امروز با امام: دوازدهم اسفند

ـ نامه تشکر به آقای حیدرعلی جلالی خمینی (1349)

ـ حکم رسیدگی به کمیته‏های تاکستان، آبگرم و ... به آقای قدرت اللَّه علی خانی (1357)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان بیمارستان قلب؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی (1358)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان روزنامه «میزان»؛ تعهد و دقت در نگارش مطالب (1359)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایرغ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مغولستان؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

ـ پیام تشکر به هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور آلمان شرقی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سریلانکا؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور لیبی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اروگوئه؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1366)

ـ حکم انتصاب آقای سید احمد فهری به سمت امامت جمعه دمشق (1366)

ـ سخنرانی در جمع خانواده‏های شهدا و ایثارگران؛ ابعاد شخصیت حضرت علی «ع» (1366)

کد : 3550 | تاریخ : 12 اسفند 1399

امروز با امام: دوازدهم اسفند

 

ـ نامه تشکر به آقای حیدرعلی جلالی خمینی (1349)

«خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و ثقة الاسلام آقای جلالی- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف که از مدینه منوره مرقوم شده بود واصل، بحمد اللَّه تعالی موفق به زیارت محالّ وحی شده‏اید؛ «تقبل اللَّه اعمالکم». این جانب گرچه خالی از کسالت نیستم لکن مهم نیست. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏2، ص: 338)

ـ حکم رسیدگی به کمیته‏های تاکستان، آبگرم و ... به آقای قدرت اللَّه علی خانی (1357)

«جناب ثقة الاسلام آقای آقا شیخ قدرت علی خانی- دامت افاضاته‏

لازم است جنابعالی به اتفاق جناب ثقة الاسلام آقای آقا شیخ ابراهیم امیری- دام توفیقه- برای تنظیم امور کمیته‏های تاکستان و آبگرم و آوج و بویین زهرا و قُرا و قصبات حومه بروید و از نزدیک به امور آنها رسیدگی کنید؛ و چنانچه اشکالاتی دارند برطرف نموده و همه را به اتحاد و اتفاق دعوت نمایید، و از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید، و این نصیحت را به همه ابلاغ نمایید. ادامه توفیقات همگان را از خدای تعالی خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 298)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان بیمارستان قلب؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی (1358)

«من در این مدت که در این بیمارستان بودم و موجب زحمت همه آقایان، و حالا که می‏خواهم از آقایان مفارقت کنم از همه تشکر می‏کنم و دعاگوی همه هستم. من امیدوارم که همه ما در این بُرهه از زمان و در این موقع حساسی که بر مملکت ما می‏گذرد و توطئه‏هایی که برای ملت و مملکت ما در دست اجرا است، همه ملت، همه قشرهای ملت، دست به دست هم بدهند و توطئه‏ها را خنثی کنند. من از شما کارگرها و کارمندان این بیمارستان تشکر فوق العاده می‏کنم. و از اطبای محترم که در این مدت با من کمال محبت را کرده‏اند، و مثل فرزندی که پدر پیرش را پرستاری می‏کند، پرستاری کردند، تشکر می‏کنم. خداوند همه شما را حفظ کند و همه ملت را حفظ کند.

یک کلمه‏ای که در این موقع لازم است به آن توجه بشود قضیه انتخابات است. این قدم آخری است که ملت ما باید با شایستگی هر چه تمامتر این قدم را بردارند. و توجه داشته باشند که دوره‏های سابق که دوره طاغوت بود، برای انتخابات در عین حال که انتخاباتی در کار نبود، لکن کارهای طاغوتی انجام می‏گرفت. و حالا باید همه آقایان متوجه باشند که دولت اسلامی است. جمهوری اسلامی است و مجلس، مجلس اسلامی است. و باید اخلاق همه در انتخابات، همه اخلاق اسلامی باشد. و افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام، شرقی و غربی نباشند. بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند. و من امیدوارم که این مرحله را هم به شایستگی و به طوری که دلخواه همه ملت ماست، و دلخواه ماست عمل بکنند. و وکیلهایی که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به کشور خودشان، خدمتگزار هستند به شما و به کشور، آن اشخاص را انتخاب کنند و در مجلس بفرستند، که ان شاء اللَّه این قدم آخر هم با شایستگی برداشته بشود، و ایران ان شاء اللَّه سر و سامان پیدا بکند، و از آن فشارها و اختناقها که خارج شده است تا آخر خارج باشد. من دعاگوی همه هستم، و در این چند روز آخر عمر به همه شما دعا می‏کنم، و هر چه خدمت از من برآید با حالی که دارم مضایقه ندارم و خدمتگزار همه هستم.» (صحیفه امام، ج‏12، ص: 168)

ـ سخنرانی در جمع کارکنان روزنامه «میزان»؛ تعهد و دقت در نگارش مطالب (1359)

من از شما آقایان تقدیر می‏کنم که بنا [دارید] بر یک همچو مسائلی و بنا بر اینکه روزنامه میزان شما، بر میزان عدل باشد، و از شما تشکر و تقدیر می‏کنم که خیال دارید که راهی را بروید که راه اسلام باشد.

آنچه من عرض می‏کنم این است که شما یک لفظی را انتخاب کردید که باید به محتوای آن لفظ پایبند باشید. لفظ «میزان»، همان میزانی که بعدها هم در منتهی‏ إلیه سیر به آن منتهی می‏شوید، اگر محتوای واقعیش را نداشته باشد، شما در این میزان گرفتارید که با اسم میزان و این اسمائی که از آیه شریفه اخذ کردید نتوانستید و یا نخواستید محتوای او را در خارج محقق کنید. و اگر خدای نخواسته بر خلاف میزان یک وقت با قلم آقایان چیزی در روزنامه شما منعکس بشود، متوجه باشید که انعکاس آن در آن میزان هم هست. میزان اعمال ما پیش خداست و ثبت است و ثبت می‏شود. هر کلمه‏ای و هر حرفی از ما صادر بشود، منعکس در آن عالَم و در میزان اعمال ما هست و اگر این میزان موافق با آن است [و] ما به صراط مستقیم رفتیم [و] میزانمان صحیح از کار در آمد، آن وقت هست که در آنجا رو سفید هستیم. اینجا ممکن است انسان کلمه‏ای اتخاذ کند، و به محتوای آن کلمه عمل نکند. ممکن است که با تبلیغات آدم بگوید که ما داریم کار می‏کنیم. هر طایفه‏ای هم شک ندارد که خودش را میزان قرار می‏دهند. بنای این عالَم این است. اگر شما پیش استالین می‏رفتید، او هم میزان را خودش می‏دانست. هر چه با او تطبیق می‏شد صحیح بود. هر چه با او تطبیق نمی‏شد باطل بود. امریکا هم بروید همین حرف است. آن که ما می‏گوییم میزان است گفتار ماست. هر چیزی که با این میزان درست در بیاید صحیح است. هر چیزی با این میزان درست در نیاید باطل است. اینجا هم همین حرفهاست. این حرفی است مال بشر. بشر خودش را محور همه چیز قرار می‏دهد.

هر چه من خواستم و گفتم آن صحیح است. هر چه دیگران می‏گویند آن صحیح نیست.

و این بر خلاف آن میزانی است که در آنجا هست. میزانی که در آنجاست این طور نیست که مثل اینجا بشود حقنه کرد. آنجا همه چیز واضح و آشکار می‏شود. قلبها در آنجا همه اسرارشان منعکس می‏شود. و آنجا دیگر این نیست که ما بتوانیم یک مطلبی بگوییم و ادعا بکنیم، و در عمل خلافش را بکنیم و بعد هم توجیه بکنیم، این طور نیست.

شما که این کلمه را برای روزنامه خودتان انتخاب کردید- و کلمه شریفی است- باید توجه بکنید به اینکه این میزان جوری از کار درآید که با آن میزانی که میزان حق است خلاف نباشد.

و توجه داشته باشید که به این بیماری همه ما مبتلا هستیم، و بیماری عمومی است، الّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ تَعَالَی. «1» همه انسانها به این بیماری مبتلا هستند. و آن بیماریِ مَنیّت است، خودخواهی است. انسان تا آن آخر هم خودخواهیش هست. از این مرض مگر به مدد انبیا- علیهم السلام- و به مدد خدای تبارک و تعالی نجات پیدا بکند؛ یا لا اقل کم بشود این بیماری در او. شما توجه بکنید که حتی الامکان توجه به این بیماری داشته باشید که این طور نشود که شما بگویید ما، و هیچ کس دیگر نه. من هستم، و هیچ کس دیگر نه. این در باطن آدم هست. این طور نیست که کسی بتواند بگوید که نه، در باطن من خودخواهی نیست. این هست، منتها کم و زیاد دارد. اشخاصی دنبال این هستند که معالجه کنند خودشان را. اشخاصی هم نمی‏خواهند توجه کنند. شمایی که حالا این لفظ را انتخاب کردید، که میزان حق و باطل را می‏خواهید در روزنامه‏تان منعکس کنید، توجه داشته باشید که خدای نخواسته بر خلاف این تعهدی که با این اسم پیدا کردید، نباشد. عدل و حق را ملاحظه کنید...

روزنامه شما که حالا منتشر شده است، اگر دیدید در یک مقاله‏ای، در یک سر مقاله‏ای، در یک جایش اشتباهی شده است که انسان مصون از اشتباه نیست، و بر خلاف آن چیزی که میزان اقتضا می‏کند شده است، قدرت روحی انسانِ صحیح آن است که بتواند همان اول بنویسد که من اشتباه کردم. مسأله این است هر که این قدرت را پیدا کند این مالک خودش است. و اگر این قدرت در انسان نباشد، مالک خودش نیست؛ شیطان مالک آدم است.

روزنامه شما که این اسم را انتخاب کرده است کوشش کنند نویسندگان آن [درست عمل کنند] البته نویسنده‏ها گاهی وقتها جوان‏اند. خوب، جوان یک طور طرز فکر دارد که پیرها آن طرز فکر را ندارند. در بین شما هم جوانها هستند و هم پیرها. شما اگر یک وقت دیدید که یک جوانی به واسطه تندیی که دارد، در عین حالی که سالم است، لکن خوب، یک تندیهایی در جوانها هست، یک وقت دیدید که مقاله‏ای نوشته است و این مقاله موجب آزردگی یک جمعی می‏شود، موجب تفرقه‏ای می‏شود، موجب چیزی می‏شود که امروز کشور ما با آن طور مسائل مواجه است و باید ما کوشش کنیم که کم بشود، این طور مسائل که یک وقتی است که طلبه جوانی کرده است، این را به پیرها عرضه بکنید و اصلاح بکنید. این طور نیست که انسان بتواند جلوی قلم خود یا زبان خودش را مطلقاً بگیرد؛ لکن می‏تواند کمش بکند. نمی‏گویم قدرت ندارد؛ از اختیار خارج است و معاقبیم. نخیر، همه معاقبیم در گفتارمان در کردارمان در نظرهامان. در همه چیز ما مسئولیم...

ما باید همه با هم همزبان و هم قلم باشیم، برای این مشکلاتی که پیش آمده کوشش کنیم رفع بکنیم مشکلات را، نه اضافه کنیم. لا اقل روزنامه‏های ما اضافه نکنند. حالا نمی‏توانند [کم کنند]، دیگر اضافه نکنند. و این مسئله‏ای است که باید همه روزنامه‏ها به آن توجه داشته باشند؛ و روزنامه «میزان» برای انتخاب این کلمه بیشتر مسئول است. برای اینکه این کسانی که در این روزنامه هستند و اشخاصی هستند که تعهد به اسلام دارند، بیشتر مسئول هستند. شاید روزنامه فرض کنید «مردم» چنین تعهدی ندارد. او هر چه دلش می‏خواهد می‏گوید. هیچ وقت هم نگفته است من متعهدم. او می‏گوید البته، لفظش هست، ولی واقعش نیست. آن قدر مسئولیتی که ماها داریم که ادعا داریم که جمهوری اسلامی هستیم و می‏خواهیم به موازین اسلامی عمل کنیم و روزنامه «میزان» هم کلمه میزان و عدل را برای خودش انتخاب کرده و می‏خواهد میزان باشد و می‏خواهد به موازین شرعیه عمل بکند، به عدل عمل بکند، ما با این ادعامان مسئولیت داریم...» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 171 ـ 178)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایرغ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

«حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهوری کشور الجزایر

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. متأسفانه بسیاری از سران مرتجع منطقه که خود را زمامدار مسلمانان می‏دانند به جای اینکه به کمک این انقلاب اصیل که حافظ کیان اسلام و زنده‏کننده عظمت از دست رفته مسلمین می‏باشد بشتابند، همگی به توطئه علیه ما برخاسته و از هر نوع کمک مادی و نظامی به دشمنان ما دریغ نمی‏ورزند و هر گونه تلاشی را برای منزوی کردن ما انجام می‏دهند که کمکهای بیدریغ آنها به حزب بعث عراق و صدام جنایتکار نمونه‏ای از آنها است. و تأسفبارتر آنکه با این کمکها و برخی نیز با بی‏تفاوتیهای خود به ادامه جنگ و خونریزی کمک کرده و دم از صلح و توقف جنگ می‏زنند؛ با اینکه خود به خوبی متجاوز و جنایتکار را شناخته و تشویق هم می‏کنند. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 350)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مغولستان؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

«حضرت آقای یوتسه دنیال، رئیس جمهور خلق مغولستان‏

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی نجات همه ملل محروم و مستضعف جهان را از شرّ ستمکاران و بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 351)

ـ پیام تشکر به هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

«هیأت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی‏

پیام تبریک شما به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی رهایی همه ملل محروم و تحت ستم جهان را مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 352)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور آلمان شرقی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

«حضرت آقای اریک هونکر، رئیس دولت جمهوری دمکراتیک آلمان‏

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی نجات ملل محروم و تحت ستم جهان را از سلطه ابرقدرتهای ستمکار و بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 353)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سریلانکا؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

«حضرت آقای جایوارونه، رئیس جمهوری دمکراتیک سوسیالیستی سریلانکا

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی که از قیام توده‏های محروم ملت مسلمان ایران به ثمر رسیده، الگویی برای سایر ملل محروم و تحت ستم مسلمان قرار گرفته و خود را از سلطه دشمنان اسلام و دست نشاندگان خودفروخته آنها نجات دهند.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 354)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور لیبی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)

«حضرت آقای سرهنگ معمر القذافی، رئیس جمهوری مردمی کشور لیبی‏

پیام تبریک آن حضرت به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. متأسفانه این انقلاب اصیل و اسلامی که از روح قوانین مقدس قرآن کریم و اسلام عزیز سرچشمه گرفته و متکی به توده‏های محروم و مسلمان همه جهان و متعلق به خود آنها است، هدف دشمنیها و مخالفتهای بسیاری از حکام مرتجع منطقه که خود را زمامدار مسلمین می‏دانند قرار گرفته و از هر گونه توطئه‏ای علیه این انقلاب خودداری نکرده و هر نوع کمکی را در اختیار دشمنان ما می‏گذارند که جنگ تحمیلی صدام نمونه‏ای از آنها است. و پیوسته با کمکهای بیدریغ مادی و نظامی خود به رژیم رو به زوال عراق مانع پایان جنگ و نجات ملت محروم عراق از شرّ این رژیم خونخوار می‏گردند. از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین و نابودی دشمنان را خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 355)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اروگوئه؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1366)

«حضرت آقای جولیو ماریا سانگونتی، رئیس جمهور کشور اروگوئه‏

پیام تبریک آن جناب به مناسبت نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. ملت مسلمان و بزرگ ایران با این پیروزی بزرگ نشان دادند که با اتکال به خدای تعالی و صبر و پایداری می‏توان بر بزرگترین قدرتهای شیطانی پیروز شد.

امید است این پیروزی متکی بر ایمان بتواند الگویی برای قیام ملل محروم جهان در برابر مستکبران ستمگر باشد.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 492)

ـ حکم انتصاب آقای سید احمد فهری به سمت امامت جمعه دمشق (1366)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج سید احمد فهری- دامت افاضاته‏

بر طبق این حکم جنابعالی به سمت امام جمعه شهر دمشق منصوب می‏شوید که ان شاء اللَّه تعالی ضمن انجام این فریضه عبادی- سیاسی و بزرگ اسلامی، مردم را در خطبه‏های نماز به مسائل مهم اسلامی و توطئه‏های دشمنان اسلام آگاه ساخته و به وحدت و همبستگی دعوت نمایید و از اختلاف و تفرقه که مؤثرترین وسیله نفوذ دشمنان ملل اسلامی است بر حذر دارید. و برای انجام هر چه بهتر این مسئولیت مقتضی است در طرح و بیان مسائل از مشورت با جناب حجت الاسلام آقای اختری، سفیر محترم ایران- دام توفیقه- نیز دریغ ننمایید و در مواقع غیبت خود نیز از وجود ایشان جهت اقامه نماز جمعه استفاده کنید. امید است، اهالی محترم و مسلمانان منطقه نیز فرصت را مغتنم شمرده و همکاریهای لازم را در انجام هر چه باشکوهتر نماز جمعه در محل با جنابعالی داشته باشند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 493)

ـ سخنرانی در جمع خانواده‏های شهدا و ایثارگران؛ ابعاد شخصیت حضرت علی «ع» (1366)

«این عید مبارک را به همه مسلمین جهان و مستضعفان و خصوصاً، ملت ایران تبریک عرض می‏کنم و از خداوند تعالی سلامت همه را خواستارم.

ما درباره حضرت امیر، جهات معنویش دست ما ازش کوتاه است. ما از آن جهات معنوی که در ایشان بوده است حتی یک جمله موافق با واقع نمی‏توانیم عرض کنیم، لکن بعض از جهات که مربوط به خود جهت مادی است و جهات اجتماعی است، آن را می‏شود گفت. شما ملاحظه کنید که یک نفر که خلیفه مسلمین است، زمامدار امور است، خلیفه است، این چه وضعی داشته است؟ در حالی که خلیفه است می‏خواهد نماز جمعه بخواند، لباس زیادی ندارد، می‏رود بالای منبر، آن لباس که دارد، حرکت می‏دهد- به حسب نقل- تا خشک بشود، دو تا لباس ندارد. یک کفشی را که خودش وصله می‏کرده است...

خلافت در آن وقت یک وضع خاصی داشته است، خصوصاً، آن خلفای از معاویه به پایین، یک سلطنتی بوده و در همان عصر که معاویه آن بساط سلطنتی را راه انداخته بود، حضرت امیر مثل یک فعله می‏رفت کار می‏کرد، مثل یک عمله می‏رفت کار می‏کرد و آب راه می‏انداخت، و بعد همان جا می‏گفت این آب صدقه است؛ آب راه نمی‏انداخت برای خودش، وضع زندگی این بوده است. ما اگر بخواهیم از ایشان تقلید کنیم نمی‏توانیم، حقیقتاً، نمی‏توانیم تقلید کنیم، قدرت این معنا را ما نداریم. اما خود ایشان هم فرموده است که «شما نمی‏توانید، اما تقوا می‏توانید داشته باشید» می‏توانیم که تقوا داشته باشیم، می‏توانیم که با خدا باشیم، توجه به خدای تبارک و تعالی داشته باشیم...

عمده این است که ما توجه داشته باشیم به اینکه حفظ کنیم ایمان خودمان را و وحدت خودمان را. اگر این راه حفظ شد، هیچ چیز دیگر ترس ندارد. موشک بیاید، چه می‏دانم هر کی می‏خواهد بیاید، امریکا بیاید، شوروی بیاید، هر کی می‏خواهد بیاید البته این نکته از ذهن مردم ما خارج نمی‏شود که وقتی ببینند که آنهایی که کمک می‏کنند به صدام برای این شرارتهایش، این از ذهن مردم ما خارج نمی‏شود، توجه به آن دارند. و آنهایی که می‏خواهند منافع خودشان محفوظ بشود باید توجه به این داشته باشند که منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، باید یک جوری عمل بکنند که این طورها نباشد و الّا محفوظ نخواهد ماند. آن کسی که کمک می‏کند، یا کمک مادی می‏کند یا کمک نظامی می‏کند، آنها هم خیال می‏کنند که ما از کمکهای نظامی آنها، کمکهای [آنها] می‏ترسیم، نه، ترسی در کار نیست؛ برای اینکه یک ملتی است که شهادت طلب است، حالا شهادت با موشک باشد یا با تانک باشد یا با توپ باشد یا با هر چه باشد...» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 494 ـ 496)

انتهای پیام /*