امروز با امام: نوزدهم مهر
ـ مصاحبه با نماینده «الفتح»؛ وجوب مبارزه با اسرائیل (1347)
«سؤال: [پیشوای مجاهد، نظر مبارک را درباره دادن وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام، به مجاهدان شجاعی که تحت فرماندهی «فتح» در صفوف نبرد و در میدان شرف پیکار میکنند بیان فرمایید.]
جواب: بسم اللَّه الرحمن الرحیم. اکیداً شایسته بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص یابد. به مجاهدانی که در صفوف نبرد و فداکاری به منظور از بین بردن صهیونیسم کافر ضد بشر میجنگند و برای احیا و بازگرداندن مجد و شرف اسلامی از دست رفته میکوشند و برای گرامیداشت تاریخ شریف اسلام نبرد میکنند و بر هر مسلمانی که به خدا و روز جزا ایمان دارد واجب است که تمامی قوا و نیروی خود را در این راه به کار برد و سرانجام به إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ شهادت یا پیروزی دست یابد و بر شماست که برای خونخواهی و زدودن لکه ننگ به خط آتش روی آورید و به یاری خداوند به پیروزی درخشانی که در انتظار شما است دست یابید و به مؤمنان آزاده بشارت دهید که خداوند پشتیبان هر اراده مردانه و حق طلبانه است. برادران ما که به یاری خداوند توانا پیروزی نهایی از آن آنهاست، یعنی مردان برجسته جنبش «فتح» و رزمجویانش نیروهای «عاصفه» و دیگر فداییان آزاده از مجاهدان راه خدایند و پشتیبانی و کمک به آنان با تمام نیرو و امکان واجب است، «وَ اللَّهُ وَلیُّ التَّوفیق»
[پس از شعلهور شدن آتش انقلاب مقدس در سرزمین فلسطین و پدید آمدن دستاوردهای فراوان به رهبری «فتح» نظر حضرت عالی درباره برادران ما که در سنگرگاهها و سرزمینهای اشغالشده پایداری میکنند چه میباشد؟]
- بسم اللَّه الرحمن الرحیم. نخستین و آخرین نظر نسبت به برادران پایدار و رزمنده ما این است که به شکل پیگیر و خستگی ناپذیر به پیکار خویش ادامه دهند، چه آنکه زندگی یعنی عقیده و مبارزه در راه آن انّ الحیاةَ عقیدةٌ وَ جَهادٌ و تردیدی نیست که از نظر شیوه تفکر اسلامی مرگ از زندگی ذلت بار بهتر است و در وضع کنونی برای ما جز ادامه پیکار با همه نیروها و امکاناتمان راهی وجود ندارد تا عزت و شرافت خود و آیندگان را در طول تاریخ با عظمت اسلامی به دست آوریم. قرآن میفرماید: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ.[1] هر قدر که میتوانید بر ایشان نیرو و سواره نظام آماده کنید تا بر دشمن خدا و دشمن خود چیره شوید. إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ[2] اگر خدا را یاری کنید او هم شما را یاری میکند و قدمهای شما را استوار میدارد. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ[3] سست نشوید، غمگین نباشید شما پیروزید اگر به هدف خود ایمان داشته باشید وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ[4] در جستجوی دشمن سستی نورزید اگر شما رنج میبرید آنان نیز مثل شما رنج میکشند، منتها شما به خدا ایمان دارید و آنها ندارند.
[راجع به پیکار اوج گیرنده و مسلحانهای که در سرزمین مقدس فلسطین جریان دارد و اعمال وحشیانه صهیونیستی که بر ضد امت عربی و اسلامی به کار میرود نظر حضرتتان را بیان کنید تا خلق مسلمان ما در همه کشورها کلیه نیروهای مادی و معنوی خود را بسیج کرده و در این جهاد مقدس شرکت نمایند.]
- بسم اللَّه الرحمن الرحیم. همان طور که قبلًا خاطرنشان کردم در اوضاع و شرایط کنونی پس از گردن نهادن به قوانین مقدسه اسلام هیچ امری واجبتر از دفاع با جان و مال در راه سربلندی اسلام نمیباشد. هنگامی که میبینید خونهای برادران و خواهران بیگناه شما در سرزمینهای مقدس فلسطین جاریست و هنگامی که مشاهده میکنید که سرزمینهای ما اشغال شده و خانههایمان به دست صهیونیستهای تبهکار ویران گشته است در این شرایط جز ادامه جهاد راهی نیست و بر همه مسلمانان واجب است که کمکهای مادی و معنوی خود را در این پیکار مقدس بنمایند. و خداوند پشتیبان این اراده است. و اللَّه من وراء القصد»
[اکنون که دست صهیونیسم در کلیه شئون حیاتی ایران مسلمان نفوذ کرده است به نظر حضرت عالی اساسی ترین راهی که ملت مسلمان ایران برای قطع دست اسرائیل در ایران باید به آن دست بزند چه میباشد؟ تا در نتیجه برادران ایرانی ما هم بتوانند با پیکارجویان فلسطین همگام گردند.]
- بسم اللَّه الرحمن الرحیم. راه اساسی این است که مردم مسلمان ایران داد و ستد خود را با ایادی صهیونیسم و دیگر عوامل استعمار که در ایران هستند قطع کنند و از لحاظ مادی و روحی آنان را در فشار بگذارند و تمام روزنههای حیاتی را بر آنان تنگ سازند و خلاصه علیه آنان به نبرد اقتصادی دست بزنند و نیز در دیگر زمینهها با آنان مبارزه کنند تا سرانجام مجبور شوند کلیه روابط خود را با ایران و خلق مسلمان آن قطع نمایند و در نتیجه ملت ایران بتواند همه امکانات مادی و معنوی خود را در اختیار مجاهدان فلسطین بگذارند.
در شرایط اسفانگیز فعلی بر هر مسلمانی لازم است که کلیه نیروهای خویش را برای آزاد کردن سرزمینهای اشغالشده و انتقام از اشغالگران به کار گیرند. «و اللَّه ولی التوفیق»، و جای تردید نیست که وظیفه یک نفر مسلمانی که در دورترین نقطههای جهان به سر میبرد همان وظیفهای است که خلق مسلمان فلسطین امروز به آن مسئول است، مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئولیت عمومی یکسانند.[5] تفرقهجویی و نژادپرستی در کار نیست و بین ملتهای اسلامی هیچ گونه امتیازی وجود ندارد، جز تقوا و پرهیزگاری، گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست.[6] حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ.[7]» (صحیفه امام، ج2، ص: 199 ـ 201)
ـ پیام به عموم مسلمین و دولتهای اسلامی و عربی؛ مصیبتهای جانگداز فلسطین (1351)[8]
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
با حلول شهر مبارک رمضان ماه رحمت و غفران و برکت از خداوند متعال مسئلت مینمایم که عموم مسلمین را بیش از پیش به تکالیف و مسئولیتهایی که خداوند عالم به عهده آنها گذاشته است متوجه فرماید؛ مسئولیت حفظ قوانین الهی و عمل به قرآن کریم که اساس عَوْد[9] عظمت و مجد اسلام و مسلمین است مسئولیت حفظ وحدت کلمه و مراعات اخوت ایمانی که ضامن استقلال ممالک اسلامی و خروج از نفوذ استعمار است؛ مسئولیت گذشتن از منافع شخصی و فداکاری در راه به دست آوردن آنچه تاکنون به واسطه اختلاف کلمه از دست دادهاند؛ مسئولیت سنگین دولتهای ممالک اسلامی در عمل به قرآن، اسلام و بیرون رفتن از قید استعمار و بودن در خدمت ملت اسلام؛ مسئولیتهایی که در عصر حاضر شاید از اعصار گذشته بیشتر باشد؛ عصری که پنجههای خبیث استعمار تا اعماق کشورهای اسلامی فرو رفته و با تمام قوا و وسایل ممکنه به توسط ایادی خود کوشش دارد تفرقه در بین مسلمین و سران ممالک اسلامی ایجاد کند و با وسایل گوناگون آنها را از تمسک به اسلام و قرآن باز دارد؛ تا با دل راحت به اهداف غیر انسانی خود- که بهرهبرداری از طبقه محروم است- برسد. عصری که استعمار با گماشتن اذناب خود در گوشه و کنار ممالک اسلامی به اسمهای مختلف و عناوین فریبنده- و احیاناً به اسم اسلام- فرهنگ قرآن را عقب زده و راه را هر چه بیشتر برای بهرهبرداری خود باز میکند، آن ایران و آنچه در آن میگذرد که همه مصیبتهای جانگداز است؛ این فلسطین که اکنون در رأس مصیبتهاست؛ این اختلاف کلمه و سرسپردگیهای بعضی از سران ممالک اسلامی که با داشتن منابع طبیعی سرشار و ذخایر گرانبها و جمعیت هفتصد میلیونی نتوانستهاند دست استعمار و صهیونیسم را از بلاد اسلامی قطع کرده و به نفوذ ایادی آن پایان بخشند؛ این هواهای نفسانیه و دستنشاندگی بعضی دوَل عربی است که موجب شده جمعیت صد میلیونی عرب نتوانند فلسطین را از چنگال اسرائیل برهانند.
باید بدانند که مقصود دوَل بزرگ استعمار از ایجاد اسرائیل، تنها اشغال فلسطین نیست؛ بلکه اگر به آنان فرصت داده شود، تمام کشورهای عربی- العیاذباللَّه- به سرنوشت فلسطین دچار خواهند شد. اکنون که گروهی از مردان فداکار فلسطین به منظور تعیین سرنوشت خویش، به دست خویش- که همانا آزادی فلسطین است- بر ضد مشتی غاصب متجاوز قیام مردانه کردهاند و به جان، برای رهایی اراضی مغصوبه و سرزمینهای اشغال شده کوشش میکنند، میبینیم که عمال استعمار، دیروز با آنان در اردن چه کردند[10] و امروز در لبنان چه میکنند. تبلیغات و دسایس سوء و همه جانبه در کار است؛ دستهای ناپاک اذناب استعمار به فعالیت مشغول است که طوایف مسلمین را از این گروه فداکار جدا کند، و آنان را از مراکز حساس سوقالجیشی- که امکان عملیات و ضربه زدن به قوای غاصب اسرائیل از آنجا میسر است- بیرون براند.
آیا با این وضع، مسلمین و دوَل کشورهای اسلامی در مقابل خداوند تعالی در مقابل عقل و وجدان، تکلیفی ندارند؟ مردان فداکار فلسطین به دست عمال استعمار در کشورهای مستعمره کوبیده شوند و اینها ساکت نشینند یا دامن به این مقصد کثیف زنند؟
آیا دوَل عربی و سکنه مسلمانِ این ممالک نمیدانند که با شکست این گروه، سایر کشورهای عربی از شرّ این غاصب خبیث آسوده نخواهند ماند؟
اکنون بر عموم مسلمین و دوَل کشورهای اسلامی، و خصوصْ بر دوَل عربی، لازم است برای حفظ استقلال خود، از این گروه مجاهد نگهداری کنند و به آنان کمک نمایند، و از رساندن اسلحه و آذوقه به آنان دریغ نورزند؛ و بر فداییان مجاهد لازم است با توکل به خدای متعال و تمسک به قرآن کریم، از کوشش در این راه مقدس دریغ ننمایند و سردیهای بعضی عناصر موجب سردی آنها نشود، و نیز اکیداً لازم است در هر نقطهای هستند با اهالی آنجا خوش رفتاری کنند و به وظایف اخوت ایمانی عمل نمایند.
از مسلمین بیدار و آگاه و خصوصْ بندگان خالص خداوند و علمای اعلام امیدوارم که در این ایام متبرکه برای رهایی مسلمین از چنگال خبیث اجانب دعا کنند، و در مجامع شهر مبارک رمضان و دیگر اجتماعات بزرگ اسلامی مانند اجتماع جمعه و مراسم حج حقایق را به گوش عموم مسلمین برسانند و پیروان قرآن را به وحدت کلمه و تشریک مساعی، برای آزادی فلسطین و حل مشکلات خانمانسوزی که گریبانگیر ملت اسلام است، دعوت نمایند.
از خداوند متعال مسئلت مینمایم که دست اجانب را از بلاد مسلمین قطع فرماید. «انّه سمیعٌ مجیب». سوم شهر رمضانالمبارک 1392
روحاللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج2، ص: 458 ـ 461)
ـ نامه به آقای مرعشی نجفی درباره استقامت تا سقوط رژیم (1357)
«بسمه تعالی
حضرت آیت اللَّه آقای نجفی- دامت برکاته
به عرض عالی میرساند، مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود و حاوی استفسار از این جانب بود واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است.
این جانب به واسطه فشار عراق به تصویب شاه معلوم الحال، که مملکت اسلامی را تا سرحد سقوط رسانده است، از نجف به خارج آمده بلکه بتوانم برای این ملت محروم کاری بکنم. ما همه موظف هستیم که از پا ننشینیم تا سقوط سلسله بیحیثیت پهلوی. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج3، ص: 501)
ـ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم پاریس درباره جنایات شاه و اهداف انقلاب (1357)
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]
... و بعدش رئیس اطلاعاتشان آمد پیش من و راجع به اینکه: شما خوب است ایران را مسلح نکنید، خوب است فعالیت نکنید؛ ما تعهداتی داریم نسبت به دولت ایران، من گفتم که خوب، شما تعهداتی نسبت به دولت ایران دارید اما من نسبت به آن تعهدی ندارم؛ و ما هم تعهداتی خودمان داریم نسبت به اسلام و نسبت به ملت خودمان. ما به کار خودمان ادامه میدهیم، شما هم هر کاری میخواهید بکنید. گفت: آخر شما هر روز اعلامیه میدهید، هر روز یک نواری میفرستید و چه میکنید؛ این را کمش کنید. گفتم نه! من اعلامیه میدهم، نوار هم پر میکنم و میفرستم. منبر هم اگر رفتم صحبت میکنم. اینها چیزی است که من نمیتوانم خلافش را بکنم. او هم رفت و بعد تشدید کردند به طوری که من دیدم که اینها دیگر تحمل مطلب را ندارند؛ و پیشتر چون این را گفته بود که فلانی حالا هیچ اما شماها (رفقای ما) را چه خواهیم کرد، من دیدم که ممکن است یکوقتی اینها به رفقای ما یک تعرضی بکنند و ما هم مکانی پیشمان مطرح نیست، ما میخواهیم کارمان را انجام بدهیم، بنا گذاشتم که بروم به کویت و از آنجا بعد به یکی از ممالک اسلامی بروم. با اینکه ویزا هم داشتیم، در سر حد کویت باز دولت کویت مانع شدند از اینکه ما برویم. حتی اجازه اینکه ما برویم به فرودگاه از آنجا پرواز کنیم، آن قدر هم اجازه ندادند. ما باز برگشتیم به عراق. معلوم شد که خود آنها هم تفاهمی داشتند؛ منتظر ما بودند! همان جمعیتی که ما را آورده بودند باز آنجا ایستاده بودند! ما برگشتیم عراق و ما را بردند بصره و بعد از چندین ساعت بردند بغداد. و از بغداد هم دیدیم که حالا بیاییم اینجا، تا بعد بتوانیم یک فلان محلی برای خودمان انتخاب کنیم. موقتاً آمدیم به فرانسه.
و من خودم را ملزم میدانم، یعنی ملزم شرعی میدانم، عقلی میدانم، که در یکوقتی که مردم ایران قیام کردهاند و دارند کشته میدهند، جوانهایشان را گرفتهاند، از آنها یک دستهای را کشتهاند، یک دستهای را حبس کردهاند، عدهای از علمای ما الآن در حبس هستند، عده زیادشان در تبعید هستند، و مردم همه از بچه کوچک تا پیرمرد ایستادهاند الآن در مقابل دستگاه شاه و همه با یک صدا میگویند ما شاه را نمیخواهیم، همه مسئول میشویم برای این ملت. و این ملت- هر ملتی- حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را. این از حقوق بشر است که در اعلامیه حقوق بشر هم هست. هر کسی، هر ملتی خودش باید تعیین سرنوشت خودش را بکند، دیگران نباید بکنند. این ملت ما هم الآن همه ایستادهاند و میخواهند سرنوشت خودشان را تعیین کنند.
و این است که ما، این آدمی که به ما خیانت کرده است، به اسلام ما، به دین ما خیانت کرده است، مخازن ما را دارد به اجنبی میدهد در مقابلش یا اسلحه میگیرد و مردم را میکُشد، و یا میگیرد و مقداری- یک مقدارش- را خرج همین کارها میکند، باقیاش را هم خودشان و رفقای خودشان از بین میبرند، یک مردمی که حالا ایستادهاند و دارند خون میدهند برای این کار، مایی که در خارج هستیم مکلف هستیم که با اینها همزبان باشیم. الآن آنها، همین الآن هم که ما اینجا نشستهایم شما بدانید که در آنجا انقلاباتی هست. الآن در ایران، همین چند روز پیش از این، در خیلی از جاهای ایران آدم کشتهاند. خیلی است! الآن هم که ما اینجا نشستهایم باز نمیدانیم، شاید الآن هم در ایران یک صدایی باشد و هست؛ اما حالا کشتار هست یا نه، الآن ما نمیدانیم. چرا؟ دوریم. هر روز این مسائل هست. آنها در میدان مبارزه هستند و مشغول مبارزه هستند، ماها اینجا بیتفاوت باشیم و مشغول به مثلًا کارهای عادی خودمان باشیم! این بر خلاف انصاف، بر خلاف انسانیت، بر خلاف شرع، بر خلاف همه اینها هست.
ما موظفیم که با آنها هر اندازهای میتوانیم [همراهی کنیم]، هر کس به اندازه قدرت خودش. من میتوانم الآن با شما صحبت کنم و شما را دعوت کنم به اینکه با ملت خودتان که برای منافع همه- که شماها هم جزء آنها هستید- قیام کردند [متحد شوید] و شماها موافقت کنید، این جبهههای خارجی هر چه هستند، اینها همه همدست بشوند؛ من به اندازهای که میتوانم برای شما چند نفر الآن صحبت کنم صحبت میکنم؛ آن مقداری هم که میتوانم بنویسم مینویسم منتشر میکنم؛ شما هم به هر اندازهای که میتوانید. تظاهر، هر وقت وقتش شد، مناسب شد؛ نوشتن، گفتن، به روزنامهنگارها چیز گفتن، هر چه میتوانید. هر کس به اندازهای که میتواند با این ملت ضعیف که الآن تحت چکمه این بیانصافها هست باید همراهی کرد.
و یک همچو قیامی که الآن در ایران هست من گمان ندارم در تاریخ سابقه داشته باشد، این را که یک مسئله واحدی را همه بخواهند. الآن همه، این بچههایی که تازه خودشان هم الآن نمیدانند چه چیز دارند میگویند اما میگویند ما شاه نمیخواهیم! یا اینکه همه گفتهاند اینها هم میگویند. یک بچه هفت- هشت ساله، پنج- شش ساله! آنکه زبان باز کرده الآن میگوید که مرده باد شاه! برای اینکه دیده همه میگویند او هم میگوید. این زبان همه است، این منطق همه است. و در طول تاریخ شاید ما نداشته باشیم یکوقتی که همه یک مطلبی را با هم بگویند؛ یعنی، آنکه در آن طرف ایران- در اقصا بلاد ایران- است با آنکه در مرکز است حرفش یکی باشد. الآن وضع این طور شده است. و یک ملتی وقتی وضعش این طور شد، این پیش میرود. این دیگر نمیشود که این ملتی که ایستاده الآن در مقابل ظلم و در مقابل قلدریها، و آنها با توپ و تانک و او با مشت، دارد مقاومت میکند و نمیرود کنار، این ملت شکست نمیخورد.
الآن تبلیغات مختلف شروع شده است. شروع بود، زیاد شده است. تبلیغات مختلف برای اینکه بشکنند این وحدت را، و جبهههای مختلف، اشخاص مختلف [را]. اینها با آن صورتها. حتی گفتند که بنا دارند که در دانشگاه- وقتی که باز شد دانشگاه- یک دسته سازمان امنیتی را به صورت دانشجوها بیاورند و شعار کمونیستی بدهند برای اینکه به مردم بفهمانند که اگر شاه نباشد خواهد این طور شد! این شاه از کمونیستها هم بدتر است. این شاه، هر کسی از این شاه، از این آدم که بهتر است! این چه گذاشته برای مملکت ما؟ این جز اینکه همهاش تبلیغات [است]؟ چقدرها خرج تبلیغات در داخل و خارج میشود تا اینکه روزنامهها در خارج برای او دروغها را بنویسند و در داخل برایش دروغها را بنویسند. این مشغول این کارهاست. و مشغول جمع کردن مال و در اطراف دنیا زینت تهیه کردن و زمین تهیه کردن. همین است کار ایشان! کار ایشان دیگر چیست؟ .... یا آدمکشی و آدمزنی است، یا یک استفاده این طوری؛ از مردم دارد استفاده میکند و مال این ملت را دارد تضییع میکند.
حرف ما این است. ما یک کلمه حرف داریم و آن این است که اینهایی که نشستهاند سر این خوان یغما، که اسمش ایران است، و هر کس از هر طرف آمده است، هر مملکتی از هر طرف آمده است، دارند از این خوان یغما میخورند و این ملت ما کنار این دارد گرسنگی میخورد، ما میگوییم این نباشد. ما میگوییم یک مملکتی ما داریم، نفت دارد، مخازن دیگر دارد، غنی است مملکت ما، این مملکت را برای خودمان بگذارید. خودمان کارهایش را میکنیم. اگر بخواهیم هم کارشناس بیاوریم، خودمان میآوریم. چرا شما بیاورید با ماهی- نمیدانم- چند صد هزار تومان! کارشناس میآوریم که این طور نباشد. خودمان کارشناس درست میکنیم.دانشگاه از وقتی که امیر کبیر ایجاد کرده است تا حالا، به قدر هفتاد سال یا ... خیلی سال میگذرد از عمرش، لکن نگذاشتند جوانهای ما درست بشوند، خوب سرانجام کار را انجام بدهند. اصلًا مانع شدند از اینکه رشد بکنند جوانهای ما. دانشگاههایی، که به دست دیگران درست شده است که نگذارند رشد در آن پیدا بشود. نظامیهای ما را نمیگذارند که تربیت نظامی صحیح بشوند. مستشارهای امریکایی اینها را به راه کج میبرند؛ یعنی راهی که برای آنها فایده دارد میبرند! فرهنگ ما فرهنگ استعماری است. ما باید فرهنگ خودمان را داشته باشیم. این فرهنگها فرهنگهایی است که نمیگذارند بچههای ما با فرهنگ بزرگ بشوند. یک لوزه الآن میخواهد عمل کند، همین خود یکی از چیزهایشان این بود که از اروپا آوردند این لوزه را عمل کرد! خوب، تویی که میگویی که ما دیگر مملکتمان را بردیم تا آنجا! لوزهتان را هم دارید جای دیگر عمل میکنید! پس معلوم میشود که شما هیچی ندارید! یک خط میخواهند بکشند از اینجا به آنجا، از خارج میآورند و درست میکنند برای اینکه یک خطی بکشند! آن وقت یک قرارداد با یک کمپانی میبندند- در یکی از این قراردادها بوده است، من یادم نمیماند این چیزها- که نمیدانم چند متر راه درست کرده بود و باقی آن را برداشت و رفت پی کارش! اینها این طور ریختند به جان این مملکت. گازش را شوروی میبَرد، نفتش را امریکا میبَرد! ما که میگوییم که حکومت اسلامی میخواهیم، میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته بشود؛ نه به منطق شاه که میگوید اینها میگویند که ما میخواهیم برگردیم به زمان هزار و چهار صد سال پیش از این! ما میخواهیم به عدالت هزار و چهار صد سال پیش از این برگردیم نه اینکه زندگیمان زندگیِ آن وقت بشود. نه؛ همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم لکن اینهایی که اینها دارند مظاهر تمدن نیست. این همه آدمکشی مظاهر تمدن است؟! این حکومت نظامی- عرض میکنم که- به جان مردم ریختن، این مظاهر تمدن است؟! این همه نفتهای ما را به دیگران دادن و در مقابلش اسلحهای که نمیتوانند این اسلحه را به کار ببرند. اسلحههایی که به ایران میآورند ما نداریم کسی که کارشناس باشد، بداند این را چه جوری باید به کار انداخت، باید خود مستشارهای آنها بالای سرش باشد! پایگاه درست کردند اینجا! پایگاه امریکایی درست کردند به صورت اینکه ما میخواهیم مملکتمان را چه بکنیم! پایگاه امریکاست اینجا! ما اینکه حرفمان است این است که میخواهیم این طور این آشفتگی که الآن این آقا ایجاد کرده است، این نوکر ایجاد کرده برای اربابهای خودش، ما میخواهیم این نباشد.
از روز اول که من یادم است- شماها جوانید یادتان نیست- از روز اولی که رضا شاه کودتا کرد، کودتایی بود که با دست انگلیسها بود! خود انگلیسها هم بعد از اینکه این رفت، در رادیو دهلی گفتند که (من خودم شنیدم) ما رضا شاه را آوردیم و لیکن خیانت کرد بردیمش! آن وقتی که بردند او را به جزیره کذا،[11] در رادیو دهلی- که مربوط به انگلیسها بود- گفتند که ما رضا شاه را آوردیمش سر کار و بعد از اینکه خیانت کرد او را بردیم! خود آقای محمد رضا خان گفت! در یکی از چیزهایش نوشته بود- که شاید هم در همان خدمت برای وطنم[12] باشد- لکن بعدش این را از بین بردند، دیدند بد حرفی زده است! که متفقین وقتی که آمدند اینجا، صلاح دیدند که من باشم! از خاندان ما باشد! لکن جنابعالی هم دست نشانده هستی! «صلاح دیدند که من باشم» معنایش این است که آنها مرا قرار دادند. ما میگوییم نمیخواهیم یک کسی را که با صلاح متفقین آمده اینجا، و حالا هم برای متفقین دارد کار میکند، زحمت میکشد، همه هستی ما را دارد به باد میدهد. استقلالْ ما نداریم، آزادی بیان نداریم، آزادی قلم نداریم، هیچی نداریم.
نابودی کشاورزی و تزاید فقر
زراعت یک مملکت زراعی که زراعتش باید صادر بشود چقدرها، اینها برای 33 روز- مثل اینکه این طور نوشته بودند، 33 روز یا 34 روز، یک همچو چیزی دارد- باقی آن را باید از خارج بیاورند. شما الآن میبینید که از خارج هی سیل گندم است و جو است و چه و چه و چه، تخم مرغ است. و همه چیز را از خارج دارند میآورند. اینها به اسم «اصلاحات ارضی» زراعت ایران را به باد دادند؛ یعنی دهقان و رعیت بیچاره را بیچاره کردند که دیگر نتوانستند اینها بمانند در مزرعههای خودشان. از آنجا کوچ کردند و آمدند به تهران. و اطراف شهر تهران به وضع بدی زندگی میکنند. به وضع بسیار اسفناکی. الآن عده کثیری زیاد- شاید قریب چهل مورد، چهل محل، شاید این مقدارها که صورتش را به من دادهاند که در نجف این صورت پیش من بود که در کجای شهر فلان عده، در کجای شهر فلان عده، همین طوری در شهرْ متفرق، با کوخهای کوچک، با چادرنشینی، این طوری است. در تهرانِ مرکز این طور هست که با چادرنشینی و کوخنشینی دارند اینها زندگی میکنند! نوشته بود که [اگر] بخواهد یک کوزه آب برای بچههایش بیاورد، باید نمیدانم چند پله، صد پله، چقدر، از آن گودالی که اینها زندگی در آن میکنند باید بیاورند به بالا، برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشتهاند. در زمستانِ سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پلهها برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچههایش.
ما میگوییم این وضع آشفته باید از بین برود. از آن طرف خرجهای خودشان آن طور خرجهاست که همین آخری- من خواندم که- برای فلان ویلایی که برای یکی از خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند. الآن من یادم نیست ولی زیاد بود؛ پنج میلیون دلار! پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری! این وضع اینها! و بیشتر از این است که الآن ما نمیتوانیم تصورش را بکنیم. این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند میکنند با یک چادری، با یک کوخی، بیهمه چیز؛ نه یک چراغ دارند، نه یک- عرض بکنم که- آب دارند؛ اسفالت و این حرفها هم که اصلًا معنی ندارد برای آنها! ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم این وضع باید از بین برود. نمیگوییم که حکومت اسلامی ... شاه میگوید که اینها میگویند باید ما برگردیم به آن زمانی که با الاغ راه برویم! کدام آدم این حرف را زده که شما باید با الاغ بروید؟! ما میگوییم که این وضع را باید به هم زد. و تا محمد رضا و دودمان پهلوی هست، ما نمیتوانیم یک روی آزادی و یک روی استقلال برای مملکتمان ببینیم. این یک نوکری هست که گذاشتهاند او را اینجا و «مأمور» برای وطنش هست! خودش هم میگوید «مأموریت برای وطنم»! راست میگوید اما مأموریت از امریکا! مأمور است از جانب امریکا برای وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را، نه بگذارد رشد معنوی بکند و نه مالشان را خودشان بخورند. مالشان باید نصیب امریکا بشود.
ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم حکومت عدالت، ما میگوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند بیت المال مسلمین را بردارد، ما این یک مطلب را میگوییم. این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته بشود، برای هر کس گفته بشود، از ما میپذیرند. ملت ما امروز قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده، اموال ما را خورده است و برده است و- عرض میکنم که- در ممالک دیگر برای خودش و برای خانوادهاش و برای اتباعش ویلاها خریده و- عرض میکنم که- زندگیهای بزرگ تهیه کرده است و ما گرسنه هستیم. گرسنهها جمع شدهاند میگویند که ما نمیخواهیم او را. چه میگوید؟ خوب، منطق ما این است، ما غیر از این حرفی نداریم.
حالا در ضمن، روزنامههای اینجا هر چه بخواهند بنویسند: اسلام ارتجاعی است! خوب، هر چه هست، اینها این کلمه را، شما این را جواب بدهید. من این کلمه را که میگویم، این روزنامهها، همه روزنامههای دنیا، جمع بشوند جواب این کلمه را بدهند که آقا ما مخازن نفت داریم، مخازن مس داریم، مخازن چیزهای دیگر داریم، همه چیز داریم، لکن دارند میبرند، غارت میکنند؛ ما ملت ضعیف عقب افتاده نمیخواهیم غارت بشویم! شما میگویید عقب افتادهایم، بسیار خوب، نمیخواهیم آقا؛ شما که غارت میکنید جلو افتادید، مایی که غارت شدیم عقب افتادیم! شما به- عرض میکنم که- «دروازه تمدن» رسیدید که دارید مردم را غارت میکنید! مردمْ دیگر شاید نرسیدهاند به آنجا که آزادی به آنها بدهند! مردکه میگوید اینها نرسیدند به آن حد آزادی! نرسیدند به آن حد! من نمیفهمم یعنی چه؟! چطور نرسیدند به آن حد که به آنها آزادی بدهند؟! مردم که داد میکنند که آقا! چرا آن کارهای غلط را میکنی، اینها نرسیدهاند به آن؟! حالا برسند به آن حد، باید حرف نزنند؟! هر چه تو سرشان میزنند دیگر حرفی نزنند، تا اینکه رسیده باشند به آن حدی که بشود به آنها آزادی داد؟!
مملکت ما امروز قیام کرده است، و این قیامْ قیامی است که همه موظفیم دنبالش برویم. یعنی از منی که طلبه هستم تا شمایی که محصل هستید، تا آنکه کاسب است، تا آنکه تاجر است، تا هر کس که هست که اهل این مملکت است، باید دنبال این اهالی مملکتش باشد تا این کار بشود. بلکه مسئلهای است که منطقی است که بشر باید دنبالش باشد. اینها دارند حقوق اولیه بشریت را مطالبه میکنند. حق اولیه بشر است که من میخواهم آزاد باشم، من میخواهم حرفم آزاد باشد، من میخواهم مستقل [باشم]، من میخواهم خودم باشم. حرف ما این است. این حرفی است که در هر جا شما بگویید، همه از شما میپذیرند. و ما همه موظفیم که به دنبال این مطلب باشیم. تا آن اندازهای که میتوانیم به برادرهایی که دارند کشته میدهند کمک بکنیم. هر چه میتوانیم آنهایی که الآن کَانَّهُ در میدان جنگ هستند، ما به اینها کمک برسانیم. هر طوری که میتوانیم کار کنیم: با قلم، با بیان، با صحبت، با هر چه که میشود، با تظاهرات. این حرف ماست.
از خدای تبارک و تعالی توفیق همهتان را میخواهم؛ و امیدوارم که همهتان یک اشخاص صحیح مبارز [باشید]، با فساد مبارزه کنید. و همه موفق باشید، ضمن اینکه رضای خدای تبارک و تعالی را که همهاش این است که این ملتها ملتهای قوی باشند، ملتهای قدرتمند باشند، ملتهای مرفه باشند، ان شاء اللَّه همه موفق باشید که این مطلب را به دست بیاورید.» حکومت اسلامی یعنی حکومت عدالت
ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم حکومت عدالت، ما میگوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند بیت المال مسلمین را بردارد، ما این یک مطلب را میگوییم. این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته بشود، برای هر کس گفته بشود، از ما میپذیرند. ملت ما امروز قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده، اموال ما را خورده است و برده است و- عرض میکنم که- در ممالک دیگر برای خودش و برای خانوادهاش و برای اتباعش ویلاها خریده و- عرض میکنم که- زندگیهای بزرگ تهیه کرده است و ما گرسنه هستیم. گرسنهها جمع شدهاند میگویند که ما نمیخواهیم او را. چه میگوید؟ خوب، منطق ما این است، ما غیر از این حرفی نداریم. (صحیفه امام، ج 3، ص 505 ـ 510)
ـ حکم به آقای محمدعلی امینیان؛ لزوم اقامت و انجام فعالیتهای دینی در رشت (1358)
«بسمه تعالی
19 ذی قعده 99
جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی امینیان- دامت افاضاته
نامهای به امضای جمع زیادی از اهالی محترم و اصناف رشت واصل گردید که ضمن تقدیر از برنامههای مذهبی جنابعالی در ماه مبارک رمضان درخواست اقامت دائمی شما را در شهر رشت نمودهاند. مقتضی است با توجه به نیاز شدید مردم در این موقعیت به ارشاد و تبلیغ و آشنا نمودن آنها به وظایف دینی و اجتماعی، جنابعالی دعوت آقایان محترم را پذیرفته و بدانجا بروید. از خدای تعالی موفقیت همگان را خواستارم و امید است اهالی محترم نیز قدردان وجود آن جناب بوده و از همکاریهای لازمه در راه انجام وظیفه دریغ ننمایند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج10، ص: 262)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون تجریش؛ مقابله با دشمن- رعایت موازین شرعی (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
قضیه این پاسدارهای شهید، گر چه تألم آور است- و یک تألم هم برای این است که چرا باید جامعه این قدر منحط باشد و افراد این قدر زبون باشند و از خدا بیخبر که این طور جنایات را انجام میدهند؛ در صورتی که اسلام برای همه است، و اسلام به نفع جامعه مستضعفین است. لکن مع الأسف اینها باز نفهمیدهاند. نه اسلام را فهمیدند؛ و نه به مستضعفین، ایشان توجه دارند- در عین حال که آن قضایا قضایای أسفانگیزی است، لکن حکایت میکند از ضعف آنها. شما گمان نکنید که این کارهای آنها دلیل بر این است که یک کاری انجام میدهند. اینها مثل یک دزدهایی میمانند که قایم شدند، یک جایی مخفی شدند در پناهگاههایی، و به طور ناگهان یک وقت یک کار خلافی انجام میدهند. لکن مطمئن باشید که کار اساسی نمیتوانند انجام بدهند، و شکست خوردند؛ شکست فاحش خوردند. و سرانشان فرار کردند. یک عده ایشان هم که هستند هنوز مثل دزدهایی میمانند که به طور ناگهان میزنند. تتمهشان هم از بین خواهند رفت ان شاء اللَّه. و ملت ما باید همان طوری که تا کنون پیش آمده است از حالا به بعد هم پیش برود، و قوی باشد.
ملتی که با مشت محکم تو دهن امپراتورها زد، تو دهن ابرقدرتها زد، برای یک همچو کارهای جزئی- که یک دسته دزد و یک دسته قاچاقچی انجام میدهند- هیچ ابداً خوفی به خودتان راه ندهید.
و اگر چنانچه ملاحظه این معنا نبود که در کردستان برادرهای ما هستند و اگر بخواهیم شدت عمل انجام بدهیم ممکن است این برادرها خدای نخواسته یک صدماتی ببینند، اگر این ملاحظه نبود، در دو روز اینها کَلَکشان کَنده میشد. لکن مع الأسف چون مخلوط به مردم هستند، از این جهت نمیشود آن شدت عمل را [به خرج] داد، مگر اینکه اینها پناهنده بشوند به کوهها و پناهنده بشوند به جنگلها، که آن وقت با شدت عمل با ایشان عمل میشود. لکن باید برادران کُرد ما متوجه باشند که اینها خائن هستند، اینها میخواهند مملکت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند. باید اینها بیدار باشند، و نگذارند اینها رشد بکنند و نگذارند که اینها خرابکاری بکنند. اینها را معرفی بکنند تا اینکه قوای دولتی اینها را اخذ کند و به سزایشان برساند. خداوند ان شاء اللَّه اسلام را و مسلمین را از شرّ این فاسدها نجات بدهد.
و اما راجع به مسائل خودتان. البته امروز باید این بار را همه به مقصد برسانید. و مهم این است که در هر جا هر کمیتهای هست و در هر جا پاسداری هست و در هر جا هر دادگاه انقلابی هست چون اینها به اسم اسلام است، الآن به اسم جمهوری اسلام است، از این جهت وظیفه، هم برای آقایان علما- که در رأس هستند- و هم برای پاسدارهای محترم- که برادر هستند- و هم برای دادگاهها و کمیتهها، یک وظیفه سنگین اسلامی است. اگر حالا در یک همچو موقعی که همه چیز باید اسلامی باشد و در خارج و داخل جمهوری اسلامی ثبت شده است، اگر حالا خدای نخواسته یک چیزی واقع بشود از بعض کمیتهها، از بعض دادگاهها، از بعض پاسدارها، و اینها، خصوصاً چنانچه خدای نخواسته از بعض مثلًا کسانی که مُلبَّس به لباس روحانیت هستند، این یک بهانهای دست دشمنها میدهد که اسلام را با آن بهانه و با این ترتیب؛ یک طور دیگری معرفی کنند.
الآن در مطبوعات خارجی به واسطه همین اجانبی که میخواستند منافع ببرند از اینجا و منافعشان در خطر است، و ان شاء اللَّه دیگر به دست آنها نخواهد رسید، اینها مشغول یک تبلیغاتی شدهاند، مشغول یک حرفهای باطلی شدند. گاهی راجع به اعدامهایی که شده است مثلًا اشکال میکنند؛ گاهی راجع به مسائل دیگر. البته آنها باید صدایشان درآید، لکن ما نباید بهانه دست آنها بدهیم. ما باید روی موازین الهی، روی موازین شرعی، عمل کنیم.
امروز از یکی از آقایان علمای شیراز یک کاغذی برای من آمد که من حالا مطالعه کردم. ایشان راجع به این حدودی که در مناطق مختلف ایران جاری میشود شکایت داشتند که این حدود موافق با موازین عمل نمیشود و تخلُّفات میشود. از این جهت، خوب است که بگذارند این را در وقتی که یک موازین شرعی پیدا بشود، و آن وقت اجرا بشود. ممکن است که الآن بر خلاف موازین شرع اجرا بشود. از این جهت، خوب است که یک توقفی بشود که مبادا خدای نخواسته حدود بر خلاف آن چیزی که شارع مقدس فرموده است عمل بشود. البته حدود باید تحت نظر مجتهد عادل انجام بگیرد؛ و با آن موازینی که شارع مقدس فرموده است که شاید آن موازین اگر ملاحظه بشود، کم اتفاق بیفتد که ثابت بشود یک جنایتی از قبیل مثلًا فرض بفرمایید «زنا»، که چهار نفر عادل شهادت بدهد که من دیدم کَالْمِیلِ فیِ المکْحَلة.[13] و چه طور ممکن است که یک همچو امری ثابت بشود. و اگر به اقرار رسید، باید چهار دفعه اقرار بکند. آن هم قاضی موعظهاش بکند که تو اگر اقرار بکنی، حد جاری میشود، شاید اشتباه میکنی، به جوری که شارع میخواهد که یک همچو مسائلی چه نشود واقع نشود.
آنکه تا یک مطلبی میشود، تا یک تهمتی زده میشود، یک وقتی خدای نخواسته دست به یک همچو اعمالی زده بشود، این بر خلاف رضایت خداست و بر خلاف مسیر اسلام است؛ بر خلاف نهضت است؛ موجب این میشود که آبروی نهضت از بین برود؛ موجب این میشود که خدای نخواسته اسلام یک طور دیگری جلوه بکند. و حال آنکه اسلام آن طور که بیان فرموده است و حدود را تعیین کرده با آن شرایط، کم اتفاق میافتد که ثابت بشود. همان وقت هم باید تحت نظر مجتهد عادل باشد. هرج و مرج نباشد که هر که در هر گوشهای یک چیزی درست کرده است، حدود جاری بکند. و حدود را نمیتوانند جاری بکنند [مگر] اینها مراعات بشود، که مبادا خدای نخواسته چهره اسلام- خدای نخواسته- جور دیگر جلوه بکند؛ دشمنهای ما چهره اسلام را طور دیگری جلوه بدهند. اینها از اموری است که باید مراعات بشود. بسیار مراعات بشود، موظفیم همهمان.
الآن یک وقتی است که در یک حالی ما هستیم که اسلام بین این است، که درست جلوه بکند؛ که اگر درست جلوه بکند- امید این هست که همه رو به او بیاورند. و اگر ما نتوانیم یک همچو کاری انجام بدهیم و خدای نخواسته یک طور دیگری بشود، خوب، شکست میخوریم. و شکست، شکست همیشگی است؛ نه شکست موقت. اگر ما حالا نتوانیم یک کاری انجام بدهیم، دیگر هیچ وقت نمیتوانیم انجام بدهیم.
خداوند ان شاء اللَّه همه شما را موفق کند. و من از همهتان متشکرم، و دعاگوی همه و خدمتگزار همه هستم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج10، ص: 263 ـ 266)
ـ نامه به رئیس مجلس شورای اسلامی؛ وضع قوانین ضروری بر اساس احکام ثانویه (1360)
[** بسمه تعالی، محضر شریف حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی، مد ظلّه العالی
چنانکه خاطر مبارک مستحضر است قسمتی از قوانین که در مجلس شورای اسلامی به تصویب میرسد به لحاظ تنظیمات کلی امور و ضرورت حفظ مصالح یا دفع مفاسدی که بر حسب احکام ثانویه به طور موقت باید اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجرای احکام و سیاستهای اسلام، و جهاتی است که شارع مقدس راضی به ترک آنها نمیباشد و در رابطه با این گونه قوانین به اعمال ولایت و تنفیذ مقام رهبری که طبق قانون اساسی هم قوای سهگانه را تحت نظر دارند، احتیاج پیدا میشود. علی هذا تقاضا دارد مجلس شورای اسلامی را در این موضوع مساعدت و ارشاد فرمایید.
5/ 7/ 60- رئیس مجلس شورای اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی**]
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام میشود و آنچه ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حَرَج است پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی، با تصریح به موقت بودن آن ما دام که موضوع محقق است، و پس از رفع موضوع خود به خود لغو میشود، مجازند در تصویب و اجرای آن؛ و باید تصریح شود که هر یک از متصدیان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود مجرم شناخته میشود و تعقیب قانونی و تعزیر شرعی میشود. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. 19 مهرماه 1360 / روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 297)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اندونزی؛ تبریک عید سعید قربان (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای ژنرال سوهارتو، رئیس جمهوری اندونزی
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت فرا رسیدن عید مبارک اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و ملت مسلمان و برادر اندونزی تبریک میگویم. اکنون که ما فقط به جرم ضدیت با امریکای جهانخوار از هر سو با توطئههای گوناگون روبه هستیم و امریکا برای از پای در آوردن جمهوری اسلامی به هر نیرنگی متوسل میشود، تا جایی که مخازن نفتی کشور کویت را به وسیله رژیم عراق و با کمک حکومتهای مرتجع منطقه مورد هجوم قرار میدهد و ما را مسئول این جنایت هولناک معرفی مینماید؛ در چنین شرایطی ملت مسلمان ما از کشورهای اسلامی و مترقی انتظار دارد از ما پشتیبانی نمایند تا بهتر بتوانیم بدون وابستگی به شرق و غرب به راه افتخارآمیزمان ادامه دهیم. پیروزی اسلام و مسلمانان را بر همه استعمارگران، بخصوص امریکای جنایتکار، از خداوند متعال مسألت مینمایم. و السلام علیکم. 12 ذی حجة الحرام 1401
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 298)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک عید سعید قربان (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهور کشور الجزایر
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت فرارسیدن عید مبارک اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و ملت مسلمان و انقلابی الجزایر تبریک گفته، از خداوند متعال عظمت و سربلندی مسلمانان جهان را در سایه تعالیم عالیه اسلام مسألت مینمایم. و السلام علیکم. 12 ذی حجة الحرام 1401
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» 0صحیفه امام، ج15، ص: 299)
ـ پیام تشکر به رئیس شورای انقلاب صحرا؛ تبریک عید سعید قربان (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقای محمد عبدالعزیز، رئیس شورای انقلاب جمهوری عربی دمکراتیک صحرا
پیام تبریک آن جناب به مناسبت فرارسیدن عید مبارک اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و ملت مسلمان و برادر کشورتان تبریک میگویم. اطلاع دارید که ما فقط به جرم ضدیت با امریکا از هر سو مورد توطئه قرار گرفتهایم، و امریکای جنایتکار میکوشد با توسل به هر حیلهای جمهوری اسلامی ایران را از پای درآورد، تا جایی که مخازن نفتی کویت را به وسیله رژیم عراق و با کمک حکومتهای مرتجع منطقه مورد هجوم قرار داده، و ما را مسئول این جنایت بزرگ قلمداد مینماید. انتظار ملت انقلابی از کشورهای اسلامی و مترقی آن است که از ما حمایت نمایند تا بهتر بتوانیم بدون وابستگی به شرق و غرب به زندگی افتخارآمیزمان ادامه دهیم. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان و مستضعفان جهان را بر همه استعمارگران، بخصوص امریکای جهانخوار، مسألت مینمایم. و السلام علیکم.
12 ذی حجة الحرام 1401/ روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 300)
ـ پیام تشکر به کفیل ریاست جمهوری بنگلادش؛ تبریک عید سعید قربان (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای قاضی عبد الستار، کفیل ریاست جمهوری مردم بنگلادش
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت فرارسیدن عید مبارک اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به شما و مردم مسلمان و برادر بنگلادش تبریک گفته، عظمت و پیروزی مسلمانان جهان را در سایه اسلام و اتحاد کلمه از خداوند متعال مسألت مینمایم. و السلام علیکم.
12 ذی حجة الحرام 1401/ روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 301)
ـ نامه به آقایان باریک بین و علی خانی؛ تأمین هزینه کارهای عمرانی در قزوین (1365)
[آقای قدرت اللَّه علی خانی از روحانیون فعال منطقه، طی درخواستی در مورد انجام کارهای عمرانی در روستاهای قزوین و رفع محرومیتزدایی، تأمین بخشی از هزینهها توسط دادسرای مبارزه با مواد مخدر تهران را تقاضا نموده است. درخواست آقای علی خانی مورد تأیید آقای هادی باریک بین، امام جمعه قزوین و آقای سید جعفر موسوی، استاندار زنجان واقع شده است. امام خمینی در پاسخ چنین مرقوم فرمودهاند:].
بسمه تعالی
با مراعات جهات شرعیه و نظارت جناب آقای باریک بین با پیشنهاد مذکور موافقت میشود.
20 مهر ماه 65/ روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 143)
[1] - بخشی از آیه 60 سوره انفال.
[2] - بخشی از آیه 7 سوره محمد.
[3] - سوره آل عمران، آیه 139.
[4] - بخشی از آیه 104 سوره نساء.
[5] - ترجمه روایتی است که متن آن چنین است:«
المؤمنون یَدٌ واحِدَةٌ عَلی مَنْ سِواهُمْ یَسْعی بِذِمَّتِهِمْ ادْناهُمْ»
بحار الأنوار، ج 2، ص 148.
[6] - سوره حجرات، آیه 13.
[7] - بخشی از آیه 173 سوره آل عمران:« خداوند برای ما کافی است و او چه خوب سرپرستی است». این مصاحبه توسط سازمان الفتح به چهار زبان عربی، ترکی، انگلیسی، و فرانسه ترجمه شد و همراه با اظهار نظر جمعی از علمای اهل سنت و شیعه و از آن جمله مرحوم آقای حکیم در سطحی وسیع منتشر گردید.
[8] - در صحیفه نور( دوره 22 جلدی)، ذیل تاریخ 19/ 8/ 51 درج شده است: در حالی که پیام به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان صادر شده و تاریخ مندرج در نسخه خطی سوم رمضانالمبارک 1392( 19/ 7/ 51) است. ولی در صحیفه نور( دوره جدید) تاریخ اصلاح گردیده. ضمناً متن مندرج در صحیفه نور با متن نسخه خطی که تصویر آن در کتاب نهضت امام خمینی، ج 3، ص 822 درج گردیده، مغایرتهای فراوانی دارد. احتمالًا علت تفاوتها آن است که صحیفه نور از ترجمه فارسی متن عربی استفاده کرده است.
[10] - اشاره به فاجعه کشتار فلسطینیها در سپتامبر سیاه( 1970 م.) در اردن به دست شاه حسین.
[11] - جزیره موریس، در اقیانوس هند.
[12] -« مأموریت برای وطنم»، نخستین کتاب محمد رضا پهلوی.
[13] - همانند میل سُرمه در سرمه دان.