12 بهمن، سال روز رحلت دکتر حسن حبیبی گرامی باد!

دکتر حسن حبیبی از از یاران و علاقه مندان امام خمینی و مبارزین پیش از انقلاب بود که...

کد : 3507 | تاریخ : 12 بهمن 1398

 

 ١٢ بهمن‌ماه ١٣٥٧ با پرواز انقلاب همراه امام خمینی از پاریس به ایران آمد و ٣٤ سال بعد در همان روز دیده از جهان فروبست و در کنار رهبر و مقتدای خویش قرار گرفت. در طول این ۳۴ سال سمت‌های مهمی از جمله: عضویت در شورای انقلاب، وزیر فرهنگ و آموزش عالی دولت شورای انقلاب، عضو حقوق‌دان و سخنگوی شورای نگهبان، نماینده مردم تهران در مجلس اول، وزیر دادگستری دولت مهندس موسوی، عضو شورای بازنگری قانون اساسی در سال ٦٨، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو ستاد انقلاب فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده داشت. او همچنین ازجمله حقوق‌دانانی بود که پس از انقلاب، پیش‌نویس متن قانون اساسی ایران را تنظیم کرد.

حبیبی، در مسیر حفظ و احیای ادب و فرهنگ ایران نیز گام‌های استواری نهاد. تأسیس بنیاد ایران‌شناسی و بنیاد امیرکبیر، حفظ سر در باغ ملی، مرمت باغ نگارستان و احیای کاخ گلستان و بازگرداندن شاهنامه بایسنقری به کشور و تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی عناوینی از اقدامات فرهنگی ایشان است.

احمد جلالی خاطره انتساب حبیبی به وزارت دادگستری را اینگونه نقل می‌کند:‌ «حبیبی در جلسه رأی اعتمادش در مجلس،‌ پنج وظیفهٔ مهم تعریف کرد که کمتر کسی تا آن زمان آن را اینطور فهمیده بود... روزی برای عرض تبریک به دفترش در خیابان پاستور رفتم و گفتم: حالا که چنین شرح وظایف جالبی برای وزیر دادگستری ارائه کردید، در عمل مثلا چه طرحی در سر دارید؟ پشت سرش یک قفسه کتاب بود که کتاب‌های قانون در طبقات آن چیده شده بود. گفت نگاه کن، ما بیشتر از دو متر کتاب قانون داریم که طی سال‌ها روی هم انباشته شده و همه را گیج کرده؛ می‌خواهم ببینم آیا می‌شود این دو متر و نیم را بکنم نیم متر؟!»

او موسیقی را خوب می‌شناخت و به خیلی از کنسرت‌ها می‌رفت. کنسرتی نبود که او را دعوت کنند و نرود؛ جزء محالات بود. با آقای چکناواریان دوست بود و هر وقت به ایران می‌آمد، حتما او را می‌دید. هم موسیقی کلاسیک را می‌شناخت و هم موسیقی اصیل ایرانی و هم موسیقی فعلی را. راجع به شاهنامه نیز هر جا برنامه بود، می‌رفت؛ از این چیزها پرهیز نداشت.

همسر حبیبی می‌گوید: ۲۵ سال تمام مستأجر بودیم و اعتقادی به سکونت در خانه سازمانی نداشت. اگر با خودش روزنامه‌ای به خانه می‌آورد، صبح فردا باید همراه خود به محل کار بازمی‌گرداند. ریاکارانه از خانه غذا نمی‌برد، اما هزینه غذایش را پرداخت می‌کرد. هیچ پس‌اندازی نداشت تنها محل درآمدش حقوقی بود که از دولت دریافت می‌کرد. نه دلاری داشت و نه اندوخته‌ای، آخرین موجودی حساب بانکی‌اش سه میلیون تومان بود. هرآنچه در طول سالیان صدارتش به عنوان هدیه دریافت کرده بود به بنیاد امیرکبیر اهدا کرد تا در معرض مردم قرار گیرد.

حبیبی کلیدر را به دقت خوانده بود و در این باره خاطره‌ای دارد: «یک بار محمود دولت‌‌آبادی آمد و گفت: شما که کار ما را نمی‌خوانید، گرفتار مسائل سیاسی هستید! من تمام موارد و ایرادهایی که مربوط به شخصیت‌های رمان بود را برایش گفتم و بسیار تعجب کرد.» [۶]

همسر حبیبی از میزبانی دکتر علی شریعتی در فرانسه می‌گوید:‌ «دکتر شریعتی قبل از فوت پیش ما آمدند و مدتی را در منزل ما، در جنوب فرانسه اقامت داشتند. ما یک خانه کوچک ٦٠ یا ٧٠ متری داشتیم ولی یک اتاق آن کتابخانه آقای دکتر بود که دکتر شریعتی همان‌جا می‌خوابید و همان‌جا نیز از کتاب‌ها استفاده می‌کرد. در این مدت شاهد سیگارکشیدن زیاد او بودیم، طوری که کبریت نداشت و سیگار را با سیگار روشن می‌کرد!»

حسن‌ حبیبی در سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. کلاس اول و دوم دبستان را در یک سال خواند و در سال‌های بعد در کنار درس مدرسه، درس‌های دیگر را که در حوزه‌های علمیه معمول بود، بخصوص در تابستان نزد پدرش و یکی دو تن از مدرسان حوزه‌ها فراگرفت. حبیبی نوجوان بود که پدرش ضمن تشویق به درس خواندن، از او خواست تا حرفه‌ای نیز بیاموزد تا در صورت لزوم برای گذراندن زندگی خود کاری بلد باشد. از این رو قرار شد که جوراب‌بافی یاد بگیرد و تابستان‌ها به آن کار مشغول شود. از آنجا که مادر و پدرش جوراب‌بافی می‌دانستند، یادگیری کار آسان بود، محل کار نیز خانه بود و برای تهیه نخ و رنگ کردن آنها و باز کردن کلاف‌ها، بافتن جوراب‌ها و به بازار بردن آنها و... باید کارهایی را می‌آموخت و اطلاعاتی بدست می‌آورد. این تجربه باعث گردید که از آغاز نوجوانی با محیط کار و برخی از انواع آن، روابط و برخی از دشواری‌ها آشنا شود.

در حدود سال ۴۳ حبیبی و بنی‌صدر برای تحصیل در مقطع دکترا به پاریس رفتند. در سال‌های اولیه زندگی‌اش در پاریس، برای گروه‌های مختلف سیاسی در «خانهٔ ایران»، که در شهرک دانشگاهی پاریس بود، سخنرانی می‌کرد. در این نشست‌ها، اقشار مختلفی حضور داشتند. روزی از روزهای سال ۵۰-۱۳۴۹، در جریان یکی از سخنرانی‌هایش با عنوان «مولوی، شاعر متعهد عصر خود»، برای نخستین بار، نگاهش به نگاه دختری افتاد که در انتهای سالن، ناگزیر از ازدحام جمعیت، ایستاده گوش می‌کرد. «شفیقه رهیده»، دختر ایرانی که در مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی که وابسته به دانشگاه سوربن بود، در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی مشغول تحصیل بود. اواسط سال ۱۳۵۰، کمتر از یک سال بعد از آن آشنایی، یکی شدند!

در روزهای قبل انقلاب، وقتی که نفس‌های حکومت شاه به شماره افتاده بود، مهم‌ترین دغدغه امام خمینی(ره) در پاریس تهیه و تدوین یک قانون اساسی برای نظام نوپای بعد از انقلاب اسلامی بود. حسن حبیبی بر اساس مأموریتی که از جانب رهبر انقلاب داشت، نخستین یادداشت‌ها را در قالب پیش‌نویس قانون اساسی جمع‌آوری کرد. [۸] همسر حبیبی درباره تنظیم این پیش‌نویس می‌گوید: «دکتر حبیبی آن را در پاریس نوشته بود. او از ١٠ کتاب یا بیشتر استفاده کرده بود و به‌علاوه مشاوران دیگری هم بودند که همه خوانده و کم و زیاد کرده بودند. مهم‌تر از همه اینکه امام متن را می‌خواند، برخی چیزها را به آن اضافه یا برخی چیزها را حذف می‌کرد. متنی که چند حقوق‌دان نوشتند و براساس حقوق کشورهای مختلف تهیه شده که همه را تلفیق کردند، چیز خوبی بود که برای شروع یک جریان می‌توانست بهترین روش باشد. ضمن اینکه حقوق همه افراد در آن دیده شده بود.»

سمت‌ها و عناوین

    وزیر فرهنگ و آموزش عالی‌

    نخستین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی‌

    وزیر دادگستری

    معاون اول رئیس‌جمهوری

    عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی‌

    عضو هیئت‌امنای فرهنگستان‌های جمهوری اسلامی ایران‌

    عضو هیئت‌امنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی‌

    عضو کمیسیون ملّی یونسکو(ایران‌)

    عضو دیوان داوری(لاهه‌)

    مدیر گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی

    رئیس بنیاد ایران‌شناسی

بنیان‌گذاری

    مؤسس بنیاد ایران‌شناسی تهران (۱۳۷۶) [۱۳]

    مؤسس بنیاد فرهنگی امیرکبیر (۱۳۷۶)

به نام و به یاد حبیبی

    ٰ بلوار حسن حبیبی (بلوار بی‌نامی در بلوار شهیدحقانی تا اطراف کتابخانه ملی به نام دکتر حسن حبیبی نام‌گذاری شد.) [۱۴]

برخی از آثار

    دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعه‌شناسی‌،۱۳۵۱؛

    افضل‌الجهاد،۱۳۵۱؛

    دیالکتیک و روش‌شناسی‌،۱۳۵۲؛

    مبادی جامعه‌شناسی حقوقی‌،۱۳۵۲؛

    جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی‌،۱۳۵۳؛

    یادی از یار و دیار،۱۳۵۵؛

    عهدین‌، قرآن و علم‌،۱۳۵۷؛

    اسلام و مسلمانان در روسیه، ۱۳۵۷؛

    دو سرچشمۀ اخلاق و دین‌، ۱۳۵۸؛

    اخلاق نظری و علم آداب‌، ۱۳۵۹؛

    تقسیم کار اجتماعی‌، ۱۳۵۹؛

    هنر جنگ‌، ۱۳۵۹؛

    خدا،۱۳۶۰؛

    جامعه‌، فرهنگ‌، سیاست‌، ۱۳۶۳؛

    اسلام و بحران عصر ما، ۱۳۶۳؛

    در آیینۀ حقوق‌: مناظری از حقوق بین‌الملل‌، حقوق تطبیقی و جامعه‌شناسی (تألیف و ترجمه‌)، ۱۳۶۷؛

    در جست‌وجوی ریشه‌ها (تألیف و ترجمه‌)، ۱۳۷۳؛

    حسب حال یک دانشجوی کهن‌سال‌، ۱۳۷۶؛

    یک حرف از هزاران (۲جلد)، ۱۳۷۷-۱۳۸۰؛

    حقوق بین‌المللی عمومی‌ (۲جلد)، ۱۳۸۲.

جوایز و افتخارات

    نشان عالی استقلال (۱۳۷۶/۴/۲)

    دکتری افتخاری جامعه‌شناسی دانشگاه تهران (۱۳۷۶)

    استادی افتخاری دانشگاه دولتی ترکمن (ترکمنستان)

    استادی افتخاری دانشگاه علوم انسانی بیشکک (قرقیزستان)

    مدال دانشگاه دولتی تفلیس (گرجستان)

    دکتری افتخاری آکادمی علوم ارمنستان

    دکتری افتخاری دانشگاه دولتی تاجیکستان

انتهای پیام /*