بیست وچهارم بهمن

ـ نامه به آقای حق‏شناس درباره تحویل وجوه شرعیه (1353)

ـ پیام به انجمن‏های اسلامی دانشجویان در اروپا؛ وظایف روشنفکران مسلمان (1356)

ـ پیام به ملت ایران در مورد خلع سلاح عمومی (1357)

ـ سخنرانی در جمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری؛ حفظ وحدت و پیروزی (1359)

ـ حکم به آقای مهندس علی‏اکبر معین‏فر پیرامون انتصاب وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (1357)

ـ حکم به جناب آقای دکتر کاظم سامی پیرامون انتصاب وزیر بهداری و بهزیستی (1357)

ـ نامه به رئیس دیوان عالی کشور؛ عفو زندانیان و رسیدگی سریع به پرونده‏های محکومین (1360)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت سپاه؛ لزوم نمونه بودن اخلاقی سپاه (1361)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور ویتنام؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1362)

ـ حکم به رئیس دیوان عالی کشور؛ برخورد قاطع با اعمال خلاف عفت در تنکابن (1367)

ـ حکم انتصاب آقای رسول منتجب نیا به ریاست سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی (1367)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مجارستان؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

کد : 3526 | تاریخ : 24 بهمن 1399

ـ نامه به آقای حق‏شناس درباره تحویل وجوه شرعیه (1353)

«خدمت جناب مستطاب عماد الاعلام آقای حق‏شناس- دامت افاضاته‏

مرقوم شریف واصل، توفیق و سلامت جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است. این جانب احتیاج کامل به ادعیه خالصه حضرات آقایان دارم. راجع به وجوه، هر چه نزد شما آوردند یا در تهران به جناب آقای حاج سید محمد رضا غروی بدهید، ایشان در تهران، بازار حضرتی یا بازار دروازه، حجره دارند و یا در قم بدهید به حضرت آقای پسندیده اخوی این جانب و هیچ مانعی در کار نیست راجع به اینکه نوشتم. و پس از ایصال به ایشان، می‏فرستند و قبض وصول می‏فرستم برای جنابعالی. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 67)

ـ پیام به انجمن‏های اسلامی دانشجویان در اروپا؛ وظایف روشنفکران مسلمان (1356)

«اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا- ایّدهم اللَّه تعالی‏

مرقوم محترم ضمیمه گزارشات جلسه سال گذشته و تصمیمات سال آینده واصل و موجب تقدیر گردید. در این سال که در عین خونین بودن و مواجه شدن ملت ایران با سخت ترین وحشیگریهای قرون وسطایی رژیم منحط پهلوی، نمودهای بارزی از ضعف و سستی پایه‏های لرزان حکومت طاغوتی به چشم می‏خورد، به هم پیوستگی قشرهای بیدار ملت و طبقات مختلف از روحانی تا دانشگاهی، از خطیب تا نویسنده، از بازاری تا کارگر و دهقان چنان لرزه بر اندام رژیم افکنده؛ و چنان بر اعصاب شاه خائن فشار آورده و ضربه زده که با حمله‏های سبعُانه به ملتی که سلاحش اسلام و پناهش قرآن مجید و شعارش کلمه توحید است، و به حوزه علمیه قم که دژ محکم وحی و عدالت و ملجأ مسلمین عدالت‏خواه است، و به مردم مسْلم محترم قم که هماره سرباز فداکار اسلام و پشتیبان مکتب قرآن است، و بالاخره با حمله به فرهنگ نجاتبخش شیعه، خواست به فشار و حمله عصبی تخفیف دهد.

مفتضح ترین حرکات مذبوحانه، بوقهای تبلیغاتی و تظاهرات ساختگی است از عده‏ای سازمانی و نفع طلب؛ و افرادی که مجبور به شرکت شده‏اند در حالی که در بوق رادیویی به صراحت اعتراف کردند که در تظاهرات شش بهمن بیش از یک ششم از دعوت‏شده‏ها شرکت نکردند؛ در صورتی که همه می‏دانند که این دعوی جز لاف و گزافه گویی نیست و در بین ملت مسْلم کسی موافق ندارد و نمی‏تواند داشته باشد.

جنایتکاری که علیه تمام شعائر مذهبی و اسلامی مبارزه می‏کند و با همه مظاهر اسلامی مخالف است، نمی‏تواند در بین مسلمین موافق داشته باشد. جنایتکاری که می‏گوید مذهب در حکومت من نقشی ندارد، چطور ممکن است موافق داشته باشد؟ شخص منحرف و کهنه‏پرستی که در سفر اخیرش به هند، زرتشتیها و گبرها را نوازش و احترام می‏کند و از آتش‏پرستان و آتش‏پرستی تأیید می‏کند، و به خاطر مرام ارتجاعی آنها تاریخ پر ارزش و مترقی اسلام را تغییر می‏دهد، چگونه ممکن است موافق داشته باشد؛ جز همان فرقه کهنه‏پرست؟ اکنون بر شما جوانان روشنفکر و بر تمام طبقات ملت است که:

1- سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت‏پرور آن باشد؛ و ناچار بدون حکومت اسلامی عدالت‏خواه، رسیدن به این هدف محال است. تولّا و تبرّا دو اصل اساسی اسلام است: باید با حکومت عدلْ موافق و به حاکم عادل دل ببندید؛ و از رژیم غیر اسلام و غیر اسلامی که در رأس آن رژیم منحط پهلوی است تبرّا کنید؛ و با کمال صراحت مخالفت خود را اظهار و در سرنگون کردن آن کوشا باشید و در غیر این صورت روی استقلال و آزادی را نمی‏بینید.

2- باید قشرهای غیر اسلامی را که عقیده و عملشان بر خلاف اسلام است و دارای گرایش به مکتبهای دیگرند، هر نوع از آن باشد، به مکتب مترقی عدالت‏پرور اسلام دعوت کنید و در صورت نپذیرفتن، از آنها هر نوع که باشد و هر شخصیت که هست تبرّا یا لا اقل احتراز کنید. و باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد، محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد. و باید بدانند که تبلیغات دامنه‏دار کمونیسم بین المللی همانند تبلیغات پر سر و صدای امپریالیسم جهانی جز برای اغفال و استثمار توده‏های مستضعف نیست. باید این بوقهای استثماری شکسته شود.

3- باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند در شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیای بزرگ، پایه گذاران عدالت و آزادی است، از ابراهیم خلیل تا رسول خاتم- صلی اللَّه علیه و آله و علیهم اجمعین- و در شناخت طرز تفکر آنها از نقطه اقصای معنویت و توحید تا تنظیم جامعه و نوع حکومت و شرایط امام و اولی الامر و طبقات دیگر، از امرا و ولات و قضات و فرهنگیان که علما هستند و متصدیان مالیات اسلامی و شرایط آنها تا برسد به شُرطه و کارمندان شهربانی؛ و ببینند اسلام چه کسانی را برای حکومت و کارمندان آن به رسمیت شناخته و چه کسانی از شغل حکومت و شاخه‏های آن مطرود است.

4- باید شما دانشجویان دانشگاهها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تأویل احکام اسلام و مدارک آن جداً خودداری کنید، و ملتزم به احکام اسلام به همه ابعادش باشید. و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است، در بسط عدالت و رفع ایادی ظالمه و تأمین استقلال و آزادی و جریانات اقتصادی و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت، در اسلام به طور کامل می‏باشد و محتاج به تأویلات خارج از منطق نیست. و لازم است مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی که کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش و لو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند، آنها را دعوت به التزام کنید؛ و اگر مؤثر نشد از شرکت دادن آنها در اجتماعات و انجمنهای اسلامی احتراز کنید. و گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می‏کند و پس از وصول به هدف، آنها قابل تصفیه هستند. باید بدانید و می‏دانید که قشرهای غیر مسْلم یا غیر ملتزم به اسلام، از پشت به شما خنجر می‏زنند و شما را قبل از وصول به هدف از کار می‏اندازند یا نابود می‏کنند. از تجربه‏های سابق عبرت بگیرید.

5- باید برنامه و نشریات همه جناحها بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه، سرنگون کردن طاغوت و شاخها و شاخه‏های آن، که در کشور ما رژیم دست نشانده پهلوی است، و جداً از خواستهایی که لازمه‏اش تأیید رژیم طاغوتی پهلوی است اجتناب کنید؛ مثل آنچه در نوشته‏های بعضی احزاب و گفته‏های بعضی دیده می‏شود که هدفْ چهارچوب قانون اساسی است و باید در نشریات و خطابه‏ها هر جا ممکن است با صراحت- و الّا با کنایه- نقطه اصلی مظالم و جنایات و خیانتها را که شخص شاه است معرفی کنید؛ و از توجه دادن آنها را به مأمورین یا هیأت حاکمه و دولت که لازمه‏اش دور نگه داشتن مجرم اصلی است جداً احتراز کنید؛ و نویسندگان و گویندگان را از این امر آگاه کنید.

6- باید در هر فرصت در نشریات حزبی و غیر حزبی و در خطابه‏ها و تظاهرات، اعمال ضد اسلامی و انسانی شاه تذکر داده شود. خصوصاً تغییر تاریخ اسلام که اهانت جبران ناپذیر به شخصیت معظم پیغمبر اکرم (ص) و اسلام و مسلمین و گرایش به زرتشتی‏گری و پشت کردن به اسلام و خداپرستی است. باید این عنصر خائن رسوا شود و هیچ گاه از ذکر جنایات او غفلت نشود. باید «15 خرداد» و «19 دی» جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادی شاه از خاطره‏ها نرود و نسلهای آتیه جرایم شاهان سفاک را بدانند.

7- از اینکه در دستور اتحادیه، به هم پیوستگی همه دانشجویان مسلمان است، در هر نقطه هستند مثل امریکا و کانادا و هند و فیلیپین و دیگر جاها و می‏خواهید همه همکار و هم صدا به فعالیتهای اسلامی- انسانی خود ادامه دهید، تقدیر می‏کنم و توفیق همه را از خداوند تعالی خواهانم. لازم است پایگاههای اسلامی برای معرفی اسلام و نشر حقایق نجات بخشش در هر نقطه‏ای از جهان که امکان است برقرار باشد، و در تحت یک سازمان هماهنگ برای نشر عدالت و قطع ایادی ستمکاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند. لازم است جوانان کم تجربه گول‏خورده ما را با آشکار کردن انحراف سایر مکاتیب و آشنا نمودن با نظام اسلامی نجات دهید. وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً.[1]

8- لازم است فعالیتهای اسلامی و نشریات شما در ایران خصوصاً حوزه علمیه زنده قم و دانشگاههای بیدار، نشر و منعکس گردد تا قشر داخل و خارج به پشتیبانی هم دلگرم و با هم، هم صدا شوند و به همکاری با هم برخیزند. و لازم است پایگاههایی در داخل کشور به هر نحو ممکن و عملی است ایجاد شود برای فعالیت با هدف واحد. با این کار مطمئناً تقویت روحی همگان، و تضعیف و تزلزل روحی دشمن می‏شود.

9- باید با کمال هوشیاری و مراقبت، سایر انجمنها را به مراقبت از راه و روش اعضای انجمنها و گروهها [دعوت کنید] که اشخاص مرموز و منحرف، یا محتمل الانحراف در داخل انجمنها و گروهها راه نیابند و اگر راه یافتند، آنها را طرد کنند. لازم است دشمن را سخت مراقب و هوشیار فرض کنید و گمان اهمال و غفلت در او ندهید که در مراقبت سهل انگاری نمایید.

10- از اختلافات مطلقاً به طور حتم خودداری کنید که آن چون سرطان ساری و مهلک قشرها را فرا می‏گیرد و فعالیتها را فلج می‏کند و هدف را از یاد می‏برد؛ و چه بسا که مسیر را عوض و جریان به ضد هدف [مبدّل‏] می‏شود. اشخاصی را که اختلاف می‏اندازند یا به آن دامن‏می‏زنند، از خود برانید که یا مأمورند یا سوء نیت دارند؛ و اگر فرضاً گروههایی به واسطه عذرهایی به انجمنها نپیوستند ولی فعالیت انسانی و اسلامی دارند، با آنها ضدیت نکنید که اختلاف حاصل و ضرر آن عاید همه شود. سعی کنید با ارشاد دوستانه، هم پیوستگی داشته باشید و اگر نشد، چون هدف واحد است با هم برادر و پشتیبان هم باشید. هدف اسلام است؛ باید هواهای نفسانیه و تقدم طلبی فراموش شود.

11- لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی، با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفکر دانشگاهها به روحانیت و روحانیون احترام بگذارند. خداوند تعالی آنها را محترم شمرده و اهل بیت وحی، سفارش آنها را به ملت فرموده‏اند. روحانیت قدرت بزرگی است که با از دست دادن آن خدای نخواسته پایه‏های اسلام فرو می‏ریزد و قدرت جبار دشمن، بی‏معارض می‏شود.

مطالعات دقیق اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده که باید این سد شکسته شود و تبلیغات دامنه‏دار آنها و عمال آنها در چند صد سال، موجب شده که مقداری از روشنفکران را از آنها جدا و به آنها بدبین کند تا جبهه دشمن، بی‏معارض شود. اگر احیاناً در بین آنها کسانی بی‏صلاحیت خود را جا بزنند لکن نوع آنها در خدمت هستند، به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پایبند اصول و فروع دیانت نموده، به رغم اجانب و عمال آنها باید این قدرت را تأیید و حفظ نمود و با دیده احترام نگریست. چنانچه روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته آنها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند و این قدرت بزرگ که مقدرات- خواه ناخواه- در دست آنها خواهد افتاد، از دست ندهند؛ و از تبلیغات سوئی که بر ضد آنها در این چند صد سال شده و آنها را در نظر بعضی طور دیگر جلوه داده‏اند تا از تفرقه استفاده هر چه بیشتر برند، احتراز کنند. و کسانی را که جهلًا یا از سوء نیت موجب دور نگه داشتن این طبقه مؤثر است از روحانیت، از خود برانند و به آنها اجازه ایجاد تفرقه ندهند و مطمئن باشند که با ضم این دو قدرت بزرگ پیروزی به دست می‏آید و با جدایی روی آن را نخواهند دید.

12- باید چه طبقه جوان روحانی و چه دانشگاهی، با کمال جدیت به تحصیل علم، هر یک در محیط خود ادامه دهند. این زمزمه بسیار ناراحت‏کننده که اخیراً بین بعضی جوانان شایع شده که درس خواندن چه فایده‏ای دارد، مطلبی است انحرافی و مطمئناً یا از روی جهالت و بیخبری است و یا با سوء نیت و از القائات طاغوتی شیطانی است که می‏خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی بازدارند که احکام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند، و جوانان دانشگاهی ما را انگل و متکی به قشرهای استعماری بار بیاورند که همه کس چون همه چیز وارداتی باشد و احتیاج به اجنبی در تمام ابعاد و رشته‏های علمی هر چه بیشتر روزافزون شود؛ و این خطر بزرگی است که کشور را هر چه بیشتر به عقب می‏راند. اگر علوم اسلامی مردانی متخصص نداشت، تا کنون آثار دیانت محو شده بود؛ و اگر پس از این نداشته باشد، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم می‏شود و راه برای استثمارگران هر چه بیشتر باز می‏شود و اگر دانشگاهها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را در دست می‏گیرند و سرپرستی می‏کنند. باید جوانان با این فکر غلط استثماری مبارزه کنند؛ و بهترین و مؤثرترین مبارزه با اجنبی، مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست. و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است.

این جانب با کمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناحها که در خدمت اسلام هستند دراز می‏کنم و از همه استمداد می‏کنم که با هم پیوستگی همه جانبه در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است، کوشا باشند؛ و از سایر جناحها که در تحت تأثیر تبلیغات سوء اجانب واقع شده‏اند و مطالعات صحیحی در قوانین اسلام به همه ابعادش ندارند، تقاضا می‏کنم که در کار خود تجدید نظر کنند و با احتراز از غرض و تعصب، به مکتب بزرگ همه جانبه اسلام نظر و در آن مطالعه دقیق کنند، و پس از بستن عقیده به آن، مکتبهای دیگر را رها و به گروه مسلمین پیوسته تا با وحدت کلمه از دخالت اجانب و عمال خائن نالایق آنها در امور کشور جلوگیری و آنها را از کشور خود برانند. از خداوند قادر متعال توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 321 ـ 327)

ـ پیام به ملت ایران در مورد خلع سلاح عمومی (1357)

«ملت شریف و مبارز ایران! لازم است به تذکرات زیر توجه فرمایید:

1- اسلحه‏هایی که به دست مردم افتاده از بیت المال مسلمین است و احَدی حق خرید و فروش آنها را ندارد؛ و تصرف در آنها بدون اجازه مقام مسئول، حرام و موجب ضمان است.

2- اسلحه و آنچه از اموال دولت در دست اشخاص است، مستقیماً یا توسط امام جماعت یکی از مساجد، به کمیته مخصوص که از طرف نخست وزیر تعیین شده است تحویل دهند و قبض رسید بگیرند. تخلفْ حرام و موجب تعقیب است.

3- کسانی که اسلحه به دست آنان است و تحویل نمی‏دهند، بر عموم ملت است که مراقبت از آنان کنند و آنان را به همان کمیته معرفی نمایند.

4- از تیراندازی‏های بی‏مورد و هدر دادن فشنگها شدیداً احتراز کنید که موجب نارضایتی مردم و اتلاف اموال عمومی است.

5- هر کسی به یکی از اماکن دولتی یا غیر آن حمله کند، مورد تعقیب واقع می‏شود.

6- مردم موظفند از حمله به شهربانیها و کلانتریها و ژاندارمریها و پادگانهای ارتش و اماکن دولتی و ملی و کاخها جلوگیری کنند؛ و با برادران نیروهای هوایی و زمینی و دریایی و سایر قوای دولتی برادرانه رفتار نمایند که آنان به ملت پیوسته‏اند.

اهالی محترم ایران، جنود اسلامی ولی امر- عجل اللَّه تعالی فرجه- نگذارید اسلحه به دست مخالفان اسلام بیفتد؛ فرصت به دشمنان خدا و ملت ندهید. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 137 ـ 138)

ـ سخنرانی در جمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری؛ حفظ وحدت و پیروزی (1359)

«روز 22 بهمن روزی بود که ارتش و ملت به هم پیوستند. و روزی بود که ارتش از طاغوت به اللَّه برگشت، و با تکبیر و پشتیبانی امت بر طاغوت غلبه کرد. و این معنا باید سرمشق ما باشد در تمام زندگی که اگر یک ملتی همه قشرهایش با هم بودند و یکپارچه بودند، هیچ قدرتی نمی‏تواند در مقابل آنها ایستادگی کند و آسیبی به آنها برساند...

باید این درس را با تمام قوا دریابیم؛ و با تمام قوا حفظ کنیم این را. 22 بهمن باید سرمشق ما باشد در طول زندگی؛ و برای نسلهای آینده که همه آنها 22 بهمن را، که غلبه ایمان بر کفر و اللَّه بر طاغوت و اسلام بر کفر بود، باید حفظ کنند و بزرگ بشمارند. بزرگ بشمارند روزی را که خدای تبارک و تعالی بر ملت ما منّت گذاشت و این ملت را یکپارچه کرد، و ملت را غلبه داد. ما از تمام نیروهای مسلّح- چه نیروهای نظامی و انتظامی و چه ژاندارمری و سپاه پاسداران- یعنی کلیه قوایی که الآن در خدمت هستند، و آنها همه‏شان در خدمت اسلام هستند، و اگر استثنایی باشد یک استثنای قلیل است که در این دریای بی‏پایان [و] موجهای بزرگی که الآن در ایران ایجاد شده است مضمحل هستند، من از تمام اینها متشکرم. و ملت ایران هم به تمام قدرت از قوای مسلَّح، چه آنهایی که سابق بودند و بعد ملحق شدند به اسلام و از طایفه توّابین هستند- که خدای تبارک برای آنها اجر قائل است- و چه آنهایی که از خود ملت جوشیدند، قوای مسلّحی که از خود ملت جوشیدند، از تمام آنها تشکر می‏کند و ملت ما نسبت به همه آنها وفادار است. و می‏دانم که ارتش هم و همه قوای مسلّح هم نسبت به ملت و نسبت به اسلام و نسبت به کشور خودشان و ملت خودشان وفادار هستند.

فتح یک کشوری یا شکست یک قدرت بزرگ خیلی عظمت دارد، لکن اشکال بعد فتح و بعد از پیروزی بیشتر از اشکال خود پیروزی است. در خود پیروزی دستجات مختلفی که در یک کشور هستند، و لو مخالف باشد با آن مقصدی که ملت و عموم ملت می‏خواهند، و لو مخالفِ او باشد، یا اظهار مخالفت نمی‏کند؛ یا اگر عاقل باشد موافقت هم می‏کند؛ چنانچه دیدید که در این موج عظیمی که در ایران برخاست آن وقتها مخالف ظاهری نداشتیم؛ البته مخالف واقعی داشتیم، لکن آن مخالفتهای واقعی در آن وقت متوقف شده بود؛ از این جهت، پیروزی آسانتر بود از حفظ پیروزی، بعد از اینکه شما پیروز شدید و ملت پیروز شد، دستجات مختلفی که می‏خواستند بهره‏برداری بکنند و با شماها یک راه را نداشتند شروع کردند به اظهار وجود کردن؛ و گاهی هم پیروزی را به خودشان نسبت دادند.

اینکه گفته شده است، بعضی از اشخاص و بعضی از علمای جامعه‏شناسی گفته‏اند که اگر پیروز شدند یک ملتی؛ متحد می‏شوند، و اگر شکست خوردند؛ مختلف می‏شوند...

یک نکته‏ای را که باید به شما آقایان و همه ارتشیها و همه قوای مسلّح و همه کسانی که دست‏اندرکار هستند در این کشور تذکر بدهم؛ این است که... کم‌کم دیکتاتوری در او ظهور می‏کند. اگر تربیت صحیح باشد برای این بچه، آن دیکتاتوریش رو به ضعف می‏رود. و اگر تربیت فاسد باشد، آن دیکتاتوری که کم بود رشد می‏کند. آنهایی هم که در قوای مسلّح و دست [اندرکارند در] کارهایی که در مملکت ما یا سایر ممالک هستند این طور نیست که ابتداءً؛ اینها دیکتاتور بودند. دیکتاتوری کم کم بروز می‏کند در انسان. از اول خیال می‏کند که خودش یک آدمی است که با دیکتاتوری مخالف است. لکن بعضی وقتها که اتفاق می‏افتد، در آراء و در اقوال شروع می‏کند تحمیل کردن. رأی خودش را می‏خواهد تحمیل کند بر دیگری. نه اینکه با برهان ثابت کند؛ تحمیل می‏خواهد بکند بر دیگران. این یک دیکتاتوری است که انسان بخواهد آن چیزی را که خودش فکر کرده است دیگران از او بی‏جهت قبول بکنند. یک وقت یک آدم مُنْصِفی است که می‏گوید بیایید بنشینیم با هم صحبت کنیم، بدانیم حرف شما درست است، یا حرف من درست است.

یک وقت این طور است که در روحش چون یک دیکتاتوری هست و خودش آگاه نیست، می‏خواهد که آن مطلبی را که می‏فهمد به همه تحمیل کند و دیگران را وادار کند به اینکه قبول بکنند. از اینجا شروع می‏شود. بعد کم کم یک قدرت وقتی برایش پیدا شد، از اینجا یک قدمی بالاتر می‏گذارد و نسبت به مثلًا آن محیطی که دارد، نسبت به آن مقداری از قدرتی که دارد، کم کم شروع می‏کند دیکتاتوری کردن. کم کم وقتی که انسان وارد جامعه شد، کم کم وقتی وارد جامعه شد، وارد نظام شد، یک نظامی شد، یک سر کرده نظامی شد، یک فرمانده نظامی شد، کم کم آن خویی که در باطنش بوده است رو به رشد می‏رود. اول هم خودش ناآگاه است از مطلب، نمی‏داند که این رویّه رویّه دیکتاتوری است؛ خیال می‏کند که رویّه رویّه انسانی و اسلامی است. لکن هِی جلو می‏رود. هر چه جلو می‏رود، این خو در او زیاد می‏شود. شما خیال نکنید که اول رضا خان یک دیکتاتوری بود، یا هیتلر یک دیکتاتور بود، آن وقتی که رضا خان در آن محلی که متولد شد دیکتاتور نبوده است. هیتلر هم نبوده دیکتاتور. کم کم که وارد جامعه شدند و قدرت پیدا کردند هر چه قدرت زیادتر شد، آن ملکه‏ای که در باطنش بود هی زیادتر شد. و همین طور بتدریج قوّت پیدا کرد، تا یک وقت یک دیکتاتوری شد مثل هیتلر؛ یا در مملکت ما یک دیکتاتوری شد مثل رضا خان. محمد رضا دیکتاتور بود، منتها به یک صورتی غیر صورتی که پدرش عمل می‏کرد. این دیکتاتور بود، و مردم را با دیکتاتوری زیر بار ذلت خودش آورد. و آنها هم که این را وادار کردند به اینکه این کشور را به تباهی بکشد. آنها هم راجع به پدرش خوب، می‏دانستند که دیکتاتور است...

از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن هست این است که یک مطلبی را که القا می‏کند، بعدش نمی‏تواند، قدرت ندارد بر خودش که این مطلبی که القا کرده است اگر خلاف مصلحت است، اگر خلاف مصالح، فرض کنید، کشور خودش هم هست، خلاف مصلحت ارتش هم هست، نمی‏تواند که از قولش برگردد؛ می‏گوید: گفتم، و باید بشود! این بزرگترین دیکتاتوریهاست که انسان به آن مبتلا هست که «چیزی که گفتم باید بشود» و لو اینکه یک کشور به تباهی کشیده بشود. این دیکتاتوری هیتلر و امثال اینها از این قماش دیکتاتوری بود که وقتی مثلًا مشاهده این معنا را می‏کند که خطا کرده است و نباید این طور حمله را به مثلًا شوروی بکند، این را اظهار نمی‏کند؛ عقیده‏اش این است که «باید این کار بشود» «گفتم و باید بکنم». دیدید که این شخص که گفت «باید بشود» آن طور به مذلت کشیده شد...

برای این باشد که آن مقام وسیله برای رشد ملت، برای استقلال ملت، برای آزادی ملت، برای حفظ حدود و ثغور ملت باشد. نه اینکه مقصد این باشد که من برسم به فرماندهی و ملت هر چه می‏خواهد بشود. دیکتاتورها این صفت را دارند که می‏خواهند خودشان برسند به یک قدرت بزرگ و لو اینکه یک ملت تباه بشود، و لو اینکه یک ارتش از بین برود. شما باید توجه کنید که این صفت دیکتاتوری در شما رشد نکند، ان شاء اللَّه از اول هم نباشد. لکن اگر خدای نخواسته یک وقتی بود؛ رشد نکند که دیکتاتوری بدترین صفاتی است که انسان را منحط می‏کند از انسانیت و کشور را به تباهی می‏کشد.» (صحیفه امام، ج‏14، ص: 86 ـ 94)

ـ حکم به آقای مهندس علی‏اکبر معین‏فر پیرامون انتصاب وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (1357)

«جناب آقای مهندس علی‏اکبر معین‏فر

طبق پیشنهاد نخست‏وزیر دولت موقت و تصویب کلی شورای انقلاب نسبت به هیأت وزیران، جنابعالی به سمت وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه منصوب می‏شوید. از خداوند متعال توفیق دولت موقت و جنابعالی را در ایفای وظایفی که عهده‏دار شده‏اید و جلب رضای [ذات‏] مقدسش را خواهانم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 640)

ـ حکم به جناب آقای دکتر کاظم سامی پیرامون انتصاب وزیر بهداری و بهزیستی (1357)

«جناب آقای دکتر کاظم سامی‏

طبق پیشنهاد نخست‏وزیر دولت موقت و تصویب کلی شورای انقلاب نسبت به هیأت وزیران، جنابعالی به سمت وزیر بهداری و بهزیستی منصوب می‏شوید. از خداوند متعال توفیق دولت موقت و جنابعالی را در ایفای وظایفی که عهده‏دار شده‏اید و جلب رضای ذات مقدسش را خواهانم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 641)

ـ نامه به رئیس دیوان عالی کشور؛ عفو زندانیان و رسیدگی سریع به پرونده‏های محکومین (1360)

«جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور- ایّده اللَّه تعالی‏

به احترام دهه فجر و بیست و دوم بهمن، سالروز پیروزی ملت عظیم الشأن به عموم دادستانها و قضات محترم ابلاغ کنید که علاوه بر اسامی تهیه شده برای آزادی، در اسرع وقتِ ممکن و حد اکثر تا دو ماه به پرونده‏ها رسیدگی نموده و لیست اسامی زندانیانی را که به حسب شرع مقدس عفوشان مانعی ندارد تهیه نموده و نزد این جانب بفرستند.[2] لازم است مسئولین امور در تهیه این لیست سختگیری ننمایند و هر چه بیشتر کوشش نمایند تا زندانیان به مردم عزیز ما ملحق شده و همگام با آنان راه انقلاب را بپیمایند.

مقتضی است تأکید نمایید تا در این امر مسامحه نشود و دادستانیها و محاکم قضایی موظفند در اسرع وقت ممکن به پرونده‏هایی که به عللی رسیدگی به آن به تعویق افتاده است، رسیدگی نموده و آنها را در اولویت قرار دهند. از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در این امر مهم خواستارم.» (صحیفه امام، ج‏16، ص: 52)

ـ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت سپاه؛ لزوم نمونه بودن اخلاقی سپاه (1361)

«از اموری که لازم است شما به آن توجه کنید این است که چون سپاه نهادی نوپاست و مسئولیت حفظ اسلام و انقلاب را به عهده دارد، باید از جهت اخلاق نمونه باشد و با همه مردم و سایر قوا برخورد صحیح و اسلامی بنماید. در سپاه و ارتش افرادی وارد نشوند که باعث اختلاف باشند. منحرفین از اول تزشان این بود که سپاه به درد نمی‏خورد؛ و از آن طرف، گروهی هم می‏گفتند ارتش نباید باشد، و هر دوی اینها می‏خواستند به ارتش یا سپاه ضربه بزنند. امروز ارتش و سپاه، هر دو، خوب و خدمتگزار به اسلام و انقلاب هستند. و چون ما می‏خواهیم مملکت را از اساس درست کنیم و آن مسائل اسلامی از بین رفته را احیا و زنده نماییم، باید در فکر سپاه و ارتش باشیم و بدانیم که اینها تا آخر تاریخ به ما ارتباط دارند. و اگر خدای ناکرده، پنجاه سال دیگر هم انحرافی پیش آید، ما مسئول آن هستیم. سفارش اکید من این است که افراد بر حسب تکلیف شرعی و مصالح جامعه در سپاه و ارتش توجه به مسائل داشته باشند و از گروهگرایی و تفرقه شدیداً احتراز کنند.» (صحیفه امام، ج‏17، ص: 333)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور ویتنام؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1362)

«حضرت آقای ترونگ شین، رئیس جمهوری سوسیالیستی کشور ویتنام‏

تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت پنجمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است این انقلاب اصیل اسلامی، که متکی به توده‏های محروم کشور ما بوده و هست، الگویی برای سایر ملل محروم جهان گردد که با الهام‏گیری از رهنمودهای آن خود را از سلطه استعمارگران جهانخوار نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج‏18، ص: 351)

ـ حکم به رئیس دیوان عالی کشور؛ برخورد قاطع با اعمال خلاف عفت در تنکابن (1367)

«جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی- دامت افاضاته‏

بنا بر گزارش اطلاعات، در تنکابن اعمال خلاف عفتی رخ داده است. از آنجا که شما گفتید این مسائل را ابتداءً با شما در میان بگذارم، جنابعالی پس از تحقیق، یکی از افراد قاطع قوه قضاییه، چون آقای نیّری را به آن شهر فرستاده تا سریعاً حکم خدا را جاری نمایند.

امیدوارم دقت لازم را بنمایند تا به کسی ظلمی نگردد.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 259)

ـ حکم انتصاب آقای رسول منتجب نیا به ریاست سازمان عقیدتی- سیاسی شهربانی (1367)

«جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ رسول منتجب نیا- دامت افاضاته‏

این جانب از زحمات ارزشمند جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدمهدی موحدی کرمانی، نماینده خود و مسئول محترم عقیدتی- سیاسی شهربانی جمهوری اسلامی ایران که فردی فاضل و متدین و دلسوز اسلام و انقلاب می‏باشند، تشکر می‏نمایم. خدمات بسیار سودمند ایشان به تمامی پرسنل شهربانی قابل تقدیر است.

از آنجا که ایشان به علت کسالت قلبی خود استعفا نموده و درخواست کرده‏اند که فردی دیگر این کار را به عهده گیرد، جنابعالی که فردی فاضل و مبارز و دلسوز اسلام و انقلاب می‏باشید را به نمایندگی از طرف خود و نیز به ریاست عقیدتی- سیاسی شهربانی جمهوری اسلامی ایران منصوب می‏نمایم. امیدوارم جنابعالی همچون آقای موحدی از تلاش در راه اسلام و خدمت به پرسنل عزیز شهربانی کوتاهی ننمایید. موفقیت شما را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 260)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مجارستان؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

«حضرت آقای براند وشتراپ، رئیس شورای ریاست جمهوری مردم مجارستان‏

پیام تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است سایر ملل محروم و در بند جهان نیز بتوانند با الهام‏گیری از شیوه مبارزه ملت قهرمان و بزرگ ایران خود را از سلطه جهانخواران نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 261)

ـ پیام تشکر به رئیس جمهور مالدیو؛ تبریک سالگرد پیروزی انقلاب (1367)

«حضرت آقای مأمون عبد القیوم، رئیس جمهور کشور مالدیو

تلگراف تبریک آن جناب به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران واصل و موجب تشکر گردید. امید است سایر ملل محروم و مستضعف جهان نیز با الهام‏گیری از شیوه‏های مبارزه ملت قهرمان ایران بتوانند خود را از زیر سلطه استعمارگران نجات بخشند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 262)



[1] - بخشی از آیه 32 سوره مائده:« هر کس یک نفر را زنده گرداند، گویی تمام مردم را زنده گردانده است».

[2] - به استناد وظایف و اختیارات رهبری، مندرج در اصل 110 قانون اساسی ایران

انتهای پیام /*