سیرۀ نظری و عملی امام خمینی دربارۀ ترور و تروریسم؛ مقایسۀ پیش از انقلاب با پس از انقلاب

«متفکران ما را می‏کشید. برای این که منطق‏ ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می‏کردید؛ مباحثه می‏کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل‏ می‏داند.»

کد : 4143 | تاریخ : 08 آذر 1399

سیرۀ نظری و عملی امام خمینی دربارۀ ترور و تروریسم؛

مقایسۀ پیش از انقلاب با پس از انقلاب

محمد رجائی نژاد

1ـ ترور در لغت به معنای هراس‌افکنی است. (آشوری، 1366، ص98) در مفهوم اجتماعی، ترور به معنای خشونت و وارد آوردن نوعی فشار و زور فیزیکی (با اسلحۀ گرم یا سرد) از سوی یک نظام، یک نهاد، یک فرد یا یک گروه بر نظام، نهاد، فرد یا گروهی دیگر با هدف ضربه‌زدن و وادار کردن نظام و نهاد یا افراد به انجام کاری برخلاف میل و اراده‌اش است. (زکریایی، 1379، ص11) در سیاست (داخلی یا خارجی) به کارهای خشونت‌آمیز و غیرقانونیِ حکومت‌ها برای سرکوبی مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی و ترساندن آنها نیز ترور می‌گویند. همچنین به کردار گروه‌های مبارزی که برای رسیدن به هدف‌های سیاسی به کارهای خشونت‌آمیز و هراس‌انگیز دست می‌زنند، ترور گفته می‌شود. (آشوری، 1366، ص98)

ترور و تروریسم، خشونت و اعمال هراس‌انگیز امروزه به یک بلای همگانی و جهانی، یک درد بی‌درمان جوامع، به‌ویژه جامعه اسلامی بدل گردیده و فضای حیاتی و امنیتی هر کشوری را به خطر انداخته است. در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی نیز ترور و تروریسم یکی از معضلات کشور بوده است. به‌ویژه پس از انقلاب، ترور و تروریسم یکی از چهره‌های افراطی و کثیف خود را بیشتر نمایان کرد و در این چهل سال گذشته بسیاری از بهترین نیروهای انقلابی و نظریه‌پردازان و دانشمندان در ترورها مورد هدف قرار گرفتند.

در این یادداشت کوتاه قصد ریشه‌یابی و پرداختن به علل و عوامل ترور و تروریسم را ندارم. کاری هم به نتایج و عوارض داخلی و خارجی آن و بررسی وظایف نهادهای مسئول نیست؛ تنها کوتاه، به دیدگاه امام خمینی دربارۀ جریان ترور و تروریسم اشاره خواهم کرد.

2ـ دیدگاه امام خمینی پیش از پیروزی انقلاب

امام خمینی با تمام وجود در دوران حیات خویش، در نظر و عمل با هرگونه ترور و خشونت به هر قصد و نیتی و علیه هرکسی مخالف بود. همانگونه که پیش از پیروزی انقلاب با مشی مبارزۀ مسلحانه نیز مخالف بود. بررسی مجموعه آثار و گفتار و رفتار امام خمینی نشان می‌دهد که پیش از انقلاب و در دوران حاکمیت پس از انقلاب هیچ‌گونه‌ مطلب و یا حتی اشاره‌ای در تأیید عمل ترور و خشونت، حتی در حفظ و دفاع از انقلاب و نظام هم نداشته‌اند.

امام‌ خمینی در همۀ دوران مبارزه، از سال 41 تا 57، با اقدامات تروریستی و مبارزات مسلحانه مخالف بوده و حتی اجازۀ ترور سران رژیم پهلوی را نمی‌دادند. تا آنجاکه پس‌ از ترور حسنعلی منصور، هیچ‌گونه‌ تأیید و اشاره‌ای به قاتلین وی نداشت و از آنها هیچ‌گونه‌ تجلیلی نکردند. بااین‌که مثلاً پس از دادگاه آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان در اوایل‌ سال‌ 43، بیانیه‌ صادر کردند و از آنها دفاع کرد؛ اما‌ نسبت به دادگاه اعضای مؤتلفه با این‌که در خارج از ایران فشار کمتری بر ایشان بود، هیچ واکنشی نشان نداد.

امام خمینی نه تنها مخالف رویه ترور بود، بلکه بر نهی آن نیز تأکید داشت. چنانکه هیأت‌های مؤتلفه اسلامی و دیگر گروه‌های انقلابی را نیز از اقدامات مسلحانه برحذر می‌داشت. مرحوم آیت‌الله انواری در این‌باره می‌گوید: «آقای صادق امانی آمد منزل ما و گفت: با اعلامیه کار درست نمی‌شود. باید نخست‌وزیر را بکشیم. گفت: از آقا بپرسید که ما مجازیم بزنیم؟ گفتم: کسی هست که بزند؟ گفت: آری، هستند جوان‌هایی که این کار را بکنند. رفتم خدمت امام. مسئله را طرح کردم که بچه‌های مؤتلفه می‌خواهند دست به‌ اقدامات تند بزنند. می‌گویند دورۀ اعلامیه گذشته است، باید یک کاری کرد. امام اول یک داستان تعریف کردند و فرمودند: یکی از دوستان ما اینجا آمد و اسلحه‌اش را درآورد و گذاشت جلوی من و گفت: من فردا دیداری با عَلَم دارم. اگر اجازه بدهید علم را در دفترش می‌کشم. به او گفتم: نه، ما تازه اول کارمان است. خواهند گفت اینها منطق ندارند. بگذارید اینها را به مردم بشناسانیم. بعد مردم تکلیف خود را می‌دانند. لذا صبح مکلف هستی بروی تهران و بگویی این کار را نکنید.» مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی نیز در این‌باره‌ می‌گوید: «یکی‌ از دلایلی که موجب شد تا دیرتر به اقدام خود دست بزنند، نهی حضرت امام در مورد کارشان بود. آنها برای برداشتن این نهی تلاش‌های زیادی کردند و چندین بار خدمت حضرت امام رفتند، اما همچنان ایشان نهی بر این کار داشتند. بنابراین این‌ افراد از بنده که نماینده امام در وجوهات بودم و با دیگر علما نیز ارتباط داشتم، دوباره خواستند تا از امام بخواهم این نهی را بردارند؛ اما امام‌ در پاسخ به من گفتند که‌ در کارهای‌ تند شرکت نکن. برای همین این‌ چهار شهید موتلفه برای این‌که این نهی را بردارند، از مراجع دیگری فتوا گرفتند.»

2ـ دیدگاه امام خمینی پس از پیروزی انقلاب

با نگاهی اجمالی به بیانات امام خمینی درمی‌یابیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نظرشان دربارۀ ترور تغییر نکرده و به روشنی مشخص است که هرجایی ایشان از ترور و تروریسم صحبت کرده‌اند، لحن‌شان حاکی از نفرت و بیزاری از این پدیده بوده است. ترور و اقدامات تروریستی را رفتاری غیرانسانی و ناجوانمردانه می‌دانستند. (صحیفه امام، ج 10، ص 441) تاآنجاکه اجازۀ ترور وابستگان فراری رژیم پهلوی را در خارج از کشور ندادند. از جمله در خاطرات مرحوم آیت‌الله سید هادی خسروشاهی آمده است که برخی می‌خواستند در خارج از کشور زن و فرزندان شاه و خود بنی‌صدر را ترور کنند و منتظر اجازۀ امام خمینی بودند و از من خواستند که از حضرت امام اجازه بگیرم، ولی ایشان اجازه ندادند. (خاطرات آیت‌الله سید هادی خسروشاهی) اگر هم بعضا چنین اقدامی شد، سرخود بوده و با مجری آن برخورد شد.

امام خمینی دست زدن به اقدامات تروریستی را نشانه بی‌عقلی و حماقت می‌دانستند. (همان، ج 11، ص 350 و 356) از نظر ایشان، دلیل این‌که برخی‌ها به اقدامات تروریستی و خشونت دست می‌زنند، این است که آنان منطق ندارند. (همان، ج 7، ص 183) همچنین ایشان دست‌زدن به ترور را ناشی از ضعف، شکست و زبونی دانسته و تروریست‌ها را شکست‌خوردگان، زبونان و افرادی که در برابر منطق، احساس ضعف و شکست می‌کنند، معرفی می‌کرد؛ کسانی که پایگاه مردمی نداشتند و مزبوحانه دست به این کار می‌زدند. (همان، ج 7، ص 179؛ ج 9،ص 95)

امام خمینی عمل تروریستی را نهایت ضعف و زبونی ترورگران می‌دانست و معتقد بود نظام یا افرادی که قدرتمند باشند، یعنی به قدرت منطق یا قدرت حمایتی مردمی مجهز باشند، به این اعمال زبونانه دست نمی‌زنند، بلکه فقط آنهایی که در نهایت ضعف باشند، از شیوه‌های تروریستی استفاده می‌کنند. (همان، ج 15، ص 139) ایشان تروریست‌ها را کسانی می‌دانست که از درک مسیر صحیح عاجز گشته و به انحراف رفته‌اند و توسل به اقدامات تروریستی و ترورگری از جمله ویژگی‌های منحرفین و گمراهان است. (همان، ج 7، ص 191؛ ج 11، ص 334)

علاوه بر این موارد، از دیدگاه امام خمینی، ترور اقدامی چپاول‌گرانه و هم‌ردیف غارت است و در عین حال مساوی با فساد و مفسده بوده و وسیله و شیوه‌ای مفتضح است. از این دیدگاه، تروریست‌ها، افرادی چپاولگر و فاسد و مفسد هستند و ترور وسیله‌ای واضح‌الفساد است و آنها انگلی بیش نیستند. (همان، ج 7، ص 232؛ ج 10، ص 452)

4ـ پس از نظر امام خمینی ترور عملی غیرانسانی و مساوی با غارت، فساد و چپاولگری است. تنها قدرت‌های شیطانی و یا افراد فاسد سرسپرده و یا جاهلان بی‌اراده از این شیوه‌ها برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند. نظام، گروه یا فردی که از منطق دور شده و احساس ضعف، زبونی و شکست‌خوردگی می‌کند، دست به این کار می‌زند. به همین دلیل می‌فرمود:

«متفکران ما را می‏کشید. برای این‌که منطق‏ ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت می‏کردید؛ مباحثه می‏کردید. لکن منطق ندارید، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل‏ می‏داند.» (همان، ج 7، ص 183)

و به جهانیان اطمینان می‌داد که:

«شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم‏ است و مسلم‏ تروریست نیست‏.» (همان، ج 11، ص 77)

انتهای پیام /*