امروز با امام: بیستونهم بهمن
ـ نامه تشکر به آقای حجازی (1350)
«خدمت جناب مستطاب سید الاعلام خطیب محترم آقای حجازی- دامت افاضاته
پس از اهدای سلام و تحیت، مرقوم شریف که از مکه مکرمه بود واصل شد. از اینکه در آن مکان مکرم یاد این جانب بودهاید و به دعای خیر یادم نمودهاید، متشکر شدم. از کیفیت سال قبل در خاطر ندارم؛ شاید جواب دادهام و نرسیده است؛ در این مرقوم هم نشانی مرقوم نداشتهاید، لهذا به وسیله دیگر جواب دادم. امید است ان شاء اللَّه همیشه سلامت و سعادتمند باشید. مرجوّ آنکه این جانب را از دعای خیر فراموش نفرمایید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج2، ص: 422)
ـ نامه به آقای محمد صادقی؛ ابراز مسرت از توفیق ترویج دین (1351)
«خدمت جناب مستطاب عمادالاعلام و حجت الاسلام آقای صادقی- دامت افاضاته
مرقوم محترم واصل، از اینکه بحمد اللَّه تعالی موفق به اقامه جماعت و جمعه و تربیت و ترویج هستید مسرور هستم. ان شاء اللَّه تعالی هر چه بیشتر موفق و مؤید باشید. راجع به ورقهای که مرقوم شده بود، عجالتاً صلاح ندیدم. ان شاء اللَّه تعالی در موقعش مضایقه نمیشود. از جنابعالی امید دعای خیر دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج2، ص: 480)
ـ سخنرانی در جمع روحانیون درباره جنایات شاه و مدعیان حقوق بشر (1356)
«ایران تا آن اندازه که به ما تا حالا اطلاع رسیده است، شهرهای بزرگ از قبیل تهران، تبریز، مشهد، قم، اینها تعطیلند. و بعضیها سرتاسر تعطیلند، مثل قم و بعضیها بازارها و بسیاری جاهای دیگرش تعطیل است؛ و تهران تعطیل بازارهاست الّا چند نفری که شاید وابستگی داشته باشند. و آن طوری که به ما اطلاع رسیده است، این تعطیلْ اعتراض بر شخص شاه است. مردم پیدا کردهاند مجرم را. پیدا بود، جرأت نمیکردند که ذکر کنند. بحمد اللَّه این سدّ خوف شکست و مردم نکته اصلی- مجرم- را به دست آوردند و فهمیدند که بدبختی همه ملت، یعنی ملت ما از کیست.
الآن، امروز، چهل روز است که از مرگ جوانهای ما، از مرگ طلاب علوم دینیه، علما، از مرگ جوانهای متدین قم میگذرد. و مردم در این چهل روز به جوانهای خود چقدر گریه کردهاند و چقدر سوگواری کردهاند. و با چه شجاعت این اهل قم و طلاب علوم دینی، با چه شجاعت- که شاید در تاریخ کم نظیر باشد- و دست خالی، با این دولت و با این عمال شاه مبارزه کردند و کشته دادند. و حتی در خیابانها و در کوچهها و در پس کوچهها از قراری که ذکر شده است مأمورین ریختهاند؛ و مردم هم بعد از کشتار و قبل از کشتار آن قدری که میشده است مقاومت کردهاند و زنده بودن خودشان را اثبات کردهاند که ما زنده هستیم، نه مرده. مراجع بزرگ اسلام در قم، چه در خطابههایشان، چه در اعلامیههایشان و چه در این اعلامیه اخیری که همین چند روز- همین دو سه روز- برای سوگواری و برای اربعین و تعطیل اربعین دادهاند، مطالب را شجاعانه ذکر کردهاند و نکته اصلی را و لو به صراحت نگفتهاند، به کنایه ابلَغِ از تصریح فرمودهاند. خداوند ان شاء اللَّه آنها را پایدار نگه دارد...
ما همه بدبختیهایی که داشتیم و داریم- و بعد هم داریم- از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشر را امضا کردهاند. اعلامیه حقوق بشر را اینهایی امضا کردهاند که سلب آزادی بشر را در همه دورههایی که کفیل بودند و دستشان به یک چیزی رسیده است کردهاند. سر لوحه اعلامیه آزادی حقوق بشر- سرلوحهاش- آزادی افراد است. هر فردی از افراد بشر آزاد است، باید آزاد باشد. همه باید در مقابل قانون علی السواء باشند. همه باید آزاد باشند در محلشان؛ در سکنی آزاد باشند، در شغلشان آزاد باشند، در مشی شان باید آزاد باشند. این اعلامیه حقوق بشر است که سرلوحهاش این مطلب است. از اولْ مسلمین بلکه همه بشر، از اول گرفتار اینهایی بودهاند که امضا کردند و تصویب کردند این اعلامیه حقوق بشر را. امریکا یکی از آنهاست که تصویب کردند این را و امضا کردند این مطلب را که حقوق بشر باید محفوظ بماند. و یکی از حقوق بشر آزادی است. همین امریکایی که اعلامیه حقوق بشر را- به اصطلاح- امضا کرده است، شما ببینید چه جنایاتی بر این بشر واقع کرده است. در همین چند سالی که ماها یادمان است، و یک قدر زیادترش را من و یک قدر کمترش را به حَسَب جوانیای که دارید شما مشاهده کردید، چه گرفتاریهایی از برای بشر هست به دست امریکا که یکی از اشخاصی است که، یکی از دولتهایی است که قضیه حقوق بشر را امضا کردهاند. در هر مرکزی از مراکز مسلمین و غیر مسلمینْ یک مأموری نصب کردهاند که سلب آزادی از همه آن اشخاصی که در آن محیط هستند کردهاند. اینها میگویند آزادند بشر! برای تخدیر تودهها، که حالا دیگر نمیشود تخدیرش کرد. قضیه این چیزهایی که میگذرانند، که یکیاش هم همین اعلامیه حقوق بشر است، این برای اغفال است نه اینکه یک واقعیتی دارد. یک چیز خیلی خوش نمای با زَرْق و برقی را مینویسند، سی ماده مینویسند که همهاش موادی است که خوب به نفع بشر است، و یکیاش را عمل نمیکنند! در مقام عمل، یکیاش عمل نمیشود. این اغفال است؛ افیون است این برای تودهها، برای مردم...
ان شاء اللَّه آنها را زنده بدارد، چنانچه الآن زنده هستند و زندگی شان تا ابد ثبت است؛ و خداوند حوزه علمیه قم را زنده بدارد و زندگیاش تا ابد ثبت است- اینها الآن که ما اینجا آرام نشستهایم، آنها در فعالیت و تلاطمند. الآن مشهد چه بساطی است، دیگر من الآنش را نمیدانم اما تعطیل بود. آذربایجان چه بساطی است، من نمیدانم لکن تعطیل بوده. قم سرتاسر- آن طوری که اطلاع دادند- حتی یک بقالی باز نیست، سرتاسر قم تعطیل عمومی است. تهران نود درصد تعطیل است. تعطیل تهران یک چیز آسانی نیست که ما توهّم بکنیم؛ تعطیل تهران تعطیلی است که مشت به دهان این یاوه گوها میزند...
حوزه قم زنده کرد ایران را. حوزه قم خدمتی به اسلام کرده است که تا صدها سال دیگر این خدمت باقی است. کم نشمرید آقایان این را. دعا کنید به حوزه قم؛ و دعا کنید ما هم این جور بشویم. صدها سال دیگر هم اسم حوزه قم در تواریخ هست، و ما مردهها را دفن کرده است. «1» حوزه علمیه قم زنده کرد اسلام را. حوزه علمیه قم و تبلیغات مراجع قم، علمای قم، دانشگاهها را که ما را جزء افیون ملت میدانستند، ما را دست نشانده انگلیسها و مستعمِرین میدانستند، بیدارشان کردند که نه؛ اینها تبلیغات است، تبلیغات خود آنها است، خود انگلیسها و آلمانها و شوروی و اینها تبلیغ میکنند که خیر حوزههای دین، حوزههای علمیه، علمای دین، اینها افیونند. خود آنها تبلیغ میکنند برای اینکه آنها میدانند که اینها چه فعالیتها دارند و چه تحرکها دارند و اسلام چه دین متحرکی است. اینها میدانند اینها را. میخواستند که از خاصیت بیندازند پیش ملت، تبلیغ کردند...
ما از این سران دولتها [چه بگوییم] که اعلامیه حقوق بشر را امضا کردهاند و آزادی بشر را اعلام کردهاند، این همه مصیبتهای ما از اینهاست. از انگلیس بود، تا آن وقتی که یک قدری دستش کوتاه شد. حالا از شوروی است، و از آن طرف از امریکا. همه گرفتاری ما زیر سر اینهاست. اینهاست که مأمورند اگر اینها دستشان را، سایه شان را از روی سر اینها بردارند، مردم اینها را پوستشان را میکنند. مصونیت دادند به امریکاییها و آنها را مصون از همه چیز قرار دادند، در مقابلش هم یک چند تا دلار گرفتند آن وقت. الآن هم که ملاحظه میکنید چقدر از امریکایی و صاحبمنصبهای امریکا در ایران هستند با چه حقوقها، با چه حقوقهای گزاف. اینها گرفتاریهایی است که ما داریم، که تمام خزاین ما باید سرشار برود به جیب امریکاییها؛ اگر یک ته مانده کمی هم بماند به جیب شاه و دار و دسته شاه باید برود. اینها هم در خارج ویلا بخرند، چه بخرند، چه بخرند، در بانکها انباشته کنند.» (صحیفه امام، ج3، ص: 330 ـ 342)
ـ پیام به اهالی کردستان و اعزام آقای حسین نوری به منطقه (1357)
«برادران عزیز کردستانی- وفّقهم اللَّه تعالی
ملت ایران هر گز همگامی و سختکوشی و مجاهدات دلیرانه برادران کردستانی در مبارزات ضد استعماری و استبدادی رژیم طاغوتی پهلوی را فراموش نخواهد کرد.
نهضت اسلامی ایران مظهر برادری شیعه و سنی و همگامی نژادهای مختلف کشور ایران است.
شما خواهران و برادران عزیز باید توجه داشته باشید که دشمن اصلی یعنی استعمار هنوز با وسایل مختلف دستاندرکار سنگاندازی و تفرقه افکنی است تا بدین وسیله بار دیگر بر مخازن ما سیطره پیدا کرده و به چپاول و غارت این ملت بپردازد. من به شما فرزندانم توصیه میکنم که گول نیرنگهای استعمار را نخورید و حکم خدای بزرگ که وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرقُوا «1» را با همکاری و همگامی با سایر برادران همرزم خود کما کان ادامه دهید.
این جانب حضرت حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین نوری- دامت برکاته- را که از مدرسین قم هستند و مدتها در دوران اختناق در آن منطقه از طرف رژیم تبعید بودهاند، به نمایندگی از طرف خود به آن منطقه فرستادم که اگر آن برادران مطالبی داشته باشند بتوانند به وسیله مشارٌ الیه به اطلاع من برسانند.
از خداوند متعال مسألت دارم که به همه ما توفیق دهد که ایرانی اسلامی بسازیم و در زیر پرچم عدل اسلامی با آزادی و برادری و برابری راه تکامل و خیر را بپیماییم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج6، ص: 184 ـ 185)
ـ حکم به آقای محمد امامی کاشانی جهت نظارت بر مدرسه و مسجد سپهسالار (1357)
«جناب حجت الاسلام آقای آقا شیخ محمد امامی کاشانی- دامت افاضاته
لازم است جنابعالی تا تعیین تکلیف قطعی مدرسه و مسجد سپهسالار جدید، به امور آنجا- به طور کلی- نظارت نمایید و دفاتر آنجا و سایر امور مربوطه به آنجا را تحت نظر بگیرید. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 186)
ـ سخنرانی در جمع نویسندگان؛ تفرقه بین روحانیون و روشنفکران (1357)
«من از آقایان که اینجا تشریف آوردهاند و اظهار لطف کردند متشکرم. من از چیزهایی که در این نهضت، ثمراتی که در این نهضت یافتم، یکی روبه شدن با چهرههای تازهای [است] که تا کنون ما با آنها روبه نبودیم. از هم جدا کردند قشرهای ملت را. از هم جدا کردند. روحانیون را از روشنفکران، از طبقات متفکر جدا کردند؛ و آنها را با هم در صف مقابل قرار دادند. و این در اثر کوششهایی بود که استعمار برای اینکه بتواند ذخایر ما را ببرد این کوششها را کردند که قشرهای روشن ملت را، قشرهای کارآمد ملت را، آنهایی که میتوانند در مقابل آنها و اجانب ایستادگی کنند و میتوانند آنها را عقب بزنند، برای اینکه اینها مجتمع نشوند و متفرق باشند بلکه با هم در دو جناح مخالف، و گاهی با هم اختلافات شدید و حدید پیدا بکنند، کوششها کردند. و البته به آمال خودشان هم بسیار رسیدند. روحانیون را در نظر شما- طبقه نویسنده متفکر- طوری قلمداد کردند که حاضر نبودید از آنها یادی بکنید؛ و شما را در مقابل روحانیون طوری قلمداد کردند که آنها هم حاضر نبودند از شما ذکری بکنند. این تفرقه باعث شد که آنها به آمال خودشان رسیدند و با آزادی همه ذخایر ما را بردند؛ و با آزادی- بدون مزاحم- مملکت ما را به عقب راندند و عقب مانده نگه داشتند و نیروهای انسانی ما را نگذاشتند شکوفا بشود...
آقایان! شما نویسندگان الآن تکلیف بسیار بزرگی بر عهدهتان هست. پیشتر قلم شما را شکستند؛ الآن قلم شما باز است لکن استفاده از قلم در راه آزادی ملت، در راه تعالیم اسلامی بکنید. این ملت که میبینید، تمامشان زیر بیرق اسلام است که وحدت پیدا کردند. اگر نبود قضیه وحدت اسلامی، ممکن نبود اجتماع اینها. الآن از بچه چند ساله تا پیرمرد هشتاد ساله همه با هم در این نهضت شرکت دارند، و همه با هم در این پیروزی شرکت دارند؛ همه با هم هم صدا آزادی را طلب میکنند و استقلال را- و الحمد للَّه اینها دست آمده است- و جمهوری اسلامی را میخواهند؛ و آن هم ان شاء اللَّه با آرای عمومی به دست میآید. آنچه که لازم است الآن برای همه ما حفظ این وحدت است. در دانشگاه گاهی الآن دیده شده که یک تشنجاتی واقع میشود. این یا آگاهانه هست یا از روی ناآگاهی. در هر صورت اگر خدای نخواسته آگاهانه باشد باید بگویم خیانت است، و اگر ناآگاهانه باشد باید بگویم که جهالت است. امروز روزی نیست که این ملت [که] این پیروزی را به دست آورده است ما با تشنجات این را به هم بزنیم. امروز روزی نیست که ما با حمله به مراکز عمومی یا به مراکز خصوصی این نهضت را آلوده کنیم. امروز روز وحدت کلمه است. همه ما، هر کدام در هر راهی که هستیم، در هر راهی [هر] مسلکی که داریم، همه الآن باید مجتمع بشویم تحت یک لوا. اگر مجتمع نشویم تحت یک لوا همه ما را از بین خواهند برد...
شما تکلیف الهی دارید. متکی به خدا باشید. متکی به امام زمان- سلام اللَّه علیه- باشید. و شما پیش میبرید ان شاء اللَّه اگر این وحدت کلمه حفظ بشود، که رمز پیروزی ماست. ما پیشرفت کردیم و به آخر میرسانیم. دیگر اجازه نخواهیم داد که ثروتهای ما را ببرند و فقرای ما این طور در کوچهها بخوابند بینان و بیآب. و اگر این وحدت کلمه خدای نخواسته از بین برود، دوباره بدانید که آنها هوشمندند: آن روزی که ما وحدت کلمه را از دست دادیم، آنها حمله خواهند کرد و باز یک قلدری را مثل رضا خان یا به اسم او یا دیگری میآورند. به هر رژیمی که باشد میآورند سرِ کار. باز همان معانی است و همان آش و همان کاسه است، و همان عقبماندگی است و همان ذلت است و همان چیزهاست.
امروز باید وحدت کلمه حفظ بشود. میبینید وحدت کلمه الآن هست، در همه اقشار الآن هست. اشخاصی که بخواهند این وحدت را به هم بزنند و بخواهند تضعیف کنند، آنهایی را که این وحدت را ایجاد کردند، بخواهند آنها را تضعیف کنند، اینها باید تجدید نظر در فکر خودشان بکنند؛ توجه بکنند. ما خیرخواه شما هستیم. ما خیرخواه این ملت هستیم. اسلام خیرخواه شماست. اسلام دنیا و آخرت شما را سعادتمند میکند...» (صحیفه امام، ج6، ص: 187 ـ 191)
ـ سخنرانی در جمع نمایندگان انجمن زرتشتیان؛ رفتار اسلام با اقلیتها (1357)
«من از آقایان تشکر میکنم. آقایان همه اقلیتها مطمئن باشند که اسلام با اقلیتها همیشه به طور انسانی، به طور عدالت، رفتار کرده است و همه در رفاه هستند. و اینها هم مثل سایر اقلیتها جزئی از ملت ما هستند، و ما و آنها با هم در این مملکت زندگی میکنیم ان شاء اللَّه؛ و رفاه همه حاصل خواهد شد. و رمز این پیروزی که وحدت کلمه است باید حفظ بشود. ما در محل خودمان، شما در محل خودتان، سایر طبقات همین طور، همه کوشا باشیم که این ایرانی که الآن دست ما دادهاند و خرابهای است، همه با هم و با فعالیت، همه دست به هم بدهیم و این ایران خراب را از سر بنا بکنیم.
اینها تمام ذخایر ما را بردند. جواهرات ما را یک مقداریاش را آن پدر برد، و بیشترش را این پسر و اتباعش بردند. و همین طور پولهای اینجا را به بانکهای خارج ... که میلیاردها پول از اینجا به بانکهای خارج منتقل کردند، که ان شاء اللَّه از آنها پس گرفته خواهد شد. و شاه را خواهیم خواند به ایران، یا محاکمه خواهیم کرد او را غیاباً و اموالش را ضبط خواهیم کرد. برای اینکه آنها اموال نداشتند. این اموال اموالِ ملت است. شما هم که زرتشتیها هستید و همیشه خدمتگزار این ملت و این مملکت بودید، باید به کار خودتان ادامه بدهید و وحدت کلمه را حفظ کنید. از خداوند تعالی توفیق همه ملت ایران را خواهانم.» (صحیفه امام، ج6، ص: 192)
ـ سخنرانی در جمع هیأتی از لیبی؛ مشکل اسلام؛ دولتهای اسلامی است نه ملتها (1359)
«من از تقدیر و احترامات شما متشکرم. ملتهای اسلامی و بعضی دولتهای اسلامی همه در طریق حق هستند. و ما از آنها؛ یعنی از همه ملتهای مسلمان و بعضی دولتهایی که در طریق اسلام هستند تشکر میکنیم. و البته وظیفه مسلمانان است که قیام در راه اسلام کنند و دست قدرتهایی را که برای نابودی اسلام و برخورداری از منابع مسلمین مشغول توطئه هستند، قطع کنند. و امیدوارم خداوند تعالی این دولت و ملتهایی را که در مبارزه با امپریالیسم هستند پشتیبانی کند، تا این مطلب حق به ثمر برسد. از مشکلات مسلمانان قضیه دولتهاست؛ دولتهایی که گمارده شدهاند بر سر ملتها و به نفع دولتهای بزرگ فعالیت میکنند. مشکل اسلام؛ دولتهای اسلامی است، نه ملتها. این ملتهای اسلامی هستند که باید برای قطع دست اجانب به کمک دولتشان اقدام و قیام کنند. مع الأسف بعضی از دولتها بر ضد مصالح کشور و ملت خود برای کسب قدرت قیام میکنند؛ چون میخواهند به قدرت برسند و خود در صف جنایتکاران بین المللی دولتهای متعهد و ملتها را در فشار بگذارند. و این از مصیبتهایی است که بر ملتهای اسلامی میگذرد. و باید خود دولتها و ملتهایی که بیدارند، از مصائب با خبر و با مسلمین متعهد، همفکر، ملتها را بیدار و دولتهای دیگر را بیدار کنند که از توطئه بر علیه ما و از مخالفت با مصالح دولتهای اسلامی و ملتها دست بردارند، تا بتوانند دست قدرتها را از سر خود بردارند.» (صحیفه امام، ج14، ص: 135)
ـ سخنرانی در جمع خانواده شهدای کشورهای اسلامی؛ شعار حمایت از حقوق بشر (1359)
«من امروز مواجهم با چهرههای معصومی که تحت ستمکاریهای ابرقدرتها به دست عمّالشان یتیم شدهاند، آواره شدهاند. ادعاها زیاد است. ادعای اسلام، همه سران کشورها دارند، و ادعای بشر دوستی و حقوق بشر همه سران کشور عالم دارند. این ادعاها تازگی ندارند؛ در صدر اسلام هم ادعاها زیاد بود؛ لکن در مقام امتحان، عملها موافق با ادعاها نبود. خوارج هم ادعای اسلام داشتند، و امثال عمرو عاصها هم ادعای اسلام داشتند، و امروز هم صدام ادعای اسلام و ادعای عرب دوستی دارد، و برادرهای خائنشان هم همین ادعا را دارند- از قبیل سادات و امثال او. لکن وقتی اعمالشان را مشاهده میکنید و مشاهده میکنیم، بین اعمال آنها و گفتارشان فرسنگها فاصله است. این اسلام دوستها و طرفداران اسلام در طائف جمع شدند، به اسم اسلام در مرکزی که از آن مرکز اسلام بروز کرد- و آن حجاز بود- لکن چه گفتند و چه کردند؟ آیا اسمی از این اطفال معصومی که به دست صهیونیسم بیپدر شدهاند بردند، و آیا از لبنان نامی بردند؟ و آیا از سایر کشورهای اسلامی که تحت فشار ابرقدرتها و بستگان آنها هستند نامی بردند؟...
توجه به حقوق بشر هم یک ادعایی است. و این رایج بین تمام سران کشورهای دنیاست. لکن در مقام عمل چه؟ کارتر هم ادعا میکرد که ما حقوق بشر را احترام میگذاریم؛ لکن به حقوق بشر احترام گذاشت؟ آیا شاه مخلوع در ایران به حقوق بشر احترام میگذاشت که آنها پشتیبانی از او کردند؟ آیا کشورهایی که دودمان پهلوی را بر ما مسلط کردند، این حقوق بشریها و احترام به حقوق بشر، نمیدیدند که اینها چه کردند با اسلام و مسلمین؟ و آیا نمیدانستند که صهیونیسم با لبنان و با فلسطین چه کرد؟ یا خودشان شریک بودند؟ همه ادعا میکنند. کسانی که مسلمان باشند و اهتمام به امور مسلمین داشته باشند کماند. ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند. مأیوسیم ما از سران اکثر به اتفاق مسلمین. لکن ملتها خودشان باید به فکر باشند. و از آنها مأیوس نیستیم. در قضیه هجوم عراق به ایران ملتها بودند که پیشتیبانی خودشان را اعلام کردند؛ از دولتها کم یک همچو امری واقع شد. یا تأیید کردند از مقابله کفر با اسلام؛ تأیید کردند کفار بعثی را، بعث عراقی را و یا بیصدا و بیتفاوت کنار نشستند و هجوم کفر بر اسلام را نظاره کردند. اینها که ادعای اسلامیت میکنند، نظاره کردند؛ بیتفاوت بودند نسبت به تجاوز اسرائیل به لبنان، به فلسطین و جنایتهای بسیاری که کردند. آیا اینها اهتمام به امور مسلمین دارند و مسلمین در همه بلاد زیر چکمه طرفداران دولتهای بزرگ در فشار هستند و اینها بیتفاوت هستند؟ ما چطور این ادعاها را قبول کنیم؟ آنهایی هم که حضرت امیر المؤمنین علی- علیه السلام- را در محراب عبادت کشتند، مدّعی اسلام بودند. آنهایی هم که لشکرکشی کردند و هجوم آوردند به لشکر اسلام در صدر اسلام و هجوم آوردند به لشکر علی بن ابی طالب آنها هم ادعای اسلام داشتند، با اسم اسلام با اسلام جنگیدند. اینها هم ادعای اسلام دارند، و با اسم اسلام به اسلام خیانت میکنند...» (صحیفه امام، ج14، ص: 136ـ 139)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سیرالئون؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1361)
«حضرت آقای دکتر سیاکاپرومین استیسونس، رئیس جمهوری کشور سیرالئون
پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد پیروزی جمهوری اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است همه ملل مستضعف جهان و بخصوص مسلمانان با اتکال به یاری خدای تعالی و اتحاد و همبستگی، علیه ابرقدرتهای جنایتکار، و بخصوص امریکای جهانخوار بپاخاسته و از زیر بار استعمار و ظلم و ستم خود را برهانند.» (صحیفه امام، ج17، ص: 337)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور اندونزی؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1364)
«حضرت آقای سوهارتو، رئیس جمهوری کشور اندونزی
پیام تبریک آن حضرت به مناسبت هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی موجب بیداری و انقلاب سایر مسلمانان دربند و تحت سلطه جهانخواران شرق و غرب گردیده و با اتکا به توفیق الهی خود را از گرفتاری نجات بخشند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.» (صحیفه امام، ج19، ص: 491)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور الجزایر؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1364)
«حضرت آقای شاذلی بن جدید، رئیس جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر
پیام تبریک آن جناب به مناسبت هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی واصل و موجب تشکر گردید. از خدای تعالی سعادت و عظمت عموم مسلمانان جهان و رهایی کامل آنان را از سلطه جهانخواران، و بخصوص امریکای جنایتکار، مسألت دارم.» (صحیفه امام، ج19، ص: 492)
ـ پیام تشکر به رئیس جمهور سریلانکا؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1364)
«حضرت آقای جایوارونه، رئیس جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی سریلانکا
پیام تبریک جنابعالی به مناسبت هشتمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب پیروزمند اسلامی الگویی برای سایر ملل دربند و تحت سلطه جهانخواران قرار گرفته و با اتکال به خدای تعالی و قیام بر ضد استعمارگران هر چه زودتر خود را نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج19، ص: 493)
ـ نامه به نخست وزیر؛ موافقت با تأمین منابع مالی خسارت بمبارانها (1365)
«[آقای میر حسین موسوی، نخست وزیر طی نامهای به محضر امام خمینی اعلام داشت:
«... با سلام و درود. خاطر مبارک مستحضر است که به دنبال شرارتهای اخیر رژیم سفاک عفلقی. عراق در بمباران شهرها و مناطق مسکونی و ضایعاتی که بر اثر آن به بار آمد نخستوزیری بر اساس وظیفهای که در قبال این ملت بزرگ بر دوش دارد و برای حمایت از خانوادههای آسیب دیده از بمبارانها شورای عالی پشتیبانی مناطق بمباران شده را با عضویت چند تن از وزرا تشکیل داد که به طور مستمر هفتهای یک بار با حضور این جانب تشکیل میگردد. به دنبال آن ستاد پشتیبانی مناطق بمباران شده با مسئولیت معاونت اجرایی نخست وزیر و حضور فعال نمایندگان تام الاختیار وزارتخانهها، ارگانها و نهادهای ذی ربط شکل گرفته و اقداماتی انجام داده است که گزارش روزانه آن به طور منظم تقدیم حضور مبارک گردیده است ...». ایشان در ادامه نامه، ضمن ارائه گزارشی از محدودیت اعتبارات دولت و مشکلات جاری درخواست نمودهاند، اجازه داده شود با هماهنگی سران سه قوه، نسبت به تأمین نیازهای مالی دولت از محل امکانات سیستم بانکی کشور اقدام شود. امام خمینی در پاسخ مرقوم فرمودهاند:].
بسمه تعالی
با احراز ضرورت و موافقت سران قوای سهگانه موافقت میشود. ان شاء اللَّه تعالی موفق باشید.» (صحیفه امام، ج20، ص: 209)
ـ اطلاعیه دفتر امام؛ وجوب قتل سلمان رشدی و عدم امکان توبه (1367)
«بسمه تعالی
[رسانههای گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نسبت میدهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره او لغو میگردد. امام خمینی- مدّ ظلّه- فرمودند:].
این موضوع صد در صد تکذیب میگردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند.
[حضرت امام اضافه کردند:].
اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل میخواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.» (صحیفه امام، ج21، ص: 268)
ـ حکم به آقای علی رازینی؛ عفو زندانیان دادگاه ویژه روحانیت (1367)
«[.... پس از اهدای سلام و عرض تبریک به مناسبت آغاز دومین دهه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری حضرت مستطاب عالی به عرض مبارک میرساند.
بدنبال شمول لطف و رحمت اسلامی نسبت به محکومین گروهکی و مورد عفو قرار گرفتن عمده آنان از سوی حضرت مستطاب عالی محکومین دادگاه ویژه روحانیت و خانوادههای آنان نیز انتظار بذل مرحمت و مورد عفو قرار گرفتن محکومیت حبس آنان توسط جمهوری اسلامی را دارند. استدعا میشود، نظر مبارک را اعلام فرمایند. 29/ 11/ 67
حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت- رازینی].
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای رازینی- دامت افاضاته
با عفو کلیه محکومین به حبس توسط دادگاه ویژه روحانیت، در صورتی که به نظر دادگاه تنبّه نسبی پیدا کرده و آزادی آنها ضرری برای جامعه اسلامی نداشته باشد.
موافقت میشود. «1» روح اللَّه الموسوی الخمینی.» (صحیفه امام، ج21، ص: 269)