چهاردهم بهمن

ـ تلگراف به سید محمود ضیابری، زندانی در زندان قزل‏قلعه تهران؛ به خاطر بازداشت علمای رشت (1341)
ـ نامه به آقای محمدعلی گرامی؛ عمل به وظایف الهی (1346)
ـ نامه تشکر به آقای محمد صادقی (1350)

ـ بیانات در جمع کارکنان روزنامه اطلاعات؛ وظایف مطبوعات و اهل قلم (1357)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون؛ نقش روحانیت در پیروزی انقلاب (1357)

ـ سخنرانی در جمع کمیته استقبال؛ نیرنگ عوامل امریکا در پوشش ملیت (1357)

ـ نامه تشکر به مدرسین حوزه علمیه قم؛ کسالت قلبی امام (1358)

ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه خوزستان؛ تشریح مقاومت مردم در مقابل دشمنان (1360)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت صنایع سنگین؛ راه رهایی از وابستگی (1361)

ـ سخنرانی در جمع اعضای مجلس خبرگان و ائمه جمعه کل کشور؛ منشأ مفاسد عالم (1363)

کد : 4219 | تاریخ : 14 بهمن 1399

امروز با امام: چهاردهم بهمن


ـ تلگراف به سید محمود ضیابری، زندانی در زندان قزل‏قلعه تهران؛ به‌خاطر بازداشت علمای رشت (1341)

«تهران- زندان قزل‏قلعه‏

حضرت حجت‏الاسلام و المسلمین آقای ضیابری- دامت برکاته‏

از پیشامد ناگوار متأثرم. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید.[1]

خمینی‏» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 491)

ـ نامه به آقای محمدعلی گرامی؛ عمل به وظایف الهی (1346)

«معروض می‏دارد مرقوم شریف که حاکی از عواطف جنابعالی و سلامت مزاج شریف بوده موجب تشکر گردید. حُسن ظن آقایان، این جانب را امیدوار می‏کند. امید است خداوند تعالی با این حُسن ظنها با این جانب رفتار فرماید. اوضاع به نظر این جانب مهم نیست و خداوند رب البیت است ما باید به تکلیف خود عمل کنیم نتیجه حاصل شود یا نشود به ما مربوط نیست با خود او است. آنچه به ماها مربوط است حفظ حیثیت علم و اسلام و عمل به وظایف الهیه. دعا فرمایید همه موفق شویم. امید است خداوند تعالی همه را به این امر آشنا فرماید. وجود و عدم شهریه، باز بودن و نبودن منزل، رسیدن یا نرسیدن وجوه، هیچ اهمیتی ندارد؛ بلکه اینها امتحاناتی است که باید با کمال صبر از عهده برآییم‏ وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ[2] از این دنیا چیزی نمانده است که انسان وقت را صرف تأسف از فقدان آن کند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 167)

ـ نامه تشکر به آقای محمد صادقی (1350)

«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقای صادقی- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف که حاکی از سلامت و عواطف جنابعالی بود واصل، و موجب تشکر گردید. قبلًا تلگرافی از لبنان واصل شد که امضای آن واضح نشد. عجالتاً پس از آن پیشنهاد، مذاکراتی عمل آمد و عجالتاً آرامش نسبی موجود است و گمان ندارم در این امر موافقت شود. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 418)

ـ بیانات در جمع کارکنان روزنامه اطلاعات؛ وظایف مطبوعات و اهل قلم (1357)

«موضع اسلامی شما به ما رسیده است. امیدواریم در روزنامه اطلاعات کوشش کنید واقعیات را آن طور که هست، بازگو کنید؛ و سعی داشته باشید نوشته‏های شما در بطن انقلاب و ملت تفرقه نیندازد. اهل قلم، وظیفه خطیری دارند و باید هوشیار و مراقب باشند، چرا که یک کلمه به صورت مکتوب گاه می‏تواند زیانبخش باشد.

[نویسنده اطلاعات: در حکومت عدل اسلامی آزادی مطبوعات تا چه حد است؟]

اسلام دین آزادی و آزادگی است و بدیهی است مطبوعات اسلامی نیز مطبوعات آزادی خواهند بود.

سعی کنید وقتی انقلاب ملت ما یک انقلاب اسلامی است، روزنامه شما نیز آینه‏ای باشد که این انقلاب را بازگو کند؛ بنا بر این تمام تلاش شما باید متوجه تنویر افکار ملت از راه بیان کردن واقعیات اسلام و انقلاب ملت ایران باشد.

[در پایان، امام خمینی درودهای خود را به همه نویسندگان آزاده که با مبارزات و تلاشهای خود سهمی در انقلاب ملت ایران دارند، نثار کردند]» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 39)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون؛ نقش روحانیت در پیروزی انقلاب (1357)

«من از آقایان علما و افاضل باید تشکر کنم. پیروزی ملت مرهون اقدامات علما- اولًا- و سایر طبقات- ثانیاً- بوده است. شما علما همان طوری که وظیفه شرعی‏تان هست که امام امت باشید، پیشقدم باشید در مسائل امت، دفع کنید مفاسد را از ملتها...

مسئله جدا بودن دین از سیاست، مسئله‏ای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند، حتی بر ما هم مشتبه کردند! حتی کلمه «آخوند سیاسی» یک کلمه فحش است در محیط ما! فلان آخوندِ سیاسی است! در صورتی که آقایان خواندند در دعاهای معتبر ساسَةُ الْعِباد[3] مع ذلک از بس تزریق شده است، از بس اشتباه کاری شده است، ما خودمان هم باورمان آمده است که دین از سیاست جداست. آخوند در محراب برود، و شاه هم مشغول دزدی‏اش باشد! هر کس اسلام را مطالعه کرده باشد، قرآن کریم را مطالعه کرده باشد، کافی است که بفهمد اسلام و قرآن کریم تربیت می‏کند یک جامعه را در همه [شئون‏].

فرق ما بین اسلام و سایر قوانینی که در دنیا هست- قوانین الهی را نمی‏گویم، آنها الآن منسوخ است، آنها هم همان طور بوده که اسلام بوده- فرق ما بین اسلام و آن چیزهایی که از جانب خدا برای تربیت بشر آمده است با آن چیزهایی که به دست بشر درست شده است، یک فرق اساسی این است که آنچه بشر درست کرده است یک جنبه ضعیف را ملاحظه کرده است؛ مثلًا قوانینی وضع کرده‏اند از برای اینکه حفظ نظم بکنند، حفظ انتظامات بکنند. قوانینی وضع کرده‏اند که مال همین معاشرت دنیاست و کیفیت سیاست دنیوی. ابعاد دیگری که بشر دارد هیچ مورد توجه قواعدی یا قوانینی که بشر درست کرده است، هیچ متوجه او نیست. شما وقتی اسلام را ملاحظه می‏کنید، به حسب ابعاد انسانیت [می‏بینید] طرح دارد، قانون دارد...

یکی از ابعاد انسانْ بُعدی است که در این دنیای مادی می‏خواهد معاشرت بکند، در این دنیای مادی می‏خواهد تأسیس دولت بکند، در این دنیای مادی می‏خواهد تأسیسِ مثلًا سایر چیزهایی که مربوط به مادیتش هست بکند. اسلام این را هم دارد. آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است...

شما ملاحظه فرمودید که در این مقدار کم از زمان که طبقات مختلف با هم ائتلاف کردند- و خدا این ائتلاف را درست کرد- شما ملاحظه کردید که این ائتلاف و این وحدت کلمه بین جناح معنوی و جناح مادی، بین علمای اسلام و آن طبقات دیگر- از هر طایفه‏ای باشند- این وحدت کلمه باعث شد که یک ملتی قیام کرد؛ و در این وحدت کلمه‏ای که این ملت دنبال کرد و قیام کرد تمام ابرقدرتهای عالَم را زمین زد، تمام توپ و تانکها را زمین زد...

من از بیرون آمده‏ام که خدمت به شما بکنم. من خادم شما هستم، من خادم ملت شما هستم. من آمده‏ام که بزرگواری شما را حفظ کنم. من آمده‏ام که دشمنهای شما را زمین بزنم. من آمده‏ام که ملت را یک ملت مستقلش کنم. دولت اگر پیدا بشود یک دولت مستقل باشد. من آمده‏ام که دست اجانب را از این مملکت کوتاه کنم. من آمده‏ام که رسوا کنم اینهایی که به اسم «ملیت»، به اسم- نمی‏دانم- «قانون اساسی»، به اسم کذا می‏خواهند مسائل سابق را عود بدهند.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 40 ـ 49)

ـ سخنرانی در جمع کمیته استقبال؛ نیرنگ عوامل امریکا در پوشش ملیت (1357)

«من نمی‏دانم چطور از عهده مراتب این زحمات برآیم. من خدمتی که مورد پسند باشد نکردم. و من از خدا می‏خواهم که توفیق بدهد که همه ما خدمت بکنیم به این کشور، خدمت بکنیم به احکام اسلام...

رمز پیروزی شما وحدت کلمه [است‏] و اینکه همه‏تان یک مطلب را می‏خواهید. الآن همه ملتها، ملت ایران در هر شهری، در هر دهی، در هر قصبه‏ای همین مطلب را می‏خواهد: نبودِ شاه که نیست ان شاء اللَّه، نبودِ رژیم که نیست. ان شاء اللَّه؛ نبودِ دولت غاصب که نیست ان شاء اللَّه؛ ایجاد حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی که خواهد بود ان شاء اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 50 ـ 52)

ـ نامه تشکر به مدرسین حوزه علمیه قم؛ کسالت قلبی امام (1358)

«خدمت حضرات حجج اسلام آقایان مدرسین حوزه علمیه قم- دامت افاضاتهم‏

تلگراف آقایان محترم واصل گردید. امیدوارم برای حفظ وحدت و یکپارچگی مردم مبارز، چون گذشته کوشا باشید. خداوند حوزه‏های علمیه را در پناه خود حفظ فرماید. از لطف آقایان متشکرم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 135)

ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه خوزستان؛ تشریح مقاومت مردم در مقابل دشمنان (1360)

«اسلام‏شناسهای مدّعی اسلام‏شناسی و مدّعیان جامعه‏شناسی، اینها باز نه اسلام را ازش اطلاعی دارند و نه جامعه اسلامی را. شما می‏بینید که اشخاص، گروهها، رسانه‏های خارجی که همه مدّعی این مسائل، البته نه رسانه‏ها، این اشخاص، این گروهها مدّعی این معنا هستند که ما می‏شناسیم جامعه را، مردم را مطلع هستیم از آرا و ... اینها از باب اینکه اطلاع نداشتند بر وضع اسلام و قدرت اسلام و وضع جامعه خود ما، جامعه ایرانی، از این جهت آنها گمان می‏کردند که در همان روزهای اول، ماههای اول، این انقلاب نتواند خودش را نگهدارد و این انقلاب از باطن خودش و از خارج منهدم بشود. آنها نمی‏دانستند که انقلاب یک وقت انقلاب مردمی است آن هم با ایده اسلامی و یک وقت هم سایر انقلابات است که گروهی، اشخاصی انقلاب می‏کنند و این دو تا با هم فرقهای زیادی دارند. انقلابی که خود مردم کرده‏اند، کسی یک عده‏ای را بر نداشته ببرد انقلاب کند، یک قدرتمندی نیامده است کودتا کند. خود این مردم بعد از اینکه این همه فشار را در سالهای طولانی دیدند، کم کم احساس کردند که باید این عمل را انجام بدهند و بحمداللَّه روحانیون و همین طور خطبا برای بیدار کردن مردم حظّ وافری داشتند. وقتی یک انقلاب از خود مردم شد این را نمی‏شود با یک دسته‏ای، بلکه با یک لشکرهایی این را بر هم زد. می‏شود که- فرض کنید- یک قدرت بزرگ مثل امریکا حمله کند به ایران و ایران را بگیرد، لکن نمی‏تواند انقلاب را به هم بزند، نمی‏تواند که این مردم را رام کند....» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 10)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت صنایع سنگین؛ راه رهایی از وابستگی (1361)

«من معتقدم که شما و همه کسانی که به کاری اشتغال دارید باید دو جهت را مراعات کنید: یکی اتکا به خدا و تلاش برای کسب رضایت او در جهت قطع هر گونه وابستگی این مملکت به اجانب است؛ چون برای جمهوری اسلامی ایران عیب است که دستش پیش دیگران دراز باشد. و دوم اینکه هیچگاه از کارها مأیوس نشوید؛ چون همه چیز یکدفعه درست نمی‏شود و کارهای بزرگ باید بتدریج صورت گیرد و این بستگی به اراده انسان دارد، وقتی انسان اراده کرد به پیش می‏رود. شما ببینید در همین قضایای انقلاب عده‏ای می‏گفتند مگر می‏شود بدون اسلحه با آنها طرف شد؟ اما وقتی که ملت اراده کرد موفق گردید. و اکنون شما کمرتان را محکم ببندید و آن افکاری که همه کارها را شرق و یا غرب باید انجام بدهد از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم بگیرید که همه را خودتان انجام دهید. الحمد للَّه کشور ما جوانهای با استعداد و کارآمد زیاد دارد و کسی بالای سر آنها نیست که مانند زمان سابق نگذارد آنها در امور تخصصی مداخله کنند، و یا آنها را در حد معمول کارگری نگه دارد. اکنون محیط برای فعالیت شما باز و زیاد است. و من دعا می‏کنم که شما در این کار بزرگی که بناست انجام بدهید موفق باشید.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 282)

ـ سخنرانی در جمع اعضای مجلس خبرگان و ائمه جمعه کل کشور؛ منشأ مفاسد عالم (1363)

«ما آن طوری را که خیال می‏کنیم، قرآن کریم در قصه آدم- که باید گفت یک قصّه رمزی است، لکن بسیار آموزنده- به ما یک دستوراتی داده است که اگر به آن دستورات بشر عمل بکند، حل همه مشکلات می‏شود...

ما از این جا می‏فهمیم که قضیه خودبینی، ارث شیطان است، از صدر عالم این قضیه بوده است. وقتی هم که وسوسه می‏کند به آدم، باز آدم را اغوا می‏کند به این که تو را می‏خواهند این جا کَانَّهُ حبس کنند. تو اگر حرف من را بشنوی، بیشتر از اینها داری. آدم هم به آن جنبه دیگری از او قبول می‏کند. این یک تعلیم عمومی است که از قبل از خلقت آدم تا حالا باید برای ما عبرت باشد؛ بدانیم که ارث شیطان، خودبینی است. تمام فسادهایی که در عالم واقع می‏شود، چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومت‏ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر همین ارث شیطان است. و تمام مفسده‏هایی که در عالم پیدا می‏شود، از این بیماری خودبینی است. چه در کنج خانه کسی نشسته باشد و به عبادت مشغول باشد، اگر خودبینی بکند، ارث شیطان را دارد، و چه در جامعه باشد و با مردم تماس داشته باشد، این هم اگر فسادی از آن حاصل بشود، از خودخواهی و خودبینی خودش است، و چه حکومت‏هایی که در عالم حکومت می‏کنند؛ از اولی که حکومت در دنیا تأسیس شده است تا حالا، هر فسادی واقع شده از این خصیصه است...

کسی که خودش فاسد است، نمی‏تواند کلامش را یک طوری ادا کند که مردم صحیح بشوند، تأثیر ندارد. آن وقتی کلام تأثیر دارد که از قلب مهذّب و پاک بیرون بیاید، اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و از قلب شیطانی بیرون بیاید، به زبان شیطانی گفته بشود، این تأثیر نمی‏تواند بکند در قلب اشخاص. و اگر چنانچه قلب، قلب رحمانی شد، الهی شد، توجّه به خدا کرد، از خدا همه چیز را خواست، همه چیز را به دست او دانست، او می‏تواند که مردم را تهذیب کند.

و این به عهده علمای بلاد است در هر جا هستند، اندیشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرسین است، خبرگان است، هر جا هر کس هست. این تکلیف، ابتداءً متوجه به اینهاست و همه مردم تکلیف دارند، لکن اینها خودشان را در این معرض قرار دادند. اگر بخواهید جامعه را تهذیب کنید که این جامعه، یک جای دنیا اگر اسم از اسلام برد، مخالفت با آن نکنند باید تهذیب‏شان کنید، باید آشنایشان کنید به مسائل...

من امیدوارم که خداوند به ما مرحمت کند و ما را بیدار کند، ما را بر احکام اسلام به همه جوامعش، به همه مطالبش، به همه اطرافش بیدار کند و متوجه کند. خیال نکنید که اسلام فقط این تکه است؛ نماز و روزه است فقط، نیست این طور، اگر این طور بود پیغمبر هم می‏نشست توی مسجدش و نماز می‏خواند. چرا از اول عمرش تا آخر زحمت کشید، جنگ کرد، زد و خورد کرد، شکست خورد، شکست داد تا مسائل را آن قدری که می‏توانست عمل کرد. امیر المؤمنین هم همین طور، دیگران هم همین طور، صلحا هم همین طورند، اشخاص بیدار این طورند. این طور نیست که بنشینند توی مسجد و کار به این کارها نداشته باشند. بنشینند توی خانه‏هایشان و کار به کسی نداشته باشند؛ بی‏طرف باشند؛ کاری ما به این کارها نداریم! اگر این منطق انبیا بود که موسی نمی‏رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمی‏رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمی‏کرد. منطق انبیا این نیست. منطق انبیا این است که «اشداء» باید باشند بر کفار و بر کسانی که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدّت هم رحمت است بر آنها. خداوند همه ما را بیدار کند و به همه [ما] و به همه شما ان شاء الله سلامتی و نصرت عنایت کند. این بشر مظلوم را از گرفتاری‏هایی که از دست این قدرت‏های بزرگ دارند می‏کشند، نجات بدهد و دین و دنیای همه ما را حفظ کند.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 131 ـ 141)



[1] . پاسخ علمای رشت از زندان به امام چنین است:

قم- حضرت آیت‏اللَّه العظمی آقای خمینی- مدظله العالی

تلگراف مورخ 14، روز 16 زیارت. از تفقدات و ادعیه خیریه کمال تشکر. بحمداللَّه تعالی همگی سلامت و ملتمس ادعیه در مظان استجابت هستیم.

الحاج بحرالعلوم- سید محمود ضیابری

[2] - سوره بروج، آیه 20:« خدا از همه سو بر آنها احاطه دارد».

[3] - گردانندگان سیاست بندگان، این تعبیر در« زیارت جامعه کبیره» وارد شده است. مفاتیح الجنان، ص 370.

انتهای پیام /*