امروز با امام: سیزدهم دی
ـ نامۀ تسلیت و ابراز ناخشنودی از زمانه؛ ارسال شده از نجف (1344)
«بسمه تعالی
به عرض میرساند، خبر فاجعه مؤلمه موجب تأثر و تأسف بسیار گردید. در این سال جمعی از دوستان را از دست دادم[1] و نحن انشاءاللَّه بهم لاحقون. امید است خداوند تعالی به بازماندگان ایشان اجر و صبر عنایت فرماید و ایشان را غریق رحمت بیپایان فرماید.
چند صباحی بیشتر از عمر اینجانب باقی نیست. از خداوند تعالی توفیق خدمت میخواهم؛ و امید است در تحت قباب مطهره ائمه اسلام- علیهم السلام- خداوند تعالی جبران تقصیر و قصور گذشته را بفرماید. اینجانب از پیشامدهای ایران خصوصاً برای دوستانم ناراحت هستم و از خداوند تعالی اصلاح امور را خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللَّه.» (صحیفه امام، ج21، ص: 557)
ـ نامه تشکر به آقای سید محمدحسین لنگرودی (1345)
به عرض میرساند، مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف بود و حاوی تفقد از این جانب، موجب تشکر گردید. سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. این جانب بحمد اللَّه جسماً سلامت و از خداوند تعالی توفیق خدمت و دعای به حوزههای دینیه را خواستار است.
راجع به مطالبی که مرقوم شده بود عجالتاً نمیتوانم اظهار نظری بکنم. امید است خداوند تعالی رفع گرفتاریها و نگرانیها را بفرماید. از جنابعالی در مظانّ استجابت دعوات امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج2، ص: 108)
ـ نامه به خانم فریده مصطفوی؛ خانوادگی (1350)
«فریده جانم[2]
ماها سالم هستیم و عجالتاً هیچ نگرانی نداریم از جهت خودمان.
ان شاء اللَّه تعالی شماها هم سلامت باشید. خدمت آقای اعرابی[3] و فرشته[4] عزیزهام سلام برسانید. و السلام. پدرت» (صحیفه امام، ج2، ص: 414)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ خانوادگی (1354)
«احمد عزیزم
نامه شما واصل، از سلامت شما و دیگران خوشوقت هستم. ان شاء اللَّه تعالی همه سلامت و خوش باشید. ماها بحمداللَّه سلامت هستیم ولی خوشی در کار نیست. خداوند اصلاح فرماید.
از حجاج ننوشته بودید که آیا به اشخاص آشنا در این قضایا[5] صدمه وارد شده است یا نه. شنیدم آقای حاج شیخ محمدحسین بروجردی[6] وارد شده است با سلامتی. از آقای حاج شیخ عبد العلی[7] درست اطلاعی ندارم. در هر صورت از اخبار آنجا بنویسید. مطلب دیگر: آقای عمو[8] مرقوم داشته بودند که «یک قطعه زمین[9] فروختهایم و اجازه بدهید به همان نحو که به دخترها و احمد میدادم بدهم» و من هم نوشتم بدهید. از قرار مسموع به فریده[10] دو ماه است آنچه میدادند ندادهاند؛ شما در صورتی که آن وجه نباشد یا تمام شده باشد به طور خصوصی و بدون اظهار به کسی ماهی دویست تومان به فریده بدهید، یعنی از آقا[11] بگیرید و بدهید؛ ظاهراً ایشان مخارجی دارند و ناراحت هستند. و السلام. پدرت» (صحیفه امام، ج3، ص: 125)
ـ مصاحبه با روزنامه انگلیسی «اکسپرس» درباره برنامه دولت در جمهوری اسلامی (1357)
سؤال: [برنامه دولت شما چیست؟]
جواب: ما در اولین زمان لازم برنامه خود را اعلام خواهیم کرد. ولی مهمترین وظیفه دولت آینده این است که هر چه سریعتر شرایط انتخابات آزاد را فراهم کند. از قبیل آزادی مطبوعات به معنی واقعی، ذکر تمامی واقعیات و حقایق و آگاه ساختن مردم به همه مسائل و آشکار نمودن جنایات پشت پرده سلسله پهلوی و تمامی کسانی که در این جنایات با آنان همدست بودهاند، محاکمه و مجازات آنان، تا دیگر نتوانند با عوض کردن چهره خود مردم را فریب دهند. و در همین مدت، برگرداندن تمامی ثروتهایی که به وسیله جنایتکاران به خارج کشور منتقل شده است، و آزاد کردن همه زندانیان سیاسی و راهنمایی و تشویق جامعه به فداکاری برای ترمیم ویرانیهای دولتهای گذشته و تلاش صادقانه در جهت ساختن بنای حکومت و جامعه جدید. جلوگیری قاطعانه از هدر رفتن مخازن کشور مخصوصاً نفت و فروش آن به قیمت عادلانه و صرف پول آن در تجدید حیات اقتصادی و نیازهای فوری و ضروری مردم و دهها وظایف سنگین و خطیر که دولت آینده با آن روبه است و جز با گذشت و فداکاری و صداقت و همکاری عمومی امکانپذیر نیست. حساستر از همه، بهبود بخشیدن به وضع طبقات محروم بخصوص آسیب دیدگان در طول مبارزات اخیر، آماده کردن فوری کلیه مراکز علمی و فرهنگی از مدارس تا دانشگاهها برای شروع تحصیلات، تصفیه سریع ارتش از عناصر خائن و بازگرداندن استقلال ارتش، جلوگیری از ورود کالاهای تجملی، تشویق و کمکهای فوری برای توسعه کشاورزی و دامداری.
- [به نظر شما کدام کشور اسلامی است که بهترین شکل دولتی را داراست و چرا؟]
- شکل دولتها چندان اهمیت حیاتی در حفظ دموکراسی و تأمین هر چه بیشتر آرمانهای انسانی ملت ندارد. هر چند که بعضی از آنها نسبت به اشکال دیگر ترجیح دارد. ولی آنچه مهم است ضوابطی است که در افرادی که برای قبول مسئولیتها انتخاب میشوند باید رعایت شود، و نیز ضوابطی که عمل و رعایت آنها باید برای دولتها غیر قابل اجتناب شناخته شود، که اگر این ضوابط و معیارها که در اسلام بر آنها تأکید شده است دقیقاً رعایت شود به وجود آمدن جامعهای مترقی و پیشرو را میتوان جداً امیدوار بود. و همین مسأله مهم است که امروز در دنیا مورد توجه نیست و ما با تکیه بر اسلام میخواهیم به یاری خدای تعالی حقیقتی خیرهکننده را به دنیا معرفی کنیم.
[از خسته شدن مردم در مقابل مشکلات روزانه نمیترسید؟]
- ملت دلیر و با استقامت ایران در طول مبارزات قهرمانانه خود در این سالها بخصوص در یک سال اخیر نشان داده است که هر چه سختیها و مشکلات در این راه بیشتر میشود روحیه او قویتر و اراده او استوارتر میشود. زیرا که روز به روز بر درستی و حقانیت راه خود که راه خداست بیشتر مؤمن میشود.
[آیا شما به طرفدارانتان دستور به ملایمت و مدارا دادهاید؟]
- ما تا کنون هنوز دستور خشونت ندادهایم و همیشه ملت ما در برابر تانک و توپ و مسلسل با دست خالی و تنها با مشت گره کرده ایستاده است. ولی اگر قدرتهای جهنمی استعماری دست از حمایت خود از آدمکشان ایران که شاه در رأس آنهاست برندارند، ما هم با شیوههای دیگر در برابر آنها رفتار خواهیم کرد.
[آیا امکان آشتی با شاه وجود دارد؟]
- نه. هر گز؛ ممکن نیست.
[راجع به رفتار امریکا چه فکر میکنید؟]
- دولت و رئیس جمهوری امریکا تا کنون درست مانند یک دشمن با ملت ایران رفتار کرده است، سالها غارت منابع کشور ما و تحمیل هزینههای سنگین مستشاران نظامی از یک طرف و پایگاههای نظامی از طرف دیگر، سرمایه گذاریهای سنگین که حد اکثر سوء استفادهها را از تمامی امکان وسیع کشور و ملت ما کرده است و امروز هم شاه و عمال او را در کشتار بیرحمانه مردم ما تشویق و حمایت میکند. و بر ملت امریکاست که رئیس جمهوری خود را وادار کنند که روش خود را تغییر دهد.
[راجع به روش فرانسه چه فکر میکنید؟]
- اخباری که از ایران و بعضی از اتباع فرانسوی و ساکن ایران و یا بعضی از فرانسویهایی که به ایران سفر کردهاند میرسد، همه حکایت از خوشرفتاری مردم ایران با فرانسویها میکنند و لابد این ابراز محبتها از طرف مردم ایران به دلیل روشی است که فرانسه در برابر آنان اتخاذ کرده است.[12].
[روزنامه نیویورک تایمز در دوم ژانویه تأیید میکند که لیبی به شما کمک کرده است. اگر حقیقت دارد این کمک به چه شکل بوده و تا چه اندازه؟ آیا کشورهای دیگر شما را کمک کردهاند؟]
- ما از هیچ دولتی تا کنون کمک نگرفتهایم و این مطلب کذب محض است.» (صحیفه امام، ج5، ص: 333 ـ 336)
ـ سخنرانی در جمع کارکنان مجله «سروش»؛ خطر نفوذ منحرفین و برخورد با آنها (1359)
«در یک انقلابی که از خود مردم بوده است، و انگیزهاش را هم خود مردم تعیین کردهاند باید همه گروههایی که میخواهند در این انقلاب خدمت کنند همان انگیزه را داشته باشند. و انقلاب ایران به واسطه اینکه انگیزهاش اسلام بوده است، و از مردمی که علاقهای به اسلام داشتهاند شروع شده است، و با همان علاقه پیروز شده است باید هر طایفهای که میخواهند یک کاری بکنند همان جهت را در نظر بگیرند. و همان چیزهایی که مبدأ پیروزی مسلمانان ایران شد همان معنا را تعقیب کنند. مع الأسف در مطبوعات دیده میشود که آن انگیزهای که مردم دارند، و آن فکری که روی آن فکر، آنها غلبه کردهاند و آن طرزی که جامعه به استثنای بعض از افراد یا بعض از گروهها دنبال او بودند و هستند؛ مطبوعات آن طور نیستند...
شما همه میدانید که اگر این وحدت و یکپارچگی ملت، و اگر آن علاقهای که ملت به اسلام داشت نبود ما نمیتوانستیم یک همچو پیروزی که به دست آوردیم به دست بیاوریم، برای اینکه ما در آن وقت نه یک ارگانهای نظامی دستمان بود، و نه یک تعلیمات نظامی داشتیم، و نه یک اسلحه قابل ذکر، بلکه هیچ نداشتیم. مع ذلک آن چیزی که همه حسابها را در هم کوبید این توجه مردم به یک مطلب بود. سرتاسر ایران از بچههای کوچک تا پیرمردها توجهشان به یک مطلب [بود] و آن اینکه باید آن رژیم سابق نباشد، و باید اسلام باشد، جمهوری اسلامی باشد...
باید مطبوعات یک خدمتی که برایشان محوَّل است و وجداناً برای کشور ما مطرح است، آن خدمت را انجام بدهند تا به اسلام خدمت کرده باشند، و به کشور خودشان خدمت کرده باشند. این خط را باید دنبال کنند، یعنی؛ هر مسئلهای که میخواهند طرح بکنند توجه به این داشته باشند که همان مسأله و دنبال همان کار باشند...
من امیدوارم که این مجلهای که شما دارید، و حالا آمدید اینجا با من صحبت میکنید توجه در آن در رأس همه توجهات باشد. و نوشتههایی که میخواهد طبع بشود، یک چند نفری که میدانید، یقین دارید که آنها آدمهایی هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگی به هیچ جا ندارند، آنها نوشتهها را مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از اینکه دقت کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزی است که لازم است. این مثل مطلبی است که کتاب وقتی نوشته میشود، قبل از اینکه انتشار پیدا بکند باید اشخاص کارشناس به شیطنتهایی که شیاطین میخواهند بکنند باید توجه بکنند که یک وقت در کتاب- فرض کنید که- اولش خیلی خوب، وسطهایش هم خوب، و یک وقت میبینید که یک جایی جوری از کار در میآید که مسأله این طور نبوده است که ما تصور میکردیم. باید کتابهایی که نوشته میشود، و همین طور چیزهایی که منتشر میشود، اینها باید درست توجه بشود. و افراد مطّلع، مدبِّر و کسانی که از مکتبها اطلاع دارند و مسیر آنها را میدانند، اینها توجه بکنند، و کتابها را مطالعه کنند قبل از انتشار، و خود مجله را قبل از انتشار، درست مطالعه بکنند که مبادا یک وقتی یک جایش خلاف در آید، آن وقت برای شما دست بگیرند که خیر، این مجله هم مثلًا انحرافی است...
بنا بر این، این از مسائل مهمی است که در درجه اوّل اهمیت واقع شده است که اشخاصی که اداره میکنند یک جایی را، از اوّل ارزیابی بشود که این اشخاص چه کاره بودهاند. سابقهشان چیست. تحصیلاتشان در کجا بوده. چه جور رویّهای در تحصیلات داشتند. و بعد از انقلاب چه جور وضعیتی اینها داشتند. قبل از انقلاب چه وضعیتی داشتند اینها. افکارشان قبلًا چی بوده. اگر یک کسی افکارش قبلًا منحرف بوده، حالا بیاید به شما ادعا بکند که خیر، من برگشتهام، ما باید قبول کنیم، اما نباید او را مجله نویس کنیم. آن دوتا با هم فرق دارند. خوب، بسیاری از اشخاصی که میآیند میگویند ما توبه کردیم، توبه قبول است، لکن نمیشود آنها را سر یک کاری گذاشت که آن کار اهمیت دارد...
در هر صورت، وظیفه داریم ما، یک وظیفه اسلامی، یک وظیفه انسانی داریم که آن چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهی شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمیگوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرضوَرزی است...
باید فکر این مطلب باشید که اگر انتقاد هست در کار، شما تنها نه، همه نویسندهها هم، همه گویندگان، اگر انتقاد دارند به طور ملایم و به طور دلسوزانه مسائل را طرح بکنند نه به طور ضربه زدن، بخواهند ضربه بزنند به جمهوری اسلامی. اینها نمیدانند این معنا را که اگر این جمهوری اسلامی به واسطه قلم اینها به هم بخورد مسئولاند پیش خدای تبارک و تعالی و پیش ملت و پیش همه ملتها. یک چیزی که همه ملتها الآن دارند از آن تعریف میکنند؛ ما خودمان نشستیم قلم را دستمان گرفتیم، اگر یک عیب کوچکی در یک جا پیدا شد، فرض کنید یک جا خطا کرد یا فرض کنید عَمْد هم کرد، یک نفر یک کسی را مالَش را مصادره کرد، یا یک کسی را چی کرد، البته اینها نباید بشود. اما اگر یکی شد نباید این را گفت که جمهوری اسلامی هم مثل رژیم شاهنشاهی [است]...» (صحیفه امام، ج13، ص: 471 ـ 482)
ـ حکم انتصاب آقای عبداللَّه نوری به سمت نماینده امام در جهاد سازندگی (1360)
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ عبد اللَّه نوری- دامت افاضاته
از آنجا که جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری[13] اطلاع دادند که با اشتغال در وزارت کشور آن طور که شایسته است به امور جهاد نمیرسند، جنابعالی را نماینده خود در جهاد سازندگی کل کشور قرار میدهم تا با شرکت در جلسات شورای مرکزی جهاد، این جانب را از تصمیمگیریهای کلی آنان مطلع نمایید. امیدوارم با دقت کامل، حرکت این نهاد انقلابی را در سراسر ایران زیر نظر گرفته و در صورت انحراف، قاطعانه با آن برخورد نمایید. لازم است اعضای محترم این نهاد عزیز همکاریهای لازم را با شما داشته باشند. موفقیت همه را در هر چه اسلامیتر کردن این نهاد از خداوند متعال خواستارم.» (صحیفه امام، ج15، ص: 462)
ـ حکم- اجازه نامه نمایندگی امام در اهواز به آقای سید محمد علی موسوی جزایری (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
الحمد للَّه رب العالمین، و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین، و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.
و بعد، جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد علی موسوی جزایری- دامت افاضاته- به عنوان نماینده این جانب در اهواز منصوب میشوند تا ضمن رسیدگی به امور مذهبی و رفع نیازمندیهای دینی مردم آن شهر، به وضع حوزه علمیه و طلاب علوم دینیه اهواز نیز رسیدگی نموده و در رفع مشکلات آنان سعی و اقدام نمایند؛ و نیز در امور حسبیه و آنچه منوط به اذن ولی فقیه میباشد؛ و همچنین در اخذ وجوه شرعیه و سهمین مبارکین از طرف این جانب مجاز میباشند که سهم سادات و نصف از سهم مبارک امام- علیه السلام- را در محل و در موارد مقرره صرف نموده و نصف دیگر را جهت صرف در مصالح عالیه اسلام و مسلمین نزد این جانب ارسال نمایند.
«و اوصیه- ایّده اللَّه تعالی- بمراعاة الاحتیاط فی جمیع ذلک»؛ و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج17، ص: 214)
ـ بیانات خطاب به مسئولان مؤسسه کیهان؛ عمل بر اساس ضابطه و قانون (1361)
«امروز فرصت بسیار مناسبی به دست مسئولان مملکت افتاده که باید حد اکثر استفاده را به نفع اسلام و جمهوری اسلامی بکنند.
روزنامهها و وزارتخانهها همه امکاناتشان را در مسیر خدمت به اسلام و نیازهای جامعه اسلامی به کار گیرند. در این زمینه تحول و نوسازی پیدا بکنند که اگر از این فرصتها استفاده نشود ما مسئول خواهیم بود.
اشکال ندارد که نظر علما و صاحبنظران اسلامی که انحرافی ندارند در روزنامهها مطرح بشود. امّا باید به این امر توجه داشت که آنچه مورد عمل باید قرار گیرد و به عنوان ضابطه در جمهوری اسلامی درآید، قوانینی است که از مجلس میگذرد و مورد تأیید و تصویب شورای نگهبان قرار گرفته است. باید مرز بین صاحبنظران و قوانین لازم الاجرا، در جامعه مشخص شود.
[وزیر ارشاد درباره این دیدار گفت: امام بشدت از پارهای جزوات که به نام سئوال و جواب ایدئولوژی برای گزینش افراد در مؤسسات و نهادهای جمهوری اسلامی در جامعه نشر میشود، اظهار نگرانی و ناراحتی کردند و حتی فرمودند:].
میشود اینها را از جمله ضلال دانست[14]. سئوالات، بسیار بیاساس و بیربط است و حتی بعضاً غیر اسلامی است. این جزوات نمیتواند و نباید ملاک گزینش و انتخاب افراد باشد، و اگر بر این اساس عدهای رد شدند باید در مورد آنها تجدید نظر بشود. باید این جزوات به سرعت با همکاری همه مسئولان مملکت و قوه قضائیه در جامعه جمعآوری بشود. نباید اجازه داد این چنین با مصالح اسلام و مسلمین بازی شود.
[وزیر ارشاد اسلامی پیرامون تبلیغات حج گفت: این مسأله به عرض امام رسید که نظر به حساسیت امر تبلیغ حج، و اینکه نوعاً علما و روحانیون عهدهدار این مسأله مهم هستند، و از سوی دیگر، مردم با توجه به تبعیت و علاقهای که نسبت به حضرت امام دارند از مواضع و دستورات نماینده امام در حج پیروی میکنند، و باید این امر طوری باشد که هماهنگی کامل بین کسانی که تبلیغ به عهده آنهاست و نماینده امام، حاصل باشد. و اگر حضرت امام صلاح میدانند مسئول تبلیغات حج با موافقت نماینده حضرت امام در امر حج، مستقیماً وزیر ارشاد متصدی این امر بشود. امام فرمودند:]
مصلحت این است که تبلیغات باید مستقیماً زیر نظر روحانیت باشد.» (صحیفه امام، ج17، ص: 215 ـ 216)
صحیفه امام، ج18، ص: 278
ـ سخنرانی در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضای شوراهای روستایی (1362)
«امروز ما میبینیم که فرماندارهای سرتاسر کشور، به طوری که آقا گفتند و بخشدارها و بعضی از کشاورزها و بعضی از مردم عادی در یک جا نشستند. اگر نخست وزیر و وزیر کشور هم که اینجا تشریف دارند و رئیس جمهور و اینها هم بودند اینها هم در بین اینها همان طور نشسته بودند که اگر کسی از خارج بیاید تشخیص نمیدهد که کدام وزیرند و کدام فرماندارند و کدام بخشدارند و کدام از مردم عادی کشاورز است. این همان بود که در روایات ما هست که اگر کسی وارد میشد در مسجد رسول اللَّه و ایشان با اصحاب نشسته بودند تمیز نمیداد، میگفت کدام یکیتان هستید. سابق معلوم بود هر که میآمد در مجلسی، در یک جایی وارد میشد معلوم بود که حکومت کی هست. برای اینکه آن در آن بالا نشسته بود با یک یال و کوپال و یک طور وضع خاص، مردم میفهمیدند که این است که باید چه باشد. اما...
شما همه در محضر خدا هستید، هر جا باشید. قلبهای شما در محضر خداست، بازوهای شما، چشمهای شما، همه چیز شما در محضر خداست و خدا حاضر است در همه جا.
کوشش کنید که با بندگان خدا جوری رفتار کنید که امامان شما رفتار میکردند، پیغمبر شما رفتار میکرد و سایر انبیا رفتار میکردند. گمان نکنید که حالا فلان نخست وزیر است، فلان وزیر کشور است، فلان رئیس جمهور است،- فلان رئیس مجلس است- فلان استاندار است، فلان بخشدار است، فرماندار است، گمان نکنید که اینها یک چیزی است. آن که همه چیز است به دست آوردن رضای خداست، و آن به این است که رضای مخلوق خدا را به دست بیاورید. با مردم که شما سرو کار دارید این مردم را باید رضایشان را به دست بیاورید. همین مردم کوچه و بازار و کشاورزهای بسیار عزیز و کارمندان و کسانی که در کارخانهها زحمت میکشند اینها هستند که مایه افتخار یک ملت و مایه پیروزی یک ملت است. پیروزی را برای ما و شما اینها به دست آوردند و اینها ولی نعمت ما هستند. و ما باید این معنا را در قلبمان احساس کنیم که با این ولی نعمتهای خودمان رفتاری بکنیم که خدا از آن رفتار راضی باشد. گمان نکند آن کسی که فرماندار یک جایی است باید به رعیت آنجا، به مردم عادی آنجا، به بازاری آنجا یک وقت خدای نخواسته یک بالاتری بفروشد، آن طوری که ساخت فرمانداران زمان سابق بود. فرق ما بین جمهوری اسلامی و شاهنشاهی این است که جمهوری اسلامی از مردم است و جمهوری اسلامی رهین همین مردم عادی کشور است، و شاهنشاهی میگفت نه، من این طور نیست که به مردم کار داشته باشم، ما خودمان باید کارها را، مردم باید تحت سلطه ما باشند و با مردم آن طور میکردند. با بندگان خدا رفتار خوب بکنید و پیروزی از آنها به دست ما آمده است.
بدانید که حفظ یک پیروزی مشکلتر است از پیروزی به دست آوردن، کشورگشایی از حفظ کشور آسانتر است. الآن ما در مشکل حفظ نظام جمهوری اسلامی هستیم، یعنی آن مرحله اول که پیروزی ابتدایی بود گذشت و پیروز شدید بحمد اللَّه، لکن بقای این پیروزی و بقای این دستاوردهایی که شما به دستتان آمد امروز مشکلتر از خود آن پیروزی است که به دستتان آمد، نگهداریش مشکل است. باید همه کوشش کنید که این چیزی که به دست آوردید نگه دارید. این ارزان به دست شما نیامده است، بسیار سنگین به دست شما آمده است و کم چیزی هم نیست که به دست شما آمده است...
امروز که کشور دست خود شما افتاده است و دیگر یک آقا بالا سر ندارید که بیاید بگوید این کار را بکن، آن کار را بکن. از خارج ما هیچ کس را الحمد للَّه نداریم دیگر. هیچ قدرتی الآن در ایران نمیتواند یک کاری را تحمیل کند به ما. امروز باید خود شما بنشینید کارتان را انجام بدهید. انتخابات مثل سابق نباشد که از مرکز دستور داده میشد که این باید وکیل بشود، دیگر کسی هم حقّ ندارد حرفی بزند. انتخابات دست مردم است، رئیس جمهور و نخست وزیر با آن رعیتی که در کشاورزی کار میکند و آن بازاریای که در بازار کار میکند، راجع به انتخابات یک جور هستند، علی السواء هستند. یعنی رئیس جمهور یک رأی دارد، نخست وزیر هم یک رأی دارد و آن کشاورزی که در دوردست افتاده ترین این کشور است، آن هم یک رأی دارد. رأیشان فرقی با هم ندارد و همه هم مسئول هستند. در تشخیص خوب و بد، اتکال به قول غیر نکنید مگر اشخاصی باشند که مورد اعتماد خودتان باشد صد در صد. این را به مردم دارم میگویم و به شما آقایانی که در آتیه متصدی اجرای انتخابات هستید توجه میدهم که اگر یک انحرافی در یکی از شما پیدا بشود، و این بعد موجب این بشود که در این جمهوری یک لطمهای وارد باشد به گردن شماست. به اسلام لطمهای وارد بشود به گردن شماست. و اگر در اینجا هم کشف بشود معذور نیستید و مورد تعقیب وارد میشوید.
باید شماها بدون توجه به اینکه دستور کسی داده، دستور کسی حق ندارد راجع به انتخابات بدهد، دستور در اجرا، در خوبی اجرا بله، وزیر کشور دستور میدهد که اجرا خوب بشود، اجرا اسلامی باشد. اما یک بالایی بخواهد به شما دستور بدهد که کِیَک باید وکیل بشود، کِیَک میخواهد وکیل بشود این امر نیست در اسلام، در ایران هم نیست.
اینکه من عرض میکنم برای این است که بعدها کسانی که در ایران بعدها و نسلهای بعد میآیند بدانند که باید این طور باشند و الّا امروز ما کسی را نداریم که دستور بدهد، پیشنهاد میکند و مردم مختارند. فرض بکنید که اگر همه کسانی که در رأس [هستند] بروند پیشنهاد بکنند که فلان آدم را شما وکیل کنید لکن شما به نظرتان درست نباشد جایز نیست بر شما تبعیت کنید. باید خودتان تشخیص بدهید که آدم صحیحی است تا اینکه بتوانید رأی بدهید....»
[1] - سید کاظم قریشی از یاران و پیروان امام بود که پس از تحمل شکنجههای طاقتفرسا درگذشت.
[3] - آقای محمد حسن اعرابی، همسر فریده خانم.
[5] آقای سید احمد خمینی درباره پاورقیهای این نامه چنین مرقوم نمودهاند:
1- اشاره به حادثه آتشسوزی که برای حجاج اتفاق افتاد.
[6] - حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد حسین بروجردی از دوستان صمیمی امام و پدر آقای دکتر محمود بروجردی، داماد امام.
[7] - حاج شیخ عبد العلی قرهی مدتی در نجف رئیس دفتر امام بود و گاهی به قم هم میآمد. ظاهراً خانوادهاش به بیماری صعب العلاجی مبتلا شد و به اصرار حضرت امام از نجف به قم رفت.
[8] - آیت اللَّه پسندیده.
[9] - امام از فروش گندم زمینشان در خمین حدوداً سالی چهار هزار تومان درآمد داشتند که از این درآمد، ماهی 110 یا 120 تومان به بچههایشان میدادند. وقتی که زمین خمین دیگر درآمدی نداشت، امام یک قطعه زمین را فروختند تا پول بچهها قطع نشود. پول تمام شد؛ به یکی از اولاد خود که از نظر مالی در فشار بود ماهی 200 تومان دادند، و در نجف از پول شخصی خود به بیت المال واریز میکردند.
[10] - خانم فریده مصطفوی، دختر امام خمینی.
[11] - آیت اللَّه پسندیده.
[12] - پس از ورود حضرت امام به فرانسه و اقامت در« نوفل لوشاتو» هر روز صدها تلگراف تشکرآمیز نسبت به دولت و ملت فرانسه به آن کشور مخابره میشد. برخی از تلگرافهای مردم ایران از طریق سفارتخانه فرانسه در تهران به فرانسه میرسید و تعدادی از آن نیز به عنوان شخص والری ژیسکاردستن( رئیس جمهوری فرانسه) مخابره میشد و در مطبوعات ایران هم انعکاس مییافت.
[13] - آقای علی اکبر ناطق نوری، وزیر کشور در آن زمان