امروز با امام: سیویکم شهریور
ـ نامه به آقای سید عبدالرضا حجازی جهت مسجد دولاب تهران (1343)
«بسمه تعالی
خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام خطیب محترم آقای آقا سید عبدالرضا حجازی- دامت افاضاته
به عرض میرساند، مرقومه آن جناب که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی اظهار محبت و تفقد از حقیر بود، موجب تشکر گردید. مساعی جمیله و شداید و محرومیتهایی که متحمل شده و میشوید، مورد کمال تقدیر، و امید است ان شاء اللَّه مورد توجه حضرت ولی عصر- عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف- واقع شده و مأجور باشید
راجع به مسجد دولاب که مرقوم داشته بودید- چنانچه اهالی محل به حقیر مراجعه نمودند- ان شاء اللَّه اقدام مقتضی به عمل خواهد آمد. از خدای متعال دوام توفیقات جنابعالی را در ترویج شریعت مقدسه و اعلای کلمه طیبه و دفاع از حریم مقدس اسلام مسألت دارم. مرجوّ آنکه در مظانّ استجابت دعوات حقیر را فراموش نفرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. 15 ج 1 84
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج1، ص: 397)
ـ پیام به استادان، دانشجویان و دانش آموزان؛ کوشش دشمن جهت زدودن اسلام (1358)
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهیانی که چراغ راه هدایت و راهنمای ملت به سوی تعالی و سعادت و فضل و فضیلت میباشند.
سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرفرازی و اعتلای کشور عزیز اسلامی کوشا، و در رسیدن به هدفهای انسانی- اسلامی از هیچ زحمت و کوشش دریغ ندارند.
سلام بر دانشجویان و استادانی که در سالهای طولانی اختناق با محرومیتها و شکنجههای روحی و جسمی مواجه، و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قُلْدُریها ایستاده و تسلیم قدرتهای شیطانی نشدهاند.
سلام بر عزیزانی که در نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت در سخت ترین شرایط از محرومین و مستضعفین دفاع، و از تهاجم و یورش جنود ابلیسی به مراکز علم و ادب نهراسیده و با آنان با فداکاری مقابله کردند.
و سلام به همه قشرهای دانشجو، از اطفال دبستانی و جوانان دبیرستانی و دانشمندان و استادان و دانشجویان دانشگاهی سراسر کشور، که مکانهای علمی و مقدس خود را به صورتهای دژهایی مستحکم و سنگرهای شکست ناپذیر درآورده، و از استقلال و آزادی میهن عزیز خود دفاع نموده؛ و سنگرهای شیطانی را با پشتیبانی ملت بزرگ در هم شکسته؛ و دشمن خونخوار را دفن کردند.
اکنون ای خواهران و برادران و فرزندان عزیز اسلام! با باز شدن دانشگاهها و دبیرستانها و دبستانها در موضع حساس و سرنوشتسازی هستید. و دشمنان اسلام و غارتگران کشور با توطئهها و نیرنگها میخواهند در این سنگر عظیم، که امید ملت و مرکز سرنوشت کشور است، رخنه نموده؛ و با عمّال خود، شما را از راه خود- که راه حق و راه محرومین و مستضعفین است- منحرف، و با اخلالگری در مراکز علم، شما را از هدف بازدارند. لازم میدانم نکاتی چند را با شما عزیزان در میان گذارم، باشد که قسمتی از دیْن خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزیزان ادا نمایم؛ و از زیر بخشی از مسئولیتهای خود نزد خالق و خلق بیرون آیم:
1- همان طور که کراراً تذکر دادهام بزرگترین وابستگی ملتهای مستضعف به ابَرقدرتها و مستکبرین؛ وابستگی فکری و درونی است، که سایر وابستگیها از آن سرچشمه میگیرد. و تا استقلال فکری برای ملتی حاصل نشود، استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد. و برای به دست آوردن استقلال فکری و بیرون رفتن از زندان وابستگی به غیر، باید از خواب مصنوعی که بر بعضی از قشرهای ملت و خصوصاً طبقه دانشمند و متفکر و روشنفکر تحمیل شده است، برخیزید و خود را و مفاخر و مَآثر ملّی و فرهنگی خود را دریابید. بزرگترین فاجعه برای ملت ما این وابستگی فکری است که گمان میکنند همه چیز از غرب [است]، و ما در همه ابعاد فقیر هستیم، و باید از خارج وارد کنیم. شما استادان و فرهنگیان و دانشجویان دانشگاهها و دانشسراها، و نویسندگان و روشنفکران و دانشمندان معظّم باید کوشش کنید، و مغزها را از این وابستگی فکری شستشو دهید. و با این خدمتِ بزرگ و ارزنده، ملت و کشور خود را نجات دهید.
2- در آغاز باز شدن دانشگاهها و دانشسراها و دبیرستانها و دبستانها ممکن است اشخاصی یا گروههایی بخواهند با اسمهایی و تبلیغاتی فریبنده در کار دانشگاهها اخلال کنند، و از رفتن سر کلاسها جلوگیری نمایند. عزیزان دانشگاهی و محصِّلین سایر مدارس با بیاعتنایی و سردی با آنان مواجه شوند، و توطئه آنان را خنثی نمایند. و بدانند که از اوّل انقلاب تا کنون، هم اینان بودند که از مسیر ملت جدا و در مسیر طاغوت، و از انقلاب اسلامی برکنار یا بر ضد آن فعالیت میکردند. هم اینان بودند که از رفراندم میخواستند جلوگیری کنند. و هم ایناناند که از رأی اکثریت قریب به اتفاق ملت سرپیچی میکنند. اینان با ملت و مصالح کشور مخالف، و وابسته به شرق و غرب و رژیم سابق هستند. به تبلیغ آنان گوش فرا ندهید؛ و از آنان احتراز کنید، همانند احتراز از طاغوت و رژیم طاغوتی.
3- آنچه کراراً تذکر دادهام، و رمز پیروزی است؛ اتحاد گروههای دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی- ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند، و شما جوانان عزیز را- که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست- به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید، و به علم و ادب- که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است- اشتغال پیدا کنید. و باید بدانید اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختیها و اسارتهاست. ممکن است عناصر فاسدی در دانشگاه و سایر مدارس در بین جوانان ما نفوذ کنند و با برنامهای حساب شده تفرقه افکنی کنند. لازم است با هوشیاری آنان را شناسایی کنید و بشناسانید، که جوانان عزیز ما از توطئه آنان مطّلع شوند، و در راه خنثی نمودن آن کوشا شوند.
4- باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشتههای مختلفه اساس فعالیت دانشجویان عزیز باشد؛ که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود. مع الأسف در دوران گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند؛ و با ملت ما آن کنند که دستش برای هر چیز پیش دیگران دراز باشد. شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید. و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید، و از اتّکال به اجانب بپرهیزید؛ و استقلال خود را در تمام ابعاد بیمه کنید. و از هیاهوی غرب و غربزدگان نهراسید که خداوند متعال با شماست.
5- اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است؛ و از آزادی بیان و قلم نمیهراسد، و از طرح مکتبهای دیگر، که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم! نباید با پیروان مکتبهای دیگر با خشونت و شدت، رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید. خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید، و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند، تا تهی بودن دست آنان ثابت شود. و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند، از آنان اعراض کنید؛ و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشههای آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده غیر مشروع کنند. ما با آزادی و منطق موافق، ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد، تکلیف دیگری داریم. و از خداوند متعال خواستارم که کار به آنجا نکشد.
6- یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاهها، خصوصاً دانشگاهها و دبیرستانها، تغییرات بنیادی در برنامهها، و خصوصاً برنامههای تحصیلی، و روش آموزش و پرورش است، که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزشهای استعمار نجات یابد. اجانب، خصوصاً امریکا، در نیم قرن اخیر کوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامههای فرهنگی و علمی ما را از محتوای اسلامی- انسانی- ملی خود خالی، و به جای آن فرهنگ استعماری استبدادی بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، کشور ما را تا لب پرتگاه سقوط کشاند؛ و خداوند تعالی به داد این کشور اسلامی رسید، ولی بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی امکان تحول فکری و روحی نیست. و باید با کوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤسای دانشگاهها و فرهنگیان و جوانان دانشجو به مقصود نزدیک شویم؛ و- ان شاء اللَّه تعالی- از پیوستگی و وابستگی نجات پیدا کنیم، و کشور عزیزمان را نجات دهیم.
7- از مسائل مهم، که مقدمه اصلاحات است، پاکسازی همه مراکز، خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی است. و باید با شوراهایی مرکب از اشخاص دانشمند، متعهد، و مؤمن به انقلاب، و پشتیبانی رؤسا و استادان و دانشجویان و معلمان، مراکز علمی و تربیتی از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژیم سابق تصفیه شود؛ زیرا تا این عناصر که به طور خودکار در خدمت اجانب هستند- در سطح وسیع کشور، خصوص مراکز علمی و تربیتی، تصفیه نشوند، نخواهیم توانست از استقلال فکری و درونی نجات پیدا کنیم؛ و در نتیجه نخواهیم توانست در هیچ یک از ابعاد مستقل باشیم.
8- مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند.
و از نقشههای اجانب کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقهاندازی بین این دو مرکز حساس آدمساز بوده و هست. جدا کردن این دو مرکز، و در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها، و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنها در مقابل استعمار و استثمارگران، از بزرگترین فاجعههای عصر حاضر است. فاجعهای که ما و کشور ما را تا آخر به تباهی، و نسل جوان ما را- که از زمره زنده ترین مخازن کشور است- به فساد میکشد. این توطئه شیطانی طاغوتی را، که اکنون قشرهای ملت و خصوصاً دانشمندان بیدار بدان توجه کردهاند، باید با به کار بردن تمام تدبیر و توان خنثی کرد؛ و راه تفاهم و اتحاد را هر چه سریعتر و سریعتر باز نمود. با وحدت این دو قطب متفکر کشور عزیز به رشد واقعی و ترقی و تعالی حقیقی میرسد. علما و دانشمندان این دو مرکز لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز. و باید بدانند که نه دانشگاهی بدون روحانی میتواند به استقلال برسد؛ و نه روحانی بدون دانشگاهی.
عزیزان من! اگر اسلام را میخواهید و کشور را، به فرمان خدای متعال گوش فرا دهید و اطاعت کنید که میفرماید: وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ[1] اختلاف و نزاع، شما را به شکست میکشد و قدرت را از شما سلب میکند، و رنگ و بوی شما را در جوامع بشری میبرد. وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا[2].
از خداوند تعالی توفیق همگان را در به ثمر رساندن جمهوری اسلامی و بپاداشتن عدل و قسط خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج10، ص: 78 ـ 83)
ـ بیانات در جمع فرهنگیان لنگرود؛ رفع خرابیها با همت ملت (1358)
[امام فرمودند:] نظیر این مسائل و مشکلات در تمام مملکت وجود دارد، که بتدریج بایستی حل شود. و ما بزودی در همین زمینه پیامی به ملت خواهیم داد.
[همچنین جمعی از اهالی بوشهر در دیدار با امام، گزارشی از شیوع فحشا و فساد در منطقه و نیز پیشنهاداتی ارائه نمودند.].
[امام فرمودند:] آنها کوشش کردند همه جای مملکت را خراب کنند، و افکار جوانهای مملکت و اعمال آنها را خراب کردند. و ما پس از انقلاب، بتدریج و با همت همه اقشار، این خرابیها را، فسادهای اخلاقی و اجتماعی را رفع خواهیم کرد.» (صحیفه امام، ج10، ص: 84)
ـ پیام رادیو- تلویزیونی؛ به ملت ایران در آغاز سال تحصیلی؛ حمله صدام به ایران (1359)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در این موقع که مدارس ایران باید باز بشود و امیدوارم که جوانان ما و اطفال ما با تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی، به مدارس بروند و کار خودشان را شروع کنند، باید به این جمعیتهایی که میخواهند نگذارند مدرسههای ما باز بشود، توجه داد که شما در یک همچو موقعی که ایران در این وضع واقع است و عراق رسماً اعلام جنگ کرده است به ایران، اگر راست میگویید که شما با ملت هستید و نسبت به خلق وفادار هستید، باید شما خودتان در این امر با دولت ایران همراهی کنید و اگر ما دیدیم که شما در مدارس ایجاد یک اغتشاش کردید، ماهیت شما با اینکه مقداریاش معلوم است، بیشتر معلوم میشود پیش ملت ایران. در یک همچو وقتی که ایران در حال جنگ است با امریکا و این آلت دست امریکا تجاوز کرده است به ایران، شما اگر برای باز شدن مدارس اغتشاش بپا کنید یا شایعهسازی کنید، معلوم میشود که شما عمّال امریکا و همدست صدام حسین خبیث هستید. بنا بر این، ملت ما باید با آگاهی و با خونسردی به این مسائل توجه کند.
بعض نکات باید گفته بشود: یکی اینکه گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او خواهم ثابت کرد که اینها، این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که در این برخوردها، طوری برخورد بشود که جواب برخورد آنها داده بشود که به ملت عراق- خدای نخواسته- صدمهای وارد نشود. لکن ما عازم بر این هستیم، مصمّم بر این هستیم که اگر عراق حدّ خودش را نداند و تجاوز را تکرار بکند، ما دستور بدهیم و ملت ما بسیج بشوند و آن وقت برای ملت عراق معلوم باشد که ما با آنها هیچ کار نداریم، بلکه این صدام حسین است که به واسطه تحریک امریکا به ما تجاوز کرده است و ما اگر جوابی به او بدهیم، هر گز به ملت عراق، که برادر ما هستند، مربوط نیست.
امروز من صدای منحوس این آدم را شنیدم؛ یعنی، بیانیهاش را شنیدم. ایشان معلوم میشود که تازه مسلمان شده است! برای اینکه به حضرت امیر، علی بن ابی طالب و امام حسین- سلام اللَّه علیهما- و اینها تشبث کرده و مردم را میخواهد گول بزند. ایشان نمیداند که مردم عراق ایشان را میشناسند و از اوّلی که این حکومت اشتراکی روی کار آمد و مرحوم آقای حکیم[3] تحریم کرد و آنها را تکفیر کرد، مردم عراق اینها را شناختهاند و بعد هم از اعمالی که انجام دادهاند، اینها شناسایی شدهاند. اینها علمای بزرگ عراق را اعدام کردند. اینکه الآن به شَعْب[4] عراق متوسل میشود، اینها شعب عراق را سرکوب کردهاند. این صدام حسین، من از اول وقتی که روی کار آمد تنبّه دادم که این دیوانه است، این عقلش درست کار نمیکند، و لهذا، با دیوانگی دارد عمل میکند و خودش را به هلاکت میرساند.
من یک صحبت دارم برای ملت ایران و برای ملت عراق و ارتش عراق هم یک صحبت. برای ملت ایران این صحبت را دارم که گمان نکند ملت ایران که ارتش ایران نمیتواند جلوی اینها را بگیرد. خیر، ارتش ایران و قوای مسلّح ما، پاسدارهای عزیز ما قادر بر این معنا هستند، لکن تا مسأله جدّی نشود، آنها جدّاً عمل نمیکنند. آن روزی که مسأله جدّی شد، تمام اینها به طور جِدّ، امر میکنم که عمل بکنند و عراق را سر جای خودشان بنشانند.
ملت ایران نباید خیال بکنند که جنگی شروع شده است و حالا فرض کنید که دست و پای خودمان را گم کنیم. نه، این حرفها نیست. یک چیزی آوردند و یک بمبی اینجا انداختند و فرار کردند، رفتند. الآن هم دولت ایران جواب آنها را مشغولند که جواب آنها را بدهند و میدهند جواب آنها را. قوای بحریهشان[5] بکلی از بین رفته است و قوای بریّهشان[6] هم از بین خواهد رفت. شما خیال نکنید که یک چیزی است. این جنگهای متعددی که واقع شده است یک مقدارش هم نصیب ایران شده است که من هر دو جنگ را یادم هست. هیچ، ابداً مسئلهای نیست. شایعات یا چیزهایی را اگر دشمنهای ما، این احزاب مختلفهای که الآن در ایران هستند، این گروهها و گروهکهایی که در ایران هستند، حالا اگر فرصت میخواهند به دست بیاورند و شایعهسازی کنند و هی تلفن کنند به این طرف و آن طرف که چه شده است، چه شده، کودتا شده- نمیدانم- این حرفها در کار نیست. این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سر جایش. دیگر قدرت اینکه تکرار بکند ان شاء اللَّه ندارد. من به ملت ایران سفارش میکنم که چند جهت را ملاحظه کنند: یک جهت اینکه خونسردی خودشان را حفظ کنند و ابداً توجه به این معنا که یک قضیهای واقع شده است و واقعاً واقع نشده قضیهای. توجه نکنند به این معنا. یک وقت اغتشاشی از این راه بار نیاید.
یک جهت هم اینکه ممکن است که این اشخاصی که با اسلام مخالفند و با جمهوری اسلامی از اول مخالف بودند، حالا شایع کنند که خود لشکر ایران و ارتش ایران و ژاندارمری ایران دارند خرابکاری میکنند تا شما را وادار کنند که با آنها مقابله کنید. خیر، این طور نیست. ارتش ایران و ژاندارمری ایران وفادارند به ما و مشغولند آنها به کوبیدن عراق. شما گمان نکنید که یک وقت بیایند به شما بگویند که تحریک کنند شماها را به اینکه بروید سراغ- مثلًا- پادگانها. یک همچو کاری جایز نیست و از معاصی بزرگ اسلام است و مخالف رضای خداست و ابداً به اینها اعتنا نکنید و اگر از این افراد کسی پیدا شد که یک همچو تحریکی کرد، بگیرید او را و تحویل بدهید به کمیتههایی که هستند، به آنها تحویلشان بدهید تا آنها را به جزای خودشان برسانند. این حرفی است که ما با ملت ایران داریم که اینها با آرامش، بدون اینکه اصلًا خوفی از چیزی داشته باشند.
خوفی در کار نیست اصلًا، چیزی نیست که خوف داشته باشد. یک حرف با ملت ایران است که هم خونسردی خودشان را حفظ کنند و هم این شایعهسازها را جلویشان را بگیرند و هیچ اعتنا به شایعهها نکنند. من خودم تماس دارم و همه مطالب پیش من میآید. امروز هم آقای رئیس جمهور[7] و آقای نخست وزیر[8] آمدند اینجا و گزارش دادند اینجا و من هر روزی که محتاج به این بشود که بسیجی بکنم، خواهم کرد و ان شاء اللَّه، نیاید آن روز که یک همچو امری واقع بشود.
و یک حرفی [هم] که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کی جنگ میخواهد بکند؟ طرفدار کی هست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی است و کافر است؟! بر ضد کی؟ بر ضد اسلام؟! ارتش عراق باید بداند که این آدم که حالا آمده است اسم علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- را میآورد و اسم حسین بن علی- سلام اللَّه علیه- را میآورد، این دشمن اینهاست؛ این شخص با اینها دشمن است، با اسلام اصلًا دشمن است این. ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچو جنگی بر خلاف رضای خداست و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر آن کسانی که قیام کنند بر ضد اسلام به واسطه همراهی با کفر، که هم خود صدام حسین- به حسب حکم شرعی- کافر است و هم این طرفدار کفّار است، طرفدار کارتر است و به واسطه طرفداری از کارتر و گرفتن قوا از او، دارد به ایران حمله میکند و کارتر این نوکرهای خودش را مثل صدام حسین و مثل سادات و امثال اینها را وادار کرده است که به ایران حمله بکنند یا به ایران صدمه بزنند. ملت عراق و ملت مصر باید بدانند این معنا را که اگر- خدای نخواسته- با ایران طرف بشوند و ارتش عراق با ایران طرف بشود، طرف شدن با اسلام است و ضرر زدن به اسلام و ضرر زدن به پیغمبر اسلام است به طرفداری از کفر، به طرفداری از صدام، به طرفداری از کارتر.
ملت عراق باید بدانند که این جرثومه فساد همان طوری دارد با شما عمل میکند که محمد رضا با ایران عمل میکرد. ما محمد رضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق. تا قیام نکنید و تا مقابله نکنید با این جرثومه فساد، این میخواهد اسلام را از بین ببرد و میخواهد عربیّت را به خیال خودش- آن هم نه اینکه واقعاً عقیده دارد به او- میخواهد او را جانشین کند و همچو خیالی هم ندارد. میخواهد امریکا را دستش را باز کند در این ممالک اسلامی و ما جرممان این است که با امریکا مخالف هستیم. این جرمی که پیش صدام حسین بخشودنی نیست این است که ما بر خلاف امریکا هستیم و لهذا، ما را هر چه میخواهد، میگوید؛ ما را مجوس میگوید هستیم. ما که داریم در مملکتمان قرآن را ترویج میکنیم، در مملکتمان احکام اسلام را داریم ترویج میکنیم و پیاده میکنیم به جای آن احکامی که در سابق بوده است، این آقا ما را مجوس میداند و خودشان که بر ضد اسلام و بر ضد مسلمین هستند، خودشان را طرفدار علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- و اصحاب رسول اللَّه میدانند. باید ملت عراق بداند که این آدم، آدم خطرناکی است برای ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زیاد است و الّا به ملت ما، او که نمیتواند صدمهای بزند. او بر ملت عراق خطرناک است. ملت عراق باید با تمام قوا، کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتی که بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل میکنند، آنها را از بین ببرند.
و سربازهای ارتش عراق و صاحبمنصبهای ارتش عراق باید بدانند که جنگ با ایران، جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسول اللَّه است و این از اعظم محرّماتی است که خدای تبارک و تعالی نمیگذرد از او. شما هم همان کار را بکنید که ارتش ایران نسبت به شاه سابق کردند؛ همان طوری که آنها رها کردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار کردند از پادگانها و متصل شدند به ملت. شما هم فرار کنید و قوای خودتان را صرف این کنید که این جرثومه فساد را از بین ببرید. خدا به شما تأیید میکند، اگر قیام کنید و این شخص را از بین ببرید و یکی را خودتان به جای او بگذارید.
ما هم کمک شما هستیم در اینکه از خود شما، از ملت شما یک نفر اداره کند حکومت عراق را. این آدمی [را] که بر خلاف اسلام، و بر خلاف مصالح اسلام مشغول مفسده شده است، این فاسد را از بین ببرید، با ملت همراه بشوید.
ملت عراق هر گز با صدام حسین موافق نیست. یک روز هم موافقت ندارد. ملت عراق با اسلام موافق است. کسی که با اسلام موافق است، کسی که کتاب او «قرآن» است، کسی که کعبه قبله اوست، نمیشود با یک آدم کافری که در پناه کفّار دارد زندگی میکند و در پناه کارتر و امثال کارتر دارد به حیات خودش ادامه میدهد، نمیشود با این همراهی بکنید. من به آنها سفارش میکنم- به ارتش عراق- که اگر میتوانند قیام کنند بر ضد این آدم و این آدم را از بین ببرند و خودشان جانشین او بشوند و ما هم تأییدتان میکنیم و اگر این برایشان میسور نیست، فرار کنند و جنگ با اسلام نکنند.
با ملت عراق هم عرض میکنم که با همه قوا، قیام کنید بر ضد این آدمی که الآن قیام بر ضد اسلام کرده است. قیام این نسبت به ایران، قیام کافر بر مسلم است و قیام لشکر کفر بر لشکر اسلام است. باید با همه قوا با این شخص مقابله کنید و مقاتله کنید. من چنانچه- خدای نخواسته- دامنه پیدا کرد این کارهای صدام حسین و اربابهای صدام حسین، تکلیف ملت ایران را تعیین خواهم کرد و امیدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد، دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج13، ص: 221 ـ 226)
ـ پیام به ملت ایران در سالگرد آغاز جنگ تحمیلی؛ جنایات صدام و امریکا در ایران (1361)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
دو سال از هجوم امریکای جهانخوار توسط جیره خوار خود، صدام عفلقی به کشور اسلامی ایران و در واقع به اسلام گذشت. و با سپاس به درگاه خداوند متعال هر چه از این جنگ ناخواسته تحمیلی میگذرد، قدرت اسلام و جمهوری اسلامی و قوای نظامی و انتظامی ایران و پایداری ملت متعهد آشکارتر و افزونتر میگردد، و رسوایی جهانخواران و وابستگان و پیوستگان به آنان بیشتر و واضحتر میشود، و مشت خرابکاران و منافقان و منحرفان بازتر میگردد. و بحمد اللَّه تعالی و با عنایات خاصه الهی و توجه حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- امسال کشور و ملت ایران با سالهای گذشته فرقهای چشمگیری داشته است.
سالهای قبل، ارتش فریبخورده صدام در کشور عزیز ما به جنایات خود ادامه میداد، و صدام تکریتی و اربابانش امید داشتند که بتوانند در داخل کشور به خرابکاری و جنایت ادامه دهند. و خیال سرداری قادسیه را در سر داشتند و جدایی مناطق نفتخیز را در مغزهای پوک خود میپختند؛ ولی در این سال پر برکت میبینید و میبینیم که کاخهای امیدشان فرو ریخته، و قوای مسلح شجاع و مؤمن ایران آنان را با رسوایی هر چه تمامتر از کشور خویش راندهاند. و اکنون چون دزدان در بلندیهای ایران پناهگاه ساخته و در آنها خزیدهاند و قدرت مقابله را از دست دادهاند، و از داخل کشور عراق با توپهای دوربرد و موشکها مناطق مسکونی عربنشین را میکوبند و مردم شهرهای مقاوم مرزی را به شهادت میرسانند. و بلندپروازیهای سردار قادسیه بدل شده است به دریوزگی از این دولت و آن دولت و به مشتی دروغ که خود را به آن دلخوش و روی خود را با سیلی سرخ کرده است، و به خیال خود ارتش خویش را فریب میدهد، و انتقام شکست مفتضحانه خود را از ملت مظلوم عراق و فرماندهان ارتش خود میگیرد. و مضحکتر از همه اینکه، جزیره خارک را منطقه نظامی اعلام میکند. و پشتیبانان شکستخورده او دامن به این دروغ زدهاند که شاید این حیله موجب شود کشتیهای نفتکش به جزیره خارک نیایند و ایران را وادار به صلح نمایند؛ که این حیله شیطانی نیز خنثی و نقش بر آب شد. چرا که رزمندگان ایران شجاعانه از خاک و بندرهای ایران دفاع مینمایند و دولت با اعلام بیمه کشتیهای نفتکش، این نقشه را باطل کرد. و امروز قدرت نیروهای مسلح ایران از ارتش و سپاه و بسیج و قوای انتظامی و عشایری و مردمی آن چنان است که میتواند با راحتی شهرهای عراق را در هم کوبد؛ لکن پیروی از احکام اسلام عزیز آنان را از تجاوز به حریم شهرهای مسکونی بازداشته است. و اگر خدای ناکرده فرماندهان و پرسنل قوای مسلح ما چون صدام و قوای تابع او بودند که به اسلام و احکام نورانی آن اعتنایی نداشتند، و از ارزشهای انسانی بیبهره بودند، شهرهای عراق چون شهرهای خوزستان و امثال آن در هم کوبیده میشد.
در سال گذشته توطئه گران مطبوعات و بازیگران رسانههای گروهی وابسته به امریکا و صهیونیسم با کمال وقاحت ایران را متهم میکردند که از اسرائیل اسلحه وارد میکند و طرفدار اسرائیل جنایتکار است. اکنون در کنفرانس فاس، فاش و روشن شد که طرفدار اسرائیل، صدام جنایتکار و اکثر دولتهای منطقه میباشند. طرفداری از جنایتکاری که با کمال جسارت پس از آن همه تبهکاریهایش و خدمتگزاریهای دویلههای[9] منطقه، آنان را به باد مسخره گرفته است و آنان را آن چنان تحقیر نموده که جز خود آنان هر انسانی را خجلت زده میکند. و خجالت نه از برای سران این دولتها، بلکه برای انتسابشان به اسلام، و از آن جهت که متأسفانه امور مسلمانان به دست اینان است. پیامد آن خدمتگزاریها به این جنایتکار، قتل عام بیگناهان بیروت؛ جنایتی که عمق آن را ما نمیدانیم. حجم جنایت به قدری بوده است که به حسب گزارش خبرگزاریها خشم جهانیان را برافروخته است. حتی جنایتکاران جهان، چون «ریگان» و «حسنی مبارک» را به صورت ظاهر وادار به محکوم نمودن آن نموده است. حجم جنایت به گونهای بوده است که حتی خبرگزاریها و روزنامههای طرفدار اسرائیل آن را محکوم، و بزرگترین جنایت پس از جنگ جهانی دوم دانستهاند. و به گونهای بوده است که حتی خود جنایتکاران نمونه جهان چون اسرائیل و فالانژها و دیگر همدستانشان هر یک به دیگری نسبت میدهد. و بزرگترین مصیبت برای مسلمانان آن است که از سران دولتهای منطقه نفس بر نمیآید. و از آن فجیعتر و ننگآورتر طرفداری بیقید و شرط بعض حکام منطقه است. و باز هم در حجاز از جنایت اسرائیل و پدر بزرگ او امریکا نمیشود اسم برد.
و ما با سپاس به درگاه پروردگار عالمیان، باز هم مددهای غیبی را از اسلام و جمهوری اسلامی دریافت میکنیم. و خداوند کید آنان را که دولت ایران را طرفدار اسرائیل معرفی میکردند به خود آنان برگرداند، و آنان را نزد ملتها رسوا کرد. و صدام عفلقی که برای روبروی با اسرائیل بهانه میتراشید، و میخواست با آن بهانهها خود را از دست مدافعان سلحشور ایران نجات دهد، در کنفرانس فاس به حمایت و شناسایی اسرائیل و بیمه و امنیت آن گریبان پاره کرد و وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ.[10] اکنون که بزرگداشت «هفته جنگ تحمیلی» فرا رسیده است و بحمد اللَّه تعالی قوای مسلح و غیور ایران با سرافرازی تمام و غرورآفرینی برای اسلام و ملت بزرگ، مراحل آخر پیروزی را طی میکند، لازم است ملت شریف ایران عموماً و خصوصاً دولتمردان و گویندگان و نویسندگان و شاعران و هنرمندان از این قشرهای فداکار هر یک به سهم خود قدردانی نمایند و مراحل مختلف پیروزی این حماسهآفرینان را با گفتار و نوشتار و کردار خود در معرض نمایش گذارند، و در محافل «هفته جنگ» فواید و نتایج و پیامدهای آن را برشمارند، و روح شجاع این رزمندگان بزرگ را هر چه بیشتر تقویت کنند. ملت شجاع و متعهد، این هفته لازم است حضور خود را در صحنه جنگ اثبات نمایند، و مشت محکمی به دهان یاوه سرایان بکوبند. امروز ابرقدرتها، ملت حاضر در صحنه ما را متهم میکنند که از جمهوری اسلامی رو برگردانده، و از جنگ که حقیقتاً دفاع از اسلام است خسته شدهاند. آنان ملت ایران را نشناختهاند و ناچار به دروغپردازی پرداختهاند، و با اتهامات گوناگون به قوای مسلح و ملت ایران، تصمیم دارند به هر صورتی که هست بار دیگر جنایات خود را در ایران تکرار نمایند، ولی ملت رشید و مقاوم ایران در مقابل آنان ایستادهاند و هر گز به آنان چنین اجازهای را نخواهند داد. آنان میخواهند با جمهوری اسلامی مخالفت کنند، چرا که این مخالفتها مردم عزیز ما را مصممتر خواهد نمود تا برای مبارزهای طولانیتر دست در دست یکدیگر نهند و از ایران و اسلام عزیز و استقلال و شرف خویش دفاع نمایند.
لهذا ملت شریف در سراسر ایران، از روحانی و دانشگاهی و بازاریان و جوانان عزیز محصل تا رزمندگان فداکار و سایر قشرهای معظم، در این «هفته جنگ» به شکرانه پیروزی اسلام پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و قوای مسلح، فداکاران در راه هدف که اسلام و ایران است به ثبوت برسانند. و نیز یاد شهدای فداکار را که جمهوری اسلامی و پیروزیها، رهین جاننثاری آنهاست، زنده نگه دارند. و از معلولین عزیز و آسیب دیدگان و آوارگان مقاوم در راه استقرار حکومت اللَّه تفقد و قدرشناسی نمایند. و از بازماندگان شهدا دلجویی و به آنان دلداری دهند.
گرچه زبانها و قلمها در توصیف جوانان و نوجوانان، پیران و سالخوردگان عزیزی که خون پاک خود و سلامت خویشتن را فدا کردند تا اسلام، زنده و کشور، پاینده بماند، و از شرّ دشمنان خونخوار آزاد شود، عاجزند. و نیز عاجزند که به پدران و مادران دلیری که چنین فرزندانی را تربیت کردند و به اسلام تقدیم نمودند دلداری دهند، و از خواهران و برادرانی که در جوار آنان بودند دلجویی نمایند. اینان مشمول عنایات و رحمتهای بیپایان خداوند، در جوار اولیای عظیم الشأن، با سعادت در دنیا و آخرت قرینند، خدایشان رحمت و برکت دهد.
درود بیپایان به روح پاک شهیدان راه حق، و سلام فراوان بر آسیب دیدگان و آوارگان در جبهههای دفاع از اسلام و ایران اسلامی، و درود و سلام بر بازماندگان شهدا و خانوادههای آسیب دیدگان، و سلام خداوند و انبیا و اولیای او بر بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء.[11] روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج16، ص: 518 ـ 521)
ـ پیام به ملت ایران؛ قدردانی از رزمندگان و ملت ایران (1361)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
با سپاس به درگاه خداوند متعال دو سال از دفاع پیروزمندانه میگذرد، و ملت در تمام جبهههای خارجی و داخلی به همت شهدای عزیز ارزشمند و جانبازان فداکار و ملت برومند با سرفرازی و روسفیدی در بارگاه قدس الهی پیروز شد و امید پیروزی نهایی و تحقق وعده الهی در نزدیک مدت دارد. ما همه مرهون فداکاری این عزیزان در جبهه و پشت جبهه هستیم، و مرهون مادران و پدران و خاندان این سلحشوران که بحق سربازان الهی تربیت نمودهاند، و حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- قدرشناس آنان است.
درود و رحمت بر روان پاک شهدا، و بهبودی و عزت نثار پای جانبازان و عظمت و صبر جمیل نصیب خاندان این زنان و مردان متعهد شجاع باد، و سلام بر ملت بزرگ ایران.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج16، ص: 523)
ـ بیانات در جمع وزیر صنایع و معاونین؛ قطع وابستگی و استقلال اقتصادی (1361)
«ما در مرحلهای هستیم که تازه متولد شدهایم و من میگویم: اگر ما گرسنه باشیم و پیاده راه برویم و منزوی باشیم و به طرف خودکفایی حرکت کنیم، این بهتر از این است که وابسته و مرفه باشیم. و مهم این است که اعتقاد به آن نیت و ارزشهای اسلامی و استقلال اقتصادی پیدا کنیم.» (صحیفه امام، ج16، ص: 524)
ـ پیام به ملت ایران به مناسبت هفته جنگ تحمیلی؛ حمایت ابرقدرتها از متجاوز (1362)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
سه سال از حمله وحشیانه و احمقانه «سردار قادسیه»[12] گذشت. تجربه سه ساله و مطالعه اوضاع نظامی، سیاسی، اقتصادی ایران، که به خیال پوچ عفلقیان و منافقان و «حزب توده» وابسته و دلباخته شوروی و دیگر گروهها و دستههای نوکر مآب در همان هفته اول و یا ماههای اول شکست ایران و سقوط جمهوری اسلامی و اسلام حتمی بود، که اکنون بر جهانیان خلاف آن ثابت شده است، خوب است چشم کوردلان را باز کند؛ و از کارهای جنونآمیزی که تا کنون کردهاند، و امروز جز حربه دروغ و گزاف چیزی برایشان به جای نمانده است، توبه کنند؛ و در پیشگاه خدای متعال، اگر اعتقاد دارند، عذر تقصیر بخواهند؛ و در پیشگاه ملت بزرگ ایران به جهالت و کوتاهاندیشیشان اعتراف کنند. اکنون علی رغم دروغپردازیها و عربدهکشیدنها، آنچه برای صدام مانده است شکستهای پی در پی و جنایتهای وحشیانه نسبت به مردم مرزنشین، بخصوص مناطق عربنشین و کردنشین، و همچنین دیگر شهرهای ایران و به شهادت رساندن زنان و کودکان و مردان بیگناه میباشد.
و آنچه برای دشمنان اسلام و انقلاب، چه آنان که در رأس کشورهای کفر و دولتهای الحادی هستند و چه آنهایی که به این دولتها پناه بردهاند، مانده است شایعهسازیهای واضح البطلانی است که جز عدهای بیخبر از اوضاع ایران و منطقه کسی باور نمیکند.
بیتردید باید برای صدامیان و وابستگان آن در داخل کشور ثابت شده باشد که کمکهای همه جانبه ابرقدرتها و وابستگان به آنها و بوقهای تبلیغاتی شبانه روزی آنان تا کنون به حال آنان مفید نبوده؛ و پس از این نیز به خواست خداوند تعالی مفید نخواهد بود. و اگر چشم خود را باز کنند، برای آنها واضح شده است که قدرتهای بزرگ یعنی امریکا و شوروی از بیعقلی آنان استفاده نموده و میخواهند با دست آنان، و لو به احتمال بسیار ضعیف، در منطقه یا در ایران به خیال واهی خود ناراحتی ایجاد کنند.
تمام این مسائل و رسواییهایشان به خاطر آن است که اسلام و نفوذ معنوی آن را در تودههای میلیونی مردم نشناختهاند، و چشم و گوش خود را از شناخت حقیقتها بستهاند. اینان آیا ندیدهاند که در ظرف مدت کوتاهی جوانان غیور ایران در سایه معنویت اسلام از پرتگاههایی که قدرتهای نفتخوار و مفتخوار برای سقوط آنان ایجاد کرده بودند به صورتی معجزهآسا نجات یافته، و به قله بلند ایمان و تعهد به اسلام صعود نمودهاند؛ و با شجاعت و شهامت کم نظیر بر کفر جهانی و عفلقیان تاخته و آنان را از کشور عزیز خود بیرون راندهاند و میهن اسلامی خود را از دست چپاولگران شرق و غرب نجات داده، و تفالههای وابسته و پیوسته آنان را به جای خود نشاندهاند و به عمر ننگین آنان خاتمه دادهاند. و آیا تجربه چند ساله کافی نیست تا این مدعیان قدرت و شناخت مسائل نظامی، سیاسی و تشکیلاتی را به خود آرد و از خواب غفلت بیدار کند، تا از وعدههای پوچ ابرقدرتها بازی نخورند و خود را آلت بیاراده دست آنان قرار ندهند؟
مضحک آن است که صدام در ملاقات با ارتشیان خود، که طعم تلخ شکستهای خود را از جوانان شجاع ایران چشیدهاند و از زاغههای مملو از اسلحه مدرن و مهمات بیپایان فرار نمودهاند، گفته است ما امروز بیشتر از هر وقت دیگر مجهز به سلاحهای پیشرفته هستیم و جنگ را تا سالها ادامه میدهیم! مطلب او نسبت به سلاحهای پیشرفتهای که از قدرتها یا به دریوزگی و یا در برابر اموال مردم بیپناه عراق به دست آورده است مورد تصدیق است، لکن این نویدی است برای رزمندگان ما که بدون از دست دادن مخازن کشور و آبروی خود این سلاحها را از چنگال ارتش فراری عراق به دست آورده و علیه آنها به کار میبرند. و ما از این شیوه خوشحالیم. و اکنون نیز سربازان فداکار اسلام با سلاحها و خودروها و تانکهای دشمن بر او میتازند.
و اما ادامه جنگ، همه میدانند که ابتکار آن در دست جوانان ماست؛ و تا سقوط حزب بعث عفلقی عراق، دفاع از اسلام و از دو کشور اسلامی عراق و ایران ادامه دارد. و پس از آنکه مقدرات کشور به دست ملت رنجدیده عراق افتاد، جنگ خاتمه یافته است.
آنچه که موجب تأسف بسیار است آن است که ابرقدرتها، بویژه امریکا، با فریب صدام، با هجوم به کشور ما، دولت مقتدر ایران را سرگرم دفاع از کشور خود نمود، تا مجال به اسرائیل غاصب تبهکار دهد تا به نقشه شوم خود که تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات است، اقدام نماید.
اسحاق شامیر[13] مهره تازه امریکا، به مجرد نامزدی نخستوزیری به جای بگین[14]، مهره دیگر، قبل از هر چیز نقشه اسرائیل را فاش نمود. او گفت سازمان آزادیبخش فلسطین باید محو شود. وی تصریح کرد که به عنوان طرفدار یک اسرائیل بزرگ باقی خواهد ماند. اکنون جای تأسف نیست که سران کشورهای عرب در مقابل این مصیبت یا ساکت نشستهاند و راه را برای این نقشه شوم باز گذاشتهاند، و یا برای خوشامد امریکا و یا جاه و مقام آنی خویش حامی اسرائیل شدهاند؟ این جانب، برای ادای وظیفه اسلامی، در هر فرصت فریاد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانیان، از آن جمله دولتهای کشورهای اسلامی، رساندهام. و پس از این نیز، اگر فرصتی رخ دهد، ان شاء اللَّه خواهم رساند. شاید در حکومتهای این کشورها، که بعضی سرگرم عیاشی و بعضی نزاع و جدال با برادران خویش و بعضی از ترس امریکا خود را باختهاند، اثر کند و این خواب غفلت به یک بیداری اسلامی- انسانی تبدیل گردد، و به این وضع فلاکتبار خویش خاتمه دهند، و همانند ایران قهرمان دست رد به سینه تمام ابرقدرتها زنند. اکنون برادران مسلمان لبنانی ما در چنگال اسرائیل و دولت خونریز لبنان و از آن بدتر امریکای تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهی از آنان شهید یا آواره میشوند؛ و اکثر دولتهای منطقه سرگرم سازش با اسرائیل یا تأیید دولت لبنان هستند؛ و یا سرگرم نقشه برای تأیید جنایات صدام و کمک نظامی یا مالی به او برای ادامه جنایات به دو ملت عراق و ایران میباشند.
و آنها گمان میکنند که صدام را با این کمکها میشود نجات داد؛ و اگر نجات پیدا کرد. دست آنان را به گرمی میفشارد. غافل از آنکه با آن خوی سلطهجویی و بلندپروازی و سبعیتی که در او هست فرصت نفس کشیدن به آنان را نخواهد داد، و با بهانههای واهی به کشورهای آنان تجاوز خواهد کرد. امریکا و شوروی برای تضعیف اسلام و دولتهای اسلامی مشغول فعالیت، از قبیل تفرقه افکنیها و ایجاد تشنجات داخلی به دست عمال مزدور یا فریب خورده و بر افروختن جنگ بین کشورها و دیگر شیوههای استعماری، هستند. و این دولتهای کشورهای اسلامی و مستضعف جهان هستند که باید چشم و گوش خود را باز کرده و این توطئهها را خنثی کنند.
ملت ایران و قوای مسلح شجاع و فداکار برای افراشتن پرچم توحید و تحکیم پایههای جمهوری اسلامی، سال سوم دفاع از هجوم عفلقیان بیفرهنگ را پشت سر میگذارند؛ و با سپاس بیپایان از خداوند متعال و مددهای غیبی و آشکار او، از کشور بقیة اللَّه، أرواحنا لمقدمه الفداء، در تمام میدانها به بهترین وجه دفاع نموده و پیروز شدند؛ و در میدان جنگ تحمیلی، متجاوز جسور را که با کمال جهالت از وعدهها و نویدهای امریکا اغفال و خود را در این دام مهلکه انداخت. آن چنان ادب کرد که اینک به هر دولتی پناه برده و به هر دری میزند که خود را از این دام خود ساخته نجات دهد؛ ولی بحمد اللَّه موفق نخواهد شد. اکنون که از جمهوری اسلامی سیلی خورده و امیدی برایش نمانده است، به دولت فرانسه نیز متشبث شده است تا با کمک سلاحهای مخرب به منابع اقتصادی ایران ضربه بزند و برگی بر جنایات خود بیفزاید. این جانب به همه کشورهای منطقه و کشورهایی که به نحوی از نفت استفاده میکنند هشدار میدهم که دولت ایران با تمام قدرت در مقابل این جنایت ایستادگی مینماید؛ و مصمم است تا در صورت وقوع چنین جنایتی، با تمام قدرت تنگه هرمز را مسدود کند و اجازه ندهد حتی یک قطره نفت از آنجا صادر شود. مسئول پیامدهای این حادثه بزرگ دولت فرانسه است.
سقوط صدام تا حدی است که حتی با منافقین فراری، که خود از او مفلوکتر و شکستخوردهتر هستند، دست اخوت میدهد. و منافقین نیز که برای ترمیم ننگ و بیآبرویی خود به هر حشیشی متشبث میشوند و تنها برای اینکه رادیو بغداد اسمی از این مدعیان نجات خلق بَرَد با کمال وقاحت با صدام جانی، که با خمپارهها و موشکها هزاران زن و مرد و کودک و بزرگ و کوچک این مرز و بوم را شهید کرده است و هر روز شهرهای این خلق بیگناه را با توپهای دوربرد بر سرشان خراب میکند. دست اخوت و برادری میدهند، و رسماً برای آنان جاسوسی میکنند. و با آنکه سران منافقین در دامن امریکا و فرانسه مشغول عیاشی و خوشگذرانی هستند، مع الأسف عدهای نوجوان را با حیله و تزویر گول زده و قدرت تفکر را از آنان سلب نمودهاند. امیدوارم نوجوانان فریب خورده با دیدن این جنایات و روشن شدن همدستی آنان با صدام، دیگر کورکورانه از آنان تبعیت نکنند.
اکنون که «هفته جنگ» است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرقهای بسیاری دارد، این جانب به ملت ایران برای داشتن چنین جوانان برومند و متعهد و فداکاری که نظیر آنان را در جهان سراغ ندارم و تاریخ هم نشان نداده است تبریک و تهنیت عرض میکنم؛ و به اسلام بزرگ برای داشتن این جانبازان در راه حق، که برای اسلام و میهن اسلامی خود از همه چیز خویش میگذرند، تبریک تقدیم میکنم؛ که اینان نه تنها ایران را در جهان و نسلهای آینده آبرو دادند. که اسلام بزرگ، که با تعلیمات و الهامات خود چنین تحول بزرگی را به وجود آورده است، سرافراز نمودند. امروز همه از تصویر این صحنههای معنوی- انسانی عاجزند.
و این جانب که به نویسندگان و گویندگان و تحلیلگران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پیشنهاد میکنم تا همیشه و بخصوص در این هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم این سلحشوران عظمتآفرین و ملت ایران و اسلام بزرگ نمایند، برای آن است که به گوشهای از وظیفه اسلامی، انسانی، ملی، میهنی، هر چند کوچک خود عمل نمایند، و الّا خداوند شکور است که نام این عظمتآفرینان را در این جهان بلند و مقامشان را در ملکوت اعلی به نمایش میگذارد مگر نه آن است که اینان صدای اسلام را به اقصی نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خاکی جلوهگر ساختهاند؟ قدردانی از این عمل بزرگ جز به مشیّت ذات مقدس او جلّ و علا میسر نیست.
چنانچه ما خاکیانْ ناتوان از عهده تعظیم و تقدیر مادران بزرگواری که در دامن خود این جوانان متعهد را پروراندهاند و پدران سلحشوری که در پناه خویش آنان را به جوانی رساندهاند و همسران غمخواری که در کنار آنان به سر بردهاند و اکنون با روی گشاده به میدان نبرد و دفاع از حق میفرستند میباشیم؛ و این نیز در عهده آفریدگار منّان است.
لکن ملت بزرگ ایران در این هفته ثابت کند که به اسلام با بذل جان و ثمره حیات و مال وفادار است؛ هر چند کوردلان شکست خورده در داخل و خارج کشور برای تسکین جراحات خود جغدوار نالههایی سرمیدهند.
اینک کلمهای نصیحتآموز با جوانان عزیزی که در جبههها و پشت جبههها برای اقامه عدل الهی فداکاری میکنند، و عزیزانی که به نحوی برای هدف الهی آسیب دیدهاند، و بازماندگان شهدای معظّم که در راه قرآن کریم به شهادت، بزرگترین فیض الهی رسیدهاند، و به پدران و مادران و همسران و نزدیکان شهدای زنده، و به کسانی که در پشت جبههها به نحوی کمک به برادران مدافع خود میکنند. توجه کنید که غرور پیروزیها و شهرتها و جوانمردیها در قلب شما رخنه نکند، که این مرض نفسانی از دامهای شیطان است که بندگان خدا را از توجه به او بازمیدارد، و از مکاید نفس امّاره بالسوء است که انسانها را به شرک و عبودیت بتها، و خصوص مادر بتها، که بت نفس است، میکشاند. زنهار که جز او را جلّ و علا، که ولیّ نصر است و هیچ نصری جز از او نیست، مؤثر بدانید که ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی[15] هر چه دارید و داریم و دارند از اوست و «ما عدمهاییم، هستیها نما»
بارالها، ما ضعیف و ناتوانیم، تو به فضل خود ما را از شرک جلی و خفی حفظ فرما؛ و از تبعیت هواهای نفسانی، که خود شرک است، نجات مرحمت فرما؛ و به حقیقت توحید و یکتاپرستی و یکتاخواهی هدایت فرما؛ و اسلام، این دین توحید و یکتاپرستی و یکتاخواهی، را در سراسر جهان پرتوافکن نما، و بیرقهای کفر و شرک و نفاق را سرنگون فرما؛ و مسلمین را به وظایف اسلامی- انسانی خویش هدایت کن؛ و بلاد مسلمین و مستضعفین را از شرّ مستکبرین و جهانخواران محفوظ دار؛ و شهدای راه حق را از عصر آدم صفی اللَّه تا عصر پیامبر خاتم، صلی اللَّه علیه و آله و سلم، و تا کنون و تا عصر بقیة اللَّه، أرواحنا فداه، از رحمتهای واسعه و جلوههای خاص خود بهرهمند فرما؛ و شهدای عزیز ایران را که برای اسلام و میهن اسلامی سرافرازیها آفریدند با شهدای صدر اسلام محشور فرما؛ و به بازماندگان آنان، پدران و مادران و همسران متعهدشان، صبر و اجر و پایداری عنایت فرما؛ و به اسرای ما سلامت عنایت کن؛ و هر چه زودتر این بزرگان اسلام و افتخارآفرینان کشور اسلامی ایران را به میهن اسلامیشان بازگردان؛ و به جانبازان، این شهدای زنده، شفا مرحمت فرما و در خیل شهدا محشورشان نما؛ و به نزدیکان، خصوصاً مادران و پدران و همسرانشان، صبر و اجر مرحمت فرما؛ و به رزمندگان در راه اسلام و دفاع از کشور اسلامی، که با کوششهای جانفرسای خود دشمنان اسلام را منکوب و مخذول نمودند و دست آنان را از تجاوز و جنایت و خیانت به کشور قطع کردند، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما، و آنان را از مجاهدان در راه خدا قرار بده.
صلوات و سلام خدا بر پیامبران خود، خصوصاً خاتم و افضل آنان، حضرت محمد مصطفی، صلی اللَّه علیه و آله و سلم، و بر امامان و اولیای عظیم الشأن خداوند، بویژه خاتم آنان، مهدی منتظر، بقیة اللَّه فی الوری- ارواحنا لمقدمه الفداء. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج18، ص: 143 ـ 150)
ـ پیام به ملت ایران به مناسبت هفته دفاع مقدس؛ تجلیل از رزمندگان و شهدا (1366)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
وَ مَنْ یُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً[16] این اجر عظیم که به قلم با عظمت عظیم مطلق وعده داده شده است، چگونه آن را با فکر ناچیز بشر میتوان تحلیل کرد. گویی این اجر عظیم همان حب خداوند تعالی است که در سوره مبارکه صف آمده است: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ.[17] محبوبیت نزد بارگاه احدی را کدام فیلسوف توانا یا عارف علمی بزرگ دانا میتواند درک کند تا از آن سخن گوید و یا به سخن قلم درآورد؟ آیا این حب نافله است که در نتیجه تقرب به آن بنده خاکی پا بر سر ملک و ملکوت اعلا نهد و حق- جل و علا- با جاذبه غیبی خویش سمع و بصر و قلب او شود و آنچه بشنود یا ببیند یا ذوق عرفانی کند با سمع و بصر و قلب حق- جل و علا- باشد و نبیند جز به بصر حق و نشنود جز به سمع حق و نداند جز به علم حق و حجابها مرتفع شود و جهان را آنچه که هست مشاهده کند که اللَّهُمَّ أَرِنِی الْأَ شْیاءَ کَما هِیَ،[18] یا قرب فریضه است که در آن شخص و شخصیت محو شود و صعق[19] رخ دهد و خود و خودی از میان برود و کثرت به تمام معنی رخت بربندد و نه چشمی باشد و نه گوشی و نه باطنی و نه ظاهری؛ هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ.[20] دیگر سبیل اللهی در کار نیست و اسم و رسمی به جا نمیماند، اینان از خانه خارج شدند و موت آنان را ادراک نموده و قدمها و قلمها شکسته شده است. بارالها! این وصف مجاهدان فی سبیل اللَّه و اجر عظیم آنان است که در صحنههای کارزار با دشمنان تو و دشمنان رسول معظم تو و دشمنان قرآن کریم تو به شهادت رسیدهاند یا در این راه پیروز گردیدهاند و تو خود شاهدی که در این سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهدانی داشتیم که به سوی تو و به سوی خانه امن تو که از صدر خلقت تا کنون مأمن هر موجودی بوده است هجرت کردند و در پیش چشمان حیرتزده مسلمانان کشورهای جهان به دست پلید امریکا که از آستین آل سعود به در آمده است، به خاک و خون کشیده شدند و در آستانه عاشورای ولی اللَّه اعظم- سلام اللَّه علیه- عاشورایی دیگر با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو در جمعه خونین پدید آوردند که ای کاش نبودم تا آن را ببینم و یا بشنوم، نه برای شهادت عزیزانی مجاهد و مهاجر، که شهادت امری است که آرزوی عزیزان ما است و شهدی است آشنا برای زنان و مردان و کودکان ما که در یورشهای مغولانه صدام عفلقی شدیدتر و فجیعتر آن را چشیدهاند و دیدهایم، بلکه برای مصیبتی است که نه تنها برای پیغمبر اسلام- صلوات اللَّه علیه- که برای تمامی انبیا و مرسلین از آدم تا خاتم پیش آمد و به فرمان کاخ سیاه[21] به دست ناپاک آل سعود، این شقیترین جانیان عصر، بالاترین مقام قدس الهی شکسته شد. اگر در عاشورای حسینی ولی خدا با یارانش در راه تو جنگیدند و شهید شدند، در عاشورای جمعه خونین مکه با تو و رسول تو و زائران ما، این رسولان مکتب رسول تو که به خاطر دین تو هیچ گونه وسیلهای حتی برای دفاع از خود نداشتند چنان کردند که تنها از دست امریکا، شیطان بزرگ و اذنابش میسر بود. امریکا و دست نشاندگانش در این کشتار سبعانه انتقام از اسلام عزیز و مهبط وحی و محل امن خدا بازگرفتند. اسلامی که در آیندهای نه چندان دور مکتب تمامی کشورهای زیر یوغ شرق و غرب میگردد.
خداوندا! امروز تمامی قدرتها و ابرقدرتها مصمم شدهاند تا ریشه اسلام ناب رسول گرامیمان- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را قطع کنند. بار الها! امروز صدامیان با کینهای که از دین تو دارند، دست در دست تمامی شیاطین جهان دادهاند تا صدای اسلام محمدی را خاموش سازند. از تو میخواهم تا ما را در راهت صبورتر و شکیبایی خانوادههای عزیز و بزرگوار شهدا، جانبازان، مفقودین و اسرامان را بیشتر گردانی. پروردگارا! شهدای ما را با سید الشهدا- علیه السلام- محشور فرما و جانبازان عزیز و مقتدر انقلاب اسلامی خودت را شفا عنایت فرما. اسرا و مفقودین ما را هر چه زودتر به اوطانشان بازگردان. خداوندا! به تمام ملتهای اسلامی خصوصاً ملت شجاع و حماسهساز ایران تحمل بیشتر فشارهای نظامی استکبار از زمین و دریا و هوا و فشارهای اقتصادی و سیاسی روزافزون کانونهای فساد را عنایت فرما. خداوندا! باطن دلهای معتقدان به دین رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را تنها از رضایت خود لبریز گردان. «إنک مجیب الدعوات».[22] روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج20، ص: 390 ـ 392)
[1] - سوره انفال، آیه 46:« و همه پیرو فرمان خدا و رسول باشید و هر گز راه اختلاف و تنازع را نپویید، که در اثر تفرقه، ترسو و ضعیف شده و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد».
[2] - سوره آل عمران، آیه 103:« به ریسمان خدا چنگزنید و پراکنده نشوید».
[3] - آقای سید محسن حکیم( متوفای 1389 قمری) از مراجع تقلید و رهبر شیعیان عراق
[7] - آقای ابو الحسن بنی صدر
[8] - آقای محمد علی رجایی.
[10] - سوره آل عمران، آیه 54:« و مکر کردند، و خداوند نیز مکر کرد؛ و خداوند بهترین مکرکنندگان است».
[11] - متن پیام امام خمینی را آقای سید احمد خمینی در مراسم رژه پر شکوه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و بسیجیان و رزمندگان و جمع زیادی از مردم تهران که در میدان آزادی و خیابانهای اطراف آن گرد آمده بودند، قرائت نمود
[12] - صدام حسین، رئیس جمهور مغرور حاکم بر بغداد، که در آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران وعده فتح سه روزه داد و تجاوزش به ایران را« قادسیه» نامید.
[13] - اسحاق شامیر، که به تازگی نخستوزیری رژیم اشغالگر قدس را عهدهدار شده بود. او پیش از احراز این سمت، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی بود
[14] - مناخیم بگین که جای خود را به اسحاق شامیر داد و از آن پس به سمت وزیر خارجه رژیم صهیونیستی منصوب شد.
[15] -« فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً- شما ایشان را نکشتید بلکه خداوند آنها را کشت و نه تو تیر را انداختی آن گاه که انداختی، بلکه خدا بینداخت تا بیازماید مؤمنان را از خود آزمایشی نیکو. سوره انفال، آیه 17.
[16] - بخشی از آیه 74 سوره نساء:« مؤمنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت برگزیدند جهاد کنند، و هر کس در جهاد به راه خدا کشته شد یا فاتح گردید، زود باشد که او را در بهشت ابدی اجری عظیم دهیم»
[17] - سوره صف آیه 4:« خدا آن مؤمنان را که در صف جهاد کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند، بسیار دوست میدارد»
[18] - خدایا،[ حقیقت] اشیاء را آن چنان که هست بر من بنما»
[19] - به معنای بیهوشی از شدت ترس یا از شنیدن صدای خوفانگیز است. امّا در اصطلاح عُرفا« صعق» فانی شدن در حق است هنگامی که تجلی ذاتی حق، محترق شود و بر بندگان خاص او وارد شود.
[20] - بخشی از آیه 3 سوره حدید:« اول و آخر و پیدا و نهان وجود، همه اوست»
[21] - اشاره طنزآمیز به کاخ سفید واشنگتن، مقر رئیس جمهور امریکا.
[22] - برگرفته شده از آیه 186 سوره بقره:« همانا تو برآورنده دعاهایی»