امروز با امام: هشتم مرداد
ـ حکم انتصاب آقای حسین اکبری به سمت قاضی دادگاههای انقلاب آبادان و خرمشهر (1358)
«بسمه تعالی
جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمین آقای آقا شیخ حسین اکبری- دامت افاضاته
بدین وسیله جنابعالی به سمت قاضی شرع در دادگاههای انقلاب اسلامی در شهرهای آبادان و خرمشهر منصوب میشوید که زودتر به پروندههای متهمان زندانی در دو شهر فوق الذکر رسیدگی نموده و حکم شرع مقدس اسلام را درباره آنان اجرا نمایید. و در هر حال مراعات احتیاط را بنمایید؛ و هر کدام مشمول عفو صادره در نیمه شعبان 99 میشوند از زندان آزاد نمایید. از خدای تعالی موفقیت آن جناب را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج9، ص: 253)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سوریه؛ تبریک عید سعید فطر (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
حضرت آقای حافظ اسد، رئیس جمهوری کشور عربی سوریه
پیام تبریک شما به مناسبت حلول عید سعید فطر واصل و موجب تشکر گردید.
متقابلًا این عید سعید بزرگ اسلامی را به جنابعالی و ملت برادر و مسلمان سوریه تبریک گفته، موفقیت و پیروزی شما را بر دشمنان اسلام، بخصوص اسرائیل غاصب و جنایتکار، از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم. به تاریخ 28 رمضان المبارک 1401
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 57)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک عید سعید فطر (1360)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور مالدیو
تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت حلول عید سعید فطر واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به عموم مسلمانان جهان و ملت برادر و جنابعالی تبریک گفته عظمت و سعادت همگان را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم. به تاریخ 28 رمضان 1401
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 58)
ـ پیام به مسلمانان ایران و جهان در روز جهانی قدس؛ بیدارباش به مسلمین (1360)[1] «بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جمعه آخر ماه مبارک رمضان روز قدس است و در دهه آخر ماه رمضان به احتمال زیاد شب قدر است. شبی است که احیای آن سنت الهی است و قدر و منزلت آن از هزار ماه منافقان والاتر است. شبی است که مقدرات خلق در آن شب پایهریزی میشود. روز قدس که همجوار شب قدر است لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدأ بیداری و هوشیاری آنان باشد، و از غفلتهایی که در طول تاریخ خصوصاً سدههای اخیر شده است بیرون آیند تا آن روز هوشیاری و بیداری از دهها سال ابرقدرتها و منافقان جهان والاتر باشد، و مسلمانان جهان مقدرات خود را خود به دست قدرت خود پیریزی و پایه گذاری کنند. در شب قدر، مسلمانان با شب زنده داری و مناجات خود از قید بندگی غیر خدای تعالی که شیاطین جن و انسند، رها شده و به عبودیت خداوند در میآیند، و در روز قدس که آخرین روزهای شهر اللَّه اعظم است، سزاوار است که مسلمانان جهان از قید اسارت و بردگی شیاطین بزرگ و ابرقدرتها رها شده و به قدرت لا یزال اللَّه بپیوندند و دست جنایتکاران تاریخ را از کشورهای مستضعفان قطع و رشته طمع آنان را بگسلانند.
هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی، بپاخیزید و مقدرات خود را به دست گیرید. تا کی نشستهاید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند؟ تا کی باید قدس شما در زیر چکمه تفالههای امریکا، اسرائیل غاصب پایکوب شود؟ تا کی سرزمین قدس، فلسطین، لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران به سر برند و شما تماشاچی باشید، و بعض حکام خائن شما آتش بیار آنان باشند؟ تا کی قریب یک میلیارد مسلمان در جهان و قریب صد میلیون عرب با کشورهای وسیع و ذخایر بیپایان، شاهد چپاولگریهای شرق و غرب و ستمگریها و قتل عامهای غیر انسانی آنان و تفالههای آنان باشند؟ تا کی تحمل جنایات وحشتناک بر برادران افغانستان و لبنان را نموده و به ندای آنان جواب نمیدهند؟ تا کی به جای مقابله با دشمنان اسلام و برای نجات قدس از اسلحه گرم و قدرت نظامی و الهی غفلت نموده و با کارهای سیاسی و برخوردهای سازشکارانه با ابرقدرتها وقت گذرانده و به اسرائیل مهلت جنایتهای بیامان داده و شاهد قتل عامها باید بود؟ آیا سران قوم نمیدانند و ندیدهاند که مذاکرات سیاسی با سیاستمداران قدرتمند و جنایتکاران تاریخ، قدس و فلسطین و لبنان را نجات نخواهد داد و هر روز بر جنایات و ستمگریها افزوده خواهد شد؟
باید برای آزادی قدس از مسلسلهای متکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازیهای سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگه داشتن ابرقدرتها به مشام میرسد کنار گذاشت. باید ملتهای مسلمان خصوصاً ملت فلسطین و لبنان، کسانی را که با مانورهای سیاسی وقت گذرانی میکنند، تنبه نموده و زیر بار بازیهای سیاسی که نتیجهای جز زیان و ضرر برای ملت مظلوم ندارد نروند. تا کی اسطورههای دروغین شرق و غرب، مسلمانان قدرتمند را مسحور نموده و بوقهای تبلیغاتی میان تهی، آنان را وحشتزده مینماید؟ تا کی مسلمین از قدرت اسلام بزرگ غافلند؟ مسلمانانی که در نیم قرن آن فتوحات عظیم و تحولات شگرف را با دست خالی از سازوبرگ جنگی و دلی آغشته به ایمان و زبانی متذکر به اللَّه اکبر به دست آورده و اسلام و توحید را در جهان قدرتمند آن روز پایه گذاری نمودند. اگر آن پیروزیها و تحولاتی که در تاریخ ثبت است از چشمانداز مسلمانان دور است، پیروزی ملت رزمنده ایران با انگیزه سربازان صدر اسلام که سلاحشان ایمان بود، در پیش چشم همگان پرتوافکن است. جهانیان و مسلمانان جهان دیدند که ملت غیور ایران با دست تهی از سازوبرگ نبرد، در مقابل ابرقدرتهای زمان و وابستگان خارج و داخل آنان نهضت کردند و انقلاب شکوهمند اسلامی را با همه مشکلات، برقآسا به ثمر رساندند و دست تمام جنایتکاران تاریخ را از کشور عزیز خود قطع کردند و توطئههای امریکایی و گروهکهای چپگرا و راستگرا را با قلبی سرشار از ایمان و عقیده یکی پس از دیگری خنثی نموده و زن و مرد و کوچک و بزرگ دلاورانه در صحنه حاضر و مقدرات کشور خود را در دست توانای خود تعیین نمودند، و امروز با خواست خداوند متعال، ارکان جمهوری اسلامی به دست متعهدین به مکتب و معتقدین به جمهوری اسلامی برقرار و فتنهانگیزان و توطئه گران را از صحنه خارج نمودند. و امروز ایران به رغم بوقهای خارج و دستگاههای تبلیغاتی امریکا و صهیونیست و سیلیخوردههای از انقلاب، به سوی سازندگی نهایی پیش میرود و این درس عبرتی است برای کشورهای اسلامی و مستضعفان جهان که قدرت اسلامی خود را بیابند و از عربدههای شرق و غرب و وابستگان و تفالههای آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتکاران را از کشورهای خود کوتاه نمایند و آزادی قدس شریف و فلسطین را سرلوحه برنامه خود قرار دهند و ننگ سلطه صهیونیسم، تفاله امریکا را از دامن خود بزدایند و روز قدس را زنده نگه دارند. امید است با زنده نگه داشتن این روز، بیتفاوتیها زایل شود و غفلتها مرتفع گردد. و با قیام ملتهای شریف، بعضی از سران خائن را که به رغم مسلمانان و اسلام، دست در دست اسرائیل و چشم به فرمان امریکا بر خلاف مصالح مسلمین به زندگانی سیاسی ننگین خود و به زندگی جنایت بار خویش ادامه میدهند، از صحنه خارج و در گورستان تاریخ مدفون نمایند. حکام غاصبی که در جنگ بین کفاری چون اسرائیل و صدام با مسلمین، طرف کفار را گرفته و به اسلام و مسلمین ضربه وارد میکنند، از صحنه اسلام باید خارج شوند و از حکومت بر مسلمین باید بر کنار گردند.
ملتهای شریف مصر و عراق و دیگر کشورهای تحت سلطه منافقان باید قیام کنند و به بلندگوهای فاسد که این جنایتکاران را مسلمان جلوه میدهند، گوش فرا ندهند و از قدرتهای پوشالی این خائنان نهراسند.
مسلمانان و جهانیان دیدند که صدام عفلقی سرسپرده امریکا، به ایران که جز به اسلام و مصالح مسلمین نمیاندیشد، حمله کرد و آن چنان سرش به سنگ کوبیده شد که اکنون با توسل به سران عرب و پناه به اسرائیل، دنبال مفرّی[2] است که او را از سقوط حتمی نجات دهد، و ملت ایران و قوای مسلح شجاع، آن چنان ضربهای به او و طرفداران جنایتکار او زدند که جز تسلیم یا سقوط، مفرّی ندارد و حیلههای ابلهانه او و بوقهای تبلیغاتی صهیونیسم راهگشای او نخواهد شد.
ملت و دولت و مجلس و ارتش و سایر قوای مسلح ایران که امروز با وحدت اسلامی و انسجام الهی صف واحد هستند مصمماند که در مقابل هر قدرت شیطانی و متجاوز به حقوق انسانها بایستند و از مظلومان دفاع نمایند، و تا برگشت قدس و فلسطین به دامن مسلمین، از لبنان و قدس عزیز پشتیبانی نمایند. مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه مسلمین، بلکه مستضعفین بدانند و از آن نقطه حساس در مقابل مستکبرین و جهانخواران بایستند، و تا رهایی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند. و مستضعفان که اکثریت قاطع جهان را تشکیل میدهند مطمئن باشند که وعده حق تعالی نزدیک است و ستاره نحس مستکبران رو به زوال و افول است. ملت ایران، خواهران و برادران عزیز میدانند که انقلاب عظیم ایران که در نوع خود کم نظیر یا بینظیر است از ارزشهای بزرگی برخوردار است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است؛ همان ارزشی که پیامبران عالیمقام در پی آن قیام نمودند. امید است که این انقلاب جرقه و بارقهای الهی باشد که انفجاری عظیم در تودههای زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- منتهی شود. و باید ملت شریف که چنین انقلابی بزرگ را نموده است در ادامه آن هر چه بیشتر کوشا باشد و حضور خود را هر چه والاتر در صحنه اقامه عدل الهی به ثبت رساند. عزیزان من، باید بدانید که ارزش انقلاب هر چه بیشتر باشد فداکاری در راه تحقق آن ارزشمندتر و لازمتر است.
انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت اللَّه همان است که انبیای عظام در راه آن فداکاریها نمودند و پیامبر عظیم الشأن اسلام تا آخرین لحظات زندگی پر برکت خود در راه آن با همه توان، فداکاری و ایثار فرمود، و امامان بزرگوار اسلام هر چه داشتند نثار آن کردند. ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- میدانیم باید اقتدا به آنان نموده و در سبیل حق، مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم و از خرابکاریهای دغلبازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهد است نهراسیم، و در راه هدف حق و اسلام بزرگ چونان انبیای عظام و اولیای معظم فداکاری و ایثار نماییم. خداوند تبارک و تعالی پشتیبان مجاهدین و یار مظلومان است. درود بر اسلام عزیز، درود بر مجاهدین در راه حق. درود بر شهدای در راه خدا در طول تاریخ. درود بر شهدای ایران و فلسطین و لبنان و افغانستان. و سلام بر رزمندگان جبهههای جنگ علیه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج15، ص: 59 ـ 63)
ـ یادبود و دعا برای مرحوم آقای ملکی (1362)
«بسمه تعالی
خداوند رحمت فرماید مرحوم حجت الاسلام آقای ملکی را که از اشخاص متعهد و خدمتگزار به اسلام بودند. 19 شوال 1403
روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج18، ص: 26)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان قضایی و وزارت امور خارجه؛ وظایف قضات و سفرا (1364)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من این روز مبارک را به همه مسلمین جهان و به همه مستضعفان، خصوصاً به ملت شیعه و بالاخص به شما آقایان که این جا تشریف آوردید، تبریک عرض میکنم. امید است خدای تبارک و تعالی به برکت مرقد مطهر حضرت رضا- سلام اللَّه علیه- به ما توفیق بدهد که ما تابع تعالیم عالیه اسلام باشیم و تابع تربیتهایی که ائمه هدی متکفل شدند، باشیم. امیدوارم که خداوند همه ملتها را و خصوصاً ملت ایران را، موفق کند که به طور صحیح به احکام اسلام عمل کنند و متکی به الطاف عالیه حق تعالی باشند و در این راهی که پیش گرفتهاند، پیش بروند و ان شاء اللَّه، موفقیتهایی حاصل بشود.
آنچه که من در این محضر محترم باید عرض کنم، یک مطلب راجع به قوه قضاییه است و یک مطلب راجع به کسانی است که در خارج کشور مشغول خدمت هستند که عدهایشان این جا امروز تشریف دارند. مطلبی که راجع به قضاوت عرض میکنم، یک صحبت راجع به این است که باید پرسنل این قوه تقویت بشود و این یک جهتش به عهده حوزههای علمیه سرتاسر کشور است و خصوصاً حوزه علمیه قم. مسئله قضا یک مسئله مهمی است که سر و کارش با همه حیثیت کشور است و مسلمانان است. و آن قدری که اسلام درباره قضا سفارش کرده است، شاید کمتر در چیزهای دیگر سفارش کرده باشد.
بنا بر این، یک تکلیف است بر همه کسانی که میتوانند قضاوت کنند و در حوزهها معطل ماندهاند. خیلی اشخاص هستند که اگر توجه به این مسأله داشته باشند که یک تکلیفی است، بر همه هست تا آن جایی که به مقدار کفایت تحقق پیدا بکند، و الّا واجبات کفاییه هم بر همه آحاد واجب است. وقتی وجوب برداشته میشود که به مقدار کفایت، این عمل تحقق پیدا کرده باشد. بنا بر این، به عهده همه حوزههای علمیه سرتاسری است که در این امر اهتمام کنند؛ افرادی که در آن جا قدرت این معنا را دارند که قضاوت کنند، بیایند مشغول کار بشوند. این یک خدمتی به اسلام است، یک خدمتی به کشور است و یک تکلیفی است که خدای تبارک و تعالی بر همه کرده است و امیدوارم که این کار را انجام بدهند.
و امیدوارم که دانشجویانی که برای این خدمت مشغول هستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذیب اخلاق، مهم این است که [در] این دو جناح، هر دو، هم علم و هم عمل باشد. علم بدون عمل، مفید که نیست، بلکه مضر است. شاید بسیاری از مصیبتهایی که بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است. تمام این خرابیهایی که الآن در دنیا به وجود آمده است، اینها برای این است که علمی بوده است که توأم با تهذیب نبوده است؛ علم را دارند، لکن مهذب نیستند. شما اگر بخواهید خدمت بکنید به اسلام، خدمت بکنید به کشور خودتان، استقلال کشور خودتان را حفظ کنید، وابسته به هیچ جا نباشید، باید هم رشته علم را تقویت کنید وهم تهذیب اخلاق را و هم عمل را.
و من امیدوارم که همین طور باشد و شماها موفق بشوید به این که این تکلیف بزرگ را به طور شایسته به اتمام برسانید.
و به قوه قضاییه عرض میکنم که مسئله قضا یک مسئله بسیار مهمی است که اگر انسان در آن قصور بکند، تقصیر بکند، ضرر وارد میشود. اگر تقصیر باشد، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول است و اگر چنانچه زیاده روی بکند، این هم همین طور. میزان، احکام اسلام است. در اجرای حدود، نباید از آن حدودی که حق تعالی فرموده است، پایینتر عمل بشود و نباید زیادتر. حتی آن کسی را که الآن محکوم به قتل شده است و دارند میبرندش در جایی که او را بکشند، هیچ کس حق ندارد حتی یک کلمه درشت به او بگوید؛ اجرای حکم خداست. اگر کسی یک سیلی به او زد، او حق دارد در همان جا، یک سیلی برگرداند و باید هم دیگران کمک کنند تا او قصاص بکند. اگر یک درشتی کرد، آن کسی که درشتی کرده است تعزیر لازم دارد، باید قوه قضاییه تعزیر کند او را.
از آن طرف هم اگر کسی تقصیر بکند در این، یک کسی که مستحق هفتاد- مثلًا- شلاق است، شصت تا بزند، این هم تقصیری است که در حکم خدا شده است و خیال نکند که این یک رحمتی است، بلکه این یک امری است که معصیت خداست. اجرای حدود به آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است، باید بشود. این که انسان ترحم کند به یک کسی که باید حد به او جاری بشود، حد را جاری نکند یا کم جاری کند، این عصیان است، بلکه به خود آن آدم هم لطمه وارد میشود، به خود ملت هم لطمه وارد میشود. این حدود همان طوری که تربیت میکند اشخاص را، ملت را هم میرساند به جایی که این طور فسادها در او کم بشود. اگر چنانچه یک حدی جاری بشود، این حدی که جاری میشود، هم تربیت میکند آن کسی [را] که حد خورده است و هم برای ملت خوب است؛ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ[3].
زنده وقتی هستیم که همه موازین الهیه را عمل بکنیم و وقتی میتوانیم با قدرتهای بزرگ مقابله کنیم و آسیبپذیر نباشیم که متعهد به اسلام، متعهد به احکام اسلام باشیم.
قضات وقتی میتوانند قاضی باشند که در قضاوت، هم در جهت حکم و هم در جهت دستور به این که باید چه بشود، هیچ تقصیر و قصوری نکنند، نه غلو کنند، نه تقصیر بکنند.
بنا بر این، یکی از مهمات است که باید ملاحظه بشود و ان شاء اللَّه که ملاحظه میشود. و من امیدوارم که همه موفق بشوید به این که کارها را مطابق این طوری که خدا گفته است، عمل بکنید و نه زیاده روی کنید، یک وقت- خدای نخواسته- تجاوز از حد بکنید که آن تقصیر است و نه ناقص عمل کنید؛ یعنی، این که خدا گفته است، شما زیادتر از رحمت خدا خیال کنید رحمت دارید که آن هم تقصیر است. آن چیزی که صراط مستقیم است، آنی است که بر روشی که خدای تبارک و تعالی فرموده است، به آن روش عمل بشود. همین طور پلیس قضایی باید توجه بکند که این پلیس اسلام است، این پلیس قوه قضاییه اسلام است. این پلیس باید روی موازین عمل بکند- خدای نخواسته- یک وقت قدرت دارد، تجاوز نکند. به همان طوری که دستور داده میشود و دستور مطابق با موازین شرعیه است، به همان طور باید ان شاء اللَّه، عمل بکنند.
و آن چیزی که راجع به برادرهایی که از خارج این جا هستند و همه برادرهایی که در خارج کشور خدمت میکنند، عرض میکنم این است که باید همه شماها در هر جا هستید، خودتان را مقید و متعهد به اسلام بدانید، تحت تأثیر محیط آن جا واقع نشوید.
خوب، کسی که وارد میشود در یک سفارتخانهای در خارج، ببیند که وارد شد در یک محیط اسلامی، در یک محیط انسانی. این طور نباشد که- خدای نخواسته- در آن جا از آن چیزهایی که در سابق بود، چیزی باقی مانده باشد. اگر آن چیزهایی که در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بود، در آن جا هست، جدیت کنید که بکلی پاکسازی بشود و امیدوارم شده باشد تا کنون. بنا بر این، وقتی ما میتوانیم در مقابل همه دنیا بایستیم، بگوییم ما نه طرف «مغضوب علیهم»[4] میرویم، نه طرف «ضالّین»[5]؛ نه طرف غرب میرویم، نه طرف شرق میرویم، وقتی ما میتوانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بکنیم که همهمان با هم باشیم، همه ید واحده باشیم، همان طوری که اسلام دستور داده، همه یک صدا باشیم؛ کانّه یک حلقوم است که صدا میکند، همه با هم مجتمع باشیم، سستی نکنیم.
هر چه پیش میرود اسلام، ما قوه بدهیم به اسلام، ما بیشتر فعالیت بکنیم. این طور نباشد که حالایی که اسلام در ایران، حالا آمده است، پس ما دیگر کار نداشته باشیم.
نخیر، حالا اول کار است، ما باید کار داشته باشیم. در همه امور، ما باید قوی باشیم و بهترین مأمور این است که به این چیزی که به خودش محول شده است، خوب عمل بکند. شما اگر چنانچه فرض کنید در یک سفارتخانهای هستید، میخواهید عمل بکنید، باید خودتان آن کاری [را] که به شما محول شده خوب عمل کنید، به دیگران کار نداشته باشید. بله، اگر که آنها خلاف کردند، شما نهیشان کنید، اما این طور نباشد که نظرتان این باشد که او چه جور دارد عمل میکند؛ شما باید عملی که خودتان انجام میدهید، مطابق با موازین و قوانینی باشد که در اسلام است و در جمهوری اسلامی هست. بناء علیه، مأمور خوب، انسان خوب آن کسی است که مأموریت خودش را خوب عمل بکند و تکالیف خودش را خوب از عهده برآید و من امیدوارم که همه شما این طور باشید و ملت ایران هم این طور باشد.
از مسائلی که ما در پیش داریم، الآن قضیه انتخابات رئیس جمهور است. من کار ندارم کی رئیس جمهور میشود، به من مربوط نیست، من خودم یک رأی دارم به هر که دلم میخواهد میدهم، شما هم همین طور. اما اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید که بگویید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم، باید مشارکت کنید. اگر- خدای نخواسته- از عدم مشارکت شما یک لطمهای بر جمهوری اسلامی وارد بشود، بدانید که آحاد ما، که این خلاف را کرده باشیم- خدای نخواسته- مسئول هستیم؛ مسئول پیش خدا هستیم. مسأله، مسئله ریاست جمهور نیست؛ مسأله، مسئله اسلام است؛ مسأله، مسئله قواعد اسلام است؛ مسأله، مسئله حیثیت اسلام است و مسئلهای است که باید ما همه به آن اهمیت بدهیم و بیشتر از هر وقت و بیشتر از هر سال و هر دوره باید ان شاء اللَّه، شرکت بکنیم و امیدوارم که همه شرکت بکنند.
و شما بدانید که از مرکز ایران، اسلام پرتوش در تمام دنیا رفته است؛ همه جا هست.
شما نمیدانم شنیدید آن طور که من شنیدم که در امریکا هم بانک اسلامی میخواهند درست کنند؟ البته آن اسلامی که آنها میگویند با این اسلامی که ما میگوییم دو تاست، اما شنیدم من که میخواهند بانک اسلامی درست کنند. این دولتهایی که بعض از این دولتها مثل مصر و نمیدانم سودان و امثال ذلک که دارند احکام اسلام را صدا از آن میکنند، این را خیال میکنید که یک مسئلهای است که همین طوری واقع شده است؟
یک مسئلهای است که موج اسلام پرتوش را انداخته، رفته است به همه جا و همه جا این صدا درآمده است. الآن در امریکا هم این مسائل هست، در جاهای دیگر هم این مسائل هست. خواهی نخواهی منفعل شدهاند از این حرکت. این حرکت اسلامی اسباب این شده است که سایر کشورها منفعل بشوند از آن. خود مسلمین کشورها که همه همراه هستند، این که گاهی وقتها میگویند که «ای»! ایران منزوی شده است، مقصودشان چی است؟ مقصود این است که امریکا به ما [اعتنا] ندارد؟! امریکا هر آنی که ما دست به طرفش دراز کنیم صد مقابل او به ما بیشتر جواب میدهد، ولی ما اعتنا به او نداریم و همین طور سایرین.
اگر مقصود این است که پیش ملتها ما منزوی هستیم، خوب، همه میدانند که ملتها همه توجه دارند. الآن هر جا که اجتماع اسلامی هست برادران اهل سنت ما، برادران اهل تشیع ما مجتمع هستند، راجع به اسلام و راجع به این که باید همه چیز اسلامی بشود و کشور خودشان اسلامی بشود؛ همه این مسائل هست و این پرتوی است که خدای تبارک و تعالی مرحمت فرموده است به همه جا، نورافکن کرده است و شما دنبال این باشید که ان شاء اللَّه، این مسأله به طور شایسته عمل بشود و عمده اجتماع شماست.
باز هم عرض میکنم اجتماع شما، وحدت شما [کارساز است.] آنهایی که حتی با ماها بد هستند، خوب، ما بد، اسلام که بد نیست. اگر دیدند که رأی دادن به رئیس جمهور، هر که میخواهد باشد، اجتماع در جمعیت مسلمین که هست، این اسباب تقویت اسلام است، آنهایی که به اسلام عقیده دارند، باید خودشان هم بیایند در میدان و بیایند رأی بدهند. این طور نباشد که حالایی که مطابق میل من نشده، من کنار بروم. نخیر، انسان باید مطابق میلش هم که نباشد، مع ذلک، در میدان باشد. مرحوم مدرس- رحمه اللَّه- گفته بود که من با جمهوری مخالفم- آن وقت مخالفت با جمهوری یک چیزی بود که واضح بود باید بشود؛ برای این که آنها میخواستند بساط درست کنند- گفت من با، گفته بود من با جمهوری مخالفم، لکن اگر جمهوری شد، کنار نمیروم، من در میدان هستم، من میروم سراغش.
یک انسانی که میخواهد خدمت بکند، با هر رنگی که دارد، باید برود خدمت بکند.
موافق میل من است، خوب، خدمت میکند؛ موافق میل من هم نیست، خدمت به اسلام است، خدمت به جمهوری اسلامی است. کسانی که جمهوری اسلامی را صحیح میدانند، و لو با افراد مخالف هستند، اینها هم باید شرکت بکنند. اگر شرکت نکنند، دلیل بر این است که جمهوری اسلامی را قبول ندارند. من از خدای تبارک و تعالی تقاضا دارم که ما را موفق کند که همه ما به خدمت به اسلام موفق بشویم و امیدوار است که رزمندگان ما را هم در جبههها تقویت کند، همان طوری که قوی هستند بیشتر تقویت کند و خداوند همه ما را تابع احکام اسلام قرار بدهد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج19، ص: 324 ـ 330)
[1] - متن پیام امام خمینی به مناسبت روز جهانی قدس( آخرین جمعه ماه مبارک رمضان) را فرزند ایشان آقای سید احمد خمینی در اجتماع صدها هزار تن از روزه دارانی که پس از راهپیمایی با شکوه از مسیرهای طولانی در دانشگاه تهران محل اقامه نماز جمعه گرد آمده بودند، قرائت کرد.
[3] - سوره بقره، آیه 179:« در قصاص کردن، زندگی است».
[4] - مورد غضب واقع شدگان