محمدکاظم تقوی
شورای نگهبان در ساختار حکومتی نظام جمهوری اسلامی ایر ان، جزء مکمل قوه مقننه می باشد؛ شورایی مرکب از شش نفر فقیه عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز، به انتخاب مقام رهبری؛ و شش نفر حقوقدان در رشته های مختلف حقوقی، با معرفی رئیس قوه قضاییه و انتخاب نمایندگان مجلس؛ مصوبات نمایندگان مجلس شورای اسلامی را از نظر عدم مغایرت با احکام اسلام و قانون اساسی، بررسی و اظهار نظر می کند. (اصل91 قانون اساسی جمهوری اسلامی)
طبق اصل 93 قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد و قانونیت مصوبات آنها منوط به نظر شورای نگهبان می باشد.
پیشینه تاریخی چنین نهادی در ساختار حکومتی ایران به عصر مشروطه باز می گردد که ا صل دوم قانون اساسی مشروطه برای «مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند» این حق را داده تا «موادی که در مجلس عنوان می شود به دقت مذاکره و غوررسی نموده هر یک از مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشته باشد طرح و رد نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند».(متمم قانون اساسی مشروطه، اصل دوم).
جایگاه و وظیفه اصلی شورای نگهبان نشان دهنده اهتمام هم زمان به احکام اسلام و حکومت قانون و قانون محوری است؛ به این معنا که در مرحله قانون گذاری توسط قوه مقننه، قوانین مغایر با موازین اسلامی و مغایر با قانون اساسی به تصویب نرسد، تا ارکان و اجزاء حکومت بر آن اساس اداره شوند. امام خمینی که در اعتمادی مثال زدنی در کوتاهترین زمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تدبیر، انتخابات های گوناگون برای استقرار نظام وعده داده شده «جمهوری اسلامی» را رهبری کرده بود، در اول اسفند 1358 شش نفر از فقها را به عنوان فقهای شورای نگهبان منصوب کرد (ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 662) تا در کنار شش نفر حقوقدان منتخب نمایندگان مجلس وظیفه خطیر خود را انجام دهند.
در نسبت نهاد شورای نگهبان با امام خمینی، دو نکته حائز اهمیت است:
1. فقاهت و افکار فقهای شورای نگهبان
2. عملکرد شورای نگهبان
انقلاب اسلامی ایران و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، ثمرة فقه و فکر امام خمینی به عنوان مرجع تقلید و اسلام شناسی بزرگ بوده است؛ افکاری که صریحاً در پی سازگاری با زمانه و دستاوردهای مثبت و سازنده تمدن جدید بوده است.
نداشتن تجربه عموم نیروهای برجسته انقلابی در امر حکومت داری، و رویکرد اجتماعی نداشتن فقه، عواملی بوده اند تا در نظام نوپای پس از پیروزی انقلاب، اختلافات و گفتگوهایی میان بخشهای مختلف حکومتی رُخ دهد، که در این میان بگومگوهای مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان رو به تزاید گذاشت و با گذشت هر روز علنی تر می شد.
در چنین شرایطی امام خمینی که رهبری این قافله را بر عهده داشت، مبانی راهگشای خود را مطرح و مسئولان و مدیران را به آنها هدایت می کرد و در اختلافات و تفاوت نظر و منظری که میان مجلس و شورای نگهبان رخ می داد، این روشنگریهای اندیشه ای امام خمینی بود که بن بست ها را می شکست.
ایشان با صراحت رهنمود می داد که:
« در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی ـ فقهی در زمینه های مختلف و لو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد، ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویّه و عمل ضروری است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد ».(صحیفه امام، ج21، ص 177)
همان دغدغه ای که در مکتوب دیگر بدین صورت بیان شده است:
« بعض احکام حکومتی را که برای نظام اسلامی و تمشیت امور مسلمین و حفظ اسلام و جمهوری اسلامی است نباید از نظر دور داشت؛ و [از] اوضاع زمان و از تغییرات عظیمی که در عالم واقع شده است و مسائل بسیاری را پیش می آورد که در صدر اسلام نبوده است نباید غفلت کرد». (صحیفه امام، ج 20، ص 282)
امام خمینی در عین حالی که از نهاد شورای نگهبان حمایت می کرد و معتقد بود که این نهاد نباید تضعیف شود، رهنمودهای خود را بیان می کرد:
« نهاد شورای نگهبان همیشه مورد تأیید اینجانب است و به هیچ وجه تضعیف نشده و نخواهد شد ». (همان، ص 457)
بعضی می پنداشتند تذکراتی در راستای تصحیح نگاه فقهی و اجتهادی شورای نگهبان و یا نصیحت به اصلاح بعضی از رفتارهای آن نهاد یا افرادی از آن، موجب تضعیف خواهد بود، اما امام خمینی این انتقادات و نصایح را موجب تضعیف نمی داند، چرا که معتقد بود:
« مصلحت نظام و مردم از امور مهمه ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سؤال ببرد ». (همان، ص 465)
به همین خاطر توقع داشت فقهای شورای نگهبان که به نص قانون اساسی باید «به مقتضیات زمان و مسائل روز» آگاه باشند، نوع نگاه فقهی و اجتهاد و استنباطشان از ادله شرعی، تأمین کننده مصلحت جامعه اسلامی باشد.
« تذکری پدرانه به اعضای عزیز شورای نگهبان میدهم که خودشان قبل از این گیرها، مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چرا که یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پرآشوب کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم گیریها است ... و این بحثهای طلبگی مدارس که در چهارچوب تئوریهاست، نه تنها قابل حل نیست، که ما را به بن بست هایی میکشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی میگردد. شما در عین اینکه باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد ـ و خدا آن روز را نیاورد ـ باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت ادارة جهان نگردد». (همان، ج 21، ص 217-218)
حضرت امام در این بیانات و رهنمودها، در مقام باز تعریف اجتهاد میباشد تا مبادا نهاد شورای نگهبان و به ویژه موازین و ملاحظات فقهی فقهای آن، منجر به ناکار آمدی حکومت دینی گردد و اتهام نادرست بعضی افراد ناآگاه یا مغرض، که اسلام را دینی مربوط به مناسبات گذشته زندگی انسان و دوره سنت میدانستند، عملاً مقبول واقع گردد.
سخن امام خمینی در جایگاه فقیهی بزرگ و آگاه به مبانی و مدارک اجتهاد و استنباط احکام از یک سو، و آگاه به تحولات و اقتضائات زمان، همان است که در نامه ای به مرحوم آیت الله قدیری نوشت:
« اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم ... آن گونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند ». (همان، ج 21، ص 151)
امام خمینی هم از نهاد شورای نگهبان با صراحت و جدیت حمایت میکرد و هم روشنگری و رهنمود فکری و فقهی خود را برای پویایی این نهاد داشت که نتیجه آن باز شدن بن بست های قانونی نظام جمهوری اسلامی بوده است و هم بعضی از رفتار و اعمال آن نهاد یا اعضای آن را که به صلاح نمیدید، تذکر میداد و نصیحت میکرد:
« گاهی دیده میشود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد میشوند که موجب وهن شورای نگهبان است. فقهای محترم باید توجه داشته باشند که نباید در مسائلی که مورد درگیری هست وارد شوند... همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگوی ... معرفی نشوند. شما نگویید آنها به ما بد میگویند و ما با این صحبتها جواب آنها را میدهیم. آنها که به شما بد میگویند، پست مقدس شورای نگهبان را ندارند». (همان، ج 21، ص 680-681)
امام خمینی در مقام خیرخواهی با آینده نگری به فقهای شورای نگهبان هشدار میدهد که:
« حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند ..... من به شما آقایان علاقه مندم ولی لازم میدانم گاهی که مسئله ای را می بینم تذکر دهم».(همان)
خوانندگان گرامی ملاحظه می کنند که جایگاه شورای نگهبان و به ویژه فقهای آن نهاد، در ترازوی نگاه امام خمینی، اولاً حمایت از اصل این نهاد و کارکرد دقیق و متین آن است؛ ثانیاً داشتن نگاه فقهی ـ اجتهادی پاسخگوی نیازهای زمان و اهل زمانه با حفظ مبانی و موازین متقن دینی است، به گونه ای که مصالح جامعه حفظ شود؛ ثالثاً فقهای شورای نگهبان در عرصه عمل و رفتار اجتماعی به گونه ای رفتار نکنند که مایه وهن این نهاد و شأن فقهای آن گردد.
آن رهبر خردمند و خیرخواه و آینده نگر، هر آنچه به خیر و صلاح نظام جمهوری اسلامی و نهادهای آن و افرادی که در آن مناصب قرار گرفته و میگیرند را بیان کرد و جدّاً در اندیشه و افکار حضرت امام ظرفیت تصحیح روشها و اصلاح رفتارها برای ارتقای کارآمدی و محبوبیت نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، امید است که «پند» گیریم و رضایت خداوند و بندگان او را تحصیل نماییم.