امروز با امام: نهم تیر

ـ نامه به آقای سید محمدعلی قاضی طباطبایی و ابراز خرسندی از آزادی ایشان (1343)

ـ نامه به آقای سید اسماعیل مرعشی؛ اعلام وصول وجه (1345)

ـ نامه به آقای سید مهدی طباطبایی؛ اجازه اخذ و ارسال وجوه شرعی (1351)

ـ پیام به ایران و سایر بلاد و تأکید بر وکالت آقای پسندیده (1354)

ـ بیانات در جمع فرماندهان پایگاههای هوایی؛ ضرورت حفظ نظم در ارتش (1359)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت انفجار حزب جمهوری اسلامی؛ شهادت 72 تن (1360)

ـ پیام تشکر به آقای یاسر عرفات؛ تسلیت شهادت شهید چمران (1360)

ـ حکم عفو جمعی از محکومین به پیشنهاد هیأت بررسی وضع زندانیان (1363)

ـ سخنرانی در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛ حفظ وحدت روحانیون (1364)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اندونزی؛ تبریک عید سعید فطر (1365)

کد : 3806 | تاریخ : 09 تیر 1400

امروز با امام: نهم تیر

 

 

ـ نامه به آقای سید محمدعلی قاضی طباطبایی و ابراز خرسندی از آزادی ایشان (1343)

«بسمه تعالی‏

خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب حجت‏الاسلام و المسلمین آقای سید محمدعلی قاضی- دامت برکاته‏

به عرض عالی می‏رساند، مرقومه شریفه که حاکی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد آن جناب بود، موجب تشکر گردید. از آزادی جنابعالی کمال خرسندی حاصل گردید. از خداوند متعال دوام توفیقات آن جناب را در اعلای کلمه طیبه اسلام خواستارم. مرجوّ آنکه در مظان استجابت دعوات حقیر را از دعای خیر فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته. روح‏اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 532)

ـ نامه به آقای سید اسماعیل مرعشی؛ اعلام وصول وجه (1345)

«بسمه تعالی‏

11 ربیع المولود 86

به عرض می‏رساند، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. راجع به وجه و مکتوبی که مرقوم شده است به مصطفی در مکه داده‏اند، ایشان وجوه را رساندند و مکاتیب نیز واصل شد لکن فعلًا آن مکاتیب در بین مکاتیب بسیار دیگری است که پیدا کردن آن در هوای گرم میسور نیست. جنابعالی در صورت لزوم، اسم شخص وجه دهنده و مقدار آن را مرقوم دارید تا رسید داده شود. شاید فرصتی پیدا شد و آن مکتوب [را] هم پیدا نمودند.

راجع به ثلث و سهم برای مصرف مؤسسه، ثلثی که در اختیار جنابعالی است به مصارف لازمه برسانید. راجع به مصرف تبلیغ از اهواز مکتوبی رسید که در جوابْ اجازه مقداری که خواسته بودند دادم؛ بیش از آن نمی‏توانم اجازه دهم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 88)

ـ نامه به آقای سید مهدی طباطبایی؛ اجازه اخذ و ارسال وجوه شرعی (1351)

«معروض می‏دارد، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است.

راجع به سهم سادات مرقوم شده بود، مجازید سهم سادات را در محل مصرف نمایید و مجازید اجازه دهید به کسانی که مایل هستند خودشان به سادات فقیر عفیف بپردازند. از مرقوم جنابعالی چنین استفاده می‏شد که وجه ایصال داشته‏اید، مرقوم نشده بود به وسیله چه شخصی است، چون وجه مذکور و کذا وجه آقای آقا سید محمد علی نرسیده است مع ذلک قبوضی را فرستادم. به آقا زاده مرحوم آقای سعیدی‏[1] و سایر بازماندگان سلام برسانید. ان شاءاللَّه موفق باشید. والسلام علیکم. روح‏اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 434)

ـ پیام به ایران و سایر بلاد و تأکید بر وکالت آقای پسندیده (1354)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

چون در این اوقات، وصول قبوض وجوه به این جانب و ایصال به صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام می‏نماید که مهر و امضای حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید مرتضی پسندیده- دامت برکاته- اخوی معظم این جانب و وکیل من در این امور، به منزله مهر و امضای این جانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر بابت به معظم له برسانند مورد قبول این جانب است و بری‏ء الذمه می‏شوند، و محتاج به مهر و امضای این جانب نیستند. و السلام علی المؤمنین و علی عباد اللَّه الصالحین. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 95)

ـ بیانات در جمع فرماندهان پایگاههای هوایی؛ ضرورت حفظ نظم در ارتش (1359)

[امام خمینی ضمن تأکید بر لزوم حفظ نظم در ارتش فرمودند:].

انضباط در ارتش، یک واجب است، در صدر اسلام هم همین طور بوده است، منتها فرمانده باید کاملًا رفتار انسانی و اسلامی داشته باشد و پرسنل هم از چنین فرماندهی اطاعت کند.

[امام خمینی در ادامه سخنان خود به پوشالی بودن نیروی ابرقدرتها اشاره کرده و افزودند:].

نباید از نیروی ظاهری ابرقدرتها کوچکترین واهمه‏ای داشته باشیم.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 489)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت انفجار حزب جمهوری اسلامی؛ شهادت 72 تن (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏

ملتی که برای اقامه عدل اسلامی و اجرای احکام قرآن مجید و کوتاه کردن دست جنایتکاران ابرقدرت و زیستن با استقلال و آزادی قیام نموده است، خود را برای شهادت و شهید دادن آماده نموده است و به خود باکی راه نمی‏دهد که دست جنایت ابرقدرتها از آستین مشتی جنایتکار حرفه‏ای بیرون آید و بهترین فرزندان راستین او را به شهادت رساند. مگر شهادت ارثی نیست که از موالیان ما که حیات را عقیده و جهاد می‏دانستند و در راه مکتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزیز خود از آن پاسداری می‏کردند به ملت شهیدپرور ما رسیده است؟ مگر عزت و شرف و ارزشهای انسانی، گوهرهای گرانبهایی نیستند که اسلاف صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف نمودند؟

مگر ما پیروان پاکان سرباخته در راه هدف نیستیم که از شهادت عزیزان خود به دل تردیدی راه دهیم؟ مگر دشمن قدرت آن دارد که با جنایت خود مکارم و ارزشهای انسانی شهیدان عزیز ما را از آنان سلب کند؟ مگر دشمنهای فضیلت می‏توانند جز این خرقه خاکی را از دوستان خدا و عاشقان حقیقت بگیرند؟ بگذار این ددمنشان که جز به «من» و «ما» های خود نمی‏اندیشند و

یأکلون کما تأکل الانعام‏[2]

عاشقان راه حق را از بند طبیعت رهانده و به فضای آزاد جوار معشوق برسانند. ننگتان باد ای تفاله‏های شیطان، و عارتان باد ای خودفروختگان به جنایتکاران بین المللی که در سوراخها خزیده و در مقابل ملتی که در برابر ابرقدرتها برخاسته است، به خرابکاریهای جاهلانه پرداخته‏اید. عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید. شما ملتی را که برای سقوط رژیم پلید پهلوی و رها شدن از اسارت شیطان بزرگ دهها جوان عزیز خود را فدا کرد و با شجاعت بیمانند ایستاد و خم به ابرو نیاورد، نشناخته‏اید. شما ملتی را که معلولانشان در تختهای بیمارستانها آرزوی شهادت می‏کنند و یاران را به شهادت دعوت می‏کنند، نشناخته‏اید. شما کوردلان با آنکه دیده‏اید با شهادت رساندن شخصیتهای بزرگ صفوف فداکاران در راه اسلام فشرده‏تر و عزم آنان مصمم‏تر می‏شود، می‏خواهید با به شهادت رساندن عزیزان ما این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانسته‏اید به فرزندان اسلام چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید، و اکنون که آن حربه از کار افتاد و کوس رسوایی همه‏تان بر سر بازارها زده شد، در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده‏اید که به خیال خام خود ملت شهیدپرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید، و نمی‏دانید که در قاموس شهادت واژه وحشت نیست. اکنون اسلام به این شهیدان و شهیدپروران افتخار می‏کند و با سرافرازی همه مردم را دعوت به پایداری می‏نماید، و ما مصمم هستیم که روزی رخش ببینیم و این جان که از اوست تسلیم وی کنیم.

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. ملت ایران سرافراز است که مردانی را به جامعه تقدیم می‏کند که خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمین کرده بودند و دشمنان خلق گروهی را شهید نمودند که برای مشورت در مصالح کشور گرد هم آمده بودند. ملت عزیز، این کوردلان مدعی مجاهدت برای خلق،[3] گروهی را از خلق گرفتند که از خدمتگزاران فعال و صدیق خلق بودند. گیرم که شما با شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمنی سرسختانه داشتید، با بیش از هفتاد نفر بیگناه که بسیاری‏شان از بهترین خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان کشور و ملت بودند چه دشمنی داشتید؟ جز آنکه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف کنان چپاولگران شرق و غرب می‏باشید. ما گر چه دوستان و عزیزان وفاداری را از دست دادیم که هر یک برای ملت ستمدیده استوانه بسیار قوی و پشتوانه ارزشمند بودند، ما گر چه برادران بسیار متعهدی را از دست دادیم که‏ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ‏[4] بودند و برای ملت مظلوم و نهادهای انقلابی سدی استوار و شجره‏ای ثمربخش به شمار می‏رفتند، لکن سیل خروشان خلق و امواج شکننده ملت با اتحاد و اتکال به خدای بزرگ هر کمبودی را جبران خواهد کرد. ملت ایران با اعتماد به قدرت لا یزال قادر متعال همچون دریایی مواج به پیش می‏رود و در مقابل ابرقدرتها و تفاله‏های آنان با صفی مرصوص‏[5] ایستاده است، و شما درماندگان عاجز را که در سوراخها خزیده‏اید و نفَسهای آخر را می‏کشید به جهنم می‏فرستد و خداوند بزرگ پشت و پناه این کشور و ملت است.

این جانب بار دیگر این ضایعه عظیم را به حضور بقیة اللَّه- ارواحنا له الفداء- و ملتهای مظلوم جهان و ملت رزمنده ایران تبریک و تسلیت عرض می‏کنم. من با بازماندگان شریف و عزیز این شهدا در غم و سوگ شریک و رحمت واسعه خداوند رحمان را برای این مظلومان و صبر و شکیبایی را برای بازماندگان محترم آنان از درگاه خداوند متعال خواستارم. رحمت خدا و درود بی‏پایان ملت بر شهدای انقلاب از 15 خرداد 42 تا 7 تیر ماه 60، و سلام و تحیت بر مظلومان جهان و مظلومان ایران در طول تاریخ. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 1ـ 3)

ـ پیام تشکر به آقای یاسر عرفات؛ تسلیت شهادت شهید چمران (1360)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب آقای یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین‏

پیام تسلیت جنابعالی در مورد شهادت سرباز فداکار اسلام دکتر شهید مصطفی چمران، واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی درخواست رحمت وافر برای همه شهدای اسلام و نابودی دشمنان کافر را مسألت دارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏15، ص: 4)

ـ حکم عفو جمعی از محکومین به پیشنهاد هیأت بررسی وضع زندانیان (1363)

[بسمه تعالی. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی- مد ظله العالی‏

احتراماً، به شرف عرض معظم عالی می‏رساند، پس از صدور فرمان مبارک مورخ 19/ 3/ 62 در مورد رسیدگی به وضع زندانیان محکوم دادگاههای عمومی و انقلاب با اعزام هیأتی به استان گیلان و رسیدگی مداوم به وضع زندانیان از محضر انور عالی استدعای آزادی و تقلیل مدت محکومیت زندانیان گروهکهای ضد انقلاب ذیل را می‏نماید:

ردیف- نام استان- استدعای آزادی- استدعای تقلیل مدت محکومیت‏

1- گیلان- 249 نفر- 278 نفر.

محمد محمدی گیلانی- سید جعفر کریمی- سید محمد ابطحی- مهدی قاضی‏].

بسمه تعالی‏

موافقت می‏شود.[6]- 9 تیر 63 / روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 495)

ـ سخنرانی در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم؛ حفظ وحدت روحانیون (1364)

«همه شما آقایان جزء اعلام و بزرگان هستید، اما مسائلی که می‏فرمایید، من باید از شما رهنمود بگیرم و حساب این نیست که من به شما رهنمود بدهم. عقیده من بر این است که ما باید مشکلات کشور را روی هم حساب کنیم و همه می‏دانیم که هیچ کشوری مثل ایران مبتلا به قدرتها نیست و شما اگر چند دولت را استثنا کنید، بقیه یا مستقیم یا غیر مستقیم با ما مخالف‏اند، چون یک دولت اسلامی که با طرز تفکر خودشان موافق باشد، در ایران به وجود نیامده است و دستشان از ایران کوتاه شده است. از این جهت، با هر وسیله‏ای مشغول می‏باشند تا صدمه‏ای به ایران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است، منتها مستقیماً نمی‏گویند ما با اسلام مخالفیم، می‏گویند: «با اینها که ارتجاعی هستند مخالفیم، با آخوندهایی که حکومت ایران را قبضه کرده‏اند، مخالفیم». در عین حال می‏بینید آن همه تبلیغاتی که علیه ما شده و می‏شود و خواهد شد، در مردم تأثیر چندانی نکرده است. اگر تأثیر کرده بود، آثارش پیدا می‏شد، در حالی که روز قدس نمونه بود و می‏بینید که مردم این گونه در صحنه حاضرند. مسلم، آنها که منافعشان را از دست داده‏اند، آنها که دستشان از حکومت کوتاه شده و آنها که می‏خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالف‏اند، چه در داخل و چه در خارج.

در شرایط فعلی، ما باید وحدتمان را حفظ کنیم تا تمام کارها درست شود. البته در یک کشوری که تازه می‏خواهد احکام اسلام را پیاده کند و دارای چهل میلیون جمعیت و با آن وسعت است، نمی‏شود یکدفعه کارها درست بشود و هیچ خلافی واقع نگردد، در زمان خود پیامبر و حضرت امیر هم خلاف واقع می‏شد. باید جهات مثبت را نگاه کرد، نه جهات منفی را. و ما نباید توقع داشته باشیم که صبح کنیم در حالی که همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- هم که ایشان با تمام قدرت می‏خواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمی‏شود که هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند. و بالاخره همانها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهید می‏کنند.[7] و در روایات، قریب به این معنا دارد که بعضی فقهای عصر با ایشان مخالفت می‏کنند. پس این طور نیست که خلاف فلان قاضی یا فلان فرماندار و اصولًا بعضی جهات منفی، خطری باشد. در زمان حضرت امیر هم قاضی‏اش و فرماندارش خلاف می‏کرده است، این اجتناب ناپذیر است.

الآن اسلام در دست ماست و روحانیون از همه بیشتر مسئولیت دارند، زیرا مردم دنبال آنها حرکت می‏کنند. در این شرایط وقتی که شما مشکلات و فعالیتها را روی هم حساب کنید، خواهید دید که در کنار این مشکلات و فعالیتها کسی تقصیر ندارد و نمی‏خواهد اسلام و احکام اسلام را از بین ببرد. گرفتاری زیاد است، گرفتاری جنگ، گرفتاری خرابیها، گرفتاری آوارگان از همه اطراف. و بالاخره کارهایی که در این مدت برای فقرا و مستضعفین انجام شده است قابل مقایسه با سابق نیست. البته شکی نیست که خلاف هم هست، ولی این طور نیست که با این خلافها ما لطمه اساسی ببینیم، بلکه از اینکه ما اختلاف داشته باشیم لطمه می‏بینیم.

اگر بنا باشد دولت نتواند کاری انجام بدهد و مجلس نتواند کاری انجام بدهد، ما لطمه دیده و کارها زمین می‏ماند. این طور نیست که یکی بهتر از اینها پیدا بشود که بهتر بتواند اداره کند. هر کدام از اینها در جای خودشان آن قدری که زحمت کشیده‏اند، با اخلاص بوده است. و آنها که مشغول کارند انسانهای مخلصی هستند، البته ممکن است داخل آنها افراد بدی هم باشند.

مسئله دیگر اینکه ممکن است برداشتهای اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نمی‏توانیم ببندیم. همیشه اجتهاد بوده، هست و خواهد بود، و حال آنکه مسائلی که امروز پیش آمده است با مسائل سابق خیلی فرق می‏کند. و برداشتها از احکام اسلام مختلف است. ما نباید بر سر برداشتها دعوا بکنیم. و حاصل اینکه شما جامعه مدرسین محترم، باید دنبال این باشید که اگر کسی نزد شما آمد و کارشکنی کرد، تحت تأثیر واقع نشوید، و ملاحظه کنید که مشکلات چیست. و اگر بخواهیم به حرف یک دسته که مثلًا در مجلس هستند بگوییم این دولت نه، این رئیس مجلس یا این نخست وزیر یا این رئیس جمهور نه، چه خواهد شد؟ و اصولًا ما افرادی را داریم که از عالم غیب بیایند و کارها را آن طوری که مطابق میل ماست، صد در صد انجام بدهند؟! این در تمام دنیا پیدا نمی‏شود. و وضع ما جوری است که اگر بخواهیم آن را به هم زنیم صدمه می‏خوریم، یعنی جمهوری اسلامی صدمه می‏خورد. من عقیده‏ام بر این است که هیچ کدام از افرادی که آنها را می‏شناسم نمی‏خواهند کار خلافی انجام بدهند، منتها گاهی تشخیص ناقص است. و شما آقایان پشتیبانی و هدایت کنید، چرا که پشتیبانی شما مؤثر است. و ما باید موارد مثبت را رو به اثبات بیشتر و موارد منفی را کم کنیم. اگر خدای نخواسته، بین جامعه مدرسین با دولت یا جامعه با مجلس یا مجلس با دولت اختلاف پیدا بشود، شکست می‏خوریم. اما اگر همه با هم باشیم، همان طور که تا به حال بوده‏ایم، و شما در تبلیغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت کنند، این جمهوری باقی می‏ماند و امور بتدریج درست می‏شود. ما هم میل داریم که احکام اسلام صد در صد اجرا شود، ولی این طور نیست که کسی قدرت داشته باشد و نکند. باید قدرت دولت و حجم کار آنها را ببینیم چقدر است، و بسنجیم که اگر من جای او باشم چه می‏توانم بکنم، اگر نخست وزیر را برداریم، جنابعالی را نخست وزیر بکنیم چقدر می‏توانید کار بکنید؟

حساب کار را با حساب قدرت باید بسنجید و مسائل را باید دوستانه حل نمود. این نظری است که من از اول داشته و دارم و بعد از این هم خواهم داشت.

بنا بر این، امیدوارم همان طور که شما آقایان با انقلاب بوده‏اید، انقلاب را برپا کرده‏اید، همین طور به پیش بروید و نصیحت کنید. مسئله نصیحت یک مسأله است، انتقامگیری مسئله دیگر. برای مردم و دولت و مسئولین و مجلس باید ناصح بود، نه مقابله کرد. زیرا اگر شما با من و من با شما مقابله کنیم، غیر از اینکه دیگران سوء استفاده کنند چیزی به دست نمی‏آید. شما ببینید خارجیها یک کلمه را می‏گیرند و چیزی از توی آن بیرون می‏آورند که بر ما غلبه کنند، مثلًا می‏گویند: «ایرانی‏ها ادعا می‏کنند ما با گروگانگیری مخالفیم، اما چون اینها ضد امریکا هستند این حرف معنا ندارد». و دیدید که امریکا در همین قضیه گروگانگیری که گرفتار شده است چقدر به این طرف و آن طرف متوسل شده است. از اول هیاهو به راه انداختند که ما دخالت نظامی می‏کنیم، بعداً رئیس جمهور امریکا به التماس و گدایی و دریوزگی افتاده است و به این طرف و آن طرف می‏زند که مسأله را حل کند ولی نتوانست. و عده‏ای از آن طرف ایستاده و می‏گویند: «باید به شرایط ما عمل شود» و ما باید خیلی مواظب باشیم؛ غیر از اینکه ما را از داخل بپوسانند کار دیگری نمی‏توانند بکنند.

مطلب دیگری که کراراً عرض کرده‏ام، مسئله تدریس و فقه است که هر چه می‏توانید آن را تقویت کنید. اسلام با فقه و احکام فقه باقی مانده است، باید عده‏ای کارها را انجام داده و عده‏ای هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرماید.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 302 ـ 305)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اندونزی؛ تبریک عید سعید فطر (1365)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حضرت آقای سوهارتو، رئیس جمهوری کشور اندونزی‏

پیام تبریک آن جناب به مناسبت حلول عید سعید فطر در روز گذشته واصل و موجب تشکر گردید. متقابلًا این عید بزرگ اسلامی را به جنابعالی و ملت مسلمان و برادر کشورتان تبریک گفته، سعادت و عظمت روزافزون ملل اسلامی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 69)



[1] - شهید سید محمدرضا سعیدی.

[2] - بخشی از آیه 12 سوره محمد:« همانند حیوانات می‏خورند( و می‏درند)».

[3] - اشاره به سازمان تروریستی منافقین، که نام خود را سازمان مجاهدین خلق نهاده‏اند.

[4] - بخشی از آیه 29 سوره فتح:« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» محمد( ص) فرستاده خداست و کسانی که با اویند، بر کفار سخت می‏گیرند و به خویشتن مهربانند»

[5] - استوار و مستحکم

[6] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

[7] - بحار الأنوار، ج 52، ص 345، ح 91 و ص 389، ح 207.

انتهای پیام /*