مهدی من چقدر پیر شده؟

با شروع نهضت امام خمینی در سال 1341 عراقی گمشده خود را در چهره امام یافت و با تمام وجود جذب اهداف و آرمان های ایشان گردید. او به دستور حضرت امام درگردآوری اعضا و تشکیل و راه اندازی هیئت های موتلفه نقش اصلی و اساسی ایفا کرد و توانست در ایام محرم سال 42 هیئت های مهم و بزرگ عزاداری تهران را هماهنگ کرده و با مذاکره با مرحوم شهید طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی دو تن از سر دسته های بزرگ لات ها و چاقو کش های بزرگ تهران، آن ها را از تعرض به هیئت عزاداری بزرگی که در حمایت از نهضت امام در ایام دهه عاشورای سال 1342 راه اندازی کرده بود بازدارد.

کد : 3914 | تاریخ : 04 شهریور 1399

مهدی من چقدر پیر شده؟

مهدی حاضری

چهارم شهریور سالگرد شهادت مرحوم شهید مهدی عراقی است. شاید بتوان گفت در بین یاران حضرت امام خمینی فردی در سابقه و قدمت دوران مبارزه به پای او نمی رسد. عراقی از دوران نوجوانی به گروه فدائیان اسلام پیوست و چنان مجذوب مرحوم نواب صفوی شده بود که تا عضویت در شورای مرکزی این گروه پیش رفت و تلاش های زیادی در پیشبرد اهداف و برنامه های آن کرد ولی پس از دستگیری و زندانی شدن نواب صفوی در دولت دکتر محمد مصدق و بروز برخی برنامه های خلاف اهداف اسلامی از سوی فردی که در غیاب نواب رهبری فدائیان اسلام را در دست گرفته بود، عراقی از این گروه جدا شده و دست از همکاری با آن ها کشید.

با شروع نهضت امام خمینی در سال 1341 عراقی گمشده خود را در چهره امام یافت و با تمام وجود جذب اهداف و آرمان های ایشان گردید. او به دستور حضرت امام درگردآوری اعضا و تشکیل و راه اندازی هیئت های موتلفه نقش اصلی و اساسی ایفا کرد و توانست در ایام محرم سال 42 هیئت های مهم و بزرگ عزاداری تهران را هماهنگ کرده و با مذاکره با مرحوم شهید طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی دو تن از سر دسته های بزرگ لات ها و چاقو کش های بزرگ تهران، آن ها را از تعرض به هیئت عزاداری بزرگی که در حمایت از نهضت امام در ایام دهه عاشورای سال 1342 راه اندازی کرده بود بازدارد.

این هیئت در روز عاشورا  علی رغم همه اقدامات نیروهای امنیتی و نظامی و تلاش های دولت اسدالله علم برای جلوگیری از راه اندازی آن، از مسجد حاج ابوالفتح در جنوب تهران براه افتاده و پس از اجتماع و سخنرانی مهدی عراقی  مقابل مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تا مقابل دانشگاه تهران ادامه پیدا کرد و رعبی شدید در دل دولتمردان رژیم انداخت.  به گفته یار صدیق و امین حضرت امام، مرحوم آیه الله هاشمی رفسنجانی:

شهید مهدی عراقی در راهپیمایی آن روز تهران فرمانده کل قوا بود.

 او بلافاصله پس از برگزاری راهپیمایی تهران خود را به شهر قم رسانده تا در برگزاری سخنرانی عصر عاشورا توسط حضرت امام  همراه و یاور ایشان باشد. او با یارانش در حفاظت از حضرت امام در مسیر رفتن به مدرسه فیضیه، حضوری فعال داشت و پیش بینی کرده بود احتمال دارد برق مدرسه را در هنگام سخنرانی حضرت امام قطع کنند لذا با تهیه چند باطری کامیون و تعبیه مخفیانه آنها در کنار محل سخنرانی حضرت امام مانع از قطع شدن صدای ایشان در هنگام قطع برق می شود.

 شهید عراقی نقش اساسی در اطلاع رسانی به حضرت امام در جریان تصویب لایحه کاپیتولاسیون داشت. آقای ابوالقاسم جوادیان که در تابستان سال 1343 به مدت سه روز میزبان حضرت امام و همراهان ایشان در روستای لنگرود قم بوده است به نگارنده گفت: یک شب مهدی عراقی با چند نفر دیگر سوار بر اتومبیل جیپ خدمت امام رسیده و مطالبی در خصوص تصویب یک لایحه در مجلس سنا گفتند و حضرت امام از آنان درخواست اطلاعات بیشتری کردند.

بعد از دستگیری و تبعید حضرت امام به ترکیه، مهدی عراقی با همکاری چند تن از اعضای هیئت های موتلفه، نخست وزیر حسنعلی منصور را که عاقد قرار داد کاپیتولاسیون بود در اول بهمن سال 1343 ترور کردند و وی با برعهده گرفتن مسئولیت تهیه اسلحه ضاربین و تحمل سیزده سال زندان، مانع از دستگیری سایر اعضای موتلفه شد.

عراقی در دوران طولانی زندان توانست با مطالعات زیاد اطلاعات خود را ارتقا دهد و با اخلاق خوب و مساعدت مالی به زندانیان و برعهده گرفتن مسئولیت آشپزخانه زندان، جایگاه بالایی در بین همه زندانیان  بیابد و مقبول همه مبارزین اعم از مذهبی و ملی و چپ گرا و ... باشد.

او در اواخر سال 1355 از زندان آزاد شد و با توجه به اینکه سابقه ای خانوادگی درکوره داری و تولید آجر داشت، طی مدت کوتاهی توانست امکانات رفاهی نظیر درمانگاه و حمام و شرایط مناسبی برای بیمه تامین اجتماعی کارگران کوره پزخانه های تهران که از محروم ترین اقشار بودند فراهم کند.

با هجرت امام خمینی به پاریس، مهدی عراقی خود را به نوفل لوشاتو رسانده و با در دست گرفتن مسئولیت پذیرایی و مدیریت بیت امام در آنجا با تمام وجود درخدمت ایشان قرار گرفت. جالب اینکه در بدو ورود به محضر امام، شهید عراقی سر خود را برروی زانوی ایشان گذاشته و شروع به گریه کردن می کند. حضرت امام از اطرافیان می پرسند: ایشان چه کسی هست؟ می گویند: مهدی عراقی، امام سر او را بلند کرده و می فرمایند: مهدی من چقدر پیر شده است!!!

مهدی عراقی چند روز قبل از برگزاری تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورای سال 57 که از آن تعبیر به رفراندوم شد و محمد رضا شاه با دیدن حجم عظیم جمعیت تظاهر کننده از داخل هلی کوپتر، تصمیم به خروج از کشور گرفت به همراه سی قبضه سلاح مخفیانه از پاریس به تهران آمده و نقشی اساسی در تدارکات و تهیه بلند گوی سراسری در طول مسیر طولانی از میدان فوزیه (امام حسین)  تا میدان شهیاد (آزادی) داشت.

عراقی مجددا به پاریس بازگشت و در پرواز انقلاب به دستور حضرت امام در جمع همراهان ایشان قرار گرفته و توانست با کلام صمیمانه و استدلال منطقی حضرت امام را راضی کند در این سفر از جلیقه ضد گلوله استفاده کنند امری که سایر همراهان از انجام آن عاجز بودند.

عراقی پس از پیروزی انقلاب از سوی حضرت امام مسئولیت زندان قصر را بر عهده گرفت، همچنین با امر حضرت امام مامور گردآوری و حفاظت از اموال فراریان و وابستگان به رژیم پهلوی شد و بنیاد مستضعفان را پایه گذاری کرد. او در نهایت به  سر و سامان دادن به امور مالی موسسه کیهان پرداخت که در مسیر رسیدن به محل کار توسط عناصر گروهک فرقان به شهادت رسید.

جنازه آن مرحوم و پسر شهیدش حسام به دستور حضرت امام به قم منتقل شده و حضرت امام شخصا در مراسم تشییع جنازه وی شرکت کرده و از میدان سعیدی تا حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) او را تشییع کردند و شب هنگام خودشان بر سر مزارش حضور یافته و بیش از 20 دقیقه مشغول قرائت قرآن بودند. ایشان در وصف شهید عراقی می فرمایند: من ایشان را حدود بیست سال است می شناسم . حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز بود. شهادت ایشان برای من سنگین بود ...او می بایست شهید می شد برای او مردن در رختخواب کوچک بود ، حیف بود در بستر بمیرد. روحش شاد و با انبیاء و اولیاء محشور باد.

انتهای پیام /*