امروز با امام: شانزدهم اسفند

ـ نامه به آقای سید جلال الدین طاهری اصفهانی؛ احوال‏پرسی (1348)

ـ حکم تشکیل کمیته انقلاب در فَشَم به آقای سید حسین مطهری یزدی (1357)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس قطر؛ توطئه اجانب، تفرقه بین مسلمین (1357)

ـ سخنرانی در جمع پزشکان و پرستاران قم؛ تلاش برای ایجاد تمدن الهی (1357)

ـ سخنرانی در جمع پزشکان و پرستاران قم؛ دستاوردهای انقلاب اسلامی (1357)

ـ پیام به مسلمانان ترکیه؛ اتکا به خدا و وحدت کلمه (1357)

ـ تلگراف تشکر به آقای سید کاظم شریعتمداری؛ بهبودی امام و ترک بیمارستان (1358)

ـ نامه به آقای گلپایگانی؛ حادثه 14 اسفند در دانشگاه تهران (1359)

ـ سخنرانی در جمع ورزشکاران و تیمهای فوتبال منتخب تهران؛ توصیه به ورزشکاران (1360)

ـ حکم و موافقت با بخشنامه چگونگی عفو محکومان و زندانیان (1362)

ـ بیانات در جمع مسئولان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی؛ رفع نیاز محرومان (1362)

ـ بیانات در جمع مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد؛ تلاش برای تحقق اسلام (1362)

ـ بیانات خطاب به مسئولان کمیته امداد امام؛ اخلاص؛ معیار ارزش عمل (1366)

کد : 3555 | تاریخ : 16 اسفند 1399

امروز با امام: شانزدهم اسفند

 

ـ نامه به آقای سید جلال الدین طاهری اصفهانی؛ احوال‏پرسی (1348)

«خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقای طاهری- دامت افاضاته‏

از قرار مسموع عارضه پیدا شده و حتی گفته شد پای شما آسیب دیده است و این مطلب موجب نگرانی این جانب است. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید. امید است ان شاء اللَّه تعالی خداوند عافیت کامل عنایت فرماید. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 264)

ـ حکم تشکیل کمیته انقلاب در فَشَم به آقای سید حسین مطهری یزدی (1357)

«جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای آقا سید حسین مطهری یزدی- دامت افاضاته‏

لازم است جنابعالی به قریه فَشَم و سایر بخشهای حومه بروید و در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی اقدام نموده و اموالی را که از خاندان پهلوی در آن حدود و در بخش گلندوک موجود است ضبط و نگهداری کنید؛ و چنانچه مخارجی نیز داشت از درآمد آنها بپردازید. و مردم آن سامان را به حفظ اتحاد و یگانگی دعوت نموده از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید. از خدای تعالی توفیق همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 335)

ـ سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس قطر؛ توطئه اجانب، تفرقه بین مسلمین (1357)

«اگر مسلمین همه متمسک به قرآن می‏شدند، برای آنها مجالی باقی نمی‏ماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا کردند؛ ملتها از اسلام جدا شدند. با دعوتهایی [که‏] اجانب کردند، چه خودشان مستقیماً چه به وسیله عمالشان در این بلاد- دعوتهای بر ضد ادیان، بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت اسلام- جدا کردند مسلمین را، بعضی را از بعض...

 رمز پیروزی ایران همین بود؛ اتکال به خدا، برای خدا و وحدت کلمه، وحدت کلمه و وحدت غرض [و] مقصد. از هر کس می‏پرسیدند، مقصد این بود که حکومتِ اسلام باشد. مقدمه این بود که حکومتِ طاغوت نباشد؛ مقصد این بود که استقلال و آزادی در پناه حکومت اسلامی باشد. رمز پیروزی ملت ما: وحدت کلمه و وحدت غرض و- مهمتر- اتکال به خدای تبارک و تعالی. شما آقایان در هر جا که هستید این رمز را فراموش نکنید.

البته من گله دارم از خلیج و اطراف آن. آنها با ما بسیاری‏شان موافقت نکردند بلکه مخالفت کردند. شما خودتان که آگاهید از افرادی که در آنجا بودند و پشتیبانی از طاغوت می‏کردند؛ و نمی‏دانم الآن هم می‏کنند؟! باز آرزو دارند که برگردد؟! آنها را هدایت کنید؛ به آنها بگویید به اسلام روی بیاورید. این حکومتها حکومت طاغوت است، حکومت ضد اسلامی است. گمان نکنید هر که قدرت پیدا کرد، خدای تبارک و تعالی با اوست. معاویه هم قدرت داشت، فرعون هم قدرت داشت، فرعون هم سلطنت داشت. سلطنت اگر ظل اللَّه باشد، سلطان اگر ظل اللَّه باشد، پذیرفته است. یعنی چه «ظل اللَّه»؟ یعنی اینکه همین طور که سایه- سایه انسان- هیچ از خودش حرکتی ندارد الّا به حرکت انسان، اگر چنانچه سلطانی هیچ حرکتی نداشت الّا به حرکت و به تحریک خدای تبارک و تعالی، از خودش هیچ نداشت و همه از خدای تبارک و تعالی بود، [او ظل اللَّه است‏]. رسول اللَّه ظل اللَّه است. غیر رسول اللَّه، آنهایی که نزدیک به رسول اللَّه‏اند، نزدیک به ظل اللَّه‏اند؛ اصلْ رسول اللَّه است، او ظل اللَّه است. امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- چون تمام وجودش فانی در وجود رسول اللَّه است، ظل اللَّه است. سلاطین جورْ ظلِّ ابلیسند! میزان در تشخیصِ سلطان جائر و سلطان عادل همین است. آنکه ابلیسی است، آنکه جائر است، ظلِّ ابلیس است نه ظلّ اللَّه...

به برادرهای قَطری ما بگویید و به برادرهای خلیجی ما بگویید که آقا متحد بشوید. زیر پناه بیرق اسلام بیایید. از طاغوت کناره‏گیری کنید. وحدت کلمه پیدا کنید. رمز غلبه ما وحدت کلمه و اتکال به خدا بود...» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 336 ـ 339)

ـ سخنرانی در جمع پزشکان و پرستاران قم؛ تلاش برای ایجاد تمدن الهی (1357)

«اینها با اسم ترقی چه کردند با مملکت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند؛ نیروی انسانی ما را هدر دادند [و] تمام شئون ملی ما را به شکست دادند.

من از شما آقایان که در این اوقات سختی، با بیماران که از خودتان بودند- همه از خودمان بودند- با این مجروحین و مصدومین همراهی کردید، زحمت کشیدید، من از همه شما متشکرم. و امیدوارم که خداوند از همه شما راضی باشد. شما در این موقع از زمان از جند اللَّه بودید؛ برای خدا انجام این وظایف را کردید. من از بانوان شما و از آقایان، از همه تشکر می‏کنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد؛ آزادی بدهد...

نهضت اسلامی بود؛ همه با اسم اسلام جلو می‏رفتند. چون با اسم اسلام بود و با ایمان به خدا بود، بر همه قدرتهای بزرگ، ابرقدرتها غلبه کردند و آن دستگاه بزرگ را فرو ریختند. با دست خالی توپها و تانکها و همه را شکست دادند و کاخها را فرو ریختند...

با این نهضت اسلامی باید سازندگی کنیم از حالا به بعد. یعنی همه با هم، همه با هم به جلو برویم. همه با هم به [سوی‏] یک تمدن صحیح، نه «تمدن محمد رضایی»! تمدن الهی، تمدن رسول اللهی: آنکه همه اقشار بشر را، سیاه و سفیدش را هیچ فرق نمی‏گذارد مگر اینکه به تقوا: إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقیکمْ «1». میزانْ تقوا است، میزان انسانیت است.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 340 ـ 343)

ـ سخنرانی در جمع پزشکان و پرستاران قم؛ دستاوردهای انقلاب اسلامی (1357)

«روح و جسم با هم وحدت دارند: جسمْ ظلّ روح است؛ روحْ باطنِ جسم است، جسمْ ظاهرِ روح است. اینها با هم یک هستند، جدایی از هم ندارند. همان طوری که جسم انسان و روح انسان وحدت دارد، باید طبیب جسمی و طبیب روحی وحدت داشته باشند؛ اینها باید یک باشند و مع الأسف ما را از هم جدا کردند. ما را از همه اقشار جدا کردند. روحانیت را یا به نسیان- به طاق نسیان- سپردند یا لکه دار کردند. شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند. این خیانتی بود که در عرضِ قریبِ سیصد سال اجانب با کارمندهای خودشان، با عمال خودشان انجام دادند. دانشگاه را از مدارس ما جدا کردند بلکه هر یک را مخالف دیگری کردند. اقشار ملت ما را از هم جدا کردند. این خیانت بزرگی بود که به ما و به ملت ما کردند تا ما را به این روزها نشاندند.

نه تنها اقشار یک ملت را از هم جدا کردند، ملتها را از هم جدا کردند؛ به طوری که ملت ایران با ملت ترکیه هیچ روابط ندارد. اصولًا اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت؛ بی‏تفاوت بود. اگر مصیبتی به برادرهای ترک ما مثلًا می‏رسید یا عرب ما، برادرهای فارس ما بی‏تفاوت بودند؛ و به عکس اگر به ما مصیبتی وارد می‏شد، اینها بی‏تفاوت بودند. این بی‏تفاوتی از همین عمال اجانب و خود اجانب ایجاد شد که تا توانستند، مخالفت ایجاد کنند و اگر نتوانستند غفلت ایجاد کنند. و ما را غافل کردند از مقدرات خودمان؛ از مقدرات برادرهای خودمان هم غافل کردند. ما باید از این به بعد، این هوشیاری که ملت ما پیدا کرده است، جدیت کنیم که این ادامه پیدا کند.

ما صدمه این غفلتها را سیصد سال است که داریم می‏خوریم. پنجاه و چند سال است که پیرمردهای ما- آنهایی که به سن من یا یک قدری هم کمتر هستند- پنجاه و چند سال است که عذاب الیم این طایفه را کشیدند. و شما جوانها هم بیست و چند سال است که دیدید هر چه دیدید و شنیدید هر چه شنیدید. همه ذخایر ما را از بین بردند؛ نیروی انسانی که از همه ذخایر بالاتر است از بین بردند؛ انسانهای ما را که باید مقدرات این مملکت در دست آنها باشد و مملکت را آباد کنند، معنویتش را آباد کنند، مادیتش را آباد کنند، این نیروها را از دست ما گرفتند یا به مراکز فحشا کشیدند. تمام مراکز آموزشی را اینها مراکز فحشا قرار دادند. سینما که یکی از مراکز آموزشی است در دنیا، رادیو و تلویزیون که یکی از مراکز آموزشی است برای همه، آموزش برای همه طبقات، دستگاهی است که باید همه ملت را آموزش بدهد، اینها [را] به صورت دیگری درآوردند. سینماها را مراکز فحشا تقریباً قرار دادند. رادیوها تبلیغاتشان دیدید چه بود، تلویزیون هم همین طور!...

ایمان به خدا این کار را کرد؛ ایمان به مبادی اسلامی این کار را انجام داد. همه با هم، همه با هم گفتند که ما اسلام را می‏خواهیم. این ایمان بود. قدرت ایمان غلبه کرد بر این قدرتها و الّا ما که چیزی نداشتیم. با همان کاردهای توی مطبخها و با همان- عرض می‏کنم- چوبها و با همان چیزها آمدند بیرون و غلبه کردند بر این تانکها و توپها و مسلسلها و اینها...» صحیفه امام، ج‏6، ص: 344 ـ 348)

ـ پیام به مسلمانان ترکیه؛ اتکا به خدا و وحدت کلمه (1357)

«شما به همه سلام برسانید، و بگویید که کار خودتان را تعقیب کنید؛ دلسرد نشوید. در اینجا هیچ نداشتیم و اینها «3» همه چیز داشتند ما به اینها غلبه کردیم. آنجا هستید مأیوس نشوید. اتکا به خدا بکنید، و اتکا به ایمان بکنید؛ وحدت کلمه پیدا بکنید. جناحهایی را که نزدیک به شماست، به خودتان متصل کنید. خداوند ان شاء اللَّه کارها را انجام می‏دهد.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 349)

ـ تلگراف تشکر به آقای سید کاظم شریعتمداری؛ بهبودی امام و ترک بیمارستان (1358)

«قم- حضرت آیت اللَّه آقای شریعتمداری- دامت برکاته‏

تلگراف محترم در مورد انتقال این جانب از بیمارستان واصل گردید. از تفقد جنابعالی متشکرم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه. روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 173)

ـ نامه به آقای گلپایگانی؛ حادثه 14 اسفند در دانشگاه تهران (1359)

«حضرت آیت اللَّه آقای گلپایگانی- دامت برکاته‏

پس از اهدای تحیت و سلام، تلگراف «1» جنابعالی که از نگرانی آن حضرت در قضایای شوم دانشگاه در روز پنجشنبه 14/ 12/ 59 «2» حکایت می‏کرد واصل، تلفنهای بسیاری در دنباله جنایت منحرفین از اطراف نیز واصل گردید. به جنابعالی و عموم ملت شریف اطمینان می‏دهم که با خواست خداوند تعالی با این گونه مخالفتهای با اسلام، برخورد شدید خواهد شد، و به دستگاه قضایی گفته‏ام که قضیه را تعقیب و مجرمین و محرّکین را شناسایی و محاکمه کنند و نتیجه را به این جانب اطلاع دهند تا تکلیف آنان به حسب موازین اسلامی معین شود. باید گروهها و دسته‏های منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند که من با احساس تکلیف، با آنان برخورد اسلامی و حدود اسلامی می‏کنم و به شرارتهای ضد اسلامی خاتمه می‏دهم. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. حضرت عالی مردم را دعوت به آرامش فرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 194)

ـ نامه به آقای بهاءالدین محلاتی؛ احوال‏پرسی (1359)

«حضرت آیت اللَّه آقای شیخ بهاءالدین محلاتی- دامت برکاته‏

از قراری که شنیده شد جنابعالی در اثر نقاهت در بیمارستان تشریف دارید. این خبر موجب تأثر گردید. این جانب برای صحت و سلامتی آن جناب دعا کرده و شفای کامل و طول عمر جنابعالی را از خدای تعالی مسألت می‏نمایم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 195)

ـ سخنرانی در جمع ورزشکاران و تیمهای فوتبال منتخب تهران؛ توصیه به ورزشکاران (1360)

«من خودم ورزشکار نیستم اما ورزشکارها را دوست دارم «احِبُّ الصّالِحینَ وَ لَسْتُ مِنهُم» «2».

از خدای تبارک و تعالی خواهانم که شما جوانها را که ذخیره این کشور هستید و مایه امید ملت و اسلام هستید هر چه بیشتر موفق کند که در همه ابعاد انسانی ورزش کنید. یک بعدش این بعدی است که شما متخصص در آن هستید و امید است که بعدهای دیگری هم که انسان دارد و انسانیت دارد در شما رشد کند. ورزشکارها همیشه این طور بودند که یک روح سالمی داشتند، از باب اینکه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند، توجه به یک فعالیت جسمی داشتند که عقل سالم در بدن سالم است. و شما اگر دقت کنید در حال جامعه‏ها و طبقات جامعه می‏بینید که آنهایی که در عیش و عشرت می‏گذرانند، حقیقتاً عیش و عشرت نیست؛ بدنها افسرده، روحها پژمرده و کسالت سر تا پای آنها را گرفته است. اگر دو ساعت عشرت می‏کنند، بیست و دو ساعت در ناراحتی او هستند. و آنهایی که اهل خدا هستند، توجه به خدا دارند، ورزش جسمی می‏کنند و ورزش روحی، آنها در تمام مدت، اشخاصی هستند که پژمردگی در آنها نیست، افسردگی در آنها نیست و این یک نعمتی است از خدای تبارک و تعالی که خداوند نصیب همه بکند، ان شاء اللَّه...

در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوری باشید که نمونه باشد برای جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم ان شاء اللَّه برود.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 80 ـ 82)

ـ حکم و موافقت با بخشنامه چگونگی عفو محکومان و زندانیان (1362)

[بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی- دامت برکاته‏

پس از عرض سلام، نوشته زیر به منظور عفو عید نوروز به حضور مبارک تقدیم می‏گردد.

کلیه کسانی که به حکم دادگاههای عمومی، انقلاب و ارتش محکوم شده و حکم محکومیت آنان تا 29 اسفند ماه 1362 صادر و قطعی شده و به کیفرهای تعزیری از قبیل حبس و جزای نقدی و اقامت اجباری محکوم گردیده‏اند، در صورتی که جزو اشخاص شرور نباشند، به مناسبت ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن بشرح زیر مشمول عفو رهبر کبیر انقلاب قرار می‏گیرند، تشخیص شرارت آنان با دادستان مجری حکم خواهد بود.

 (در ادامه نامه، موارد پیشنهادی همراه با ضوابط و شرایط مربوطه در ضمن 9 بند ذکر گردیده‏اند و در پایان چنین آمده است:)

ابلاغ این فرمان از رسانه‏های گروهی به منزله ابلاغ رسمی تلقی میشود. دادسراها مکلفند در مورد کسانی که تا پایان اسفند سال 1362 حائز شرایط مندرج در بندهای 3 و 4 قسمت الف و بند 7 قسمت الف و ب این فرمان می‏شوند مقررات عفو را اعمال نموده نتیجه را در اسرع وقت به اداره عفو و بخشودگی ارسال دارند. 15/ 12/ 62، رئیس دیوان عالی کشور- عبد الکریم موسوی اردبیلی‏].

بسمه تعالی‏

موافقت می‏شود. «1» روح اللَّه الموسوی الخمینی‏» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 387)

ـ بیانات در جمع مسئولان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی؛ رفع نیاز محرومان (1362)

«حضار: رسولی محلاتی، سید هاشم (نماینده امام در بنیاد مسکن)، سرپرستان و روحانیون بنیادهای مسکن در مراکز استانها. امیدوارم با کوشش شما و تمامی افراد این بنیاد، مردم محروم و مستضعف ما که در طول تاریخ اسیر خانها و سرمایه دارها بودند، دارای مسکن شوند. لازم است دولت اسلامی هم کمکهای لازم را به شما بنماید. ان شاء اللَّه مردم ما که همیشه به استضعاف کشیده شده بودند، با تلاش و کوشش دارای همه چیز گردند. خدمت شما تنها به یک نسل نیست، بلکه از خدمات شما نسلهای آینده هم استفاده می‏کنند. سعی کنید محرومین را همیشه در نظر داشته باشید و هر کاری که می‏کنید، خدا را در نظر بگیرید. ان شاء اللَّه موفق و مؤید گردید.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 388)

ـ بیانات در جمع مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد؛ تلاش برای تحقق اسلام (1362)

«امیدوارم شما بتوانید چهره اسلام را آن گونه که هست نشان دهید. امروز دولتها می‏خواهند ایران را به صورت زننده‏ای به دنیا معرفی کنند. رسانه‏های گروهی و سازمانهای آن چنانی وقتی پیروزی ایران و اسلام را می‏بینند و یا وقتی می‏فهمند که عراق آن همه ظلم به ما کرده است، به دروغ مسئله نقض حقوق بشر در ایران را عنوان می‏کنند و ادعا می‏کنند که بهاییها در ایران هیچ آزادی ندارند و آنها به خاطر بهاییگری زندان‏اند.

حتی می‏گویند زنان آبستن را در خیابانها می‏کشند. آنها هر چه می‏خواهند بگویند، ولی شما بدانید مردم محروم دنیا یعنی آنهایی که وابسته به دولتها نیستند با ما هستند، و بالاخره اسلام راه خودش را باز نموده و چهره‏اش را به همه نشان می‏دهد. ما هم باید هر کداممان به اندازه قدرتمان سعی کنیم تا در راه تحقق اسلام قدم برداریم. امیدوارم همه خصوصاً وزارت ارشاد بیشتر از دیگران زحمت بکشند تا همه را ارشاد نمایند. ان شاء اللَّه موفق شوید تا به این کشوری که از حیث فرهنگی هم عقب افتاده بود و هیچ کس در سابق برای اصلاح و ارشاد کاری انجام نمی‏داد، خدمت کنید.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 389)

ـ بیانات خطاب به مسئولان کمیته امداد امام؛ اخلاص؛ معیار ارزش عمل (1366)

«کار شما قابل تقدیر است. من از شما تشکر می‏کنم. باید سعی کنید اخلاص را در تمامی کارهایتان در نظر داشته باشید و جدیت کنید که کارتان برای خداوند متعال باشد.

گاهی عمل بزرگ است، ولی چون برای خدا نیست ارزشی ندارد؛ ولی چون در عمل شما اخلاص است، کارتان بسیار با ارزش است. من در مواقع دعا به شما دعا می‏کنم.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 500)

انتهای پیام /*