امروز با امام: سیزدهم اسفند
ـ پاسخ استفتاء [نامه به آقای سید حمید روحانی در صرف وجوه برای نشر کتب اسلامی] (1353)
[بسمه تعالی. پیشگاه قائد بزرگ اسلام حضرت آیت اللَّه خمینی- متع اللَّه المسلمین بطول بقائه با اهدای سلام و تحیات وافره معروض میدارد، صرف ثلث اموال، که حَسْب الوصیه باید به مصرف امور خیریه و بِرّیه برسد، در طبع و نشر کتب سیاسی- اسلامی که بیانگر حقایق اسلام و نظریات مراجع عظام در مقابله و مبارزه با ظَلَمه، حکام جور و استعمارگران باشد و جهت روشنگری و انقلاب فکری اسلامی به کار آید چه صورت دارد؟ مستدعی است نظر شریف را بیان فرمایید. ادام اللَّه ظلکم علی رءوس الأنام]
بسمه تعالی
آنچه مربوط به ترویج شرع مطهر و بیان حقایق اسلام در مقابله با حکام جور و ظَلَمه و مطلع ساختن طبقات مردم از مسائل اسلامی است و نشر کتب مربوطه به این امور، از امور خیریه بلکه بهترین خیرات است. و اگر وصیت به ثلث یا نذر و عهد و غیر اینها متعلق به خیرات و مبرات است، صرف در این امور جایز و راجح است.» (صحیفه امام، ج3، ص: 69)
ـ نامه به آقای سید حمید روحانی؛ صدور اعلامیه علیه حزب رستاخیز (1353)
« [بسمه تعالی. مصیبت خانمانسوز تازه، تشکیل حزب رستاخیز و فشارهای توانفرسایی که به دنبال خواهد داشت نمیدانم که چه به روزگار ملت بیپناه ایران خواهد آورد. نظر به اینکه اکنون عازم نجف هستم، میخواستم از آن حضرت استفسار نمایم که اگر تصمیمی در این زمینه اتخاذ فرمودهاند، در مقام باشیم که آنچه به نظر رفقا میرسد فراهم کرده به حضور تقدیم داریم. با کمال خجلت از نوار خراب دیروز نوار تازهای که تقریباً مفهوم و قابل استفاده است تقدیم داشتم]
بسمه تعالی
ان شاء اللَّه موفق باشید. باید مطالب را درست دریافت کنم بعد تصمیم بگیرم و این مانع نیست که شماها مطالبی تهیه کنید.» صحیفه امام، ج3، ص: 70
ـ سخنرانی در جمع بانوان قم؛ زن از دیدگاه اسلام (1357)
«درود بیپایان بر بانوان ایران! سلام بر شما بانوان محترم! رحمت خدا بر شما شیردلانی که به همت والای شما اسلام از قید اسارت بیگانه بیرون آمد! سلام خدای تبارک و تعالی بر ملت ایران، بانوان آنها و مردان آنها! شما بانوانِ شجاعْ دوشادوش مردانْ پیروزی را برای اسلام بیمه کردید. من از تمام زنهای ایران، تمام بانوان ایران و از بانوان قم تشکر میکنم. خداوند از شما راضی باشد. امام عصر از شما دلخوش باشد. شما با بچههای کوچک خودتان در خیابانها آمدید و از اسلام پشتیبانی کردید...
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد. اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند؛ اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند...
زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهوری اسلام رأی باید بدهند. همان طوری که مردان حق رأی دارند زنها حق رأی دارند. زنها را در این دورههای اخیر منحط کردند. از خیانتهای بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از دست گرفتند؛ نیروی جوانان ما را به عقب راندند، نیروی بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط کردند؛ خیانت کردند بر ملت ما. بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند! و...
خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد. همه برای صلاح شماست. همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه است. آنها که زنها را میخواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهای فاسد قرار بدهند خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند؛ زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند. زن آدمساز است؛ زن مربی انسان است...
زنهایی که میخواهند ازدواج کنند، از همان اول میتوانند اختیاراتی برای خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان. میتوانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بدخُلقی کرد با زن، وکیل باشند در طلاق، اسلام برای آنها حق قرار داده است. اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان قایل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آنهایی که توسعه میدهد چه آنهایی که تحدید میکند، همه بر صلاح خود شماست، برای خود شماست. همان طوری که حق طلاق را با مرد قرار داده است، حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با او که اگر چه کردی یا چه کردی، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط را کرد دیگر نمیتواند او را معزول کند. اگر این ... شرط در ضمن عقد واقع شد نمیتواند او را دیگر محدود کند، نمیتواند اخلاق بد انجام بدهد. و اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او را منع میکنند؛ اگر قبول نکرد تعزیر میکنند، حد میزنند؛ و [باز] اگر قبول نکرد مجتهد طلاق میدهد. خداوند همه شما را با عزت، سلامت، سعادت، با ایمان کامل، با تربیت صحیح، با فرهنگ صحیح، خداوند همه شما را با سعادتها ... قرین کند. سلام بر شما زنها، بانوان عزیز محترم!» (صحیفه امام، ج6، ص: 299 ـ 302)
ـ حکم رسیدگی به کمیتههای اردبیل و... به آقای بهاءالدین علم الهدی (1357)
«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ بهاءالدین علم الهدی- دامت افاضاته
لازم است جنابعالی برای رسیدگی به کارهای کمیته اردبیل و کشت و صنعت دشت مغان و توابع و منطقه پارسآباد و مشکین شهر به آنجا بروید و اموالی را که در آنجا هست از قبیل ماشین آلات و غیره ضبط و نگهداری نموده و ضمناً اهالی محترم را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده، و از بینظمی و اضلال جلوگیری به عمل آورده و نگذارید به اموال و زمینهای مردم تعدی شود و خدای نکرده ظلمی واقع شود و در صورت لزوم در هر محل کمیتهای جداگانه تشکیل داده تا امور محلی را از این طریق حل و فصل کنند. دوام توفیقات آن جناب را از خدای تعالی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج6، ص: 303)
ـ پیام به اهالی اقلید فارس؛ بازگشت آقای سید محمدباقر ابطحی (1357)
«اهالی محترم اقلید فارس- ایّدهم اللَّه تعالی
نامه آقایان محترم با امضای زیادی واصل گردید. در مورد بازگشت جناب حجت الاسلام آقای حاج سید محمد باقر ابطحی- دامت افاضاته- با ایشان مذاکره شد و قرار شد ان شاءاللَّه بزودی بِدان منطقه بیایند و فعالیتهای مذهبی خود را ادامه داده و امید است آقایان محترم نیز با جناب ایشان همکاری نموده و با اتحاد و همبستگی کامل وظیفه خطیر خود را در این موقع حساس به نحو احسن انجام دهند. از خدای تعالی ادامه توفیقات همگان را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج6، ص: 304)
ـ پیام به اهالی مینودشت؛ اعزام آقای سید ابوالحسن حسینی به منطقه (1357)
«اهالی محترم شهرستان مینودشت- ایّدهم اللَّه تعالی
نامه آقایان محترم با امضای زیادی واصل گردید. در مورد اعزام جناب سید الاعلام آقای آقا سید ابوالحسن حسینی به آن ناحیه با آقای دکتر یزدی «1» مذاکره و سفارش شد و جناب آقای حسینی ان شاء اللَّه بزودی به آنجا خواهند آمد. انتظار میرود با همکاری و کمک آقایان محترم، وظایف محوله را به نحو احسن انجام دهند. ادامه توفیقات همگان را از خدای تعالی خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج6، ص: 305)
ـ سخنرانی در جمع هیأت بررسی جنگ تحمیلی؛ اهمیت حاکمیت بر قلوب (1359)
«من لازم میدانم که به شما آقایان که در رأس بعضی از کشورهای اسلامی هستید نصیحت کنم. شما کوشش کنید که حکومت بر قلوب کشورهای خودتان بکنید؛ نه حکومت بر ابدان، و قلوب از شما کناره بگیرند. مسلمین اگر بخواهند موفق بشوند و از زیر تعهدهای اجانب و سلطه آنها بیرون بیایند، حکومتهای آنها باید کوشش کنند که قلوب ملتِ خودشان را به دست بیاورند حکومت بر قلوب؛ یک حکومت شیرین است؛ به خلاف حکومت بر ابدان که قلوب با آنها نباشد. شما دیدید که ایران با اینکه یک مملکت کم جمعیتی است، لکن برای اینکه قلوب ملت با حکومت موافق بود و موافق هست الآن در همه گرفتاریهایی که حکومت دارد، در همه گرفتاریها، ملت کوشش میکند که همقدم باشد با آنها و مقاصد دولت را به پیش ببرد...
شما آقایان کوشش کنید، شما سران کشورها کوشش کنید، و به دیگر سران کشور هم سفارش کنید که آنها هم نظیر ایران حکومت بر قلوب مردم بکنند. اشکال مسلمین این است که در بسیاری از حکومتها حکومت بر ابدان است، آن هم با فشار؛ و لهذا موفق نیستند. اگر ما حکومت بر ارواح بکنیم و سران کشورهای اسلامی حکومت بر ارواح بکنند و قلوب ملتها را به دست بیاورند، با این کثرت جمعیت و با این مخازن زیاد اینها آسیبپذیر نخواهند بود؛ و بر همه کشورهایی که بخواهند به آنها تعدّی کنند، مقابله میکنند و هیچ کشوری با ملتها نمیتواند مقابله کند. کشورها با دولتها مقابله میکنند و با ارتشهایی که قلوب مردم با آنها نیستند.
شما کوشش کنید و به دوستان خودتان بگویید که کوشش کنند که قلوب مردم را به دست بیاورند. همان طوری که در صدر اسلام قلوب مردم متوجه به حکومت بود.
حکومت صدر اسلام؛ حکومت بر قلوب بود. و لهذا با جمعیتهای کم بر امپراتوریهای بزرگ غلبه کردند. الآن بحمد اللَّه جمعیت مسلمین قریب یک میلیارد است؛ چرا باید با اینکه یک میلیارد جمعیت ما داریم؛ قدس ما را صهیونیستها ببرند، و حکومتهای دیگر را هم در تحت سلطه قرار بدهند؟ در صورتی که اینها اگر با هم مجتمع باشند، حکومت بزرگی خواهند بود. هر کدام در محل خودشان حکومت بر محل خودشان، و همه با هم زیر بیرق اسلام باشند.» (صحیفه امام، ج14، ص: 179 ـ 181)
ـ حکم عفو جمعی از زندانیان به رئیس دیوان عالی کشور (1362)
[بسمه تعالی. محضر مبارک حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران- مد ظله العالی
احتراماً به پیوست چهار صد و بیست و شش نفر از محکومین دادگاههای انقلاب اسلامی شانزده شهر (به شرح لیست پیوست) که در اجرای بخشنامه 15595/ 1- 29/ 3/ 62 شورای عالی قضایی استحقاق عفو و تخفیف مجازات دارند تقدیم میگردد.
عبد الکریم موسوی اردبیلی- رئیس دیوان عالی کشور].
بسمه تعالی
موافقت میشود. «1» 13 اسفند 62 روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج18، ص: 372)
ـ سخنرانی در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی؛ اهمیت تبلیغات (1362)
«از کارهای چشمگیری که در این نهاد شده است تقدیر و تشکر میکنم و توفیق آقایان را بیشتر از خدای تبارک و تعالی مسألت میکنم. مهم این است که در این طور مسائل چون مسائلی است که مربوط به اسلام است، همه مردم شرکت دارند...
مسأله تبلیغات یکی از مسائل بسیار مهمی است که شاید در رأس بیشتر از امور واقع بشود...
ما باید هر چه بیشتر مسئله تبلیغاتمان را- خصوصاً در خارج- باید دولتها و باید ملت هر چه بیشتر تبلیغات را به آن دامنبزنند در مقابل آن تبلیغاتی که الآن در دنیا هست...
وضع دنیا این طوری شده در تبلیغات. تبلیغات وضعش بر این شده است که هر چه بتوانند بر خلاف اسلام، بر خلاف ایران به عنوان اینکه این یک جمهوری اسلامی هست و اسلام را میخواهد، دارند تبلیغ میکنند از هر طرف. جنگ با این اهمیتی که هست الآن پیشروی دارد میکند، و این طور پیشروی کرده و همه را بیرون کردهاند تقریباً، تقریباً از ایران بیرون کردند، و الآن دارند پیشروی میکنند. وقتی که رادیوها میگویند، آنجایی که خیلی خوب میگویند، میگویند بعضی ایرانیها این جور میگویند، عراقیها این جوری میگویند، اما معلوم نیست چه جوری است. آن وقتی که زیاد سیلی خوردند از آن ور میافتند، میگویند که عراقیها پیش بردند، جلو آوردند، راندند ایرانیها را، انداختند به دریا، آنها نتوانستند شنا کنند رد بشوند، انداختند به آن آبها و آنها بیچارهها همه خفه شدند و مردند. اسیر گرفتند، اسیرهای بچه هشت ساله، این ایران، بچههای هشت ساله را میفرستند به جنگ! وضع تبلیغات این طور شده. ما تبلیغاتمان هر چه هم زیاد بشود البته به پای آنها نمیرسد...» (صحیفه امام، ج18، ص: 373 ـ 377)