امروز با امام: هفدهم بهمن
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ تذکر درباره مسائل مختلف (1349)
«احمد عزیز، مرقوم بیتاریخ شما واصل شد. ان شاءاللَّه تعالی سلامت باشید.
1- راجع به کتابخانه[1] چون من از وضع ساختمان آنجا اطلاع نداشتم نوشتم اگر میشود حجراتی برای طلاب زیاد شود؛ اگر مناسب نیست اختصاص دهید به همان معیلها[2] و شما مختارید در این امر.
2- راجع به رفتن تهران برای شهریه،[3] مقصود شهریه اصحاب بوده؛ اگر صحیح نبوده متشکرم.
3- حضرت آقای عموی معظم، مادامی که قم هستند، خیلی مواظبت از ایشان بکنید؛ هم از حیث کرسی و مکان و هم از حیث غذا و سایر امور خصوصاً احترامات.
4- راجع به آقای آشتیانی[4] و آقازاده ایشان نفهمیدم از چه جهت نگران هستند؛ بهتر است وجهش ذکر شود. این جانب هم نمیتوانم خیلی در این امور دخالت کنم، بهتر است همان جا حل شود. به وکیل تهران[5] هم (به قول شما) مینویسم و استفسار میکنم. شما خیلی به این امور مادی اعتنا نداشته باشید.
5- پول گذرنامه را مینویسم بدهند. ان شاءاللَّه موفق و مؤید باشید و جدیت در تحصیل، و مقدم بر آن، بر تهذیب نفس داشته باشید. و السلام علیکم.
پدرت
ماها هم در کربلای معلی مجتمع هستیم و به شما من دعا میکنم. از قرار مکتوبی از ایران، قدری در وجوه و ایصال به اشخاص مختلف هرج و مرج شده است؛ از بیرونی به اشخاص مختلف اشخاص را ارجاع میدهند و به وکیل رسمی این جانب آقای تهرانی[6] ایحال نمیکنند و مثل آنکه بناست دست ایشان را ببندند. این مطلب صحیح نیست و باید وجوه به ایشان برسد و اگر آقای عمو[7] تشریف دارند به هر دو و به وسیله آقایان در تهران یا قم مجتمع شود تا صرف حوزهها گردد. این نحو که نوشته شده است بسیار بد نحوی است و به مصارف غیر صحیحه میرسد. شما مأمور تحقیق هستید که چه اشخاصی از وکیل این جانب مردم را منصرف میکنند و باید مرقوم دارید. و السلام.» (صحیفه امام، ج2، ص: 328 ـ 329)
ـ پیام تشکر از ابراز محبت همه اقشار ملت؛ بازگشت امام به ایران (1357)
«این جانب از کلیه کسانی که پس از بازگشت من به ایران به وسیله تلگراف، نامه و مطبوعات تبریک گفته یا شکرگزاری و اظهار محبت، وفاداری، قدردانی و همبستگی کردهاند، تشکر میکنم و پیروزی همه را در غلبه بر دشمنان اسلام و مسلمین و برقرار ساختن جمهوری اسلامی از خداوند متعال خواستارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج6، ص: 71)
ـ نامه به آقای سید جلالالدین طاهری اصفهانی؛ اعلام وصول نامه و تلگراف (1357)
«خدمت جناب حجت الاسلام آقای طاهری- دامت برکاته
به عرض میرساند، مرقوم محترم که حاکی از صحت مزاج شریف و ابراز محبت نسبت به این جانب بود واصل گردید. تلگرافی هم که نوشته بودید رسیده که ان شاءاللَّه جداگانه پاسخ داده میشود. مَرجوّ آنکه در مظانّ استجابت دعا فراموشم نفرمایید. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج6، ص: 72)
ـ نامه تشکر از آقای سید سجاد حججی میانهای؛ تبریک ورود امام به ایران (1357)
«خدمت ذی شرافت سید الاعلام و ثقة الاسلام آقای آقا سید سجاد حجج میانهای- دامت افاضاته
مرقوم محترم که نسبت به ورود این جانب به ایران نوشته بودید واصل، و از ابراز محبتی که نموده بودید تشکر حاصل گردید. از اینکه مورد حمله و هجوم مزدوران واقع شده و مصدوم گردیدهاید بسیار متأثر شدم.[8] از خدای تعالی شفای کامل آن جناب و قطع دست اجانب را از کشورهای اسلامی بخصوص کشور ایران خواستارم. و امید است از دعای خیر فراموشم ننمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج6، ص: 73)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل نیروی دریایی؛ استقلال ارتش (1357)
«شما در خدمت ملت باشید. ملت خودتان را خدمت بکنید. این آب و خاک مال شماست. اینجا مال خودتان باید باشد. دست این اجانب باید کوتاه بشود...
شما از این به بعد یک قدری توجه داشته باشید، رفقایتان را متوجه کنید، همقطارانتان را متوجه کنید. بگویید آقا، ما خیرِ شما را میخواهیم. ما فریاد میکنیم که باید ارتش ما مستقل باشد یعنی نوکر نباشد. این خیر شماست...
ان شاء اللَّه خدا همهتان را حفظ کند. موفق باشید، مؤید باشید ان شاء اللَّه.
گفتگوی برخی از پرسنل نیروی دریایی با امام
[یکی از حضار: میبخشید، البته میدانیم که خسته هستید، نمیخواهیم مزاحمتان شویم اما راجع به ارتش مطالبی داریم؛ میخواستیم به عرضتان برسانیم که اینکه شما فرمودید در خدمت طاغوت بودید، اگر خداوند قبولمان کند با وجود اینکه بنده به سهم خودم 25 سال توی ارتش بودم و لباس خدمت طاغوتی به تن داشتم، اگر مورد قبول خداوند باشد، خیانت نکردهام]
امام: «در خدمت» معنایش این است که در جایی بودید که طاغوت [با آنجا] سر و کار داشت و الّا البته من میدانم که در جمع ارتش ما مردم محترم هستند، مردم متعهد هستند، مردم صحیح هستند، پاکدامن هستند. ما دلمان به همین ارتش خوش هست که پاکدامنها زیادند. و ان شاء اللَّه اصلاح میشود مملکت ما به واسطه همینها. اینکه گفتم همه در خدمت طاغوت بودید، یعنی در یک جایی بودید که طاغوت با شما سر و کار داشت؛ نه اینکه شما هم خدمتگزار بودید. ان شاء اللَّه موفق باشید
[همان برادر ارتشی خطاب به امام: یک موضوع دیگر اجازه بدهید به عرضتان برسانم و آن اینکه الآن خیلی انتظار تشریف فرمایی شما را به قم دارند و منتظر هستند که شما تشریف ببرید آنجا. و معتقدند که راحت میشوند که آقا میروند قم؛ دیگر از این دردسرها راحت میشوند!]
امام: نه! بگویید که من تا شما را راحت نکنم نمیروم. نه، نه ان شاء اللَّه!
[یکی دیگر از برادران ارتشی: قم را میتوانند خیلی زود محاصرهاش کنند و خیلی راحت ارتباط را قطع کنند]
امام: نخیر، این را خاطر جمع باشید. من اهل قم و اهل تهران و اهل جایی [نیستم]! من اهل ایرانم. من در ایران هستم و با همه ایرانیها رفیقم
[یکی از ارتشیان: خداوند توفیقتان بدهد و طول عمر به شما بدهد که بتوانید ما و این ملت را از شرّ این خونخوارها نجات بدهید]
امام: محتاجیم به کمک همه. همه کمک کنید. ان شاء اللَّه موفق باشید؛ خدا حفظتان کند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 74ـ 76)
ـ سخنرانی در جمع صادرکنندگان خشکبار؛ کارنامه حکومت پهلوی (1357)
«در این پنجاه سال حکومت سیاه، سلسله پهلوی برای ایران تقریباً باید گفت هیچ نگذاشتند؛ یعنی سرمایههای انسانی را و سرمایههای مادی ما را اینها از بین بردند. دانشگاهها که باید سرمایه انسانی برای ما درست کنند، اینها به وضع عقب افتادهای نگه داشتند و...
ایران غنی بود و محصولاتش زاید بود بر آن مقداری که احتیاج داشت؛ و [ایران] باید صادرکننده باشد و ما امروز واردکننده هستیم و هر چه داریم باید از غیر، از خارج بیاوریم. مراتع ما را، مراتعی که بسیار مراتع عالی است، به غیر دادند...
باید ما دنبال بکنیم تا اینکه این نهضت را به آخر برسانیم و یک حکومت عادل در اینجا باشد. یعنی یک حکومتی باشد که نخواهد جیب خودش را پر بکند، حکومتی باشد که خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند، نه خودش را آقای ملت بداند. این حکومتهایی که داشتیم [این] سلاطین همیشه این طور بودند که اینها عقیدهشان این بوده است که همه این ملتها عبد ما هستند. این بر خلاف سنت انبیا بوده است، بر خلاف سنت اولیا بوده است، بر خلاف عقل انسانی است، بر خلاف حقوق بشر است، بر خلاف قوانین دنیاست...
ما در پنجاه سال مجلسی که از خودمان باشد نداشتیم. همیشه مجلسی بوده است که دیگران، حالا یا خارجیها برای ما افراد را تعیین میکردند- چنانچه محمد رضا خان گفت که لیست میفرستادند- یا اینکه نه، اگر آنها هم نمیکردند خود اینها، سرنیزه اینها بود که تعیین میکردند. ما سرنوشتمان سرنوشت سرنیزه بود...
[یکی از حضار: خیلی متشکریم. عوض همگی استدعا میکنم در تأیید فرمایشاتتان اگر مصلحت باشد، عین همین کمیتههایی که هست یا هر کس دیگری را که حضرت عالی صلاح بدانید یک نفر را تعیین بفرمایید که به امر صادرات این مملکت برسد و ما بتوانیم با او تماس بگیریم و ان شاء اللَّه به حول و قوه خداوند صادرات مملکت را تقویت کنیم که به وضع خیلی بدی درآمده در اثر حکومتهای فاسد]
ان شاء اللَّه امیدواریم که این کار درست بشود. و آقای مهندس بازرگان را من انتخاب کردم برای اینکه دولت تشکیل بدهد؛ یعنی دولت موقت. و ایشان را من میشناسم و مرد صالحی است. و آقایان هم باید پشتیبانی بکنند از او و در روزنامهها پشتیبانی خودشان را اعلام بکنند. و ایشان ان شاء اللَّه دولتش را تشکیل میدهد. و مجاری امور ان شاء اللَّه امیدواریم به خواست خدا به حال اول برگردد...
[همان شخص: خیلی متشکریم؛ البته انتخاب ایشان [آقای بازرگان] مورد تأیید همه هست و واقعاً همان طور که اول حضورتان عرض کردم، به طور کامل تبریک میگوییم به همه ملت و ما صد درصد پشتیبان ایشان هستیم و هر چه بتوانیم تا سرحد جانمان از این حکومت آتی که انتخاب فرمودید حمایت میکنیم، همان طور که دیشب امر فرمودید، در روزنامهها و هر وسایل دیگری که بتوانیم در تأیید و پشتیبانی از ایشان کوشا باشیم]
موفق باشید.
[همان شخص: فقط مطلب این بود که بعضی آقایان در این چند روزی که میخواستیم خدمتتان شرفیاب شویم، چند تا از آقایان به من مراجعه کردند، راجع به این حرف که اگر یکوقتی از حضرت آیت اللَّه یک غیبتی شده، ایشان به خیر [حلال] بفرمایند] من همه را بخشیدم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 77 ـ 80)
ـ سخنرانی در جمع طلاب و کارکنان شرکت نفت؛ وحدت کلمه (1357)
«من از همه طبقات ملت تشکر میکنم. من [از] این اشتراک مساعی که بین دولت ما، بین ملت ما حاصل شده است از ملت تشکر میکنم. موفقیت شما مرهون پیوستگی بعضی به بعض است. من از اینکه روحانیون با دانشگاهی، روحانیون با کارکنان نفت، روحانیون با کارکنان هواپیمایی با هم اینجا آمدند و اتصال خودشان را با هم به همین معنا اعلام کردهاند تشکر میکنم. آقایان روحانیون که در حوزه علمیه قم و در سایر حوزههای مقدسه، و در مراکز ایران- تهران و سایر جاها- همه به هم پیوستهاند و در راه اسلام تشریک مساعی میکنند مأجورند. خداوند تعالی همه شما را عزت و عظمت عنایت فرماید. خدای تعالی دست اجانب را از مملکت شما کوتاه کند...
رمز این پیروزی وحدت کلمه است. وحدت کلمه ایرانیها- همه اقشار ایران- موجب شد که ابرقدرتها را به زانو درآورد؛ آن قدرت شیطانی را رَفْض کرد. قدرتهای بزرگ شیطانی که پشت سر او بودهاند، همه را رَفْض کرد، همه را کنار زد. این رمز وحدت کلمه است. این وحدت کلمه را باید حفظ کنید؛ و با حفظ وحدت کلمه تا آخر ان شاء اللَّه خواهید رفت...
ما پیوستگی خودمان را به اقلیتهای مذهبی اعلام میکنیم. ما برادری خودمان را به برادران اهل سنت اعلام میکنیم. دشمنان اسلامند که میخواهند ما را با برادرهای خودمان مختلف کنند. دشمنهای اسلام یا گولخوردههایِ از آنها هستند که در این وقت مخالفت ما بین دو دسته را اعلام میکنند. ما اعلام میکنیم وحدت کلمه مسلمین را. اگر مسلمین وحدت کلمه داشتند، امکان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا بکنند...
حضرات آقایان! همه ما مسئول هستیم. روحانیون در درجه اولِ مسئولیت هستند. روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهایی که دوردست است[9] لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما میگوییم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 81 ـ 84)
ـ سخنرانی در جمع طبقات مختلف مردم؛ خرابیهای رژیم شاه (1357)
«ما باید از سر، یک مملکت را بسازیم. نه دولت [به تنهایی] همچو کاری میتواند بکند نه بعضِ اقشار ملت. باید همه با هم دست به هم بدهند. اگر ان شاء اللَّه همه دست به هم دادند، این مملکت از این آشفتگی خارج میشود. چنانچه دیدید که همه دست به هم دادید و بحمد اللَّه بر قدرتهای دنیا غلبه کردید.
عقبنشینی ابرقدرتها در برابر مشتهای گره کرده تودهها
شما بدانید که دنبال سر این مرد،[10] که خودش هم در اینجا دیگر قدرتمند شده بود و ارتشش، پشت سر این، تمام قدرتهای دنیا واقع شده بودند: شوروی، امریکا- منتها بعضیها تصریح میکردند، بعضیها تلویحاً- انگلستان، چین، ممالک عربی- تمام اینها پشت سر این ایستاده بودند؛ لکن ملت مشتهایش را گره کرد و ایستاد، همه را عقب زد. و یک آدمی که اگر مهلتش داده بودند دعوی فرعونیت و الوهیت هم میکرد، همچو شد که آمد مقابل ملت با کمال ذلت ایستاد و استغفار کرد! و ملت قبول نکرد. گفت خیر نمیشود، باید بروی! حالا هم رفته؛ امریکاییها هم قبولش نکردند! الآن در رباط[11] است، کجاست، که نشسته دست و پایی میزند لکن همه اعصابش از بین رفته؛ یعنی شما خرد کردید اعصابش را، مشت زدید تا اعصابش را خرد کردید. حالا همین مشتها را گره کنید و فرود بیاورید بر مغز اینهایی که این تتمه را میخواهند نگه دارند، و حال آنکه این تتمه دیگر چیزی نیست. باید اینها عاقل باشند. آخر مگر میشود با یک ملت معارضه کرد! یک ملت است، یک آدم و دو آدم که نیست، یک حزب و دو حزب که نیست. یک ملت یک چیزی را میخواهد؛ مگر ممکن است که یک چیزی را که ملت خواست نتواند اخذ کند و نگیرد از اینها.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را میخواهم؛ موفق باشید. ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج6، ص: 85 ـ 86)
ـ پاسخ استفتاء سفارت ایران در اتریش؛ کالبد شکافی شهیدان بمباران شیمیایی (1362)
سؤالکننده: سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتریش
[17/ 11/ 62/ 3 جمادی الاول 1404- از وزارت امور خارجه سؤال میکنند:
از سفارت ایران در اتریش میپرسند: اگر بخواهند نظر قطعی درباره مجروحین بمبهای شیمیایی بدهند، لازم میدانند که باید کالبد شکافی بشود. آیا لازم است از طرف ما جلوگیری شود؟].
[پاسخ امام:].
آنها پس از کالبد شکافی هم معلوم نیست نظر صحیح بدهند. شاید هم خلاف را بگویند تا کنون هم گفتهاند. چرا ما خود را اسباب دست قرار دهیم.» (صحیفه امام، ج18، ص: 318)
ـ پیام به ملت ایران؛ تجلیل از شهدا، اسرا و جانبازان دفاع مقدس (1364)
«سپاس بیپایان از خداوند تبارک و تعالی که با عنایات خاصه خود منت بر ما نهاده و ما را به ملتی که با قیام خونین و انقلاب الهی خویش و روح ایمان و عرفان بر ابرقدرتها تاخته است، سرافراز فرموده است؛ ملتی که با فداکاری ارزشمند، دست ستمگران را از کشور عزیز اسلامی قطع نموده و شرف و استقلال آن را برگردانده است؛ ملتی که مجد و عظمت میهن اسلامی را تجدید و خود را بر مقدرات و سرنوشت خود آزادانه مسلط و حکومت عدل اسلامی را به جای حکومت طاغوت ستمشاهی جایگزین کرده است و اسلام عزیز را بر ملتهای تحت ستم در شرق و غرب عرضه نموده است. رحمت خداوند و سلام و درود صالحان و مخلصان بر روان شهدای بزرگ و نثار جانبازان و مفقودین و اسرای عزیز که با نثار جان و خون و سلامت و دوری از میهن خود، در راه شرف، عزت کشور و اسلام، راه را برای نیل به سعادت دنیا و آخرت باز، خود و ملت خود را در پیشگاه مقدس حق تعالی سرافراز و روسفید نمودند.
اکنون پس از گذشت چندین سال از انقلاب اسلامی شکوهمند و فشارهای جانکاه قدرتمندان و توطئههای بیامان همه جانبه ستمگران بزرگ و کوچک برای اطفای نور خدا، بحمد اللَّه تعالی با قدرت عظیم روحی و به برکت خون پاک شهدا و جانبازان در راه اسلام، تمام توطئهها خنثی، و کیْد ستمگران به خودشان برگشت و بارقه با عظمت اسلام در جهان رو به گسترش است و وعده خداوند متعال بر امامت و وراثت مستضعفان، گویی نزدیک است. و بحمد اللَّه تحلیلهای علیل وابستگان به بلوک شرق و غرب بیخبر از اسلام و قدرت ملتهای اسلامی، غلط از کار درآمد و جمهوری اسلامی ایران با قدرت عظیم خود که از موهبتهای الهی نشأت میگیرد، به راه خود که همان راه مستقیم اسلام است به پیش میرود. خداوندا! تو این تحول عجیب را در ملتی که میرفت فدای امیال جهانخواران- به وسیله وابستگان آنان، این بردگان بیچون و چرا- شود، ایجاد فرمودی و منت بر این ملت تحت ستم در طول تاریخ نهادی و ما را از ذل بردگی غیر به عز عبودیت خود رساندی و ملت عزیز را الگو برای همه مستضعفان جهان قرار دادی.
بارالها! این کشور، وابسته به رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله- و اهل بیت گرامی او است، و کشور حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- است، به حرمت آنان در بارگاه قدس تو، عنایات خود را مستدام بدار! و پیروزی نهایی را بزودی نصیب رزمندگان عزیز فرما! و شهدای عزیز و جانبازان مکرم را از رحمت خود نصیب وافر عنایت فرما! و به رزمندگان آنان و خاندان اینان صبر و اجر مرحمت فرما! و اسرا و مفقودان ما را با سلامت به کشور خود بازگردان! و راهیان عزیز کربلا، این سلحشوران فداکار در راه حق را به مقصد والای خود برسان! و دست ستمکاران را از کشورهای اسلامی کوتاه فرما! و اخلاص و عز بندگی خود را به ما عنایت فرما! و صلوات بیپایان بر انبیای عظام، خصوصاً سید آنان- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و به اولیای معظم بویژه خاتم آنان- روحی فداه- نثار فرما! و ما را از شرّ شیطان و نفس اماره نجات ده! «انَّکَ وَلِیُّ النِّعَم».[12] روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج19، ص: 474 ـ 475)
ـ نامه به مسئولین نظام در مورد تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام (1366)
[بسمه تعالی
محضر مقدس رهبر عظیم الشأن، حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- دامت برکات وجوده الشریف
در سایه اظهارات اخیر آن وجود مبارک، از لحاظ نظری مشکلاتی که در راه قانونگذاری و اداره جامعه اسلامی به چشم میخورْد برطرف شده؛ و همان گونه که انتظار میرفت این راهنماییها مورد اتفاق نظر صاحبنظران قرار گرفت. مسئلهای که باقی مانده شیوه اجرایی اعمال حق حاکم اسلامی در موارد احکام حکومتی است. در حال حاضر لوایح قانونی ابتدا در وزارتخانههای مربوط، و سپس در کمیسیون مربوط در دولت، و سپس در جلسه هیأت دولت مورد شور قرار میگیرد. و پس از تصویب در مجلس، معمولًا دو شور در کمیسیونهای تخصصی دارد، که با حضور کارشناسان دولت و بررسی نظرات متخصصان، که معمولًا پس از اعلام و انتشار به کمیسیونها میرسد، انجام میشود. و معمولًا یک لایحه در چند کمیسیون، به تناسب مطالب، مورد بررسی قرار میگیرد. و دو شور هم در جلسه علنی دارد، که همه نمایندگان و وزرا یا معاونان وزارتخانههای مربوط در آن شرکت میکنند، و به تناسب تخصصها اظهار نظر میکنند و پیشنهاد اصلاحی میدهند. و اگر کار به صورت طرح شروع شود، گرچه ابتدا کارشناسی دولت را همراه ندارد، ولی در کمیسیونها و جلسه عمومی، همانند لوایح، کارشناسان مربوط نظرات خود را مطرح میکنند. پس از تصویب نهایی، شورای نگهبان هم نظرات خود را در قالب احکام شرعی یا قانون اساسی اعلام میدارد که در مواردی مجلس نظر آنها را تأمین مینماید. و در مواردی از نظر مجلس قابل تأمین نیست، که در این صورت مجلس و شورای نگهبان نمیتوانند توافق کنند. و همین جاست که نیاز به دخالت ولایت فقیه و تشخیص موضوع حکم حکومتی پیش میآید. گرچه موارد فراوانی از این نمونهها در حقیقت اختلاف ناشی از نظرات کارشناسان است که موضوع احکام اسلام یا کلیات قوانین اساسی را خلق میکند. اطلاع یافتهایم که جنابعالی در صدد تعیین مرجعی هستید که در صورت حل نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان، از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام و جامعه حکم حکومتی را بیان نماید. در صورتی که در این خصوص به تصمیم رسیده باشید، با توجه به اینکه هم اکنون موارد متعددی از مسائل مهم جامعه بلاتکلیف مانده، سرعت عمل مطلوب است.
عبد الکریم موسوی- سید علی خامنهای- احمد خمینی- میر حسین موسوی- اکبر هاشمی رفسنجانی].
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
گرچه به نظر این جانب پس از طی این مراحل زیر نظر کارشناسان، که در تشخیص این امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست، لکن برای غایت احتیاط، در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حجج اسلام: خامنهای، هاشمی، اردبیلی، توسلی،[13] موسوی خوئینیها، و جناب آقای میر حسین موسوی، و وزیر مربوط، برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد؛ و در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورتهای لازم، رأی اکثریتِ اعضای حاضرِ این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد[14] در این مجمع شرکت مینماید تا گزارش جلسات به این جانب سریعتر برسد.
حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمهای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز میگردد. امروز جهان اسلام نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش میدانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمهای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سؤال برد، و اسلام امریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. از خدای متعال میخواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید.» (صحیفه امام، ج20، ص: 463 ـ 464)
[1] آقای سید احمد خمینی درباره پاورقیهای این نامه چنین نوشته است:
1- اولین پیشنهاد من این بود که در کتابخانه چون اتاقهای بزرگ به تعداد هشت عدد داشت، هر اتاق به یک خانواده معیل داده شود. امام ابتدا با این طرح مخالفت کردند؛ وضع کتابخانه را برای ایشان شرح دادم، ایشان با این نظر موافقت کردند.
[3] - گزارش اشتباهی داده بودند که من میروم به تهران برای اصحاب امام شهریه میگیرم که به نظر امام خیلی کار سبک آمده بود. اصل ماجرا دروغ بود و من تهران نمیرفتم، و قم این مقدار پول داشت و شهریه را میپرداخت. کلیه وجوه اصحاب امام بیش از هزار و پانصد تومان میشد.
[4] - ما معتقد بودیم که آقای لواسانی روی خوشی با آقای آشتیانی ندارد و مردم را به ایشان ارجاع نمیدهد و این موجب میشد که پول کافی به آنها نرسد و آنها از گرفتن پول( بعد از اتمام کلیه وجوهی که در اختیارشان ابتدا گذاشتهایم) از آقای لواسانی و سایر وکلا سرباززنند؛ به اسم بقیه هم که نمیشد شهریه داد، چون در حد مرجعیت نبودند شنیده بودیم از این جهت نگران بودند. از طرفی فشار روحانیون ضد امام بر ایشان[ آشتیانی] بسیار زیاد بود که:« شما خود در حد یکی از مراجع هستید؛ آخر عمری آمدهاید وکیل آقای خمینی شدهاید» که این هم کم فشاری نبود؛ ولی روحیه اسلامی و دینی ایشان به صورتی بود که تحت تأثیر این حرفها قرار نگرفتند. ساواک از ابتدا فهمیده بود ولی همین که اسم امام نباشد آنها را قانع میکرد و لو ظاهراً؛ چون ما به این تحلیل رسیده بودیم که ساواک ترس از این داشت که جلو شهریه امام را بگیرد و وکلای ایشان را کاملًا از دسترس مردم دور نگه دارد؛ مردم دست از امام نمیکشند و خود مستقیماً پول را در اختیار مبارزین قرار میدهند که این برای آنها بسیار خطرناکتر از شهریه به همه طلاب قم بود، و ما هم بالاخره مرتب در تماس با آقای آشتیانی بودیم.
[6] - آقای محمد صادق تهرانی.
[8] - آقای حجج میانهای در جریان حمله مزدوران رژیم شاه به تظاهرات مردم میانه بشدت مجروح شد و در بیمارستان بستری گردید. حادثه در زمان نخستوزیری شاپور بختیار اتفاق افتاد.
[12] - در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت روز« انقلاب اسلامی و شهادت» در ششمین روز از دهه فجر انقلاب اسلامی، با حضور جمع زیادی از خانوادههای ایثارگران و مردم تهران و مسئولین لشکری و کشوری و میهمانان خارجی در« بهشت زهرا»- تهران، مزار شهیدان برگزار گردید، پیام امام خمینی توسط آقای سید احمد خمینی قرائت شد
[13] - آقای محمد رضا توسلی( محلاتی) از اعضای دفتر امام خمینی
[14] - آقای سید احمد خمینی.