امروز با امام؛ بیستودوم آذر
ـ نامه تشکر به علما و روحانیون آذربایجانی مقیم قم؛ ورود به نجف (1344)
«خدمت ذی شرافت حضرات علمای اعلام و افاضل عظام آذربایجانی مقیم حوزه مقدسه علمیه قم- دامت افاضاتهم
مرقوم محترم آقایان که حاکی از عواطف کریمه و احساسات دینیه بود، موجب تشکر شد. باید از تحمل مشاقّ و زحمات طاقت فرسای افاضل حوزههای علمیه عموماً، و حوزه علمیه قم بالاخص حضرات آقایان تشکر و تقدیر کنم. این دنیا چه خوش و چه ناخوش خواهد گذشت، و همه به سوی دار جزا خواهیم رفت؛ چه بهتر که عمر کوتاه را در راه خدمت به اسلام و مسلمین صرف کنیم تا در پیشگاه مقدس حق تبارک و تعالی سرافراز و در سلک خدمتگزاران درآییم. و وظیفه شما طبقه فضلای جوان که در آتیه پاسداران احکام اسلام هستید سنگین است. هم اکنون خود را مجهز برای پاسداری و خدمت به اسلام و مسلمین فرمایید.
از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و علمای اسلام و عزت دارَیْن شما افاضل معظم را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج2، ص: 56)
ـ پیام تشکر به علما و فضلای زنجانی مقیم قم؛ ورود به نجف (1344)
«خدمت ذی شرافت علمای اعلام و فضلای عظام زنجانی مقیم حوزه علمیه قم- دامت افاضاتهم
مرقوم محترم حضرات آقایان که حاوی عواطف کریمه و احساسات دینیه بود موجب تشکر گردید. این جانب از زحمات و الطاف ملت محترم ایران و خصوصاً علمای اعلام و افاضل عظام- دامت برکاتهم- متشکرم. از خداوند تعالی توفیق و تأیید آنها را خواستارم. با آنکه تبعید به عراق موجب توفیق زیارت اعتاب مقدسه ائمه اسلام- صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین- شده است و بحمد اللَّه تعالی مورد عواطف کریمه حضرات مراجع اسلام و علمای اعلام و افاضل کرام اعتاب مقدسه هستم، لکن دوری از حوزه مقدسه قم و عدم شرکت در رنجها و غمهای ملت ایران، خصوصاً حوزههای علمیه موجب نگرانی و تألم این جانب است. شما آقایان افاضل- ادام اللَّه تعالی تأییداتکم- در پیشامدهای ناگواری که در راه خدمت به اسلام و مسلمین برای شما رخ داده است نگران نباشید. با اتکا به الطاف عظیمه حق تبارک و تعالی در راه ترویج و تأیید اسلام و دفاع از حوزهها و دیانت کوشش کنید تا در پیشگاه مقدس باری تعالی رو سفید و سرافراز باشید. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین، خاصه طبقات خدمتگزار به احکام اسلام را خواستار است. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج2، ص: 57)
ـ نامه به آقای سید احمد خمینی؛ خانوادگی (1351)
«پسر عزیزم
ان شاءاللَّه تعالی با سلامت و سعادت به سر برید. ماها بحمداللَّه تعالی سلامت و از آمدن خانم خوشحال؛ امید است روزی هم همه با هم باشیم. از سلامت خودتان مطلعم نمایید. ان شاءاللَّه حالا درس خارج رفتهاید. درسها را بروید و هر کدام به فهم شما نزدیک است انتخاب نمایید. راجع به اسم بچه[1] من نمیدانم شما چه وسواسی دارید؛ یک اسم اختیار کنید. البته اسماء دور از اذهان نباشد. «حسن» بسیار خوب است، اگر مایل باشید. در هر صورت اسم را بگذارید و هر نحو شما و اهل منزل انتخاب کنید ما هم قبول داریم. خدمت ایشان[2] هم سلام برسان. نور چشم را میبوسم. والسلام. پدرت» (صحیفه امام، ج2، ص: 470)
ـ نامه تبریک به آقای سید مرتضی پسندیده و تعیین مصرف وجوه شرعیه (1354)
«بسمه تعالی
حضور مبارک حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای پسندیده- دامت برکاته
به عرض حضور مبارک میرساند، پس از عرض سلام و تبریک عید سعید، سلامت و سعادت حضرت عالی را خواستارم؛ مرقوم مبارک از طریق مکه معظمه زیارت، قبلًا هم عرض کردم صد دلار برای مظالم و هشتصد و ده واصل 268 آقای حقشناس صرف میشود. 168 که تقاضا دارد صاحبش سی تومان بابت سهم به خواهرش بدهید با نصف آن موافقم. از حضرت عالی امید دعای خیر دارم. اینک به حسَب تقاضای بعضی دوستان مبلغ هفده هزار تومان (17000) بدهید به جناب عماد الاعلام آقای آقا شیخ غلام رضا کریمی یزدی- ایّده اللَّه تعالی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 123)
ـ حکم به آقای قطب زاده؛ تشکیل هیأت بین المللی بررسی سیاست تجاوزکارانه امریکا (1358)
«جناب آقای قطب زاده، وزیر امور خارجه ایران
لازم است هر چه زودتر یک هیأت بین المللی بررسی با مشورت شورای انقلاب تشکیل دهید، تا سیاست تجاوزکارانه دولت امریکا را در ایران، خصوصاً در طول حکومت شاه مخلوع خائن، مورد بررسی قرار داده و در معرض افکار عمومی جهان قرار دهید، تا سازمان بین المللی- که زیر نفوذ امریکا، ایران را به اصطلاح محکوم کردهاند- از جنایات دولت امریکا نسبت به مردم محروم ما آگاهی بیشتری پیدا کنند. همچنین برای مقابله با تبلیغات سوء و تجاوزکارانه امریکا در مورد گروگانها در لانه جاسوسی آنها، میتوانید یک هیأت مستقل بین المللی دعوت نمایید تا از آنان دیدار کنند. و السلام.» (صحیفه امام، ج11، ص: 229)
ـ سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه و مسئولین ارتش؛ وحدت اقشار جامعه (1359)
«کتابهایی که برای انسانسازی آمده است مثل قرآن کریم، و کتابهایی که در اخلاق نوشته میشود، و مقصود، ساختن یک انسان است، و ساختن یک جامعه است، به حسب اهمیت، هر موضوعی در آنها تکرار شده است. تکرار در قرآن مجید زیاد است. و بعضیها خیال میکنند که این تکرار چرا؟ و حال آنکه لازم است. یکی از چیزهایی که برای ساختن انسان مفید است تلقین است. انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته بشود، باید آن مسائلی که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند به خودش، تکرار کند. یک مطلبی که تأثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا میکند...
ساختن یک ملت است. و تا ساخته نشود یک ملت و یک جامعه، نمیتواند به آن مقاصد عالیهای که دارد برسد. و لهذا مسائل مهم را باید تکرار بکنند. گویندگان تکرار بکنند و شنوندگان هم خودشان به خودشان تلقین بکنند تا ان شاء اللَّه تأثیر بکند در نَفْس...
دعوت به وحدت از اهم اموری است که امروز در جامعه ما لازم است. و تا قشرهای این ملت وحدت نداشته باشند، همفکر نباشند، همعقیده نباشند، و با هم آن راهی که صراط مستقیم است اتخاذ نکنند، با هم آن راه را [طیّ نکنند] به مقصد نخواهند رسید...
من آن توصیهای را که میکنم بر همه ملت اولًا و بر قوای مسلَّح ثانیاً این است که توجه بکنند که آن وحدت از دست نرود. و آن توجه به خدا، توجه به قدرت مطلق از دست شما- ان شاء اللَّه- نرود...
اگر امروز اسلام خدای نخواسته لطمه ببیند، آسیب ببیند، این گناهش به گردن همه ماست. یک قشر خاصی مسئول نیستند...
اگر خدای نخواسته در بین پاسداران یک اختلافی باشد یا یک کارهایی در بین آنها واقع بشود که بر خلاف مصلحت اسلام است، بر خلاف مصلحت ملت است، بر خلاف مصلحت کشور اسلامی است، این مسئولیت دارد. گمان نکنید که خوب، من یک نفرم و یک عمل میکنم این چه ربط دارد به دیگران. امروز این طور نیست. قبلًا هم این طور نبوده. عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد. جامعه عبارت از این اشخاصاند. یک چیز دیگری نیست. عمل هر یک از شما تأثیر دارد. وقتی شما یک عمل زشتی کردید، دیگران هم که میبینند در آنها تأثیر میکند...» (صحیفه امام، ج13، ص: 397 ـ 404)
ـ سخنرانی در جمع هیأت امنای دانشگاه ملی؛ جایگاه و نقش دانشگاه در کشور (1360)
«دانشگاهِ یک کشوری اگر اصلاح بشود آن کشور اصلاح میشود؛ برای اینکه آنکه در رأس امور اجرایی یا تقنین یا قضاوت یا این طور چیزها واقع میشود دانشگاهیها هستند و روحانیین و با اصلاح این دانشگاه امور کشور اصلاح میشود و با انحراف دانشگاه، کشور منحرف میشود...
بنابر این، این یک مسئله مهمی است در دانشگاه و کمک باید بکنند همه...
در هر صورت دانشگاهها از اموری است که، جاهایی است که باید ایران را، اسلام را، اینها نگه دارند؛ یعنی، تربیت اینها و فرهنگ خودی، فرهنگ اسلامی، فرهنگ انسانی در اینجا حکمفرما باشد. اگر دانشگاهها اصلاح بشود استقلال ما، آزادی ما، همه چیز ما، حفظ میشود. و حتماً بدانید که در دراز مدت هم بکلی ما مستغنی از غیر خواهیم شد، در همه چیز مستغنی از غیر خواهیم شد. و کوشش کنید که کمک کنید به این انقلاب فرهنگی و کمک به انقلاب فرهنگی کمک به استقلالتان است، کمک به آزادیتان است، کمک به کشورتان است که از زیر بار وابستگی بیرون برود...» (صحیفه امام، ج15، ص: 429 ـ 435)
ـ اهدانامه به آقای علی خمینی؛ اهدای کتاب صحیفه سجادیه (1367)
«هدیة النملة»
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی
|
|
از خم دوست جوانم به خم موی علی
|
|
|
|
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست
|
|
یاد آرم به خرابات چو ابروی علی
|
|
|
|
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیْل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نور اللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان میکند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هر کس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده میکند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِ[3] معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و ما فوق آن حاصل میشود در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود میچشاند و آنان را محو و نابود میکند:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون
|
|
گویدم انا إلیه راجعون
|
|
|
|
پس تو ای نویسنده محروم از همه معارف و بیخبر از کون و مکان، قلم را بشکن و صحیفه را ببند و از حدّ خود که هواهای نفسانی چون تار عنکبوت بر سراسر وجودت پیچیده و هر روز و شب افزون میگردد به فضل لا یزال الهی پناه ببر «انّه ذو رحمة واسعة»
و من این کتاب بزرگ را به فرزند عزیزم که در جبهه او نور و نورٌ عَلی نُور میبینم و آن عزیز که یادگار احمد[4] و از سلاله پاک ائمه اطهار- علیهم سلام اللَّه- و پرورده دامن پاک مادر عزیزش که سلاله پاک ائمه اطهار و از طباطباییها که افتخار فرزندی حسنین را دارند اهدا کردم و امیدوارم او از علمای برجسته و فقهای متعهد و از عرفای مجاهد فی سبیل اللَّه در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از این کتاب مقدس به طور شایسته بهرهمند گردد و پدر پیر خود، خمینی را که عمری با هوای نفس و عصیان و ناسپاسی گذرانده و اکنون با روی سیاه و کولهباری از معصیت بدون هیچ امید- مگر به فضل خدای رحمان- از این دار و دیار به دار و دیار دیگر میرود از طلب رحمت و دعایی و بخشش گناهان بر او منت نهد.
خداوندا، این عائله را به تو سپردم و از هیچ کس امیدی ندارم؛ تو خود با عنایات خویش آنان را تحت تربیت خویش قرار ده.
به تاریخ شب سه شنبه 22 آذرماه 1367/ سوم جمادی الاولی 1409
بنده عاصی خدا. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 209 ـ 210)
[1] - نخستین فرزند آقای سید احمد خمینی.
[2] - خانم فاطمه طباطبایی.
[4] - آقای سید احمد خمینی