امروز با امام: بیستوچهارم شهریور
ـ نامه به آقای میرزا محمد ثقفی؛ اعلام خبر سلامتی (1344)
«لیله 19 ج 1 85
به عرض عالی میرساند، مرقوم محترم که حاکی از سلامت و حاوی تفقد از این جانب بود، موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت حضرت عالی را از خداوند تعالی خواستار است. حالت این جانب و مصطفی بحمد اللَّه تعالی خوب است و هیچ نقاهتی نداریم. و آنچه در قلم تقدیر الهی گذشته است خواهد شد، و عین صلاح است. از جنابعالی استدعای دعای خیر برای حسن خاتمه دارد. خدمت آقای آقا حسن[1] سلام میرساند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج1، ص: 443)
ـ نامه به آقای حافظ اسد؛ پاسخ به تلگراف تسلیت رحلت آقای طالقانی (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت حافظ اسد، رئیس جمهوری عربی سوریه
تلگراف تسلیت آن حضرت را به مناسبت در گذشت أسفانگیز برادر مجاهد، حجت الاسلام و المسلمین آقای سید محمود طالقانی- طاب ثراه- دریافت داشتم. آنچه مسلّم است نام آن فقید سعید به لحاظ خدمات ارزندهای که به اسلام و مسلمین نمودهاند، و همچنین به خاطر مبارزات مداوم و مستمر آن مرحوم، علیه جور و ستم و استبداد و استعمار شرق و غرب، و تاریخ آزادیخواهان و طالبان حق و عدالت ثبت خواهد شد.
ضمن سپاس و آرزوی سعادت و سلامت برای آن حضرت، رفاه و تعالی ملت برادر سوریه، و نصرت و سعادت عموم مسلمانان جهان را تحت لوای اسلام عزیز از درگاه خداوند متعال مسألت دارم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج9، ص: 541)
ـ نامه به آقای یاسر عرفات؛ پاسخ به تلگراف تسلیت رحلت آقای طالقانی (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
مجاهد محترم حضرت یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین
تلگراف تسلیت جنابعالی به مناسبت درگذشت حجت الاسلام و المسلمین آقای سید محمود طالقانی- طاب ثراه- را دریافت داشتم؛ موجب تسلی گردید. نام آن مرحوم به خاطر خدماتی که به اسلام کرده و به لحاظ مبارزات پیگیرش با ظلم و با استبداد و دیکتاتوری شرق و غرب، در تاریخ مجاهدان راه حق و آزادی ثبت میباشد. جا دارد ضمن سپاسگزاری از تلگراف تسلیت جنابعالی، در گذشت آن مرحوم را به حضرت عالی- که خود از پیشگامان مبارزه در راه حق هستید- تسلیت بگویم.
آمرزش خداوندی را برای آن مرحوم، و مزید توفیق مبارزه در راه احقاق حقوق برادران مسلمان فلسطین را برای جنابعالی از درگاه باری تعالی مسألت مینمایم.
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج9، ص: 542)
ـ سخنرانی در جمع اساتید و رؤسای آموزش و پرورش فارس؛ پرهیز از اختلافات (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
این نهضت تمام بشود و دستههایی در دبیرستانها و در دانشگاهها، خصوصاً دانشگاهها، در هر جایی- که محل آموزش و پرورش و اینها است- یک دستههایی البته خواهند مزاحمت ایجاد کرد و از تهران و از جاهای دیگر هم مراجعه شده راجع به اینکه باید چه بکنیم. آنها در فکر هستند که یک طرحی بدهند، لکن مهم این است که اینها در این جمعیتی که اخلالگرند در اقلیت واقعند. اکثر که این طور نیستند که اخلالگر باشند و این جمعیتِ اکثر باید از اختلافاتی که خودشان اگر در بینشان هست، دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینکه یک درگیری، یک اختلاف عملی بشود، با اجتماع خودشان اینها را از صحنه خارج کنند که نتوانند آنها فعالیت بکنند. مهم این است که خود کسانی که در دانشگاهها هستند، در مواردی هستند که آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتید و چه جوانهایی که آنجا هستند، اینها خودشان به طور معقولی جلوگیری بکنند، چون اینها حرفی ندارند. اخلالگرها حرفی ندارند، همان فقط میخواهند اخلال کنند. اگر هر کدام [مدعی] شد جلویش بروند بگویند خوب شما چه حرفی دارید؟ حرفت را بزن. خواهید فهمید که حرف ندارند. فقط حرف همهشان این است که اخلال کنند، نگذارند یک کاری انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهیها و دانشسراها و خود اساتید و غیر اساتید هست که در این امر کمک کنند. ما هم ان شاء اللَّه یک اقدامی میکنیم و دولت هم بنا دارد که یک کارهایی بکند.
من اینها را نگاه میکنم ببینم اینها چه هست و باید چه کرد.
[یکی از حضار ما میگوییم اگر حقوق متقابل شاگرد و معلم- که تقریباً ده میلیون نفر در سطح سرتاسر مملکت میشوند- از لحاظ اسلام برای ما روشن بشود، هر کس- چه دانشآموز و چه معلم- خواست از این مسیر منحرف بشود، ما شدیداً در مقابلش میایستیم. یعنی اگر حقوق متقابل دانشآموز و معلم از دیدگاه اسلام برای ما روشن بشود که لطف بکنید پیامی در این زمینه بفرستید، هر کس خواست از این مسیر منحرف بشود ....].
من هم میخواهم شما را مستعد این بکنم که اگر ما یکوقتی یک چیزی نوشتیم و منتشر کردیم؛ شما مستعد باشید که مهم خود شما هستید. ما نصیحت میکنیم آنها را، و اگر چنانچه خدای نخواسته یکوقتی دیدیم که توطئه میکنند، یک جور دیگر با آنها رفتار میکنیم، لکن مهم این است که در دانشگاهها خود آقایان، خود دانشجوها، خود معلمین، خود دکترها، اینهایی که هستند، در آنجا خودشان با هم دیگر اختلاف نداشته باشند. در هر جایی اگر چنانچه خود جمعیتی که همه اسلامیاند و اکثریت هم این طور هستند و منحرفین در اقلیت واقع شدهاند، بین خودشان اگر چنانچه اختلافی نباشد، آنها را زود از بین میبرند. عمده این است که گاهی بین خودشان اختلاف است. اختلاف بین خودشان اسباب این میشود که آنها نفوذ کنند و نگذارند کاری انجام بگیرد. شما سعی کنید در اینکه بین خود، در هر مدرسهای یا در هر دانشگاهی، بین خود جمعیتهای متعهد و مسْلم، دیگر اختلاف نباشد؛ گروه گروه نشوند که هر کدام یک چیزی بشوند. گروه هستند، اما در اصل مطلب که باید تحصیل بشود، باید موازین، موازین اسلامی باشد. باید اخلاق و عرض کنم اینها تهذیب بشود. اینها در یک مسائل مشترکی با هم باشند، حالا به هر حال یک اختلاف سلیقهای هم دارند؛ خارج از این باشد که همه با هم باید جلوی یک مفسدهای را بگیرند.
این مَثَل را برایتان عرض کنم؛ این بختیاریها، که آن وقت خیلی هم قدرتمند بودند، اینها دو طایفه بودند، من میدانستم این را، یک طایفه ایلخانی بودند و یک جمعیتی داشتند، یک طایفه هم حاجی ایلخانیها بودند و آنها هم یک جمعیتی داشتند. اینها هم غالباً با هم بد بودند؛ مخالف بودند. من شنیدهام که اگر یک دشمنی برای یکی از اینها پیدا میشد، این دو جنبه [و] جهت مخالف با هم مجتمع میشدند، این دشمنها را بیرون میکردند. بعد که آن بیرون میرفت، بر میگشتند به حال اختلاف خودشان.
یک مسأله عقلایی است که شما وقتی که همهتان مسلمان هستید، همهتان بنا دارید که این نهضت ان شاء اللَّه اسلامی پیش برود، اکثریت با شماست، یعنی یک اکثریت قاطع با شماست، لکن اختلافات اسباب این نشود که حتی اختلاف با هم داشته باشید در مقابل آنها، اگر متحد در مقابل آن تیپی که دشمن اصل انقلاب و دشمن اصل اسلام است، در مقابل آنها مجتمع باشید، آنها هیچ کاری از آنها دیگر بر نمیآید. ولی مهم این است که با هم اجتماع داشته باشید، خودتان با هم اجتماع داشته باشید. آنها را هم بتوانید نصیحتشان کنید؛ بتوانید وادارشان کنید که ساکت باشند. اگر نتوانستید و نکردند؛ البته یک طور دیگری با آنها عمل میشود.
[در اینجا یکی از حاضرین در مورد نقش تفرقهانگیز روحانینماها مطالبی بیان داشت.].
امام: خوب، حالا آن هم، آن هم یک دردی است که آن هم ان شاء اللَّه خداوند هدایتشان کند.» (صحیفه امام، ج9، ص: 543 ـ 545)
ـ سخنرانی در جمع هیأت فلسطینی؛ منشأ گرفتاری مسلمین (1358)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
گرچه این مصیبت[2] برای ما ناگوار و سنگین بود، لکن ما باید در مقابل مصیبتها و مشکلات مقاوم باشیم و با مقاومت ان شاء اللَّه مشکلات را رفع کنیم. و من از خداوند میخواهم که برای ما حس مقاومت عنایت کند و همین طور برای برادران ما در فلسطین و در لبنان؛ با همه مصیبتهایی که مواجه هستند، امیدواریم که با مقاومتی که آقایان دارند و ابو عمار[3] دارد به مشکلات فایق بشوند و امور مسلمین ان شاء اللَّه اصلاح بشود.
سلام و تحیت من را به ابو عمار برسانید و از قول من به ایشان بگویید که مشکلات شما مشکلات ماست؛ چنانکه مشکلات ما مشکلات شماست. و مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه ستمگران. و امیدوارم که با وحدت کلمه بین ما و شما که بحمداللَّه حاصل است و با وحدت کلمه بین سایر قشرهای مسْلم و خصوصاً دولتهای اسلامی، موجب بشود که گرفتاریهای ما و گرفتاریهای شما و گرفتاری سایر مسلمین رفع بشود.
ما میدانیم و مسلمین هم، بلکه مهم دولتهای اسلامی هم، همه میدانند که آنچه به ما میرسد و رسیده است از دو مشکل است: یکی مشکله بین خود دولتهاست، که مع الأسف تا کنون نتوانستهاند این مشکل را حل بکنند و آن مشکل؛ اختلافات بین خودشان است و آنکه میدانند منشأ همه گرفتاریهای مسلمین این اختلافات است و ما هم بیش از قریب به بیست سال است که در این موضوع هِی سفارش کردیم، هِی گفتیم، نوشتیم، دعوت کردیم سران دولتها را بر این اتحاد، لکن مع الأسف تا کنون حاصل نشده است. و مشکل دوم؛ مشکل دولتها با ملتهاست که دولتها با ملتها طوری رفتار کردند که ملتها پشتیبان آنها نیستند. مشکلاتی که برای دولتها پیدا میشود و باید به دست ملتها این مشکلات رفع بشود، برای تفاهمی که بین آنها نیست. اگر ملتها دامننزنند به مشکلات دولتها؛ لا اقل بیتفاوت هستند. و من این مطلب را شاید کراراً گفتم که خوب است دولتها از دولت سابق ما و دولت فعلی ما عبرت بگیرند. دولت سابق در رژیم طاغوتی اگر مشکلی برای آن پیدا میشد، ملت یا بر مشکلات او میافزود و یا بیتفاوت بود.
و الآن دولت ما به اعتبار اینکه دولت اسلامی است و بنای اینکه به ملت ستم بکند ندارد، مشکلات او را ملت رفع میکند. شما دیدید که مشکل بزرگی برای ما در کردستان پیدا شد و به مجرد اینکه اعلام شد که یک همچو مشکلی است از تمام ایران ملت پشتیبانی کردند و بنای حرکت به طرف کردستان برای رفع غائله داشتند که ما به واسطه اینکه به زحمت نیفتند و مطمئن بودیم که قوای انتظامی میتواند حل بکند، از آنها خواهش کردیم که صبر داشته باشند. و من میدانم که هر روزی که برای ما مشکلی پیدا بشود، ملت ما در رفع آن کوشش خواهند کرد و اعلام موافقتشان را با ما کردند.
اگر دولتها هم با ملتهای خودشان این طور رفتار کنند، برای مملکتهای اسلامی مشکلی باقی نمیماند و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که ما همه را بیدار کند و این مشکلات رفع بشود تا اینکه از دست جنایتکاران تاریخ، ما مُستَخلَص[4] بشویم.
... و ما دعا میکنیم که خداوند، قضایای فلسطین را حل بکند به طوری که منفعت مسلمین در آن باشد. من از شما و ابو عمار متشکرم. و دعا میکنم به همه شما. و دعا را وظیفه اسلامی میدانم و امیدوارم خداوند حل همه مشکلات را به دست خودش بکند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج9، ص: 546 ـ 548)
ـ حکم عفو جمعی از زندانیان به رئیس دیوان عالی کشور (1360)
[** بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی- مد ظله
به پیوست صورت اسامی سه نفر از زندانیان که حسب نظر کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری و موافقت دیوان عالی کشور مشمول عفو یا تخفیف در مجازات شدهاند جهت تصویب تقدیم میگردد. سید عبد الکریم موسوی اردبیلی**]
بسمه تعالی
موافقت میشود.[5]- 24 شهریور 1360
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 234)
ـ پیام تشکر به رئیس دولت امارات؛ تبریک سال جدید قمری (1364)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، رئیس دولت امارات عربی متحده
تلگراف تبریک آن حضرت به مناسبت حلول سال جدید هجری واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این سال را به جنابعالی و ملت مسلمان کشورتان تبریک گفته، امید است در این سال مسلمانان بتوانند با اتحاد و انسجام بیشتری دست دشمنان اسلام و غارتگران شرق و غرب را از کشورهای ثروتخیز خود کوتاه کرده، استقلال واقعی و عظمت از دست رفته خود را بازیابند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. 29 ذی الحجة الحرام 1405
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج19، ص: 385)
[1] - آقای حسن ثقفی، برادر همسر امام خمینی.
[2] - رحلت آقای سید محمود طالقانی.
[3] - یاسر عرفات، رهبر جبهه آزادیبخش فلسطین.
[5] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران