امروز با امام: بیستوچهارم فروردین
ـ پایان نگارش کتاب «بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر» (1328 ش)
امام خمینی این کتاب را فروردین 1328 ش (جمادیالاولی سال 1368 ق) به پایان رساند. در این اثر به تحلیل و تبیین قاعده لاضرر» پرداخته است. این قاعده، که از قواعد مهم فقهی به شمار میآید، برگرفته از روایت شریف «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام» از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که از شهرت روایی و ـ یا به ادعای برخی ـ تواتر روایی برخوردار میباشد.
امام خمینی رحمهالله در این اثر، ضمن ذکر احادیث ذیربط، طی نه فصل و چهار تنبیه، به بررسی و تحلیل مفاد حدیث، فرق بین «ضرر» و «ضرار»، چگونگی حکومت و تقدّم قاعده «لاضرر» بر ادلّه احکام اوّلیه و سایر متفرعات و اشکالات بر آن به تفصیل بحث کردهاند.
رساله حاضر قبل از آنکه به صورت مستقل چاپ گردد، در مجموعهای به نام الرسائل توسط مؤسسه اسماعیلیان چاپ شده است. این کتاب پس از تطبیق با نسخههای موجود و استخراج آیات و روایات و تهیه فهارس فنی و اعلام توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمهالله ـ دفتر قم به چاپ رسیده است
ـ نامه تسلیت به آقای محمدتقی فلسفی؛ درگذشت پدر ایشان (1345)
«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام و حجت الاسلام آقای فلسفی، خطیب محترم- دام بقائه
از مصیبت وارده به جنابعالی بلکه به مسلمین متأثر، امید است ان شاء اللَّه خداوند تعالی به جنابعالی و سایر بازماندگان، سلامت و صبر جمیل مرحمت فرماید. از اینکه تلگرافاً مصدع نشدم برای آنکه ممکن است نرسانند. چنانچه تا کنون بنا بر این داشتند که نوع تلگرافات و نامهها را نرسانند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی» 0صحیفه امام، ج2، ص: 76)
ـ نامه درباره حکم نماز و روزه شخص مسافر که شغلش سفر نباشد (1354)
«بسمه تعالی
پس از سلام و تحیت، مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را خواستار است.
راجع به اشخاص که شغلشان سفر نیست و هر روز برای انجام عملی مسافت را طی میکنند باید در سفر نماز را قصر کنند و روزه نمیتوانند بگیرند اگرچه در تمام سال یا عمر چنین باشند. لکن قضای روزه هر سال را با احتیاط لازم نمیتوانند تأخیر تا شهر رمضان دیگر بیندازند.
از جنابعالی امید دعای خیر دارم. والسلام علیکم. روحاللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 618)
ـ نامه به آقای بهاءالدین محلاتی؛ فتنه انگیزی مفسدان (1358)
«حضرت آیت اللَّه محلاتی- دامت برکاته- شیراز
در این موقع که بحمد اللَّه تعالی نهضت اسلامی در آستانه پیروزی است، بعضی عناصر مفسد در صدد فتنهانگیزی و ایجاد اختلاف برآمدهاند. اینان ضد انقلابیونی هستند که با اسم انقلاب میخواهند مانع از ثمربخشی نهضت بشوند. امید است حضرت عالی نیرنگ بدخواهان را با تدبیر و قاطعیت خنثی فرمایید، و از اعمال ضد انقلابی گروهی فاسد رنجیده خاطر نشوید. از خداوند تعالی سعادت و سلامت حضرت عالی را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج7، ص: 4)
ـ حکم و انتصاب آقای علی تهرانی به عنوان قاضی شرع دادگاههای انقلاب خراسان (1358)
«جناب حجت الاسلام آقای آقا شیخ علی آقا تهرانی- دامت افاضاته
بدین وسیله به جنابعالی مأموریت داده میشود که در دادگاههای انقلاب اسلامی که در شهر مقدس مشهد و شهرهای دیگر استان خراسان تشکیل میشود، حضور به هم رسانید و در احکام صادره نظارت داشته باشید؛ و منصب قضاوت شرعیه را در دادگاههای مزبور به عهده گیرید. از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج7، ص: 5)
ـ سخنرانی در جمع دانشجویان دختر؛ حفظ وحدت و حضور در صحنه ها (1358)
«خداوند نگهدار همه شما باشد. این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم. بانوان محترم ما در صف جلو واقع بودند. بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرأت و شجاعت پیدا کنند. ما مرهون زحمات شما خانمها هستیم و همیشه دعا به همه و همه ملت و شماها میکنیم. شما دیدید که با وحدت کلمه بدون اینکه سازوبرگی داشته باشید بر قدرتهای بزرگ پیروز شدید. چرا پیروز شدید؟ برای اینکه برای خدا بود. این قیامْ قیام حق بود، قیام حق بر باطل بود، قیام الوهیت بر طاغوت بود، قیام انسانیت بر توحش بود، قیام تمدن بر بربریت بود. [در] این قیام انسانی در عین حال که ما هیچ نداشتیم و آنها همه چیز، بر آنها غلبه کردیم. این غلبه را خدای تبارک و تعالی نصیب ما کرد. چرا؟ برای اینکه با هم بودیم و خدا با جماعت است:
یَدُ اللَّه مَعَ الجماعة[1]؛
خداوند با اجتماع است. و شما همه با وحدت کلمه، و آن کلمه کلمه حق نه کلمه باطل، همه با هم حق گفتید، همه با هم حق خواستید، حقّ خودتان را خواستید، آزادی خواستید، استقلال خواستید و اسلام- «جمهوری اسلامی»- خواستید. بحمد اللَّه آزادی برای شما حاصل است.
الآن از هیچ کس نمیترسید ولی باید ما از خودمان بترسیم. ما باید از خدا بترسیم. از خودمان بترسیم که نافرمانی نکنیم، که خلاف نکنیم؛ و الّا دیگر آن زحمات سابق نیست، دیگر سازمان امنیت نیست؛ دیگر شهربانی که بتواند به مردم ظلم بکند نیست. شهربانی اسلامی است، دولت اسلامی است؛ دولتی است که تابع قانون است، تابع اسلام است. آنکه تابع اسلام است ظلم نمیتواند بکند و نمیکند. ما از شما همه متشکریم که در رفراندم شماها همه شرکت کردید و موجب یک پیروزی شدید که در دنیا نمونه است. سابقه نداشت یک همچو رفراندم در دنیا که از ملت 35 میلیونی بیش از بیست میلیون رأی مثبت داشته باشد، و همین طور با شور و شعف و اشتیاق دنبال رأی دادن برود. خداوند ان شاء اللَّه شما را در مراحل بعد هم پیروز کند. در قضیه مجلس مؤسسان، در قضیه مجلس شورا رأی بدهید، و رأی به وکلای متعهد مسْلم امین. وکلای امین بفرستید در مجالس. دیگر شما مجالستان دست خودتان است، اختیار دست خودتان است؛ شما مختارید و مقدرات مملکت را خودتان، به دست خودتان باید ... بگیرید. خداوند شما را پیروز کند. خداوند شما را سعادتمند کند در دنیا و آخرت. سلام بر همه شما و بر همه مسلمین و بر همه «عباد اللَّه الصالحین» (صحیفه امام، ج7، ص: 6 ـ 7)
ـ سخنرانی در جمع پاسداران و مردم گنبد کاوس؛ جنایات امریکا و مقابله با آن (1358)
«من از بعضی مطالب که شما گفتید فی الجمله آگاه بودم. و من متأسفم از این قضایا که واقع میشود و شده است[2]. اینها که در آن محل به شلوغی و به سمپاشی و به شرارت مشغولند، اینها به دلیل اینکه ما برای این ملت میخواهیم یک آزادی، یک استقلال، یک رفاه پیدا بشود و آن جمعیت مُفْسِد میخواهند نباشد و شلوغ بشود و به هم بخورد اوضاع تا اینکه اربابانشان برگردند. از این جهت ما اینها را متهم میکنیم به اینکه اینها، هم ضد انقلابند و هم دست نشانده اغیار و اجانب. اینها اگر هوادار ملت هستند، چرا در موقعی که برای ملت، دولت و ما، کارهایی که رفاه آنها هست میخواهیم انجام بدهیم اینها مانع میشوند؟ چرا از رفراندمی که همه ملت با او موافق است اینها مخالفت میکنند؟ این رفراندم مگر چیست که همه ملت موافق و این عده خرابکار مخالفند؟ اینها طرفدار مردمند؟ طرفدار ملتند؟ طرفدار خلقند؟! اگر طرفدار خلقند، تمام خلقْ اسلام را میخواهد، تمام ملت به جمهوری اسلام رأی میدهد، چرا اینها مخالفت میکنند؟ چرا برادرهای ما را برای اینکه میخواهند به «جمهوری اسلامی» رأی بدهند، رگبار مسلسل به سوی آنها میبندند؟ این جز این است که اینها میخواهند خرابکاری بکنند؟ اینها میخواستند که رأی جمهوری اسلام به شکست بربخورد و ما نتوانیم جمهوری اسلامی را در اینجا درست بکنیم؛ و آنها یا برگردانند رژیم منحوس شاهنشاهی را، و یا به جای آن یک چیز دیگری- فرم دیگری که- باز برای آنها کار بکند، برای اجانب کار بکند، در ایران به ثمر برسانند. اینها مخالف اسلام هستند، اینها مخالف ملت هستند، اینها مخالف آزادی هستند، اینها مخالف استقلال هستند. اینها میخواهند که باز همان کارهایی که- همان مطالبی که- در رژیم سابق بود اعاده کنند و لو به صورت دیگر. این معنا که در گنبد محقق شده در خیلی جاها از مملکت ما بوده، و همه آنها هم زیر سر این اشرار بوده است که دست نشاندههای امریکا یا جای دیگر هستند.
من از شما ملت غیور و از شما اهالی گنبد و اهالی غیور گنبد، تشکر میکنم که در این زحمات پایداری کردید. و مسائلی که ذکر کردید من به سمع دولت میرسانم؛ و امیدوارم که ترتیب اثر[3] داده بشود و امنیت به آنجا برگردد. لکن شما هم باید کمک کنید یعنی پشتیبانی کنید از قوای انتظامی. اگر قوای انتظامی در آنجا مستقر شد شما هم پشتیبانی کنید و به کمکِ هم، اشرار را کنار بزنید. این اشرار که حمله میکنند به مسلمین، واجب است آنها را دفع کنند و لو به قتل آنها منجر بشود. و هر کسی پایداری کند ثواب دارد، و هر کس کشته بشود ثواب شهید دارد. من اخطار میکنم به این اشرار که اگر دست از شرارتشان برندارند ما با آنها معامله دیگر خواهیم کرد. من از شما تشکر میکنم و نسبت به مصایبی که به شما وارد شده است متأثر هستم. این مصایب به ما هم وارد است؛ مصایب شما مصایب ماست و ناراحتی شما ناراحتی ماست. از خدای تبارک و تعالی مسألت میکنم که شما را در پناه خود و در پناه امام زمان- سلام اللَّه علیه- حفظ کند؛ و همه با هم برادروار- همه با هم باشید و همه با هم این نهضت را به ثمر برسانید. خداوند همه شما را توفیق عنایت کند.» (صحیفه امام، ج7، ص: 8 ـ 9)
ـ سخنرانی در جمع خانواده شهدای گنبد؛ اظهار تأثر از فجایع منطقه (1358)
[در این دیدار ابتدا مادر یکی از شهدا سخنانی ایراد کرد که خلاصه آن در زیر آمده است:
ای امام! ما در گنبد هیچ امنیت نداریم، ناموس و مالمان در خطر است. من دختر چهارده سالهام را در آنجا گذاردم تا به حضور شما برسم. وقتی حرکت میکردم دخترم گفت: مرا هم به خدمت امام ببر، مرا به چه کسی میسپاری؟ آیا من از خود و ناموسم چگونه دفاع کنم؟ ای رهبر! من شرم دارم بگویم که مادری با گریه میگفت در جلوی روی من این گروه جنایتکار به دخترم تجاوز کرده و سر از بدن او جدا کردند.].
ای مادر! برای من مرگ بهتر از این است که این مصیبتها را بشنوم. ای مادرها و خواهرهای من! جوانهای شما جوانهای ما بودند. مولا امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- برای ربوده شدن یک خلخال از پای یک کسی که یهودیه بود فرمود که اگر انسان بمیرد بهتر از این است که بشنود این را.[4] من اگر بمیرم بهتر از این است که [این مصیبتها را بشنوم]. ای مادرها و خواهرهای من! ای برادرهای من! اسلام از این شهیدها بسیار داشته است. پیغمبر اسلام در جنگهای مختلف شهدا داده است، امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- در جنگها عزیزها از دست داده است. سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- خود و تمام عزیزانش را از دست داد. شهدای شما با آنها ان شاء اللَّه محشورند. اگر در راه اسلام باشد غم نیست؛ ما همه باید در راه اسلام شهید بشویم. اسلام عزیزتر از هر چیز است. من راجع به مصیبتهایی که به شما مادرها و خواهرها وارد شده است بسیار متأثرم به طوری که نمیتوانم دیگر صحبت کنم.
من مطالب شما را با دولت در میان میگذارم و امیدوارم که ان شاء اللَّه امنیت آنجا برقرار بشود و شما با برادران سربازتان و برادران پاسداران با هم دست به هم بدهید و این اشرار را از آن ناحیه عقب بزنید.
خداوند همه شما را سعادت بدهد، خداوند شهدای شما را رحمت کند، خداوند به شما صبر عنایت کند و به همه شما صبر و سعادت عنایت کند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه» (صحیفه امام، ج7، ص: 10 ـ 11)
ـ سخنرانی در جمع پرسنل بیمارستانهای تهران؛ وظیفه پزشکان و پرستاران (1358)
«از شما برادران و خواهران که در اینجا برای تفقد از من آمدید تشکر میکنم و سلامت و سعادت همه شما را از خداوند تعالی خواستارم. شما پزشکان وظیفه بزرگی دارید. پزشکان، پرستاران، ... کارمندهای بیمارستان وظیفه بزرگی دارند و آن، وظیفه بیمارداری، وظیفه پرستاری، وظیفه معالجه؛ که باید مثل پدری که فرزندش را معالجه میکند و مادری که اولادش را پرستاری میکند، شما مریضها را مثل اولاد خودتان، مثل فرزندان خودتان بدانید و آنها را با مهر و محبت پذیرایی کنید و آنها را پرستاری کنید؛ همان طور که مادر پرستاری میکند از اولادش. اینهایی که مریض شدند به منزله اولاد شما هستند، به منزله برادرهایِ، خواهرهای شما هستند. آنها باید پرستاری به طور صحیح بشوند؛ و در بیمارستان به طوری که اسلام بپسندد از آنها پرستاری بشود و به آنها رسیدگی بشود. و من امیدوارم که با برقراری جمهوری اسلامی مشکلات ما ان شاء اللَّه حل بشود. مشکلات در هر جا- در هر قشر- حل بشود. خداوند شماها را حفظ کند و موفق باشید. برای خدمت به مملکت خودتان، خدمت به اسلام خودتان، خدمت به برادرهای خودتان، ان شاء اللَّه همه موفق و مؤید باشید. من دعاگوی همه شما هستم و خدمتگزار همه ملت. و من امیدوارم که بتوانم این خدمتم را تمام کنم و فرصت پیدا بکنم که این خدمت را تمام بکنم. از شما دوستان، برادران، خواهران امید دعا دارم که دعا کنید ما بتوانیم این راه را تا آخر برویم. مشکل است؛ راه پر زحمت و مشکلی است. با خواست خدای تبارک و تعالی تا اینجا رسیدهایم، و از این به بعد با کمک همه اقشار ملت ان شاء اللَّه به پایان خواهیم رسانید. سلام بر همه شما! موفق باشید همه شما.» (صحیفه امام، ج7، ص: 12)
ـ سخنرانی در جمع اهالی گرگان، گنبد و ترکمن صحرا؛ حفظ وحدت و آرامش (1360)
«طرح دشمنان انقلاب در ایجاد اختلاف و نفاق. از تمام برادرانی که از راههای دور، از گرگان، از گنبد، از بلوچستان، برادران اهل سنت و برادران شیعی در این مکان تشریف آوردهاند تشکر میکنم و دعا میکنم که ان شاء اللَّه، همه موفق باشند به اینکه مقاصد اسلام را در ایران عزیز پیاده کنند.
شما برادران میدانید که به هر نحوی تشبثات خارجی [در کار است] و آنهایی که در راه آنها قدم برمیدارند به اسم اسلام، یا به اسماء دیگر، همه در کارند که این انقلاب را که به نفع همه کشور و خصوص طبقههای کشاورز و کارگر و مستضعفان است، از بین ببرند و باز این کشور را که با خون صدها هزار نفر و معلولین به ما اعطا شده است، با ایجاد اختلاف از بین ببرند و بر ما همه و بر شما همه است که هوشیار باشیم و این توطئهها را یا از بین ببریم و یا با بیاعتنایی از کنار آنها عبور کنیم. الآن اجتماعاتی هست که به اسم شیعه و سنی بنا بر ایجاد اختلاف دارند؛ همان طوری که وابستگان به قدرت بزرگ امریکا در طائف این مسأله را طرح کردند و برای خدمتگزاری به امریکا که دنبالش خدمتگزاری به شوروی هم است، نقشه اختلاف بین برادران را ریختند و دنبال او در کشور خودمان هم، اشخاصی دارند همان نقشه را پیاده میکنند؛ غافل از آنکه اگر- خدای نخواسته- این قدرتهای بزرگ در ایران برگردند، نه اسلامی و نه اهل سنتی و نه اهل تشیعی باقی میگذارد. اگر اینها این دفعه- خدای نخواسته- برگردند، برای اینکه از این برادران سنی و شیعه صدمه دیدند و از اجتماعات آنها نفعهای خودشان را و چپاولگریهای خودشان را از دست دادهاند، این دفعه بدانید که- خدای نخواسته- اگر آنها برگردند، اساس اسلام را که منشأ اجتماع شما برادران بود، از بین خواهند برد. برادران بیدار باشند و کسانی که درصدد این هستند که بین برادران شیعی و سنی اختلاف بیندازند، اگر وابسته به امریکا یا شوروی هستند، آنها نصیحت را معلوم نیست بپذیرند و اما اگر وابسته به آنها نیستند و برای اسلام و برای کشور اسلامی خودشان و برای مسلمین میخواهند کاری بکنند، راه ایجاد اختلاف نیست. راه، این است که تمام گروهها، را با هم آشتی بدهند و این اجتماعی که بحمد اللَّه در ایران پیدا شده است و این وحدت کلمهای که بین همه قشرهای کشور پیدا شده است، کوشش کنند که محفوظ باشد.
رسیدن به مقاصد عالیه اسلامی در سایه وحدت و آرامش. ما در سایه آرامش و وحدت میتوانیم این کشور را به مقاصد عالیه اسلامی برسانیم و این مستضعفین را از آن ظلمهایی که در طول تاریخ به آنها شده است، نجات دهیم. اگر آرامش نباشد، کشاورزی نخواهد بود و اگر آرامش نباشد، صنعت راه نخواهد افتاد. اگر آرامش نباشد، اصلاحاتی که باید بشود و برای مستضعفین عمل بشود، نخواهد شد. شما میبینید که در کردستان و در خوزستان که آشوب بپا کردند- و بعضی از آنها هم که آشوب را بپا کردند با اسم اسلام بود- تا کنون دولت نتوانسته است در آنجاها یک عمل چشمگیر مثبتی ایجاد کند؛ برای اینکه محیط ناآرام فرصت نمیدهد که کسانی که بخواهند خدمت کنند، درست بتوانند خدمت کنند. چطور ممکن است که کشاورزی در یک محیطی که خرمنها را اشخاص فاسد آتش میزنند، به نتیجه برسد؟ و چطور ممکن است صنعت در یک محیطی که کارگران را به اعتصاب و اشتغال به کارهای غیر انسانی وادار میکنند، تأثیر داشته باشد و نتیجه بدهد؟
برادران من، برادران اهل سنت، برادران اهل تشیع، همه توجه داشته باشید که ریشههای فسادی که شماها را در تحت فشار ظلم و زیر چکمههای دژخیمان خودشان خرد کردند در طول تاریخ و الآن از بین شما بحمد اللَّه رفتهاند و میروند، اینها در صددند که با اسمهای مختلف شما را به جان هم بیندازند و نتیجه بگیرند. الآن در اطراف کشور همین اشخاصی که میخواهند این کشور را به حلقوم امریکا یا شوروی بیندازند، مشغول فعالیتاند. در اطرافی که شماها هم هستید مشغولاند، در شمال بیشتر مشغولاند، در خود تهران مشغولاند و اجتماعاتی دارند. در خود تهران اشخاص منحرفی که بعضیشان پرونده هم دارند در پیش مقامات، باز سر درآوردند و مشغول شیطنت هستند.
چه دیدهاید شماها از آرامش، و چه بدی دیدهاید از اسلام و چه بدی دیدهاید از جمهوری اسلامی و از قرآن کریم که کمر به محو او بستهاید و به اسم اسلام، ناآگاه و یا- خدای نخواسته- آگاهانه، مشغول توطئه هستید؟ شما گمان میکنید که توطئههای شما مخفی است؟ خیر، این طور نیست، پروندههای شما در دست است. دست بردارید از صحبتها، از اجتماعات، از توطئهها. ملت اسلامی ما که در راه اسلام خون داده است و جوان داده است، نمیتواند ببیند که یک مشت اشخاصی که در رژیم سابق بلندگوی رژیم بودند، حالا دوباره از سر شروع کردند و گمان میکنند که فرصت پیدا کردهاند. خدا نکند آن روزی بیاید که ملت ما [بخواهد برخورد کند با] افرادی که این طور هستند، چه تحت لوای اسلام به اسلام دارند لطمه وارد میکنند، و چه به اسماء دیگر، به اسم تسنن و تشیع، لطمه بر اسلام وارد میکنند. ملت افراد را میشناسند. شما گمان نکنید که ملت که این همه زحمت کشیده است و جمهوری اسلامی را تا اینجا رسانده است، بگذارد شماها هر کاری میخواهید بکنید و این جمهوری را به هم بزنید و با توطئههایی که از خارج الهام گرفته میشود، نظیر توطئه طائف، در اینجا باز خواهید درست کنید.
من هشدار میدهم به بعض اشخاصی که در صدد مفسده هستند که ما آنها را میشناسیم؛ لکن میخواهیم که خودشان به اسلام توجه کنند؛ خودشان به اسم اینکه ما حقوق خودمان را میخواهیم به اسلام خیانت نکنند. حقوق همه افراد، چه برادرهای اهل سنت و چه برادرهای اهل تشیع و چه آنهایی که اقلیت مذهبی رسمی دارند، حقوق آنها همه هم در قانون اساسی ملحوظ شده است و هم اسلام برای همه آنها حقوق قائل است و با عدل اسلامی رفتار میکند. این قدر، درصدد نباشید که بذر فتنه را بیفشانید و با اجتماعات خودتان فتنهانگیزی کنید. توجه به اسلام داشته باشید، توجه به دیانت اسلامی و قرآن کریم داشته باشید. با سلطه خارجی همه چیز شما از بین خواهد رفت و این ایجاد اختلاف- خدای نخواسته- موجب سلطه خارجی خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن کریم، در کمیناند. آنهایی که اسلام را نمیتوانند ببینند و آنهایی که از اسلام سیلی خوردهاند در کمیناند. اگر شماها در داخل به اسم تشیع و تسنن بخواهید- خدای نخواسته- اختلاف ایجاد کنید، تکلیف برای ما پیدا خواهد شد و آنهایی که مفسده جو هستند و میخواهند با مفسدهجویی بین برادرها اختلاف بیندازند آنها را ما میشناسیم و ممکن است- خدای نخواسته- معرفی کنیم به برادران اهل سنت و به برادران اهل تشیع و به همه ملت. مقتضی این است که در یک همچو زمانی که ما در جنگ هستیم و قدرتهای بزرگ پشت سر دشمنهای خارجی ما هستند و صدام با تمام قوا کوشش میکند که این جمهوری را به هم بزند، آن هم به اسم اسلام این کار را دارد انجام میدهد و بر خلاف اسلام عمل میکند، در یک همچو موقعی مبادا برادران ما بازی بخورند از اشخاص مفسده جو که گاهی در کردستان و گاهی در کرمانشاه و گاهی در تهران اشتغال به افساد دارند. ما به آنها هشدار میدهیم که توجه به اسلام بکنند؛ توجه به مصالح مسلمین بکنند؛ توجه به توطئههای خارجی بکنند و دامن به اختلاف نزنند، که دامنزدن به اختلاف امروز یک معصیت نابخشودنی است و چنانچه- خدای نخواسته- تکلیفی پیدا بشود، ممکن است که به ضرر آنها تمام بشود. من مایلم که در جوّ برادری در جوّ همزیستی مسالمتآمیز، در جوّ آرام، ما بتوانیم این کشور را به ساحل نجات برسانیم.
کشاورزان ما، کشاورزان عزیز ما، در هر جا که هستند- و امروز از گنبد و گرگان و سایر جاهای نزدیک به آنجا آمدهاند، و راجع به کشاورزی بسیار خوب توصیف شد- من امیدوارم که آنها همان طوری که دیدند، در جوّ آرام میتوانند یک کشاورزی خوبی بکنند و ملت را از وابستگی نجات بدهند، تمام کشاورزهای سرتاسر ایران توجه به این معنا داشته باشند که گروهکهایی که میروند و آنها را میخواهند مأیوس کنند از جمهوری اسلامی، به آنها اعتنا نکنند و آنها را از خود برانند که با جوّ آرام و با حکم اسلام و با پیاده شدن احکام قرآن است که دنیا و آخرت همه شماها ان شاء اللَّه، تعمیر خواهد شد و بدانید شما که جمهوری اسلامی برای مصلحت همه است. اگر مهلت بدهند این اشخاصی که در صدد فتنهجویی هستند، اگر مهلت بدهند، خواهند دید که دولت و ملت همه با هم یکی هستند و دست به هم میدهند و این کشور را آباد میکنند و این کشور را از وابستگی به خارج رها میکنند [تا] اسلام ان شاء اللَّه، در این محیط پیاده بشود، و ما آن رفاهی که در اسلام و آن طمأنینهای که در اسلام برای افراد حاصل خواهد شد، حاصل کنیم در این کشور.
عزیزان من توجه خیلی لازم است، بیداری خیلی لازم است. امروز در همه جا میخواهند که ایجاد نفاق کنند؛ ایجاد یأس کنند. در دانشگاهها هم همین معنا هست و من باید به آنها هم عرض کنم که ما و جمهوری اسلامی و اسلام پشتیبان دانشگاه است، پشتیبان دانشگاهیان است، پشتیبان اساتیدی که برای اسلام و برای کشور زحمت میکشند هست، پشتیبان تخصصها هست. آن چیزی که مسلماً باید نباشد فقط آن است که بخواهند توطئهها را- خدای نخواسته- در دانشگاه دامنبزنند؛ البته توطئه نباید باشد. من به همه اساتید دانشگاه که تعهد دارند به کشور خودشان و میخواهند خدمت کنند به کشور خودشان و میخواهند تربیت کنند جوانان ما را و میخواهند تخصصهای خودشان را پیاده کنند و [تعلیم] کنند برای جوانان ما، به همه آنها، من اطمینان میدهم که ایران و اسلام با آنها موافق است و نگهدار آنهاست و پذیرای از آنهاست و هیچ به خودشان تزلزل راه ندهند و همه متفکران، از اساتید دانشگاه و غیر آنها با هم توجه کنند و همکاری کنند با این هیأت اصلاح فرهنگی و انقلاب فرهنگی، تا اینکه یک دانشگاهی ما پیدا بکنیم که لبریز از علم باشد، لبریز از تخصص باشد و آرام باشد. اگر در دانشگاه بخواهد آرامش نباشد، این دانشگاه نمیتواند تخصصهای متخصصین را پذیرا باشد.
شما اساتید محترم نمیتوانید علم خودتان را به دیگران [تعلیم] کنید، مگر در یک محیط آرام؛ آرامش دانشگاهها از همه جا لازمتر است. اگر آرامش در دانشگاه نباشد، تمام زحمتهای اساتید به باد فنا خواهد رفت. اگر آرامش در دانشگاه نباشد و در محیطهای تعلیمی نباشد، چطور امکان دارد که متفکران افکار خودشان را به جوانان ما صادر کنند و مغزهای آنها را متفکر و متخصص بار بیاورند. آن چیزی که برای ما مهم است آرامش است در همه جا، در سطح کشور، در بین کشاورزان، در بین کارخانهها، در بین صاحبان صنایع و خصوصاً در بین دانشگاه. از دانشگاه است که تمام علوم به خارج و به جوانان ما میرسد. این احتیاج به یک آرامش دارد. البته علوم انسانی محتاج به یک انسانهای متعهد دارد. انسانی که تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنایی که توحید است ندارد، در علوم انسانی نمیتواند عملی انجام بدهد الّا انحراف و این قابل پذیرش نیست. در سایر رشتههایی که در دانشگاه هست آن چیزی که مورد نظر است این است که اساتید مشغول به کار خودشان باشند و توطئه در کار نباشد. اما انگیزههای آنها یک انگیزههای مختلفی است. یک امر طبیعی است که انگیزهها با هم اختلاف دارد، لکن اگر اساتید محترم دانشگاه، که میخواهند به این مملکت خدمت بکنند و میخواهند تخصص را از خودشان به دیگران [تعلیم] کنند، توجه داشته باشند که محیط دانشگاه، محیط تعلیم و تعلم است، نه محیط اموری که به کشور ما ضرر میرساند. هر یک از آنها در این حد باشند که فقط مشغول آن تعهدی که استاد دارد باشند، و لو انگیزه آنها با انگیزههای دیگران اختلاف داشته باشد، آنها مورد پذیرش هستند و در دانشگاهها میتوانند خدمت بکنند و برادران، همه ما، با آنها مخالفت نباید بکنند، ولی این جهت باید محرز باشد که انحرافات در کار نباشد؛ و بنا بر این نباشد که اساس جمهوری اسلامی را بخواهند متزلزل کنند و جوانان را وادار کنند به کارهایی که در دانشگاه مناسب نیست.
من امیدوارم که امسال دانشگاه آن مقداری که ممکن است باز بشود و آن مقداری که باید اساتید ما عمل کنند، عمل کنند و ان شاء اللَّه، این کشور در آرامش واقع بشود. و این جنگ تحمیلی، که به ما از ابرقدرتها تحمیل شده است، به زودی ان شاء اللَّه، از بین برود و اشخاصی که گناهکارند و جنایتکارند به جای خودشان بنشینند. من از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت و عزت همه شما را خواستارم. و باز تأکید میکنم که اخوت اسلامی خودتان را که قرآن کریم برای شما هدیه آورده است، حفظ کنید و در اخوت اسلامی است که میتوانید این کشور را نجات بدهید و بالاتر اینکه اسلام عزیز را حفظ کنید.» (صحیفه امام، ج14، ص: 287 ـ 293)
ـ سخنرانی در جمع ائمه جمعه آذربایجان؛ حفظ سرمایه ها و دستاوردهای انقلاب (1361)
«من قبلًا باید از آقایان تشکر کنم که زحمت کشیدند و از راههای دور تشریف آوردند اینجا و من خدمتشان رسیدم. و این را من کراراً گفتهام که یکی از برکات این انقلاب همین است که ما محروم بودیم از فیض زیارت آقایان در طول عمر، مگر آنهایی که- مثلًا- در قم بودند. آقایانی که بعید بودند، ما محروم بودیم و حالا بحمد اللَّه- هر چند وقت یک دفعه، از علمای بلاد تشریف میآورند و ما را سرافراز میکنند و از همه تشکر میکنم. و از خدای تبارک و تعالی تشکر میکنم که این توفیق برای بنده حاصل شد. و امیدوارم که همهمان موفق بشویم در اینکه این راهی که ابتدایش است- و موانع بحمد اللَّه اکثراً برداشته شده است- ما بتوانیم ادامه بدهیم.
و من الآن میتوانم خدمت شما این ادعا را بکنم که عجالتاً در عصر ما- تا برسیم به عصرهای سابق- در این عصری که ما الآن هستیم، شما در تمام دنیا یک حکومت و یک مردم و یک روحانیت مثل ایران پیدا نمیکنید. این را من به طور اطمینان عرض میکنم.
شما نمیتوانید پیدا کنید در تمام [دنیا] یک حکومتی که مردم دنبالش باشند و پشتیبانش باشند؛ علتش هم این بوده است که حکومتها آن که اسلامی نبوده و آن که اسلامی بوده است با اسم «اسلام» بوده، ولی محتوا نبوده، هیچ نبوده. شما همین حکومتهایی که میتوانید به آنها اطلاع پیدا کنید- حکومتهای اسلامی- گمان نکنید که هیچ یک از این حکومتها مردم همراهشان باشند؛ برای اینکه آنها آن طوری که این حکومت با مردم است و مردمی است، آنها نیستند.
شما ملاحظه کردید سابق هم در ایران چه جور بود وضع، وضع حکومتها در هر بلادی چه بود. بنده در جوانی، خوب، آن حکومتهای زمان قاجار را دیدم، بعد هم حکومتهای زمان اینها را. یک حکومت در یک بلدی که میآمد، مالک جان و مال مردم کانّه بود و مردم [باید] در مقابل او باید هیچ حرف نزنند. من خودم مشاهده کردم که حکومتی که در، مال ولایت «ثلاث» ها بود، در مرکزش گلپایگان بود و آمده بود خمین. من بچه بودم. یکی از تجار درجه یک خمین را که یک آدم بسیار متدین بود، بسیار آدم خوبی بود؛ حالا چه بهانهای این مرد خبیث پیدا کرد، [نمیدانم] توی اتاقش رفته بودند، نشسته بودند، کشیدنش آوردندش توی حیاط، بستندش به چوب و به کف پایش چوب زدند، بعد هم آن فراش خبیثی که همراهش بود- من توی دالان وقتی داشت میرفت، دیدم- با چک به پشت گردنش زد تا بردند. حالا چی از او گرفتند، آن را دیگر من نمیدانم. وضع حکومتها این طور بود. وضع آن بالاتر از حکومتها [را] هم که شما میدانید. خودتان که ادراک کردید زمان رضا شاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمیتوانید الآن پیدا کنید یک رئیس جمهوری در تمام رؤسای جمهور، مثل این رئیس جمهوری که ما داریم؛ که روحانی باشد و واقعاً روحانی باشد، واقعاً علاقهمند به روحانیت باشد، یا یک دولتی که مردم همراهش باشند.
شما میبینید در این جنگی که واقع شده است این مردم چطور فداکاری دارند میکنند، این جوانها و این مادرها و این پدرها چطور دارند فداکاری میکنند، و اینهایی که پشت جبهه هستند از همه صنف، از آقایان روحانیین گرفته تا مردم دیگر. این تحول یک تحول الهی است؛ هیچ نمیشود غیر از این حساب کرد. این یک بارقه الهی است که دمیده است به این کشور و این کشور را این طوری زنده کرده است و تا این بارقه هست، هیچ ترس از آسیب نداریم. خدا نکند که یک وقتی ما اسباب این بشویم که خدای تبارک و تعالی این عنایت را بردارد، دستش را از روی سرما بردارد. ما باید به تمام معنا، متوجه این باشیم که حفظ کنیم این عنایت خدا را، این چیزی که به ما عنایت کرده ما باید حفظش کنیم. و من از همه آقایان، که همه از خودمان هستند، میخواهم که درخواست کنم که هرجا که تشریف دارید، هم با مردم و هم با کسانی که از طرف دولت میآیند آنجا، با هم همفکری کنید و کارها را با معاونت هم، با فکر هم پیش ببرید. خدای نخواسته یک وقت- فرض کنید- یک خطایی از یک- فرض کنید که- اجزای دولتی حاصل میشود، در جماعت و جمعه نبرند که آنجا فاش کنند و چه بشود؛ نصیحتش کنند، چه کنند، یا اگر نصیحت را قبول نکرد به مرکز اطلاع بدهند که این آدم چطور است. و اما اینکه بخواهند- خدای نخواسته- یک وقتی در گفتارشان یک صحبتی بشود، این اسباب تضعیف میشود و نباید حالا ما یک همچو کاری بکنیم.
در هر صورت، من از همه شما آقایان امیدوارم که به این جمهوریای که الآن همه قلمها و قدمهای خارجی- تقریباً- بر ضد اوست،- کمی ما داریم از حکومتهای خارج، کمی هستند که مخالفت نداشته باشند- همه مخالفت دارند، همه، در صدد این هستند که این اسلام را که اینجا آمده، نباشد. با صراحت یک- فرض کنید- آدم مسلمان، یک حاکم مسلمان ادعای اسلام میکند، میگوید که هرجا صحبت اسلام بشود، ما از بین میبریمش. خوب، حکومت مصر این را گفت، هر جا کلمه «اسلام» در کار باشد. ما این را از بین میبریم؛ برای اینکه این درست نیست. الآن همه اینهایی که با شماها مخالفاند برای این است که شما میخواهید یک حکومت اسلامی باشد. اینها مخالفاند، برای این هم مخالف هستند، به اینکه اگر یک حکومت اسلامی در یک کشوری باشد، نمیتوانند به طور هرج و مرج، دارایی آن کشور را ابرقدرتها ببرند.
تا اسلام تضعیف نشود، روحانیت تضعیف نشود، از بین نرود، نمیتوانند اینها کارهایشان را بکنند. و لهذا، از اوّلی که رضا خان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر درصدد این بودند که اسلام را تضعیفش کنند، با هر ترتیبی که میتوانند؛ احکامش را یکی بعد از دیگری تضعیف کنند و روحانیت را هم، که خادم اسلام است، این را هم تضعیفش کنند و از بین ببرند. و دیدید که رضا خان چه کرد با روحانیت و پسرش هم همین طور؛ هر کدام به یک راهی. و این برای همین معناست که میخواهند این اسلام نباشد در اینجا تا آنها افسارشان باز باشد، هر کاری دلشان میخواهد بکنند. و از اسلام اینها میترسند؛ از هیچ چیز نمیترسند، الّا از اسلام و اگر چنانچه کسی باشد که با آنها کاری نداشته باشد، البته آنها هم کاری با او ندارند؛ همان طوری که از قراری که گفتهاند، انگلیسیها که آمده بودند به عراق. کسی بالای مناره اذان میگفت. گفت: این چه میگوید؟ گفتند: این اذان میگوید. گفت: به امپراتوری انگلستان که لطمهای نمیزند؟
گفت: نه. گفت: هر چه میخواهد بگوید. میزان، لطمه نزدن به امپراتوریهاست. آن وقت به انگلستان، حالا به امریکا. انسان این معناست [که باید توجه کند].
و من کراراً این را گفتهام که آذربایجان یک خصوصیت خاصی دارد در ایران. یک همسایهای دارد که خصوصیت خاصی دارد آذربایجان. و آذربایجان همیشه یک سدی بوده است در مقابل این کارهایی که میخواسته بشود و حالا ان شاء اللَّه، بیشتر باید باشد؛ یعنی، علمای آذربایجان مردم را همین طوری مهیا نگه دارند؛ برای اینکه تا مردم در صحنهاند و مهیا هستند، اینها- و لو زور هم دارند- کاری نمیکنند، آن روزی که در بین مردم یک اختلافی پیدا بشود، بین مردم و حکومت اختلاف پیدا بشود، بین خود روحانیون- خدای نخواسته- یک وقت اختلاف پیدا بشود، آن روز است که ممکن است آنها یک وقتی دخالت بکنند. مادامی که همه مردم با هم هستند، روحانیت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه، حکومت هم- با- مردمی است، اسلامی است، آنها نمیتوانند کاری بکنند. قدرت دارند، اما عقل هم دارند، [میبینند که] نمیتوانند کاری بکنند. آن وقت اینها میتوانند کار بکنند که از داخل ما را بپوسانند. اگر از داخل ما را با تبلیغات، با کارهای اعوجاجی، از داخل یک کاری کردند، آن وقت میتوانند و ما باید [این را] حفظ کنیم.
واقعاً ما اگر چنانچه اسلام را میخواهیم- که بحمد اللَّه میخواهید، همه میخواهید اسلام را- اگر اسلام را میخواهیم، باید این جمهوری را حفظش کنیم. و اینکه از دهن بعضیها در میآید که این از زمان شاه هم بدتر است، خوب، معلوم است این [که] از دهان امریکا میخواهد در بیاید، از دهان اینها در میآید. آنها خودشان ابتداءً نمیگویند، از این راه از راه حلقومهای فاسد میگویند. ما باید حفظ کنیم این جمهوری را ما باید این نعمتی [را] که خدا به ما داده است حفظ بکنیم. شما میدانید که آن روزی که اینها بودند، روحانیت اصلًا منسی بود، داشتند کنارش میزدند که ببرندش از بین. اگر اینها یک مدتی مانده بودند، بکلی از بین میبردند؛ خدا خواست که رفتند اینها و حالا بحمد اللَّه، روحانیت کارهای خودش را دارد انجام میدهد.
این نماز جمعهای که در همه جا هست، شما ببینید چه برکتی است این نماز جمعه! واقعاً انسان اگر بگوید که اگر نبود الّا این نماز جمعه- تقریباً مردم را مهیا میکند، مردم را بیدار میکند این نماز جمعه- و اگر نبود این، برای ما خیلی کار شده بود و بحمد اللَّه، همه چیز الآن هست و همه چیز در راه [درست] شدن است. و ما البته نباید توقع داشته باشیم که یک حکومتی که همه با آن مخالفاند؛ همه با آن از خارج مخالفاند با آن، این یکدفعه بتواند یک مملکت [را] که خرابه بود و این طور با آن همه فساد دست ما دادهاند- با آن همه فسادهایی که شما میدانید که چه فسادهایی [بوده] بازارش چه بود، خیابانش چه بود، تا برسد به عشرتکدهها و تا برسد به جاهای دیگر چه خبر بود- یکدفعه بتواند حکومت این را منقلبش کند به یک بهشت برین. خوب، نمیشود؛ هیچ وقت هم نشده تا حالا؛ هیچ وقت هم نخواهد شد. بنا بر این، همراهی میخواهد که این حکومت را همراهی کنند تا بتواند کار را انجام بدهد.
و ما مطمئنیم که این اجزایی که الآن [در] مجلس هست، [در] حکومت هست، [در] قوه قضائیه هست، [در] نهادهای انقلابی هست؛ همه اینها، اینها همه میخواهند برای خدا کار کنند، برای اسلام میخواهند کار بکنند، منتها به اندازه قدرتشان میخواهند کار بکنند؛ زاید بر قدرت نمیتوانند کاری بکنند. یا فرض کنید که ما به اندازه قضاوت در تمام کشور، افراد نداریم؛ از باب اینکه ما از اول مجهز برای این کار نبودهایم. ما سالها- یعنی، از اول تا حالا- دست ما نبوده است قضاوت، دست دیگران بوده، حالا که آمده، ما افراد نداریم که شرایط را داشته باشند. این افراد هم افرادی هستند که خوب، تا حتی الامکان بهتر از این است که شارب الخمری بیاید قاضی بشود. شما وضع دادگستری را نمیدانید چه خبر بوده است. ما هم درست الآن نمیدانیم که وضع دادگستری چه خبر بود. شاید از همه جاها فساد دادگستری بیشتر بوده. حالا بخواهیم این دادگستری را یکدفعه متحولش کنند به یک دادگستری اسلامی، افراد لازم دارد، کار لازم دارد و باید با تدریج، کمک، کمک میخواهد؛ یعنی ملت، روحانیت- خصوصاً- در باب قضاوت، روحانیت باید خیلی کمک بکند و الحمد للَّه، مشغول هم هستند برای اینکه تهیه بکنند.» (صحیفه امام، ج16، ص: 184 ـ 187)
[1] - حدیث نبوی، صحیح ترمذی، ج 3، ص 316، حدیث 2256:« دست خداوند با جماعت است».
[2] - اشاره به فجایعی است که به دست گروهکهای ضد انقلاب، بویژه« چریکهای فدایی خلق» در گنبدکاوس پدید آمد و نماینده حضار پیش از سخنرانی امام خمینی آن را تشریح کرد.
[4] - نهج البلاغه، خطبه 27.