امروز با امام: هفتم اسفند
ـ سخنرانی در جمع روحانیون و طلّاب قم؛ مقاومت در برابر رژیم پهلوی (1341)
«شما آقایان محترم، در هر مقامی که هستید، با کمال متانت و استقامت در مقابل کارهای خلاف شرع و قانون این دستگاه بایستید. از این سرنیزههای زنگ زده و پوسیده نترسید؛ این سرنیزهها بزودی خواهد شکست. دستگاه حاکمه با سرنیزه نمیتواند در مقابل خواست یک ملت بزرگ مقاومت کند و دیر یا زود شکست میخورد. اکنون هم درمانده و شکست خورده است و روی درماندگی به این بیفرهنگیهایی که ملاحظه میکنید، دست میزند. ما میل نداشتیم که کار به این رسواییها بکشد. چرا باید شاه مملکت این قدر از ملت جدا باشد که وقتی پیشنهادی میدهد با بیاعتنایی و عکس العمل منفی مردم مواجه گردد. شاه مملکت باید جوری باشد که وقتی پیشنهادی میدهد، درخواستی میکند، ملت با جان و دل در انجام آن بکوشند، نه آنکه با آن به مقابله برخیزند و رفراندم شاه در سراسر مملکت بیش از دو هزار نفر به همراه نداشته باشد. ما میل نداشتیم برای سران این مملکت، چنین شکست و فضاحتی به بار آید.
خوب است که قدری عبرت بگیرند، بیدار شوند و در سیاست خود تجدید نظر کنند؛ به جای قانونشکنی و به زندان کشیدن علما و محترمین، به جای سرنیزه و قلدری، در مقابل درخواست ملت تسلیم شوند و به این حقیقت توجه کنند که با سرنیزه نمیتوان ملت را ساکت و تسلیم کرد؛ با زور و قلدری نمیتوان روحانیت را از وظایفی که اسلام به عهده آنان گذاشته است، بازداشت...» (صحیفه امام، ج1، ص: 151 ـ 152)
ـ نامه به آقای عطاءاللَّه اشرفی اصفهانی؛ ضرورت رفع اختلافات در کرمانشاه (1350)
«به عرض میرساند، مرقوم شریف که از طریق تهران ایصال فرموده بودید واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است. چون در حال کسالت و تب بوده و هستم جواب مرقومه را نتوانستم از آن طریق بدهم و نخواستم مرقوم شریف بیجواب باشد. اخیراً مطالبی از کرمانشاه میرسد که موجب تأثر و تألم این جانب است؛ در این زمان که حضرات روحانیون از هر زمان دیگر بیشتر احتیاج به وحدت کلمه و تفاهم دارند چه شده است که در آن محل این نحو اختلافات دیده میشود؟ «مرجعیت» که حقیقتش امروز جز مسأله گویی نیست، ارزش آن ندارد که آقایان در پیرامون آن بحث کنند. امید است که هر چه زودتر به این وضع خاتمه داده شود. از جنابعالی و سایر آقایان امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج2، ص: 423)
ـ سخنرانی در جمع وکلای دادگستری؛ توطئههای استعمار علیه اسلام (1357)
«یکی از چیزهایی که در این نهضت عاید ما شد، و شاید عاید شما هم، اینکه تا کنون ما و شما در زیر یک سقف با هم مجتمع نشده بودیم. قبل از این نهضت، ماها از هم دور بودیم. و این دور بودن به واسطه فعالیتهای اجانب بود که همه قشرها را از هم دور میکردند. آنها از وحدت کلمه میترسند...
اینها به آنجا رسیدهاند که اگر این ملت تحت لوای اسلام مجتمع بشود، نمیتوانند [بر] آنها غلبه بکنند. کوشش کردند که این ملت را اول از اسلام کنار بگذارند، و اسلام را بد نمایش بدهند...
تاریخ اسلام واضح است. همه میدانید. شماها، کسانی که اهل مطالعهاند، میدانید که پیغمبر اسلام هم از همین توده بود. از همین تودهای که وقتی که ظهور پیدا کرد و دعوت کرد، همین قریش با او مخالفت کردند...
روحانیون را از ملت اینها میخواهند جدا کنند: «اینها درباریاند»! از حرفهایی که آنها درست کردند، ایجاد کردند: «اینها درباریاند! اینها مردم را خواب میکنند»! شما ملاحظه کردید که در این جنبشهایی که- در این طول زمانی که ما بودیم در آن یا نزدیک به ما بوده- در این جنبشها کسی که قیام کرده باز از این طبقه بودند. طبقات دیگر هم همراهی کردند لکن اینها ابتدا شروع کردند. در قضیه تنباکو اینها بودند که به هم زدند اوضاع را؛ در قضیه مشروطه اینها بودند که جلو افتادند و مردم هم همراهی کردند با آنها؛ در این قضایای دیگر هم روحانیت با شما هم رفیق بوده است؛ بوده است با همه. این هم یکی از چیزهایی بود که اینها درست میکردند که اینها را جدا کنند از هم، و همه را با هم دشمن کنند. آنها [مردم] بجنگند با هم، آنها [نفتخواران] نفتهای ما را ببرند! آنها ذخایر ما را ببرند...
اگر ما سستی بکنیم. و اگر چنانچه با هم تشریک مساعی نکنیم و این وحدت کلمه را حفظ نکنیم و این نهضت را حفظ نکنیم، دوباره ما را برمیگردانند به حال اول و بدتر از آن. چرا بدتر از آن؟ برای اینکه دیدند قدرت ملت ایران چه است، دیدند که اینها با ایمان چه کردند؛ با یک همچو قدرت بزرگی که همه هم پشتیبانش بودند، همه هم اعلام پشتیبانی کردند، منتها بعضیها زیاد پشتیبانی کردند [و علناً] مثل امریکا، و بعضیها هم در خفا کردند. دیدند اینها که همه قدرتها قدرتشان را روی هم گذاشتند، و ملت ایران با دست خالی جلو افتاد و همه چیز را از بین برد...» (صحیفه امام، ج6، ص: 235 ـ 243)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون کردستان؛ سازندگی ایران (1357)
«بر همه ما اقشار ملت، در هر مقامی که هستیم، واجب است، واجب الهی است که با هم پیوسته باشیم و با هم یکدست و یکدل و یک جهت، برای ساختن این ایران خراب. تا کنون ما دزدها را بیرون کردیم؛ قلدریها را ملت ایران شکست درهم، به قدرت ایمان و اسلام. الآن وقت سازندگی است که اهمیتش بیشتر از آن قدم اول است. و امروز است که یک روز حساسی است بر ملت ایران میگذرد و بر کشور ما، که باید همه با هم هم صدا، بدون هیچ اختلاف، و بدون هیچ اغراض شخصیه قیام کنیم و این کشور را از سر و از نو بسازیم.
بر شما مأمورین کردستان و علمای کردستان، به حَسَب وظیفه ملی و شرعی است که اگر چنانچه آنجا نغمههایی از جُهّال یا از مفسده جوها در این امور بلند شد، بدانید که این از حلقوم اجانب است. آنها میخواهند این اختلاف را ایجاد کنند تا باز برگردند به حال اول، منتها به فرم دیگر. باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید، اسلام را در نظر بگیرید، قرآن را در نظر بگیرید؛ همه با هم- با دست واحد و ید واحده- همه با هم قیام کنید و اسلام را تقویت کنید.» (صحیفه امام، ج6، ص: 244)
ـ سخنرانی در جمع اعضای جامعه معلولین ایران؛ معیار انسانیت (1357)
«من از شما آقایان که نماینده جامعه معلولین هستید تشکر میکنم. خداوند ان شاء اللَّه شماها را سلامت بدارد. خداوند شفای عاجل به شما عنایت فرماید. باید بدانند جامعه معلولین که انسان دارای روحی است و جسمی. آنکه انسان به او انسان است، روح انسان است نه جسم انسان. دعا کنید که آنهایی که روحشان معلول است، آنها شفا پیدا کنند. و دعا کنید که شما جامعه معلولین جسمی، معلولین روحی نباشید. اگر روح شما سالم باشد و روح شما آزاد و قوی باشد، چه باک که دست یا پای انسان معلول باشد. دست و پای انسان مناط انسانیت نیست...
امیدوارم خداوند شما را حفظ کند. و شما هم که در این نهضت شریک بودید و هستید و برادران ما هستید، خداوند همه شما را شفا بدهد؛ و روح شما که فوق جسم است و انسانیتِتان به روح است، با سلامت و سعادت باشد.» (صحیفه امام، ج6، ص: 246 ـ 247)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون غرب تهران؛ سازندگی کشور (1357)
«روحانیت ایران هدایت کرد مردم را. و بحمد اللَّه روشنگریهای شما اثر خودش را کرد و مردم ایران یکپارچه با هوشیاری قیام کردند و مسائل به اینجا رسید؛ لکن از اینجا به بعد بسیار مشکلتر است...
نباید توقع این باشد که به طور اعجاز یکشبه همه امور اصلاح بشود. انهدام آسان است: یک سیل میآید یک شهر را خراب میکند؛ یک زلزله میآید یک شهر را ویران میکند؛ لکن ساختن آن شهر بعد مشکل است. البته الآن توقعات خیلی زیاد است؛ هر روز توقعات زیادی هست که روی این معناست که توجه به این نکردند که پنجاه سال، بیشتر از پنجاه سال رنج کشیدند و صبر کردند، حالا میخواهند که همین رنجهای پنجاه ساله با یک شب یا با یک ماه ترمیم بشود! این امری است غیر ممکن. باید ما همه به هم دست بدهیم و شما آقایان محترم مردم را موعظه کنید؛ و مردم همه با هم دست به هم بدهند و این ویرانه را بسازند. دولت تنها نمیتواند این کار را بکند؛ یک طایفه نمیتوانند این کار را بکنند برای اینکه خرابی آن طور نیست که یک جا باشد تا یک قوه بتواند. الآن همه اوضاع به هم ریخته است و محتاج به این است که همه با هم از این به بعد- همه با هم- در ساختن این خرابه شرکت بکنید. باید شما آقایان در مساجد، در محافل عمومی مردم را متوجه بکنید که الآن همه شما مکلف بر این هستید که در این ساختمان شرکت بکنید.» (صحیفه امام، ج6، ص: 248)
ـ سخنرانی در جمع کارکنان وزارت دفاع، ارتش و هلال احمر؛ وحدت اقشار ملت (1359)
«من امیدوارم که این اجتماعاتِ ابدان منتهی بشود به اجتماع ارواح، و مهم آن است. تشکیل سمینارها بسیار خوب است، دعوت به وحدت بسیار مهم است، لکن باید این سیمنارها و اجتماعاتِ بدنی در راه یک اجتماع روحانی و یک اجتماع عقلانی و یک اجتماع روحی و یک اجتماعِ مقصد باشد. کافی نیست که ما و شما در یک محفلی جمع بشویم، و در جاهای دیگر هم همین طور، لکن آن مقصدی که مقصد اسلام است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است و همه انبیا برای آن مقصد آمدهاند از آن مقصد غفلت بشود. باید گفتارها، انسان را برساند به معنویات و برساند به توحید کلمه و کلمه توحید. آسان است که ما سمینار و مجامع درست کنیم و در آن مجمعها همه قشر اشخاص باشند، از روحانی و از نظامی و از انجمنهای اسلامی. این یک امری است که آسان است، لکن این امر برای رسیدن به مقصود کافی نیست. باید این اجتماعاتی که میشود، دنبال او و در خود او کوشش بشود به اینکه آن وحدت حقیقی- که لازمه یک امت مسلمان است و مورد توجه پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است- آن امر را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملتها این وحدت آسانتر است تا طبقات بالا- باصطلاح بالا- برای اینکه انسان یک موجودی است که چنانچه مهار نشود و سر خود بار بیاید و یک علف هرزهای باشد و تحت تربیت واقع نشود، هر چه بزرگتر بشود به حسب سال و بلندپایهتر بشود به حسب مقام، آن جهات روحی تنزل میکند و آن معنویات تحت سلطه شیطان، شیطان بزرگ- که همان شیطان نفس است- واقع میشود.
جوانها جدید العهد هستند به ملکوت عالم و نفوسشان پاکتر است. هر چه بالاتر بروند، چنانچه مجاهده نکنند و تحت تربیت واقع نشوند، هر قدمی که به بالا بردارند و هر مقداری که از سنّشان بگذرد، بعیدتر میشوند از ملکوت اعلی و اذهانشان کدورتش بیشتر میشود. و لهذا تربیتها باید از اول باشد. از همان کودکی تحت تربیت انسان قرار بگیرد. و بعد هم در هر جا که هست یک مربّیهایی باشند که تربیت کنند انسان را. تا آخر عمر هم انسان محتاج به این است که تربیت بشود. انبیا هم که آمدهاند از طرف خدای تبارک و تعالی. برای همین تربیت بشر و برای انسانسازی است. تمام کتب انبیا- خصوصاً کتاب مقدس قرآن کریم- کوشش دارند به اینکه این انسان را تربیت کنند. برای اینکه با تربیت انسان، عالَم اصلاح میشود. آن قدر که انسان غیر تربیت شده مضر است به جوامع، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی آن قدر مضر نیست. و آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع، هیچ ملائکهای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است. و انبیا آمدهاند برای اینکه این عصاره بالقوّه را بالفعل کنند؛ و انسان یک موجود الهی بشود. این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالی است...
این سمینارها باید دنبالش تفکر باشد، دنبالش تدبّر باشد، دنبالش این باشد که توجه بکنیم به وحدت کلمه، و آن وحدت کلمه؛ «للَّه» است. در «اللَّه» مجتمع بشوند. اگر انسانها در کلمه مبارکه «اللَّه» مجتمع شدند و همه بتها را شکستند، به همه مقصدهای عالی میرسند- چه مقاصدی که در این دنیا هست برای بشر و اجتماعات بشر، و چه مقاصدی که مقاصد بالاتر است و در عالم دیگر هست...
توجه داشته باشیم که آنچه ما را پیروز کرد، آنکه ما را با دست تهی پیروز کرد، این اجتماع ابدان و اجتماع ارواح و وحدت کلمه و وحدت مقصد بود. و همین مردم در بیست سال پیش از این همینها بودند، مورد تعدی اجانب بودند و مورد تعدی آنهایی که نوکرهای اجانب بودند و کاری نمیتوانستند بکنند. همینها بودند که به عنایت خدای تبارک و تعالی متحول شدند به یک موجود آسیب ناپذیر با وحدت همه جانبه در روح و در جسم. همینها بودند که از آن حالت به حالت دیگر متحول شدند و پیروزی را با این حال به دست آوردند. آن هم پیروزیای که معجزهآسا بود. پیروزیای که احتمالش داده نمیشد که بتوانند در این مدت کم با این زحمتهایی یکه در مقابل آن چیزی که به دست آوردهاند باز شما ناچیز به جا آوردید. آن چیزی که در دنیا اسمش باید معجزه باشد. بنا بر این ما همه باید توجه کنیم [به] همین تابلو بزرگی که سرتاسر ایران هست و منعکس است در آن «اللَّه اکبر» و «آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی»، همان در نظر ما باشد و سرمشق ما باشد؛ و...
من یک جهتی هم میخواهم تذکر بدهم و آن اینکه شما میدانید که الآن ما جوانهایمان در مرزها آن قدر فداکاری دارند میکنند و ما چه قدر جوان دادیم از دست و چه قدر معلول داریم و چه قدر مبتلا داریم و چه خانوادههایی را از منزلهای خودشان بیرونشان کردند و الآن در اطراف کشور هستند و نمیشود گفت که در یک شهری چندین جوان از آن شهید نشده است یا معلول نشده است، در یک همچو مصیبتی که بر ما وارد شده است و البته مصیبتی است که دنبال آن ان شاء اللَّه همه بزرگیها و همه بزرگواریها برای ملت ما خواهد بود، لکن من میخواهم تقاضا کنم از تمام کسانی که در ایام به اصطلاح خودشان عید نوروز میخواهند تشریفات داشته باشند امسال این تشریفات را کم کنند، یا نکنند. انصاف نیست که خانوادههای زیادی مصیبت برایشان وارد شده است، جوانها دادند، و مع ذلک با آن قدرت ایستادهاند، انصاف نیست که آن خانوادهها در مصیبت باشند و دیگران در عشرت. انسانیت اقتضای این را میکند.
اسلامیت اقتضای این را میکند. انصاف اقتضای این را میکند که ما کاری نکنیم که در قلب این مادرها، در قلب این خواهرها، در قلب این پدرهایی که جوانهای خودشان را از دست دادهاند، یک آزردگی ایجاد کنیم. کسانی که میخواهند در ایام عید یک تشریفات زیادی و یک کارهای زیادی که مناسب بوده است پیشتر با عید، حالا انجام بدهند یک قدری توجه بکنند ببینند که اگر خود آنها مبتلا بودند به داغ یک جوانی و همسایه آنها در عشرت بود، به آنها چه میگذشت...
از خداوند تعالی سلامت و سعادت همه ملت را، همه ملتهای اسلامی را و همه کسانی که برای اسلام مشغول خدمت هستند خواهانم. و ان شاء اللَّه همه شما در این جنگی که همه هستید پیروز باشید خدای تبارک و تعالی پشتیبان همه باشد.» (صحیفه امام، ج14، ص: 152 ـ 159)
ـ حکم انتصاب آقای غلامرضا رضوانی به سمت امام جماعت مسجد سید عزیزاللَّه تهران (1363)
«از آنجا که پس از رحلت تأسفانگیز حضرت آیت اللَّه مرحوم آقای خوانساری «1»- رضوان اللَّه علیه- جمعی از مؤمنین از این جانب خواستهاند که برای امامت مسجد سید عزیز اللَّه «2» یک نفر شخص دارای صلاحیت معرفی نمایم، لذا جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ غلام رضا رضوانی- دامت افاضاته- را که سالهای طولانی با ایشان نزدیک بودم و ایشان را به علم و تقوا و صلاح و سداد موصوف میدانم، برای این امر شریف معرفی مینمایم. و ایشان وکیل این جانب میباشند و مؤمنین میتوانند در امور شرعیه به ایشان مراجعه نمایند. امید است ان شاء اللَّه تعالی با عنایت خداوند تعالی و تأیید حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- در این امر شریف به نحو شایسته موفق و مؤید باشند. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.» (صحیفه امام، ج19، ص: 174)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1365)
«حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهوری خلق الجزایر
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت نهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است ملت بزرگ ایران که با اتکال به خدای تعالی موفق به انجام این انقلاب عظیم اسلامی گردید در آینده بتواند توطئههای دشمنان اسلام و بخصوص سردمدار آن، امریکای جهانخوار را خنثی نموده و الگویی برای سایر ملل محروم و مستضعف جهان باشد. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج20، ص: 211)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور چین؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1365)
«حضرت آقای لی شیان نیان، رئیس جمهوری خلق چین
پیام تبریک آن جناب به مناسبت نهمین سالگرد انقلاب اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی بتواند الگویی برای حرکت دیگر ملل محروم و مستضعف جهان باشد، و با الهام از شیوه مبارزه ملت بزرگ ایران بتوانند خود را از سلطه جهانخواران نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج20، ص: 212)
ـ بیانات خطاب به وزیر امور خارجه شوروی؛ در پاسخ به نامه گورباچف (1367)
[در این دیدار وزیر امور خارجه شوروی ضمن تسلیم پیام کتبی میخائیل گورباچف به امام امت محتوای این پیام را به استحضار امام خمینی رساند.
در این دیدار ابتدا شوارد نادزه گفت:
از حضرت امام بسیار متشکرم از این فرصتی که برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیه میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام کنم. سعی خواهم کرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا میخواستم عرض کنم که خود واقعیات تبادل پیامها بین رهبران کشور ما یک پدیده منحصر به فرد در روابط فیما بین است. اعتقاد ما بر این است که شرایط پیش آمده است تا روابط فیما بین دو کشور ما وارد یک مرحله کیفی جدیدی شود. که برای همکاریها در تمامی زمینهها.
آقای گورباچف در پیام خود اشاره میکنند که پیام جنابعالی خطاب به دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است.
تمامی اعضای هیأت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه کردند. شکی نیست که ما در موارد عمدهای اتفاق نظر داریم اما مواردی هم است که ما اختلاف نظر داریم. اما این مهم نیست.
در پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند که ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسانها باید یاور یکدیگر باشند تا بشریت فنا ناپذیری به خود بگیرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امکانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است. آقای گورباچف معتقد است که مبارزه در راه نیل به یک دنیای عاری از سلاح هستهای و آزاد از زور وظیفه تمامی ملتهاست. و اما راجع به سیاست خارجی اتحاد شوروی، هدف ما تعمیم رجحان ارزشهای مشترک برای تمامی ملتها و برتری این ارزشها بر تمامی منافع دیگر چه طبقهای و چه ملی است.
آقای گورباچف به شما مینویسد که حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واکنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یک مرز بسیار طولانی هستیم همچون دارای سنن دیرینه مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم.
ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات ما بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.
آقای گورباچف مینویسد که در سیاست بین المللی، ما پیرو یک اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتاً کشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حُسن استقبال کرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روشهای واقعاً بربریت استفاده میکرده و شرافت و آبروی ملت خود را پایمال کرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این انتخاب همیشه پشتیبانی کرده و میکنیم.
آقای گورباچف در پیام خود مینویسند که ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال 1917 بود. در رهگذر ما هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیتهای چشمگیری بوده هم اشتباهات وخیمی بوده است و نقض حقوق بشر هم بوده که ما این اشتباهات خود را اصلاح میکنیم و آن را محکوم میکنیم. علی رغم تمامی مشکلات ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است.
میخواستم به استحضارتان برسانم که مسئله آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بین المللی کنونی نیز هست. ما برای خود سؤالی داریم چرا که راه برای ادامه رهگذر پیدا کنیم: آیا این راه ما راه کهنه و دگماتیک باشد یا راه جدید و انقلابی. انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در کشورمان انقلاب داریم، اما یک انقلاب مسالمتآمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما میخواستیم که حضرت امام بدانند که در کشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی، تجدید ارزیابیهای ما و طرز تفکر ما و تجدید نظریاتی که ما قبلًا داشتیم.
آقای گورباچف اشاره میکند که تحولات عظیمی در جهان اخیراً پدید آمده فکر میکنیم میشود گفت که ما در آستانه یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم.
توافقهای بسیار مهم به امضا رسیده است یک کلاس از سلاحهای هستهای از بین میرود.
دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است و همین طور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولتها، اما این یک هدیه امپریالیستها نیست، این اراده ملتهاست و اراده زمان است.
چاره دیگری وجود ندارد، مسابقه تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعه بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان میرسند.
ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت حُسن استقبال میکنیم، برای همکاری با شما جهت استحکام صلح در خاورمیانه و نزدیک و تمامی جهان آمادگی داریم.
حضور وسیع نظامی در خلیج فارس مورد نگرانی ما است. منظورم حضور نظامی کشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناک است و باید آن را به اتمام رساند.
ما میخواهیم با موفقیت در امر حل و فصل عادلانه مناقشه افغانستان نیز با شما همکاری خوبی داشته باشیم، بگذاریم که مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند.
شوارد نادزه افزود: یک نکته دیگر از پیام آقای گورباچف ایشان اظهار آمادگی میکنند برای گسترش همکاریهای اقتصادی و همکاریهای ما در زمینههایی که ما قبلًا همکاریهای خوبی داشته بودیم.
ما برای برقراری و ادامه تماسها بین انسانها، نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون نیز آمادگی داریم.
دعوت جنابعالی برای انجام سفر به قم به آگاهی علمای اسلام کشور ما رسید، تردیدی نداریم که آنها از این دعوت جنابعالی استفاده خواهند کرد. در پایان، فرستاده ویژه رهبر شوروی گفت: این بود محتوای اصلی پیام آقای گورباچف.
ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی میرسانند.
ایشان خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ملت ایران هستند.].
ان شاء اللَّه سلامت باشند، ولی به ایشان بگویید که من میخواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم.
[در خاتمه حضرت امام فرمودند:] من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. «1» امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.
[حضرت امام از خروج نیروهای شوروی از افغانستان استقبال کردند، و بر حُسن همجواری و توسعه مناسبات قوی در ابعاد مختلف در مقابله با شیطنتهای غرب و خروج نیروهای بیگانه از خلیج فارس تأکید و آرزو کردند تا مردم شوروی و ایران همیشه در صلح و آرامش زندگی کنند.] (صحیفه امام، ج21، ص: 298 ـ 301)
ـ نامه به آقایان هاشمی و موسوی؛ تأمین زمین برای مسکن پرسنل سپاه (1367)
[طی نامه شماره 3028- 70/ 10- مورخ 20/ 11/ 67، آقای سید محمد علیزاده، معاون صنایع خودکفایی وزارت سپاه، ضمن تشریح اقدامات صنایع خودکفایی وزارت سپاه در زمینه تجهیز و پشتیبانی تسلیحاتی و مهماتی جبهههای جنگ، از امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا درخواست صدور اجازه واگذاری چهار قطعه زمین در تهران به منظور احداث واحدهای مسکونی برای پرسنل صنایع سپاه پاسداران در مقابل اخذ وجه موافقت فرمایند امام خمینی در پاسخ چنین مرقوم فرمودهاند:].
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای هاشمی، رئیس محترم مجلس
جناب آقای موسوی، نخست وزیر محترم.
در این زمینه اگر بشود کمکی به سپاه کرد بجاست، ان شاء اللَّه. البته با مراعات جهات شرعیه.
روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج21، ص: 302)