جانب در رجوع از حبس سابق در نظر گرفتم که کاری که مقدمه این نحو امور و طلیعه تفاهم بین حضرات است انجام دهم. بعضی اصلًا در شور هم حاضر نشدند، و بعضی که در ظاهر صلاح دیدند عمل نکردند. و کسانی هم به اعذار مختلفه متشبث شدند. و بالجمله وقتی ما بیدار خواهیم شد که بکلی کار از کار گذشته و راه چاره مسدود گردیده. دیگران برای مقاصد باطل خود مشغول کار و مجتَمع هستند، و ما در حق خود متفرق و مختلف الآراء و الاهواء هستیم. «وَ الیَ اللَّهِ الْمُشْتَکی‏ وَ عَلَیْهِ التَّوکُلُ فِی الشِّدَةِ وَ الرّخاء».[1]

راجع به حوزه محترمه اردکان، که مرقوم شده بود، و خرجهایی که از سهم مبارک شده و احتیاج باز هست، جنابعالی مجاز هستید و کارهای سابق نیز مُمضی است. از خداوند تعالی تأیید و توفیق جنابعالی را خواستار، و امید است در مظانّ استجابت دعوات، مورد نظر محترم باشم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 68)

ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ لزوم اشتغال به تحصیل (1350)

«احمد عزیز

مرقوم شما به این جانب و آقای خلخالی‏[2] واصل شد. از اینکه بر خلاف آنچه کراراً گفته‏ام عمل نمودید گله‏مندم. مطالبی که [مربوط] به آقای خلخالی بود بر خلاف صلاح بود؛ یعنی جمله اینکه: «فلان می‏خواهد بین آقایان و فلان افساد کند». شما به غیر از درس و بحث اشتغالی نداشته باشید. و اما اصل مطلب: من به طور کلی اعلام کردم و سفارش آقایان را نموده‏ام، و مناسب نیست که هر روز من سفارش بنویسم. اگر خود آقایان با هم گله‏ای دارند، ان شاء اللَّه رفع می‏شود.

راجع به آن دو شخص؛ غیر از آنچه شما راجع به یکی از آنها نوشته بودید کسی به من چیزی ننوشته است و شکایتی نشده است. در هر صورت، خداوند ان شاء اللَّه امور همه را اصلاح فرماید. و السلام.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 425)

ـ پیام به ملت مسلمان ایران درباره اعلام تأسیس حزب رستاخیز (1353)

«نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است؛ و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهی از منکر است. و چون این نغمه تازه که به دستور کارشناسان یغماگر برای اغفال ملت از مسائل اساسی، از حلقوم شاه برخاسته تا کشور را بیش از پیش خفقان زده کند و راه را برای مسائلی که در نظر دارند باز نمایند، و قوه مقاومت را بکلی از ملت سلب نموده و نفس را در سینه‏ها حبس سازند. لهذا لازم است- حَسَب وظیفه- تذکراتی بدهم؛ باشد که ملت اسلام تا فرصت از دست نرفته با مقاومت بیش از پیش و همه جانبه جلو این نقشه‏های خطرناک را بگیرند.

قبلًا باید گفت شاه در این پیشنهاد غیر مشروع، به شکست فاحش طرح استعماری- به اصطلاح- «انقلاب ششم بهمن» و برخوردار نبودن آن از پشتیبانی ملت اعتراف نموده است. کسی که بیش از ده سال است فریاد می‏زند که ملت ایران موافق با این «انقلاب» است و اسم آن را «انقلاب شاه و ملت» گذاشته، امروز مردم را به صفهای مختلف تقسیم کرده و می‏خواهد با زور سرنیزه برای خود موافق درست کند. اگر این- به اصطلاح- «انقلاب» از شاه و ملت می‏باشد، دیگر چه احتیاجی به حزب تحمیلی است؟!

درباره این حزب- به اصطلاح- «رستاخیز ملی ایران» باید گفت این عمل- با این شکل تحمیلی- مخالف قانون اساسی و موازین بین المللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد. ایران تنها کشوری است که حزبی به امر «ملوکانه» تأسیس کرده و ملت مجبور است وارد آن شود، و هر کس از این امر تخلف کند سرنوشت او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن است. مردم محروم این کشور مجبورند موافقت خود را با نظام شاهنشاهی اعلام کنند؛ نظام پوسیده‏ای که از نظر اسلام مردود و محکوم به فناست؛ نظامی که هر روز ضربه تازه‏ای بر پیکر اسلام وارد می‏آورد، و اگر خدای نخواسته فرصت یابد اساس قرآن را برمی‏چیند؛ نظامی که هستی ملت را به باد فنا داده و تمام آزادیها را از او سلب کرده است؛ نظامی که طبقات جوان روشنفکر را در زندانها و تبعیدگاهها از هستی ساقط نموده و باز می‏خواهد با این حزب بازی اجباری، بر قربانیها و زندانیهای خود بیفزاید.

مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهی سر تسلیم فرود آورند که دستش تا مرفق به خون علمای اسلام و مردم مسلمان آغشته است. شاهی که می‏خواهد تا قطره آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را- به عناوین مختلف- به سرمایه داران و چپاولگران تقدیم نماید و به آن افتخار کند.

استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمی‏کند، و از دیگران می‏خرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد؛ ولی شاه ایران این طلای سیاه را می‏فروشد و خزانه ایران و ملت را تهی می‏کند، و درآمد آن را به جای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمارگرش وام می‏دهد؛ و یا اسلحه‏های خانمانسوز و مخرب می‏خرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند، و به خونریزی و سرکوبی جنبشهای ضد استعماری ادامه دهد.

او تا دیروز با اخذ وامهای کمرشکن از خارج، اقتصاد ایران را به ورشکستگی می‏کشانید و امروز با دادن وامها و خرید اسلحه، ملت را به افلاس کشانیده و از رشد بازمی‏دارد. معاملات اسارتبار و بخصوص معامله 15 میلیارد دلاری اخیر با استعمار امریکا، ضربه نابودکننده دیگری است که شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته و چوب حراج تازه‏ای است که بر ثروت و ذخایر ملت محروم ایران می‏زند.

ملت ایران مجبور است به کسی رأی موافق بدهد که وضع کشاورزی و دامپروری ایران را چنان به عقب رانده که اکنون باید گندم، برنج، گوشت، روغن و سایر ارزاق را با قیمتهای هنگفت وارد کند. شاه که در آغاز طرح- به اصطلاح- «انقلاب سفید» به دهقانان نوید می‏داد که در سایه اصلاحات ارضی، غله مورد نیاز کشور در داخل تأمین می‏شود، اکنون به جای خجلت‏زدگی افتخار می‏کند که دو میلیون و نیم تن گندم و چهار صد هزار تن برنج در سال جاری وارد کرده است! در صورتی که مطلعین می‏دانند که یک استان ایران، مثل خراسان، قدرت تهیه گندم برای تمام کشور را داشت و این قدرت را «انقلاب سفید شاه» سلب کرد.

شاه بیش از ده سال است که فریاد از پیشرفت کشور می‏زند، در حالی که اکثریت ملت را در فقر و فاقه غوطه‏ور ساخته. ظاهر تهران را آراسته و از دسترنج ملت برای عمال خود عمارات چند طبقه بنا می‏کند ولی در دهات و قصبات- که قسمت عمده جمعیت ایران را تشکیل می‏دهند- از مواهب اولیه زندگی خبری نیست، و اکنون وعده 25 ساله به مردم می‏دهد. ولی مردم آگاه ایران توجه دارند که این وعده‏های او پوچ و عاری از حقیقت است. قدرت کشاورزی از کشور سلب گردیده، وضع کشاورزان و کارگران روز به روز وخیمتر شده و از صنعتی شدن مستقل و غیر وابسته جز اسمی نیست و نخواهد بود مگر اینکه به خواست خدای قادر این رژیم پوسیده تغییر کند.

با تمام شدن ذخیره نفت به دست این رژیم، آن چنان فقری به ملت روی می‏آورد که جز تن به اسارت دادن راهی ندارد. ملت شریف ایران، که نه زراعت دارد و نه صنعت، باید با فقر و فلاکت دست به گریبان باشد و یا به عملگی برای سرمایه داران تن در دهد.

شاه از مشروطه و قانون اساسی دم می‏زند، در صورتی که خود او در رأس مخالفین قانون اساسی و مشروطیت، اساس مشروطه را از بین برده است؛ که نمونه بارز آن مصاحبه و جنجال اخیر است: اجبار ملت به ورود در حزب نقض قانون اساسی است؛ اجبار مردم به تظاهر در موافقت و پایکوبی و جنجال در امری که مخالف خواسته آنهاست نقض قانون اساسی است؛ سلب آزادی مطبوعات و دستگاههای تبلیغاتی و اجبار آنها به تبلیغ بر خلاف مصالح کشور نقض قانون اساسی است؛ تجاوز به حقوق مردم و سلب آزادیهای فردی و اجتماعی نقض قانون اساسی است؛ انتخابات قلابی و تشکیل مجلس فرمایشی محو مشروطیت و نقض قانون اساسی است؛ ایجاد پایگاههای نظامی و مخابراتی و جاسوسی برای اجانب مخالفت با مشروطیت است؛ مسلط نمودن اجانب و عمال کثیف آنها از قبیل اسرائیل بر بهترین اراضی مملکت و کوتاه کردن دست ملت را از آن نقض قانون اساسی و خیانت به کشور است؛ اجازه سرمایه گذاری به اجانب و مسلط کردن آنها بر تمام شئون مملکت و غارت ذخایر نفتی به اسم «حاکمیت ملی» و کوتاه کردن دست ملت از فعالیتهای اقتصادی خیانت به ملت و نقض قانون اساسی است؛ مصونیت دادن به اجانب و عمال آنها مخالفت با مشروطه و قانون اساسی است؛ و اصولًا دخالت شاه (که به حسب نص قانون اساسی مقام غیر مسئولی است) در امور کشور و قوای مملکت بازگشت به دوران سیاه استبداد و نقض قانون اساسی است.

این شخص باز از انقلاب سفید دم می‏زند؛ انقلابی که موجب سیه بختی ملت شده و می‏باشد. انقلابی که جز فلج کردن قوای فعاله ملت اثری نداشت. انقلابی که پس از ده سال، خود «شاه» هم قلابی بودن آن را فاش کرد. انقلابی که می‏خواهد فرهنگ استعماری را تا دورترین قرا و قصبات کشانده، و جوانان کشور را آلوده کند. باید مخالف این- به اصطلاح- «انقلاب» به شکنجه گاه برود و از حقوق اجتماعی محروم شود. علمای اسلام و محصلین و رجال دین و طبقه دانشگاهی که با این نظام پوسیده و دستگاه ظلم و جور و با این انقلاب رسوا مخالفند، یا «بی‏وطن» هستند و باید به شکنجه گاه بروند و یا از حقوق اجتماعی محروم می‏باشند. طبقات بازرگان، زارع و کارگر که در این ده سال جز وعده‏های پوچ ندیده‏اند و از این پس باز وعده بیشتری می‏شنوند و با این انقلاب سیاه لعنتی مخالفند، به همان سرنوشت دچار خواهند شد.

علمای اعلام و سایر طبقات بدانند که تشکیل این حزب، مقدمه بدبختیهای بسیاری است که اثراتش بتدریج ظاهر می‏شود. بر مراجع اسلام است که ورود در این حزب را تحریم کنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ایران پایمال شود. بر سایر طبقات خصوصاً خطبای محترم و محصلین و طبقه جوان دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و اصناف است که با مبارزات پیگیر و همه جانبه و مقاومت منفی خود، اساس این حزب را ویران کنند و مطمئن باشند که رژیم در حال فرو ریختن است و پیروزی با آنهاست. باید ملت از تبلیغات پوچ دستگاه اغفال نشود. اینها در عین حال که مخالفت خود را با اسلام و احکام آن روزافزون می‏کنند، برای اغفال ساده‏لوحان، در دستگاه تبلیغاتی مراسم خواندن دعای کمیل و سینه زنی و زنجیرزنی پخش می‏کنند، احکام قرآن کریم را نقض و خود آن را چاپ و منتشر می‏کنند.

این جانب در این کنج غربت از وضع اسفبار ملت ایران رنج می‏برم، و چقدر خوب بود که در این شرایط حساس در میان آنها بودم و در این مبارزات مقدس، جهت نجات اسلام و ایران، از نزدیک با آنان همکاری می‏کردم. از خداوند تعالی قطع ایادی اجانب و عمال آنان را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 71 ـ 75)

ـ حکم به آقای محمد فیض جهت اعزام به مراغه، میاندوآب، بناب و ملک کندی (1357)

«جناب ثقة الاسلام آقای حاج میرزا محمد فیض- دامت افاضاته‏

جنابعالی مأموریت دارید برای سرکشی به امور کمیته‏های مراغه، میاندوآب، بناب و ملک کندی، و سر و سامان دادن به اوضاع محلی و آشنا کردن اهالی محترم با وظایف دینی و اجتماعی فعلی بدانجا بروید؛ و ضمن آن، مردم را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده و از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 369)

ـ پیام به ملت ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی (1358)

«ملت شریف و مجاهد ایران- ایّدهم اللَّه تعالی‏

در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، دو چیز موجب نگرانی این جانب است:

1- خوف آن دارم که در اثر تبلیغات دامنه‏دار دشمنان نهضت اسلامی و مخالفان جمهوری اسلامی که در ظرف این یک سال با هر وسیله ممکن به تضعیف آن کوشا بوده‏اند، و اخیراً که قدم آخر پیروزی را ملت عزیز هوشیار بر می‏دارد، تبلیغات و شایعه‏سازیها به اوج خود رسیده، و چون خود و الهام دهندگان خود را در آستانه شکست نهایی یافته‏اند از هیچ تشبثی دست بردار نیستند که جوانان عزیز ما که به همت والای خود نهضت اسلامی را پیش برده‏اند، در این مرحله نهایی سردی و سستی از خود نشان دهند و تحت تأثیر این شایعه‏ها واقع شوند، و از شرکت در این امر حیاتی اسلامی خودداری کنند. این جانب که عمر نالایق خود را برای خدمت به اسلام و ملت شریف در طَبَق اخلاص تقدیم می‏کنم، امید است تقاضای متواضعانه و استدعای خیرخواهانه‏ام را بپذیرید، و با شرکت عمومی خود در انتخابات، قطع امید دشمنان جمهوری اسلامی و وابستگان به رژیم منحط سابق و هواخواهان آن؛ خصوصاً دولت امریکای ستمکار را بنمایید.

عزیزان من! که امید نهضت اسلامی به شماست، در روز تعیین سرنوشت کشور بپاخیزید، و به صندوقها هجوم آورید و آرای خود را در آنها بریزید، و با کمال آرامش و مراعات کامل اخلاق انسانی- اسلامی، این امر مشروع را انجام دهید. من نیز با حال نقاهت،[3] خود را برای شرکت مهیا می‏نمایم.

2- خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاص که به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یک سال شاهد آن است، و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی و جنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی، خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا می‏زنند، در قشری از ملت و جوانان پاکدل تأثیر کند و آرای مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب، با اسلام و جمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند.

امید است ملت مبارز متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند، و از تمایلات چپ و راست، مبرا باشند، و به حُسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند.

باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است. از خداوند تعالی خواهانم که پشت و پناه شما ملت عزیز باشد و در موارد لغزش، دستگیر همگان باشد.

من در این مرحله حساس ایران‏ساز، چشم امیدم به شما ملت بزرگ است؛ و انتظار روز موعود را می‏کشم که ملت عزیز با همت والای خود، پیروزی نهایی را به دست آورد.

اخیراً لازم است مطلب مهم دیگر را تذکر دهم تا با مراعات آن از هر گونه تقلب اشخاص فاسد جلوگیری شود. لازم است در تهران که باید به سی نفر رأی داد و در شهرستانهایی که چند نفر مورد انتخاب است، انتخاب کنندگان قبل از رفتن به سر صندوق انتخابات، منتخبین خود را با تحقیق و دقت کامل روی یک ورقه بنویسند که در وقت رأی دادن، با ذهن حاضر رأی بدهند. و لازم است که خودشان مستقیماً رأی خود را به صندوق بیندازند و به احدی اعتماد نکنند که فرصت طلبان در کمینند. کسانی که سواد نوشتن ندارند، قبلًا به شخص مطمئنی مراجعه کنند و منتخبین خود را به او بگویند تا در ورقه بنویسند؛ پس از آن ورقه را به یکی- دو نفر مورد اطمینان بدهند بخواند که اشتباهی رخ ندهد و از خیانت و تقلب مصون باشد. لازم است از اوراقی که دیگران به آنان می‏دهند، جداً اجتناب کنند.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 177 ـ 179)

ـ حکم انتصاب آقای محمدرضا مهدوی کنی به عضویت در شورای نگهبان (1360)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی- دامت افاضاته‏

طبق اصل 91 قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها شورایی تشکیل می‏شود و انتخاب اعضای فقهای آن شورا بر طبق شرایط تعیین شده به عهده این جانب می‏باشد، بدین وسیله جنابعالی را به عنوان یکی از شش فقیه به عضویت شورای نگهبان منصوب می‏نمایم. از خدای تعالی موفقیت هر چه بیشتر شما را امیدوارم.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 101)

ـ بیانات در جمع مسئولان کمیته امداد و معتمدان بازار؛ تفاهم بین بازار و دولت (1363)

«آنچه بارها گفته‏ام این است که همه شما پشتیبان یکدیگر باشید، دولت پشتیبان بازار و بازار پشتیبان دولت. ما باید این انقلاب را چون امانتی نگه داریم و همه می‏دانیم از آنجا که می‏خواهیم اسلام را به دنیا عرضه کنیم، همه با ما مخالف هستند.»

[امام خمینی ضمن اشاره به حملات رژیم عراق به شهرهای بی‏دفاع میهن اسلامی فرمودند:] «امروز که عراق به شهرهای بی‏دفاع ما حمله می‏کند، رسماً منافقین برای رژیم عراق جاسوسی می‏کنند، و این جاسوسی را هم اعلام می‏نمایند. آیا یک ایرانی برای دشمن ایران جاسوسی می‏کند؟!

[امام خمینی خطاب به حاضران فرمودند:] «من شما را می‏شناسم و شما افراد خوب و سالمی هستید. باید در جهت تفاهم و دوستی گام بردارید، و از آن جهت که حسن نیت دارید، ان شاء اللَّه مشکلاتتان حل می‏شود وقتی همه خدمتگزار باشند، تمامی مسائل حل می‏شود.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 182)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

«حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهور دموکراتیک خلق الجزایر

پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. ملت بزرگ و سربلند ایران اسلامی در این ده ساله به همه مسلمانان و ملل در بند جهان نشان داد که با اتکال به خدای تعالی و استقامت و پایداری در مقابل توطئه‏ها و مشکلات می‏توانند بزرگترین قدرتهای جهان را به شکست و تسلیم وادارند.

و امید است سایر ملتهای اسلامی نیز با الهام‏گیری از همین شیوه به جنگ دشمنان اسلام رفته و بر آنان پیروز شوند و اجازه ندهند دشمنان آنها این گونه مقدسات اسلام را ملعبه قرار داده و مورد اهانت قرار دهند. و متأسفانه بسیاری از زمامداران کشورهای اسلامی از کنار یک چنین توطئه بزرگی بی‏تفاوت گذشته و به وظیفه اسلامی و دینی خود نیز در حکم به اعدام توطئه گران امثال نویسنده کتاب آیات شیطانی و حامیان او عمل نکردند.

از خدای تعالی بیداری همه ملل اسلامی را مسألت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 316)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور خلق چین؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

«حضرت آقای یانگ شانکون، رئیس جمهوری خلق چین‏

پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. ملت بزرگ و مقاوم ایران در این ده ساله، انواع توطئه‏های دشمنان غربی و شرقی جمهوری اسلامی را به یاری خدای تعالی پشت سر گذارده و پیوسته سربلند بیرون آمده. اکنون که دشمنان انقلاب از نابود کردن آن مأیوس شده، به جنگ اسلام آمده و با تألیف و حمایت کتاب آیه‏های شیطانی در صدد ضربه زدن به اسلام و پیامبر گرامی آن برآمده‏اند و ما اطمینان داریم که این بار نیز ناکام مانده و جز آبروریزی و زیان برای خود نتیجه‏ای نخواهند گرفت. و ما از همه ملل آزاد جهان انتظار داریم که جلوی اهانت به مقدسات بیش از یک میلیارد مسلمان جهان را بگیرند و این توطئه ننگین را محکوم سازند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 317)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور آلمان شرقی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

«حضرت آقای اریک هونکر، رئیس شورای دولتی جمهوری دموکراتیک آلمان‏

پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. ملت شریف ایران در این ده ساله، انواع توطئه‏ها و دشمنیهای دولتهای شرق و غرب را پشت سر گذارده و اکنون نیز با توطئه جدیدی از طرف صهیونیستها و متحدین غربی آنها مواجه گردیده که با چاپ و نشر کتاب کفرآمیز آیات شیطانی مقدسترین معتقدات آنها و بیش از یک میلیارد مسلمان جهان را مورد اهانت و تمسخر قرار داده، و ما به یاری خدای تعالی اطمینان داریم که این بار نیز همانند گذشته نتیجه‏ای نخواهند گرفت و جز رسوایی و خسران عایدشان نخواهد شد.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 318)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سریلانکا؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

«حضرت آقای پریماداسا، رئیس جمهوری سوسیالیستی سریلانکا

پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی پیروزی همه ملل محروم و مستضعف را بر استعمارگران و مستکبران مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 319)



[1] - و شکایت نزد خداوند برده می‏شود و در سختی و آسایش فقط بر او تکیه می‏گردد.

[2] - آقای نصر اللَّه خلخالی، مسئول امور مالی امام خمینی در نجف.

[3] - منظور ایامی است که امام خمینی از بیمارستان قلب، مرخص شده بودند و دوران پس از بیماری را می‏گذراندند.

انتهای پیام /*