امروز با امام: پانزدهم خرداد

ـ نامه به آقای محمدتقی فلسفی؛ لزوم پایداری و پرهیز از تفرقه (1331)‏

ـ قرار بازداشت موقت و اعتراض امام (1342)

ـ اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد (1343)

ـ نامه به آقای محمد شریعت اصفهانی؛ وخامت اوضاع (1347)

ـ نامه پیرامون اجازه شرعی در صرف سهم امام (ع) جهت کتابخانه و حجره مدرسه (1351)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون و اقشار مختلف مردم؛ سالگرد قیام 15 خرداد (1358)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده افسری؛ تشریح وظایف ارتش (1359)

ـ پیام به ملت ایران؛ یوم اللَّه 15 خرداد، پرتوی از عاشورا (1361)

ـ پیام به هیأت مؤسس بنیاد 15 خرداد؛ رسیدگی به خانواده شهدا و مستضعفان (1361)

ـ پیام به شرکت کنندگان در اردوی عشایری؛ تجلیل از رشادتهای عشایر (1361)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد (1362)

کد : 3730 | تاریخ : 15 خرداد 1400

امروز با امام: پانزدهم خرداد

 

ـ نامه به آقای محمدتقی فلسفی؛ لزوم پایداری و پرهیز از تفرقه (1331)‏[1]

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

به عرض عالی می‏رساند، دور افتادن از مراکز خبر و سفر به همدان و قِلت معاشرت موجب شد که از قضایایی که در مرکز اتفاق افتاده درست مطلع نشدم. اخیراً که اطلاع حاصل شد خیلی موجب تأسف گردید. انسان متحیر است که با این وضعیت چه کند. و با این ترتیب چه امیدی می‏توان از اصلاح کشور داشت و به چه اشخاصی می‏توان اطمینان پیدا کرد. در هر صورت جنابعالی نباید به این چیزها سنگر را خالی کنید. مفسدین همیشه می‏خواهند امثال جنابعالی را از میدان بیرون کنند تا هر تاخت و تازی بخواهند بکنند و انتقادی در کار نباشد آن روز که رضا خان تعرض به عمامه‏ها می‏کرد من به یکی از ائمه جماعت گفتم اگر شما را نظمیه بردند و عمامه را برداشتند و موقع مسجد بود با همان لباس مبدل بروید مسجد. آنها غایت آمالشان این است که مسجدیها دست از کار خود بردارند و متدینین میدان را برای جولان آنها خالی کنند. در هر صورت این پیشامدها در زندگانی اشخاص مؤثر است و ناطقی مثل جنابعالی نباید توقع داشته باشد که تا آخر از تعرض اشرار مصون باشد. لکن این نکته را نباید از نظر دور داشت که انتساب این اعمال به همنوع خودمان خالی از اعمال غرض نیست و می‏خواهند به اصطلاح سنگ را با سنگ بشکنند. باید متوجه باشید که از اختلاف بین خود ماها دیگران نتیجه نگیرند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 29 ـ 30)

ـ قرار بازداشت موقت و اعتراض امام (1342)

بسمه تعالی‏

به این قرار اعتراض دارم.[2]  15/ 3/ 42  روح‏اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 504)

ـ اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد (1343)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

إنَّا للَّهِ و إنَّا الَیهِ رَاجِعُونَ‏

وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ‏[3]

یک سال از فاجعه خونین 12 محرّم 83 (15 خرداد 1342) گذشت. یک سال از مرگ فجیع عزیزان ملت سپری شد. یک سال از بی‏خانمان شدن و بی‏سرپرست شدن یتیمان بی‏پدر و زنهای بی‏شوهر و مادران داغدیده گذشت. واقعه 15 خرداد ننگ بزرگی برای هیأت حاکمه به بار آورد. این واقعه فراموش شدنی نیست. تاریخ آن را ضبط کرد. آیا ملت مسلمان چه جرمی مرتکب شده بود؟ زنها و اطفال صغیر چه گناهی کرده بودند؟ چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علمای اسلام و خطبای مذهبی چه جرمی داشتند؟ گناه آنها دفاع از حق بود؛ دفاع از قرآن کریم بود. به جرم نصایح مشفقانه و صلاح‏اندیشی اهانت شدند، به حبس کشیده شدند، محصور گردیدند، مبتلا به مصایب شدند

علمای اسلام وظیفه دارند از احکام مسلّمه اسلام دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامی پشتیبانی نمایند، از ستمکاریها و ظلمها اظهار تنفر کنند، از پیمان با دشمنان اسلام و استقلال و ممالک اسلام اظهار انزجار کنند، از اسرائیل و عمال اسرائیل- دشمنان قرآن مجید و اسلام و کشور- برائت جویند، از اعدامهای بی‏جهت و تبعیدهای دسته جمعی و محاکمات غیر قانونی و محکومیتهای بدون مجوز بیزاری جویند؛ و صلاح حال ملت و مملکت را در هر حال بیان کنند. اینها جرم است؟ اینها ارتجاع سیاه است؟ در این مملکت تمام فرق ضاله آشکارا تبلیغ ضد اسلامی می‏کنند، محافل آزاد دارند، مجالس علنی دارند. مسیحیین، فرستنده در کلیسای انجیلی در تهران دارند، مؤسسه در کرمانشاه دارند؛ مدارس رسمی دارند، برخوردار از پشتیبانی دولتها هستند، نشر کتب ضد دینی آزاد است؛ فقط مسلمانها و مبلغین مذهبی و علمای اسلام آزاد نیستند. تبلیغات دینی و بیان قانون‏شکنیها «ارتجاع سیاه» شناخته شده و ممنوع گردیده. محافل دینی و مجامع مذهبی محتاج به اجازه شهربانیها و سازمانهاست. دستجات عزاداری بر حضرت سید الشهداء- علیه الصلاة و السلام باید محدود و ممنوع باشد

ما نمی‏دانیم اینها چه بستگی با اسرائیل و عمال اسرائیل دارند! آیا برای مملکت کهنسالی مثل ایران ننگ نیست که دولت اسرائیل بگوید ما حمایت از ایران می‏کنیم! ایران بزرگ تحت الحمایه اسرائیل است؟ آیا خلاف مصالح کشور نیست که مطالب خودساخته بی‏سر و پایی را در افواه‏[4] ملت بیندازند، و روزنامه‏ها در اطرافش بحث کنند و ضعف دولت را بر ملا نمایند؟ این سیاست غلط نیست؟ این فضیحت نیست؟ اینها ملت را خواب فرض کردند

ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است، وحدت کلمه مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانی با تمام دوَل اسلامی است در سراسر جهان؛ مقابل صهیونیست، مقابل اسرائیل، مقابل دوَل استعمارطلب، مقابل کسانی که ذخایر این ملت فقیر را به رایگان می‏برند و ملت بدبخت در آتش فقر و بیکاری و بینوایی می‏سوزد. در حضور چهره‏های رنگ پریده از گرسنگی و بینوایی دائماً دولتها دم از ترقی و پیشرفتهای اقتصادی می‏زنند

این حقایق تلخ ما را به تنگ آورده، علمای اسلام را رنج می‏دهد. اگر اینها «ارتجاع سیاه» است بگذار ما مرتجع باشیم! ما از واقعه 12 محرّم (15 خرداد) خجلت می‏کشیم. واقعه شوم 15 خرداد و مدارس علمی، فیضیه و غیر آن، پشت ما و هر مسْلم غیرتمند را می‏شکند؛ تا هیأت حاکمه چه عقیده داشته باشد! ملت اسلام این مصیبت را فراموش نمی‏کند. ما روز 12 محرّم را عزای ملی اعلام می‏کنیم. بگذار ما را مرتجع بخوانند، کهنه‏پرست بدانند

ما از عواقب این اعمال جائرانه خائف هستیم و نصیحت هیأت حاکمه را لازم می‏دانیم؛ و کراراً نصیحت کردیم و خیر و صلاح را گوشزد کردیم، و رعایت نشده است. ما مصلحت می‏دانیم که دولت، رویّه را تغییر دهد. سازمانها و شهربانیها را این قدر بر ملت ستمدیده و بر علمای اسلام و خطبای محترم چیره نکند. از این اعمال خلاف قوانین اگر می‏توانند جلوگیری کنند. علاقه علمای اسلام به ممالک و قوانین اسلامی علاقه الهی ناگسستنی است‏

ما از جانب خدای تعالی مأمور حفظ ممالک اسلامی و استقلال آنها هستیم و ترک نصیحت و سکوت [را] در مقابل خطرهایی که پیش‏بینی می‏شود برای اسلام و استقلال مملکت جرم می‏دانیم؛ گناه بزرگ می‏دانیم؛ استقبال از مرگ سیاه می‏دانیم. پیشوای بزرگ ما، حضرت امیر المؤمنین- علیه السلام- سکوت را در مقابل ستمکاری جایز نمی‏دانست؛ و ما نیز جایز نمی‏دانیم. وظیفه ما ارشاد ملت است، ارشاد دولتهاست، ارشاد جمیع دستگاههاست. ما از این وظیفه به خواست خدای تعالی خودداری نمی‏کنیم‏

در این زمان، سکوت در مقابل ستمکاری، اعانت به ستمکاران است. وظایف اسلامی وظیفه ما تنها نیست وظیفه تمام طبقات است، وظیفه مراجع اسلام است، وظیفه علمای اسلام است؛ وظیفه خطبای اسلام است؛ وظیفه تمام ملت است؛ وظیفه تمام ممالک اسلامی و ملل اسلام است. ما امید واثق داریم که ملل اسلامی در آتیه نزدیکی بر استعمار چیره شوند. و ما در موقع خود، به خواست خدای تعالی، از هیچ گونه فداکاری دریغ نمی‏کنیم‏.

از خداوند تعالی صلاح حال ممالک اسلامی و ملل اسلام و دولتهای اسلامی را خواستاریم. «اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَفئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهوی إِلَینَا»[5]. و السلام علی من اتبع الهدی‏

روح اللَّه الموسوی الخمینی، محمد هادی الحسینی المیلانی، شهاب الدین النجفی المرعشی، حسن الطباطبایی القمی‏» (صحیفه امام، ج‏1، ص: 335 ـ 338)

ـ نامه به آقای محمد شریعت اصفهانی؛ وخامت اوضاع (1347)

«به عرض عالی می‏رساند، مرقوم محترم که حاوی مطالبی بود که نزد اکثر از علوم غریبه است واصل؛ اوضاع وخیمتر از آن است که بتوان عواقب آن را درست فهمید. اگر نقشه همان نقشه ترکیه- که تحمیل به مصطفی کمال‏[6] شد و او نیز قبول کرد و تا توانست اجرا کرد- باشد، حساب این طرفها خصوصاً ایران معلوم است. ترکها باز مقاومت کردند ولی ماها گمان نمی‏کنم مقاومتی به خرج دهیم، و دولتها بی‏مزاحمتْ افکار پلید دیگران را اجرا می‏کنند ولی با اسم دین مبین اسلام! و ما نیز به همین کلمه دلخوش کردیم یا برای رفع مسئولیت نزد خلق، خود را به دلخوشی می‏زنیم. اگر اینجا صحبتی شود گفته می‏شود ملکی‏[7] بهتر است و آنجا نیز مجرم اصلی را به حساب نمی‏آورند بلکه بعض تلگرافات که اخیراً از قِبَل بعضی آقایان شده است متضمن تطهیر مجرم اصلی است، و داعی بر نشر هم ظاهراً داشتند که لا بد این طور صلاح را تشخیص داده‏اند. و بالجمله اکنون دو طایفه بیشتر نیست: یا ساکت و یا ناطقِ مضر؛ «و الامرُ الی اللَّه تعالی».

تحریر الوسیله را به همان نحو که ملاحظه فرمودید به طبع رسید، و مقداری از آن هم به ایران رفت و در آنجا مسائل دفاع را مستقلًا علی المحکی، نشر دادند و شاید در اثر آن، تشدید نسبت به منزل این جانب زیادتر شده است. در نظر این جانب این امر اگر به صرفه نباشد مهم نیست؛ آنچه مهم است آن است که نمی‏دانم با این وضع آنها و ماها، تکلیف چیست. امیدی در ناحیه خود ما نیست؛ خداوند اصلاح کند. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 185)

ـ نامه پیرامون اجازه شرعی در صرف سهم امام (ع) جهت کتابخانه و حجره مدرسه (1351)

«بسمه تعالی‏

پس از اهدای سلام، مرقوم شریف واصل شد. راجع به کتابخانه و حجره مدرسه در صورتی که لازم است از ثلث از سهم مبارک مجازید صرف کنید و دو ثلث را برسانید برای حفظ حوزه‏های عتبات عالیات. و در صورت عدم کفاف تا نصف با شرط ایصال نصف مجازید. ان شاءاللَّه تعالی موفق و مؤید باشید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه‏ روح‏اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 610)

ـ سخنرانی در جمع روحانیون و اقشار مختلف مردم؛ سالگرد قیام 15 خرداد (1358)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏[8]

انگیزه قیام 15 خرداد

پانزده خرداد چرا به وجود آمد؟ و مبدأ وجود آن چه بود؟ و دنباله آن در سابق چه بود؟ و الآن چیست؟ و بعدها چه خواهد بود؟ 15 خرداد را کی به وجود آورد؟ و دنباله آن را کی تعقیب کرد؟ و الآن کی همان دنباله را تعقیب می‏کند؟ و پس از این امید به کیست؟ 15 خرداد برای چه مقصدی بود؟ و تا کنون برای چه مقصدی است؟ و بعدها برای چه مقصدی خواهد بود؟ 15 خرداد را بشناسید؛ و مقصد 15 خرداد را بشناسید؛ و کسانی که 15 خرداد را به وجود آوردند بشناسید؛ و کسانی که 15 خرداد را دنبال کردند بشناسید؛ و کسانی که از این به بعد امید تعقیب آنها هست بشناسید؛ و مخالفین 15 خرداد، و مقصد 15 خرداد را بشناسید.

15 خرداد از همین مدرسه شروع شد. عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود؛ و بعد از اینکه صحبتهایی و افشاگریهایی شد، دنباله آن منتهی به 15 خرداد شد 51. خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدئیت اسلام و راهنمایی روحانیت و همین جمعیتها که الآن اینجا هستند. اینها بودند که 15 خرداد را به وجود آوردند. همین سنخ جمعیت بودند که 15 خرداد را به وجود آوردند. و همین سنخ جمعیت بودند که کشته شدند. همین طبقه از افراد اسلامی بودند که برای اسلام قیام کردند و هیچ نظری جز اسلام نداشتند 15 خرداد را به وجود آوردند. همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام ندارند در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنبال کردند. از همین جمعیت که مقصدی غیر از اسلام ندارند امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند.

باید دید این جمعیت کی هستند. اینها که 15 خرداد را به وجود آوردند و آنها که در 51 خرداد، به طوری که مشهور است، پانزده هزار فدایی دادند و آنهایی که پس از 51 خرداد و 15 خردادها و پس از قتل عام 15 خرداد و قتل عامهای دیگر در میدانها آمدند چه قشری از جمعیت بودند؟ آنهایی که 15 خرداد را به وجود آوردند، آنهایی که دنباله 51 خرداد را تا کنون رساندند، آنهایی که برای شکستن سد رژیم فعالیت کردند، آنهایی که به خیابانها ریختند و فریاد «اللَّه اکبر» کردند، همین قشر از جمعیت بودند. حق مال همین قشر از جمعیت است؛ دیگران هیچ حقی ندارند. الآن کی منحرف دارد می‏کند مسیر ملت ما را؟ چه گروههایی هستند که ملت ما را از این مسیر می‏خواهند منحرف کنند؟ چه جمعیتهایی هستند که نهضت اسلامی را می‏خواهند از اسلامیتش منحرف کنند؟ اینها گروههایی هستند که عده‏ای از آنها نمی‏دانند قضایا را، جاهلند؛ و عده‏ای هستند عالماً عامداً با اسلام مخالفند. آنهایی که جاهلند باید هدایت کرد، باید گفت به آنها که ای آقایان! که خیال می‏کنید به غیر از اسلام در ایران می‏تواند چیزی پیش ببرد، ای کسانی که گمان می‏کنید [قدرتی‏] غیر اسلام رژیم را ساقط کرده است، ای کسانی که احتمال می‏دهید که غیر مسلمین و غیر اسلام کس دیگر دخالت داشته است، شما مطالعه کنید، بررسی کنید اشخاصی که در 15 خرداد جان دادند، سنگهای قبرهای آنها را ببینید کی بودند اینها. اگر یک سنگ قبر از این قشرهای دیگر غیر اسلامی پیدا کردید، آنها هم شرکت داشته‏اند. اگر در قشرهای اسلامی یک سنگ قبر از آن درجه‏های بالا پیدا کردید، آنها هم شرکت داشته‏اند. ولی پیدا نمی‏کنید. هر چه هست این قشر پایین است، این قشر کشاورز است، این قشر کارگر است، این تاجر مسْلم است؛ این کاسب مسلم است؛ این روحانی متعهد است. هر چه هست از این قشر است. پس 15 خرداد را به تبع اسلام اینها بوجود آوردند و به تبع اسلام اینها حفظ کردند؛ و به تبع اسلام اینها نگهداری می‏کنند. کسانی که گمان می‏کنند غیر قدرت اسلام می‏توانست یک همچو سدی را بشکند در خطا هستند.

و اما آن قشری که به واسطه مخالفت با اسلام با ما مخالفت می‏کنند، آنها باید علاج به هدایت- اگر ممکن است علاج- کرد؛ و الا با همان مشتی که رژیم را از بین بردید این وابسته‏ها را هم از بین خواهید برد. از 15 خرداد تا کنون آنچه شده است، آنچه تحقق پیدا کرده است، با فعالیت همین قشر و با جان‏نثاری همین جمعیت و با خون دادن همین طبقه بوده است. اینها حق دارند در همه چیزهایی که باید تحقق پیدا بکند رأی بدهند. آنهایی که در خارج بودند و حالا آمده‏اند و آنهایی که در خارجِ صف بوده‏اند و حالا وارد صف شده‏اند هیچ حقی در این نهضت ندارند. و نظر آنها هیچ اعتباری ندارد. نظر آن ملتی که نهضت را به وجود آورد و قدرتهای بزرگ را شکست، و بعد از این هم دنبال همین قدرت خواهد بود، تمام حَظّ مال اینهاست. نظرهای اینها میزان است. نظرهای دیگران اگر موافق با نظر اینهاست، اگر دنباله اسلام است، اگر با حفظ اسلام و احکام است، اهلًا و مرحبا؛ و اگر انحراف است آنها باید بروند آنجایی که قبلًا بوده‏اند. انحرافات را از کجا بشناسیم؟ از کجا بدانیم که [تفاوت‏] قشر نهضت به وجودآور، با قشرهای مخالف نهضت چیست؟ از کجا بفهمیم؟ از نوشته‏های آنها، از گفتار آنها، از اجتماعات آنها، از میتینگهای آنها. هر اجتماعی که بر اساس اسلام و قوانین اسلام است، بر مسیر این ملت است. و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلمفرسایی که بر خلاف مسیر اسلام است، هر چه باشد خلاف این نهضت است. مخالفین شما می‏خواهند خون را شما دادید، استفاده را آنها ببرند. مخالفین شما می‏خواهند زحمتها را شما کشیدید، میوه‏ها را آنها بچینند. مخالفین شما ملت ستمدیده هیچ رنجی نبردند، در زمان طاغوت هم هیچ رنجی نبردند؛ برای اینکه تبع بودند؛ موافق بودند یا ساکت بودند. حالا که شما سفره را پهن کردید، اینها به دور سفره نشسته‏اند برای استفاده. کاش می‏گفتند شما هم شریک، لکن می‏گویند ما، و شما نه. و روحانیت نه. ما و قشرهای دیگر نه. همه چیز را برای خودشان می‏خواهند. ما و اسلام نه!

ای غربزده‏ها! ای اجنبی زده‏ها! ای انسانهای میان تهی! ای انسانهای بی‏محتوا! به خود آیید همه چیز خودتان را غربی نکنید. ملاحظه کنید چیزهایی که در غرب است، چیزهای خوبی که در غرب است، ملاحظه کنید جمعیت حقوق بشر که در غرب است، ببینید چه اشخاصی هستند و چه مقاصدی دارند. اینها حقوق بشر را می‏خواهند ملاحظه کنند، یا حقوق ابرقدرتها را؟ اینها دنبال ابرقدرتها هستند و حقوق ابرقدرتها را می‏خواهند تأمین کنند. شما ای حقوقدانهای ما! ای جمعیت حقوق بشر! دنباله این حقوقدانها نروید. شما مثل این قشر، این قشر زحمتکش، حقوق را اجرا کنید. اینها جمعیت حقوق بشر هستند. اینها برای حقوق بشر زحمت می‏کشند. اینها تأمین آسایش بشر را می‏کنند. و شما صحبت می‏کنید! اینها عمل می‏کنند. این کارگرها، این دهقانها، اینها جمعیت حقوق بشر و حقوقدان هستند. اینها عمل می‏کنند، و شما می‏نویسید. هیچ یک از شما در راه رسیدن بشر به حقوق خودش فعالیت ندارد. آنکه فعالیت دارد همین جمعیتی هستند که امروز قیام کرده و 15 خرداد قیام کرد. اینها برای بشر دلسوزند؛ برای اینکه مسْلمند. اینها مسْلمند. اسلام برای بشر دلسوز است. شما که مسیرتان غیر اسلام است برای بشر هیچ کاری نمی‏کنید، می‏نویسید و می‏خواهید نهضت را منحرف کنید، می‏گویید تا نهضت را منحرف کنید.

از 15 خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم یعنی شما خون دادید، من که نشسته‏ام اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه کردید؛ ماها هیچ حقی نداریم. ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفاده عنوانی. خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده‏اش را ببرم! [گریه و ابراز احساسات شدید جمعیت و شعار درود بر خمینی‏] طبقه‏های بالا، آنهایی که فعالیت هیچ نداشتند و مخالفت هم ندارند، حقی ندارند، و نباید حقی داشته باشند؛ لکن اگر از حالا خدمت بکنند، صاحب حق می‏شوند. و من مأیوسم که خدمت بکنند. آنهایی که نظر انحرافی دارند، آنهایی که نظر خیانت به اسلام و این ملت دارند، آنهایی که اسلام 1400 ساله را کافی نمی‏دانند، آنها باید حسابشان را از ملت جدا کنند. جدا هم هست. ما از این به بعد احتیاج به شما داریم. احتیاج به همین طبقه؛ و بی‏نیاز از آن طبقات.

امروز روزی است که اسلام باید تحقق پیدا کند. این حرفها که گفته می‏شود نظیر همان حرفها بود که گفته شد که «حالا زود است صبر کنید.» ما اگر اسلام را در این انقلاب، در این نهضت احکام اسلام را پیاده نکنیم، کی پیاده خواهیم کرد؟ چه وقت همچو نهضتی تحقق پیدا می‏کند؟ اگر این نهضت خدای نخواسته بخوابد و به خاموشی بگراید، کی می‏تواند دیگر اسم اسلام را بیاورد؟

اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کی اجرا بکنیم؟ آقایانی که می‏گویید نمی‏شود، پس کی می‏شود؟ پس بگویید هیچ وقت اسلام نه! بگویید نهضت منهای اسلام. همان طوری که گفتید اسلام منهای روحانیت، حالا هم بگویید نهضت منهای اسلام. اگر با این نهضت اسلام را متحقق نکنید و احکام اسلام را مو به مو جاری نکنید، مأیوس باشید دیگر نخواهد شد. آنهایی که به اسلام عقیده دارند، آنهایی که دلشان برای قرآن می‏تپد، امروز باید فعالیت کنند. 15 خرداد برای همین بود. قبل از 15 خرداد برای اسلام بود قیام روحانیون؛ قیام 15 خرداد برای همین بود؛ بعد از آن هم دنباله همین بود. اسلام بود لَیْسَ الّا. ما غیر اسلام نمی‏خواهیم. و اسلام در همه وقت و خصوصاً حالا قابل اجراست.

آقایان! توجه کنید به گفته‏های خودتان، توجه کنید به نوشته‏های خودتان، توجه کنید که شما را اسلام از قید و بند آزاد کرد. توجه کنید که شما را اسلام از بلاد خارج به داخل کشاند. توجه کنید که اسلام شما را از زاویه‏ها بیرون کشید؛ از کنج خانه‏ها بیرون کشید. توجه کنید که اسلام قلم شما را آزاد کرد. توجه کنید که اسلام بیان شما را آزاد کرد. حالا بر ضد اسلام؟! مسلمین می‏توانند تحمل کنند که اسلام و خون مسلمین شما را آزاد کرد، و حالا بر ضد اسلام قیام می‏کنید؟ چیز می‏نویسید؟ این کفران نعمت است. خداوند این نعمت را به شما داد. شکرانه این نعمت این است که تبعیت کنید از اسلام. توبه کنید از حرفهایی که می‏زنید. توبه کنید از نوشته‏هایی که می‏نویسید. گرایش کنید به اسلام. گرایش کنید به طبقات پایینی که شما پایین می‏دانید و از شما بالاترند. اینها چهره نورانی اسلام و مسلمینند. اینها چهره‏هایی هستند که رسول خدا آنها را می‏پذیرد. اینها چهره‏هایی هستند که محبوب خدا هستند. شما هم وارد اینها بشوید؛ چهره خودتان را با اینها منطبق کنید؛ آراء خودتان را با اینها منطبق کنید. هی دم از غرب چقدر می‏زنید! چقدر میان تهی شدید! باید احکام اسلام را با احکام غرب بسنجیم! چه غلطی است! شکر نعمت این است که به اسلام وفادار باشید. من به شما اخطار می‏کنم که به اسلام وفادار باشید، من شما را نصیحت می‏کنم. من در همین مدرسه شاه را نصیحت کردم و نشنید، شما که چیزی نیستید. عصر عاشورا من گفتم کاری نکن که ملت تو را بیرون کند. نشنید و کاری کرد که ملت بیرونش کرد. [تأیید حضار و سپس شعار درود بر خمینی جمعیت‏] برادرهای من! از هر قشری که هستید، وقت نگذشته است؛ وقت توبه باقی است. بیایید با این ملت برادروار در این راه راهپیمایی کنید. یکی از شما توی این جمعیت نیست! یک دانه از شما توی این جمعیت نیست! بیایید با این مردم هم رأی باشید؛ هم صدا باشید. بیایید [به سوی‏] اسلام که همه شما را نجات داد. به شکرانه نعمت از اسلام وفاداری کنید. برای اسلام باشید. برادرهای من! آنچه می‏خواهید در اسلام است. آنچه می‏خواهید در این کنج مدرسه‏هاست. زندگی آنها را ببینید، و مقایسه کنید با آنهایی که برای بشر دلشان می‏تپد! یعنی با قلم، یعنی با بیان! ببینید اینها در چه حال هستند. ببینید زندگی روحانیت چه است. ببینید زندگی این طبقه کارگر چه است. ببینید زندگی این کشاورز چه است. زندگی این کاسبکار چه است. برای اینها فکر کنید. دلسوزی این نیست که قلم بردارید بر ضد اسلام چیز بنویسید؛ به اسم حقوق بشر و به اسم حقوقدان با اینها همراهی کنید. شماها تا حالا برای این ملت از جیبتان چیزی خرج کردید؟ به وجدان خودتان من ارجاعتان می‏کنم. آنهایی که دلشان برای این مستمندان و این بشر می‏سوزد؛ این زنهای اطراف شهر قم و زنهای جنوب تهران و زنهای جنوب همه شهرستانها. جنوب به معنای اینکه شما می‏گویید اینها پایین هستند. اینها حقوق بشر را می‏دانند و عمل می‏کنند. اینها طلاهایشان که ذخیره یک پنجاه سال، بیست سال، سی سالشان بود آمدند برای مستمندان دادند. شما چه کردید؟ شماها چه کردید؟ بگویید. شما هم همراهی کنید با این مستمندان. شما با این طبقه همراه بشوید. نمی‏گویم پول بدهید؛ می‏گویم قلمتان موافق باشد؛ قدمتان موافق باشد؛ رأیتان موافق باشد؛ اسلام را حفظ کنید. اسلام برای شما خوب است. برای دنیایتان خوب است. اگر آخرت را هم قبول ندارید، برای دنیایتان خوب است. با روحانیین مخالفت نکنید؛ برای دنیایتان خوب است. اینها هستند، این قشر روحانی متعهد، این قشر روحانی که توی این حجره‏های کوچک دو تا سه تا زندگی می‏کنند که بیرونشان کردند، این جمعیت زاغه‏نشینهای اطراف شهرها که هر هفت نفر، هشت نفر آنها در یک سوراخی زندگی می‏کنند، اینها حقوق بشر را بهتر از ما می‏دانند. اینها جمعیت دلسوزی برای بشرند. اینها جمعیت حقوق بشرند، نه من و شما. بیایید برای اینها فکری بکنید، برای اینها. دولت و ملت برای این طبقه فکر کنند. اینها حق دارند. حق اینها را ادا کنید. و همینها حق بشر را دارند ادا می‏کنند.

من به شما جمعیتها، جمعیتهایی که هر چند روز دور هم می‏نشینید، نصیحت می‏کنم من علاقه دارم که همه سعادتمند باشید. من نصیحت می‏کنم که مسیر خودتان را از اسلام جدا نکنید. مسیر خودتان را از روحانیت جدا نکنید. این قدرت الهی را. این قدرت روحانیت که یک قدرت الهی است، از دست ندهید. اگر این قدرت از دست برود، شما هیچ خواهید بود. این قدرت روحانی است که مردم را به کوچه‏ها می‏کشد. قدرت اسلام است که از حلقوم روحانیت بیرون می‏آید. اینها را نشکنید. خدایا، تو می‏دانی که من برای اینکه معمم هستم از روحانیت طرفداری نمی‏کنم. برای اینکه می‏دانم این قشرند، این قشرند که می‏توانند ملت را نجات بدهند؛ این قشرند که مردم آنها را می‏خواهند. این مساجد است که این بساط را درست کرد. این مساجد است که نهضت را درست کرد. در عهد رسول اللَّه هم، و بعد از آن هم تا مدتها، مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود؛ مرکز تجییش جیوش بود. «محراب» یعنی مکان حرب؛ مکان جنگ: هم جنگ با شیطان، و هم جنگ با طاغوت. از محرابها باید جنگ پیدا بشود؛ چنانکه پیشتر از محرابها پیدا می‏شد از مسجدها پیدا می‏شد. ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید. ای روشنفکران مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر غربی نباشید. روشنفکر وارداتی نباشید! ای حقوقدانها! مسجدها را حفظ کنید. بروید به مسجد؛ نمی‏روید! این مسجدها را حفظ کنید تا این نهضت به ثمر برسد؛ تا مملکت شما نجات پیدا کند. خداوند ان شاء اللَّه این مسجدها را برای ما حفظ کند. خداوند ان شاء اللَّه روحانیون را برای ما حفظ کند. خداوند ان شاء اللَّه مخالفین را هدایت کند. خداوند ان شاء اللَّه ملت ما را سعادتمند کند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 53 ـ 60)

ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده افسری؛ تشریح وظایف ارتش (1359)

«از این مسرورم که در روز 15 خرداد که دیدید و دیدیم بر ملت ما چه گذشت، و برای چه این ملت پایمال شدند- و امروز هم 15 خرداد است و می‏بینم که شما امید آتیه ملت در اینجا با هم مجتمع هستیم- چند دقیقه‏ای صحبت کنیم و مطالبی که گذشته است و ان شاء اللَّه، می‏گذرد در میان بگذاریم.

این کلماتی که این آقا گفتند، مضمون یک آیه نیم سطری است که راجع به مؤمنین، خدای تبارک و تعالی می‏فرماید که اگر کسی بخواهد خودش را بفهمد که مؤمن است، یک میزانی خدای تبارک و تعالی قرار داده است که با او می‏تواند بفهمد که این مؤمن و مسلم است: أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛[9] وقتی با اجنبیها مواجه می‏شوند با شدت و کوبندگی مواجه می‏شوند، وقتی بین خودشان هستند با رحمت و عطوفت مواجهند.

من از اول آمدن رضا خان به تهران و کودتا کردن تا حالا شاهد مسائلی که بر این ملت گذشته است تا حدودی بوده‏ام. در زمان رضا خان، سرکوبی هر چه بود سرکوبی ملت بود. زمان پسرش هم همین طور نسبت به ملت خودشان با شدت و قدرت شیطانی عمل می‏کردند و سرکوب می‏کردند ملت را، سرکوب می‏کردند دانشگاه را. آن وقت دانشگاه نبود و لکن محصلین را سرکوب می‏کردند، علمای اسلام را. بین خودشان بعکس آنکه خدای تبارک و تعالی می‏فرماید، بین خودشان شدت بود. خداوند می‏فرماید بین خودشان عطوفت است، لکن در زمان این دو نفر، بین خودشان؛ یعنی، در وطنشان و بین ملتشان شدت و کوبندگی بود.

وقتی که این قوای ثلاث- انگلستان و شوروی و امریکا- از سرحدّات ما آمدند و هجوم کردند به ایران، از قراری که گفتند، یکی از صاحب‏منصبهای آن وقت گفته بود- یعنی، رضا خان از او پرسیده بود- که مقاومت چقدر بود. گفته بود: سه ساعت. آن هم دروغ گفته بود. بعد، گفته بود: چرا این جور شد؟ گفته بود: این هم مهم بود. اینها که آمدند من خودم شاهد این بودم از سرحدّات، وقتی که این اجنبیها وارد شدند در تهران، صاحب منصبها گذاشتند و فرار کردند؛ یعنی، تمام پادگانها را رها کردند. سربازها را من می‏دیدم که توی کوچه‏ها، توی خیابان، سرِخود دارند می‏گردند و حتی چیزی هم که بخورند نداشتند. یک شتری عبور می‏کرد، قافله شترهایی عبور می‏کردند، مثل اینکه خربزه بود؛ اینها که می‏افتاد از رویشان، اینها حمله می‏کردند که بخورند و صاحب‏منصبهایشان بارهایشان را بستند و فرار کردند. این وضع ما [بود.] نه، خوب نمی‏توانیم بیان کنیم مسائل را. اما این اجمالی بود از ارتش آن روزی ما و همین طور شهربانی‏مان و همین طور ژاندارمری‏مان. اینها بعکس آنکه در قرآن است، «اشدّاء» بودند بر خود مردم. خدا می‏فرماید که مؤمنین «اشدّاء» ند بر کفّار، اینها اشدّاء بودند بر خودیها و آن اشخاصی که در مملکت خودشان بود [ند]، بر مسلمین.

من باز این ناراحتی که برایم پیدا شد، در ملاقاتی که محمد رضا با یکی از رئیس جمهورهای امریکا بود- گمان می‏کنم جانسون بود- من آن تلخی در ذائقه‏ام باز مثل اینکه هست، که می‏دیدم این آدمی که وقتی در ایران است با مردم آن طور رفتار می‏کند، آن طور سرکوب می‏کند مردم را، آنجا جلوی میز آن رئیس جمهور ایستاده بود و او عینکش را برداشته بود به او نگاه نمی‏کرد. از این طرف، نگاه می‏کرد و این مثل یک بچه مکتبی. آن وقت من تشبیهش کردم به یک بچه مکتبیهای زمان سابق که مقابل معلّمشان، که خیلی از او می‏ترسیدند و وحشت داشتند. یک همچو صحنه‏ای بود. من این قدر ناراحت شدم که تلخی‏اش الآن هم وقتی فکر می‏کنم، در ذائقه‏ام هست که ما مبتلای به چه وضعی بودیم. چه اشخاصی بر ما حکومت کردند. و چه اشخاصی بر این ملت حکومت کردند. اشخاصی که در مقابل اجنبیها و کفار آن طور بودند و در مقابل ملت خودشان، آن طور سرکوبی می‏کردند.

شما که برای آتیه این مملکت ان شاء اللَّه، امید هستید، باید همین دستوری که از جانب خدای تبارک و تعالی، برای شناخت مؤمن وارد شده است، مدّ نظرتان داشته باشید. با ملت خودتان، با ملت مسلم رحیم باشید، لطیف باشید، رئوف باشید. در مقابل اجانب، توفنده و کوبنده باشید، عکس زمان رژیم سابق و مثل زمان صدر اسلام. صدر اسلام وقتی که مسلمین مواجه می‏شدند با کفار، طوری رفتار کرده بودند با آنها، که از قراری که گفته می‏شود، بین آنها معروف شده بود که این عربها آدم را می‏خورند. بین خودشان آن طور رئوف و مهربان بودند که سردار بزرگ، مالک اشتر، از بازار عبور می‏کرد. یک کسی نشناخته، به او فحّاشی کرد. ایشان هم سرش را زیر انداخت و رفت. کسی به او گفت که تو شناختی این را؟ گفت: نه. گفت: این مالک اشتر است. دوید، دنبالش دوید. دید که رفته توی مسجدی و ایستاده، نماز می‏خواند. آمد پیشش عذرخواهی. گفت: نه، عذرخواهی نکن، من آمدم اینجا نماز بخوانم و برای تو طلب مغفرت بکنم از خدا. این تربیت اسلامی است.

اگر ارتش ما، که امید یک ملت است، به ادب اسلامی درآیند، امکان ندارد که یک هجومی بر آنها بشود، متزلزل بشوند؛ برای اینکه تزلزل مال آن است که ایمان ندارد. اینکه ایمان دارد متزلزل نیست. اگر ادب اسلامی در بین ملت ما متحقق بشود؛ همه قشرها یک قشرهای اسلامی بشوند، آسیب دیگر در این ملت تحقق پیدا نخواهد کرد، آسیب‏پذیر نخواهند شد. کوشش کنید که در این دانشکده‏ها و دانشگاهها که هستید، ایمان را در خودتان تقویت بکنید. ایمانی که هم در اینجا شما را شرافتمند می‏کند و هم در پیشگاه حق آبرو دارید و با آبرومندی وارد می‏شوید به حق تعالی.

کوشش کنید که عادت بدهید خودتان را بر اینکه با اهالی کشور خودتان حکمفرمایی بر خلاف حق نکنید. رحیم باشید. اگر یک کسی هم خلاف کرد، شما به طور خشونت با او عمل نکنید. به قانون باید عمل بشود، همان طوری که سربازهای صدر اسلام بودند و با عدد کمی، فتحهای بزرگی کردند. سرّ اینکه این عدد کم به امپراتوری ایران غلبه کرد، این بود که آنها ایمان داشتند. از روی ایمان و با این روحیه، که ما اگر هم کشته بشویم شهید هستیم و پیش خدا می‏رویم و آبرومندیم، اقدام می‏کردند و آنها به این مبانی اعتقاد نداشتند و با زور آورده بودند آنها را برای جنگ و با فشار آنها آمده بودند برای جنگ و وقتی که وضع اسلام را می‏دیدند، ایرانی‏ها وقتی دیدند که لشکر اسلام وقتی آمد اینجا، یک وضع دیگری دارد، غیر امپراتوری ایران است، مردم اقبال کردند به آنها. این سرّ پیروزی مسلمین شد بر آن لشکر مجهّز ایران و همین طور در روم. همین طور اگر ما ارتشمان یک ارتش صحیح اسلامی- ملی بود نمی‏توانست کسی از خارج به ما تحمیل بشود. اینکه مستشارهای امریکایی بر ما تحمیل شد، برای اینکه سردمدارهای آن وقت همه‏شان از آنهایی بودند که ایمان اصلًا نداشتند و هر چه می‏خواستند، می‏خواستند یک روزگاری را با خشونت به مردم بگذرانند و یک نوایی هم در اینجا با دله‏دزدی و امثال ذلک پیدا بکنند.

اگر امروز بخواهد امریکا یا شوروی یا هر کس برای شما یک مستشاری بفرستد، خود شما جلویش را می‏گیرید و خود شما مانع می‏شوید. اگر یک صاحب‏منصبی هم- فرض کنید- یک سرلشکر یا ارتشبدی هم بخواهد یک همچو کاری را بکند، خود سربازها و خود درجه دارها و خود افسرهای زیردست زیر این بار نمی‏روند و جلوگیری می‏کنند؛ برای اینکه متحوّل شده‏اند این جوانهای ما، ارتشیهای ما متحوّل شده‏اند به یک چیز دیگری. غیر زمان سابق است. اینها حالا یک موجود دیگری شده‏اند.

برادرهای من، اگر بخواهید آبرومند بشوید در دنیا و آخرت و شرافتمند زندگی کنید، باید با قدرت و شدت، در مقابل دیگران بایستید و در بین خودتان رحیم و رئوف و دوست باشید. اگر یک ارتشی پشتوانه ملی نداشته باشد، مثل همان ارتش سابق می‏ماند که اینها می‏دیدند که چنانچه صاحب‏منصب‏ها می‏دیدند که اگر در تهران هم بخواهند بمانند و وضع این طور باشد، خود مردم آنها را چه خواهند کرد و لهذا، چمدانها را بستند و فرار کردند. اما شما ان شاء اللَّه، پشتوانه ملت را دارید. شما عددتان فرض کنید چند هزار باشد، لکن پشتوانه‏تان سی و چند میلیون است، همه مردم است. ارتش، ارتش مردمی است، نه ارتش طاغوتی که سرکوب کند؛ ارتشی است که با مردم زیر یک سقف جمع می‏شوند و مردم برای آنها تظاهرات می‏کنند و اینها هم برای مردم تظاهرات می‏کنند. این یک چیز تازه‏ای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده و این را حفظش کنید.

این پشتوانه را حفظ کنید که این پشتوانه آن چنان قدرتی به شما خواهد داد که یکی‏تان در مقابل صد تا، در مقابل چند صد تا خواهید بود. وقتی شما خودتان را در آن طرف مواجه با دشمن دیدید، در این طرف مواجه با ناراضی دیدید، نمی‏توانید خودتان را حفظ کنید.

ارتشی که ملت از آن ناراضی است، ارتشی که می‏بیند ملت پشت به او کرده، اگر یک دشمنی از آن طرف بیاید، پناهگاه دیگر ندارد این. این نمی‏تواند دیگر مقاومت کند، به خلاف ارتشی که می‏بیند آن طرف دشمن است و این طرف بیست و چند میلیون، سی و چند میلیون دوست است و پشتیبان اوست. همان طوری که او در میدان جنگ، دارد جنگ می‏کند، اینها هم بزرگ و کوچکشان، زن و مردشان دنبال او جنگ می‏کنند. یک همچو ارتشی پیروز است. سعی کنید این طوری باشید.

آیا آن 15 خرداد بهتر بود که ارتش ما به جان مردم ریخت و همین ملت بیچاره را آن طور قتل عام کرد یا این روز 15 خرداد و سالروز 15 خرداد که شما با ملت در آغوش هم هستید و آمده‏اید با هم صحبت می‏کنید؟ حفظ کنید این موهبت الهی را. این یک موهبت الهی است که خدا به ما داد که ارتش و ملت و ژاندارمری و ملت و پاسدار، همه با هم دوست باشند و با هم در مکروهات و در خوشیها شریک باشند. ارتش هماهنگی داشته باشد با ژاندارمری و پاسدار. پاسدار هماهنگی داشته باشد با ارتش و ژاندارمری.

ژاندارمری هم همین طور. همه قوای انتظامی این طور باشند که هماهنگ باشند؛ بخواهند با هم کار را انجام بدهند. اگر بنا باشد که پاسدارها از یک طرف بکِشند و ارتش از یک طرف و ژاندارمری از یک طرف و شهربانی از یک طرف، این یک مملکتی می‏شود که لازم هم نیست از خارج به این یک آسیبی برسد، خودش آسیب دیده است و خودش مثل خربزه کرمو می‏ماند که از باطن خراب است. شما که رمز پیروزیتان را دیدید و دیدید که به همه قدرتهایی که پشتوانه این قدرت شیطانی بود پیروز شدید و دیدید که رمزش این بود که ایمان داشتید و «اللَّه اکبر» همراه شما بود و وحدت داشتید و همه یک وجهه داشتید. این طور نبود که یکی از این راه برود و یکی از آن راه برود، همه از یک راه می‏رفتید. ملت و آن ارتشی که آن پایینهایشان که مؤمن بودند و ژاندارمری و اینها همه ملحق شدند به هم و همه یک راه رفتند و همه هم ایمان داشتند. هیچ در آن وقت مطرح نبود که من می‏خواهم یک منصبی پیدا کنم، همه روی ایمان به خدای تبارک و تعالی، و فریاد «اللَّه اکبر» و اینکه ما جمهوری اسلامی می‏خواهیم، این رمز پیروزی شماست. این سند پیروزی ملت ایران است؛ پیروزی‏ای که ملت ایران نمی‏داند در خارج کشور چه نظری به ایران دارند. باز، ملت ما نمی‏داند که آنجا بیشتر از خود ایران احترام به ما می‏گذارند، احترام به ملت می‏گذارند، آنها که در خارج هستند و زیر بارهای ستمگران هستند، می‏فهمند که ما چه کرده‏ایم و ملت ما چه کرده است و چه شده است.

باید همه همان طوری که از اول، آن رمز را خدای تبارک و تعالی تعلیمشان کرد و با الهام خدای تبارک و تعالی، همه با هم مجتمع شدند و با یک ایده و با یک حرکت، حرکت کردند و همه بساط را به هم زدند، این رمز را باید نگه داشت. اگر بنا باشد که شما خیال کنید ما حالا پیروز شدیم و دیگر باید برویم سراغ کارهای خودمان، نه، ما پیروز نشده‏ایم، باز ما مورد تهدید اقتصادی و نظامی بزرگترین امپراتوریهای دنیا هستیم و آن امریکاست که قضیه رئیس جمهور نیست، قضیه امپراتوری است، قضیه استبداد است. ما الآن در مواجهه با یک همچو قدرتی هستیم و سایر قدرتها.

ما در این طرفمان یک قدرت واقع شده، آن طرف یک قدرت، آن طرف یک قدرت و همه هم می‏خواهند که وضع ایران را از اینکه هست به هم بزنند. ما پیروز نیستیم الآن. پیروزی ما آن روزی است که ایران و ان شاء اللَّه، سایر ممالکی که مستضعفین دربند هستند، همه رها بشوند و این ریشه‏های فاسدی که بین مردم افتاده‏اند و می‏خواهند آنها را از جمهوری اسلامی و از اسلام دلسرد کنند اینها هم با قدرت شماها از بین بروند. آن وقت پیروز هستیم و آن وقت هم باید با هم باشیم.

مسلمین به حسب دستور خدای تبارک و تعالی، «ید واحده» [اند] نه دو تا دست، ید واحدة علی من سواهم.[10] همه مثل اینکه یک دست، باز دو دست هم نفرموده است؛ برای اینکه دو دست هم ممکن است این از این طرف برود، آن از آن طرف. نه، دست واحد، همه‏شان مثل دست واحد می‏مانند. مسلم این طوری است و اگر مسلمین این طور باشند که آن طور وحدت با هم داشته باشند، که مثل یک دست باشند، ید واحده باشند، این دیگر آسیب بردار نیست. آسیب از داخل خود آدم، داخل خود ملت و کشور بر ما وارد می‏شود و بر شما. از خارج هیچ ترسی نداشته باشید، از داخل خودمان بترسید. از اینکه با توطئه‏ها شماها را از هم جدا کنند و شماها را از پاسدارها و پاسدارها را از شما و ژاندارمری را از دیگران و شهربانی را از دیگران و ملت را از آنها. این آسیب یک آسیب بزرگی است که خود به خود، ما تحلیل می‏رویم، و لو اینکه از خارج هم به ما حمله‏ای نشود و نمی‏شود، این آسیب، آسیب مهمی است.

شیاطین شروع کردند، از اینجا شروع کردند. آن هیاهوی خارجی [را] احتمال بدهید که برای اغفال ما از داخل باشد؛ آن هیاهو که در خارج می‏کنند و آن تهدیداتی که از خارج می‏کنند، احتمال بدهید که برای این باشد که ما جهت را گم کنیم و متوجه به خارج بشویم، از داخل غفلت بکنیم. از داخل غفلت نکنید و از وسوسه‏هایی که در داخل واقع می‏شود، در داخل- مثلًا- پادگانها، در داخل ارتش و ژاندارمری، که مانع می‏شود از اینکه یک نظم صحیحی در کار باشد، از این بترسید، از اینکه بین خود ارتش اختلاف باشد و آن بگوید: صاحب منصب اوست، این بگوید: او، و آن بگوید: او، که هرج و مرج درست بشود. از این بترسید که یک ارتش را متزلزل می‏کند، نظام از دست گرفته می‏شود.

ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نیست و شیاطین که ممکن است نفوذ کرده باشند هم در ارتش، هم در ژاندارمری و هم در سایر قوای انتظامی و غیر انتظامیه، آنها در هر جا به یک صورتی دامن‏می‏زنند به اینکه نظم را از ارتش و ژاندارمری و سایر قوای انتظامیه بگیرند و در باطن خود ارتش، هرج و مرج ایجاد کنند. اگر یک ارتشی با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذیرد این هرج و مرج را، معنایش این است که ارتش نیست.

هیچ امکان ندارد که او بتواند با یک قدرتی- هر چه هم [کم‏] باشد- مقابله کند. اگر نتواند ارتش خودش را اصلاح کند و قدرت خودش را و پیوند خودش را و نظمی که در باطن باید باشد، این را ایجاد بکند، این نمی‏تواند در مقابل غیر- هر غیری باشد- مقاومت کند.

اینهایی که می‏آیند به جوانها از راه دلسوزی می‏گویند که چرا باید شما- مثلًا- [اطاعت کنید]، این مثل زمان طاغوت می‏ماند که شما اطاعت کنید، خیر، این مثل زمان امیر المؤمنین می‏ماند اطاعت از طاغوت بد است، نه اطاعت از ارتشی که مال اسلام است. اطاعت از یک فرماندهی که فرمانده اسلام است، واجب است به حسب حکم اسلام؛ تخلّف حرام است. طاغوت برای طاغوتی‏اش بد بود، نه برای نظمش. اگر شما بخواهید که به هم بزنید اوضاع را و یک دسته جوان نپخته و بی‏تفکر بیایند در اینجا و بخواهند به هم بزنند اوضاع را، تمامتان آسیب‏پذیر خواهید شد، نه فقط صاحب‏منصب‏ها؛ خیر، همه آسیب‏پذیر خواهید شد. اگر بنا باشد درجه‏های بالا، البته آنهایی که ان شاء اللَّه، اسلامی هستند و می‏شوند، اینها از آنها اطاعت نکرد [ند] و از فرمانده کل قوا اطاعت نکرد [ند]، اگر بنا شد یک همچو چیزی باشد، هیچ وقت نمی‏تواند ارتش، ارتش باشد. زمان حضرت امیر هم اطاعت واجب بود بر ارتش نسبت به فرماندار. حکم اسلام است. البته فرماندار هم باید با نظر طاغوتی نگاه نکند به آنها، با نظر عطوفت، مهربان باشد. باید همه شما قوّه واحده باشید، ید واحدة علی من سواهم.

باید همه شما نظم را حفظ کنید. همه قوای انتظامیه نظم را در باطن خودشان حفظ کنند تا یک ارتش صحیح باشد، یک ژاندارمری صحیح باشد، یک سپاه پاسداران صحیح باشد.

اگر بنا باشد که سپاه پاسداران به طور هرج و مرج کار بکنند، هر که، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرّض بکند و مال مردم را- خدای نخواسته- بگیرد، این پاسدار اسلام نمی‏شود، این طاغوت است به صورت دیگر درآمده. مگر طاغوت چی بود؟ طاغوت همین بود که جان و مال مردم در امان نبود در زمان او. اگر بنا باشد که جان و مال مردم در این زمان هم از قوای انتظامیه در امان نباشد، این همین طاغوت است، منتها با صورت دیگر آمده بیرون و طاغوتی که به صورت مسلم بیرون بیاید، خطرش از آن طاغوت بدتر است. این منافق است. عذاب منافقها بیشتر از عذاب کفار است.

سعی کنید همه‏تان، همه قوای انتظامیه سعی کنند که هماهنگ بشوند، سعی کنند که به آن موازینی که در ارتش هست، موازینی که در سپاه پاسداران هست، موازینی که در سایر قوای انتظامیه هست، عمل بکنند. خیال نکنند که اطاعت از ما فوق طاغوتی است. خیر، اطاعت از ما فوق در جمهوری اسلامی و در لشکر اسلام، حکم اسلام است، حکم خداست. اطاعت از فرماندهان، که به یک تعبیر «اولی الامر» هستند، این در قرآن واجب شمرده می‏شود و واجب است این. این جوانهای دل پاک و صاف ما گول نخورند از شیاطینی که می‏آیند با آنها صحبت می‏کنند. هر که با شما صحبت کرد راجع به بی‏نظمی و بی‏اطاعتی، دنبالش نروید، ببینید این کی است و از کجا آمده و الهام از کجا می‏گیرد.

بدانید که این الهام از غیر مسلمین می‏گیرد، این الهام از اشخاصی می‏گیرد که نمی‏خواهند و نمی‏توانند ببینند که یک کشوری روی پای خودش ایستاده و می‏ایستند. شما الآن مورد حسادت همه اجنبیهایی [هستید] که می‏خواستند ایران را و می‏خواهند ایران را ببلعند، شما مورد حسادت آنها هستید. آنها توطئه می‏کنند که شما را از هم جدا کنند. پاسبانها را از ژاندارمری، ژاندارمری و پاسبان را از ارتش و ارتش هم بین خودشان از هم گسیختگی پیدا بکنند. اگر این طور باشد، خطر برای همه‏تان هست.

من دعا می‏کنم که همه شما ان شاء اللَّه و همه ملت ایران و همه قوای انتظامی سلامت و سعید باشند، و همه با هم هماهنگ باشند و حفظ مراتب را بکنند و ان شاء اللَّه شماها که در تحصیل هستید، خودتان را مجهّز کنید برای خدمت کردن به کشور خودتان، خدمت کردن به اسلام که آن هم خدمت به کشور است و ان شاء اللَّه، با قدرت، ملت ما پیش برود و از این حرفهایی که در خارج و داخل گفته می‏شود هراس نداشته باشد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 400 ـ 408)

ـ پیام به ملت ایران؛ یوم اللَّه 15 خرداد، پرتوی از عاشورا (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

با سپاس بی‏حد به خداوند متعال، امروز به روز 15 خرداد 61 رسیدیم. سالروز خرداد 42 خمیر مایه نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامی ماست. ملت عزیز باید این خمیر مایه و بذر پر برکت را در عصر عاشورای 83 [قمری‏] جستجو کند؛ عصر عاشورای مصادف با ساعات شهادت نصرت‏آفرین سید مظلومان و سرور شهیدان؛ عصر عاشورایی که خون طاهر و مطهر ثار اللَّه و ابن ثاره به زمین گرم کربلا ریخت و ریشه انقلابات اسلامی را آبیاری نمود. ملت عظیم الشأن در سالروز شوم این فاجعه انفجارآمیزی که مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می‏شد. واقعه عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 61 و از آن تا قیام عالَمی بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- در هر مقطع انقلاب‏ساز است. آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دست ستمشاهی خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به جا گذاشتند، که ملت عظیم الشأن ایران بحمد اللَّه تعالی با قدرت و پیروزی بر گور آتشبار آنان لعنت می‏فرستد.

سالروز 15 خرداد 60، با 61 که اینک شاهد آنیم فرق بسیار دارد. در سال 60 مع الأسف کشور و ملت شریف گرفتاریهای زیاد داشت که گرفتاری جنگ تحمیلی و خیانت بعضی عناصر آتش افروز برای بیگانگان و خرابکاریهای عناصر فاسد از منافقان تا دیگر گروهکهای منحرف تروریست [که‏] منجر به شهادت عده کثیری از عزیزان متعهد به اسلام و جمهوری اسلام گردید، ولی بحمد اللَّه تعالی در سالروز 15 خرداد 61 رزمندگان قدرتمند ما با فداکاری و عاشق‏پیشگی که پشتوانه آنان عنایت حضرت باری تعالی و توجه خاص حضرت بقیة اللَّه- روحی لمقدمه الفداء- و پشتیبانی ملت بزرگوار در سراسر کشور است، بر جنگ‏آفرینان پیروز شدند، و اکنون قدمهای آخر را برمی‏دارند. و صدامیان تبهکار نفسهای احتضار[11] را می‏کشند و بساط مفسدان داخل و گروهکهای مزدور با همت پاسداران، کمیته‏ها و پرسنل شهربانی و بسیج و همکاری ملت عزیز درهم پیچیده شد. در سال 60 با فعالیت زیاد خائنان و وابستگان به امریکا می‏رفت تا میان سپاه پاسداران، این جوانان متعهد فداکار با ارتشیان رزمنده عزیز که فداکاری همگان را در جبهه‏ها مشاهدیم با دست پلید جنایتکارانی سیاست باز و تروریستهایی جنایت پیشه با حیله‏هایی شیطانی شکاف پیدا شود. و خداوند می‏داند که کشور مظلوم ما با این نقشه شوم به کجا کشیده می‏شد و به ملت شریف چه‏ها می‏گذشت و به سر اسلام چه‏ها می‏آمد. و به خواست خداوند بزرگ و همت مجلس شورای اسلامی و پشتیبانی ملت شریف در سال 61 سالروز خرداد، این جرثومه‏های فساد و خیانت و این جنایت‏پیشگان امریکایی از صحنه خارج و به قبرستان نسیان سپرده شدند.

امروز با سپاس به الطاف خداوند متعال، نیروهای مسلح آن چنان از انسجام و وحدت برخوردار هستند که دلهای بدخواهان پلید را به وحشت مرگبار افکنده‏اند، و به رغم تبلیغات دروغین رسانه‏های گروهی دشمنان یاوه سرا، بین قوای مقننه و قضاییه و اجراییه و بین آنان و ملت آن چنان وحدت کلمه و اخوت ایمانی برقرار است که تاریخ نظیر آن را ندیده و بازگو ننموده است. و این جانب امیدوارم که این بارقه الهی که به برکت اسلام و تعهد به آن برای کشور ایران جلوه کرده است برای همیشه برقرار و پایدار باشد. بگذار دشمنان شکست خورده و بدخواهان منزوی که دستشان از همه چیز کوتاه شده است خود را به این دروغهای مفتضح و آرزوهای بچگانه دلخوش کنند که؛ ایران بر سر قدرت در تب و تاب است و روحانیون بر سر به دست گرفتن زمام امور صف‏بندی می‏کنند و ایران پس از فلانی در آتیه نزدیک به اغتشاش کشیده می‏شود و جمهوری اسلامی به جمهوری غیر مذهبی دمکراتیک مبدل می‏شود! و باید بدانند که این آرزوهای به خیال خود طلایی را به گور خواهند برد. و بحمد اللَّه تعالی ایران عزیز به جایی رسیده است که بین همه ارگانها و گروهها اخوت ایمانی- قرآنی برقرار است و به مرتبه‏ای از ثبات رسیده است که با مردن اشخاص، هر که باشد، آسیب نخواهد دید. و این رسانه‏های دروغ‏ساز گروهی آن چنان مبتلا به خلافگویی و تناقض‏پراکنی شده‏اند که شاید به غیر از دوستان خیالپرداز و امیدپرور آنان کسی گوشش به این دروغها بدهکار نباشد. ما در زندگی خود در این انقلاب اسلامی چیزهایی دیده‏ایم و قبل از آن صحنه‏هایی دیده بودیم باورنکردنی و شگفت‏انگیز. از دوره افتادن رضا خان در تکایا و شمع روشن کردن تا قرآن طبع نمودن محمد رضا و احرام حج بستن، از عابد و زاهد و مسلمان شدن صدام تا اسلام‏شناس شدن کارتر و تا به حکم جهاد مسلمانان علیه ایران، تهدید کردن بلندگوی بگین و ریگان، و شاید اگر زندگی ادامه پیدا کند اینان را در صفهای جماعت و محراب عبادت ببینیم! درست در زمانی که جمهوری اسلامی برای حفظ سرزمینهای اسلامی و حراست از حرمین شریفین، مسلمانان را به وحدت اسلامی دعوت می‏کند و «یا للمسلمین» می‏گوید، از مرکز وحی برای خنثی نمودن این فریاد، پیشنهاد جهاد علیه این دعوت را کرده و به نفع امریکا دشمن اسلام، و اسرائیل- که برای گرفتن از فرات تا نیل و سلطه بر حرمین شریفین کوشش می‏نماید- سینه چاک می‏زنند. در مدت قریب دو سال که صدام عفلقی به کشور اسلامی ایران تجاوز نمود و شهرهای مسلمان عرب ایرانی را خراب، و کوچک و بزرگ آن سامان را با آتش توپها، و موشکها و سایر سلاحها به قتل رساند، دولتهای جهانخوار و بستگان آنان او را محکوم نکردند و سازمانهای حقوق بشر و امثال آنان دم فرو بسته بودند، ولی امروز که لاشه نیمه جان صدام و حزب کافر بعث عراق در بغداد نفسهای آخر را می‏کشند همه بوقهای تبلیغاتی و رسانه‏های گروهی جهانخواران و تمام وابستگان به آنان با تبلیغات و رفت و آمدهای پی در پی، صلح طلب شده‏اند و استمداد از اسرائیل و مصر و اردن می‏کنند. و گاهی امریکا ایران را تهدید می‏کند، و هنوز نفهمیده است که ایران که برای کوتاه شدن دست آنان با انگیزه شهادت قیام نموده است و جهاد در راه خداوند را به جان و دل می‏خرد، از تهدید امثال او باک ندارد. و اگر مسلمانان جهان از خواب برخیزند و با یاری خداوند دست اتحاد ایمانی به هم دهند هیچ قدرتی نمی‏تواند آنها را تهدید کند. و مقامات ایرانی آنان را به برادری و اتحاد در هر مقطع دعوت کرده‏اند. و امید است که به خود آیند و شرافت انسانی و اسلامی خویش را فدای قدرتهای شیطانی نکنند، و به جای آنکه با جمهوری اسلامی ایران- که برای نجات آنان و کشورهای اسلامی حاضر به پشتیبانی از آنان است- دست اخوت دهند، به مخالفت برنخیزند، و خود را فدای صدام عفلقی و اربابانش نکنند. و در غیر این صورت ملت بزرگ و قوای مسلح برومند ایران در هر پیشامدی که به دست خود آنان تحقق پیدا کند خود را در پیشگاه مقدس خداوند بزرگ و ملتهای اسلامی مسئول نمی‏داند. و ملت ایران نمی‏تواند در مقابل پیشامدهایی که اسلام یا کشورهای اسلامی را خصوصاً مهبط وحی و حرمین شریفین را تهدید می‏کند بی‏تفاوت باشد. ملت ایران همچون سایر مسلمانان جهان در مقابل مشکلات و خطرهایی که برای اسلام در دست اجراست، در پیشگاه خدای قادر مسئول است. و امروز از خطرناکترین امور، «طرح کمپ دیوید» و «طرح فهد» است که اسرائیل و جنایات او را تحکیم می‏کند. همه ما بویژه دولت عربستان در مقابل اسلام و قرآن کریم و نسلهای آینده مسئول می‏باشیم. و من خوف آن دارم که خدای نخواسته یک روز ملتها و دولتهای اسلامی به خود آیند که با دست امریکای جنایتکار، اسرائیل به خواستهای ظالمانه و جنایتکارانه خود برسد و از مسلمین کاری ساخته نشود. من طرفداری از طرح استقلال اسرائیل و شناسایی او را برای مسلمانان یک فاجعه و برای دولتهای اسلامی یک انفجار می‏دانم و مخالفت با آن را یک فریضه بزرگ اسلام می‏شمارم، و به خداوند بزرگ از این نقشه‏ها که به دست مسلمان‏نماها برای اسلام کشیده می‏شود پناه می‏برم.

ملت بزرگ ایران سالروز 15 خرداد را که یوم اللَّه است زنده نگه می‏دارد، و افتخار قیام ملت را که با مشت گره کرده و خون طاهر خویش در مقابل ستمشاهی پهلوی ایستاد و پایه استوار انقلاب اسلامی را- که سرنگونی قدرتمندترین جنایتکار منطقه را در پی داشت- ریخت از یاد نمی‏برد. و الآن فداکاریها و مجاهدات جوانان برومند کشور اسلامی را که پایه گذاری خروج از ظلمات به سوی نور و از حقارت به سوی سرافرازی و از اسارت به سوی استقلال را نمود بزرگ می‏شمارد، و عاشورای فریاد زن «هیهات منا الذلة»[12] و 15 خرداد و دیگر ایام اللَّه را که در پی داشت و از نور الهی عاشورا فروغ و از شمس جمال حسینی گرمی و از پرتو هدایت او معرفت به وظیفه و از استقامت او در مقابل باطل استواری فرا گرفت، ارجمند می‏دارد.

خداوند تعالی این ملت را که از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آن وقت تا کنون برای اقامه عدل الهی از هر چه داشته است گذشته است، و عزیزان برومند خود را که قامت رشید و بلند آنان چون ابدیت استوار و گرمی خونشان چون عشق به جمال جمیل حق روح‏افزا بود، به پای دوست به قربانگاه فرستادند، با نور هدایت خود ارشاد، و با جلوه قدرت ازلی خود برومند و با بارقه روانبخش خود در احقاق حق و ابطال باطل استوار و پایدار فرماید، و این وحدت و صلابت را از آنان سلب ننماید. «و لا حول و لا قوة الّا باللَّه». و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.[13] روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 290 ـ 294)

ـ پیام به هیأت مؤسس بنیاد 15 خرداد؛ رسیدگی به خانواده شهدا و مستضعفان (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

این بنیاد پر برکت که در راه خدمت به خانواده‏های محترم شهدای انقلاب، و مستضعفان جامعه است- مورد تأیید این جانب است- چنانچه متصدیان محترم آن، مورد وثوق و اطمینان می‏باشند. ان شاء اللَّه در این خدمت ارزنده اسلامی موفق باشند. و امید است دولت و ملت شریف از پشتیبانی این بنیاد دریغ ننمایند. و امید است بنیاد شریف برای روستاهای محروم و دورافتاده اولویت قائل شوند. خداوند تعالی توفیق خدمت همگان را برای رفاه قشر مظلوم عنایت فرماید. 15 خرداد 1361 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 295)

ـ پیام به شرکت کنندگان در اردوی عشایری؛ تجلیل از رشادتهای عشایر (1361)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

سلام بر عشایر دلیر ایران. سلام بر سلحشوران غیوری که در طول تاریخ اسلامی ایران پیوسته بر سر مرزها و در حاشیه کویرها و در دل کوهها و در پهندشت صحراها و در هر نقطه عشایری دیگر از این کشور عزیز و پهناور، پیوسته سرسخت ترین مدافعان اسلام و میهن اسلامی را تشکیل داده و راه هر گونه توطئه‏ای را بر دشمنان اسلام بسته‏اید. درود بر شما عزیزانی که احیاناً سخت ترین شرایط اقلیمی و بیشترین کمبودها و محرومیتهای زندگی را متحمل شده و دشواریها را بر خود هموار ساخته‏اید، ولی نه تنها آلت دست بیگانگان و افراد خودفروخته و نوکران بی‏اختیار و فراری از ملت قرار نگرفته‏اید، که همه آنها را از میان خود طرد کرده و بیرون رانده‏اید. درود بر شما شیرمردان و شیرزنانی که با بسیج عشایر و ارسال کمکهای مالی و همکاریهای دیگر، چه در خط مقدم جبهه و چه در پشت جبهه، موجبات دلگرمی رزمندگان دلیر ما را فراهم ساخته و پشتوانه محکمی برای جنگجویان و وسیله‏ای برای کشف و خنثی کردن توطئه‏های دشمنان ما گشته‏اید. من از اینجا به شما عزیزان درود می‏فرستم و دست شما را به گرمی می‏فشارم. و امیدوارم همچون گذشته سدی محکم و نفوذ ناپذیر در برابر دشمنان اسلام و وطن اسلامی خویش باشید، و محیط پاک و با صفای عشایری خود را از نفوذ تبلیغات زهرآگین و مسموم ناپاک و جیره خوار بیگانه‏پرست سالم نگه دارید، و راه هر گونه توطئه‏ای را بر آنها ببندید، و با هوشیاری کامل نقشه‏های خائنانه‏شان را نقش بر آب کنید. امید است خدای تعالی نیز شما را در پیمودن این راه مقدس یاری کرده و توفیق دهد، و شما نیز در تمام مراحل زندگی هیچ گاه خدا را از یاد نبرید.

در خاتمه از مسئولان محترم مملکتی نیز می‏خواهم که در کنار مسئولیتهای سنگین دیگری که دارند، هر چه بیشتر و سریعتر در رفع مشکلات و کمبودهای شما بکوشند، و ان شاء اللَّه تعالی با پایان گرفتن جنگ و بازسازی مناطق جنگی، رسیدگی به وضع شما عزیزان و رفع نابسامانیهای شما را در اولویت قرار دهند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 296)

ـ پیام به ملت ایران به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد (1362)

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

سالروز پانزدهم خرداد 42 فرا رسید. ملت عظیم الشأن ایران «خرداد» ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت، و به رغم تبهکاران جهان و سر سپردگانشان که با انواع سلاحها ملت ستمدیده ایران را تهدید به سقوط می‏کردند و خوابهای خرگوشی برای بلعیدن کشور و چپاولگریهای روزهای سیاه ستمشاهی می‏دیدند، امروز که پانزدهم خرداد 62 را مشاهده می‏کنیم، استحکام پایه‏های حکومت اسلامی و قدرت نظام جمهوری و قوای نظامی و انتظامی از ارتش و سپاه سلحشور پاسداران و کمیته‏ها و ژاندارمری و شهربانی و بسیج و دیگر قوای عظیم مردمی روزافزون است. و با عنایات خاصه خداوند متعال و پشتیبانی ولی عصر و ناموس دهر- ارْواحُنا لِمَقْدمِهِ الفِداء- ملت دلاور ایران مشکلاتی را که هر یک برای از پای در آوردن یک کشور قدرتمند کافی بود، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و چون سدی عظیم و صفی مرصوص در مقابل تبهکاران و تفاله‏های آنان ایستاده است و توطئه‏های شیاطین بزرگ و کوچک خارج و داخل را به خواست خداوند قادر خنثی نموده و خط بطلان بر خیالات فاسدی که بدخواهان و فرصت طلبان در مغزهای پوچ خود می‏پروراندند کشیده است.

ما امروز دورنمای صدور انقلاب اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش می‏بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امیدبخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می‏نماید. گویی جهان مهیا می‏شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود، و می‏رفت تا عربده شوم‏ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‏[14] از حلقوم فرعون زمان‏[15] طنین افکند، تا 22 بهمن 57 که پایه حکمرانی جباران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج 2500 ساله فرعون گونه ستمشاهی به دست توانای زاغه‏نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراجگریها و حکمفرماییهای شیطان بزرگ و شیطانکهای وابسته و پیوسته به آن درهم پیچیده شد، ایامی معدود بیش نبود. و از 22 بهمن 57 تا امروز که 15 خرداد 62 را در آغوش می‏گیریم ساعاتی محدود بیش نیست، ولی تحولی که کمتر از صدها سال بعید به نظر می‏رسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایام معدوده و ساعات محدوده‏[16] تحقق یافت و جلوه‏ای از وعده قرآن کریم نورافشانی کرد. و چه بسا که این تحول و دگرگونی، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد. «وَ لَیْسَ مِنَ اللَّه بِمُسْتنکرٍ»[17] که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان ارض بسپارد، و آفاق را به جلوه الهی ولی اللَّه الاعظم صاحب العصر- ارْواحُنا لَهُ الْفِداء- روشن فرماید و پرچم توحید و عدالت الهی را در عالم بر فراز کاخهای سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز درآورد. وَ ما ذلِکَ عَلَی اللَّهِ بِعَزِیزٍ.[18] و ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمتهای غیر متناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به جا آورد و تمام آنچه گذشته و می‏گذرد را از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هر چه هست از اوست و به سوی اوست. و رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرّم حسینی جستجو کند، که انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است. ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامی هر چه شکوهمندتر حفظ نماید و به برکت آن و ارزش بی‏حساب ثار اللَّه با حضور در صحنه، انقلاب عظیم خود را هر چه پایدارتر نگه دارد و از پشتیبانی قوای مسلح در جبهه و پشت جبهه، دست جنایتکاران را از میهن خویش قطع نماید و طمع غارتگران جبار را برای همیشه ببُرد و با پشتیبانی از نیروهای نظامی و انتظامی، توطئه‏های گروهکهای منحرف از اسلام را کشف و به مقامات مربوطه گزارش دهد.

این جانب در پانزدهم خرداد 62 که بحمد اللَّه تعالی قدرت اسلام و دولت جمهوری اسلامی در منطقه زبانزد است، به دولتهای کشورهای اسلامی هشدار می‏دهم که از اشتباهات گذشته دست بردارند و با یکدیگر دست برادری دهند و با خضوع در مقابل خداوند تعالی و اتکال به قدرت اسلام، دست ظالمانه جباران و غارتگران جهانخوار خصوصاً امریکا را از منطقه کوتاه کنند، و این توافق امریکایی، صهیونیستی، لبنانی را که سلطه امریکا را در منطقه استوارتر و اسرائیل را بر کشور اسلامی لبنان و سپس از آن بر سایر کشورهای اسلامی و عربی چیره خواهد کرد، محکوم و عملًا نقض نمایند. و بدانند چنانچه کراراً گفته‏ام و شنیده‏اید، اسرائیل به این قراردادها اکتفا نمی‏کند و حکومت اعراب را از نیل تا فرات غصبی می‏داند و دیر یا زود با کمک امریکا به نقشه شوم خود، اگر خدای نخواسته فرصت پیدا کند و حکومتهای عربی از خواب گران بیدار نشوند، جامه عمل می‏پوشاند. آیا برای مسلمانان و حکومتهای کشورهای اسلامی ننگ نیست که امریکا از آن طرف دنیا بر مقدراتشان حکومت کند، و به دست اسرائیل کافر غاصب همه را به دام اندازد و به خاک سیاه بنشاند؟ آیا وقت آن نرسیده است که عمق توطئه و شیطنت امریکا در وادار نمودن صدام عفلقی به هجوم به یک کشور اسلامی قدرتمند را بفهمند؟

آیا نمی‏دانند که وادار نمودن دولتهای منطقه را مستقیم یا غیر مستقیم به کمک مالی و نظامی و تبلیغاتی، به صدام، دشمن با اسلام، نقشه شیطانی است که شماها با دست خود تیشه به ریشه خود زنید و موجبات هلاکت خود و مسلمانان منطقه را فراهم نمایید؟ آیا مسلمانان غیور منطقه باز به سکوت مرگبار خود ادامه می‏دهند و فرصت می‏دهند که امریکا و اسرائیل با مقدرات آنان بازی کنند و اسلام را تحت سلطه امریکا درآورند؟ آیا درست است که شوروی مسلمانان افغانستان را زیر شدیدترین فشارها قرار دهد و کشور اسلامی افغانستان را اشغال کند و شما ساکت باشید؟ آیا روحانیون متعهد و نویسندگان و روشن‏بینان متعهد نسبت به اسلام و مقدرات مسلمین باز به سکوت خود ادامه می‏دهند و در انتظار مرگ اسلام روزشماری می‏کنند؟ آیا این یک مشت آخوندهای روحانی نما که با تشبث صدام محتضر، در بغداد جمع و به اسم اسلام و به نفع شرک، با اسلام به خیانت برخاسته‏اند، جواب خداوند را در روز رستاخیز چه می‏دهند؟ متصدیان محترم جمهوری اسلامی کراراً تذکر دادند که دولت و ملت جمهوری اسلامی، طالب اخوت ایمانی با مسلمانان جهان و منطقه و طالب زیست مسالمت‏آمیز با همه کشورهای عالم است. و امروز نیز که تنها قدرت منطقه است، همان مطلب را تکرار می‏کنند و صلاح مسلمانان را در وحدت مقابل جهانخواران و سلطه‏جویان می‏دانند، و نفاق و تفرقه را همان نحو که قرآن کریم فرموده است موجب شکست و هلاکت می‏دانند.

ملت و دولت ایران امروز که سالروز پانزدهم خرداد 42 و روز پانزدهم خرداد 62 می‏باشد از هر زمان پیوسته‏تر و مصممتر و قویتر در مقابل تجاوزگران و کمک کاران به آنان ایستاده و در صورت ادامه کمک به متجاوز کافر، راه دیگری که هیچ گاه خواست آنان نیست را در پیش خواهند گرفت و همان طور که حزب بعث عراق را به فاجعه و دریوزگی و تشبث به این و آن کشاندند، با دیگر متجاوزان و کمک کاران آنان نیز می‏توانند همان گونه عمل کنند. و باید دولتهای منطقه بدانند که در وقت گرفتاری آنان، امریکا و هیچ قدرت دیگر پشتیبانی از آنان نخواهند کرد. خداوند تبارک و تعالی می‏فرماید: وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ.[19] خداوندا، ما آنچه امر فرمودی به مراعات حق اخوت و نصیحت به برادران اسلامی عمل کردیم و آنان را به صلح و صفا دعوت نمودیم، و از تفرقه و نزاع تحذیر کردیم؛ تو خود آنان را از خواب غفلت بیدار فرما؛ که آنان در لب پرتگاه و حفیر جهنم‏[20] واقع شده‏اند، و مقدرات اسلام را تقدیم دشمنان خداوند می‏نمایند و از عاقبت شوم آن بیخبرند.

بارالها، تو عنایت فرمودی که خرداد خونین عصر طاغوت به خرداد حکومت اسلامی در کشور ولی اللَّه الاعظم- ارْواحُنا لِمَقْدَمِهِ الْفِداء- تحول یابد. ما عاجزانه از مقام مقدس تو می‏خواهیم که عنایات خاصه خود را بر این ملت که برای رضای تو قیام کرده و از 15 خرداد خونین تا کنون از پای ننشسته و جان و جوان و مال خود را فدای اسلام عزیز و میهن خود نموده، مستدام بداری و قوای مسلح اسلام را بر قوای کفر پیروز فرمایی و اسلام را در جهان گسترش دهی و دست ستمکاران مستکبر را از تجاوز به محرومان و مستضعفان قطع نمایی و دلهای همه ما را به نور هدایت خویش منور فرمایی و ملت عزیز ایران را در پیشبرد جمهوری اسلامی و سرکوب منحرفان و مخالفان با اسلام و پیروان آن مصممتر فرمایی، تا این انقلاب را به انقلاب جهانی مهدی موعود- ارواحنا فداه- ادامه دهند. و جوانان عزیز ما را در جبهه‏های دفاع از قرآن مجید و اسلام بزرگ هر چه سریعتر پیروز فرمایی و شهدای مظلوم اسلام را بویژه شهدای نهضت و انقلاب اسلامی ایران از پانزدهم خرداد 42 تا کنون، به رحمت جاوید خود غریق فرمایی و پدران و مادران و همسران و بستگان آنان را صبر و اجر وافر عنایت نمایی و آسیب دیدگان در جبهه و پشت جبهه را شفا و سلامت مرحمت فرمایی و قوه تقنینیه و قضاییه و مجریه و سایر متصدیان امور و خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و مخلوق خدا را هر چه بیشتر تقویت فرمایی. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 480 ـ 484)



[1] - آقای فلسفی درباره انگیزه عمال رژیم شاه از بر هم زدن منبر ایشان که منجر به ارسال نامه توسط امام خمینی شده اظهار می‏دارد:

روز بعد از افتتاح مسجد ارک، اولین روز ماه مبارک رمضان بود و طبق روال چند سال گذشته که پس از اقامه نماز ظهر در مسجد شاه منبر می‏رفتم و مستقیماً از رادیو پخش می‏شد، وارد صحن مسجد شدم. وضعیت غیر عادی بود. عده‏ای که نزدیک درب شبستان بودند در محوطه بیرون ایستاده بودند، تا مرا دیدند شروع به شعار دادن کردند. به داخل شبستان مسجد آمدم و چون هنوز قرآن تلاوت می‏شد، نزدیک منبر نشستم. افرادی که در بیرون ایستاده بودند وارد شبستان شده و شعار می‏دادند. شرایط به گونه‏ای بود که اصلًا امکان منبر رفتن نبود. لذا از طریق اتاق استودیو به کتابخانه مسجد رفتم. ظاهراً به شهربانی گفته شده بود که مراقب باشید به فلانی آسیب نرسد؛ چون تعدادی از افراد شهربانی دم در کتابخانه ایستادند و چند نفری هم به داخل آمدند. طرز رفتار و نوع حرکات این افراد، آن هم در ماه رمضان، نشان می‏داد که اولًا، مسجدی و پامنبری نیستند و ثانیاً، کارهایشان سازمان یافته است. انتخاب زمان و مکان بر هم زدن مجلس نیز حساب شده بود. معلوم گردید که انتشار خبر کذب روزنامه« باختر امروز» بر علیه من در دو هفته قبل از این حادثه، زمینه‏سازی بوده تا برهم زدن این منبر، اقدامی مردمی تلقی شود و بگویند چون فلانی بر علیه مصدق صحبت کرده است، مردم جلوی منبر رفتن او را گرفته‏اند. به هر حال یکی- دو ساعتی در دفتر مسجد نشستم. دیدم آنها ول کنِ معرکه‏ای که بر پا کرده‏اند، نیستند. مرتب در حیاط مسجد زنده باد مصدق، زنده باد کاشانی و مرگ بر دشمنان نهضت و امثال اینها می‏گفتند ... این مطلب را هم بگویم، در همان روز که این حادثه در جریان بود، فرمانداری نظامی تهران اطلاعیه‏ای صادر کرد و به وعاظ هشدار داد که به هیچ وجه در منابر حق صحبت کردن در اطراف مسائل سیاسی کشور را ندارند و تنها باید راجع به موضوعات دینی صحبت کنند. قضیه به ضرر دکتر مصدق و دولت تمام شد. هر روز که از ماه رمضان می‏گذشت و من منبر نمی‏رفتم و مردم از شنیدن وعظ و خطابه دینی محروم می‏شدند، احساسات آنها علیه حرکات و تبلیغات ضد مذهبی داغتر می‏شد ... امام خمینی در زمان تعطیل شدن منبرِ مسجد شاه، در همدان بودند و از جریان دیر مطلع شدند.

[2] - بنا به درخواست کتبی سرلشکر پاکروان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور به ریاست دادرسی ارتش در تاریخ 15/ 3/ 42 و درخواست قرار بازداشت برای امام خمینی، قرار بازداشت موقتی توسط بازپرس لشکر یک گارد صادر شد و حضرت امام ذیل آن، جمله فوق را تحریر کردند.

[3] - سوره شعراء، آیه 228.

[4] - دهانها.

[5] - خداوندا! دلهای مردم را به سوی ما قرار ده.

[6] مصطفی کمال، معروف به آتاتورک از عوامل اصلی فروپاشی امپراتوری عثمانی، مجری سیاستهای انگلیس و غرب در آسیای صغیر، و نخستین رئیس جمهور ترکیه.

[7] - پادشاهی.

[8] - به علت همهمه جمعیت در مدرسه فیضیه امام خمینی دو مرتبه‏بسم اللَّه گفتند.

[9] - سوره فتح، آیه 29.

[10] - بحار الانوار، ج 28، ص 104« یک دست هستند در برابر دیگران».

[11] - لحظه‏های آخر عمر.

[12] -« سازش با دشمن و ذلت از ما دور باد». فرازی از سخنان امام حسین- علیه السلام- در پاسخ به دعوت یزید بن معاویه برای بیعت با او

[13] - متن پیام امام خمینی در اجتماع عظیم و پر شکوه مردم تهران که برای بزرگداشت سالروز قیام 15 خرداد سال 42، پس از راهپیمایی از نقاط مختلف این شهر در میدان امام خمینی گرد آمده بودند توسط آقای سید احمد خمینی قرائت شد. در این اجتماع گروههایی از مبارزین نهضتهای آزادیبخش جهان، جمع زیادی از عشایر بسیجی، نیروهای مسلح، بانوان و قشرهای مختلف مردم، و در پیشاپیش آنان روحانیون حضور داشتند. در پلاکاردها شعارهایی همچون« پانزدهم خرداد برای اسلام بود، به اسم اسلام بود و به راهنمایی روحانیت»،« بزرگداشت روز حماسه‏آفرین 15 خرداد، بزرگداشت ارزشهای اسلامی در تاریخ است» به چشم می‏خورد

[14] - سوره نازعات، آیه 24:« فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‏» پس‏[ فرعون‏] گفت: من خدای بزرگ شمایم

[15] - محمد رضا، شاه مخلوع

[16] - با فرار شاه از ایران در تاریخ 26 دی ماه 1357، آهنگ سقوط نظام کهن ستمشاهی در این کشور طنین افکن شد و با ورود امام خمینی به میهن در 12 بهمن 57 و تشکیل دولت موقت انقلاب، بقایای نظام سلطنتی بی‏اثر شدند و از بعد از ظهر روز 21 بهمن 57 با فرمان تاریخی امام خمینی که مردم را به نادیده گرفتن حکومت نظامی و ریختن به خیابانها دعوت کرد، ساعتی بیش نگذشت که مراکز نظامی و انتظامی و ارکان رژیم سلطنتی یکی پس از دیگری سقوط کردند و بامداد 22 بهمن، خبر پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام شاهنشاهی در ایران، به تمام جهان رسید

[17] -« و از قدرت خداوند انکارپذیر نیست»

[18] - سوره ابراهیم، آیه 20:« و آن بر خدا، گران نیست».

[19] - سوره هود، آیه 113:« وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ» به سوی آنان که ستم کردند نگردید که شما را آتش می‏رسد و جز خدا، دوستانی برای شما نیست و سپس یاری نمی‏شوید.

[20] - گودی دوزخ

انتهای پیام /*