خودسامانی و استقلال حوزه های علمیه
محمدکاظم تقوی
در قرنی که هفته ها و روزهای پایانی آن در حال اتمام است و جهان اسلام و جوامع شیعی اتفاقات، حوادث و تحولات گوناگونی را از سر گذرانده و تجربه کرده اند، حوزه های علمیه شیعه که مرکز و مسئول اسلام شناسی و تبلیغ و ترویج معارف و احکام اسلام بوده نیز، برای خود تاریخ وقایع و اتفاقات و کارنامه ای دارد. حوزه علمیه قم به دست فقیه و زعیم خبیر آیت الله حائری یزدی(رضوان الله علیه) تجدید بنایی تأسیس گونه داشت و نتایج و ثمرات عینی و علمی این حوزه نه تنها در گستره ایران، که در جهان تأثیرگذار گردید. این حوزه در این دوره مدیریت ها و برنامه هایی متنوع را تجربه کرد، چنانکه در همین قرن در حوزه هزار ساله نجف برای سامان مندتر کردن و روز آمد شدن حوزه علمیه برای تحصیل ثمرات بهتر و بیشتر و توان پاسخگویی افزونتر به نیازها و پرسشها، نیز قدمهای ارزشمندی برداشته شده است.
شیخ عبدالکریم حائری در حالی که با تهدید سنگین رضاخانی مواجه و اساس حوزه علمیه را با خطر مواجه میدید، از نگاه اصلاحی و روز آمدسازی حوزه غافل نبود و مشخصاً برنامه تخصصی شدن فقه و فراگیری زبانهای خارجی توسط طلاب را مطرح کرد. گرچه این اندیشه سازنده تحقق نیافت! ولی در تلاش برای فراهم کردن زمینه لازم برای فراگیری علوم عقلی در کنار علوم نقلی و دعوت و استقبال از اساتیدی که به قم می آمدند و پذیرایی از آنها با آغوش باز، فی الجمله کامیاب بود، چنانکه تدریس و تحقیق فلسفه و عرفان در حاشیه فقه و اصول رونق نسبی داشت.
زمینه سازی و دعوت مصرانه از فقیه و زعیم بزرگ آیت الله بروجردی(قدس سره) برای این بود که بر بنیاد استوار مؤسس حوزه، قدمهای بزرگتر و مؤثرتری برداشته شود. امام خمینی و تعدادی دیگر از فضلا و اساتید بزرگ آن دوره تلاشهایی برای نظم بخشیدن به حوزه ها و ساماندهی آن، انجام دادند که متأسفانه چندان قرین توفیق نبود. اما فکر اصلاح و روزآمد کردن حوزه های علمیه چه در عرصه تحصیل و چه در ساحت تبلیغ و تبیین حقایق اسلامی، همچنان باقی و جدی بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(س)، شاگردان و یاران ایشان و اساتید و فضلای حوزه علمیه قم، مسئله سامان دهی و نظم بخشی و کارآمدتر کردن حوزه ها را پیگیری کردند که اولین نشانه آن در نامه پنجم اسفند 1359 آیت الله منتظری خطاب به حضرت امام و پاسخ ایشان ظاهر گردید. آیت الله منتظری خطاب به امام نوشتهاند:
«مدتی پیش حضوراً امور مربوط به حوزه علمیه قم و لزوم ایجاد نظم و رسیدگی به اوضاع درسی و اخلاقی و جریانات داخلی آن به عرض حضرتعالی رسید و رهنمودهایی فرمودید و بنا شد برای انجام این مسئولیت شورایی از فضلای مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل شود. برحسب نظر حضرتعالی و مشورت و نظرخواهی از حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی ـ دامت برکاته ـ شورایی مرکب از آقایان حجج اسلام: راستی، کریمی، طاهر شمس، دوزدوزانی،صابری و افتخاری ـ دامت افاضاتهم ـ تشکیل گردید و قدمهای مؤثری تا حال برداشته اند. چنانچه رهنمودهای جدیدی دارید مرقوم فرمایید.»
حضرت امام ذیل نامه ایشان مرقوم داشتند:
«شورای مزبور کارهایی را که میخواهند انجام دهند، پس از نظرخواهی در امور مهمه از حضرت آیت الله گلپایگانی ـ دامت برکاته ـ مانعی ندارد. انشا الله موفق باشید.»(صحیفه امام، ج 14، ص 160)
با دقت در نامه ای که به حضرت امام نوشته شد و تحلیل مراحل و عناصر آن و نیز پاسخ ایشان به آن نامه، نکته های ارزشمندی برای اداره حوزه و بالندگی آن قابل استفاده میباشد.
اولاً یکی از اساتید طراز اول و شناخته شده به علم و فضل، با سابقه مبارزاتی و همراهی دائمی با نهضت امام خمینی، برای هدف مورد نظر با امام مشورت میکند و رهنمودهای ایشان را میشنود و ثانیاً در گام بعدی در عمل به یکی از رهنمودهای حضرت امام با مرجع منتفذ عصر آیت الله گلپایگانی نیز دیدار و گفتگو میکند و ثالثاً محصول این دیدارها ومشورتها و رهنمود زعمای حوزه، طرح ایجاد شورای مدیریت حوزه گردید و رابعا تشکیل وترکیب اعضای شورای مدیریت است که بیش از یک دهه وظیفه سنگین مدیریت حوزه را برعهده داشته است. توجه به روند کار و مسیری که طی کرده جالب و آموزنده میباشد.
سه نفر از اعضای این شورای فضلا و اساتید، نزدیک به حضرت امام و از شاگردان ایشان بوده اند، چنانکه سه تن از آنها نمایندگی آیتالله گلپایگانی را می نمودند و سه عضو دیگر به نمایندگی از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بودهاند.
اگر این حق و سهم مساوی حضرت امام با آیت الله گلپایگانی را با محبوبیت و مقبولیت و نفوذ کلمه فوق العاده ایشان در نظر بگیریم نتیجه ای جز احترام به عقل جمعی و ساماندهی درون زا برای حوزه ها استفاده نمیشود. معنای دیگر این سیره امام خمینی نفی و رد مدیریت آمرانه و دستوری میباشد و این در حالی است که ایشان از دهه بیست و در آغاز مرجعیت آیت الله بروجردی دارای فکر و طرح اصلاحی برای حوزه های علمیه برای هرچه کارآمدتر کردن و پاسخگو نمودن حوزه ها بوده است.
پاسخی که حضرت امام به نامه و گزارش آیت الله منتظری میدهد، مجدداً تأکید بر تصمیم گیری «پس از نظرخواهی در امور مهمه از حضرت آیت الله گلپایگانی» بوده است.
ایشان این دیدگاه مدیریت درون زا و مستقل حوزه ها را تا سالهای پایانی عمر شریف خود پیگیر و پایبند و بدان توصیه میکردند. در پیامی که به مناسبت چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر کرده متذکر شدند: «یکی از امور مهمی که مورد توجه بزرگان و علمای حوزه علمیه قم بوده است... ایجاد نظم و انضباط در حوزههاست... که به عهده همه خصوصاً فضلا و علما و مدرسین میباشد و با همکاری جدی همگان و با تأیید مراجع معظم میتواند جامه عمل پوشد.»(همان، ج 16، ص 46)
خوانندگان گرامی توجه دارند که ایشان در این پیام بر ایجاد نظم و انضباط در امور حوزه های علمیه تأکید دارند، ولی ساختاری که باید به این مهم اقدام کند، مرکب از عناصر و نیروهای داخل حوزه میباشد نه اراده یا عوامل بیرون از حوزه! بنابراین باید گفت فضلا و مدرسین درحوزهای علمیه همواره از ارکان اصلی و ستونهای استوار آن بوده اند که حلقه اتصال بدنه حوزه ها با زعما و مراجع عالی بوده اند.
همین خط فکری در وصیت نامه امام خمینی نیز توصیه شده است:
«وصیت اینجانب آن است که در همۀ اعصار خصوصاً در عصر حاضر که نقشه ها و توطئه ها سرعت و قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه ها لازم و ضروری است؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامۀ دقیق صحیح حوزه ها را و خصوصاً حوزۀ علمیۀ قم و سایر حوزه های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند. »(همان، ج 21، ص 425)
تأکید بر محوریت «علمای اعلام و مدرسین محترم» در مناسبتهای دیگر نیز در بیان یا پیام حضرت امام تکرار شده که معنای آن این است که از نظر ایشان، نه تنها «علمای اعلام و مدرسین محترم» مخاطب توصیه ها میباشند که تنها اینان مجاز به انجام این مهم میباشند و مراکز یا افراد دیگری غیر از این بزرگان چنین حق و اجازهای را ندارند. ایشان حتی برای چگونگی برنامه تحصیلی و دیدگاه همه سو نگر در برنامه ریزی آموزشی حوزه ها و توجه به همه رشته های علوم اسلامی، مخاطب چنین خواسته ای را «علما و مدرسین محترم» حوزه ها میداند و میگوید:
«لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط به فقاهت است و حوزه های فقهی و اصولی از طریقۀ مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و کوشش نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیقها افزوده شود؛ و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و البته در رشته های دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه هایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود.»(همان، ج 21، ص 426 ـ 425)
بنابر آنچه بیان شد نتیجه میگیریم که: حوزه مطلوب در اندیشه امام خمینی، حوزه ای است که توسط علما و مدرسین بزرگ به «خودسامانی» برسد و بر اساس نظمی از درون اداره شود و اراده های بیرون از حوزه ـ ولو خیرخواهانه ـ نتواند در سرنوشت این شجره هزار ساله تأثیرگذار باشد و البته با تکیه بر منبع سرشار و همیشه جوشنده قرآن و عترت و به کار بستن شیوه و روش علمی سلف صالح در تحصیل و تحقیق و عدم تخطی از روش تحقیق ریشه دار و تجربه شده و امتحان پس داده حوزه ها؛ تا اجتهادی روز آمد و پاسخگو و عالمانی مهذب و خدمتگزار به جامعه عرضه نماید.