امروز با امام: سوم اسفند
ـ نامه به آقای سید احمد واحدی جهرمی درباره مصرف سهم سادات (1352)
«خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقای حاج سید احمد واحدی- دامت افاضاته
مرقوم شریف واصل، توفیق و تأیید جنابعالی را در ایفای وظایف شرعیه که بحمد اللَّه تعالی اشتغال دارید از خداوند تعالی خواستار است. از جنابعالی امید دعای خیر در مظانّ استجابت دارم، خصوصاً برای حوزه علمیه.
راجع به سهم سادات که مرقوم شده بود مانع ندارد خودتان صرف یا به سادات از آنجا بدهید. راجع به اجازه مرقومه عجالتاً مدتی است در اجازات توقفی دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج3، ص: 22)
ـ نامه به آقای مهدی بازرگان و تأیید وزیران پیشنهادی (1357)
«[حضرت آیت اللَّه العظمی امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران- دامت برکاته
پس از عرض سلام و دعای توفیق. عطف به دستخط مورخ 6 ربیع الاول 1399 (5 بهمن «1» 1357) که این جانب را مفتخر و مأمور تشکیل دولت موقت حکومت انقلاب اسلامی فرمودهاند، بدین وسیله پنج نفر از همکاران انتخابی واجد شرایط لازم را که به تصویب شورای انقلاب نیز رسیده است، حضور مبارک معرفی میکند و کسب اجازه برای عهده دار شدن وظایف محوله با امید به تأییدات الهی و ارشاد عالی مینماید. جنابان آقایان:
1- دکتر علی شریعتمداری- وزیر فرهنگ و هنر و علوم
2- دکتر مهندس حسن اسلامی- وزیر پست و تلگراف و تلفن
3- تیمسار دریادار دکتر احمد مدنی- وزیر دفاع ملی
4- دکتر غلام حسین شکوهی- وزیر آموزش و پرورش
5- ناصر میناچی- وزیر اطلاعات و تبلیغات
3/ 12/ 57، نخست وزیر، مهدی بازرگان]
بسمه تعالی
ان شاء اللَّه تعالی موفق باشند. این جانب نیز تأیید میکنم. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج6، ص: 213)
ـ سخنرانی در جمع مسئولان نظام اسلامی؛ عفو محبوسین- پیروزیهای رزمندگان (1360)
«من امروز میخواهم تأکید کنم در این امر که راجع به این محبوسین- البته به استثنای آنهایی که ما به حسب امر خدا نمیتوانیم عفو کنیم- باز تأکید کنم که زودتر این قضیه تمام بشود و آقای موسوی «1» به همه جا، همه شهرستانها سفارش کنند که زودتر این کار را انجام بدهند و رسیدگی زودتر بشود تا ان شاء اللَّه، برای عید جدید یک عده چشمگیری از اینها و اگر میشود، همه آنهایی که میشود، آنها را عفو کرد. حالا گناه دارند، یک گناهی است که قابل عفو است، انحراف دارند انحرافی است که قابل عفو است، تهیه کنند و برای عید جدید که میآید بفرستند تا ان شاء اللَّه، اینها عفو بشوند...
ان شاء اللَّه، امیدوارم که آنها هم که در خارج هستند دیگر برگردند، دیگر ول کنند این مسائل را، میدانند که پیشروی نمیکنند، میدانند که با این ملت نمیشود طرف شد. خوب، هی ادعا میکنید که ملت با ماست، خوب اگر ملت با ماست بیایید با ملت همکاری بکنید، با دولت همکاری بکنید، نه اینکه بروید کنار بنشینید و هی دسته دسته درست کنید و هر کدام به دیگری هم فحش بدهد.
من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه آقایان را و سلامت این ملت را و سلامت این آسیب دیدگان را میخواهم و امیدوارم. و از ملت هم تشکر میکنم به اینکه الحمد للَّه در صحنه حاضرند و تا در صحنه حاضرند این کشور آسیب نخواهد دید و لو هر چه حالا فساد بکنند، هر چه کارهای خلاف بکنند. خداوند همهتان را حفظ کند.» (صحیفه امام، ج16، ص: 66 ـ 68)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور کامرون؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)
«حضرت آقای پال بیا، رئیس جمهور کشور کامرون
پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی نجات همه ملل محروم و تحت ستم را از سلطه استعمارگران جهان و بخصوص امریکای جهانخوار مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج17، ص: 346)
ـ پیام به ملت ایران؛ شهادت جمعی از مسئولان کشور در سقوط هواپیمای مسافربری (1364)
«انا للَّه و انا الیه راجعون
جنایتکاران عفلقی که در جنگ جبههها و بویژه جبهه «فاو» خود را عاجز میبینند و سراسیمه به هر دری میزنند و برای نجات خود به هر حشیشی متوسل میشوند، به جنایت مفتضحانه دیگری دست زدند که آبروی نداشته آنان را در مجامع جهان آزاد بر باد داد و آن فاجعه هوایی اخیر بود که جمع کثیری از هموطنان عزیز ما را به شهادت رساندند.
اسلام عزیز و بویژه جهان تشیع در طول تاریخ، از صدر اسلام تا کنون، سوابق درخشانی در میدانهای خون و شمشیر داشته و به حکم قرآن کریم و سنت رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- و سیره ائمه معصومین- علیهم صلوات اللَّه- برای اهداف مقدسه اسلامی و قطع فساد با شمشیر و خون دست به گریبان بوده و فداکاریهای عظیم در این راه مقدس نموده است. و ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیم الشأن اسلام، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدفهای اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفه الهی بوده به طور شایسته انجام داده است و بحمد اللَّه تعالی قدمهای بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- برداشته است. گرچه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است، لکن ارزشهای بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز میتواند از آن بالاتر باشد.
ملتی که برای رضای حق تعالی انقلاب کرد و برای ارزشهای معنوی و انسانی بپاخاسته است، چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمانش و تحمل سختیها و مَکارِه، «1» که جنت لقاء اللَّه که فوق تصور عارفان است، مَحفُوف «2» به مکاره است. چه میگویم! این جنت اولیا، مکاره را در کام ملت ما شیرینتر از عسل کرده. مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروانهای کربلا نیستیم که با شور و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت میروند. مگر شما هر روز شاهد میدانهای با عظمت قتال با متجاوزین نیستید که به مرگ لبخند میزنند و معجزه میآفرینند. راستی این چه تحولی است که بر سراسر این کشور صاحب الزمان- روحی فداه- نور افشانی میکند و چه آتشفشانی است که منحرفان و کجاندیشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب میکند؟ این، جز اراده خدا و جلوه اوست که خفاشان از آن میگریزند و اولیای خدا و عارفان به آن دل بستهاند؟ من با این قلم شکسته و این چشم بسته در حق این ملت و این عزمش و این سلحشوران و این رزمش چه میتوانم بگویم؟! پس بهتر آن است که قلم بشکنم و دم فرو بندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسیب دیدگان و دلبستگان آنان را از خدای بزرگ بخواهم. امید آن است که وَلیّ نِعَم، این میهمانان را که به سوی او میروند از محضر خود کامیاب فرماید و به این رزمندگان غرورآفرین قدرت بیشتر و قوّت والاتر عنایت نماید و به همه ملت عزیز بویژه آنان که در این جهاد فی سبیل اللَّه فعالیت و دخالت داشتهاند، عزت و عظمت مرحمت کند و این عزیزانی [را] که در این جنایت هوایی به سوی او پرواز کردهاند، اجازه ورود به محفل خاص خود دهد.
و حجت الاسلام حاج شیخ فضل اللَّه محلاتی شهید عزیز را که من و شما او را میشناسیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهرههای درخشان انقلاب بود و در این راه که راه خداوند است تحمل سختیها نمود و رنجها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازه ورود در محضر شهدای صدر اسلام مرحمت نماید. و به بازماندگان محترم تمامی شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلای ارجمند و محافظین عزیز و خدمه محترم هواپیما و سایرین که در این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسی منافقین ملحد به شهادت رسیدهاند، جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید. و به رزمندگان در جبههها و بسیجیان، این راهیان کربلا پیروزی نهایی عنایت فرماید و قلب حضرت- بقیة اللَّه ارواحنا فداه- را از همه ما راضی فرماید و به دعای آن بزرگوار، به همه ما استقامت مرحمت کند.» (صحیفه امام، ج19، ص: 496 ـ 498)
ـ پیام تشکر به نخست وزیر هند؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1365)
«حضرت آقای راجیو گاندی، نخست وزیر کشور هندوستان
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی که با الهام از دستورات حیاتبخش اسلام به پیروزی رسید، الگویی برای همه ملل محروم و مستضعف جهان باشد و [ملتها] بتوانند با همان شیوه مبارزه با مستکبران جهان، خود را از سلطه آنان نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج20، ص: 210)
ـ پیام منشور روحانیت؛ به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات (1367)
«خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزههای علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات- دامت برکاتهم
صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان خصوصاً شهدای عزیز حوزهها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند.
سلام بر حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال «1» تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سرودهاند.
سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود مُنذران «2» صادقی شدند که بند بند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پیکرشان گواهی کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کردهاند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب جز عطیه شهادت نخواستهاند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیدهاند. یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و کتاب منیت نمییابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل که هنوز از کَتم «1» عدمها به وجود نیامدهام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟ من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم، بگذارم و بگذرم. تردیدی نیست که حوزههای علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجرویها بودهاند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.
اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت- علیهم السلام- به خورد تودهها داده بودند. جمعآوری و نگهداری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین- علیهم السلام- و ثبت و تبویب «2» و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار میگرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمد اللَّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون «کتب اربعه» «3» و کتابهای دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشتههای متنوع علوم مشاهده میکنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل اللَّه نگذاریم، چه باید بگذاریم؟
در بُعد خدمات علمی حوزههای علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمیگنجد. بحمد اللَّه حوزهها از نظر منابع و شیوههای بحث و اجتهاد، غنی و دارای ابتکار است. تصور نمیکنم برای بررسی عمیق همه جانبه علوم اسلامی طریقهای مناسبتر از شیوه علمای سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار ساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند. از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان که بحق از جهاتی افضل از دماء شهیدان «1» است که بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخیهایی متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نمودهاند. شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند، یقیناً رقم شهدای گمنام حوزهها و روحانیت که در مسیر نشر معارف و احکام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باختهاند زیاد است.
در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب مردمی- اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبودهاند و بر بالای دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهای حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای اولین، از کدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس میگزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلولهای مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزهها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است. بیش از دو هزار و پانصد نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شدهاند و این رقم نشان میدهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه حد مهیا بوده است.
امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاکستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ایران و اراضی اشغالی به سراغ شیردلان روحانیت مخالف شرق و غرب و متکی به اصول اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- رفتهاند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران علیه یک روحانی پاکباخته است. علمای اصیل اسلام هر گز زیر بار سرمایه داران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است. و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر میکنند، نمیبخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هر گز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خواندهاند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کردهاند و هر گز زیر بار منت و ذلت نرفتهاند. دقت و مطالعه در زندگی علمای سلف، حکایت از فقر و نهایتاً روح پر فتوت آنان برای کسب معارف میکند که چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصیل کردهاند و با قناعت و بزرگواری زیستند...
نکته آخری که توجه به آن لازم است اینکه روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشستهاند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شدهاند. اگر طلبهای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه میشود و هر گز عذر او موجه نیست، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بیسابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هر گز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت.
امیدوارم از نصایح و تذکرات مشفقانه این پدر پیر و این خدمتگزار حقیر خود، دلگیر نشده باشید و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسیه و با دلهای منور خود برایم دعا و طلب مغفرت نمایید. من هم از یاد و دعای خیر برای روحانیت اصیل و حوزههای علمی غفلت نمیکنم خداوندا! توان علما و روحانیت را در خدمت به دین خود افزون نما. خداوندا! حوزههای علمیه، این سنگرهای پاسداری از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پابرجا بدار.
خداوندا! شهدای روحانیت و حوزهها را از نعم بیکران و رزق حضور خویش بهرهمند فرما. خداوندا! به جانبازانشان شفا مرحمت کن و به خانوادههای شهداشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودین و اسراشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزاری به دین خود و به مردم را در دل و دیدگان ما افزون و جاودانه نما «إنک ولی النعم». و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص: 273 ـ 293)