خاطراتی از روزهای اول انقلاب؛ خاطرۀ نوۀ رضاشاه!
نوۀ رضاشاه؛ امام خمینی نبود، مرا اعدام می کردند!
علی پهلوی، نوه رضاشاه و برادر زاده محمدرضا شاه:
پس از انقلاب در ایران ماندم و نرفتم، حس نمی کردم در خطرم. با آیت الله طالقانی دوست بودم. خیلی آزادانه حرف هایم را می زدم. یک روز یکی از مسئولین امنیتی آن دوران تمام اسنادم را گرفت و پس از یکی دو ماه گفت اسنادت در اوین است، برو اوین. به آیت الله پسندیده، آیت الله قمی و تمام آیت الله هایی که می شناختم، گفتم برم اوین؟ گفتند نرو، از خاندان پهلوی کسی دستگیر نشده که یک جوجه پهلوی دستگیر شود... خلاصه بالاخره به آنجا رفتم. می خواستند من را نگه دارند که بعضی از روحانیون نامه نوشتند که این را آزاد کنید.
تااین که سال 1361 زیر نظر آیت الله خلخالی دادگاهی شدم. شنیدیم که قرار است حکم اعدام برایم صادر شود. (البته این را آقای پسندیده به من گفت) آیت الله محمدی گیلانی به آیت الله خمینی گفت که فلانی (من) بی گناه است. گویا آیت الله خمینی چند خط نوشتند که من را رها کنند.
منبع: گفتگویی مشروح با نشریه همشهری ماه
کد : 4204
|
تاریخ : 02 بهمن 1399