امروز با امام: بیستونهم شهریور
ـ پیام به آقایان محیی الدین انواری و فضل اللَّه محلاتی؛ وظایف سرپرستان حجاج (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محیی الدین انواری و جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ فضل اللَّه محلاتی- دامت افاضاتهما
چون ایام برگزاری یکی از فرایض بزرگ اسلامی با محتوای عظیم انسانی، روحانی، سیاسی و اجتماعی یعنی فریضه حج بیت اللَّه الحرام نزدیک است و لازم است در آستانه برقراری جمهوری اسلامی با انقلاب شکوهمند ملت شریف ایران این فریضه مقدسه از آثار طاغوت پاکسازی و به اسلام راستین برگردد، به این جهت، شما را به عنوان سرپرست حجاج بیت اللَّه الحرام تعیین نموده که با مشورت با مقامات صالحه هیأتی از افراد صالح و متعهد و با ایمان، انتخاب و با همکاری آنان کلیه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهید که ان شاء اللَّه تعالی در حکومت جمهوری اسلامی این فریضه مقدسه با محتوای معنوی خود تحقق یابد. و لازم است در این موضوع تذکراتی داده شود:
1- لازم است به حضرات آقایان علما و روحانیون محترم کاروانها تذکر دهید که قبل از حرکت مجالسی تشکیل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعی و وظایف انسانی آشنا کنند.
2- عموم برادران و خواهران اسلامی باید توجه داشته باشند که یکی از مهمات فلسفه حج، ایجاد تفاهم و تحکیم برادری بین مسلمین است و بر دانشمندان و معممین لازم است مسائل اساسی سیاسی و اجتماعی خود را با دیگر برادران در میان گذارند و در رفع آن طرحهایی تهیه کنند تا آنان در برگشت به کشورهای خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.
3- در این سال که ایران در آستانه جمهوری اسلامی است و به واسطه تبلیغات ناروای اجانب ممکن است مسلمین بلاد از عمق نهضت اسلامی ایران مطلع نباشند، لازم است آقایان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسایل ممکن این نهضت مقدس را معرفی نمایند و مقصد مسلمانان ایران را که همان برقراری حکومت اسلامی تحت پرچم اسلام و هدایت قرآن کریم و پیغمبر مکرّم اسلام است، گوشزد نمایند که برادران اسلامی ما بدانند ما بجز اسلام و برقراری حکومت عدل اسلامی فکر نمیکنیم.
4- لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه، که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشکیل نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهای مخالف رویّه اجتناب نمایند و از افتادن روی قبور مطهره و کارهایی که گاهی مخالف شرع است جداً اجتناب کنند.
5- نیابت از حیّ برای نماز طواف صحیح نیست، باید هر کس خودش به هر نحو میتواند نماز بخواند و مجزی است. از گرفتن نایب و مزاحمت [برای] نمازگزاران اجتناب نمایند.
6- طواف را به نحو متعارف که همه حجاج به جا میآورند، به جا آورند و از کارهایی که اشخاص جاهل میکنند احتراز شود و مطلقاً از کارهایی که موجب وَهْن[1] مذهب است باید احتراز شود.
7- در وقوفیْن، متابعت از حکم قضات برادران اهل سنت لازم و مجزی است اگر چه قطع به خلاف داشته باشید.
8- در این سال که به واسطه انقلاب اسلامی به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهای بسیار از حکومت طاغوتی رسیده است و بسیاری از معلولین از حوادث انقلاب احتیاج مبرم به کمک دارند، مقتضی است کسانی که میخواهند حج استحبابی به جا آورند، هزینه آن را صرف در احتیاج برادران و خواهران خود کنند، که ثواب آن نزد خداوند تعالی بسیار بر حج استحبابی ترجیح دارد. و نیز کسانی که به عنوان سوغات مصارف ناروا مینمایند یا تشریفات و مهمانیهای خارج از رویه در وقت برگشت از حج مینمایند، مقتضی است این نحو هزینهها را صرف احتیاج برادران و خواهران علیل و مستمند خود نمایند که خداوند تعالی به آنان اجر و برکت عنایت فرماید. از خداوند تعالی عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار، و موفقیت همگان را در کوشش برای به ثمر رسیدن نهضت مقدس امید دارم. و السلام علیکم و علی جمیع المؤمنین و رحمة اللَّه و برکاته. 28 شوال المکرم 99
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج10، ص: 61 ـ 63)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان انجمن اسلامی دانشگاهها؛ رسالت انجمن اسلامی (1358)
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
من در باب دانشگاهها بنا دارم، در وقتی که بناست دانشگاهها باز بشود، مسائلی را بگویم ان شاء اللَّه آنجا مفصّلش را بیان میکنم، ولی حالا شما آقایان که از انجمنهای اسلامی و نماینده انجمنهای اسلامی هستید، لا بد عدد مسلمانها در دانشگاهها بیشتر از دیگران است، دیگران در اقلیت واقعاند؛ یعنی آنهایی که منحرفاند، اینکه حالا با شما که دانشگاه اسلامی هستید و انجمن دانشگاههای اسلامی و ... اسلامی دانشگاهها هستید، عرض میکنم، یک جهت راجع به اینکه خود انجمنها وظایف اسلامی را عمل کنند. از ما نمیپذیرند که ما اسلامی هستیم مگر خودمان به اسلام عمل بکنیم؛ نه اینکه فقط بگوییم ما اسلامی هستیم. چنانچه جمهوری اسلامی از ما پذیرفته نیست، مگر اینکه محتوایش هم اسلامی باشد. ما همین بگوییم ما در یک مملکتی هستیم که جمهوری اسلامی است، لکن هر جایش دست بگذاریم اسلامی نباشد، این پذیرفته نیست. این یک لفظ بیمعناست. همین طور انجمنها، هر جا که باشد. خوب، الآن انجمنهای اسلامی زیاد است، هم انجمنهای اسلامی در دانشگاهها زیاد است و هم جاهای دیگر، شاید در بسیاری از ادارات هم انجمن اسلامی دارند، اوّل وظیفه این است که این اشخاصی که انجمن اسلامی را تشکیل میدهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامی باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند- که ان شاء اللَّه موفق بشوند که ساخته تر بشوند- و اگر ساخته نیستند، جدّیت کنند که خودشان را بسازند؛ یعنی همه چیزشان را تطبیق بدهند با احکام اسلام و بینش از احکام اسلام، به همه ابعادش هم، تا آن حدودی که برایشان ممکن است پیدا بکنند؛ اسلام برای چه آمده است، چه میخواهد بگوید، این چه جور مکتبی هست، تمییز بدهند بین مکتب اسلام با سایر مکتبهایی که ادعاها را دارند و واقعیتها را ندارند. آن وقت مشغول فعالیت بشوند.
و فعالیتهای اسلامی در دانشگاهها، که از سایر جاها حساستر است، یعنی از دانشگاهها باید انسانها درست بشوند و بعد هم مقدَّرات مملکت ما به دست همینهاست که از دانشگاهها بیرون میآیند و چنانچه میدانید چون مقدَّرات مملکت دست جوانهایی است که بعد از [آنکه از] دانشگاه که بیرون آمدند دیگر مشغول فعالیت میشوند و مملکت دست اینهاست، از این جهت است که آنهایی که میخواهند مملکت ما به یک سر و سامانی نرسد روی دانشگاه حساسیت دارند و دانشگاه را نمیخواهند که یک دانشگاه مفید برای جامعه مملکت ما باشد. این یک مطلبی است که باید خیلی با هوشیاری در آن دقت بشود که مبادا ما بگوییم انجمن اسلامی و کذا و رخنه کنند در ما و همین انجمن اسلامی را به اسم انجمن اسلامی منحرفش کنند. اینها یک شیاطینی هستند؛ یعنی خارجیها، آنهایی که میخواهند که همه چیز ما را ببرند و دانشگاهی نباشد تا بتوانند مقابلشان بایستد، دانشگاه روحانی نباشد تا بتواند مقابلشان بایستد- آنها ممکن است در همین انجمنهای اسلامی هم عمّالشان رخنه بکنند و منحرف بکنند؛ با اسم اسلام، مسائلی دیگر را پیش بیاورند. باید خیلی از کسانی که در این انجمنها وارد هستند هوشیار باشند که دیگران نفوذ نکنند و آنها متحرک به حرکت دیگران نباشند. در خیلی از جاها همین طور دارد میشود و شده است و سابقاً هم بوده است که با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلک، چیزهایی که مربوط به اسلام نبوده بلکه بر خلاف مسیر اسلام بوده است؛ تحویل جامعه میدادند.
این یک مسئلهای است که تا این را با تمام قوا و تمام هوشیاری خودتان در مسائلی که میخواهید طرح بکنید، درست مطالعه نکنید و رسیدگی نکنید و افرادی که به شما میخواهند متصل بشوند درست شناسایی نکنید و ندانید چه جوری است سابقهاش را تا ندانید، افراد را باید خیلی در آن دقت بکنید، چه بسا افرادی هستند که اینها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهایشان از شما بیشتر ادّعای مسلمانی میکنند و از شما هم بیشتر فرض کنید آدابش را به جا میآورند، لکن وقتی به حالشان مطالعه میکنید میبینید که رَویّهشان با رَویّه شما فرق دارد؛ آن اسلامی که آنها میگویند، غیر از این اسلامی است که اسلام میگوید، در بین اینها هست یک همچو اشخاصی. و لهذا این اشخاصی را که میخواهید در انجمن خودتان وارد کنید اشخاصی باشند که بشناسید آنها را؛ سوابقشان را مطّلع باشید چه جور اشخاصی هستند، چه رَویّهای دارند، چه مقاصدی دارند، تا آن وقت بتوانید یک انجمن اسلامی که حقیقتاً اسلامی باشد و به دردخور جامعه ما و مُهَذِّبِ دانشگاه و اینها باشد، البته کار مشکل است؛ در تمام دانشگاههای ایران بخواهد یک همچو کاری انجام بگیرد، انجام گرفتنش مشکل است لکن مشکلات را باید تحمل کرد. کسانی که بخواهند یک کاری انجام بدهند، یک کار مثبتی انجام بدهند، یک خدمتی بکنند، آن هم یک همچو خدمت ارزنده بزرگی بخواهند بکنند، بخواهند در سرتاسر کشور دانشگاههایش را اصلاح بکنند، از افراد فاسد تصفیه بکنند، کار مشکل است لکن چون یک کار بسیار ارزندهای است؛ مشکلات باید تحمل بشود.
همیشه کارهای ارزنده اشکالاتش شاید بیشتر باشد از کارهای دیگر. از این جهت باید توجه به این معنا باشد که سفارش [میکنم] به همه انجمنهای اسلامی که در سرتاسر کشور هست و میخواهند شروع به فعالیت بکنند و چند روز دیگر هم اوّل باز شدن دانشگاهها هست، باید این توجهات باشد: اولًا خود افراد، افراد متعهد باشند؛ افراد صد در صد اسلامی باشند، مواظب کارهای خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند که تویی که ادعا میکنی اسلامی هست مثلًا اعمالت اسلامی نیست؛ اخلاقت اسلامی نیست. اول باید انسان از خودش شروع کند، کسی که میخواهد یک جامعهای را تهذیب کند تا خودش مُهَذَّب نباشد نمیتواند. گروهی هم که میخواهند یک مرکزی را مُهَذَّب کنند و اسلامی کنند تا خودشان ابتداءً مهیّای برای این کار نشده باشند و ابتداءً خودشان را اصلاح نکرده باشند، نمیتوانند دیگران را اصلاح بکنند. آدمی که خودش مرتکب مثلًا مسائلی است که بر خلاف اسلام است نمیتواند به دیگری بگوید تو برو این کار را انجام بده. خوب، حرف این است که تو خودت چرا نمیکنی؟ و آنکه مهم است همین قضیهای است که عرض کردم که ممکن است در بین این انجمنها یک اشخاص با صورت اسلامی و با جهات اسلامی وارد بشوند، لکن مسیرشان مسیر شما نباشد؛ بخواهند منحرف کنند و آن وقت کم کم آنها انحراف را از خودشان سرایت به بعضی بدهند و باز در مقابل شما یک گروهی درست کنند که شما میخواهید اسلام را درست کنید، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام میخواهند یک چیز دیگر را درست کنند و این نمیشود الّا اینکه شناسایی بشوند. افرادی که در انجمنها وارد میشوند، معلوم باشد کی هست این، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه کسی است، کجا زندگی کرده، تحصیلاتش چه هست، چه رشتههایی دارد، اینها همه بررسی بشود، مطالعه بشود تا آن وقت یک انجمن مُهَذَّبی باشد و بتواند کار مثبت، کار اسلامی مثبت؛ کاری که به درد مملکتتان بخورد انجام بدهد.
و در عین حالی که این کاری که شما دارید بسیار ارزنده است، بسیار ارزشمند است، همه ادیان برای همین مسأله آمدهاند که درست کنند؛ انسانها را درست کنند؛ اصلًا موضوع بحث انبیا انسان است. همه انبیا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است، به چیز دیگر هیچ فکر نمیکنند؛ به انسان فکر میکنند برای اینکه همه عالم هم خلاصهاش همین انسان است. انسان یک موجودی است خلاصه همه موجودات عالَم است از همه موجودات عالم یک چیزی در انسان هست و یک زیاده هم دارد. انسان اگر درست بشود، همه چیز عالم درست میشود. اگر این انبیا موفق شده بودند که آن برنامهای که دارند- که انسانسازی باشد- اگر موفق به این معنا شده بودند، الآن عالَم یک عالَم دیگری بود و اوضاع یک اوضاع غیر این اوضاعی بود که الآن ما ملاحظه میکنیم، لکن خوب، موفق نشدند به واسطه کارشکنیهایی که شد و بعد از آنها شد. و از این جهت چون اداره عالَم را تقریباً غیر انسانها میکنند، از این جهت آنکه انبیا آن را میخواستند نشده است. این کاری که شما میکنید هم یک شعبهای از همان کار است، کار انبیاست که میخواهید که انسان درست کنید؛ میخواهید دانشگاهتان افرادی که انسان باشند بیرون بدهد. همینی که دیگران میخواهند نگذارند.
آن قدری که اینها از انسان میترسند، این خارجیها آن قدری که از انسان میترسند از چیز دیگر نمیترسند. همه عالَم دست آنهاست، اما اگر چهار تا انسان در یک جایی پیدا بشود، زندگی آنها را تباه میکند. و لهذا کوشش میکنند که در این مملکتهایی که میخواهند از آن استفاده کنند انسان در آن پیدا نشود. کوشش میکردند که- از زمان رضا خان که من همه آن را یادم هست- کوشش میکردند که در مجلس شورای ملی، انسان نباشد در سرتاسر اداره و نمیدانم، وزارتخانهها و اینها، یک انسان مُهَذَّبی که اسلامی باشد و کار از او بیاید نباشد و لهذا تقریباً همه مجلسها این طوری بوده، تقریباً نه، تحقیقاً. بودند بعضی از افراد صحیح و همانها اسباب زحمت شدند. الآن هم همان مسائل هست؛ یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به اینجاهاست، آن ذخایری که ممالک شرق دارد، ایران دارد، نمیگذارد آنها راحت باشند، خصوصاً که ایران وضعیت جغرافیائیاش هم یک وضعیت حساسی است.
آنها دست برنمیدارند از ایران، نه از طرف شرقیها و نه از طرف غربیها، و با هر کوششی که دارند میخواهند نگذارند که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. همه شلوغیهایی که الآن درست میکنند با دست آنها دارد درست میشود، همه جا آشفتگیهایی که پیدا میشود با دست آنها درست میشود و پیدا میشود که نگذارند یک آرامشی بشود و یک سامانی پیدا کند مملکت. شما ملاحظه کردید که قبل از اینکه شاه برود و بعد هم وارث خبیثش[2] برود، فعالیت زیاد در این بود که نگه دارند او را، نرود، بعد از اینکه حالا او رفت و تمام شد، فعالیت زیاد بود که جمهوری اسلامی درست نشود. از جمهوری اسلامی اینها میترسیدند، نه از جمهوریش؛ از اسلامش. آنهایی که قلمهایشان یا تابع آنها بود یا از باب اینکه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع کردند نوشتن به اینکه دیگر اسلام را میخواهد چه کند؟ همان جمهوری باشد؛ جمهوری دمکراتیک باشد؛ آخرش هم دیگر راضی شده بودند به اینکه جمهوری اسلامی دمکراتیک باشد. اینها از اسلام میترسند و از رژیم اسلامی میترسند، حالا که ضربه خوردهاند از اسلام؛ یعنی رژیم را مسلمانها با کلمه اسلام از بین بردند، دیگرانی که حالا آمدهاند و سرِ این سُفره میخواهند بنشینند اینها دخالت نداشتند. آنهایی که دخالت داشتند همین مستضعفین بودند که در خیابان و در بازار و زن و مردشان ریختند و جلوی تانک و توپ و مسلسل، اینها رفتند و کار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، یکدفعه ما دیدیم از اروپا و امریکا و از گوشه و کنار خود مملکت، کسانی که آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابی و شدند مخالف رژیم. و هر جا شد هر کس میآید اینجا میگوید ما در سالهای سابق مخالف رژیم بودیم و ما چیزها دیدیم. و- خیال میکند که من از کره مریخ آمدهام و نمیدانم، هیچ اطلاع ندارم که اینها چه بودهاند-! حالا یک وقتی بود که همه شاهنشاهی بودند، همه «چه فرمان ایزد چه فرمان شاه» بود، آن وقت که باد به بیرق او میخورد اینها زیر آن بیرق سینه میزدند؛ حالا که آن بیرق خوابیده است و یک بیرق اسلامی بلند شده است و امیدوارم که این بیرق و این پرچم باقی باشد، حالا آمدهاند زیر این پرچم سینه میزنند! منتها بعضیشان شیطنت هم دارند، زیر این پرچم بر خلاف پرچم عمل میکنند. بعضیها همان استفاده میخواهند، آنها ضررشان کمتر است. آنهایی که همین میخواهند که یک بهرهای داشته باشند، آنها ضررشان کمتر است. خوب، بهرهشان هم میبرند، اما ضرر کم دارند. اما یک دستهای هستند که اینها یا مُعوَجاند و ادراکشان ناقص است؛ و یا اینکه نه، ادراکاتشان هم خوب است و از روی نقشه کار میکنند و دیگران به آنها گفتهاند این کارها را باید بکنید و میکنند. اینها البته خطرناکاند.
این طایفه الآن هستند که حالا هم وقتی که صحبت میشود، مینویسند؛ چه میکنند؛ هِی کوشش میکنند که اسلام نباشد. آن چیزهایی که مال اسلام است هی کوشش میکنند با زبانهای مختلف، گاهی به دلسوزی در قضیه ولایت فقیه که این چند روز داغ شده است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست میشود؛ اینها هم نمیخواهند این را. گویندهشان گاهی میگوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند! «قداست روحانیون» که اینها میگویند معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب- همین مقدار در همین حدود- باشند، و سیاست را به امپراتور واگذار کنید. این یک تِزی است که مسجد مال پاپ؛ سیاست مال امپراتور. اینها هم میگویند مسجدها مال شماست، بروید تو مسجدتان نماز بخوانید، درس هم میخواهید بگویید؛ درس هم بگویید هیچ مانعی ندارد، اما در یک حدودی، نه اینکه تو مسجد بروید و سنگر بگیرید برای ما؛ یا توی مدرسه بروید و برای ما ایجاد زحمت بکنید. نه، آن نه! همان مقداری که «قداست» شما محفوظ باشد، بگویند یک آدم مقدس، آدم خوب مُهذَّبی است؛ یک آدمی است که اگر نفتش را هم ببرند، حرفی نمیزند و میگوید بردند؛ مال دنیا است چه ارزشی دارد! اینها این جور «قداست» را میخواهند و نمیدانند که اسلام و پیغمبر اسلام و اولیای اسلام با تمام قداست این مسائل را داشتند، تمام قداست و الوهیت محفوظ بوده است، مع ذلک میرفتند و اشخاصی که بر خلاف مسیر انسانیت هستند آنها را دفع میکردند و سیاست مملکت را حفظ میکردند و منافات با قداست هم نداشتند؛ یعنی ما روحانیون، قداستشان از حضرت امیر زیادتر باشد؟ اینها ادعا دارند یا او را قداست برایش قائل نیستند؟! این منطق این است که شما قداستتان را حفظ کنید و کار نداشته باشید دیگر به حکومت و به جریان سیاست مملکت. خوب، اینها میخواهند بگویند پیغمبر اسلام و حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- قداست خودشان را حفظ نکرده بودند؟ برای اینکه آنها کار داشتند، نمیتوانند بگویند آنها کار نداشتند. حضرت امیر، والی میفرستاد، خود پیغمبر هم این طور والی میفرستاد آن طرف و آن طرف، جنگ میکردند؛ با کذا و سیاست مملکت دست خود آنها بود. این آدمی که میگوید که بگذارید روحانیت قداست خودش را حفظ کند منطقش این است که امیر المؤمنین هم قداست نداشت! برای اینکه این داخل شد در امور مملکتی و اینها، خود پیغمبر هم که نداشت! پس معلوم میشود تو نمیخواهی خواهی قداست ما حفظ شود، تو یک شیطنتی میکنی که اینها را کنار بزنی و اربابها بیایند سراغ کار.
این امور باید با دقت ملاحظه بشود. در این نطقهایی که اینها میکنند دقت کنید که اینها یک خردهریزهایی دارند؛ با آن خردهریزها میخواهند اغفال کنند مملکت و ملت شما را.
شما بیدار کنید اینها را، در مقابل حرفهایشان حرف بزنید، در مقابل مقالههایشان مقاله بنویسید، در مقابل سخنرانیهایشان سخنرانی کنید. این نقایصی که اینها دارند که گاهی از قصور است و گاهی از شیطنت، اینها را به رُخِشان بکشید، بفهمانید که قضیه این حرفها نیست که یک ملتی که جمهوری اسلامی را با نود و هشت یا نود و هشت و نیم درصد پذیرفت، آن وقت بیایند بگویند که ما اسلامش را، اینجایش را دیگر نمیخواهیم، این بر خلاف مسیر ملت است، ملت این را پذیرفته است، جمهوری اسلامی را پذیرفته است، این مثل این است که حالا بیایند بگویند که خوب، ملت حالا گفته جمهوری اسلامی، ما شاهنشاهی میخواهیم، ملت نفهمیده! اینها دارند ملت را به نفهمی، به حماقت، دارند رمی میکنند.[3] حال آنکه ملت ما با تمام فهم و شعورش مسائل را انجام دادند. باید اینها را توجه داشته باشید.
شما بعدها مبتلای به این هستید، دانشگاه که باز بشود، مبتلای به یک همچو اشخاصی هستید که گاهی با صورت اسلامی وارد میشوند و همین مسائل که حالا مثلًا طرح میکنند که باید ولایت فقیه مثلًا نباشد این دیکتاتوری است، و حال آنکه اگر یک فقیهی در یک مورد دیکتاتوری بکند، از ولایت میافتد پیش اسلام. اسلام هر فقیهی را که ولیّ نمیکند، آن که علم دارد؛ عمل دارد؛ مَشْی او مَشْی اسلام است، سیاستش سیاست اسلام است، آن را برای این است که یک آدمی که تمام عمرش را در اسلام گذرانده و در مسائل اسلامی گذرانده و آدم مُعوجی نیست و صحیح است این نظارت داشته باشد به این امرها، نگذارد که هر کس هر کاری دلش میخواهد بکند. اینها گاهی وقتها با همین صورتسازی که مثلًا میخواهند چه بشود و به دیکتاتوری میرسد و دیکتاتوری عمّامه و عصا و نمیدانم از این حرفهایی که تزریق کردهاند به آنها و دیکته کردهاند و اینها هم همان را پس میدهند. مثل بچهها که یک چیزی را دهنشان میگذارند پس میدهند، اینها هم از آن قبیل هستند. شما از این به بعد ان شاء اللَّه وقتی که دانشگاهها باز بشود، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که میبینید یا به اسم آزادی و نمیدانم این حرفها، که میخواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دمکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هر کس برای خودش یک معنایی میکند، به این طور چیزها گرفتار هستید که اینها میخواهند عمل بکنند.
و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری- درگیری صحیح نیست، نباید ما به آنها یک صورت حق به جانبی بدهیم. وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاصی بیاید به اینکه اینها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند- اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگویید: چه میگویید؟ یکوقت میخواهد هیاهو کند، که اکثراً این طوری هستند، اینها را سرانشان که وادار میکنند به هیاهو، جمع بشوید دورش بگویید؛ آقا بنشین صحبتهایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری، میکنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید، مسائل خودتان را بگویید، دعوا هم نکنید؛ این باید انجام بگیرد. این امور ان شاء اللَّه امیدوارم که نرسد به این مسائل. و اما اگر ما یک وقتی توطئه فهمیدیم که نه، اینها میخواهند توطئه کنند و چه بکنند، خوب، یک تکلیف دیگری هم ممکن است داشته باشیم.
و من امیدوارم که شما بعد از این عرایضی که کردم، روی همین موازین عمل بکنید، و البته محتاج به این است که یک رشته جمعیتی هم باشند، اشخاصی هم باشند که در این امور یک نظارتی داشته باشند. و اشخاص مطلع و مؤمن و متعهد که نظارتی هم داشته باشند و کارها روی نظارت آنها انجام بگیرد.
و من ان شاء اللَّه در همین دو- سه روز، یک صحبت طولانیتری میکنم و نسبت به دانشگاهها یک صحبتهایی دارم. ان شاء اللَّه امیدوارم همهتان موفق و مؤید باشید. من به همهتان دعا میکنم و امیدوارم که توفیق این معنایی که این خدمتی که الآن در نظر دارید، توفیقش را پیدا بکنید و اشخاص را با توجه به سوابق، به خودتان ملحق کنید. افراد خودتان را زیاد بکنید و ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید.» (صحیفه امام، ج10، ص: 64 ـ 74)
ـ سخنرانی در جمع بانوان عضو انجمن اسلامی؛ تدریجی بودن اصلاحات (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
یک صحبت، سرِ کمبودها و اشکالات و جهاتی است که نه تنها شما به آن مبتلا هستید، در سرتاسر کشور تقریباً این ابتلا هست. بعد از هر انقلاب هم نباید انتظار این داشت که تا این انقلاب آن چپاولگرها را بیرون کرد، یکدفعه پشت آن دیوار یک گلستانی باشد. اینها کوشش کردند در طول مدت، خصوصاً در این پنجاه سال؛ پنجاه و چند سال که همه نیروهای انسانی و غیر انسانی را از بین ببرند. و قلم و قَدَم و مطبوعات و همه اینها هم در خدمتشان بود، رادیو- تلویزیون و سینماها و همه چیز در خدمتشان بود، برای اینکه جوانهای ما را به تباهی بکشند و مملکت ما را از هستی ساقط کنند و یک چند روزی خودشان به عیش و عشرت بپردازند. و بعد از یک همچو انقلابی که آنها را کنار زدید، توقع نداشته باشید که فوراً همه چیز مطابق دلخواهتان عمل بشود، این باید بتدریج بشود. بعضی از انقلابها در صورتی که امکاناتشان بسیار زیاد بوده است- مثل انقلاب اکتبر- بعد از قریب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاح کنند، و باز هم با دیکتاتوری و فشار رفتار میکنند.
انقلاب ایران بحمد اللَّه از تمام انقلابهایی که در دنیا واقع شده است بهتر است. و این را باید «انقلاب سفید» اسمش را گذاشت؛ نه آن انقلابی که محمد رضا میگفت؛ یعنی انقلابی است که ضایعاتش کم بوده؛ و لو خوب، داشته است؛ زیاد هم ضایعات داشت؛ اما ضایعات نسبت به انقلابات دیگر بسیار کم بوده است؛ و آن چیزهایی که به دست آمده بسیار زیاد؛ یعنی قدرتی را که هیچ تصور نمیشد که شکسته بشود این انقلاب شکست. و البته محتاج است حالا به قدمهای مثبت برای سازندگی و باید بتدریج و به کمک همه ان شاء اللَّه تحقق پیدا بکند.
و اینکه میگویید نیرو بگیریم، کدام نیرویی در دنیا از این نیروی شما بزرگتر[4]) 92 (؟ کدام نیرویی میتوانست بدون اینکه سازوبرگ داشته باشد، بدون اینکه یک نظام داشته باشد، بر همه آنهایی که همه سازوبرگها را داشتند و همه نظامها را داشتند و به همه جور مُسلَّح بودند و ورزیده، شما خانمها نه نظام رفته بودید و نه سازوبرگ نظامی داشتید، برادرهای ما هم همین طور، آنها هم نداشتند؛ این قدرت چه قدرتی بود که همه آنها را شکست؟ این یک قدرت ایمانی بود، اسلامی بود؛ یک قدرت الهی بود- این قدرت الهی بود که غلبه کرد بر جنود شیطان، شما چرا باید سست بشوید؟ شما یک قوه خارق العاده دارید که با آن قوه یک سدی را شکستید که تمام دنیا را به حیرت انداختید و هیچ احتمال اینکه این سد را بتواند کسی بشکند نبود. باید شما هر وقت میآید یک سستی درتان پیدا بشود، ملاحظه این را که پشتوانه شما خداست؛ این را ملاحظه کنید. و با آن نیروی ایمان است که شما توانستید نهضت را تا اینجا برسانید. و این نیروی ایمانی را باید حفظ بکنید و هیچ وقت مأیوس نشوید و هیچ وقت سستی به خودتان راه ندهید؛ که یأس و سستی و اینها از جنود شیطان است.
همیشه امیدوار باشید، همیشه اطمینان قلب داشته باشید؛ شماها پیروزید. وقتی برای اسلام یک نهضتی باشد، یک قیامی، قیام الهی باشد، قیام اسلامی باشد؛ این قیام اسلامی خواه ناخواه پیروز است.
و بحمد اللَّه برای اقشار ملت ما یک تحولی پیدا شد که این تحول اعجابآور بود که یک جمعیتی که در فکر هیچ این مسائل نبودند در ظرف مدت کوتاهی از بچه و بزرگ و دانشگاهی و غیر دانشگاهی و بازاری و کارگر؛ همه به فکر این افتادند که باید این امور را اصلاح کرد. وقتی یک ملتی به فکر یک مطلبی باشند، درست میشود، البته بتدریج درست میشود. مهم این است که ما هر کدام وظیفه برای خودمان بدانیم، یعنی من که یک طلبه هستم اینجا برای خودم وظیفه بدانم که آن قدری که میتوانم خدمت بکنم؛ شما خواهرها هم که در محالّ خودتان هستید وظیفه بدانید که یک مملکتی را که آشفته است و خراب کردند و از بین بردند؛ خودتان با همتتان این مملکت را بسازید و تربیت کنید.
مهم این است که این اشخاصی که از مسائل دورند، از مسائل روز دورند، از مسائل اسلامی دورند، اسلام را نشناختهاند، اینها آگاه بشوند؛ اینها را تربیت بکنید. بالاتر فاجعهای که برای این ملت اتفاق افتاده است در این ظرفهای طولانی، این است که فکرشان عوض شده است. یک فکر غربی شده است فکرشان، توجهشان، همه به این است که ما خودمان چیزی نداریم، از خارج باید بیاید. اینها باید علاج بشود، به آنها فهمانده بشود که ما خودمان همه چیز داریم، غرب به ما محتاج است، نه ما به او. این احتیاج است که آنها را وادار میکند که با همه قوا طرفداری از محمد رضا بکنند، برای اینکه میبینند محتاج به او هستند، محتاج به این هستند که به این مملکت تسلط پیدا بکنند و از ذخایر این مملکت ببرند. مملکت ما یک مملکت غنیای است، یک مملکتی است که همه چیز خودش را میتواند اداره بکند. وسعتش وسعتی است که برای- از قراری که احتمال میدهند- برای صد و پنجاه میلیون جمعیت کافی است و ذخایرش ذخایر بسیار ارزنده است و امیدوارم که ذخایر انسانیاش هم رشد پیدا بکند و انسانها انسانهای رشید بشوند. آنهایی که، خواهرهایی که تا کنون داخل در مسائل روز نبودند داخل بشوند، قشرهایی که فکر نمیکردند در این امور به فکر بیفتند. اشخاصی که با قلم و قدم خودشان غربی فکر میکردند و دعوت به غرب میکردند به خود بیایند و دعوت بکنند به آن چیزهایی که ما داریم. ما همه چیز داریم. فرهنگ ما فرهنگ غنی است. مملکت ما مملکت غنی است. مُنتها نگذاشتند که این امور تحقق پیدا بکند.
و حالا که بحمد اللَّه مملکت از خودتان است، دیگر دست آنها کوتاه شده است، و امیدواریم تا آخر کوتاه باشد، خودتان به فکر باشید که همه چیزتان را اصلاح بکنید. اول خودتان را اصلاح بکنید. اول مهذب بشوید و تعلیمات اسلامی را که برای آدمسازی است، آن تعلیمات را عمل به آن بکنید و بعد هم جوانها را، بچهها را تربیت کنید که ما بعد از یک مدتی متحول بشویم به یک انسانهایی که اسلام میخواهد؛ نه یک انسانهایی که استعمار میخواهد.
ان شاء اللَّه خداوند همهتان را توفیق بدهد، موفق کند و این مسائلی را که گفتید، این طور نیست که در نظر نباشد، در نظر هست و باید با تدریج درست بشود و ما سفارش هم به همه اینها کردهایم و سفارش هم میکنیم، و آنها هم مدعی هستند که ما مشغول کار هستیم و میتوانیم، منتها یک قدری کارها زیاد است، مشکل است و آنها هم حق دارند البته بسیار کار زیاد است و مشکل. و امیدواریم که کلیه امور حل بشود و مشکلات حل بشود و هیچ وقت به خودتان یأس راه ندهید. و شما یک پیروزی پیدا کردید که دنیا را به حیرت انداختید؛ یک همچو قدرتی که یک همچو پیروزی پیدا کرده هیچ نباید به خودش یأس نشان دهد. شما با همین قدرت ایمان خودتان ان شاء اللَّه همه امور کشور خودتان را اصلاح بکنید.
خداوند ان شاء اللَّه همهتان را حفظ کند. و من هم دعاگوی همه شما هستم و هم خدمتگزار.» (صحیفه امام، ج10، ص: 74 ـ 77)
ـ پیام به مسلمانان جهان و زائران بیت اللَّه الحرام؛ بیان مصائب مسلمین (1361)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
«و إلی اللَّه المشتکی»[5] در آستانه عید سعید قربان که باید به عموم مسلمانان جهان و بخصوص حجاج بیت اللَّه الحرام، رهسپاران به سوی قربانگاه بزرگ ابو الانبیا حضرت ابراهیم خلیل اللَّه- صلوات اللَّه علیه و علیهم- تبریک عرض کنم، مع الأسف در این سال مصیبتهایی بر مسلمین وارد شد که به جای تبریک، تعزیت باید گفت. تعزیت نه فقط برای تجاوز شیطان بزرگ امریکای جنایتکار بر حریم مسلمین؛ و نه فقط برای هجوم حکام تروریست و جنایت پیشه اسرائیل بر کشور عزیز اسلامی لبنان، و نه برای جنایات صدام عفلقی این نوکر بیاراده امریکا و اسرائیل بر مسلمانان عرب و غیر عرب جنوب و غرب کشورمان ایران؛ و نه برای جستوخیز و شادمانی سران کشورهای مصر، اردن، سودان، مغرب و غیر آنان برای پیروزی دشمنان اسلام و بشریت بر مظلومان لبنان و بیروت و به خاک و خون کشیدن هزاران جوان و پیر و طفل، زن و مرد بیگناه. گرچه همه اینها مصیبت است و تعزیت دارد، لکن مصیبت بزرگ و فاجعه عظیمی که همه مصیبتها و فاجعهها پیش آن ناچیز است، آن است که مشتی تروریست صهیونیست بیحیثیت، به بدترین وجه بر مسلمانان تاخت و تاز کنند. مسلمانانی که دارای آن همه امکانات معنوی و مادی هستند که با یک تشر میتوانند امریکا را از منطقه عقب برانند تا چه رسد به اسرائیل. ما نه فقط برای آوارگی یک عده مظلوم که از سرزمینهای خود رانده شدند و پناهگاهی ندارند در سوگ و عزا هستیم، که مصیبت بزرگ آن است که این جنایتها به دست اسرائیل در مرئی و منظر دولتهای مدعی اسلام انجام میشود. فاجعه بزرگ آن است که این دولتهای مدعی اسلام برای ناز شست امریکا و اسرائیل فعالیت میکنند که مو به مو «طرح کمپ دیوید» یا شبیه آن را اجرا کنند و به دنبال این جنایت عظیم، صریحاً اسرائیل را به رسمیت یا به آقایی بشناسند. فاجعه برای مسلمانان آن است که بعضی از دولتهای به اصطلاح مسلمان، با دیدن این فجایع بزرگ مانع میشوند تا مظلومان از دست ستمگران حتی ناله کنند.
مصیبت عظیم آن است که امریکا که قریب نیم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه، هر چه خواسته است ستم کرده و مخازن آنان را غارت نموده است، دولتها نه تنها از ترس امریکا نمیتوانند اظهار مظلومیت مظلومان را حتی در کشورهای خودشان بشنوند، بلکه چنانچه دیدیم با ملت غارتزده ایران که با نهضت اسلامی خود میخواهد فریاد مظلومانه سر دهد و به ملتهای مظلوم جهان داد خود را برساند، چهها کرده و در مخالفت با ایران حتی از امریکا و اسرائیل گوی سبقت را ربودند، و برای تقرب به ستمکاران، با تمام قوای تبلیغاتی و تسلیحاتی به متجاوز به ایران کمک نمودند. به جای آنکه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند، به امریکا و اسرائیل دست عبودیت و ذلت دادند و به توطئه علیه ملت ایران برخاستند. ما اکنون از بسیاری از دولتهای به اصطلاح اسلامی مأیوس هستیم و امیدی به هدایت آنان نداریم؛ مگر آنکه خداوند متعال نظر عنایتی فرماید و تحولی در آنان به وجود آورد تا مسائل را آن گونه که شایسته است، بررسی نمایند، و خود و کشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات دهند. اینک لازم است تذکراتی به زائران بیت اللَّه الحرام و آنان که در قربانگاه حضرت خلیل الرحمن- سلام اللَّه علیه- حاضر میشوند، داده شود:
1- لازم است حجاج، مسائل حج را از واجبات و محرّمات نزد علمای اعلام به خوبی یاد گیرند تا خدای نخواسته تخلفاتی حاصل نشود که موجب هدر رفتن زحمات آنان گردد، یا موجب مُحِلّ نشدن آنان شود و برای خودشان اشکالاتی پیش آید.
2- لازم است زائران محترم ایرانی توجه کنند که از کشوری انقلابی و اسلامی و متعهد به احکام اسلام راهی حج شدهاند و چشمان دوستان و دشمنان بر آنها دوخته شده است.
دوستان، برای آنکه ببینند زائران محترم به تعهد اسلامی خود باقی هستند، و در رفتار و گفتار و برخورد با مسلمانان جهان آبروی انقلاب اسلامی شکوهمند خود را حفظ مینمایند، و در زحمتها و مشقتها و کمبودها که لازمه قهریِ این سفر مقدس است، بردباری و شکیبایی دارند، و خداوند متعال را در امور حاضر و ناظر میدانند، و با سرافرازی به کشور خود بازمیگردند و کشور و انقلاب خود را در بین مسلمانان جهان سرافراز میکنند، و انقلاب اسلامی کشور عزیز خود را به مسلمانان جهان و کشورهای اسلامی صادر مینمایند، یا خدای نخواسته بر خلاف اخلاق و کردار اسلامی از بعض آنان در مرئی و منظر برادران اسلامی، عمل و یا گفتاری و لو کوچک صادر میشود که موجب هتک اسلام و جمهوری اسلامی که از گناهان بزرگ نابخشودنی است، و دشمنان، برای آنکه در گفتار و کردار و اخلاق آنان خدشه کنند، و خدای نخواسته اگر امری گرچه بسیار ناچیز از آنان صادر شود، بهانه به دست آورند و با بوقهای تبلیغاتی خود مطالب کوچک را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند، و بیش از پیش، چهره اسلام و انقلاب را در نظر اجانب و جهانیان واژگون و مسلمانان ایران را در نظر مسلمانان جهان مردمی بیبند و بار معرفی کنند، و اسلام را مکتبی به دور از ارزشهای والای انسانی، و ملت شریف ایران را ملتی منحط و دور از تمدن و تعالی، به خورد جهانیان دهند. باید بدانند مسئولیت حجاج محترم در پیشگاه مقدس خداوند متعال و در مقابل ملت شریف و مجاهد، در راه اسلام و تعالیم انسانی آن، بسیار خطیر و بزرگ است. هر گز گمان نکنند امسال که همه میدانیم چنگال ابرقدرتها و وابستگان به آنان، به کشورهای اسلامی و مظلومان جهان بیش از پیش فرو رفته، و خون جوانان مظلوم مسلمین بیشتر از هر وقت از چنگال آنان میچکد، مشابه سالهای دیگر است.
اکنون قدرتهای بزرگ جهان از اسلام و برنامههای غرب و شرقزدایی آن به وحشت افتادهاند، و شیطان بزرگ، جوجه شیطانها را فرا خوانده و به تمام توطئهها برای خاموش کردن نور خدا دست یازیده است.
3- لازم است زائرین محترم بیت اللَّه الحرام از هر ملت و مذهبی که هستند به فرامین قرآن کریم گردن نهند. و در مقابل سیل شیطانی بنیانکَن اسلامزدایی شرق و غرب و وابستگان بیاراده آنان، دست اخوت اسلامی به هم دهند. و به آیات شریف الهی که آنان را به اعتصام به حبل اللَّه فرا خوانده و از تفرقه و اختلاف تحذیر و نهی فرموده است، توجه کنند. از این فریضه عبادی- سیاسی اسلام، در آن امکنه شریفه که بحق برای مصالح موحدین و مسلمین جهان بنا شده است، بیشترین استفاده معنوی و سیاسی را نموده و به سرّ قربانگاه ابراهیمی- اسماعیلی توجه کنند، که برای خدای تبارک و تعالی و هدف مقدس اسلام تا سرحد فدای عزیزترین ثمره وجود خود باید ایستاد و از هدف الهی دفاع نمود. باید شیطان بزرگ و میانه و کوچک، اولی، وسطی و عَقبه را از حریم مقدس اسلام و کعبه و حرم راند. و باید دست شیاطین را از کعبه و حرم کشورهای اسلامی که حریم آن است قطع کرد. و باید دعوت خداوند متعال را لبیک گفت. باید حجاج محترم کشور انقلاب اسلامی ایران فریاد مجاهدین شجاع و فداکار ملت شریف مجاهد را بر مسلمانان جهان در آن مجمع عمومی مسلمین برسانند، و آنان را موظف نمایند که حامل پیام ملت ایران به تمام ملتهای مظلوم جهان باشند و فریاد «یا للمسلمین» این ملت انقلابی را به گوش همه جهانیان برسانند و به آنان بفهمانند که ملت ایران از تمام مسلمین نه برای مصالح شخصی و منطقهای که برای اسلام استغاثه میکند و امروز اسلام گرفتار توطئههای جنایتکاران جهانخوار است و اگر مسلمین با پیوند اسلامی، سدی آهنین در تقابل آنها ایجاد نکنند این سیل بنیان کَن الحاد و کفر همه را خواهد برد.
4- مسلمانان باید بدانند که پس از انقلاب اسلامی و توجه به قدرت خارق العاده اسلام، توطئهها و نقشههای امریکا از ایجاد تفرقه بین برادران اهل سنت و تشیع و هجوم به ایران که مرکز ثقل نهضت اسلامی است تا نقشه عمیق و گسترده هجوم به لبنان و آن جنایات عظیم، همه و همه برای اسلامزدایی و تضعیف این قدرت الهی است. باید بدانند نقشه امریکا که به دست خبیث اسرائیل در جریان است، به بیروت و لبنان خلاصه نمیشود؛ که اسلام در همه جا، در کشورهای اسلامی، خصوصاً منطقه خلیج فارس و حجاز مرکز وحی الهی، هدف است. هدف اول آن است که حکام منطقه گوش و چشم بسته در فرمان امریکا و از آن دردناکتر اسرائیل باشند، و ننگ هر تحقیر و نوکری را بپذیرند. در چنین جو و فاجعه عظیمی، ملتهای اسلامی نباید بیتفاوت باشند و از هیچ کوشش در راه حفظ اسلام و کشورهای اسلامی نباید دریغ کنند. چه دردناک و مصیبت بار است که در جوار مسلمانان و دولتهای به اصطلاح اسلامی، اسرائیل غاصب این چنین جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان، به خواهران و برادران عزیز بیروتی تجاوز کند، و به جای آنکه دولتهای کشورهای اسلامی به دفاع که یک فریضه الهی و انسانی است برخیزند، این چنین نرمش نشان دهند؛ بلکه برای مقصد شوم امریکا و اسرائیل به فعالیت برخیزند، و به جای اسرائیل ستم پیشه، ایران اسلامی و اسلام را در ایران هدف و تمام هدف قرار دهند.
آیا اگر امروز توانستند عذرهایی برای سکوت بلکه کمک به مقاصد شوم این جنایتکار و اربابش بتراشند، تاریخ را هم میتوانند به انحراف کشند؟ آیا ملتهای آزاد را هم میتوانند فریب دهند؟ و آیا خداوند منتقم را هم با عذرهای غیر موجه خود میتوانند قانع کنند؟ و آیا این طور که اینان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازی گرفتهاند، گناه بزرگشان بخشودنی است؟ و آیا از عهده جواب برای خونهای زنان و مردان و کودکان بیگناه بیروت بر میآیند؟
5- چون لازم است در این سفر مبارک بر جریانات و طرحهای اسلامی- سیاسی، هماهنگیهای کامل بین تمام کاروانها و گروهها باشد و از هرج و مرج و امور مخالف با اخلاق اسلامی به طور کامل اجتناب شود، ضروری است حجاج محترم و کاروانهای حج از پیشنهادهای متصدی محترم امور حج و حجاج، جناب حجت الاسلام آقای موسوی خوئینیها پیروی نمایند؛ که اگر خدای نخواسته هر کاروان و هر گروهی مستقلًا و بدون توجه به هماهنگی اقدام به امری کنند، ممکن است فاجعهای پیش آورد و انحرافاتی تحقق یابد که چهره اسلامی جمهوری اسلامی و انقلابی دگرگون جلوه داده شود؛ و این گناه عظیمی است که پیش خالق و خلق مسئولیتی بس بزرگ دارد.
این جانب امیدوارم که حجاج عزیز- ایّدهم اللَّه تعالی- از خود و دوستان خود مراقبت نمایند که این عبادت با عظمت الهی، آلوده به گناه و خطایا نشود. در میقاتهای الهی و مقامات مقدس، در جوار خانه پر برکت خداوند تعالی، آداب حضور محضر مقدس خداوند عظیم، مراعات و قلوب حجاج عزیز از تمام وابستگیهای به غیر حق، آزاد و از آنچه غیر دوست هست، تهی و با انوار تجلیات الهی منور گردد، تا اعمال و مناسک این سیر الی اللَّه با محتوای حج ابراهیمی و پس از آن، حج محمدی، آراسته گردد. و با سبکباری از افعال طبیعت، همگان سالم از وزرهای منی و منیت، با کولهباری از معرفت حق و عشق محبوب، به اوطان خود بازگردند، و به جای سوغاتهای مادی فانی، دستاوردهای باقی ابدی برای دوستان به سوغات آورند. با مشتی پر از ارزشهای انسانی- اسلامی که پیغمبران بزرگ از ابراهیم خلیل اللَّه تا محمد حبیب اللَّه- صلی اللَّه علیهم و آلهم اجمعین- به انگیزه آن مبعوث شدند، به دوستان عاشق شهادت بپیوندند. این ارزشها و انگیزههاست که انسان را از اسارت نفس اماره به سوء و وابستگی به غرب و شرق، نجات و به شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه میرساند. و اگر مسلمانان جهان به انگیزه انبیا- علیهم السلام- که عصاره آن در آخرین کتاب انسانساز، قرآن کریم، این کتاب هدایت- که از مبدأ نور اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ[6] به مشکات قلب نورانی خاتم الرسل- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- تابش نمود تا قلوب انسانها را از حجابهای ظلمت و نور برهاند و عالم را نور علی نور کند- پیبرند و به اقیانوس نور متصل شوند، هر گز در اسارت شیطان و شیطان زادگان در نمیآیند؛ و برای چند روز مسند توهّمی و ریاستهای تخیلی، داغ ننگ و ذلت را بر جبین خویش نمیپذیرند؛ و برای تقرب به شیطان بزرگ و طرح اسارتبار «کمپ دیوید» و اشباه آن، به جستوخیز بر نمیخاستند. هان ای قطرههای جدا از اقیانوس قرآن و اسلام، به خود آیید و به این اقیانوس الهی متصل شوید، و به این نور مطلق استناره کنید تا چشم طمع جهانخواران از شما ببُرد، و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود، و به زندگانی شرافتمندانه و ارزشهای انسانی برسید. از این زندگی ننگین که مشتی اسرائیلی دورهگرد، بر شما حکومت کنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شما پایمال نمایند، رهایی یابید. بارالها، به ما خفتگان توفیق بیداری عنایت فرما و حکام کشورهای اسلامی را به خودآر که با معیارهای اسلامی بر مسلمانان حکومت کنند و بتهای نحس و طاغوت را در هم شکنند.
6- بر روحانیون محترم و نویسندگان و گویندگان متعهد لازم است که در فرصتهای مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسمومی که از وسائل ارتباط جمعی وابسته به امریکا و اسرائیل، به شایعه افکنی و دروغپردازی بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارند، از اسلام و انقلاب اسلامی ایران دفاع نمایند، و چهره واقعی آن را به جهانیان معرفی نمایند. و دستاوردهای اسلامی را که با جهاد بیامان ملت متعهد ایران، با همه گرفتاریها و کارشکنیهای دشمنان اسلام در داخل و خارج، نصیب کشورشان شده است، یادآور شده و ملتها را آماده کنند. و از تهمتهایی که از ناحیه بوقهای تبلیغاتی به این ملت زده شده است پرده بردارند و نقشهها و توطئههای امریکا و وابستگان به آن را افشا کنند. از هجوم ارتش صدام عفلقی به امر امریکا و پشتیبانی کشورهای وابسته به آن، جهانیان را با خبر کنند. مسلمانان را از آنچه به دست بعضی حکام امریکایی بر اسلام و مسلمین میگذرد که بدترین آنها شناسایی رسمی اسرائیل و بعد از آن، تاخت و تاز وحشیانه به کشور اسلامی لبنان و شهید و معلول کردن دهها هزار مردم بیگناه و بیپناه است، آگاهی دهند. شاید ملتها با اعتقاد به خدای متعال از این فاجعه بزرگ تاریخ که روی مسلمانان را در جهان و در پیش نسلهای آینده، خدای نخواسته سیاه مینماید، جلوگیری کنند و اسلام عزیز و مسلمین را از این ننگ بزرگ رهایی بخشند و خود را از این تحقیر و ذلت ناهنجار که یاد آن هر مسلمان غیرتمند را میلرزاند آزاد کنند.
7- اخیراً به دولتهای منطقه که برای فجایع مخالف با اسلام و تعلیمات قرآن، گردهمایی مینمایند، اخطار میکنم که اقدام و قیام بر ضد اسلام و ملتهای اسلامی نکنند. در صورتی که چنین کنند، دولت و ملت ایران که بزرگترین قدرت منطقه است، به اذن اللَّه تعالی بر شما نخواهد بخشود و هر پیامدی که برای شما پیش آید، خود، مسئول آن هستید. از شما که رگ حیات و شریان بزرگ اقتصاد و صنایع جهان در دستتان است، هیچ عذری در پیشگاه معظم خالق و مخلوق پذیرفته نخواهد شد. امید است ان شاء اللَّه تعالی اسلام عزیز با پشتیبانی ملل اسلامی در جهان خصوصاً منطقه، به آمال خود برسد و مسلمانان جهان بر مستکبران پیروز شوند. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج16، ص: 510 ـ 518)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک عید سعید قربان (1362)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهوری دمکراتیک خلق الجزایر
پیام تبریک آن جناب به مناسبت حلول عید سعید اضحی واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به جنابعالی و ملت مسلمان و برادر الجزایر تبریک گفته، سعادت و عظمت ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
به تاریخ 12 ذی حجة الحرام 1403
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج18، ص: 133)
ـ سخنرانی در جمع اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق؛ اجرای احکام خدا (1362)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
از اینکه تشریف آوردید تا از نزدیک صحبت کنیم از شما تشکر میکنم. آنچه که خود شما میدانید ولی باز هم باید تذکر داد، این است که مجلس اعلا که از مجاهدین عراقی تشکیل شده است باید سعی کند که تمام کارها را برای خدا انجام دهد و جهات اسلامی و دینی را کاملًا ملاحظه نماید. شما باید سعی کنید تا تمام توجهتان به خدای متعال باشد. باطن ذات انسان محفوف[7] است به چیزهایی که تمام هدایتها و انحرافات از آن سرچشمه میگیرد. باید توجه داشته باشید که در سر هم هواهای نفسانی بر شما غلبه نکند، یعنی در سرتان هوای اینکه ما غلبه کنیم و حکومت کنیم نباشد، بلکه در نظرتان این باشد که حکومت اسلامی تشکیل دهیم و احکام خدا را جاری سازیم. حضرت امیر- علیه السلام- در رأس زهاد[8] بود و حکومت میکرد، ولی حکومت برای خودش نبود، بلکه هر چه کوشش میکرد برای اسلام بود. شما مجاهده کنید تا هر چه در دل دارید زدوده شود، که اگر برای خدا خالص شدید در پیروزیتان موثر است. باید اتکایتان فقط به خدا باشد، و این نمیشود مگر اینکه از نفسانیات بکاهید منشأ اختلافات از هوای نفس است. هر کجا اختلاف بین خودتان دیدید، مطمئن باشید که از هوای نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بین انبیا و افراد مقابل آنها و اسلام و کفر همیشه بوده است، ولی آن اختلاف از عبودیت سرچشمه میگیرد. شما اختلافاتی را که از نفسانیت سرچشمه میگیرد باید از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از الوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلامی بیرون بروید، مخذول[9] میشوید.
امیدوارم موفق باشید تا برای آزادی و استقلال عراق کوشش کنید، و تلاش نمایید که عراق از سلطه جباران آزاد گردد. باید همان گونه که حضرت موسی در مقابل فرعون قیام کرد و نظرش این بود که حق را مستقر کند و به هیچ وجه در نظرش نبود تا خودش حکومت کند، شما هم در قلبتان این معنا باشد که مجلس را الهی کنید، زیرا اگر اختلاف در مجلستان پیدا شود همه از بین میروید، و اگر با هم بودید همه پیروز میشوید. چون شما برای خدا میخواهید این ظلم را ریشه کن کنید، ان شاء اللَّه موفق میشوید و این توفیق زمانی حاصل میشود که بین خود آقایان نگرانی نباشد.
و سرّ اینکه ایران پیروز شد برای این بود که بین تمام افراد اتحاد بود و هیچ این حرفها نبود که هر کس طرف خودش بکشد. شما با هم متحد باشید که بحمد اللَّه هستید و وقتی در حلقه اول اتحاد بود، در حلقههای بعد اختلاف پیدا نمیشود. شما سعی کنید که در سرّ قلبتان چیزی مخالف الوهیت نباشد، و اگر دیدید هست سرکوبش کنید. کراراً عرض کردم که اگر انبیا در یک مکان جمع شوند با هم اختلاف پیدا نمیکنند، زیرا مقصد و هدف و مقصود، یکی و الهی است. اگر در مجلس شما توحید واقعی به معنای واقعی آن تحقق پیدا کند قهراً افرادی که متصل به شما میشوند اختلاف پیدا نخواهند کرد. و وحدت واقعی، یعنی قلب همه شما برای یک چیز بتپد که آن اسلام است. اگر این طور شد خداوند شما را تأیید میکند.
ما باید همه چیز خودمان را از او بدانیم. شما نه افراد زیاد دارید و نه سلاح و سازوبرگ جنگی زیاد، ولی طرف مقابل شما از همه دنیا به او کمک میشود. وقتی این طور شد، آن کسی که هیچ ندارد باید با جهات معنوی مقابله کند، با جهات صوری که نمیشود.
شما خوب میدانید که شاه سابق مجهز بود به جهاز بسیار، و امریکا بود که ایران را پر از سلاح و مهمات کرد برای اینکه میخواست ایران پایگاه آنها باشد؛ و شاه همه چیز داشت، پشتیبانی تمام ابرقدرتها، لشکر منظم تا دندان مسلح، ولی مردم ایران هیچ نداشتند، از مدرسه فیضیه شروع شد و وقتی مردم دیدند که اختلافی نیست، مجتمع شدند و با نیروی ایمان پیروز گردیدند. مردم ایران که سلاح نداشتند، آنها با مشت گره کرده و فریاد بر دشمن پیروز شدند. این قدر فریاد کشیدند که دشمن تا بن دندان مسلح را شکست دادند. بعد هم خود مردم، کمیتهها و سپاه را تشکیل دادند. امروز ایران وضعی الهی دارد. وقتی جوانان ما در جبههها آن فداکاریها را میکنند، یا میآیند و با من صحبت میکنند، از روح بزرگ و صافی آنها حسرت میخورم. این وضع هر کجا پیدا شد پیروزی را به دنبال دارد. این مطلب هر کجا باشد، عنایات خدا را به دنبال دارد. پس از عنایت خدا، پیروزی حتمی است. خداوند ما را اصلاح کند تا بتوانیم خدمت کنیم.
امروز در مقابل شما چه درندگانی واقع شدهاند! وقتی انسان میبیند که شهید آقای صدر[10] آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان[11] را با چه وضعی شهید کردند، و بعد هم با بیت مرحوم آقای حکیم که آن قدر خدمت کردند و با آقای آقا یوسف حکیم[12] که وقتی انسان ایشان را میدید، به یاد قیامت میافتاد، آن گونه رفتار نمودند و نود نفر از بیت مرحوم حکیم را گرفتند، شدیداً متأثر شده و میفهمد که اینها چه سبعهایی هستند. من میدانم که مردم عراق از این جهت منزجر هستند. آخر کدام انسانی است که این فشارها را ببیند و متأثر نشود.
امیدوارم کارها به زودی درست شود. قدرتها گمان کردند میتوانند که آنها را نگه دارند. در رژیم سابق هم چه امریکا و چه شوروی، چه فرانسه و سایر قدرتها میخواستند شاه را نگاه دارند، و عدهای هم از ایران آمدند در فرانسه که بگذارید شاه باشد و سلطنت کند نه حکومت، ولی نشد، او رفت. حالا هم تمام قدرتها میخواهند صدام را نگه دارند، ولی نمیشود. شما سعی کنید ملت عراق را بیدارتر کنید و امیدوارم که ملت عراق توجه کند و وضع ایران را در نظر بگیرد. ان شاء اللَّه خداوند به شما توفیق بدهد که مجاهد فی سبیل اللَّه باشید. و ان شاء اللَّه برگردید به عراق، و ما هم به شما در حرم حضرت سید الشهدا- علیه السلام- ملحق میشویم.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج18، ص: 134 ـ 137)
ـ نامه به هیأت مؤسس جامعة الزهراء قم؛ تعیین تکلیف مدارس بانوان (1363)
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با تقدیم سلام مدارس علوم دینیه بانوان و مراکز متفرقهای که چنین هدفهایی را دنبال میکنند در قم با برنامههای مختلف مشغول فعالیت میباشند و امکان تأسیس چنین مؤسساتی هم در آینده میباشد. بعد از دستور حضرت عالی در این زمینه مبنی بر ایجاد و طرح و برنامهریزی، مراجعات متعددی از طرف برخی از این واحدها شده است که تا تمام کار ساختمانی مؤسسه جامعة الزهراء تکلیف چنین مدارس و مؤسساتی چیست؟
هیأت مؤسس تعیین شده از طرف حضرت عالی معتقد است که مؤسسات و مدارس علوم دینیه بانوان در قم با برنامهریزی هماهنگ و واحد زیر نظر مؤسسه جامعة الزهراء اداره شود. چرا که در غیر این صورت اشکالاتی پیش میآید که در برخی موارد پیش آمده است. نظر مبارک را در این زمینه خواستاریم. هیأت مؤسس جامعة الزهراء قم- 19/ 6/ 63- 14 ذی الحجة الحرام 1404].
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
نظر این جانب همان است که مرقوم شده است. قبل از اتمام جامعة الزهراء تمام مدارس بانوان در قم با برنامه واحد تحت نظر هیأت محترم مؤسسه جامعة الزهراء به کار خود ادامه دهند که مشکلاتی پیش نیاید و اختلاف سلیقهها موجب تشتت و تفرقه نشود. و پس از اتمام، تمام بانوان محترم در آنجا به تحصیل خود ادامه میدهند. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید در این خدمت به اسلام و کشور و بانوان محترم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
24 ذی الحجة الحرام 1404/ 29 شهریور 1363
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج19، ص: 75)
ـ پاسخ استفتاء آقای یوسف صانعی درباره حق سرپرستی اولاد (1363)
[بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی الامام خمینی- دام ظله العالی
بعد التحیة و السلام. آیا اگر عمل به حق الحضانة مستلزم عسر و حرج فوق العاده نسبت به دیگری باشد، مثل اینکه گرفتن فرزند از مادر بعد از دو سال و رد به پدر باعث مشقت غیر قابل تحمل برای او باشد که این مشقت اضافه بر اصل مشقت فراق است که معمولًا متوجه مادر میشود، و یا عمل به حق الحضانة باعث فساد و انحراف اخلاقی و تربیتی باشد و کودک در معرض فساد قرار میگیرد، در این صورت باز حق ثابت است. یا به حکم حرج و فساد ساقط میشود؟ و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
دادستان کل کشور- یوسف صانعی].
بسمه تعالی
در صورت دوم که کودک در معرض فساد دینی یا اخلاقی قرار میگیرد، پدر صلاحیت حضانت را، ما دام که چنین است، ندارد. و در صورت اول که مشقت غیر قابل تحمل برای مادر است پدر نباید فرزند را از مادر جدا کند.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج19، ص: 76)
[3] تیر انداختن، کنایه از متهم کردن است
[4] - این سخن ناظر است به گفته نماینده دیدارکنندگان که اظهار داشت:« این جمع به دیدار امام امت شتافته و آماده شنیدن بیانات ایشان است، تا بار دیگر از آن نیرو و توانایی بگیرد و بر همت و اراده و ایمان خود بیفزاید»
[5] -« و شکایت را نزد خدا میبریم».
[6] - بخشی از آیه 35 سوره نور:« خداوند، نور آسمانها و زمین است».
[8] - زهاد: جمع زاهد، پرهیزکاران
[10] - شهید سید محمد باقر صدر، روحانی بزرگ عراق که به دست رژیم بعث به شهادت رسید
[11] - سیده بنت الهدی، همشیره آقای صدر که او نیز به دست رژیم بعث به شهادت رسید
[12] - آقای سید یوسف حکیم، فرزند ارشد آقای سید محسن حکیم( از مراجع عظام تقلید)، که رژیم بعثی عراق بیش از ده تن از فرزندان و بستگان نزدیک ایشان را به شهادت رسانید.