گامبه گام با تبعید امام
از ترکیه تا نجف(2)
محمد رجائی نژاد
اشاره
سیزدهم مهر برابر بود با تبعید امام خمینی از ترکیه به عراق. در چنین روزی، سال 1344ش، امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه خارج و مجبور شد به عراق برود. خروج از ترکیه و استقرار در نجف اشرف چند روزی طول کشید؛ و در این مدت پیشامدهایی رخ داده و خاطراتی زیبایی نقل شده است که خواندش جالب است. بخش دوم از این یادداشت؛ امام در کاظمین، سامرا و روستا مسیّب.
شهر کاظمین
حاج آقا مصطفی خاطرات آن دوره را چنین بازگو میکنند که؛ با تاکسی به کاظمین رفتیم، از راننده تاکسی خواستم تا نزدیک حرم توقف کند تا به صحن بروم و از طلبهای پول عراقی بگیرم، البته پیشنهاد کردم ساعتم را نزد او به گرو بگذارم، اما او نپذیرفت. وارد صحن شدم و از طلبهای پول گرفتم و پس از خداحافظی با راننده، به مسافرخانه «اخوان» که در سفر پیش به آنجا رفته بودم، رفتیم.
حضرت امام و آقا مصطفی در مسافرخانه «اخوان» کاظمین با مدیریت آقای عبدالامیر جمالی اتاقی گرفته به استراحت پرداختند. امام پس از لحظهای استراحت از جا برخاست و روانهی حرم مطهر شد. آقا مصطفی هم سعی کرد از طریق تلفن مسافرخانه ورودشان به عراق را به حاج شیخ نصرالله خلخالی در نجف اطلاع دهد، اما چون او را نیافت، به منزل آیت الله العظمی خویی تلفن کرد و ورودشان را به پیشکار منزل ایشان خبر داد.
البته آقای شیخ نصرالله خلخالی از عزیمت حضرت امام به عراق خبر داشت، ولی زمان دقیق آن را نمیدانست؛ چنانکه یکی از یاران امام نقل کردهاند:
آقای خلخالی بعد از سپری شدن چندین سال از اقامت امام در نجف، نقل میکردند که سفیر وقت ایران در عراق من را خواست و گفت: آماده باشید، میخواهیم آقای خمینی را به نجف بیاوریم. من گفتم: چطور شد این تصمیم را گرفتید؟پاسخ داد: این تصمیم را شخص اعلیحضرت گرفتهاند و شخصاً با من صحبت کرده و دستور دادند که مقدمات کار را فراهم کنم.
هنگام تلفن آقا مصطفی به نجف، مدیر مسافرخانه، آقای جلیلی که تا آن لحظه مسافران جدید خود را نشناخته بود، متوجه شخصیت و مقام مسافرانش میشود، لذا فوراً در مقام تجلیل و تکریم برآمده و با اصرار، ایشان را به منزل شخصی برده و منزل را دربست در اختیار آنان قرار میدهد.
گویا صاحب اصلی این مسافرخانه یک فرد روحانی به نام آقای شیخ محمدحسین مؤید نجفی بودند. لذا بعداز اطلاع از حضور حضرت امام در آنجا از امام و حاج آقا مصطفی خواهش میکند که به خانه او بروند. امام مدتی را که در کاظمین بود در آن خانه ساکن شدند و خودشان هم در خدمت امام بودند. وقتی مهمانان امام برای دیدن ایشان به آنجا میرفتند از آنها پذیرایی میکردند. البته ایشان با آقای شیخ نصرالله خلخالی دوست بودند و خود آقای خلخالی هم با آقای مؤید همراه شده و در مدت حضور امام در کاظمین در منزل ایشان مستقر گشتند.
خبر ورود امام که در حوزههای علمیه و دیگر محافل روحانی شهرهای عراق پیچید، طولی نکشید که گروههایی از طلاب، به ویژه طلاب ایرانی دستهجمعی راهی کاظمین شدند و همان شب نخست حضور امام، خود را به اقامتگاه ایشان رساندند.
فردای آن روز نیز نمایندگان و فرزندان مراجع و علمای بزرگ نجف و کربلا و عدهی دیگری از روحانیون جهت خیر مقدم و دیدار با امام وارد کاظمین شدند.
قطعاً ورود و استقرار حضرت امام در عراق دور از چشم حکومت عراق و مأموران امنیتی رژیم ایران نبود. اولین گزارش مأموران شاه در عراق یک روز بعداز ورود حضرت امام (14/7/44) و استقرار در کاظمین به تهران مخابره شد؛ «آقای خمینی به اتفاق فرزندش وارد بغداد شد و فعلاً در کاظمین، در منزل جمالی است. نخستین کسی که از نجف به دیدار وی آمده شیخ محمد صادقی است. برای اقامت دائمی عازم نجف خواهند شد»
شب دوم ورود امام به کاظمین (15/7/44) وزیر وحدت عراق، دکتر عبدالرزاق محیالدین نیز به ملاقات امام در کاظمین رفت و از طرف رئسجمهور عراق، ارتشبد عبدالسلام عارف به او خیر مقدم گفت و آمادگی مقامات عراقی را برای انجام اوامر و ایجاد هرگونه تسهیلات لازم برای ایشان اعلام داشت. امام هم متقابلاً به رئیسجمهور سلام رساند و تشکر نمود. در این زمان حزب بعث در عراق حاکم نبود، بلکه توسط عبدالسلام عارف بشدت سرکوب شده بود.
حضرت امام هنگام حضور در کاظمین چندین بار به زیارت حرم کاظمین (ع) مشرف شدند و در هر بار تشرف با استقبال و سلام و صلوات طلاب و روحانیون و زوّار حاضر در حرم مواجه شدند به گونهای که این استقبال از چشم مأموران ساواک ایران هم دور نماند. گزارشگر ساواک از بغداد گزارش داده:
عدهای از جمله دکتر موسی آیتاللهزاده اصفهانی و فرزندان آیت الله خوئی و مرحوم عبدالهادی شیرازی برای استقبال به کاظمین آمدند... هنگام ورود مشارالیه به صحن کاظمین حاضرین به فرستادن صلوات اکتفا و از شعارهای دیگر خود داری شده است.
یکی از یاران امام درباره حضور حضرت امام در حرم کاظمین (ع) نقل میکند:
نکته بسیار جالبی که از آن زیارتها که در خدمت امام بودیم به یادم مانده است، زیارت امام از قبور متبرکه علمای اعلام ـ رضوان الله تعالی علیهم ـ بود. در حرم کاظمین (ع)، قبر مرحوم مفید رحمه الله ـ و قبر مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی در طرف دیگر حرم کاظمین (ع) قرار داشت. قبر مرحوم سید مرتضی سید رضی در بیرون حرم کاظمین (ع) واقع بود. آن حالت امام در زیات این علما و بزرگان عالم تشیع برای ما بسیار جالب و به یادماندی است. امام در زیارت آنها نوعی خضوع و خشوعی داشتند. این خشوع و خضوع نشان دهنده علاقه شدید امام به این علمای اعلام و بزرگان اسلام بود.
امام با احترام در کنار قبر هر یک از علما میرفت و برایشان فاتحه میخواند و بعد دستها را بلند میکردند و برای آنها بلندبلند دعا میکردند.
شهر سامرا
امام دو روز و نیم در کاظمین بودند و عصر روز پنچشنبه 15/7/44 همراه حاج آقا مصطفی و حاج شیخ نصرالله خلخالی و جمعی از روحانیان و طلاب نجف و کاظمین به جهت زیارت به سمت سامرا حرکت کردند. در سامرا عدهی زیادی از علما و بزرگان و مردم شهر اعم از شیعه و سنی به استقبال امام آمدند و مجلس جشنی نیز به مناسبت ورود ایشان در مدرسه میرزای شیرازی بزرگ ترتیب دادند. در این مراسم که از همهی طبقات شهر، حتی دولتیها هم حضور داشتند. یکی از علمای اهل سنت در تجلیل از امام سخنانی ایراد کرد.
در سندی از پروندهی ساواک امام آمده است:
به مناسبت مسافرت آیت الله خمینی به سامرا، دعوتی در مدرسه شیرازی جهت صرف چای از او شده و عدهای از طلاب و مردم سامره در آن شرکت کردهاند و شیخ سعید البدری به نمایندگی از اهالی سامره طی نطقی اظهار داشته است: همانطوری که خاورمیانه شاهد جهاد جمالالدین افغانی [اسدآبادی] در قرن نوزدهم بود، شاهد جهاد خمینی در قرن بیستم میباشد و اگر خمینی در سالهای اخیر در غربت به سربرده است تمام بلاد اسلام شهر اوست.
یکی از یاران امام نقل میکنند: حضرت امام یک شب در سامرا ساکن شدند. در آنجا هم منزلی برای امام گرفتند که سبک و سیاق به همان گونه بود و حضرت امام در منزل خود از دوستانی که به دیدن ایشان میآمدند پذیرایی میکردند. درب منزل امام از صبح تا شب باز بود و همه دوستانی که همراه امام بودند برای شام و ناهار خدمت امام بودند و شب به جاهایی که گرفته بودند و یا به حسینیهها و مدارس میرفتند. عدهای از آن ها همراه امام به زیارت میرفتند در حرم سامرا هم همین جور بود. معمولاً نماز مغرب و عشا را به صورت جماعت در ایوان سامرا برگزار میکردند و بعد برای استراحت تشریف میآوردند. در بازدید از مدرسه مرحوم آیتالله العظمی محمدحسن شیرازی بزرگ، صاحب فتوای تنباکو هم ایشان پس از فاتحه خواندن ایستادند و دستها را بلند کردند و برای ایشان دعا کردند.
مدت اقامت امام در سامرا یک شبانه روز بود و در این مدت استقبال خوبی به عمل آمد و روز بعد گزارش و عکسهای استقبال در روزنامههای عراق منتشر شد.
روستای (قصبه) مسیِّب
حضرت امام عصر روز جمعه 16 مهر 44، همراه سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شدند. در 30 کیلومتری کربلا در قصبه «مسیب» مورد استقبال علما، روحانیون و مردم قرار گرفتند.
حدود پانصد نفر از اقشار مختلف، به خصوص بزرگان و علمای کربلا و محصلان علوم دینی به استقبال و دیدار امام شتافتند. امام با دیدن استقبال کنندگان از ماشین پیاده شد و به میان مردم رفت. پس از چند دقیقه دیدار، امام در ماشینی که اهالی کربلا آن را با گل پوشانده بودند سوار شد و در حالی که بیش از چهل دستگاه ماشین سواری و اتوبوس او را همراهی میکرد به طرف کربلا حرکت کرد.
مأمور ساواک ایران هم که شاهد استقبال پرشور از حضرت امام بود، در گزارش به تهران آورده است: آقای خمینی عصر جمعه در معیت شیخ نصرالله خلخالی و عدهای طلاب علوم دینی در حالی که نزدیک 300 نفر تا مسیّب مشارالیه را استقبال نمودند.
یکی از یاران امام نقل کرده است: از قبل مقدمات سفر کربلا آماده شده بود و استقبال خیلی گرم و باشکوهی برای ایشان ترتیب داده شد. جمعیت زیادی به پیشواز ایشان تا مسیب آمده بودند. در آنجا حسینیه خیلی بزرگی بود که آن را فرش کرده و برای استقبال از امام و همراهانشان در آنجا جمع شده بودند. اشعاری میخواندند و مراسم خیر مقدم و سخنرانی و پذیرایی خوبی انجام شد. پس از آن امام به کربلا وارد و به حرم مشرف شدند.
ادامه دارد